eitaa logo
متن | علیرضا پناهیان
13.3هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 کدام منافقین را طبق آیه قرآن می‌شود معرفی و رسوا کرد؟ منافقینی که در جامعه دوقطبی ایجاد کنند 🔻 شورای نگهبان تا کِی می‌خواهد با خباثت دوقطبی‌سازی در کشور مماشات کند؟ 📌 مراسم وداع با پیکر شهید فتنۀ اخیر در قم-قسمت اول 🔘 یک فرقۀ سیاسی سالهاست که جامعه ما را به دوقطبی اصلاح‌طلب و اصول‌گرا تقسیم کرده؛ خودش را اصلاح‌طلب می‌داند و تمام جریان‌های کشور را اصول‌گرا 🔘 باندهای سیاسی هم در جامعه ما رسماً به این دوقطبی کاذب، دامن می‌زنند 🔘 برای پیشرفت کشور باید کسانی که در دوقطبی‌سازی نقش داشتند، از صحنۀ عقلای جامعه حذف بشوند 🔘 یک نمایندۀ مجلس که خودش آذری‌زبان است و عالی‌ترین پست‌ها را داشته می‌گوید «در این کشور آذری‌زبان‌ها را تحویل نمی‌گیرند!» می‌خواهد دوقطبی‌ فارس و آذری‌زبان درست کند ______________ در این فتنۀ اخیر که تکفیری‌ها، تروریست‌های منافق و کومله حضور داشتند، موجب شد بعضی‌ها رسوا بشوند. البته خیلی‌ها هم اشتباه کردند و می‌شود از اشتباه آنها گذشت اما از جنایت تروریست‌ها و بسترسازی منافقین، نمی‌شود گذشت. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمود «پای رکاب پیامبر، منافقینی بودند و پای رکاب من هم هستند» اما حضرت آنها را افشا نمی‌کرد. رسول‌خدا(ص) حتی منافقینی که قصد ترور ایشان را داشتند، افشا نکرد. آیا هیچ نوع منافقی را نمی‌شود معرفی کرد و به مردم نشان داد و افشا کرد؟ بر اساس قرآن و سیرۀ نبوی، کدام منافقین را می‌شود معرفی کرد و گفت «او منافق است»؟ نفاق اعتقادی یا نفاق اخلاقی، معمولاً شامل حال افشاگری در قرآن نمی‌شود. اما منافقینی که در جامعه، دوقطبی کاذب و مضر ایجاد کنند، در قرآن افشا شده‌اند؛ با سورۀ منافقین! این نفاقِ اجتماعی است. محور سورۀ منافقین، افشای عبدالله‌بن اُبی است جامعه را دوقطبی کرد. چرا رسول خدا در خطبۀ غدیر، کسانی را که هم‌عهد شده بودند بعد از ایشان، مسیر را منحرف کنند، افشا نکرد؟ چرا منافقینی که ماندند و بعداً بچه‌های پیامبر را قطعه قطعه کردند افشا نشدند ولی منافقینی که جامعه را دوقطبی کردند، افشا شدند؟ آیا نفاق از جنس دوقطبی‌کردن جامعه، خطرش بیشتر از نفاق از جنس کشتن اهل‌بیت پیغمبر است؟ چرا در جامعۀ ما این منکر، دیده نمی‌شود؟ چرا صدای و سیمای ما به دوقطبی‌کردن جامعه رسمیت می‌بخشد؟ چرا از دوقطبی‌سازها برای بحث و گفتگو دربارۀ قانون حجاب دعوت می‌شود؟ یک فرقۀ سیاسی سالهاست که در کشور ما جامعه را به دوقطبی اصلاح‌طلب و اصول‌گرا تقسیم کرده؛ اینها نام خودشان را اصلاح‌طلب گذاشتند و نام کلّ ملت و غیر خودشان را اصول‌گرا گذاشتند. زشتیِ کار اینها در سورۀ منافقین باید دیده بشود. شورای نگهبان تا کِی مماشات می‌کند با خباثت دوقطبی‌سازی در کشور که راه پیشرفت کشور را سد کرده، راه انتقاد را بسته، راه گفتگو را بسته، تنش‌ها را در جامعه افزایش داده و هر مشکلی را تبدیل به یک تنفر فزایندۀ اجتماعی کرده است؟ ما حزب به معنای درست کلمه در جامعه نداریم بلکه باند سیاسی داریم؛ این باندهای سیاسی هم رسماً به دوقطبی غلطی که لقلقۀ زبانها شده دامن می‌زنند. لذا در این کشور مشکلات تبدیل می‌شوند به بحران، نارضایتی تبدیل می‌شود به نفرت و گفتگوی انتقادی ممنوع می‌شود و تبدیل می‌شود به توهین. چه چیزی راه گفتگوی سالم برای رفع مشکلات را بسته است؟ دوقطبی کاذب. اگر این دوقطبی نبود همین موضوع حجاب نه مسئلۀ حادی می‌شد، نه فوت این مرحومه این‌قدر تنش‌زا می‌شد. یکی از خبیث‌ترین افراد دوقطبی‌ساز، علنی گفته است که «ما از این فرصت باید استفاده کنیم و در انتخابات بعدی بیاییم بالا!» این همان نفاقی است که با قرآن افشا می‌شود و بدتر و مضرتر از نفاقی است که بچه‌های پیغمبر را می‌کشد. باید در کشوری که در حال پیشرفت است ریشۀ دوقطبی‌سازی نابجا سوزانده بشود و تمام کسانی که در دوقطبی‌سازی نقش داشتند، به‌عنوان لکۀ ننگی در پروندۀ‌شان از صحنۀ عقلای جامعه حذف بشوند. نمایندۀ مجلسی داریم که خودش آذری‌زبان است و سی سال است عالی‌ترین پست‌های کشور را دارد ولی می‌گوید: «در این کشور آذری‌زبان‌ها را تحویل نمی‌گیرند!» می‌خواهد دوقطبی‌ فارس و آذری‌زبان درست کند. درحالی‌که رهبر این کشور آذری‌زبان است و روز شعر فارسی هم روز شهریار آذری‌زبان است و همین الان خیلی از آذری‌زبان‌ها پست‌های عالی کشور را دارند. خُب وقتی شورای نگهبان چنین فردی را تأیید می‌کند، او هم راحت می‌گوید: قبل از انقلاب از اسلام حرف‌زدن راحت‌تر بود! یعنی دویست و پنجاه هزار شهید برای چه دادیم؟ بی فایده بوده؟ بعد می‌آید به غلط، به نهج‌البلاغه تمسک می‌کند. چنین کسی باید به دست قانونی که اجرا نمی‌شود سپرده بشود. 🚩 مسجد اعظم قم-وداع با پیکر شهید فتنه اخیر - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱ @Panahian_text
🔻 دین برای شراب و قمار آن‌قدر حساسیت ندارد که برای تفرقۀ در جامعه حساسیت دارد 🔻 امیرالمؤمنین(ع): کسی که به شعار تفرقه دعوت می‌کند او را بکشید ولو زیر عمامۀ من باشد 📌 مراسم وداع با پیکر شهید فتنۀ اخیر در قم-قسمت دوم 🔘 برخی عمامه ‌به‌سرها در این فتنه، زود موضِع غلط گرفتند اما دربارۀ آشوب‌ها و قتل‌ شهدای فتنه سکوت کردند 🔘 از هنرمند و ورزشکاری که از احکام اسلام خبر ندارد، انتظاری نیست اما عالم دینی چرا باید به تفرقه دامن بزند و امنیت جامعه را به‌هم بزند؟! ______________ برخی از عمامه به‌سرها در این فتنۀ اخیر، قسمتی از کلام امیرالمؤمنین(ع) را در اطلاعیۀ ضدّ نظام و تفرقه‌افکن‌شان نوشتند و گفتند: امیرالمؤمنین فرمود که ظلم به یک دختری را اگر کسی بشنود و بمیرد حق دارد! امیرالمؤمنین(ع) نفرمود که غارت آن گوشواره، طلب‌ مرگ دارد، بلکه فرمود: بی‌تفاوتی در مقابل غارتگران، آرزوی مرگ دارد. یک جایی دختری را غارت کردند و دیگران در مقابل این تروریست‌های غارتگر ساکت بودند و دفاع نکردند. اگر کسی از این بی‌تفاوتی بمیرد حق دارد. اگر یک بی‌سوادی از نهج‌البلاغه سوءاستفاده کرد بر او حرجی نیست؛ عمامه‌‌به‌سر چرا باید از نهج‌البلاغه بد برداشت کند؟ برخی عمامه ‌به‌سرها در این فتنه، زود موضِع غلط گرفتند اما دربارۀ غارت‌ و آشوب و شهادت امثال این شهید، سکوت کردند. طبق کلام امیرالمؤمنین(ع) این سکوت عمامه‌ به‌سرها در برابر ظلمی که به این ملت و به این شهیدان می‌شود را اگر کسی ببیند و آرزوی مرگ کند حق دارد. برخی عمامه به‌سرها هستند که دستور قتل آنها را امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه داده است. می‌فرماید: با جمعیت و با مردم باشید، دست خدا با جماعت است و از تفرقه پرهیز کنید. «وَ إِيَّاكُمْ وَ اَلْفُرْقَةَ» بعد می‌فرماید: کسی که به شعار تفرقه دعوت می‌کند او را بکشید ولو زیر عمامۀ من باشد «فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي هَذِهِ» (نهج‌البلاغه/خطبه127) حضرت امام بیش از هزار مرتبه در سخنرانی‌هایشان به وحدت دعوت کرده‌اند ولی ما عمامه‌ به‌سرهایی داریم که رسماً به تفرقه دعوت می‌کنند! کجای دنیا مردم را علیه نیروی انتظامی و نیروهای نظم‌بخش جامعه تشجیع می‌کنند؟ آیا این کار از یک عالم دینی باید سر بزند؟ چه کسی فضا را داغ کرد تا امثال این جوان به شهادت برسند؟ بر هنرمند و ورزشکار و افرادی که چه‌بسا از احکام اسلامی خبردار نباشند، حرجی نیست اما یک عمامه‌ به‌سر چرا باید این کار را بکند؟ چرا در حوزه، کسی باید بیاید مردم را به تفرقه دعوت کند؛ آن‌هم تفرقه از جنس اپوزسیون شدن در مقابل نظام؟ یعنی از وقیحانه‌ترین حالتش! ریشۀ مشکلات ما اینها است. همیشه تفرقه را در جامعه، داغ نگه می‌دارند و با هر حادثه‌ای دوباره می‌آیند روی موجش سوار می‌شوند. یک عالم دینی این کار را نمی‌کند. عالم دینی سرسپردۀ هیچ جناحی نیست. عالم دینی نباید به تفرقه دامن بزند چون خطر کلام امیرالمؤمنین(ع) او را می‌گیرد. از عالم دینی انتظار نمی‌رود که امنیت جامعه را به‌هم بزند. اگر جامعه آرام باشد، وقتی یک مشکلی در جامعه پیش بیاید، آن را حلّ می‌کنیم. ولی اینها هیچ‌وقت نمی‌خواهند مشکلات حل بشود. در یک فضای آرام که دوقطبی نباشد، هر مشکلی در اقتصاد و مدیریت کشور و مشکلاتی از جنس رانت‌خواری، ضعف مدیران و ناصحیح بودن قوانین، همه حل‌شدنی است. چه وقت می‌شود دربارۀ هر قانونی از جمله قانون حجاب، صحبت کرد؟ وقتی که جامعه آرام شد و دوقطبی از بین رفت. نه وقتی که کومله می‌خواهد امنیت ما را از بین ببرد؛ کومله‌ای که هنرش این است که با موزاییک سر می‌برد و اصلاً مال کردستان هم نیست بلکه مال استان دیگری است و تا دلت بخواهد از کُردها هم کشته است. از ائمۀ محترم جمعه گله دارم که چرا سورۀ منافقین را-که علیه دوقطبی‌سازی و تفرقه است- در فرهنگ جامعه جا نمی‌اندازند؟ بگذارید همۀ جوان‌های ما بدانند که دین برای عرق و شراب و قمار و خیلی از محرّمات آن‌قدر حساسیت ندارد که برای تفرقۀ در جامعه حساسیت دارد. ما منتظر امام‌زمان(ع) هستیم تا این منافقین ذلیل و نابود بشوند «تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ» البته در آن زمان هم نفاق اعتقادی و اخلاقی داریم ولی نفاق اجتماعی نه‌تنها نداریم بلکه بر اساس روایات، کسی که ذره‌ای به‌سوی نفاق اجتماعی برود، حضرت مهدی(ع) دستور قتل او را خواهد داد و این فرمان امیرالمؤمنین(ع) را اجرا خواهد کرد. چرا؟ چون همۀ جامعۀ بشری توجیه هستند و می‌فهمند که تفرقه افکندن چه پدیدۀ شومی است و زشت‌ترین نوع تفرقه افکندن هم «دوقطبی‌سازی» است.. 🚩 مسجد اعظم قم-وداع با پیکر شهید فتنه اخیر - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱ @Panahian_text
🔻چرا اشتیاق جوان‌ها برای زیارت اربعین با همۀ سختی‌‌هایش، بیش از اشتیاق به نماز است؟ 🔻اگر برداشت مردم از عبادت، درست باشد نوجوان‌ها را بیش از پیرمردها در مساجد می‌بینیم 📌ابعاد عبادت باعظمت اربعین- ج۵ 🔘 عبادت یعنی انرژی گرفتن مستقیم از خدا 🔘 اگر منشأ اصلی قدرت را به نوجوان معرفی کنیم، خودش به سمت خدای قادر می‌رود 🔘 عبادت تغذیه از قدرت خداست؛ وابستگی‌ات را به خدا ابراز کن تا خدا به تو انرژی بدهد، مثل موبایلی که شارژ می‌شود 🔘برخی از عبادت‌ها، حرف‌زدن مستقیم با خداست و برخی رعایت ادب نسبت به ولیّ خداست؛ مثل زیارت 🔘 علامت صداقت ما در تواضع به خدا «تواضع به ولیّ خدا» است __________ : در اربعین می‌بینید که جوان‌ها چقدر با اشتیاق حضور پیدا می‌کنند؛ با همۀ سختی‌هایش که خیلی بیشتر از سختی نماز خواندن است. درحالی‌که نماز و عبادت، چیزی از جنس همین پیاده‌روی اربعین است زیارت اربعین درواقع یک عبادت باعظمت است. یکی از عجایب زمانۀ ما این است که افراد در سن دانش‌آموزی، زیاد با عبادت ارتباط برقرار نمی‌کنند. می‌گویند خیلی از دبیرستانی‌ها علاقۀ چندانی به نماز ندارند. اگر برداشت و تلقی از عبادت و نماز درست باشد در مسجدها بیشتر از پیرمردها، نوجوان‌ها را خواهید دید. اساساً طرز آموزش دین، با اشکالاتی مواجه است که موجب چنین وضعیتی شده. بدون توجه به «نیاز انسان به خدا» وجود خدا را اثبات می‌کنیم و بعد به جوان می‌گوییم «به این خدا تواضع کن!» حرف‌هایی که او درباره خدا می‌شنود به نیازهای روانشناختی بالفعل جوان ربطی ندارد لذا به دلش نمی‌نشیند و یک تصور بی‌مزه و بی‌روح نسبت به عبادت پیدا می‌کند. عبادت یک فرصت است که مستقیماً از قدرت خدا تغذیه کنید، وابستگی خودتان را به خدا بفهمید و این وابستگی را ابراز کنید و خدا در بستر فهم شما نسبت به این وابستگی، از خداییِ خودش به شما بدهد، مثل موبایلی که شارژ می‌شود و انرژی می‌گیرد. ما موجودات محتاجی هستیم که بدون اتصال به منبع قدرت، ضعیف هستیم. ما قبل از اینکه خدا را بشناسیم دنبال قدرت می‌گردیم؛ از حدود پنج شش سالگی می‌فهمیم پدر و مادر قدرت مطلق نیستند، همان موقع به جای نشان‌دادن کارتون‌ ابرقهرمان‌هایی که کارهای خارق‌العاده می‌کنند باید منشأ اصلی قدرت را به انسان معرفی کنند، آن‌وقت، تخیل نوجوان به طرف خدای قادر مطلق می‌رود. معرفت و اعتقاد در اصل این است که خدا را با قدرتش به بچه معرفی کنید، به او بگویید شما می‌توانید با کارهای خوب، به‌طور غیرمستقیم از این منبع قدرت، انرژی بگیرید، اما وقتی به نماز می‌ایستید، مستقیماً از خدا انرژی می‌گیرید، عبادت یعنی انرژی گرفتن مستقیم از خدا. وقتی ذکرهای خاصی را با رعایت آدابی خاص بگوییم، سیم‌مان وصل می‌شود و شارژ می‌گیریم، این می‌شود عبادت. کسی که تصور می‌کند مستقل است، طبیعتاً متکبر می‌شود، طبق روایت، فلسفۀ نماز، پاک شدن از تکبر است (تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْر) ما خیلی زود متکبر می‌شویم پس باید روزی پنج بار نماز بخوانیم تا تکبرمان را از بین ببریم. همین که حس می‌کنیم وابسته نیستیم، این تکبر است. ربط عبادت با اهل‌بیت(ع) چیست؟ عبادت دو مدل دارد، عبادت‌هایی که حرف زدن مستقیم با خداست و عبادت‌هایی که ادب نسبت به ولی خداست. زیارت اولیاء خدا هم عبادت است و اگر پیاده به زیارت کربلا بروی، هر قدمش معادل یک حج است. چرا عظمت این زیارت از حج بالاتر است؟ چون ممکن است به خدا تواضع کنید ولی دروغ بگویید، دل‌تان متواضع نباشد، ممکن است آدم همۀ عمرش نماز بخواند اما تکبرش نسبت به خدا از بین نرفته باشد، انسان افتاده‌حالی می‌کند چون زور خدا زیاد است ولی اگر بتواند از آن هم فرار می‌کند، او تسلیم شده اما هنوز ایمان در قلبش نیامده است. ابلیس شش‌هزار سال عبادت کرد اما تواضع در جانش نرفت لذا در امتحان سجده به آدم، مردود شد. پس مواظب باش عبادت‌هایت دروغین نباشد. از کجا بفهمیم تواضع‌مان به خدا راست است یا دروغ؟ اصلی‌ترین آزمایش صداقت ما در عبادت و تواضع به خدا این است که به ولیّ خدا تواضع کنیم. تواضع به ولیّ خدا نشان می‌دهد که قدرت خدا را قبول کرده‌ایم، خدا بخشی از قدرتش را در ادارۀ حیات ما به جانشین خود می‌دهد. امام‌زمان(ع) در شب قدر باید رزق بندگان را امضا کند چون او خلیفه‌الله و جانشین خداست، شما نمی‌توانید امام‌زمان(ع) را دور بزنید و سراغ خدا بروید! علامت صداقت ما در تواضع به خدا، تواضع به ولیّ خداست، لذا لازم است باادب، درِ خانه ولیّ خدا برویم، قرآن می‌فرماید: پیغمبر را باادب صدا بزنید، صدای خودتان را نزد ایشان بالا نبرید (لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ) کسانی که به پیامبر احترام می‌گذارند تقوای قلب دارند که عالی‌ترین نوع تقواست. 🚩مسیر نجف به کربلا- موکب امام رضا(ع)- 1401/06/18 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻چگونه حس وابستگی و میل تقرب به خدا را در خودمان بیدار کنیم؟ با رعایت ادب در عبادت 🔻 برای اینکه وابستگی و محبتت به امام‌حسین بیشتر بشود، احترام ایشان را بیشتر رعایت کن 📌ابعاد عبادت باعظمت اربعین- ج۶ 🔘 رعایت احترام و ادب به ولیّ خدا، عبادت خدا است 🔘خداوند به رعایت ادب نسبت به ولیّ خدا، خیلی اهمیت می‌دهد 🔘 وقتی پیاده به زیارت می‌روی و به اهل‌بیت احترام می‌گذاری، درواقع خدا را عبادت می‌کنی 🔘 نزدیک شدن به امام‌حسین(ع) از جنس «قربةً الی‌الله» است که در نماز می‌گوییم 🔘 وقتی مزۀ قرب به امام‌حسین(ع) را می‌چشی، توجه کن که مزۀ عبادت هم همین است _____________ در مسیر نجف به کربلا: عبادت یعنی احساس وابستگی، میل به نزدیک شدن به منبع قدرت و انرژی گرفتن از آن در قالب ذکرها و رفتارهای مشخص. امام معصوم هم که ولی و خلیفه خدا است، خودش انرژی‌دهنده است؛ مخصوصا امام‌حسین(ع). نزدیک شدن به امام‌حسین(ع) از جنس همان قربةً الی‌الله است که در نماز می‌گوییم. دوست داشتنِ «قرب به خدا» یعنی می‌خواهیم از او قدرت، رحمت و مهربانی بگیریم. امام‌حسین(ع) هم به ما قدرت و رحمت می‌دهد؛ رهبر انقلاب فرمود «شهدا مظهر قدرت یک ملت هستند» لذا می‌توان گفت سیدالشهداء(ع) مظهر بالاترین قدرتی است که یک انسان می‌تواند دریافت کند. قدرت رزمندگان مقاومت در مقابل دواعش، از قدرت امام‌حسین(ع) بود. رحمت امام‌حسین(ع) را هم در مسیر اربعین می‌بینید و می‌چشید. وقتی به‌خاطر خدا به زیارت حرم امام‌حسین(ع) می‌روید و به اهل‌بیت(ع) احترام می‌گذارید، در حقیقت خدا را عبادت می‌کنید و خدا به عبادتی که احترام به ولی خدا است، خیلی اهمیت می‌دهد. حس عمیق عبادت، وابستگی و میل به تقرب است؛ چگونه می‌شود این حس را پیدا کرد؟ این‌قدر ادب را رعایت کنید تا حس وابستگی‌تان بیدار بشود و خدا قدرت و عظمت خودش را به شما بفهماند. اگرچه درک عظمت خدا، خیلی مهم است اما سخت نیست. همه می‌توانند با رعایت احکام، مودبانه نماز بخوانند. حس تقرب به خدا، نیاز به سیر و سلوک دارد اما دربارۀ امام‌حسین(ع) بدون اینکه سیر و سلوک کرده باشیم، دوست داریم نزدیک ایشان باشیم، این عبادت یک استثناء است چون ما سیر و سلوک نکردیم تا به امام‌حسین(ع) نزدیک بشویم، بلکه ایشان با تحمل مصائب فراوان، خودش را به قلب ما رسانده است؛ «خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است» وقتی مزۀ قرب به امام‌حسین(ع) را می‌چشید، توجه کنید که مزۀ عبادت هم همین است. انگار امام‌حسین(ع) می‌خواهد به ما بفرماید: وقتی با این‌همه زحمت، به‌سوی من آمدید، با یک زحمت مختصر، می‌توانید وابستگی خودتان را به خدا ببینید و نمازتان را قشنگ کنید. پُرادب‌ترین عبادت، حج است و اگر آداب حج را اجرا نکنید مجازات هم دارد. خداوند در سوره حج، اسم رعایت آداب حج را تعظیم شعائر می‌گذارد و می‌فرماید: «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» (حج،23) هرکس شعائر الهی را تعظیم کند، از تقوای قلب اوست، مقام تقوای قلب، خیلی بالا است چون قلب مرکز وجود انسان است. قرآن احترام و ادب نسبت به پیامبراکرم(ص) را هم ناشی از تقوای قلب می‌داند و می‌فرماید: صداي‌تان را بلندتر از صداى پيامبر نكنيد و همان‌طور که باهم بلند سخن مى‏گوييد با او بلند سخن نگوييد، مبادا اعمال‌تان تباه شود. (لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ...أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ ؛ حجرات،2) آنهایی که صدای‌شان را نزد پیامبر بالا ببرند کل خوبی‌های‌شان نابود می‌شود و آنهایی که صدای‌شان را پایین بیاورند، کسانی هستند که خدا به آنها تقوای قلب داده است، آنجا ثواب بی‌ادب‌ها را نابود می‌کند و اینجا گناهان باادب‌ها را نابود می‌کند. آقای بهجت می‌فرمود برنامه اربعین جزء مصادیق تعظیم شعائر خدا است یعنی زیارت اربعین و رعایت ادب نسبت به امام‌حسین(ع)، احترام نسبت به نشانه‌های خداست. هرکس می‌خواهد نسبت به امام‌حسین(ع) بیشتر حس وابستگی و محبت کند بیشتر نسبت به امام‌حسین(ع) و آنچه مربوط به ایشان است مثل زائران آن حضرت، ادب را رعایت کند. همۀ امامان ما شهید شدند اما چرا ما باید برای امام‌حسین(ع) این‌قدر غوغا به‌پا کنیم؟ چون به امام‌حسین(ع) بی‌ادبی کردند. می‌دانید نتیجه بی‌ادبی چه بود؟ اغلب کسانی که به کربلا آمده بودند قصد جدی برای قتل امام‌حسین(ع) را نداشتند اما چون نسبت به امام‌حسین(ع) بی‌ادبی کردند قاتل امام‌حسین(ع) شدند، و هر کسی ادب را رعایت کرد، نجات یافت. 🚩مسیر نجف به کربلا- موکب امام رضا(ع)- ۱۴۰۱/۰۶/۱۹ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻اولین اثر اجتماعی عبادت این است که به ما قدرت می‌دهد از بردگی طواغیت خارج بشویم 🔻اربعین قدرتمندترین عبادت در رهاسازی روح انسان از اسارت است 📌ابعاد عبادت باعظمت اربعین- ج۷ 🔘طواغیت عالم با عبادت مخالفند؛ چون می‌خواهند جوان‌ها با هرزگی، ضعیف بشوند تا آنها را به بردگی بکشند 🔘عبادت یک عملیات اجتماعی هم هست؛ کسی که وابستگی‌اش را به خدا فهمید، دیگر وابسته و بردۀ غیرخدا نمی‌شود 🔘عبادت به امت اسلامی شخصیت و عزت می‌دهد، مخصوصا اگر عبادت جمعی باشد 🔘احساس معنویت شدیدی که در مسیر اربعین دارید به این خاطر است که مستقیماً برای امام‌زمان(ع) قدم برمی‌دارید 🔘اربعین دارد برای امام‌زمان(ع) ابهت و محبوبیتی درست می‌کند که هزار برابر بالاتر از قانون، در جامعه نظم ایجاد می‌کند ________________ در مسیر نجف به کربلا وقتی ما اربعین را یک عبادت تلقی بکنیم، مردم تعریف دقیق‌تر و قشنگ‌تری از عبادت پیدا می‌کنند و معنای عبادت که در ذهن بعضی‌ها دچار تحریف شده است، اصلاح و تکمیل می‌شود. همچنین به واسطه عظمت اربعین که قدرت خون امام‌حسین(ع) آن را ایجاد کرده است، عبادت رونق پیدا می‌کند و مردم بیشتر اهل عبادت می‌شوند. عبادت یک عملیات اجتماعی محسوب می‌شود؛ یکی از این جهت که وقتی شما وابستگی خودت را به خدا می‌فهمید و طبق آن عمل می‌کنید دیگر وابسته و بردۀ غیرخدا نمی‌شوید. اولین اثر اجتماعی عبادت این است که عبادت به شما قدرت می‌دهد در مقابل طواغیت بایستید و از بردگی طواغیت خارج شوید. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل،36)‏ عبادت خدا و اجتناب از طاغوت، دو روی یک سکه‌اند. طواغیت عالم مثل صهیونیست‌ها اصرار دارند که جوان‌ها لهو و لعب را وجهِ غالب زندگی خودشان قرار بدهند، در شهوترانی غرق بشوند و عبادت را مسخره کنند؛ چون می‌دانند راه ضعیف کردن و به بردگی کشیدن آدم‌ها همین است. اگر الان صدهزار نفر برای هرزگی و رفتارهای دون شأن انسان جمع شده بودند، تمام رسانه‌های جهان اخبارش را پوشش می‌دادند، اما حضور جوان ایرانی در اربعین را انعکاس نمی‌دهند. آنها با عبادت شما مخالف‌اند چون می‌دانند عبادت، شما را قدرتمند و آزاد می‌کند. اگر دانش‌آموز در دبیرستان اهل عبادت نشود یعنی آموزش و پرورش استعدادهای او را شکوفا نکرده است چون میل فطری به عبادت در رأس همه استعدادها است. روانشناس‌ها می‌گویند: انسان در نوجوانی دنبال ابرقدرت می‌گردد. شناخت خدا به عنوان ابرقدرت اصلی و منبع قدرت هم شاخص تربیت است و هم علامت موفقیت در عبادت. امام‌صادق(ع) فرمود: محبت ما اهل‌بیت(ع) بافضیلت‌ترین عبادت است «حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَفْضَلُ عِبَادَة» (محاسن،ج1،ص150) چون احترام به ولیّ خدا احترام به مهمترین امر خداست. بر اساس قرآن، ابراز محبت به اهل‌بیت(ع) عالی‌ترین نوع تقواست یعنی تقوای قلب. اربعین قدرتمندترین عبادت در رهاسازی روح انسان از اسارت است. اربعین بزرگترین تظاهرات آزادی‌بخش و آزادی‌خواهان عالم است. چرا برخی از مدعیان آزادی‌خواهی در جهان نسبت به اربعین کر و کور و لال هستند؟! حتی نمی‌پرسند «چرا این‌همه آدم در اربعین جمع شده‌اند؟» معلوم می‌شود که اینها در ادعای خود دروغ می‌گویند. پیاده‌رفتن تا کربلا ادب نسبت به امام‌حسین(ع) است این پیاده‌روی ادب نسبت به امام‌زمان(عج) را هم زیاد می‌کند. وقتی امام‌زمان(عج) بیاید قدرتش، ناشی از حرمت و ادبی است که مردم نسبت به مولا دارند، اربعین دارد برای امام‌زمان(عج) ابهت درست می‌کند. احساس معنویت شدیدی که در این راه دارید به این خاطر است که مستقیماً برای امام‌زمان(عج) قدم برمی‌دارید و کار حضرت را آسان می‌کنید. اگر حرمت و محبوبیت مولا در جامعه این‌طور که شما در اربعین دارید نشان می‌دهید تثبیت بشود هزار برابر بالاتر از قانون در یک جامعه نظم ایجاد می‌کند، اصلاً قانون کجای دنیا را از فساد و تباهی پاک کرده است؟ مگر کشورهای قلدر جنایت‌کار، قوانین بین‌المللی را زیر پا نمی‌گذارند؟ آیا در مسیر اربعین، پلیس می‌بینید که مواظبت کند تا مردم با همدیگر دعوا و اختلاف‌شان نشود؟! آیا برای اصلاح رفتار بیست‌میلیون زائر، مدیر می‌بینید؟! کسی غذا را کوپنی نمی‌کند تا یکی زیادتر و یکی کمتر نخورد، اگر کسی خرابکاری کند خود مردم با نظام امر به معروف و نهی از منکر او را درست می‌کنند. دین را کجا می‌توانستید مثل اربعین این‌قدر شفاف، اجرایی و عملیاتی روی زمین ببینید؟ شما نه مساوات بلکه با مواسات و ایثار دارید به سمت امام‌حسین(ع) می‌روید، امام‌حسین(ع) دل هرکس را برد، اخلاقش را هم درست می‌کند. امام‌حسین(ع) برای اینکه دل‌ها را بیدار و این‌همه خوبی را در عالم پراکنده کند، هزینه‌های زیادی داده، یکی از این هزینه‌ها، اخلاقی‌ترین جوان عالم یعنی علی اکبر بوده است. 🚩مسیر نجف به کربلا- موکب امام‌رضا(ع)-۱۴۰۱/۰۶/۲۰ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻 رکن رکین عبادت «محبت» نیست؛ «ادب و تواضع» است 🔻 چگونه از اربعین بهرۀ بیشتری ببریم؟ با تواضع به امام‌حسین(ع) و زائران ایشان 📌ابعاد عبادت باعظمت اربعین- ج۸ 🔘برای از بین نرفتن تواضعی که اربعین به شما داده، برنامۀ هفتگی روضه را ترک نکنید 🔘با استفاده از فرصت محبت به امام‌حسین(ع) تواضع نسبت به ولیّ‌خدا را تمرین کنیم 🔘بعضی‌ها محبت دارند اما چون ادب و تواضع ندارند محبت‌شان را از دست می‌دهند 🔘 بعضی‌ها با یک بی‌ادبی نسبت به عزاداریِ امام‌حسین(ع) آیندۀ خود را نابود می‌کنند 🔘از کسانی که در عشق امام‌حسین(ع) سرآمدند جز ادب به امام‌حسین(ع) نمی‌بینید ____________ : «تواضع» یا «ادب» در عبادت، رکن رکین عبادت است. تواضع به صورت خاصی در شکل عبادتِ محوری ما یعنی نماز، قرار داده شده است. معنای تواضع در حالت سجده بسیار روشن است، در نماز، وقتی انسان می‌ایستد باید نگاهش به سجده‌گاه باشد و در حالت رکوع هم باید به پاها نگاه کند، یعنی در هر صورت پلک‌ها باید افتاده و پایین باشد، اگر پرسیده شود «نقش تواضع در شکل این عبادت چیست؟» باید گفت: همه‎اش تواضع است. اگرچه عشق و محبت، ما را به وادی عبادت اربعین کشانده است و لذت هیجانی و عاطفیِ قشنگی از این عبادت می‌بریم، اما رکن رکینی که باید در عبادت پیاده‌روی اربعین به آن توجه کنیم تواضع است. اینجا با استفاده از فرصت محبت به امام‌حسین(ع) تواضع نسبت به ولی خدا را تمرین کنیم. بعضی‌ها محبت دارند ولی چون تواضع ندارند محبت‌شان را از دست می‌دهند، یک تواضع و ادب کوچکِ حرّ به حضرت فاطمه(س) او را نجات داد، او با امام‌حسین(ع) عشق‌بازی و محبت نکرد بلکه ادب نشان داد. در اربعین می‌توانیم با تواضع، بهرۀ خودمان را بیشتر کنیم. عصارۀ سخن بزرگان این است که برای تواضع به امام‌حسین(ع) و از بین نرفتن تواضعی که این سفر به شما داده، برنامۀ دائمی هفتگی یا روزانه روضه و زیارت عاشورا را ترک نکنید، اگر نمی‌توانید روزی سه مرتبه بگویید: «صلّی الله علیک یا اباعبدالله» برای اینکه از سر تواضع، ارتباط‌تان را با امام‌حسین(ع) حفظ کنید نه از سر هیجان عاطفی، باید برنامه داشته باشید. اگر هر موقع دل‌تان خواست در خانه امام‌حسین(ع) بروید این بی‌ادبی است. کار را به حال دل‌تان نسپارید! قلب انسان اقبال و ادبار دارد. نگویید امروز برای زیارت عاشورا احساس ندارم، بگو من باید هر روز به آقا سلام بدهم، اگر احساسم نیامد، ادب که می‌توانم داشته باشم. فکر نکنید حتما باید عاشق باشید که هر روز دل‌تان برای کربلای امام‌حسین(ع) تنگ بشود! رکن رکین عبادت محبت نیست، ادب و تواضع است. نود درصد کسانی که به کربلا آمدند و در مقابل امام‌حسین(ع) قرار گرفتند، نه کینۀ امام‌حسین(ع) را به دل داشتند، نه خیلی رذل و جنایتکار بودند چه برسد به اینکه قاتلِ چنین خوبانی باشند. آنها در چند روز، به این حد از پستی رسیدند. علت سقوطشان این بود که به امام‌حسین(ع) بی‌ادبی کردند. بعضی‌ها فقط با یک بی‌ادبی نسبت به عزاداریِ امام‌حسین(ع) خیلی راحت، آینده خودشان را نابود می‌کنند. یک بی‌ادبی نسبت به امام‌حسین(ع) همین است که کسی بتواند به زیارت اربعین برود ولی نرود. امام‌صادق(ع) فرمود بعضی از شیعیان چهار سال می‌شود به کربلا نرفتند، اینها چه جوابی به رسول‌خدا(ص) در قیامت می‌دهند؟! پرسیدند: چند وقت یک‌بار باید به زیارت حسین(ع) برویم؟ فرمود نباید سه سال بیشتر بگذرد. (فَمَا جَازَ الثَّلَاثَ سِنِینَ؛ کامل‌الزیارات، ۲۹۷) عشق و محبت در این سفر هست ولی رکنش تواضع است. امام‌صادق(ع) فرمود کسانی که ندارند سالی یک‌بار باید به زیارت امام‌حسین(ع) بروند و کسانی که دارا هستند سالی دوبار باید بروند. (عَلَى الْفَقِیرِ أَنْ‏ یَأْتِیَهُ فِی السَّنَةِ مَرَّةً؛ کامل الزیارات، ص293) تا وقتی بی‌ادبی به امام‌حسین(ع) و اهل‌بیت که در کربلا رخ داد، جبران نشود بعید است امام‌زمان(عج) ظهور کند، اگر به امام‌زمان(ع) بگوییم «وقتی شما بیایید ما غوغا می‌کنیم» می‌فرماید: حسین(ع) که هست، الآن غوغا کنید! از کسانی که در عشق امام‌حسین(ع) سرآمدند جز ادب به امام‌حسین(ع) نمی‌بینید. نمی‌گویم ابراز محبت به امام‌حسین(ع) نکنید و عبارات عاطفی به کار نبرید؛ چون ما مأموریم محبت‌مان را ابراز کنیم ولی یادتان نرود که ادب، محور و مغز ماجراست. بعضی وقت‌ها بی‌ادبی، برکت و نور محبت را می‌برد. تا می‌توانید نسبت به زائر امام‌حسین(ع) ادب رعایت کنید، به همسفرهای‌تان بگویید الآن شما زائر امام‌حسین(ع) هستید احترام‌تان به من واجب است، سطح ادب را اینجا در روابط بالا ببرید، بگذارید کسانی که اینجا می‌آیند تحت تاثیر قرار بگیرند و بگویند مگر اینجا بهشت است؟ 🚩مسیر نجف به کربلا- موکب امام‌رضا(ع)- ۱۴۰۱/۰۶/۲۱ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻عبادت‌های ما معمولاً یک چیزی کم دارد و آن ترس از خداست 🔻در کنار عشق به امام‌حسین(ع) ترس از کم‌گذاشتن برای امام‌حسین(ع) هم لازم است 📌ابعاد عبادت باعظمت اربعین- ج۹ 🔘خیلی از آدم‌های خوب سقوط کردند چون یک‌ذره برای ولیّ خدا کم گذاشتند 🔘 بگو «یا حسین، می‌ترسم برایت کم بگذارم» این ترس هسته مرکزی عشق به حسین(ع) است 🔘طبق روایت، کسی که در راه ولیّ خدا قدم بر ندارد به قدم برداشتن در راه دشمن خدا مبتلا می‌شود 🔘 در اربعین می‌توانم سیاهی لشکر امام‌زمان(ع) باشم، می‌ترسم اگر نیایم، سیاهی لشکر دشمن بشوم 🔘کسانی که حسین(ع) را دوست دارند ولی از خدا نمی‌ترسند خطرناکند چون از تهدید دشمن می‌ترسند و این ترس را تئوریزه می‌کنند ____________ : ما از دو جهت باید به اربعین توجه خاص داشته باشیم، یکی اینکه ما را برای ظهور آماده کند که این از یک آدمِ ترسو بر نمی‌آید، باید در ما شجاعت باشد و الا مقدمه‌ساز ظهور نخواهیم شد. دوم اینکه اگر بخواهیم عبادت اربعین را نورانی‌تر کنیم، باید آدابش را به‌جا بیاوریم و ارکانش را رعایت کنیم تا کامل و مقبول باشد و اثر لازم را در روح ما و در جان جهان بگذارد. این عبادتی که امام‌حسین(ع) برای ما آسان کرده، با همه عظمتش معمولاً یک‌چیز کم دارد که درواقع یک کمبود مهم در فرهنگ دینی ما محسوب می‌شود؛ کمبودی که ما باید در عبادت برطرف کنیم تا عبادت‌مان کامل بشود «ترس» است. مهمترین ویژگی عبادت «خشوع» است، خشوع یعنی حساب بردنِ توأم با تواضع، وقتی قرآن می‌فرماید مؤمنین رستگار می‌شوند، نمی‌فرماید کسانی که نماز می‌خوانند بلکه می‌فرماید کسانی که در نمازشان خشوع دارند «الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون‏» (مؤمنون،2). امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه زهراء(س) سر نماز رنگ‌شان می‌پرید، چرا ما این حالت را تجربه نکرده‌ایم؟ ترس را هم باید در عبادت اضافه کنیم، اگر فقط محبت باشد و ترس نباشد، ممکن است مثل کسانی بشویم که گفتند «قُلُوبُهُمْ مَعَكَ وَ سُيُوفُهُمْ عَلَيْكَ‏» یا حسین(ع)! قلب‌های اینها با تو است اما شمشیرهای‌شان علیه تو است، چون از کس دیگری می‌ترسند نه از خدای تو. در اربعین همه‌جا از عشق و محبت دم می‌زنند، ذاکرین اهل‌بیت(ع) کنار عشق به امام‌حسین(ع) ترس از خدا دربارۀ امام‌حسین(ع) را هم بیاورند. امام صادق می‌فرماید: «مَنْ لَمْ يُنْفِقْ فِي طَاعَةِ اللَّهِ ابْتُلِيَ بِأَنْ يُنْفِقَ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ وَ مَنْ لَمْ يَمْشِ فِي حَاجَةِ وَلِيِّ اللَّهِ ابْتُلِيَ بِأَنْ يَمْشِيَ فِي حَاجَةِ عَدُوِّ اللَّهِ‏» (من لایحضر،ج4،ص412) کسی که در راه خدا انفاق نکند به انفاق در راه معصیت خدا مبتلا می‌شود و کسی که در راه حاجت ولیّ خدا قدم بر ندارد مبتلا به قدم برداشتن در راه دشمن خدا می‌شود. آیا عشق به امام‌حسین(ع) یعنی اینجا فقط شوق است و خوف نیست؟ پرنده با یک بال نمی‌تواند پرواز کند، یا امام‌حسین(ع! می‌ترسیم برای تو کم بگذاریم؛ این ترس هستۀ مرکزی عشق به امام‌حسین(ع) است. زیباست که یک لرزی در عمق دل‌تان باشد از اینکه برای امام‌حسین(ع) کم نگذاشته باشید مثل شهدای کربلا که آخر سر می‌گفتند «یا حسین(ع)، از ما راضی شدی؟!» در حال جان‌دادن باید طلبکار باشند اما بدهیِ خودشان را می‌دیدند. یا امام‌حسین(ع)، می‌ترسم اگر اربعین نیایم برای دشمن امام‌زمان(ع) قدم بردارم. من در اربعین می‌توانم سیاهی لشکر امام‌زمان(ع) باشم، می‌ترسم اگر نیایم سیاهی لشکر دشمن بشوم. خیلی از آدم‌های خوب، سقوط کردند چون یک‌ذره کم گذاشتند. سردار سلیمانی فریاد می‌زد از ولایت‌فقیه کم نگذارید! او کسانی را دید که کم گذاشتند و الان امید صهیونیست‌ها هستند. وقتی از خدا بترسید آماده ظهور می‌شوید، چون اولاً از کسی نمی‌ترسید، ثانیاً همۀ بدها از شما می‌ترسند، امام‌زمان(ع) لشکری که کسی از آن نترسد، نمی‌خواهد. شایعه می‌شد سردار سلیمانی وارد یک منطقه‌ای شده که سقوطش حتمی بود، دشمن می‌ترسید و فرار می‌کرد، چون سردار سلیمانی سی سال در نمازهای شبش از ترس خدا گریه می‌کرد. کسانی که امام‌حسین(ع) را دوست دارند ولی از خدا نمی‌ترسند خطرناکنند، چون از تهدید دشمن جا می‌خورند، آنها ترس را تئوریزه می‌کنند، درواقع ترس، عقل آنها را زائل کرده و لذا نمی‌توانند تشخیص بدهند. کسی که از خدا کم بترسد بی‌اختیار از دشمن می‌ترسد. چگونه شجاعت پیدا کنم؟ درباره امام‌حسین(ع) از خدا بترس که یک‌وقت کم نگذاری، آن‌وقت محبت و عشقت به امام‌حسین(ع) هم هزار برابر می‌شود. وقتی بچه بترسد، مادر بیشتر به او محبت می‌کند، خدا و امام‌حسین(ع) خیلی مهربان‌تر از مادر هستند. هر گناهی کردی بگو یا امام‌حسین(ع)! شما مرا ببخشید، من نمی‌خواستم شما را ناراحت کنم، یا امام‌حسین(ع)! من می‌ترسم شما بر من غضب کنید، تا شما راضی نشوید خدا نمی‌بخشد. 🚩مسیر نجف به کربلا- موکب امام رضا(ع)- ۱۴۰۱.۰۶.۲۲ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻چگونه لذت اربعین را به مسجدها ببریم؟ 🔻در مسجد هم اگر مردم از هستی‌شان برای هم مایه بگذارند عبادتشان مثل اربعین زیبا می‌شود 📌ابعاد عبادت باعظمت اربعین- ج۱۰(پایان) 🔘برای اینکه لذت بقیۀ عبادت‌ها را مثل اربعین بچشیم از اربعین الهام بگیریم و در عبادت‌های دیگرمان اجرا کنیم 🔘فضای اربعین را به مساجد ببریم؛ آنجا هم موکب بزنیم، روضۀ امام‌حسین(ع) بخوانیم و خالصانه به‌هم کمک کنیم 🔘هر عبادتی دوتا آفت سنگین دارد: ریا و عُجب؛ اما اربعین یک عبادت خالص، بی‌ریا و بدون عُجب است 🔘هروقت عجب و ریا سراغت آمد به روضه پناه ببر تا شرمندۀ امام‌حسین(ع) بشوی و از عجب رها بشوی _________________ : زیارت اربعین یک عبادت بسیار باشکوه، پرثواب و لذت‌بخش است، حسی که آدم باید در این راه بگیرد حسّ عبادت است. شناختی که هرکدام از ما از عبادت داریم اینجا به‌کار می‌آید. زیارت اربعین سخت‌تر از همۀ عبادت‌هاست ولی ببینید چقدر شیرین است. اینجا امام‌حسین(ع) به‌جای ما سیر و سلوک انجام داده و از ما دستگیری کرده که بتوانیم راحت این لذت را ببریم. برای اینکه لذت بقیۀ عبادت‌ها را مثل اربعین بچشیم، باید زحمت بکشیم؛ از این عبادت درس و الهام بگیریم و در عبادت‌های دیگرمان اجرا کنیم. این شیرینی حقیقت همۀ عبادت‌هاست. چرا عبادت‌های دیگرمان این‌قدر زیبا و باشکوه نیست؟ شاید یک‌مقدار امام‌حسینِ‌ عبادت‌های دیگرمان کم است! شاید در عبادت‌های دیگر، حقیقت عبادت‌مان خودش را نشان نمی‌دهد. اینجا در اربعین، حقیقت عبادت دارد خودش را نشان می‌دهد. موکب‌دار با خلوص و با عشق، هستی‌اش را لب جاده می‌آورد به شما هدیه می‌دهد. اگر در مسجد هم مردم، برای همدیگر از هستی‌شان مایه بگذارند می‌توانیم لذت اربعین را به مسجد ببریم. در مسجد هم موکب بزنیم، روضۀ امام‌حسین(ع) بخوانیم و خالصانه به‌هم کمک کنیم. مسجد مثل اتوبوس شرکت واحد نیست که در کنار همدیگر بنشینید و هیچ اتفاقی بین‌تان نیفتد. این فضای اربعین را به هیئت‌های‌تان ببرید. هیئت‌ها را به برگزاری مراسم تبدیل نکنیم، لااقل در مسجد و هیئت مثل اربعین باشیم. گفته‌اند «خوشا آنان که دائم در نمازند» ما می‌گوییم: خوشا آنان که دائم در مسیر اربعین هستند. بعد از ظهور، همۀ زندگی مثل این پیاده‌روی می‌شود. هرکسی یک‌بار اربعین آمده است، توجیه می‌شود که بعد از ظهور باید چطور زندگی کنیم. امام‌حسین(ع) الآن دارد شما را برای مهدی(ع) خودش آماده می‌کند. انگار تمام کار و زحمت دین را امام‌حسین(ع) به عهده گرفت. فرق عبادت اربعین با عبادت‌های دیگر چیست؟ هر عبادتی دوتا آفت سنگین دارد: ریا و عُجب؛ اما اربعین یک عبادت خالص، بی‌ریا و بدون عُجب است. وظیفۀ ما این است که اربعین را به همۀ عالم نشان بدهیم و معرفی کنیم. ما هنوز اولِ راه هستیم، فعلاً خودمان دور هم جمع شدیم و برای اعلام جهانی هنوز کاری نکرده‌ایم. خبر اربعین را در دنیا محصور می‌کنند، ان‌شاءالله فیلم‌سازهایی پیدا کنیم که بتوانند اربعین باشکوه را برای مردم جهان به تصویر بکشند. تو با چه چیزی می‌خواهی دچار غرور و عجب بشوی؟ همه‌تان وقتی برگردید سرافکنده هستید، در این راه یک نفر به ما توهین نکرد، کسانی که با بچه‌های کوچک‌شان آمدند خرابه‌نشین نشدند، کسی تشنه و گرسنه نماند. یکی از علامت‌های عجب در این عبادت این است که بگویید: سال بعد نمی‌آیم، مخصوصاً وقتی که دارید اذیت می‌شوید. آیا بدهی‌ات را با امام‌حسین(ع) صاف کردی؟ وقتی بگویی «اصلاً نمی‌توانم نیایم» یعنی اسیر شده‌ای، زینب(س) را اسیر کردند، الان کار ایشان این است که شما را اسیرِ حسین(ع) می‌کند. وقتی پیاده‌روی را شروع می‌کنید، دائماً فاطمۀ زهراء(س) شما را دعا می‌کند. حضرت زهراء(س) دوستان حسینش را دوست دارد. اگر سال بعد نخواهی بیایی، صدا می‌زند «عباسم! آن جوان کجاست؟» هوایی‌ات می‌کند. این مال تو نیست. به فرمایش امیرالمؤمنین(ع) «الذِّكْرُ... أَوَّلٌ مِنَ الْمَذْكُورِ وَ ثَانٍ مِنَ الذَّاكِر» (غررالحکم/2091) ذکر اول از مذکور شروع می‌شود. در کربلا مؤدبانه بگو «یا اباعبدالله، چه شد مرا خبر کردی بیایم؟ با من چه‌کار داری؟» بعضی‌ها می‌گویند چه‌کار کنیم باآبرو به حرم برویم؟ می‌گویم هیچ کاری نکن، هر کاری بکنی خراب می‌کنی. بگو یا امام‌حسین(ع)، با دست خالی آمدم. بلد نیستم بهره‌برداری کنم. ماندم اصلاً تو چرا من را صدا زدی؟ فقط یک تقاضا داشته باش، بگو: یا امام‌حسین(ع)، به جان مادرت فاطمه(س) دیگر رهایم نکن. هر موقع دیدی عجب یا ریا سراغت آمد به روضۀ امام‌حسین(ع) پناه ببر. هیچ‌کسی مقابل امام‌حسین(ع) حرفی برای زدن ندارد؛ همه شرمندۀ امام‌حسین(ع) هستند. اربعین عبادت باعظمتی است که هیچ‌کس را غرور نمی‌گیرد. فرق این عبادت با عبادت‌های دیگر این است که سلامتش در خودش تعبیه شده است. 🚩مسیر نجف به کربلا- موکب امام رضا(ع)- ۱۴۰۱/۰۶/۲۳ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
📌علیرضا پناهیان در جمع اساتید حوزه علمیه: 🔻 دیگران را قضاوت نکنیم! 🔘 دقت در تفاوت‌های بین افراد، باعث می‌شود به‌سادگی دیگران را قضاوت نکنیم 🔘 نتیجۀ قضاوت غلط نسبت به دیگران: 1. تحقیر بی‌دین‌ها توسط دین‌دارها 2. تنفر از دین‌دارها توسط بی‌دین‌ها 🔘 بهترین مربی انسان‌ها، شرایط زندگی آنهاست؛ باید در زندگی مهارت «مخالفت با هوی» پیدا کنیم 🔘 هواپرستی فقط برای بدها نیست، بلکه سراغ خوب‌ها هم می‌آید! _ دقت در تفاوت‌های بین انسان‌ها و شناخت این تفاوت‌ها باعث می‌شود که انسان‌ها به سادگی دیگران را قضاوت نکنند. انسان‌ها دارای مراتب مختلف و تفاوت‌هایی هستند، نمی‌توان یک انسان را که متواضع است، لزوماً فردی دارای جایگاه والا در نزد خداوند دانست و از طرف دیگر، کسی را که بی‌نظم و متکبر است، نمی‌توان گفت که او کاملاً آدم بدی است. نباید به خودمان اجازه بدهیم درباره دیگران به آسانی قضاوت کنیم، دقت در تفاوت‌های بین انسان‌ها باعث می‌شود که افراد به سادگی درباره دیگران قضاوت نکنند. وقتی داوری‌هایمان درست نباشد، جامعه را به دو دسته تقسیم می‌کنیم: یک دسته، دین‌دارهای دارای عُجب و غرور و دستۀ دیگر، بی‌دین‌های دچار یأس. نتیجۀ بعدی این تقسیم‌بندی هم این‌گونه‌ خواهد شد: 1. تحقیر بی‌دین‌ها توسط دین‌دارها 2. تنفر از دین‌دارها توسط بی‌دین‌ها. ما نمی‌توانیم به سادگی درباره کسی داوری کنیم و کسی را به دوزخ یا بهشت بفرستیم، لذا اولین چیزی که به سادگی نمی‌توانیم به دیگران مشورت بدهیم «عدم شناسایی دقیق انگیزه‌ها در افراد» است، چون می‌بینیم که دین، آنچنان به روانشناسیِ شخصیت نپرداخته است. مشرب دین این نیست که با شیوه‌های روان‌‍شناسانۀ معمول، با انسان‌ها برخورد کند و افراد را به تیپ‌های شخصیتی مختلف تقسیم‌بندی کند و برای هرکسی نسخۀ مجزایی بپیچد. خداوند متعال در قرآن، همه رفتارهای غلط را «هواپرستی» می‌نامد و هواپرستی تنها متعلق به آدم‌های بد نیست، بلکه سراغ آدم‌های خوب هم می‌آید. ما باید در زندگی «مهارت مخالفت با هوی» را پیدا کنیم و اگر می‌خواهیم مشورت بدهیم باید مشورت‌گیرنده را نسبت به این مهم آگاه سازیم. بهترین مربی انسان‌ها، شرایط زندگی آنها است، مخالفت با هوا یعنی «مخالفت کردن با علاقه‌های کم ارزش نسبت به علاقه‌های برتر» زیرا نفس مکار است و انسان را به راحتی فریب می‌دهد. علم و عقل هم راهنمایی می‌کنند که چگونه علاقۀ کمتر و علاقه بیشتر را بشناسیم. 🚩 دومین دورۀ طرح تعالی اساتید معاونت تهذیب حوزه‌های علمیه تهران- ۱۴۰۱/۰۷/۱۷ @Panahian_text
🔻 تبلیغ ظاهراً موفقی که دین را سطحی و غیر عمیق توضیح می‌دهد، در خدمت دشمنان دین است 🔻 رواج سطحی‌نگری در جامعه به نفع دشمنان دین و بشر است 📌 درس دانش تبلیغ دین- ج۱۸ 🔘 یکی از اصول تبلیغ این است که خودِ مبلّغ باید فقیه باشد؛ یعنی دارای فهم عمیق دین. 🔘چرا دین را با «فهم عمیق» باید فهمید؟ چون دین دربارۀ موجود پیچیده‌ای به‌نام انسان است _________ : یکی از آیات کلیدی در باب تبلیغ، این آیۀ قرآن است که آیۀ مشهوری هم هست و اشاره به یکی از اصول تبلیغ دارد که همواره مورد توجه علماء بوده است. هدف این آیه یکی از مصادیق کلیدی تبلیغ یعنی «انذار» ذکر شده است. خداوند متعال می‌فرماید «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ» خب این آیه هم ما را به تفقّه دعوت می‌کند هم به انذار؛ البته بعد از تفقّه. یکی از اصول تبلیغ این است که خودِ مبلّغ باید فقیه باشد. فقیه به‌معنای عامّ کلمه. البته فقیه بودن به‌معنای اصطلاحی و خاصّ کلمه هم یکی از لوازم آن است، یعنی هرکسی فقیه به‌معنای خاصّ کلمه شد معلوم نیست لزوماً فقیه به‌معنای عامّ کلمه هم باشد. با توجه به این اصل، آن سؤال از بین می‌رود که بعضی از طلاب می‌پرسند «مبلّغ بشوم یا مجتهد؟» چون مبلّغ حقیقی کسی است که فقیه هم باشد و البته اجتهاد به معنای خاص فقهی هم یکی از لوازم آن است. بهترین تفسیر یا بهترین تعریف از کلمۀ فقه «فهم عمیق دین» هست. اما چرا اساساً باید دین چیزی باشد که با «فهم عمیق» بشود آن را فهمید؟ چون دین دربارۀ موجودی است به‌نام انسان، که سطحی نیست و در لایه‌های مختلف روحی‌اش، استعدادهای پنهان دارد و نیز در پیچیدگی‌های روح خودش مکرها دارد. علاقه‌های انسان بر فهمش اثر می‌گذارد. علاقه‌های بد باعث می‌شود حق را انکار کند یا تکذیب کند و یا توجیه بیاورد یا خودش را موجه جلوه بدهد. لذا خداوند می‌فرماید: «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ»؛ این یعنی در مقام حق و واقع بصیر هست؛ «وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ»؛ ولی معاذیر را جلو می‌اندازد و توجیه‌گر است. لذا دین نیاز به فهم عمیق دارد؛ چون دربارۀ انسان است و انسان هم موجود تک‌ساحتی و سطحی نیست، انسان لایه‌های مختلفی دارد. نه‌تنها انسان در بعد فردی، بلکه حیات انسانی در بُعد اجتماعی نیز یک امر پیچیده است، طبیعتاً دینی که می‌خواهد برای این انسان باشد از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار است که به‌صورت سطحی‌نگری نمی‌شود آن را فهمید. آن‌وقت نیاز دارد به فهم عمیق دین «لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ» کسانی که دشمن دین هستند دعوت به سطحی‌نگری می‌کنند و سطحی‌نگری را رواج می‌دهند و سرِ سطحی‌بودن تأکید می‌کنند. آنها دشمنان درجه‌یک دین هستند. با کار تبلیغی صحیح حوزه باید عمیق بودن دین طوری در جامعه جا بیفتد که مردم هر عمامه به‌سری را دیدند درباره‌اش بگویند: او آدم عمیقی است و اینها دشمن سطحی‌نگری هستند و سطحی‌نگری دشمن اینهاست و باید به عمیق‌بودن دین دعوت کنند. فهم عمیق دین یعنی فهم روابط پیچیده و درک روابط مفاهیم و پدیده‌ها با یکدیگر. فهم رابطۀ بین احکام شرع. فهم رابطۀ بین احکام شرع و نتایج خارجی آن در فرد و جامعه. مثلاً رابطۀ نمازخواندن با بخل نورزیدن که فرمود إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً چیست؟ نماز چگونه بخل اسان را از بین می‌برد؟ فهم این رابطه پیچیده است. کار تبلیغی و منبر باید حامل این اثر باشد که مردم بگویند «این مبلغ، چقدر عمیق نگاه می‌کند! این موضوع یا مسئله‌ای که طرح کرد چقدر عمیق بود! راه‌حلی که ارائه داد چقدر عمیق بود!» باید این اتفاق بیفتد. این از اصول تبلیغ دین است. اما اگر در مورد او برداشت‌های دیگری بکنند، مثلاً بگویند «فقط جالب حرف می‌زند!» این صحیح نیست و حتی برای جامعه، خطر محسوب می‌شود. اینکه یک مبلّغ بگوید «من با زبان گرم خودم و لطیفه‌گویی و جالب حرف‌زدن، تو را سرگرم و علاقه‌مند به یک حرف سطحی در دین می‌کنم...» یکی از نتایجش این است که می‌گویند «پس دین، یک مسئلۀ سطحی است! تو با این حرف‌ها من را صرفاً سرگرم کردی» لذا تبلیغ ظاهراً موفقی که دین را سطحی و غیر عمیق توضیح می‌دهد این ذهنیت را در مخاطب اینجاد می‌کند که دین یک امر سطحی است، این نوع تبلیغ دین درواقع به اهداف دشمنان دین خدمت می‌کند ما داریم به یک جاهایی می‌رسیم که دیگر هر نوع تبلیغِ به‌ظاهر موفقی را نمی‌توانیم در جامعه مجاز بدانیم. مثلاً یک نفر با محبتِ‌ خودش بچه‌ها را دور خودش جذب کرده است. آیا او توانسته فهم عمیقی ایجاد کند؟ اگر برداشت عمومی‌ای که از دین ایجاد می‌کند یک برداشت سطحی باشد، می‌دانید چه می‌شود؟ آن‌وقت افراد عمیق از کنار شما بی‌تفاوت عبور می‌کنند. 🚩 قم، مدرسۀ علمیۀ امام کاظم(ع)، ۱۴۰۱/۰۷/۲۶ @Panahian_text
🔻 اولین پیام حادثۀ شاهچراغ این بود که آنها کینۀ مردم ما را به دل دارند! 🔻 کینۀ زن‌های ما را به دل دارند که چرا حجاب خود را کنار نگذاشتند 🔻 کینۀ شما را به دل دارند که مشکلات اقتصادی را به امید آینده‌ای روشن تحمل می‌کنید 📌 بزرگداشت شهدای شاهچراغ- قسمت۱ 🔘 یک جریان ضدفرهنگی در این چهل سال سعی داشت به مردم بگوید که ما دشمن نداریم و اینها توهم توطئه است! 🔘 کینۀ و دشمنی آنها از ما تمام‌شدنی نیست، لذا مجبوریم مقاومت کنیم 🔘 منتظر موشک‌های سپاه بر سر اسرائیل هستیم! _ : در این حادثه‌ که تبدیل به یک حماسۀ بزرگ شد، درس‌ها و عبرت‌های فراوانی هست. اولین نکته این است که دشمنان ما کینۀ دیرینۀ خودشان را به ما نشان دادند. قرآن می‌فرماید: اینها از سرِ حسادت، با شما خوب نیستند «حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ» (بقره، 109) خیلی از مؤمنین برایشان سخت است که این را باور کنند؛ چون به خوبیِ خودشان نگاه می‌کنند. واقعاً چرا باید کسی این‌قدر کینۀ ما را به دل داشته باشد که زن و بچه را این‌طور به رگبار ببندد؟ این بچه‌ها و این دانش‌آموزها چه جرمی مرتکب شده بودند؟ چرا این زنان را این‌گونه به شهادت رساندند و در چادرشان به خون آغشته کردند؟ یک حرفی را مؤمنین خیلی سخت می‌توانند بفهمند و بپذیرند ولی با این گلوله باران، این واقعیت برایشان جا افتاد که دشمنان شما کینۀ شما را به دل دارند، به شما حسادت دارند و تا شما را نابود نکنند، از پا نمی‌نشینند. یک جریان ضدفرهنگی در این چهل سال در کشورمان سعی داشت به ما بفهماند که اینها توهم توطئه است و ما دشمن نداریم! شما باعث بیداری ملت‌ها شده‌اید، شما مورد حسادت هستید، شما تنها ملتی در جهان هستید که رهبر شما ده‌ها میلیون فدایی مسلح سازمان‌دهی‌‌ شده در منطقه دارد. در تاریخ معاصر چنین چیزی نبوده و برای هیچ کشوری سراغ نداریم. لذا دشمنان کینۀ شما را به دل دارند. باور می‌کنید، دشمن دارید؟ قرآن طوری می‌فرماید «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ» (منافقون، 4) که معلوم است خداوند می‌داند ما به سادگی نمی‌توانیم باور کنیم که با ما این‌قدر دشمنی دارند. اگر نفت‌تان را بدهید، دانشمندان‌تان و دانشگاه‌های خودتان را از بین ببرید، به بردگی کشیده بشوید، باز هم دشمنی آنها از شما تمام‌شدنی نیست، مجبورید مقاومت کنید! مجبورید دشمنان خودتان را دشمن بگیرید چرا بعضی‌ها در فضای جامعۀ ما سراغ شبکه‌های دشمن می‌روند؟ چون دشمن‌شناسی در کشور ضعیف شده است. از وزیر محترم آموزش و پرورش و معلم‌های عزیز تقاضا می‌کنم که دشمن‌شناسی را به بچه‌ها یاد بدهید. بچه‌ها زندگی و بازی را با مبارزه آغاز می‌کنند، بچه به‌طور غریزی می‌داند، دشمنی دارد که باید با او مبارزه کند، این بچه‌ها وقتی دیپلم می‌گیرند، نباید انگیزۀ ستیز با دشمن در ذهن و قلبشان از بین برود، بلکه باید دشمن‌شان را پیدا کنند و بغضی از دشمن در سینه داشته باشند. اولین پیام این گلوله‌باران این است که آنها کینۀ شما را به دل دارند، کینۀ زن‌ها را به دل دارند که چرا چادر از سر بر نداشتند، با اینکه این فتنه زمینۀ مساعدی برای این قصه بود. اینها کینۀ کم‌حجاب‌های ما را هم به دل دارند. چون کم‌حجاب‌های جامعۀ ما هم در این فتنه، تسلیم دواعش نشدند. کینۀ کودکان و نوجوانان ما را هم به دل دارند، از نوجوانان سرود سلام فرمانده، کینه دارند. کینۀ شما مردم را به دل دارند که مشکلات اقتصادی را تحمل می‌کنید؛ به امید یک آیندۀ روشن. ما راهی برای عقب‌نشینی نداریم! کاری که با عراق و سوریه و افغانستان کردند، در جلوی چشم ما قرار دارد. اگر به ما دسترسی پیدا کنند به بردگی هم راضی نمی‌شوند. دیدید که وقتی دواعش بر قسمتی از عراق سلطه پیدا کردند، چه‌کار کردند! مگر پیامبر(ص) چه‌کار کرده بود که می‌خواستند ایشان را به قتل برسانند؟ ایشان به چه کسی ظلم کرده بود؟ با چه کسی نامهربانی کرده بود؟ دشمنان پیامبر، همشهری‌های او بودند، ابولهب عموی پیامبر بود، پس چرا دشمنی می‌کرد؟ کسی که مؤمن شد، دشمن پیدا می‌کند! اگر می‌خواهی دشمن نداشته باشی، ایمان نیاور! این زندگی انسان است. از همان روز اول، تا قربانی هابیل قبول شد و ایمانش مهر قبولی خورد، قابیل او را کُشت. نمی‌توانی هابیل بشوی و قابیل تو را نکَشد! نمی‌توانی یوسف بشوی و برادرانت تو را در چاه نیندازند! به قول رهبر انقلاب، خدا لعنت کند کسانی را که می‌خواهند جوانان ما سیاسی نباشند... یک وجه سیاسی نبودن این است که بگوییم «دشمن نداریم» درحالی‌که ما دشمن داریم، دیدید این فرد جنایتکار چطور زن و کودک را به گلوله بست! ما دشمنان خود را نابود خواهیم کرد و از این مسیر، عقب نخواهیم نشست، ما کینۀ آنها را در حلقومشان خفه خواهیم کرد، منتظر موشک‌های سپاه بر سر اسرائیل هستیم. 🚩حرم شاهچراغ- ۱۴۰۱/۸/۷ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻 برخی روحانیون ناباب، ابوموسی‌ اشعری‌وار می‌گویند: از هر دو طرف می‌خواهیم خشونت را کنار بگذارند! 📌 بزرگداشت شهدای شاهچراغ- قسمت ۲ 🔘 لعنت خدا بر عمامه‌به سری که به افراد بی‌پناهِ کتک‌خورده و گلوله‌خورده می‌گوید «خشونت نکنید!» 🔘 می‌بیند که بسیجی دست به سلاح نبرد و کتک خورد و برای امنیت مردم جان داد ولی باز می‌گوید: طرفین نباید خشونت کنند! _____________ : چند روز پیش، در تهران یک جوان بسیجی را گرفتند و این‌قدر شکنجه کردند تا به شهادت رسید. فیلم این جنایت را هم خودشان پخش کردند. برای اینکه یک‌عده‌ای بترسند و دیگر نگذارند جوان‌هایشان برای دفاع از امنیت بیایند، و یک عده‌ای هم خسته بشوند. اما یک عده‌ای هم ابوموسی‌ اشعری‌وار وسط می‌آیند و می‌گویند: «از هر دو طرف می‌خواهیم که از خشونت پرهیز کنند!» اخیراً چند روحانی عمامه‌به سر از روحانیون ناباب این کشور، خیانت‌کارانه مُدل ابوموسی اشعری را اجرا کردند که حق بین امیرالمؤمنین(ع) و معاویه را ندید و ادایِ «صلح مطلق» درآورد و گفت: خشونت را کنار بگذارید! آی عمامه‌به سری که کور بودی و ندیدی که بسیجی، دست به سلاح نبرد و کتک خورد و شهید شد، اما خشونت نکرد و برای امنیت مردم جان داد، لعنت خدا بر تو باد که می‌گویی «طرفین نباید دست به خشونت بزنند» مرگ بر تو باد که خدا در سورۀ منافقین، مرگ بر تو را فریاد زده است. دل مردم شیراز را آزردی و بر زخمشان نمک زدی که به این بی‌پناهِ گلوله خورده می‌گویی «تو خشونت نکن!» آنها که می‌آیند مردم را گلوله‌باران می‌کنند، امیدشان به چیست؟ امیدشان به همین چند نفر منافق است که بیایند از این آب گِل‌آلود ماهی بگیرند. اینها امید صهیونیست‌ها هستند. 🚩 حرم احمدبن موسی(ع) شاهچراغ- ۱۴۰۱/۰۸/۰۷ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻چرا با اینکه می‌دانند مردم به‌خاطر این جنایت‌ها از آنها نفرت پیدا می‌کنند، باز جنایت می‌کنند؟ 🔻 آنها از ایجاد ناامنی‌ها دو هدف دارند: «ترساندن مردم» و «خسته‌کردن مردم» 📌 بزرگداشت شهدای شاهچراغ- قسمت۳ 🔘روان‌شناس‌ها می‌گویند: هرکسی بترسد، شایعه را بیشتر پخش می‌کند و بهتر می‌پذیرد 🔘 آنها با ترساندن، قدرت خود را تحمیل می‌کنند و کسانی که می‌ترسند، مخاطبان رسانه‌های دشمن خواهند شد 🔘 می‌‌گویند: ما مردم گلوله‌باران می‌کنیم و بعد شایعه می‌کنیم «کار خودشان بود!» بالاخره یک‌مشت احمق هم باور می‌کنند! _____________ : چرا دشمن این‌طور آشکارا جنایت می‌کند؟ شما که این‌طور مردم را گلوله‌باران کردید، خُب مردم از شما نفرت پیدا می‌کنند! می‌گویند «مهم نیست!» مثل داعشی‌ها که از جنایات خودشان فیلم‌‌برداری می‌کردند و پخش می‌کردند. آنها که دنبال محبوبیت و اقبال عمومی نیستند، آنها دنبال دو چیز هستند؛ یکی اینکه مردم را بترسانند. می‌گویند: بالاخره یک‌ عده ترسو هم پیدا می‌شوند که جا بزنند. نبرد امروز نبرد رسانه است، روان‌شناس‌ها می‌گویند: هرکسی بترسد، شایعه را بیشتر پخش می‌کند و بهتر می‌پذیرد. کسانی که می‌ترسند، مخاطبان رسانه‌های دشمن خواهند شد. آنها با ترساندن، قدرت خود را تحمیل می‌کنند. در روان‌شناسی می‌گویند: هرکسی را قدرتمند بدانی، حرفش را منطقی می‌دانی. کسانی که انگلیس خبیث را قدرتمند می‌دانند، هرچیزی از بی‌بی‌سی بشنوند، منطقی‌تر تصور می‌کنند. دشمن که دنبال محبوبیت نیست. می‌داند که مردم با این جنایت‌ها از او نفرت پیدا می‌کنند، ولی او یک‌مشت ترسو می‌‌خواهد که ساکت باشند و کنار بروند. دومین فایده‌ای که دنبالش هست این است که آشوب و ناامنی ایجاد می‌کند تا مردم را خسته کند، این‌قدر سعی می‌کند این ضربه‌های کوچک را بزند، تا مردم کم‌کم بگویند «خسته شدیم، یک‌ذره کوتاه بیایید تا آرام زندگی کنیم!» درحالی‌که اگر یک‌ذره کوتاه بیایید تمام است! پس دشمن با این ناامنی‌ها دنبال ترساندن و خسته‌کردن مردم است. چرا این جنایت را انجام دادند؟ چون نیاز دارند فقط مدتی، پیشرفت کشور را متوقف کنند. اما تحلیل دیگر این است که می‌‌گویند ما می‌رویم گلوله‌باران می‌کنیم و بعد هم شایعه می‌اندازیم «کار خودشان بود!» بالاخره یک‌مشت احمق هم حرف ما را می‌پذیرند. ببینید روی چه چیزهایی حساب کرده‌اند! قرآن دربارۀ یک گروهی می‌فرماید: اینها خیلی دوست دارند حرف دروغ بشنوند «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ» (مائده، 42) علامه طباطبایی می‌فرماید: اینها با اینکه می‌دانند غلط است، ولی می‌پذیرند و علاقه دارند که حرف غلط بشنوند. این یک نوع بیماری روانی است. حضرت زهرا(س) به مردم مدینه فرمود: «مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِینَ الْمُسْرِعَةَ إِلَى قِیلِ الْبَاطِلِ الْمُغْضِیَةَ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبِیحِ الْخَاسِر» (احتجاج، ج1، ص106) ای کسانی که وقتی حرف غلط می‌شنوید، زود آن را می‌پذیرید اما وقتی حرف حق می‌شنوید، نمی‌پذیرید. اصلاً طبع بعضی‌ها بیمار است! حرف غلط که می‌شوند به طبع‌شان جور در می‌آید! نکته جالب این است که در آیه فوق «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ» مقدم شده است بر «أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ» یعنی حرام گوش دادن، رتبۀ اول است و حرام‌خوری در رتبۀ بعدی است. واقعاً دشمنان ما بر یک عدۀ قلیلی سرمایه‌گذاری می‌کنند و می‌گویند: حرم را گلوله‌باران می‌کنیم و بعد هم می‌گوییم کار خودشان بود! خُب چه کسی این دروغ را باور می‌کند؟ می‌گویند: یک عده‌ای می‌پذیرند. این عده خیلی کم هستند ولی ما با همین عدۀ کم، سرِ بقیه را می‌بریم! مردم اگر آسایش می‌خواهید، بروید آن عدۀ کم را متقاعد کنید و از خواب بیدار کنید، بترسانید از عاقبت وحشتناکِ «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ» یعنی همان جهاد تبیین را انجام بدهید. شما چند نفرتان درِ خانۀ این و آن را زده‌اید تا با آنها سرِ حق و باطل صحبت کنید و آنها را متقاعد کنید؟ فاطمۀ زهرا(س) چهل روز با پهلوی شکسته، درِ خانۀ انصار را زد تا بیایند و حق را یاری کنند اما احدی جواب نداد و برای یاری نیامد. طبع بعضی‌ها این‌گونه است که به سمت سخن باطل می‌روند. با آنها باید چه کار کرد؟ فاطمۀ زهرا(س) به ما یاد داد که راهش جهاد تبیین است. 🚩 حرم احمدبن موسی(ع) شاهچراغ- ۱۴۰۱/۰۸/۰۷ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻 بعد از گلوله‌باران حرم، بیشتر به زیارت شاهچراغ برویم 🔻 بگذارید بگویند که بعد از گلوله‌باران حرم، مردم بیشتر به حرم می‌روند 📌 بزرگداشت شهدای شاهچراغ- قسمت۴ 🔘 صاحب‌خانه‌ای که ببیند مهمان‌هایش را گلوله‌باران کردند، چقدر دل‌شکسته می‌شود! 🔘 بعد از شهادت این عزیزان، در و دیوار این حرم شریف هم بوسیدنی شده است 🔘 در آستانۀ سیزده آبان، باز هم از دانش‌آموزان عزیزمان چند تا قربانی دادیم _ : یکی از شهدای شاهچراغ، دانش‌آموز پایۀ دهمی بود که به پدر و مادرش می‌گوید: الان یک فرصت کوتاه پیدا کردم، بروم حرم یک سلام بدهم و برگردم. پدرش می‌گوید: پسرم برو ولی زود برگردی‌ها... او می‌آید حرم که زیارت کند و ضریح را ببوسد و برگردد که این‌گونه به شهادت می‌رسد. در آستانۀ سیزده آبان، از دانش‌آموزهای عزیزمان چند تا قربانی دادیم. شهدایی که در حادثۀ شاهچراغ به شهادت رسیدند، همه زائران احمدبن‌موسی بودند، زائران فرزند امام موسی‌بن‌جعفر(ع) بودند و به احترام امام موسی‌بن‌جعفر(ع) آمده بودند فرزند ایشان را زیارت کنند. وقتی یک صاحب‌خانه‌ای، ببیند که مهمان‌هایش را گلوله‌باران کرده‌اند، چقدر دل‌شکسته می‌شود! چقدر خجالت‌زده می‌شود! احمدبن‌موسی داغ این گلوله‌هایی که به زائرانش خورد، همه را در قلب خودش احساس می‌کند. مردم بیشتر به زیارت بیایید! بگذارید اعلام کنند که بعد از گلوله‌باران حرم، مردم بیشتر به حرم می‌روند. شما قبلاً که به حرم احمدبن‌موسی می‌آمدید، در و دیوار و زمین را هم می‌بوسیدید؟ ولی بعد از شهادت این عزیزان، در و دیوار این حرم شریف هم بوسیدنی شده است، چون محل شهادت شهیدان، مقدس و محترم است. 🚩 حرم احمدبن موسی(ع) شاهچراغ- ۱۴۰۱/۰۸/۰۷ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻 دکتر معصومی شهید شد تا تکثیر بشود؛ باید او را به‌عنوان الگوی پیشرفت‌مان معرفی کنیم 📌 بزرگداشت دانشمند شهید «دکتر معصومی»؛ از شهدای شاهچراغ 🔘 روش تمدنی ما برای پیشرفت، روش چینی، ژاپنی یا آمریکایی نیست؛ روش دکتر معصومی است 🔘 در شاهچراغ، الگوی تمدنیِ ما را به گلوله بستند؛ آنها با روش تمدنی ما دشمن هستند 🔘 علت مهم نارضایتی مردم همان‌ چیزی است که شهید معصومی را خسته کرد؛ همان چیزی که سرِ راه دانشمندان جوان سنگ‌اندازی می‌کند 🔘 رهبر انقلاب، سال‌هاست بر نهضت نرم‌افزاری تأکید فرموده؛ این وسط چه کسی کار را خراب می‌کند؟ _____________ : دانشمند شهید، دکتر معصومی دردمندانه زیست و دردمندانه رفت. ما نباید از کنار دردها و رنج‌های این شهید، راحت عبور کنیم، باید علت این رنج‌ها را بفهمیم و پیام‌ آن را به جامعه منتقل کنیم. علت مهم نارضایتی مردم ما همان‌ چیزی است که این شهید عزیز را خسته کرده بود، همان چیزی است که سرِ راه یک دانشمند جوان از خودگذشته سنگ‌اندازی می‌کند. وقتی یک دانشمند، از خود گذشته و به خدا پیوسته و «مُوتُوا قَبلَ أَن تَمُوتُوا» دربارۀ او تحقق پیدا کرده و دارد پاک‌باخته در این دنیا زندگی می‌کند، آن‌وقت اگر چیزی در کشور ما او را آزار بدهد، این ریشۀ نارضایتی اصلی و اصیل جامعه است. هرچیزی که یک شخصیت برجسته، مثل شهید معصومی را دردمند بکند، جامعه را در معرض ناامیدی قرار می‌دهد. در جامعۀ ما نباید چنین دانشمندانی با موانعی مواجه بشوند، بلکه باید مجاهدت‌شان را صرف بهره‌برداری از اوقات و فرصت‌ها و ظرفیت‌ها بکنند. نباید انرژی‌شان صرف درگیری با بوروکراسیِ منحط بشود. او می‌خواست چنین رنج‌هایی در جامعه نباشد، او شهید شد برای اینکه اهدافش محقق بشود و این رنج‌ها برطرف بشود، باید دانه‌دانه باید عوامل ناراحتی او را برطرف کرد. باید دید کدام اداره، کدام مسئول مالی یا اداری یا حقوقی، کدام رئیس یا کدام متصدی یا کدام آدم متکبری سر راه او بود و او را رنج داد؟ از رنج‌های او نباید بگذریم. رنج‌های این شهید نخبۀ ما، باید شمرده بشود و در جامعۀ ما ریشه‌کن بشود. رنج‌هایی که اخیراً رهبر انقلاب در دیدارشان با نخبگان معلوم بود که عمیقاً دردمندانه دارند بیان می‌کنند. ایشان فرمودند یک نخبه‌ای از خارج کشور برمی‌گردد و اینجا سرِ راه او سنگ‌اندازی می‌کنند... همۀ ما می‌دانیم که رهبر انقلاب چقدر از چنین مصائب بزرگی بر سر راه پیشرفت کشور رنجور می‌شود. رهبر ما که بیشترین جلساتش با نخبه‌ها است، سال‌ها است بر نهضت نرم‌افزاری تأکید فرموده؛ این وسط چه کسی کار را خراب می‌کند؟ علت دوم نارضایتی مردم ما این است که خیلی از مردم ما نمی‌دانند که ما داریم به‌سوی یک سعادت بزرگ پیش می‌رویم و الگوی پیشرفت ما، جهان را خواهد گرفت. ما مشکلات‌مان را برطرف خواهیم کرد، آیندۀ بسیار خوبی داریم ولی روش‌مان با دیگران فرق می‌کند. روش تمدنی ما برای پیشرفت، روش چینی، ژاپنی یا آمریکایی نیست، روش دکتر معصومی است. ما هرچه پیشرفت کردیم با همین روش بوده است. به شهدای هسته‌ای و مجاهدت‌هایشان نگاه بکنید؛ اینها برای پول، کار علمی نمی‌کردند. این الگوی تمدنیِ ما را در شاهچراغ به گلوله بستند؛ نه یک فرد را. دکتر معصومی، الگوی تمدنی ما و الگوی روش پیشرفت ما است. البته آن تروریست، کورکورانه این جنایت را انجام داد، اما خدا خواست که درس‌ها و عبرت‌های بزرگی به ما داده بشود و بدانیم که اگر زمینه به این تروریست کور بدهیم، تمدن ما را این‌گونه به گلوله خواهد بست، آنها با روش تمدنی ما دشمن هستند. او شهید شد برای اینکه تکثیر بشود. شهرها و دانشگاه‌ها که برای شهدای شاهچراغ مراسم می‌گیرند، به‌طور ویژه از شهید معصومی یاد کنند و او را به عنوان یک الگو معرفی کنند. 🚩 مراسم هفتمین روز شهادت دانشمند نخبه، دکتر معصومی- ۱۴۰۱/۰۸/۱۱ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻 اصل دین تکلیف نیست؛ تفکر و رسیدن به قدرت تشخیص است 🔻 بعضی‌ها اصل دین را تکلیف می‌دانند؛ این تصور بدی از دین ایجاد می‌کند 📌 محفل هفتگی هیئات دانشجویی استان تهران- ج۱ 🔘 امام‌سجاد(ع): ما تاریخ و جنگ‌های پیامبر را مثل سوره‌های قرآن به فرزندان‌‌مان آموزش می‌دهیم 🔘 آیا می‌شود قرآن عمیق باشد ولی عترت عمیق نباشد و نیاز به تفکر نداشته باشد؟! 🔘 وقتی امیرالمؤمنین(ع) تاریخ پیامبر را بازگو می‌کرد تا مردم الگو بگیرند، برخی می‌گفتند: نه تو پیغمبری و نه ما اصحاب پیامبر! 🔘 الآن هم برخی از تاریخ اهل‌بیت بهره نمی‌گیرند و می‌گویند: ما نمی‌توانیم بفهمیم آنها چرا این کارها را کردند! ____________ در جلسۀ اول مبحث تاریخ اسلام: خدا دربارۀ بسیاری از احکام‌ دین می‌فرماید: این حکم را قرار دادم تا شما فکر کنید که چرا این را قرار دادم؟ نه اینکه فقط بروید عمل کنید. «كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُون‏» (بقره،219) عمل‌کردن لازم است اما کافی نیست. انگار احکام الهی نقشۀ یک گنج هستند که ما باید آن گنج را پیدا کنیم. دین معماهای سربسته‌ای دارد که به‌مرور کشف می‌شود، البته با تلاش و تکاپوی مردم و عمل‌کردن آنها به دین. بعضی‌ها تصور بدی از دین در جامعه ایجاد کرده‌اند؛ مثلاً اصل دین را تکلیف می‌دانند. درحالی‌که اصل دین تکلیف نیست، اصل دین تفکر و رسیدن به قدرت تشخیص است. البته تکلیف خیلی مهم است ولی برای رسیدن به همین تکلیف هم نیاز به قدرت تشخیص داریم. این خیلی زشت است که برخی از مذهبی‌ها فکر می‌کنند همۀ دین را بلدند و به مطالعه نیاز ندارند. همین‌‌هاست که دین را نابود می‌کند. ما دین را به‌عنوان یک مشت اعتقادات، انتخاب نکردیم؛ دین را انتخاب کردیم برای آغاز اندیشیدن و به‌عنوان راهنمایی برای اندیشیدن و موضوعی برای اندیشیدن. ببینید قرآن چقدر عمیق است و نیاز به تفکر دارد! تا روز قیامت هم اگر تفسیرش کنیم، کم می‌آوریم؛ نه به‌عنوان حرف‌های عرفانی و معنوی، بلکه حرف‌های کاربردی که واقعاً گرهِ مسائل امروز ما را باز می‌کند. آیا می‌شود قرآن عمیق باشد ولی عترت عمیق نباشد!؟ ما علاوه بر قرآن نیاز به مطالعه و تفکر دربارۀ تاریخ اسلام هم داریم. امام زين‌العابدين(ع) می‌فرماید: ما اهل‌بیت، تاریخ و جنگ‌های پیغمبر(ص) را مثل سوره‌های قرآن به فزرندان‌مان آموزش می‌دهیم. (كنا نعلم مغازي رسول‌الله ص كما نعلم السورة من القرآن؛ البدایة والنهایة، ج3، ص242) دربارۀ برداشت‌کردن از تاریخ به‌ویژه تاریخ اسلام، چند رویکرد وجود دارد. یک رویکرد این است که می‌گویند: «اولیاء خدا وظایفی داشتند و ما نمی‌دانیم آنها چرا این کارها را کردند، ما نمی‌توانیم بفهمیم!» ما این رویکرد را قبول نداریم. رویکرد دیگر هم سوءاستفاده از تاریخ است که در اثر جهل مردم پیش می‌آید. بعضی‌ها از هرجای تاریخ که به نفع‌شان باشد، استفاده می‌کنند و بخش‌های دیگر را نمی‌گویند. مثلاً صلح امام‌حسن(ع) را می‌گیرند ولی سراغ امام‌حسین(ع) نمی‌روند. یا می‌گویند «پیامبر(ص) خانۀ ابوسفیان را در مکه، خانۀ امن اعلام کرد» اما نمی‌گویند که پیامبر(ص) مسجد ضرار را در مدینه نابود کرد. ما رویکردی را قبول داریم که می‌گوید: می‌شود از تاریخ برداشت کرد و تاریخ، راه را به ما نشان می‌دهد. دلیل قرآنی‌مان آیۀ «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب،21) است؛ یعنی پیامبر(ص) الگوی شماست. امام سجاد(ع) می‌فرماید: ما اهل‌بیت تاریخ پیغمبر(ص) را مثل سوره‌های قرآن به فرزندان‌‌مان آموزش می‌دهیم. (كنا نعلم مغازي رسول الله كما نعلم السورة من القرآن؛ البدایة والنهایة، ج3، ص242) تو باید بفهمی پیامبر(ص) با چه کسی جنگید و با چه کسی نجنگید و الّا مثل داعشی‌ها می‌شوی که می‌گویند چون پیغمبر برخی را کشته، ما هم می‌کُشیم! امیرالمؤمنین(ع) تاریخ پیغمبر(ص) را برای مردم بازگو می‌کرد تا الگو بگیرند. یک نفر گفت: نه تو پیغمبر هستی و نه ما اصحاب پیامبر! حضرت غضب کرد و فرمود: مادرت به عزایت بنشیند، آیا من گفتم من پیغمبر هستم و شما اصحاب پیغمبر هستید؟ می‌گویم شما به ایشان تأسی کنید. «ثَكِلَتْكُمُ الثَّوَاكِلُ مَا تَزِيدُونِّي إِلَّا غَمّاً هَلْ أَخْبَرْتُكُمْ أَنِّي مُحَمَّدٌ ص وَ أَنَّكُمُ الْأَنْصَارُ؟ إِنَّمَا ضَرَبْتُ لَكُمْ مَثَلًا وَ إِنَّمَا أَرْجُو أَنْ تَتَأَسَّوْا بِهِم‏» (الغارات، ج2، ص331) امیرالمؤمنین(ع) از نحوۀ برخورد آن فرد با تاریخ پیامبر خشمگین شد و الا فکر نکنید که ایشان نمی‌توانست غضبش را کنترل کند یا بی‌جهت غضبناک می‌شد. نه؛ حرف آن مرد واقعاً مزخرف بود. اگر این حرف در جامعه باب بشود، دیگر کسی نمی‌رود از تاریخ اسلام استفاده کند. 🚩فاطمیۀ بزرگ تهران - ۱۴۰‍۱/۰۸/۰۱ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7512 @Panahian_text
🔻 همان دشمنی که دانشمند هسته‌ای را می‌کُشد، عالم دینیِ ما را هم ترور می‌کند؛ آنها با دانش ما دشمن هستند 🔻 دین چیزی جز پرده‌برداری از واقعیت‌های عالم هستی نیست که می‌شود همان «دانش» 📌 حوزه علمیه مروی 🔘 کار عالم دینی، پرداختن به واقعیات زندگی مردم است؛ اینکه به عالم دینی «روحانی» بگویند، درست نیست و مربوط به فرهنگ مسیحیت است 🔘 به کسی که پزشکی می‌خواند می‌گویند «دانشجوی پزشکی»؛ به طلبه هم می‌شود گفت «دانشجوی علوم دینی» 🔘 ذهنیت عمومی این است که دین مقوله‌ای آسمانی است و به واقعیت زندگی ما نمی‌پردازد؛ این ذهنیت باید اصلاح بشود _____________ در جمع ساتید و طلاب حوزه: متأسفانه دشمنان ما طوری دربارۀ حوزۀ علمیه و طلبه‌ها، سخن گفته‌اند و گاهی ما به‌قدری ضعیف تبلیغ کرده‌ایم، که تلقیِ مردم از دین و عالم دینی، چیزی غیر از دانش است. آیا دین چیزی جز پرده‌برداری از واقعیت‌های عالم هستی است که می‌شود همان دانش؟ آیا دین چیزی جز عقلانیت است؟ این القائات شوم که دین تنها مشتی اعتقادات و مقدسات است باید در ذهن مردم از بین برود. این القائات که انگار طلبه‌ها خودشان را یک بافتۀ جدا تافته می‌دانند که صرفاً فردی معنوی هستند نیز غلط است، به‌دلیل همین القائات غلط، برخی از مردم، دین و عالمان دینی را مفید برای بسیاری از واقعیت‌های زندگی نمی‌دانند. از یک طلبه، انواع و اقسام سؤال‌های معنوی را می‌پرسند، ولی سؤال‌هایی که به واقعیت‌های زندگی‌شان ربط دارد را نمی‌پرسند. مثلاً کسی از دین سؤال نمی‌کند که «من حافظه‌ام یا تمرکزم ضعیف است، باید چه‌کار کنم؟» یعنی طلبه را مشاور امور جدی در واقعیات زندگی‌شان نمی‌دانند. یک ذهنیت عمومی در جامعۀ ما وجود دارد که طلبه، علوم دینی و اساساً دین، در متن زندگی مردم، جدّی و جاری نیست و دین مقوله‌ای است مربوط به آسمان و آخرت، این ذهنیت باید اصلاح بشود. خیلی از اوقات این سکولاریزم عمیقی را که در جان‌ها جاری است، ما هم داریم تقویتش می‌کنیم! کاش صداوسیما از عالمان دینی‌ای که در تلویزیون هستند بخواهد حتی یک کلمه هم حرفی که القاء جدایی دین از دنیای مردم را داشته باشد، بر زبان جاری نکنند. ما طلبه‌ها خود را از نظر معنوی جلوتر از بقیه نمی‌دانیم؛ البته باید تلاش بیشتری بکنیم و مردم هم انتظار بیشتری از ما دارند. اما شغل ما چیست؟ معنویت که شغل نمی‌شود؛ شغل ما مرتبط با علم است؛ نقل و انتقال علم، تحصیل علم، تدریس علم، پژوهش‌های علمی، گفتگوهای علمی. اینکه به عالمان دینی «روحانی» گفته می‌شود اساساً درست نیست و مربوط به فرهنگ مسیحیت است. وقتی گفته می‌شود «روحانی» القائی دارد که موجب فاصله برخی با عالمان دینی می‌شود. ما هنوز این را بعد از چهل سال در جامعۀ خودمان جا نینداخته‌ایم. این ریشۀ برخی از غفلت‌ها و سوءتفاهم‌هاست که دشمن هم از آن سوءاستفاده می‌کند. به کسی که رشتۀ پزشکی می‌خواند می‌گوییم «دانشجوی پزشکی»، به کسی که در رشتۀ مهندسی درس می‌خواند می‌گوییم «دانشجوی مهندسی» خُب به طلبه هم می‌شود گفت «دانشجوی علوم دینی». این‌طور نیست که چون کلمۀ طلبه، عربی است یک اصرار خاصی بر آن داشته باشیم. غیر از دشمنان که اساساً با دانشِ ما و دانشمندان ما مخالف هستند، نباید در میان مردم، کسی به‌خاطر اینکه دین را امر دانشی تلقی نمی‌کند، یا طلبه را دانشجو نمی‌داند، با عالمان دینی در ذهن خودش احساس دوری یا حتی دشمنی داشته باشد. ما باید یک نهضتی ایجاد کنیم؛ نهضت رفع سوءتفاهم. آیا در جامعه، ممکن است که مردم به دانشمندان، بد و بیراه بگویند؟ مثلاً در موضوع عمران، پزشکی، دانش هسته‌ای و...؟ دشمن دانشمندان هسته‌ای را به گلوله می‌بندد و می‌کشد ولی نمی‌تواند مردم را علیه دانشمندان هسته‌ای، به فحش‌دادن وادار بکند. همان دشمنی که دانشمند هسته‌ای را می‌کُشد، تروریست‌‌ها را مأمور می‌کند که یک امام جماعت را در زاهدان به شهادت برسانند. دشمن با دانش در ایران مخالف است. همان دشمنی که نخبۀ علمی را به شهادت می‌رساند، عالمان دینی ما را هم به شهادت رسانده و دشمنی با طلبه‌ها را هم رواج می‌دهد. دین ما دین واقعیت‌ها است و اساتید حوزه، واقع‌بین‌ترین افراد هستند. کار طلبه و عالم دینی، پرداختن به واقعیات جامعه و واقعیات زندگی افراد است. کار طلبه به روانشناسی بیشتر نزدیک است تا اخلاق. آیات قرآن هم بیشتر شبیه گزاره‌های روانشناسی است تا گزاره‌های اخلاقی به‌معنای غربیِ کلمه. 🚩حوزۀ علمیۀ مروی- 1401/08/14 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7516 @Panahian_text
🔻ریشه‌های نارضایتی مردم از وضع موجود چیست؟ ۱- این تصور که مردم غرب واقعاً زندگی بهتری دارند ۲- نتوانستیم آیندۀ روشنی را که داریم، برایشان تبیین کنیم 📌 حوزۀ علمیۀ امام‌کاظم(ع) 🔘 خیلی‌ها نمی‌دانند باوجود همه مشکلات، ما به‌سمت یک تمدن عالی در حال حرکت هستیم 🔘 به‌جای نقد تمدن غرب، «حقیقت تمدن غرب» را به مردم نشان بدهیم 🔘 در توصیف تمدن غرب ضعیفیم؛ مثلاً اینکه تمدن غرب واقعاً لذت‌بخش، آرامش‌بخش، قدرتمند و سعادتمند نیست _____________ در جمع اساتید و طلاب حوزه: یکی از عوامل حوادث اخیر جامعه، نارضایتی مردم از وضعیت فعلی است. ریشۀ این نارضایتی دو چیز است: یکی اینکه، فکر می‌کنند مرغ همسایه غاز است و مردم دیگر کشورها وضع بهتری دارند، مثلاً مردم کشورهای غربی را واقعاً خوشبخت می‌دانند درحالی‌که اگر وارد متن زندگی آنها بشوند می‌بینند که این‌طور نیست. در این موارد روش قرآن این است که وضعیتِ بد زندگی کافرانه را توضیح می‌دهد و ترسیم می‌کند، گاهی قرآن با مثال‌های عجیبی این مطالب را توضیح می‌دهد که ظاهر زندگی آنها، تو را فریب ندهد، آنها چیزهایی مثل آرامش تو را ندارند. ما در توصیف تمدن غرب ضعیف هستیم، مثلاً در بیان اینکه تمدن غرب واقعاً لذت‌بخش، آرامش‌بخش، قدرتمند و سعادتمند نیست. توصیف ما باید طوری باشد که منجر بشود به «كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ‏» (حجرات،7) ما می‌خواهیم همه‌چیز را به ایمان مردم واگذار کنیم. مثلاً وقتی می‌خواهیم بگوییم غیبت نکن، می‌گوییم غیبت نکن و الّا خدا تو را عذاب می‌کند! درحالی‌که خودِ خدا این‌قدر حزب‌اللهی نیست، وقتی می‌خواهد بفرماید غیبت نکن، می‌فرماید: آدم‌خور نباش! «أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً» (حجرات،12) غیر از عذاب قیامت، زشتی غیبت، مثل خوردن گوشت برادر مرده است. ما نتوانسته‌ایم زشتی‌ها و خرابی‌های تمدن غرب را به مردم نشان بدهیم. حتی بسیاری از مذهبی‌ها و انقلابی‌ها قبول ندارند که تمدن غرب رو به اضمحلال است و پلیدی‌اش را حس نمی‌کنند. غرب واقعاً قدرت ندارد. قرآن می‌فرماید: «الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُم‏» عمل‌ کافران تباه است؛ یعنی خدا در قرآن، کفر را بی‌عرضه و ناتوان نشان می‌دهد. تنها چیزی که کافران دارند مهلت است، حقیقتی ندارند. بسیاری از کلمات‌ ما در نقد تمدن غرب، اشتباه است. مثلاً می‌گوییم «اومانیزم غربی فقط به فکر غرائز انسان است» بله، آنها ادّعای غرائز می‌کنند ولی غرائز را نابود کردند! آنها حتی لذّت شهوانی را هم دارند از بین می‌برند. آنها به‌معنای واقعی عیّاشی نمی‌کنند بلکه با بهره‌گیری غلط از لذت‌های مادی، همین لذت‌ها را هم تباه می‌کنند. تا وقتی که تمدن غرب در ذهن کسی عمیقاً فرو نریخته باشد، نه معنای ولایت را می‌فهمد و نه معنای حقیقی دین را. اصلاً نمی‌تواند ولایت و دین را فهم بکند چه رسد به اینکه قدرش را بداند! شاید «مرگ بر آمریکا» هم بگوید اما حقیقتش را درک نکرده؛ در طول انقلاب برخی از این افراد را دیده‌ایم که از تندترین نیروهای حزب‌اللهی بودند اما بعداً از ضدّانقلاب‌های درجه‌یک شدند. ریشۀ دیگر نارضایتی این است که بعضی‌ها نمی‌دانند ما داریم به سمت یک تمدن عالی حرکت می‌کنیم و این هم یک امر ممکن و شدنی است؛ ما آن را محقق خواهیم کرد چون نرم‌افزارش را داریم. ولی آن را تبیین نکرده‌ایم، مثلاً جامعۀ مهدوی را درست توصیف نکرده‌ایم! اگر ما این تمدن را توصیف کنیم، همه آن را قبول می‌کنند. اصلاً لازم نیست درستی آن تمدن را اثبات کنید چون تصور آن آینده حتماً تصدیقش را به‌دنبال می‌آورد. یک زمانی بعد از دوم خرداد، برخی می‌گفتند که دورۀ انقلاب و این حرف‌ها گذشته و ما به سوی جامعۀ مدنی می‌رویم؛ یعنی همان جامعه‌ای که لیبرال دموکراسی می‌گوید. ولی الآن دیگر کسی برای جامعۀ مدنی به‌عنوان یک تئوری فکری، آینده‌ای قائل نیست که برای مردم ترسیم بکند. همان‌طور که یک زمانی با تفکر کمونیستی مبارزه می‌کردیم و بعد از مدتی این تفکر از بین رفت، الان هم می‌شود گفت که تفکرات غربی و غرب‌گرایی هم در حال نابودی است. الان دیگر لازم نیست وقت خودمان را برای نقد تمدن غرب، تلف کنیم، به‌جای آن «حقیقت تمدن غرب» را به مردم نشان بدهیم. اگر حقیقت تمدن غرب را برای مردم توصیف کرده بودیم الآن بعضی‌ از بچه‌های ما فریب آن تمدن را نمی‌خوردند که حتی برایش تظاهرات کنند. 🚩حوزۀ علمیۀ امام‌کاظم(ع)- ۱۴۰۱/۰۸/۱۷ 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7517 @Panahian_text
🔻 خدا از قریش امتحان خیلی سختی گرفت، چون سرمایۀ معنوی و ایمانی بالایی داشتند 🔻 الآن معنویت در جامعۀ ما افزایش یافته؛ پس آمادۀ امتحان‌های سخت‌تر باشید! 📌 محفل هفتگی هیئات دانشجویی استان تهران- ج۵ 🔘 داستان بعثت پیامبر و تاریخ اسلام، در چه ژانری است؟ ژانر امتحان و معمّاگونه؛ یک امتحان بزرگ الهی از جامعه 🔘 فلسفه و محور اصلی حوادث تاریخ اسلام، امتحان‌شدن مردم است؛ بدون این نگاه نمی‌توان تاریخ اسلام را فهمید 🔘 امتحان‌های خدا برای افراد مدعی سخت‌تر است 🔘 گاهی خدا بهانه‌ای در ظاهر به نفع منافقین جور می‌کند، تا مردم را امتحان کند ____ در جلسۀ پنجم مبحث تاریخ اسلام: به نظر شما داستان بعثت پیامبر(ص) و تاریخ اسلام در چه ژانری است؟ آیا مثل یک داستان حماسی و جنگی است یا مثل یک رمان دربارۀ یک قهرمان اجتماعی است؟ یک مثال بزنم. امام‌صادق(ع) می‌فرماید: اگر خواستی یک رفیق انتخاب کنی، سه‌بار او را عصبانی کن، ببین چه‌کار می‌کند؟ اگر دست از محبت و وفاداری برنداشت، این رفیق خوبی است. (تحف‌العقول، ص۳۵۷) نه اینکه حتماً این کار را انجام بدهی اما ببین موقع عصبانیت چگونه برخورد می‌کند. خدا هم آدم‌ها را امتحان می‌کند. شما با کسی که می‌خواهد تو را امتحان بکند چطوری برخورد می‌کنی؟ با هوشیاری، هوشمندی و تفکر. برخورد کردن با کسی که می‌خواهد تو را امتحان کند سخت و پیچیده است. داستان زندگی پیامبر(ص)، داستان یک امتحان بزرگ الهی از یک جامعه است. ژانر تاریخ پیامبر(ص) ژانر امتحان و معمّاگونه است. باید ببینیم که مردم در آن امتحان، چه‌کار کردند و چه عکس‌العملی نشان دادند؟ اصلی‌ترین فلسفه حوادث تاریخ اسلام، امتحان‌کردن مردم است. اگر بدون این نگاه به حوادث تاریخ نگاه بکنی، یا اصلاً متوجه نمی‌شوی تاریخ چیست یا از آن غلط برداشت می‌کنی. اصلاً دین، همه‌اش امتحان است. مثلاً وقتی می‌فرماید «نماز اول وقت بخوان» این یک امتحان است. مثلاً شما چند مرتبه، اول وقت نماز می‌خوانی، بعدش خدا موقع اذان تو را در یک پیچی می‌اندازد تا امتحانت کند. بعثت پیامبر، نزول وحی و قرآن، همه وسیله‌ای برای امتحان هستند. امام‌صادق(ع) می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ نَبِيَّهُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَة» (تفسیر قمی، ج۲، ص۱۸). خدا پیامبرش را بر این مبنا مبعوث کرد که به در بگوید تا دیوار بشوند. پیامبر مأمور است که خیلی چیزها را مستقیم نگوید بلکه با اشاره بگوید. چرا؟ برای اینکه با اشاره‌گویی، افراد و جامعه آزادیِ بیشتری دارند و فرصت بهتری برای امتحان و انتخاب آزادانۀ مردم فراهم می‌شود. هرچه یک انسان یا یک جامعه‌ای در مقابل خدا مدعی‌تر باشد، امتحان‌های خدا سخت‌تر است. شما که در جمهوری اسلامی دارید زندگی می‌کنید، خیلی هم حسین‌حسین می‌کنید، اربعین هم رفتید و مدام یابن الحسن می‌گویید و دعا می‌کنید: «اللهمَّ عجّل لولیّک الفرج»، طبیعتاً امتحان‌های سخت برای شما می‌آید و با حادثه‌های تلخ و شیرین، شما را امتحان‌ می‌کنند. پیغمبر خدا هم از جانب خدا مأمور است که امتحان کند. مثلاً یک‌جایی منافقین خیلی علیه پیامبر(ص) جوّسازی کرده بودند و جامعه در حال انفجار بود. همان موقع، پیامبر(ص) شترش را گم می‌کند و دنبالش می‌گردد و می‌گوید: «شتر من کجاست؟» همین یک بهانه‌ای به‌دست منافقین داد و گفتند: پیامبر به ما از اسرار آسمان خبر می‌دهد اما نمی‌داند شترش کجاست (الخرائج و‌الجرائح، ج۱، ص۳۰) داستان بعثت پیامبر، داستان امتحان است. مثلاً چرا پیامبر(ص) باید یتیم باشد؟ این هم یک پایۀ امتحان است یتیم‌بودن، پایگاه اجتماعی پیغمبر(ص) را ضعیف می‌کرد چون یتیم‌بودن در جامعۀ مکه، به معنای کم بودن اعتبار فرد بود. خدا از قریش امتحان خیلی سختی گرفت و آنها را با شخصیت باعظمت پیغمبر امتحان‌ کرد. چون آنها مدعی بودند که پرده‌دار خانۀ کعبه هستند و به خدا ایمان دارند. خدا معجزۀ نابودی سپاه ابرهه را به آنها نشان داده بود. آنها از نظر معنوی مردم فقیری نبودند و خدا حق داشت از آنها امتحان سخت بگیرد چون امکانات بالای معنوی به آنها داده بود. هرچه به‌ظهور نزدیک‌ شویم، امتحان‌های ما سخت‌تر می‌شود، چون مدعیان ایمان باید غربال بشوند الان معنویت در جامعۀ ما نسبت به دهه‌های قبل، افزایش پیدا کرده است پس آمادۀ امتحان‌های سخت‌تر باشید! ما اربعین حسینی را دیده‌ایم. شهدای ما در آن زمان دسته‌های عزاداری حداکثر هزار نفری را دیده بودند و امتحان دفاع مقدس از آنها گرفته شد. ما الان عظمت اربعین را دیده‌ایم و چشیده‌ایم و امکانات معنوی ما بسیار بیشتر شده، لذا طبیعی است که خدا برای غربال‌کردن ما، از ما امتحان سخت‌تر بگیرد. 🚩 فاطمیۀ تهران؛ مبحث تاریخ اسلام،ج۵- ۱۴۰۱/۰۸/۲۹ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7518 @Panahian_text
🔻 چرا کسانی که منتظر آخرین پیامبر بودند، پس از بعثت با او مخالفت کردند؟ 🔻 آیا کسانی که منتظر آخرین امام هستند هم پس از ظهور با او مخالفت می‌کنند؟ 📌 محفل هفتگی هیئات دانشجویی استان تهران-ج۲ 🔘 دشمنی با پیغمبر(ص) غیر از ریشۀ اجتماعی، ریشۀ روانشناسانه هم دارد 🔘 مگر دین چه‌کار می‌کند که بعضی‌ها تنفر پیدا می‌کنند؟ 🔘 وقتی کسی مؤمن شد در دل منکِران نسبت به او نفرت، دشمنی و کینه پدید می‌آید 🔘 بعضی‌ها جریان مقاومت را محکوم می‌کنند که «شما نتوانستید همه را جذب کنید!» خُب سیدالشهداء(ع) هم نتوانست جذب کند! ____ در جلسۀ دوم مبحث تاریخ اسلام: بی‌اطلاعی از تاریخ، موجب برداشت غلط از دین می‌شود. با مطالعۀ تاریخ اسلام می‌فهمیم که اصلاً چرا بعثت، درگیری ایجاد کرد؟ پیامبر(ص) در مذهبی‌ترین شهر جهان در آن دوران مبعوث شد و مهم‌ترین ویژگی خوب مکّه این بود که همه منتظر آخرین پیامبر بودند. قرآن می‌فرماید «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدى‏ مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذيرٌ ما زادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً» (فاطر،42) قریش یعنی هم‌قبیله‌های پیامبر(ص) به خدا قسم‌ می‌خوردند که اگر پیامبری بیاید ما هدایت‌شده‌ترین گروه خواهیم بود، یعنی قطعاً به او خواهیم گروید؛ اما وقتی پیامبر آمد، چیزی جز نفرت در دل‌شان تولید نشد. آنها تا قبل از اینکه پیامبر(ص) مبعوث بشود، با او مشکلی نداشتند و همه قبولش داشتند؛ خصوصاً از نظر اخلاقی که یکی از وجوهش «امانت‌داری» است. ایشان جوان خوب مکّه بود و با کسی هم نجنگیده بود؛ پس چرا وقتی آمد آنها نفرت پیدا کردند «ما زادَهُم إلّا نُفُوراً»؟ آیا دین واقعاً نفرت ایجاد می‌کند؟ چرا باید دین برای کسانی که منتظرش هستند دعوا ایجاد کند؟ ما هم الآن منتظر آخرین وصیّ پیامبر هستیم؛ آیا بین این دو ادّعا تفاوت هست؟ آیا آن حقیقتی که آدم‌ها در درون‌شان دارند، تغییر کرده؟ مگر دین چه‌کار می‌کند که بعضی‌ها تنفر پیدا می‌کنند؟ كفار قريش می‌گفتند: چرا قرآن به يكى از مردان بزرگ مكه و طائف نازل نشد؟ «وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‏ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظيمٍ» (زُخرُف،31) امام‌رضا(ع) می‌فرماید: اگر اختیار نبوت به قریش داده می‌شد آنها «امیّة بن ابی‌صلت» و «ابومسعود ثقفی» را انتخاب می‌کردند چون آن دو نفر نزد آنها برتر از حضرت محمد(ص) بود. (تحف العقول، ص467) یتیم عبدالله، جزو اشراف مکّه نبود لذا اگر پیامبر می‌شد، طبیعتاً «موقعیت اجتماعی» آنها به‌خطر می‌افتاد. البته فقط بحث اشرافی و قبیلگی و ثروت نبود بلکه دین جدید معادلات نظام اجتماعی آنها را به‌هم می‌زد؛ نظامی که حول خانۀ کعبه شکل گرفته و محورش خداست و حالا یک نفر از طرف همین خدا آمده است. چرا حبّ مقام اصلی‌ترین عامل دشمنیِ اشراف مکه با پیامبر بود؟ چون منشأ مقام‌ آنها، دینی بود و از خانۀ کعبه بود و حالا صاحبِ اصلی‌ کعبه آمده و آنها «موقعیت اجتماعی» خود را در خطر می‌بینند؛ اگر موقعیت اجتماعی‌ آنها به‌خاطر چیزی غیر از مکّه بود شاید راحت‌تر با پیغمبر کنار می‌آمدند. انگیزۀ مخالفت و دشمنی با پیامبر(ص) صرفاً ترس از دست‌دادنِ موقعیت اجتماعی نبود بلکه یک انگیزۀ دیگر هم وجود داشت. دشمنی با پیغمبر غیر از ریشۀ اجتماعی، ریشۀ روانشناسانه هم دارد. ریشۀ اجتماعی‌ این دشمنی، همان بحث موقعیت اجتماعی است و ریشۀ روانشناسانه‌اش حسادت و تکبّر است. وقتی کسی مؤمن بشود، مخلص خدا و اولیاء خدا بشود و این مرام را بپذیرد، در دل منکِران و کسانی که نمی‌خواهند این راه را بروند، نسبت به او نفرت، دشمنی و کینه پدید می‌آید. این خبر خوبی برای مذهبی‌ها نیست. هابیل به چه جرمی کشته شد؟ دیدید که در حرم شاهچراغ، حتی بچه‌ها را به رگبار بستند؟ این نفرت از کجا می‌آید؟ آیا نمی‌شود کاری کنیم که آنها را جذب کنیم؟ آیا نمی‌شود با رفتار و برخورد خوب، همه را جذب کنیم؟ نه نمی‌شود! می‌خواهی از پیغمبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) هم بالاتر بزنی؟ آیا بهتر از امیرالمؤمنین(ع) می‌توانی حرف بزنی؟ البته ما باید برای جذب دیگران، تلاش کنیم اما بدانیم که قرآن دربارۀ بعضی‌ها می‌فرماید: رهایشان کن «ذَرْهُم‏» (حجر،3) آن افراد نادانی که جریان مقاومت را محکوم می‌کنند و می‌گویند «شما نتوانستید اینها را جذب کنید!» نمی‌دانند که سیدالشهداء(ع) هم نتوانست جذب کند! یک آقای روحانی می‌گفت: «اگر به کتاب نهج‌البلاغه عمل کنیم، همۀ مشکلات حل می‌شود.» اگر این‌طوری است پس چرا مشکلات خودِ امیرالمؤمنین(ع) حل نشد؟ مگر ایشان به نهج‌البلاغه عمل نمی‌کرد؟ 🚩 فاطمیۀ تهران؛ مبحث تاریخ اسلام،ج۲- ۱۴۰۱/۰۸/۰۸ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7522 @Panahian_text
📌 پناهیان در محفل هفتگی هیئات دانشجویی استان تهران: 🔻 پیامبر می‌خواست مردم را از دست رؤسای قبایل و احزاب آزاد کند 🔻 آغاز آموزش اسلام از عقاید به جای تاریخ، باعث فهم غلط از دین می‌شود اهم عناوین جلسه ششم تاریخی تحلیلی اسلام: 🔘 اصل ایدۀ بسیج از طرف امام نبود؛ بسیج همان پروژه‌ای است که پیغمبر می‌خواست اجرا کند 🔘 رسالت پیغمبر دو وجه داشت: 1- گرفتن قدرت از سران قبایل و باندهای قدرت 2- دادنِ قدرت به مردم 🔘 مردمی که چشمان به روسای قبایل بود، باعث شکست حکومت علوی و بدبختی خودشان شدند 🔘 مردم ما به جای روسای قبایل، اسیر احزابند؛ مسولین ناشایست را احزاب سرِ کار آورده‌اند ____________ : آغاز آموزش اسلام از عقاید و اخلاق، به‌جای تاریخ اسلام، زمینۀ فهم غلط از دین می‌شود. وقتی آموزش دین با عقاید، اخلاق و احکام شروع می‌شود، ناخودآگاه این ذهنیت غلط در ذهن ما ایجاد می‌شود که درگیری پیامبر با کفار بر سر عقاید و اخلاق بوده؛ درحالی‌که با مطالعه تاریخ صدر اسلام متوجه می‌شویم علت اصلی مخالفت کفار قریش با پیغمبر، مقام و موقعیت اجتماعی خودشان بود. بر اساس نص صریح آیات قرآن، دعوای پیامبر با کفار، سیاسی بود نه اخلاقی، اما شورای انقلاب فرهنگی روز بعثت روز اخلاق نامگذاری کرده است. هنگام بعثت، رسول‌خدا(ص) با طاغوت تابلوداری مثل فرعون مواجه نبود، بلکه با طاغوت‌چه‌های منتشری به نام رؤسا و بزرگان قبایل مواجه بود. ایشان می‌خواست مردم خیلی آزاد باشند و حتی رؤسای قبایل هم در آنها نفوذ نداشته باشند و مردم خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند. ما هم الان از جهتی گرفتار وضع مشابهی هستم که رسول خدا هنگام بعثت با آن مواجه بود. زیرا مردم ما الان به‌جای روسای قبایل، اسیر بزرگان احزاب هستند و عمدۀ مشکلات کشور به دلیل سیطرۀ همین احزاب پدید آمده است. مسئولین ضعیف و ناکارآمد را چه کسانی سرکار آورده‌اند؟ همین احزاب که البته باندهای سیاسی و باندهای قدرت هستند، نه حزبی که متکی به مردم باشد. در اوایل انقلاب که جامعه مدرسین قم و جامعه روحانیت تهران که افراد خوبی مانند آیت‌الله مشکینی اعضای آن بودند، می‌خواستند برای سراسر کشور لیست پیشنهادی بدهند، امام اجازه ندادند. چون ایشان هم مثل رسول‌خدا(ص) می‌خواستند مردم آزاد باشند و قدرت در دست مردم باشد و خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند، نه روسای احزاب، حتی احزاب خوب. چه کسانی بعد از پیامبر(ص) کار را به مسیر دیگری بردند؟ کسانی که به بزرگان قبایل بیشتر پول می‌دادند، آن وقت همه‌چیز به دورۀ قبل از پیامبر(ص) برگشت. نماز می‌خواندند، ولی نفوذ رؤسای قبیله‌ها برگشت و دوباره قدرت افتاد به‌دست بزرگان قبایل و باندهای قدرت. علت شکست و کوتاه‌بودنِ حکومت امیرالمومنین(ع) هم این بود که حاضر نبود پول بیشتری به روسای قبایل بدهد. آنوقت مردمی که چشم‌شان و اراده‌شان به دهان رئیس قبیله بسته بود، هم دین را به خاک سیاه نشاندند و هم خودشان بدبخت شدند. بسیج یعنی اینکه مردم قدرت پیدا کنند، نه ادارات دولتی؛ اگر ادارات قدرت پیدا کنند، پدرِ مردم را در می‌آورند! بسیج یعنی اینکه مردم قدرت پیدا کنند نه احزاب؛ اگر احزاب قدرت پیدا کنند پدرِ مردم را درمی‌آوردند! بسیج یعنی اینکه خود مردم خودشان را سازماندهی کنند. اصل ایدۀ بسیج از طرف امام نبود. بسیج همان پروژه‌ای است که پیغمبر می‌خواست اجرا کند. رسالت پیغمبر دو وجه داشت، یک وجهش گرفتن قدرت از سران قبایل و باندهای قدرت بود، یک وجه دیگرش هم این بود که قدرت را به مردم بدهد. جالب است که الان دارند قدرت را به ما مردم تعارف می‌کنند ولی ما نمی‌گیریم! چند سال پیش، رهبر انقلاب با شما دانشجوها جلسه گذاشت و فرمود: یک کاری هست که نه دولت، نه رهبری، نه نهادها هیچ‌کدام نمی‌توانند انجام بدهند، این کار شما است؛ ما به «حلقه‌های میانی» احتیاج داریم. حلقه‌های میانی یعنی یک کسانی از میان مردم برخیزند که از دولت هم نیستند، اینها بیایند کارها را راه بیندازند، یعنی قدرت از دولت کنده بشود و به‌سمت این حلقه‌های میانی برود، بعد فرمودند که این شرح بیانیۀ گام دوم است. رهبر انقلاب هم در واقع دارد همان کار رسول‌خدا(ص) را ادامه می‌دهد. ایشان از نوادر علمایی است که از نیم‌قرن پیش، شیوۀ کار رسول‌خدا(ص) را به‌درستی درک کرده و این راه را دارد ادامه می‌دهد تا مردم قدرت پیدا کنند. اگر این اتفاق در کشور ما بیفتد و مردم به معنای واقعی قدرت پیدا کنند، تازه مردم اروپا و غرب می‌فهمند دموکراسی واقعی یعنی چه و متوجه می‌شوند که تا حالا سرِ آنها را کلاه گذاشته‌اند. 🚩فاطمیۀ بزرگ تهران - 1401/09/06 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7524 @Panahian_text
🔻 بهترین راه برای درک ضرورت بندگی خدا چیست؟ 🔻 بدانیم که «اگر بندۀ خدا نشویم، قطعاً بردۀ دیگران می‌شویم» 📌 بردۀ دیگران یا بندۀ خدا؛ راه سومی نیست- ج1 🔘 به هر درصدی که انسان بندۀ خدا نباشد به همان درصد بردۀ غیرخدا می‌شود 🔘 کاش به‌جای اصول عقائد، به بچه‌ها یاد می‌دادیم «چگونه بندۀ خدا نشدن انسان را به بردگی دیگران می‌کشاند؟» 🔘 بردۀ دیگران شدن خیلی راحت است؛ اگر به‌صورت نابجا تحت تأثیر کسی قرار بگیری، بردۀ او شده‌ای 🔘 خیلی از پدر و مادرها دوست‌دارند بچه‌های‌شان مثل برّه آرام باشند و مثل برده، حرف گوش بدهند؛ این خیلی بد است 🔘 ولایت نمی‌گذارد تو برده بشوی؛ خودش هم تو را به بردگی نمی‌گیرد ____________ یکی از مشکلات در جامعۀ بشری و زندگی انسان‌ها این است که ضرورت بندگی خدا را زیاد درک نمی‌کنند. نه‌فقط افراد بی‌دین بلکه بسیاری از مذهبی‌ها هم ضرورت بندگی خدا را درک نکردند لذا با یک‌مقدار بندگی، دچار غرور و عُجب می‌شوند و دیگران را آدم حساب نمی‌کنند. اینها از خدا طلبکار می‌شوند و در سختی‌ها طاقت نمی‌آورند. مذهبی‌هایی که اضطرار به بندگی خدا را نفهمیده‌اند در بندگی رشد نمی‌کنند. اگرچه اینها همه‌چیز را پذیرفته‌اند و معقول می‌دانند و خدا هم کمک‌شان می‌کند ولی درجا می‌زنند. دین‌داری این افراد مزّه‌ و شیرینی ندارد. رسیدن به اضطرار بندگی خدا برای ما ضروری است. اولاً باید خیلی به خدا التماس کنیم تا این اضطرار را به‌‌دست بیاوریم، ثانیاً اگر این اضطرار را به‌دست آوردیم از خدا خیلی تشکر کنیم و ثالثاً مدام نگران باشیم که مبادا بندگی خدا را از دست بدهیم. در بین راه‌های رسیدن به اضطرار بندگی خدا بهترین راه این است که بدانیم اگر بندۀ خدا نشویم، قطعاً بردۀ دیگران می‌شویم، به هر درصدی که انسان بندۀ خدا نباشد به همان درصد بردۀ غیرخدا شده یا می‌شود. از یک طرف انسان موجودی است که خیلی تحت تأثیر دیگران قرار می‌گیرد و از طرف دیگر، انسان بدش می‌آید بردۀ کسی بشود، انسان به قدری غُد و خودخواه آفریده شده که حتی ممکن است مثل فرعون، ادعای خدایی بکند. به هرکسی بگویید «تو بردۀ دیگری شده‌ای»-این دیگری هرکسی که باشد- طبیعتاً انسان بدش می‌آید؛ چون انسان یک موجود حرّ است، انسان برای خودش ارباب است. کاش به جای اصول عقائد، معلم‌ها به بچه‌ها یاد می‌دادند که «چگونه بندۀ خدا شدن انسان را از بردگی دیگران نجات می‌دهد؟» یا «چگونه بندۀ خدا نشدن انسان را به بردگی دیگران می‌کشاند؟» انسان خیلی ساده و راحت بردۀ دیگران می‌شود؛ اگر به‌صورت نابجا تحت تأثیر کسی قرار بگیری، بردۀ او شده‌ای. اگر از کسی بترسی بنده‌اش شده‌ای. اگر کسی تو را سرگرم کند یا سرکار بگذارد، بنده‌اش شده‌ای. اگر کسی را دوست داشته باشی و به‌خاطر این دوست‌داشتن کور و کر بشوی بنده‌اش شده‌ای. اگر بی‌محاسبه حرف کسی را قبول کنی و بدون دلیل منطقی مرعوب یا مغلوبش بشوی، بنده‌اش شده‌ای. امام باقر(ع) فرمود: «مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ...» (کافی، ج6، ص434) کسی که حرف کسی را گوش کند عبد او شده، اگر گوینده حرف خدا را بزند او بندۀ خدا شده و اگر گوینده حرف شیطان را بزند او بندۀ شیطان شده است. خدا به پیامبر می‌فرماید که تو حق نداری حرف کسی را گوش بدهی، بقیه مؤمنین هم نباید حرف غیرخدا را گوش بدهند؛ باید فقط بندۀ من بشوید. قرآن می‌فرماید: اکثر مؤمنین مشرک هستند! «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُون‏» (یوسف،106) ایمان به این است که بگویی «خدا هست» بله، خدا هست اما تو خداهای دیگری هم داری، چرا تحت تأثیرشان قرار گرفتی؟ خیلی از اوقات، پدرها و مادرها دوست دارند بچه‌های‌شان برده باشند! می‌خواهند آنها مثل برّه آرام باشند و حرف گوش بدهند و این خیلی بد است. می‌گویند «ببینید بچۀ من درس می‌خواند!» آیا چون آزاد است، درس می‌خواند یا چون برّه و برده است درس می‌خواند؟ اینکه به خوب‌شدن توصیه بشود ولی بحث بردگی وسط نیاید خیلی بد است؛ خاک بر سر خوب‌بودن و عصیان‌گر نبودنِ برده‌ها! اگر بر ولایت‌‌مداری تأکید شده به این علت است که ولایت نمی‌گذارد تو برده بشوی، خودش هم تو را به بردگی نمی‌گیرد. امام‌حسین(ع) شب عاشورا به یارانش فرمود: اگر می‌خواهید، بروید. امام‌حسین(ع) اصحاب خودش را به بردگی نکشید، آنها بسیار عزتمند بودند و خودشان خواستند که بمانند. اگر ولایت چندتا دستور هم می‌دهد برای قدرت بخشیدن به تو و آزاد کردنِ تو است نه برای به‌بردگی کشاندن تو. آیا امکان دارد یک‌کسی نه بندۀ خدا بشود و نه بردۀ دیگران؟ نه؛ امکان ندارد. اگر شما بندۀ خدا نباشید قوی نیستید، وقتی ضعیف باشید حتماً تحت تأثیر دیگران قرار می‌گیرید. 🚩فاطمیۀ بزرگ تهران- 15/09/1401 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7532 @Panahian_text
🔻 در مقابل توهین و بی‌احترامی به رهبری چه‌کار باید کرد؟ 🔻 عشق و محبت‌ خودتان را نسبت به ایشان، به‌صورت جمعی و فردی اعلام کنید ➖به‌طور مستمر (روزانه یا هفتگی) مطالبی را در اعلام محبت به ایشان در صفحات مجازی منتشر کنید ➖چرا تصاویر زیبای رهبری را که مهمترین عامل حفظ امنیت و استقلال کشور است بر فراز نمی‌کنید؟ _____________ 📌 در یادوارۀ شهدای فتنۀ اخیر: در این فتنۀ اخیر، بعضی‌ها شخص رهبری را نشانه گرفتند؛ فکر می‌کنند اگر چهار تا مرگ بر دیکتاتور بگویند، یک‌دفعه‌ای همه مردم با آنها هم‌نوا می‌شوند! در حالی‌که همه از میزان محبت مردم به رهبری خبر دارند. هیچ رهبری در جهان این مقدار فداییِ بامعرفت ندارد. در مقابل این توهین‌ها چه‌کار باید کرد؟ وقتی شاهد اظهار کینه و دشمنی برخی نسبت به رهبر هستید، چرا شما محبت‌ خودتان را نسبت به ایشان اعلام نمی‌کنید؟ طرفِ سخن من آنهایی هستند که معرفت دارند و محبّ آقا هستند و برای آقا جان می‌دهند. از عشق خودت به آقا حرف بزن و دلیل عشقت را توضیح بده. فهم و احساساتِ خودت را نسبت به آقا نشان بده. وقتی یک عده‌ای به رهبری توهین کردند، کسانی که عاشق رهبری هستند عشق‌شان را نسبت به ایشان فریاد بزنند. این کار، خیلی اثر دارد. چرا از محبت‌تان نسبت به رهبر عزیزمان، حرف نمی‌زنید؟ چرا تصاویر زیبای رهبری که مهمترین عامل حفظ امنیت و استقلال کشور است را بر فراز نمی‌کنیم؟ باید شروع کنیم به حرکت جمعی برای احیاء احترام و بازگویی این محبت‌ها و اعلام صریح این عشق‌ها و معرفت‌ها. به‌صورت فردی هم این کار را بکنیم؛ مثلاً روزانه یا به‌طور هفته‌ای می‌توانیم کامنت بگذاریم، توییت بزنیم، مطالبی را در اعلام محبت به ایشان در صفحات مجازی منتشر کنیم، در خانه‌ها و محله‌های‌مان، به اندازه‌ای که می‌توانیم این کار را بکنیم. در ابراز محبت به شخص رهبری و به اصل ولایت‌فقیه، کم نگذارید. میلیون‌ها نفر حاضرند برای آقا جان بدهند ولی الحمدلله اقتدار نظام به قدری بالاست که هیچ‌وقت کار به اینجا نمی‌رسد که بخواهید برای ایشان جان بدهید، ولی هرگونه بی‌احترامی باید با احترام مضاعف جواب داده بشود. باید دشمنان و جاهلان را پشیمان کرد. اگر الآن بگویند که یک‌جایی دارند یک جوان بسیجی مظلوم را می‌زنند و او کمک می‌خواهد، همه‌مان از دور و نزدیک برای کمک به او می‌رویم. به همین دلیل آنها دزدانه می‌زنند و می‌کشند و فرار می‌کنند. حالا یک‌جایی هم اگر به رهبری توهین شد، نباید ساکت باشیم. می‌دانید اگر این توهین بی‌پاسخ گذاشته بشود ممکن است خدا بلا برای جامعه در نظر بگیرد؟ اگر هرکه دوست خداست مظلوم واقع شود، یاری نشود و تنها گذاشته بشود خدا عقوبت‌های سختی نازل خواهد کرد. 🚩امامزاده قاضی‌الصابر- 1401/09/04 📢 صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻 قدرت‌های اغواگر باید از بین بروند تا پیام اصلی دین به همۀ مردم و ضعفا برسد 🔻 فلسفۀ دین، فراهم‌کردن سطح بالای آزادی است تا همۀ انسان‌ها به اوج شکوفایی برسند 📌علیرضا پناهیان در جلسۀ هفتم صدر اسلام: 🔘 چرا پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) این‌قدر درگیر سیاست و جنگ با قدرت‌های زورگو شدند؟ 🔘 پیامبر دنبال آزادیِ مردم از بندِ قدرت‌هاست تا هیچ‌کس نپذیرفتن یا پذیرفتن دین را به انسان‌ها تحمیل نکند 🔘 دین می‌گوید: هیچ‌کس نباید کسی را فریب بدهد، حتی برای هدایت به‌سوی خدا 🔘 در فضای آزاد، انسان‌ها شکوفا می‌شوند، همان‌طور که درخت در بهار شکوفه می‌دهد ____________ چرا رسول‌خدا(ص) می‌خواست قدرت را از قدرتمندان و زورگویان بگیرد؟ مگر رسالت پیامبر(ص) این نیست که ما انسان‌ها به خدا مقرب بشویم؟ این‌همه مکاتب شرقی و غربی هستند که از معنویت صحبت می‌کنند، و برخی هم رویکردهای عرفانی دارند، اما صاحبان آن مکاتب با قدرتمندان درگیر نمی‌شوند بلکه صرفاً مکتب خود را ترویج می‌کنند تا هرکسی خواست استفاده کند. چرا انبیاء الهی از همان اول با قدرتمندان درگیر می‌شوند؟ چرا رسول‌خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) این‌قدر درگیر سیاست و جنگ با قدرت‌های زورگو شدند؟ بدون درک سطح بالای آزادی‌ای که پیامبران دنبال فراهم کردن آن برای مردم هستند، نمی‌توان تاریخ اسلام را تحلیل کرد. امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ فلسفۀ بعثت رسول‌خدا(ص) می‌فرماید: خدا پیامبر(ص) را مبعوث کرد تا بندگانش را از بردگیِ دیگر بندگانش نجات بدهد و به بندگی خودش دعوت کند، آنها را از طاعت بندگان نجات بدهد و به طاعت خودش داخل کند. «...وَ مِنْ طَاعَةِ عِبَادِهِ إِلَى طَاعَتِهِ» (نهج‌البلاغه، خطبه147) چرا دین ما این‌قدر سیاسی است؟ زیرا باوجود انواع قدرت‌های سیاسی، فرهنگی و رسانه‌ایِ تحمیل‌گر و اغواکننده که اجازه تفکر به مردم نمی‌دهند، فقط عدۀ کمی می‌توانند پیام دین را دریافت کنند و به اوج دین‌داری و زندگی خوب برسند. اکثر مردم اگر از همۀ قدرت‌های زوگور آزاد نباشند، نمی‌توانند پیام دین را بفهمند و به اوج شکوفایی برسند. به همین دلیل اگر پیام دین بخواهد به همه برسد، باید یک فضای خیلی خیلی آزاد در جامعه وجود داشته باشد. بیشتر مردم وقتی فوج‌فوج به‌سمت دین می‌آیند که طاغوت‌ها از بین بروند؛ «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْح‏*وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في‏ دينِ اللَّهِ أَفْواجاً» (نصر،1و2) قبل از آن فتح و پیروزی، انواع قدرت‌های ستمگر اصلاً نمی‌گذارند که مردم درست فکر کنند. الان ما در این دورانِ گذر هستیم؛ گذر از زورگوها و قدرت‌هایی که با انواع روش‌های تبلیغاتی و ایجاد خفقان روانی و رسانه‌ای نمی‌گذارند مردم درست فکر کنند و دین‌داری کنند. بعضی‌ها به‌دلیل برداشتِ غلط از دین، تصور می‌کنند آزادی در مقابل دین قرار دارد؛ درحالی‌که اتفاقاً دین به‌دنبال حدااکثر آزادی برای مردم است. نباید کسی نپذیرفتن و حتی پذیرفتن دین را به انسان‌ها تحمیل کند. هر نوع قدرتِ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تبلیغاتی که کوچک‌ترین زورگویی و تحمیلی در جامعه داشته باشد، باعث می‌شود که آدم‌ها ضعیف و متزلزل بشوند و نتوانند از دین بهره‌مند شوند. لذا وقتی یک پیغمبر از طرف خدا می‌‌آید تا دین را ارائه بدهد، اول باید جامعه را از انواع و اقسام این قدرت‌های تحمیل‌گر، آزاد کند. وقتی از «آزادی» سخن می‌گوییم، منظور آزادیِ‌ سطحی و ظاهری در غرب نیست. دین می‌گوید: هیچ‌کسی نباید کسی را فریب بدهد، حتی برای هدایت به‌سوی خدا. یعنی حتی پیامبر(ص) هم نمی‌تواند به‌گونه‌ای تبلیغ کند که کسی بی‌اختیار به دین علاقه‌مند بشود. لذا آزادیِ واقعی، همه‌جانبه و حداکثری، بیش از هرچیزی، در شدید‌ترین نوعش به درد دین می‌خورد. فلسفۀ دین فراهم‌کردن سطح خیلی بالای آزادی است، تا تک‌تک انسان‌ها بتوانند ابرقدرت شوند. اگر مردم آزاد باشند، این‌قدر آموزش معارف دینی لازم نیست زیرا فطرت‌ مردم، همان کار انبیاء را انجام می‌دهد. در فضای آزاد، انسان‌ها شکوفا می‌شوند، همان‌طور که درخت در بهار شکوفه می‌دهد. لذا اولین کار پیامبران آزادسازیِ مردم از قدرت‌هاست. سؤال بسیار مهم این است که چرا خود پیامبر یا امام، قدرت مطلقه دارد؟ پیامبر، امام و کسانی که مانند آنان صالح هستند، تنها افرادی در عالم هستند که می‌توانند از قدرت مطلقۀ خود سوء استفاده نکنند و قدرت را در خدمت تحقق آزادی حداکثری مردم به کار بگیرند. چرا می‌گوییم ولایت باید قدرت مطلقه داشته باشد؟ برای اینکه اگر قدرت مطلقه نداشته باشد، نمی‌تواند این آزادی را برای مردم فراهم کند. 🚩محفل هفتگی هیئات دانشجویی استان تهران - ۱۴۰۱/۰۹/۱۳ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7538 @Panahian_text
🔻 چرا جامعۀ مدینه به آن ظلم بزرگ دربارۀ حضرت‌زهرا(س) تن دادند؟ 🔻 پیامبر(ص) جامعه را به یک اوج و قله‌ای دعوت می‌کرد که مردم ضرورتش را احساس نمی‌کردند؛ این آغاز سقوط است ➖مردم مدینه یک‌شبه دشمن پیغمبر و دختر ایشان نشدند! ➖ابلیس از اول به آدم‌ها نمی‌گوید: بیا جنایت کن! بلکه می‌گوید: ضرورت ندارد خیلی آدم خوبی باشی! ➖ دعوای فاطمیه سرِ این بود که مردم به آن اوجی که پیامبر(ص) می‌خواست، احساس نیاز نمی‌کردند؛ الان هم خیلی‌ها این احساس را دارند! ________ : چرا مردمی که به پیامبر(ص) ایمان آورده و پای رکاب ایشان جمع شدند، بعد از پیامبر(ص) این‌قدر اهل‌بیت او را غریب و تنها گذاشتند؟ آیا مردم از آن‌همه خوبی‌های پیامبر(ص) یک‌دفعه‌ای به آن‌همه بدی‌ها گرایش پیدا کردند؟ نه؛ یک‌دفعه‌ای ماجرا زیر و رو نشد بلکه هر بلایی سرِ آن مردم آمد، به‌تدریج آمد. باید دید چه شد که آن مردم به تحمل چنین ظلم بزرگی تن دادند؟ اکثریت مردم آن جامعه بد نبودند، از پیامبر(ص) و علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) و فاطمۀ زهرا(س) هم بدشان نمی‌آمد اما رسول‌خدا(ص) مردم را به یک اوج و به یک قله و به خوبی‌های فوق‌العاده‌ای دعوت می‌کرد که مردم نسبت به آن احساس نیاز نمی‌کردند. ماجرا از اینجا شروع شد. این احساسی است که الان هم خیلی‌ها دارند. آنها نمی‌خواستند از اسلام خارج بشوند، نمی‌خواستند علیه پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) و علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) قیام کنند، همۀ آنها که بُغض و کینه نداشتند، همه آن نفاق و حسادت شدید را نداشتند. آنها که دشمن حضرت زهرا(س) نبودند، چرا ایشان را تنها گذاشتند؟ چون حضرت زهرا(س) داشت جامعه را به یک اوجی دعوت می‌کرد که مردم ضرورتش را احساس نمی‌کردند و این یک جنایت بزرگ است؛ این یعنی آغاز سقوط و انحطاط و بدبختی! ابلیس به آدم‌ها نمی‌گوید: بیا جنایت کن و قاتل ائمۀ معصومین باش! بلکه می‌گوید: ضرورت ندارد که خیلی آدم خوبی باشی؛ نمی‌خواهد به خودت سخت بگیری... این کسانی که نمی‌خواهند به اوج برسند، از آنهایی که مردم را به اوج دعوت می‌کنند کم‌کم بدشان می‌آید و فاصله می‌گیرند. تا جایی که این دعوت‌کنندگان به اوج، جلوی چشم آنها غریب و مظلوم می‌شوند. مردم مدینه یک بهره‌ای از اسلام برده بودند و بیشتر نمی‌خواستند! بی‌تردید همۀ آنها علی‌بن ابی‌طالب(ع) را بهترین و باسوادترین و زاهدترین یار پیامبر(ص) می‌دانستند ولی ایشان را نمی‌خواستند. این یعنی: ما نمی‌‌خواهیم رئیسی داشته باشیم که این‌قدر خوب باشد! حرکت به سوی اوج، واقعاً سخت نیست ولی اگر کسی نخواهد به اوج برسد، برای او سخت است. مثلاً اگر کسی نخواهد به اوج برسد، نماز اول وقت، حجاب، حلال‌خوریِ دائم و کلاً دین‌داری برایش سخت است. بازیکن تیم فوتبال وقتی در زمین تلاش می‌کند و خسته می‌شود تا جام را بگیرد، اگر از او بپرسید که سخت بود یا نه؟ می‌گوید: نه سخت نبود، خیلی هم لذت بردم... پس بستگی دارد به اینکه آن اوج را بخواهیم یا نه؟ رسول‌خدا(ص) برای یک هدف کم و کوچک نیامده بود، برای این آمده بود که مردم را به اوج برساند، نه صرفاً برای اینکه مردم معتاد و دزد نشوند، یا دختران را زنده‌به‌گور نکنند! هدف پیامبر(ص) خیلی بالاتر از اینها بود. این‌طور نبود که مردم بعد از پیامبر(ص) یک‌دفعه‌ای عوض شده و آدم‌های بدی شده باشند! مشکل مردم این بود که به آن اوجی که پیامبر(ص) دعوت می‌کرد، مایل نبودند و الا مردم که یک‌شبه قاتل و جنایت‌کار نمی‌شوند! مردم که یک‌شبه دشمن پیغمبر و دختر پیغمبر نمی‌شوند! کاری که پیامبر(ص) در آن جامعه انجام داد، کاری بود در اوج! اما مردم خسته شده بودند و دیگر نمی‌کشیدند! شاید حرف‌شان این بود که «شما خوب هستید ولی از ما خیلی انتظار دارید!» چرا با اینکه پیامبر دستور داده بود، مردم به‌همراه لشکرِ اسامه به جنگ نرفتند؟ انگار دنبال بهانه‌ای بودند که از زیر حرف‌های پیامبر(ص) در بروند! حضرت زهرا(س) به مردم فرمود: فکر نکنید اگر از اوج، کوتاه آمدید و علی(ع) را کنار گذاشتید، به نفع شما خواهد شد! شما از این شتر خلافت، شیر نخواهید دوشید، خون خواهید نوشید و بدبخت می‌شوید. فکر کردید اگر به کم قانع شدید، عیبی ندارد؟ شما را بشارت می‌دهم، به شمشیرهای برنده، به هرج‌ومرج دائمی و فراگیر «وَ اَبْشِرُوا بِسَیْف صارِم وَ سَطْوَةِ مُعْتَد غاشِم، وَ بِهَرَج شامِل» (إحتجاج، ج‏ 1، ص108) آیا همۀ ما باید به اوج برسیم؟ نه لزوماً؛ اما لااقل آنهایی که مردم را به اوج دعوت می‌کنند و آنهایی را که به اوج می‌رسند، نباید تنها بگذاریم. آیا همۀ ما باید شهادت‌طلب باشیم؟ نه، اما شهید را گرامی بداریم. اگر جزو «السابقون» نیستیم، جزو «اصحاب یمین» باشیم. خدا انتظار ندارد همه به اوج برسند. اگر به اوج نمی‌رسیم، به همان نسبت، تواضع و استغفار کنیم و ادعا نداشته باشیم. 🚩حرم حضرت معصومه(س)- ۱۴۰۱/۱۰/۰۴ @Panahian_text