🍁شماهم قبول دارین که این #غزل بهترین غزل #حسینمنزوی هست؟
خيال خام پلنگ من به سوی ماه پريدن بود
و ماه را ز بلندايش به روی خاك كشيدن بود
پلنگ من دل مغرورم پريدو پنجه به خالی زد
كه «عشق»، ماه بلند من ورای دسترسيدن بود
من و تو آن دو خطيم آری موازيان به ناچاری
كه هر دو باورمان زآغاز به يكدگر نرسيدن بود
گل شكفته خداحافظ! اگرچه لحظه ديدارت
شروع وسوسهای در من به نام ديدن و چيدن بود
شراب خواستم و عمرم شرنگ ريخت به كام من
فريبكار دغلپيشه بهانهاش نشنيدن بود
اگر چه هيچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شيپوری مدام گرم دميدن بود
چه سرنوشت غمانگيزی كه كرم كوچك ابريشم
تمام عمر قفس میبافت ولی به فكر پريدن بود.
#شعر
#غزلامروز
#بهترین
@paknewis