eitaa logo
متن | علیرضا پناهیان
12.5هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻پیشنهاد مهم پناهیان برای تدوین تاریخ «تأثیرگذاری علمای شیعه در ادارۀ جامعه»   🔸 نگارش تاریخ بر محور «نقش عالمان شیعه در جامعه» خلأی است که باید به آن پرداخته شود 🔸عالمان شیعی در دوران غیبت، محور تحولات جامعه بوده‌ و هیچ‌وقت جامعه را بلاتکلیف رها نکرده‌اند 🔸بسیاری از مقدرات جامعۀ شیعی بر محور علما شکل گرفته؛ از فکر و فرهنگ جامعه تا برخی تحولات سیاسی 🔸یکی از دشواری‌های تبیین امر ولایت‌فقیه، به‌خاطر همین خلأ است؛ چون تصور می‌شود ولایت‌فقیه امری بی‌سابقه بوده 🔸اگر تاریخی بر محور عالمان شیعه نوشته شود، جوانان ما تأثیرگذاری عالمان در ادارۀ جامعه را امری جدید و بی‌سابقه نخواهند دانست ؛ تاریخ بشر معمولاً بر اساس دوران‌های حاکمیت سلسله‌های پادشاهی یا حکومت‌ها ثبت شده است. تاریخ‌نویسان معمولاً تاریخ را بر محور سلاطین می‌نویسند و البته این کار هم بی‌پایه و اساس نیست. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «إذا تَغَيَّرَ السُّلطانُ تَغَيَّرَ الزمانُ» وقتی یک سلطان تغییر کند، زمان تغییر خواهد کرد. یعنی حوادث زمانه، خیلی تحت تأثیر سلاطین است. علامه طباطبایی(ره) می‌فرماید «قرآن این ابداع را انجام داد که تاریخ را بر اساس «سرنوشت اقوام» نوشت و از این حیث، به تاریخ بشر پرداخت» شاید بر همین منوال در دوران معاصر، تاریخ تشیع هم نوشته شده است؛ یعنی تاریخ حوادثی که بر این قوم مؤمن و مظلوم در مناطق مختلف، گذشته است. غیر از نگارش تاریخ بر محور سلاطین و اقوام، در فضای جامعه اسلامی، تاریخ «بر محور امامان شیعه» هم نوشته شده است؛ تاریخ رسول‌خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و ائمۀ معصومین هم مکرر نگاشته شده و کار بسیار ارزشمندی است. اما یک خلأی وجود دارد که باید به آن هم پرداخت و شاید ما در این چهل سال بعد از انقلاب در این‌باره کوتاهی کرده باشیم و آن «نگارش تاریخ بر محور عالمان شیعه» است؛ عالمانی که هیچ‌وقت جامعه را بلاتکلیف رها نکردند و تأثیرگذاری فراوانی در جامعه داشتند. خیلی از مقدرات جامعه بر محور عالمان شکل گرفته است؛ از فکر و فرهنگ جامعه گرفته تا برخی از تحولات سیاسی که این عالمان شکل دادند، مثلاً در زمان آل‌بویه و صفویه. در اوج غربت یک جامعۀ شیعی هم این عالمان نقش کلیدی داشتند؛ حتی بیشتر از برخی سلاطین نقش داشتند، مثلاً در جنگ‌های عثمانی و... عالمان شیعه در دوران غیبت، محور تحولات جامعۀ اسلامی بودند. یکی از دشواری‌های امروز جامعۀ ما برای تبیین امر ولایت فقیه، به‌خاطر همین خلأ است چون برخی تصور می‌کنند ولایت‌فقیه امری بدون سابقه بوده است درحالی‌که ولایت فقیه، امری است که در طول تاریخ شیعه، جاری بوده و هیچ‌وقت شیعه بدون این حقیقت زندگی نکرده است، اما تاریخ بر این منوال نوشته نشده است. اگر تاریخ جامعه بر محور عالمان شیعه نوشته بشود، یک اثرش این است که جوان‌های ما در کتاب‌های تاریخ، یک نمایی از گذشتۀ جامعه خودشان می‌بینند و تأثیرگذاری عالمان در ادارۀ جامعه را یک امر جدید و بی‌سابقه نخواهند دانست. این هم از مظلومیت عالمان شیعه است که تقریباً به‌طور جدی به این امر، پرداخته نشده است. البته از زندگی و حیات علما، مجزای از اثری که آنها در جامعه گذاشته‌اند، کتاب‌هایی وجود دارد اما  همان‌طور که برای دوران قاجار و صفویه، تاریخ می‌نویسند، تاریخ را بر محور عالمان شیعه و براساس نقش عالمان شیعی در امور جامعه ننوشته‌اند؛ درحالی‌که این عالمان، ادارۀ جامعۀ شیعه را به‌طور طبیعی به عهده داشتند و مثل یک دوی امدادی، به علمای بعد از خود سپردند. امیدوارم یک جاهایی برای این موضوع، برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری کنند؛ یعنی برای تدوین تاریخ جامعۀ اسلامی بر محور عالمانی که در جامعه نقش داشتند؛ البته تأثیرات اجتماعی آنها مد نظر است؛ جدای از آن تأثیرات علمی و کارهایی که علما در تئوریزه‌کردن فقه و اصول داشتند. 🚩 مراسم شهادت امام هادی(ع) 📌قم؛ حسینیه امام خمینی(ره)؛ ۱۴۰۱/۱۱/۰۵ @Panahian_text
🔻پیامبر(ص) با «جامعه‌سازی» مردم را به دین دعوت می‌کند نه با «تربیت فردی» 📌علیرضا پناهیان در جلسۀ دهم صدر اسلام: 🔘 شاید خیلی‌ها نخواهند از نظر فردی دین‌دار باشند و با خدا ارتباط برقرار کنند ولی اکثر انسان‌ها انگیزه‌های اجتماعی دین را می‌پسندند 🔘 دین می‌خواهد دو کار انجام بدهد: ۱. ارتباط شما را با خدا برقرار کند ۲. در جامعه وضعیتی ایجاد کند که به شما ظلم نشود و آزاد باشید؛ این دومی را همه می‌پسندند! 🔘 مهم‌ترین کار پیامبر و بیشترین دستورهای دین، ابتدائاً برای رابطۀ انسان با خدا نیست؛ برای آزادسازی جامعه از ظلم و طغیان است 🔘 انبیاء برای رهاسازی انسان از فشارهای اجتماعی آمده‌اند، وقتی فشارها برداشته شد انسان برای رابطه با خدا آماده می‌شود 🔘 کار اصلی پیغمبر هدایت به‌صورت اجتماعی است نه اینکه دانه‌دانه آدم‌ها را با موعظه‌ و تربیت فردی، هدایت کند ____ علیرضا پناهیان: مردم وقتی یک طلبه را می‌بینند غالباً به یاد ارتباط فردی انسان با خدا می‌افتند که این برای خیلی‌ها جذاب نیست، حتی ممکن است گمان کنند که این طلبه می‌خواهد رابطه با خدا را به ما تحمیل کند! همین تصور باعث می‌شود آنها از دین فرار کنند. ممکن است خیلی‌ها از نظر شخصی، انگیز‌ه‌ای برای دین‌داری نداشته باشند. انگیزۀ فردیِ دین‌داری یعنی انسان جدای از زندگی حداقلی دنیا، این نیّت را داشته باشد که با خدا ارتباط خوب و عمیق برقرار کند. خیلی‌ها شاید نخواهند عمیقاً با خدا ارتباط برقرار کنند و از نظر فردی دین‌داری کنند امّا اکثر انسان‌ها انگیزه‌های اجتماعی دین را می‌پسندند. دین دو کار انجام می‌دهد؛ یکی اینکه می‌خواهد ارتباط شما را با خدا برقرار کند، دیگر اینکه می‌خواهد در جامعه وضعیتی ایجاد کند که به شما ظلم نشود و آزاد باشید؛ چنین چیزی را همه می‌پسندند. ممکن است انسان نخواهد دین‌دار بشود، دوست نداشته باشد نماز بخواند، امّا دوست دارد راحت زندگی کند، کسی او را غارت نکند و دیگران او را آزاد بگذارند. دین، این کار دوم را هم انجام می‌دهد. دین، انسان‌ها را از ظلم و جامعه را از طغیان آزاد می‌کند برای اینکه به خدا برسند. مهم‌ترین کاری که پیامبر می‌کند و بیشترین دستورهایی که دین می‌دهد ابتدائاً برای برقراری رابطۀ انسان با خدا نیست بلکه برای آزادسازی جامعه از ظلم و طغیان است؛ مثل داوری که در زمین مسابقه سوت می‌زند تا دعوا تمام بشود و هرکسی بتوانند مهارت و استعداد خود را در زمین نشان بدهد. وظیفۀ اصلی‌ پیامبر، این است که زمینه را برای هدایت ما ایجاد کند، یعنی ما را از ظلم‌ها و فشارهای بیرونی، و از علاقه‌هایی که به ما تحمیل شده و انگیزه‌های غلطی که به‌خاطر محیط ناسالم در ما ایجاد شده است، نجات بدهد. وقتی از اینها رها شدیم، می‌فرماید: «حالا می‌خواهی خدا را انتخاب کنی یا نه؟» اصل ماجرای هدایت، همین بخش است، نه اینکه پیامبر بخواهد دانه دانه آدم‌ها را با موعظه‌ و تربیت فردی، هدایت کند. کار اصلی پیغمبر، مدیریت اجتماعی است و اساساً هدایت، به‌صورت اجتماعی است نه فردی. رهبر انقلاب می‌فرماید: نه امام صادق(ع)، نه پیغمبر اسلام(ص) و نه همۀ انبیای عالم، روش‌شان این روش‌ها نبوده؛ مدرسه‌بازی و موعظه‌کاری و تربیت فردی، کار انبیاء نیست... انبیا می‌گویند برای ساختن انسان باید محیط متناسب، محیط سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، ایجاد کرد و بس.» (طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن، ص304) کاری که انبیاء می‌کنند اساساً اجتماعی است؛ چون این جامعه است که زمینۀ انحراف را برای انسان پدید می‌آورد. علامۀ طباطبایی(ره) می‌فرماید: «هر جا قوا و خواصّ اجتماعی با قوا و خواصّ فردی معارضه کند، قوا و خواصّ اجتماعی به‌خاطر اینکه نیرومندتر است بر قوا و خواصّ فردی غلبه کند.» (ترجمه تفسیر المیزان، ج4، ص153) پیغمبر باید قوای اجتماعی را سامان بدهد و نگذارد جامعه به‌طور غلط بر فرد غلبه کند. یک علت مهم دین‌گریزی این است که ما دین را به عنوان یک امر اجتماعی معرفی نکرده‌ایم، آن هم امر اجتماعی آزادساز و جلوگیری‌کننده از ظلم و طغیان. علّت دیگر دین‌گریزی این است که خیلی از افراد جامعه‌گریز هستند، جامعه‌پذیر نیستند، حوصلۀ حضور در جامعه را ندارند، از تعامل با مردم بدشان می‌آید و اساساً موجود اجتماعی نیستند. مقدمۀ دین‌پذیری، جامعه‌پذیری است. انسان‌ها را فرارکننده از جامعه بار نیاورید بلکه انسان‌ها را اجتماعی بار بیاورید تا به دین علاقه پیدا کنند. بخشی از دین‌گریزی‌ موجود در جامعۀ ما به‌خاطر نوع آموزش‌های دینی ما ایجاد می‌شود که افراد را به‌قدر کافی «اجتماعی» بار نمی‌آوریم. 🚩 محفل هفتگی هیئات دانشجویی استان تهران – ۱۴۰۱/۱۰/۱۱ 📢 صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7558 @Panahian_text
🔻 در اعتکاف، فقط خدا را صدا نزنیم؛ همدیگر را هم ببینیم! 🔻 اگر بنا بود در اعتکاف فقط به خدا توجه کنیم، در کنار هم جمع نمی‌شدیم 🔘 ابزار مهم ما برای مقابله با آسیب‌های رسانه‌های جمعی دشمن، «زندگی جمعی» است 🔘 یک بعد مهم اعتکاف، مثل اربعین، تقویت زندگی جمعی است 🔘 اعتکاف یعنی «ای مؤمنین، بیایید از همدیگر تأثیر مثبت بپذیریم»؛ این یک راهبرد مهم برای هدایت جامعه است 🔘 در اعتکاف، کسی از جمع فرار نمی‌کند؛ این باید برای کل زندگی ما الگو بشود تا جمع‌گریزی نداشته باشیم ___ در جمع خادمان اعتکاف: در مقابل شیوۀ ادارۀ افکار عمومی که امروز در جهان رایج شده و در مقابل آسیب‌های رسانه‌های جمعی، ما چه ابزار و امکاناتی داریم؟ ما هم به رسانۀ جمعی معتقدیم و باید از آن استفاده کنیم اما یک وسیله‌ای داریم به نام «زندگی جمعی»! اگر افراد را در یک زندگی جمعی و در یک ارتباط جمعی قرار بدهیم، تأثیر پذیرفتن آنها از رسانه‌های جمعیِ اغواگر، به صفر می‌رسد. رسول خدا(ص) حضور خودشان را برای جامعه کافی نمی‌دانستند، لذا برای تجمع مؤمنین و برای ارتباط مؤمنین با یکدیگر، مسجد را هم بنا کردند. اینکه مؤمنین در کنار هم بایستند و نماز بخوانند را هم کافی نمی‌دانستند، لذا عقد اخوت هم قرار دادند. بخشی از هدایت جامعه به عهدۀ پیامبر(ص) نیست بلکه به عهدۀ خود مردم است. قرآن می‌فرماید: «وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ يَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ يَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ» (توبه، 71) امر به معروف و نهی از منکر، یک فعل فرد نسبت به دیگران نیست، بلکه یک تعریف است از نوع زندگی جمعی، یعنی «مردم، بیایید خودمان برای همدیگر بازدارنده یا وادارنده باشیم» برای اینکه این ارتباط جمعی بین مؤمنین تعمیق پیدا کند، برنامه‌هایی مثل اعتکاف، باب می‌شود. اعتکاف، در واقع یک زندگی سه‌روزۀ جمعی است که ما در کنار همدیگر داریم. آدم‌ها در کنار هم می‌نشینند و عبادت می‌کنند، نماز شب همدیگر را می‌بینند، با هم حرف می‌زنند و از همدیگر تأثیر می‌پذیرند. اینجا انگار همه می‌خواهند بر روی هم تأثیر بگذارند؛ این‌طور نیست که یک فرد در خلوت خودش مناجات کند و قرآن بخواند، اعتکاف یعنی «مؤمنین بیایید از همدیگر تأثیر بپذیریم» این یک روش و یک راهبرد بسیار مهم برای هدایت جامعه است. در اعتکاف، افراد از همدیگر خسته نمی‌شوند و زده نمی‌شوند، یک زندگی مسالمت‌آمیز است، کسی از جمع فرار نمی‌کند، این باید برای کل زندگی ما الگو قرار بگیرد. جمع‌گریزی نداشته باشیم، و بدانیم که می‌شود آدم در جمع باشد ولی آزار نبیند، خود مؤمنین در اعتکاف، این را به همدیگر آموزش می‌دهند. در اعتکاف، فقط خدا را صدا نزنیم؛ همدیگر را هم ببینیم! ما در اعتکاف فقط خدا را پیدا نمی‌کنیم، همدیگر را هم پیدا می‌کنیم. اگر بنا بود در اعتکاف فقط به خدا توجه کنیم، هیچ‌وقت کنار هم جمع نمی‌شدیم، بلکه می‌گفتند: هر کسی برود یک گوشه‌ای و یک غاری برای خودش انتخاب کند و تنهایی با خدا مناجات کند. کمااینکه راهب‌های نصرانی همین کار را انجام می‌دادند. اعتکاف باید به‌عنوان قطعه‌ای از کارکرد مسجد تعریف بشود. الان حاضرشدن خیلی‌ها در مسجد، مثل سوارشدن به اتوبوس شرکت واحد است! یعنی سوار می‌شوند ولی به بقیۀ کسانی که در اتوبوس هستند، هیچ کاری ندارند! بعضی‌ها هم به مسجد می‌روند و به بقیۀ نمازگزاران هیچ کاری ندارند؛ اعتکاف می‌خواهد این را بشکند و بگوید: «حداقل شما سه روز با هم باشید!» یک پیشنهاد خیلی ساده و خیلی مؤثر برای افزایش بهره‌گیری از اعتکاف، این است که به دوستان خودمان بگوییم: در سه روز اعتکاف، پیش دوستان خودتان ننشینید، بلکه پیش کسانی بنشینید که می‌خواهید با آنها دوست بشوید. اگر در این سه روز اعتکاف، دو نفر پیش هم بنشینند، حتی اگر کمترین حرف را با هم بزنند، ارتباطشان ماندگار خواهد بود. در بقیۀ اوقات سال هم باید این زندگی جمعی‌ای را که در اعتکاف پیدا می‌کنیم، ادامه بدهیم، در واقع زمان اعتکاف، زمان یارگیری است. بیایید اعتکاف را طوری برقرار کنیم که یک ستارۀ دنباله‌دار باشد، فرهنگ اعتکاف را که تحقق آن زندگی جمعی مؤمنانه و «ولایتِ عرضی بین مؤمنان» هست را در طول سال ادامه بدهیم. اعتکاف را می‌شود به «اربعین» تشبیه کرد. زیبایی و تأثیر عظیم اربعین و لذت آن هم به‌خاطر این است که یک جلوۀ اعتکافی دارد، در آنجا هم رفتارها مثل رفتارهای معتکفین با یکدیگر است. اگر زندگی جمعی را یاد بگیریم، کم‌کم مقدمات حکومت امام زمان(ع) فراهم می‌شود. آن چیزی که بازوی کار حضرت و عامل موفقیت ایشان است، زندگی جمعی گروه‌های مؤمنان است که با این زندگی جمعی قدرت پیدا کرده‌اند و این قدرت در محیط‌های مختلف، کارسازی می‌کند. 🚩دانشگاه شیراز - ۱۴۰۱/۱۱/۱۳ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7560 @Panahian_text
🔻 اینکه از کلمۀ مقدس «آزادی» علیه انقلاب و اسلام سوءاستفاده می‌شود نشانۀ ضعف ما در معرفی دین است 🔻 فلسفۀ دین‌داری و بندگی خدا «آزادشدن انسان از بردگی» است 📌 ؛ راه سومی نیست- ج۳ 🔘 «من نمی‌خواهم بندۀ خدا باشم» یعنی «من می‌خواهم بردۀ دیگران باشم» 🔘 یکی از علامت‌های بردگی غیرخدا «تمایل به تمدن کفار» است 🔘 غیر از خدا عبد هرکسی بشوی، ذلیلت می‌کند؛ فقط خداست که بندگی‌اش عزت‌‌آفرین است ____________ : اینکه بعد از چهل سال از انقلاب، عده‌ای می‌توانند از کلمۀ مقدس «آزادی» علیه انقلاب و اسلام سوءاستفاده کنند، نشان‌دهندۀ ضعف تعلیم و تربیت دینیِ ما است؛ تعلیمات دینی در کتاب‌های درسی، قطعاً کارشناسی‌شده و درست نبوده و الا افراد ضددین، نمی‌توانستند در مقابل دین‌داران شعار «آزادی» سر بدهند. اصلاً فلسفۀ بندگی خدا و فلسفۀ اسلام، آزادی از بردگی غیرخدا است. قبل از اینکه خدا از تو بخواهد نسبت به او مؤمن و مطیع باشی، از تو می‌خواهد از بردگی غیرخدا آزاد باشی. جنگ‌های پیامبران برای همین آزادی است. مگر می‌شود اسلام در مقابل آزادی باشد؟! اینکه کسی به طرف‌داری از آزادی، شعار «مرگ بر اسلام» سر بدهد، متناقض‌گویی است. ما در این کشور دین را بد تعلیم داده‌ایم که کسی-حتی در خلوت خودش- می‌تواند این جمله را بگوید. اگر ما دین را درست معرفی کرده بودیم و مطابق با دین حرف زده بودیم، آن‌وقت همه می‌فهمیدند که «من نمی‌خواهم بندۀ خدا باشم» مساوی است با اینکه «من می‌خواهم بردۀ دیگران باشم». دلیل ابتدایی ضروری بودن دین‌داری «نگه داشتن حرمت خدا» نیست، بلکه دلیلش آزادی از بردگی دیگران است. بندگی خدا به این است که تو بردۀ کسی دیگر نشوی؛ بین این دوتا هم فاصله‌ای نیست، شما هرچقدر نمازت را شُل‌تر بخوانی و سجده‌ات را شُل‌تر به‌جا بیاوری، قطعاً برای دیگری سجده می‌کنی. قرآن می‌فرماید اکثر مؤمنین، مشرک هستند «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُون‏» (یوسف،106) وقتی کامل برای خدا کار نکنی یعنی در یک بخشی‌ بردۀ دیگری شده‌ای. اخلاص یعنی آزادی از بردگی غیرخدا! به هر درصدی که اخلاص نداشته باشیم دچار شرک هستیم. چرا خوبانی مثل امام(ره) و سردار سلیمانی، این‌قدر درِ خانۀ خدا به عبادت می‌چسبند؟ چون می‌خواهند بردۀ کسی نشوند. کسی که بردۀ یک ارباب بشود، یا از اربابش می‌ترسد، یا به او طمع دارد. همین‌که کسی طمع داشته باشد آمریکا با او خوب برخورد کند، یعنی برده است. ما در جامعه باید از چه چیزی نهی کنیم؟ از اخلاق بد یا از بردگی؟ باید مردم را از بردگی شیطان و بردگی دیگران و اربابان زر و زور نهی کنیم. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «مَنْ أَتَى غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِه‏» (نهج‌البلاغه، حکمت228) کسی که در برابر یک ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع کند دوسوم دینش از بین می‌رود. فلسفه‌ دین، آزادسازی انسان از بردگی است. غیر از خدا عبد هرکسی بشوی، ذلیلت می‌کند، فقط خدا است که اگر عبدش بشوی به تو عزت می‌دهد. چطور خدا به انسان عزت می‌دهد؟ می‌فرماید «عَبْدِي، أَطِعْنِي أَجْعَلْكَ مِثْلِي» (کلیات حدیث قدسی، ج1، ص709) من را اطاعت کن تا تو را مثل خودم کنم، همان‌طورى كه من هرچه را اراده كنم مى‌شود، تو را هم همين‌طور سازم... ببینید عرفا چه قدرت‌های خارق‌العاده‌ای پیدا می‌کنند! خداوند می‌فرماید: «وَضَعْتُ الْعِزَّ فِي طَاعَتِي وَ هُمْ يَطْلُبُونَهُ فِي خِدْمَةِ السُّلْطَانِ فَلَا يَجِدُونَه‏» (عدة الدّاعی، ص179) من عزت را در طاعت خودم قرار دادم، ولی مردم بردۀ سلطان می‌شوند که این عزت را به‌دست بیاورند، لذا هیچ‌وقت به عزت نخواهند رسید. هیچ‌وقت نگذار کسی بر تو سلطه پیدا کند. قرآن دربارۀ كسانى كه كافران را به‌جاى مؤمنان، سرپرست و ياور و دوست خود مى‏گيرند می‌فرماید: «أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعا» (نساء،139) آیا می‌خواهید پیش آنها به عزت برسید؟ اگر می‌خواهید پیش آنها عزت پیدا کنید باید بردۀ آنها بشوید. آقای بهجت(ره) دربارۀ دشمنان ما (انگلیس، آمریکا و صهیونیست‌ها) می‌فرمود که آنها به بردگی ما هم راضی نمی‌شوند! یعنی ما را به بدتر از آن، خواهند کشاند. علامت بردگی غیرخدا چیست؟ تمایل به تمدن کفار. بردۀ‌ غیرخدا دوست دارد آنها تحویلش بگیرند. این برده‌ها روز قیامت می‌گویند: «رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاَ» (احزاب،67) پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و آنها ما را گمراه کردند. 🚩فاطمیه بزرگ تهران- ۱۴۰۱/۰۹/۱۷ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7561 @Panahian_text
🔻دین یعنی «آزاد شو» و «دیگران را آزاد کن» همین! 🔻ولایت یعنی عامل آزادی‌بخش؛ آزادی برای جامعه بدون «مدیریت ولائی» محقق نمی‌شود 📌 ؛ راه سومی نیست- ج۴ 🔘 غیر از اولیاءخدا هرکس قدرت پیدا ‌کند آزادی دیگران را سلب می‌کند و آنها را به بردگی می‌کشاند 🔘 حاکمان امروز آمریکا همان‌ برده‌داران دیروز هستند؛ فقط روش‌ برده‌گیری آنها عوض شده 🔘 طبق آیه قرآن، خدا از برده‌گیرها و برده‌شونده‌ها به یک اندازه بدش می‌آید (اعراف،38) 🔘 مشکل ارباب‌ها با دین‌ چیست؟ 1.دین‌داران می‌خواهند آزاد باشند 2. می‌خواهند همه را آزاد کنند ____ : یکی از سنت‌های الهی این است که اگر دست از بندگی خدا برداریم دچار بردگی ناخدایان و کدخدایان خواهیم شد. آنهایی که به بندگی خدا تن نمی‌دهند، خواه‌ناخواه مزدوران طواغیت و دشمنان بشریت می‌شوند. کسی که نمی‌خواهد بردۀ طواغیت و اربابان بشود، باید مسلح باشد و الا او را نابود می‌کنند. می‌دانید چرا امام‌جمعه موقع خواندن خطبه باید اسلحه به‌دست بگیرد؟ چون طواغیت می‌خواهند شما را به بردگی بکِشند و اگر برده نشدید شما را می‌کُشند، پس باید اسلحه داشته باشی تا بردۀ آنها نشوی. لذا نماز جمعه، و نماز جماعت، یک امر سیاسی است، حتی نماز فرادا هم سیاسی است؛ چون نماز تو را از بردگی آزاد می‌کند. دین‌داری یعنی آزاد شدن از بردگی. دین به تو یک دستور دیگر هم می‌دهد؛ اینکه «وقتی قدرت پیدا کردی باید دیگران را هم آزاد کنی» پس باز هم باید اسلحه داشته باشی. لذا اسلحه داشتن برای دین‌داری لازم است. بندگی خدا تنها راه برای رهایی و آزادی انسان است و این یک علت اضطرار ما به بندگی خداست. کسی که عبد خدا نشود، خدا او را در مقابل اربابان دیگر رها می‌کند و او به‌دست خودش طناب اسارت اربابان غیرخدا را به گردن خود خواهد بست. چرا وقتی دین‌داری می‌کنیم به ما حمله می‌شود؟ چون دین‌داری یعنی آزادی از بردگی و ارباب‌ها نمی‌خواهند ما آزاد بشویم. از نظر آنها مشکل ما دین‌دارها فقط این نیست که می‌خواهیم خودمان آزاد باشیم، مشکل دیگر ما این است که وقتی آزاد می‌شویم می‌خواهیم همه را آزاد کنیم. دین یعنی «خودت آزاد شو» و «دیگران را آزاد کن» همین! یعنی آزاد بگذار و آزادی بده. یک قرن است که شعارهای ما را دزدیده‌اند و برایش مجسمه ساخته‌اند؛ آن‌هم در مرکز به اسارت کشیدن بشر! رژیم آپارتایدی آمریکا شعارهای ما را دزدیده‌ است. شعار آزادی اصلاً مال آنها نیست و به آنها ربطی ندارند. فقط اولیاء خدا هستند که آزادی می‌دهند. غیر از اولیاء خدا کسی نمی‌تواند به معنای واقعی، آزادی بدهد. هرکسی قدرت پیدا می‌کند آزادی را از دیگران سلب می‌کند. آزادی برای مردم بدون مدیریت ولائی تحقق پیدا نمی‌کند. پیشنهاد می‌کنم تلویزیون ما برخی از فیلم‌های دوران برده‌داری قارۀ مظلوم آمریکا را نشان بدهد تا مردم این جنایت‌ها را ببینند. حاکمان امروز آمریکا همان‌ برده‌داران دیروز هستند، فقط روش‌های برده‌گیری را عوض کرده‌اند. سرخ‌پوست‌ها و بومیان قارّۀ آمریکا که با جنایت‌های اروپایی‌ها نابود شدند، قبلاً برای خودشان تمدن داشتند. این کریستوف کلمب نبود که قارۀ آمریکا را کشف کرد، بلکه ساکنان قبلی آن سرزمین دارای آثار تمدن و دیانت بودند. ما هنوز نتوانستیم معنای ولایت را برای مردم جا بیندازیم که «ولایت یعنی عامل آزادی‌بخش و دیگر هیچ!» ولایت جز آزادی‌بخشی کار دیگری نمی‌خواهد بکند، ولایت می‌خواهد آزادی اجتماعی و آزادی فردی به مردم بدهد که مردم بتوانند انتخاب کنند. ما نتوانستیم برای جهانیان روشن کنیم که نظام مبتنی بر ولایت فقیه و ساختار حکومتی در ایران، راه رسیدن به آزادی است. این یک نظام آزادی‌خواه و آزادکننده است؛ اسلام یعنی همین! ایمان یعنی انسان احساس امنیت کند از اینکه کسی آزادی او را سلب نمی‌کند. کفر هم یعنی انسان این حقیقت روشن «بندگی خدا» را انکار و تکذیب کند و بردۀ غیرخدا بشود. خدا به کافران می‌فرماید «مگر از شما عهد نگرفتم که عبد و بردۀ دیگران نشوید؟» جهنم برای آدم‌های گنهکار معمولی یا بی‌‌دین معمولی نیست، شاید خدا خیلی از اینها را نجات بدهد. جهنم برای «طواغیت و زورگویان عالم» و «بردگان آنها» است؛ یعنی کسانی که به ظالمان کمک می‌کنند. خیلی‌ها «مستضعفین جهنمی» هستند؛ اینها روز قیامت می‌گویند: خدایا، مستکبرین را دوبرابر عذاب کن، خدا در جواب می‌فرماید: هردو گروه‌ را دوبرابر عذاب می‌کنم. «رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْف‏» (اعراف،38) این نشان می‌دهد که خدا از برده‌گیرها و برده‌شونده‌ها به یک اندازه بدش می‌آید. 🚩فاطمیه بزرگ تهران- ۱۴۰۱/۰۹/۱۸ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7565 @Panahian_text
🔻چگونه مردم را به یک عمل خوب متقاعد کنیم؟ با ذکر «مبانی اعتقادی»؟ یا با «نتایج دنیایی آن عمل»؟ 🔻توجه به نتیجۀ دنیایی یک عمل، راحت‌تر انسان را متقاعد و انگیزه‌مند می‌کند 📌انگیزه‌های دنیوی دین‌داری در آیات قرآن- ج۲ 🔘 کاربرد کلمۀ «عاقبت» در قرآن، اکثراً در معنای «نتیجۀ اعمال ما در همین دنیا» است 🔘 در روایات وقتی می‌خواهند برای انجام یک کاری به انسان‌ها انگیزه بدهند، غالباً نتایج و آثارش را می‌گویند 🔘 اگر حوزۀ علمیه، آثار حجاب و نتایج بی‌حجابی را برای مردم توضیح می‌داد، الان وضع حجاب در جامعه بهتر بود _____________ : علمی‌ترین نحوۀ برخورد با بسیاری از پدیده‌های انسانی این است که به «عاقبت آن پدیده‌ها» نگاه کنیم یعنی نتیجه و آثارشان را مطالعه کنیم. در حوزه‌های علمیه، این روش کمتر صورت می‌گیرد؛ ما بیشتر با مبانی و منشأ صدور حکم عملی-که فعل مکلّف است- کار داریم و به تطبیقِ آن با مبانی اعتقادی می‌پردازیم. اگرچه این روش درست است و در جای خود لازم است اما خیلی از اوقات متقاعدکننده نیست؛ آن‌طوری که عاقبت‌اندیشی، نتیجه‌گرایی و کارکردگرایی متقاعدکننده است. آدم با دیدن نتیجه و کارکرد یک رفتار، راحت‌تر متقاعد و انگیزه‌مند می‌شود. وقتی آدم به نتیجۀ عمل نگاه کند اگر ببیند نتیجۀ آن پرسود است به سمتش می‌رود و اگر ببیند ضرر دارد از آن دست می‌کشد. یکی از کلماتی که در آیات قرآن مکرر استفاده شده کلمۀ «عاقبت» است. عاقبت می‌تواند معنای اخروی داشته باشد که همان جزای اعمال در قیامت است اما کاربرد کلمۀ «عاقبت» در قرآن اکثراً در معنای «نتیجۀ کار در همین دنیا» است. می‌فرماید «انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبين‏» (انعام،11) یعنی ببینید مکذبین به اهداف‌شان در همین دنیا رسیدند یا نه؟ ببینید آنها در اثر رفتار خودشان به چه نتایجی از بلاها و گرفتاری‌ها رسیدند. «عاقِبَةُ الأمور» یعنی نتیجۀ کارهای ما. البته خدا بین کار ما و اثر آن حائل است؛ معلوم نیست خدا اجازه بدهد به آن نتیجه‌ای که می‌خواهیم برسیم. بعضی‌ها هم که به نتیجه می‌رسند، در حقیقت خدا به آنها مهلت و اجازه داده است. مثلاً برخی کافران تلاش کردند تا به ثروت برسند، آن ثروت صرفاً با تلاش آنها به‌دست نیامده بلکه خدا این امکانات را در اختیارشان گذاشته است. ما هم وقتی تلاش‌ می‌کنیم، ممکن است به نتیجه برسیم یا نرسیم. خدا می‌فرماید: «وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ» (لقمان،22) تسلیم خدا باش و احسان کن. پس فقط تسلیم شدن کفایت نمی‌کند؛ عمل هم لازم است. بعد می‌فرماید: نتیجۀ کارها به‌دست خداست. ممکن است ببینید بعضی‌ها تلاش کردند و نتیجه گرفتند، آن نتیجه صرفاً ناشی از تلاش خودشان نیست؛ خدا خواسته آن نتیجه را به آنها بدهد. خدا عاقبت را به‌دست خودش گرفته، مثلاً طبق روایت، اگر با کسی به خاطر مال و ثروتش ازدواج کنی، به نتیجه نمی‌رسی و خدا تو را درماندۀ آن ثروت می‌کند. این یک قاعده است. خدا می‌فرماید که شما تلاش کنید؛ حالا ممکن است شما را به نتیجه برسانم یا نرسانم. توحید یعنی همین نگاه که نتیجه دست خداست، نه اینکه خدا یک‌دانه است و دوتا نیست! خارج از مدار تقوا و احسان عمل نکن، دلت تسلیم خدا باشد، کار خوب بکن، آن‌وقت به نتایجی که می‌خواهی می‌رسی. اگر آدم بخواهد به زور به برخی نتایج برسد ممکن است خودش را بدبخت کند. ما باید در رسیدن به نتایج به خدا توکل کنیم. در گفتگوهای اجتماعی‌ و فرهنگی‌ ما، عاقبت‌گرایی یعنی نتیجه‌گرایی و کارکردگرایی، باید افزایش پیدا کند. قبل از انقلاب، برخی از علما در فعالیت تبلیغی خودشان، به شیوه قرآن عمل کردند، مثلاً دربارۀ آثار موسیقی کتاب نوشتند و گفتند موسیقی با بدن و ذهن انسان چه‌کار می‌کند... اما بعد از انقلاب، این کارها را کمتر انجام دادیم، انگار انتظار داریم همۀ مردم، عقیدتی دین‌دار بشوند، به این معنا که بگوییم «مگر تو به خدا عقیده نداری؟ حکم خدا این است...، دیگر حرف نزن!» نه؛ راهش این است که آثار حکم خدا را بگویی تا اگر یک کاری خوب است، او متقاعد بشود و عمل کند و اگر یک کاری بد است، او متقاعد بشود و ترک کند. دربارۀ حجاب هم اگر حوزۀ علمیه در سال‌های گذشته، به شیوۀ قرآن کار می‌کرد و آثار حجاب و نتایج بی‌حجابی را برای مردم توضیح می‌داد، الان وضعیت جامعه خیلی بهتر بود. آثار بی‌حجابی چیست؟ همین را برای مردم بگویند کافی است. آن‌وقت مردم خودشان حجاب می‌گیرند. شما فقط آثار بی‌حجابی را بگو و توضیح بده آثار این سبک پوشش برای زن و مرد و برای خانواده چیست و چه نتایجی دارد. 🚩حرم حضرت معصومه(س)- ۱۴۰۱/۰۷/۰۱ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7573 @Panahian_text
🔻 پیامبر(ص) چگونه مردم را برای دین‌داری انگیزه‌مند می‌کرد؟ 🔻 رسول‌خدا(ص) مردم را به منافع دنیایی دین ترغیب می‌کرد و صرفاً به منافع اخروی نمی‌پرداخت 📌انگیزه‌های دنیوی دین‌داری در آیات قرآن کریم- ج۳ به چند روش می‌شود انگیزۀ دین‌داری ایجاد کرد: 1. توجه به معاد 2. توجه به مبدأ خلقت 3. توجه به منافع دنیایی و آثار اجتماعی دین بیان «منافع دنیایی طاعت و مضرّات دنیایی معصیت» یک روش مهم برای ایجاد انگیزۀ دین‌داری در انسان‌هاست خیلی از مردم، صرفاً با مبدأ و معاد، انگیزۀ دین‌داری پیدا نمی‌کنند؛ برای آنها باید از منافع دنیایی دین‌داری گفت در اکثر افراد «اندیشه» احساسات را تحریک نمی‌کند؛ یعنی صرفاً «اعتقاد» ایجاد انگیزه برای رفتار دینی نمی‌کند شهید صدر: در زمان پیامبر(ص)، رفتار دینی مردم به‌خاطر اعتقاد به مبدأ و معاد نبود، بلکه بیشتر به‌خاطر دیدن آثار اسلام بود _____ : به چند روش می‌شود برای مردم انگیزه ایجاد کرد که دین‌داری کنند: 1- توجه به معاد: یعنی با ذکر قیامت و معاد، با انگیزۀ پاداش و جزای الهی در عالم آخرت و آنچه بعد از مرگ اتفاق می‌افتد، انسان‌ها را برای دین‌داری‌کردن انگیزه‌مند کنیم. 2- توجه به مبدأ: یعنی با یادآوری آن حقّی که خداوند بر گردن بندگان خودش دارد و لزوم قدردانی از خالق و احترام به اوامر الهی، انگیزۀ دین‌داری ایجاد کنیم. این دو روش، برای انسان‌های مؤمن و پیش‌تاخته، خیلی مؤثر است و معمولاً با همین دو روش راه می‌افتند. ایجاد انگیزه از طریق معاد در آیات قرآن فراوان هست، ولی ایجاد انگیزه با توجه به مبدأ هم گاهی در قرآن بیان شده، مثلاً می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَالَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏» (بقره،21) 3- روش تجربی‌: یعنی با بیان منافع دنیایی طاعت و مضرّات دنیایی معصیت، در انسان‌ها انگیزۀ دین‌داری ایجاد شود. از این روش هم در قرآن، فراوان استفاده شده و در محیط‌های مختلف، خصوصاً محیط‌های مذهبی باید از این روش هم زیاد استفاده بشود. نباید انتظار داشت که وقتی جامعه مذهبی شد و مردم متدیّن شدند، همۀ امور با توجه به مبدأ و معاد اصلاح بشود و همۀ افراد جامعه در اثر توجه به مبدأ و معاد، دین‌داری کنند. خیلی از مردم، صرفاً با مبدأ و معاد، انگیزه‌مند نمی‌شوند بلکه باید برای آنها از منافع دنیایی دین‌داری بگوییم. شهید محمدباقر صدر که از نوابغ تاریخ اسلام است، می‌فرماید: امروز دیگر مسئلۀ بهشت و جهنم برای بیشتر مردم اهمیتی ندارد؛ شاید عقلاً به آن باور داشته باشند، اما این اندیشه، احساسات آنها را اصلاً تحریک نمی‌کند. ایشان می‌فرماید: اینکه مسلمانان صدر اسلام، در راه اسلام ازخودگذشتگی می‌کردند به‌خاطر بهشت و جهنم نبود... اگر به مردم بگویید که «بیا دین‌داری کن تا در روز قیامت این آثار را برایت داشته باشد...» هیچ‌وقت انگیزه ایجاد نمی‌کند حتی در زمان پیامبر! در آن زمان هم رفتار دینی مردم به‌خاطر اعتقاد به مبدأ و معاد نبود، بلکه به خاطر دیدن آثار اسلام بود. دین و تبلیغ دین یک امر عقلانی در انواع و مراتب خودش است؛ نه فقط عقل نظری، بلکه عقل تجربی. تحقق «لیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ» و غلبۀ اسلام بر همۀ ادیان یعنی اینکه مردم به عقلانیت روش پیامبر(ص) پی می‌برند. اصلاً رسول‌خدا(ص) آمده است تا عقل را رشد بدهد. وقتی رسول‌خدا(ص) مبعوث شد و خواست مردم را به دین دعوت کند، چگونه به آنها برای دین‌داری کردن انگیزه دادند؟ آیا رسول‌خدا(ص) بیشتر به مبدأ و معاد پرداختند یا اینکه مردم را به آثار اجتماعی دین‌داری توجه دادند و آنها را بر اساس فوائد دنیایی برای دین‌داری انگیزه‌مند کردند؟ رسول‌خدا(ص) از همان روز اول، مردم را به منافع دنیایی دین ترغیب کردند. وقتی خدا فرمود «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبين‏» (شعراء،214) پیامبر(ص) برای دعوت اقوام و نزدیکان خود به اسلام فرمود: اگر از من اطاعت کنید، سلطان عالم و سروران جهان می‌شوید. و صراحتاً فرمود: هرکس با من بیعت کند جانشین من می‌شود. «یَا بَنِی عَبْدِ‌الْمُطَّلِبِ أَطِیعُونِی ‏تَکُونُوا مُلُوکَ الْأَرْضِ وَ حُکَّامَهَا...‏» (دعائم الاسلام، ج1، ص16) 🚩حرم حضرت معصومه(س)- ۱۴۰۱/۰۷/۰۲ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7576 @Panahian_text
🔻 بهترین مکان برای جشن‌های نیمه‌شعبان کجاست؟ 🔸 به عشق امام‌زمان(ع) به سرحدات و روستاهای محروم زابل برویم! 🔸 بهتر است جشن نیمه‌شعبان در مناطق مرزی و محروم برگزار شود که «منطقه زابل» هر دو ویژگی را دارد 🔸 اگر جشن نیمه‌شعبان را در این مناطق برگزار کنیم، قطعاً امام‌زمان(ع) خیلی بیشتر خوشحال می‌شود 🔸 زابل تنها شهری بود که مردمش در آن دوران سخت، حاضر به لعن امیرالمؤمنین(ع) نشدند 🔸 در دهۀ گذشته، کمبود آب و بسیاری از محرومیت‌ها به منطقه زابل لطمه زده است 🔸 شما هم می‌توانید برای برگزاری جشن نیمه شعبان در روستاهای زابل، کمک کنید _____ : جشن‌های نیمه‌شعبان از قدیم جشن‌های مردمی بوده است. بهترین مکان برای جشن‌های نیمه‌شعبان، به نظر شما کجاست؟ برویم در سرحدات! البته نمی‌گویم در شهرها اشباع شده و نیازها برطرف شده است، اما در سرحدات و در مناطق مرزی، محرومیت‌هایی وجود دارد. برای جشن نیمه‌شعبان خوب است که به سرحدات یا به مناطق محروم برویم که هر جفت اینها در «منطقه زابل» جمع شده است. امسال نیمه‌شعبان می‌خواهیم خدمت مردم زابل برویم، روستاهایی که قبلاً از نظر باغداری، آبادترین روستاهای کشور بودند اما حدود ده سال است که در اثر بی‌آبی، وضعیت نامطلوبی در آنجا پدید آمده است. زابل تنها شهری بود که در مملکت اسلامیِ آن دوران سخت، حاضر به لعن امیرالمؤمنین(ع) نشدند. این تاریخ را همۀ زابلی‌ها دارند و به آن افتخار می‌کنند. در محبت علی(ع) ید طولایی داشتند. حالا کمبود آب و بسیاری از محرومیت‌ها، به آنجا لطمه زده است و ما باید این سابقه را حفظ کنیم، مردم باید کمک کنند از قدیم رسم بوده که مردم ملزومات جشن نیمه شعبان را به صورت مشارکتی تأمین می‌کردند. حالا شما اگر می‌خواهید به جشن نیمه شعبان کمک کنید، برای برگزاری جشن نیمه شعبان در روستاهای زابل، کمک کنید. بنده در سرمای زمستان، به برخی از این خانه‌های گلی که مثل کَپر بودند در روستاهای زابل رفتم، در یکی از این خانه‌ها، یک محیطی بود که حتی «درب» هم نداشت، چند تا آجر و موزاییک گذاشته بود که هم حمام او بود هم دستشویی و هم آشپزخانه! مردم آن روستاها، در سرمای چند درجه زیر صفر، با آن شرایط سخت زندگی می‌کنند، مردم منتظرند که روز بشود و آفتاب بیاید تا بروند در آفتاب و کمی خودشان را گرم کنند. جشن امام زمان را بروید در آنجا بگیرید و بعد ببینید امام زمان چقدر از شما خوشحال می‌شود. در آنجا می‌بینید که بچه‌ها چه بال و پری برای امام زمان می‌‌زنند. به این بچه‌ها هدیه بدهید. وقتی به عشق امام زمان(ع) به یک روستای محروم می‌روید، هم یک کار جهادی انجام می‌دهید و هم یک کار مواساتی قشنگ می‌کنید. در این صورت آیا امام زمان(ع) بهتر از همه‌جا خوشحال نمی‌شود! قطعاً بیشتر خوشحال می‌شود. 🚩 مشارکت در برگزاری جشن نیمه‌شعبان در منطقۀ محروم زابل، با حضور علیرضا پناهیان ▫️پرداخت آنلاین 📎 Ghadir.org/جشن ▫️لینک کلیپ: 📎 Panahian.ir/post/7584 @Panahian_text
🔻 به‌جای اثبات خدا، به بچه‌ها یاد بدهیم «هرچه دین گفته، به نفع دنیای شماست» 📌انگیزه‌های دنیوی دین‌داری در آیات قرآن- ج۴ 🔘 بعضی‌ها برداشت‌ قرون وسطایی از مسیحیت تحریف‌شده را به اسلام تعمیم می‌دهند 🔘 این تصور که دین فقط دنبال آخرت است و کاری به دنیا ندارد، اشتباه است 🔘 امر دینیِ صرف که به دنیای ما کاری نداشته باشد اصلاً نداریم 🔘 این باید جابیفتد که دین برای دنیا مفید است و بی‌دینی به دنیای آدم ضرر می‌زند _____________ خیلی‌ها دربارۀ مؤمنین می‌گویند «اینها دنبال آخرت رفتند، ولی ما می‌خواهیم سراغ دنیا برویم!» این دوگانۀ اشتباه را باید به‌هم بزنیم و بگوییم: مؤمنینی که به مسجد می‌روند، دنیا را رها نکرده‌اند بلکه می‌خواهند دنیا را عاقلانه‌تر و هوشمندانه‌تر دنبال کنند و آخرت را هم داشته باشند. مؤمنین عقل معاد دارند، عقل معاش هم دارند، قرآن می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض‏» (اعراف،96) اگر اهل آبادى‏ها ايمان مى‏آوردند و تقوا پیشه مى‏كردند، يقيناً درهای بركات از آسمان و زمين را بر آنان مى‏گشوديم‏. چهل سال است هنوز این مطلب در جامعۀ ما جا نیفتاده که «دین برای دنیا مفید است و قبل از فایدۀ اخروی، فایدۀ دنیایی‌اش به آدم می‌رسد، و بی‌دینی به دنیای آدم ضرر می‌زند» هنوز به‌خاطر فرهنگ عوامانه و غلطی که جا افتاده، بی‌دینی در جامعۀ ما «کلاس» دارد! حوزۀ علمیه، دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش، باید یک فکری برای این مسئله بکنند. دوازده سال در آموزش و پرورش فرصت داریم با بچه‌ها دربارۀ دین حرف بزنیم. اگر دربارۀ آثار و فواید دنیایی دین چیزی نگفته‌ایم، پس چه گفته‌ایم؟ مثلاً خدا را برایشان اثبات کرده‌ایم، درحالی‌که وجود خدا نیاز به اثبات ندارد، اصلاً چه کسی منکر خداست؟! خیلی‌ها فکر می‌کنند اهل دین سراغ آخرت رفتند و دنیای‌شان را از دست دادند. همین فکر غلط، یک خطّ سیاسی منحط در جامعه درست کرده است، یک خطّ سیاسی‌ که در همین فتنۀ اخیر هم، پای کار است. نمایندگان این طرز تفکر، می‌گویند «امور دینی به خودِ فرد بستگی دارد و یک مسئلۀ عقیدتی است!» برخی می‌گویند «حجاب یک امر دینی است و مسئلۀ دینی هم مسئلۀ شخصی است» درحالی‌که امر دینیِ صرف که به دنیای ما کاری نداشته باشد اصلاً نداریم. مثلاً محبت اهل‌بیت(ع) صرفاً یک امر قدسی و غیردنیایی نیست، ولی ما نتوانسته‌ایم فواید و آثار دنیایی آن را جا بیندازیم. ذکر صلوات، عزاداری و گریه برای امام حسین(ع) فایدۀ دنیوی‌شان بیشتر از فایدۀ اخروی‌ آنهاست یعنی بیشتر می‌تواند دنیا را درست کند. هر امر دینی،‌ اثر دنیایی هم دارد، طبق روایات، همان‌طور که غذای مسموم برای انسان مضر است، گناه هم آثار بدی دارد. گناه نه فقط بر روح و روان انسان بلکه بر جسم انسان هم اثر می‌گذارد. برخی از اطباء بررسی کردند که سجدۀ طولانی چه اثری در گردش خون و عروق و مغز و... دارد، برخی هم مقالاتی دربارۀ آثار وضو با آب سرد بر بدن نوشته‌اند. دین از مقولۀ دانش است؛ مثل فیزیک و پزشکی و... البته معادلاتش پیچیده‌تر و دستگاه‌های محاسباتی‌اش دقیق‌تر است. وضو نور است. اگر یک زمانی دستگاهی درست شد که آدم باوضو را از آدم بی‌وضو تشخیص داد، اصلاً تعجب نکنید. کمااینکه الان با قراردادن سنسورهایی روی مغز، می‌فهمند که شخص دروغ گفته است. اگر علم بشر پیشرفت کند بسیاری از مسائل دینی با علم تجربی قابل اثبات می‌شود. علوم تجربی چه تفاوتی با علوم وحیانی دارند که این دو را طوری از هم تفکیک کردند که به ‌دنبالش دانشگاهیان و حوزویان از هم جدا شدند و دنیا و دین از هم جدا شد. آیت‌الله جوادی آملی می‌فرماید که علم دینی و غیردینی نداریم، علم یعنی پرده‌برداری از آیات الهی، آیات تکوینی یا تشریعی، که هر کدام یک روشی دارد. آیات تشریعی هم حکایت از واقعیت دارند، فقط چون پیچیده‌تر هستند، پیامبرها آمده‌اند به ما کمک کنند. آیت‌الله بهجت(ره) می‌فرمود که تمام اوامر الهی، ارشادی است، مولوی نیست. یعنی اینها چیزی است که آدم خودش هم می‌تواند بفهمد ولی ما چون ضعیف هستیم پیامبرها آمدند راهنمایی کردند. بعضی‌ها همان برداشتی که متفکرین غربی از دین مسیحیت تحریف‌شده دارند، نسبت به اسلام دارند. امام خمینی(ره) گله می‌کرد که چرا بعضی‌ها برداشت‌ قرون وسطایی از دین را به ایران و دین اسلام تعمیم می‌دهند؟ الان در آموزش و پرورش و حتی بعضاً در ادبیات ما طلبه‌ها و در بسیاری از کتاب‌ها می‌بینیم که لااقل تلقیِ غیررسمی از دین، همان برداشت غلطی است که غربی‌ها از دین دارند؛ به عنوان یک امر صرفاً قدسی و غیرواقعی مربوط به آخرت و عالم بالا! این تلقی باید اصلاح بشود. 🚩حرم حضرت معصومه(س)- ۱۴۰۱/۰۷/۰۳ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔸 کسی که واقعاً انقلابی و مطیع رهبر باشد مثل «آیت‌الله ربّانی» مظلوم می‌ماند 🔸 آیت‌الله ربّانی از انقلابیون برجسته‌ای بود که خدماتش دیده نشد و مظلوم واقع شد 📌حرم شاه‌چراغ؛ سالگرد شهادت آیت‌الله ربانی شیرازی 🔘 انقلابی‌گری و مؤمنانه زیستن، اساساً با مظلومیت همراه است 🔘 یک عنصر انقلابی خیلی از اوقات باید از حقّ طبیعی خودش صرف‌نظر کند 🔘 کسانی که به طمع دنیا وارد نهادهای انقلاب می‌شوند معمولاً به انقلاب ضربه می‌زنند 🔘 محرومیت از برخی مواهب دنیوی، کمترین مظلومیت برای عناصر انقلابی است 🔘 سرنوشت بندگان خوب خدا این است که مظلومیت را به زیبایی تحمّل ‌کنند ______ : آیت‌الله ربّانی شیرازی یکی از شخصیت‌های برجستۀ انقلاب است که بی‌تردید از نوادر افراد مؤثر در شکل‌گیری انقلاب به‌عنوان یار و همراه امام(ره) بوده است. اگر بخواهیم ده نفر از محکم‌ترین انقلابیون را در دوران تبعید امام(ره) نام ببریم، یکی از مؤثرترین آن ده نفر، آیت‌الله ربّانی بود. ایشان بیش از ده مرتبه به زندان رفت و چند بار هم تبعید شد امّا دست از مبارزه بر نداشت. یکی از ویژگی‌های ایشان بصیرت است. وقتی خیلی از اطرافیان امام می‌خواستند جریان مجاهدین خلق را به نحوی زیر پر و بال امام بیاورند ایشان در کنار امام می‌ایستاد و مخالفت می‌کرد. ایشان در سال 57 به حاج احمد آقا فرمود: «اولین سازمانی که اعلام مبارزه مسلحانه علیه نظام خواهد کرد، همین سازمان است» و همین‌طور هم شد. بعضی از انقلابیون که به مرور از صف انقلاب جدا شدند و در مقابل امام ایستادند، از آقای ربّانی خوش‌شان نمی‌آمد. چون تا وقتی ایشان بود به خیلی‌ها نوبت نمی‌رسید که در انقلابی‌گری، فقه، فهم و بصیرت، عرض اندام کنند. انقلابی‌گری و مؤمنانه زیستن، اساساً با مظلومیت همراه است. یکی از وجوه مظلومیت این است که هیچ‌وقت استعدادها و توان‌های یک فرد انقلابی، به قدر کافی قدرشناسی نمی‌شود. خودِ امام(ره) به قدر کافی قدرشناسی نشد؛ دربارۀ یاران بااخلاص ایشان هم همین‌طور است. خیلی‌ها گمان می‌کنند هر کسی انقلابی بشود یا موافق و طرفدار نظام بشود، نانش در روغن است و از همه جهت به او رسیدگی می‌شود درحالی‌که انقلابی‌های مخلص، همواره مظلوم بوده‌اند. امیرالمؤمنین(ع) با اینکه در صدر ادارۀ جامعه بود دائماً از مظلومیت خودش فریاد می‌زد. البته ممکن است درصد اندکی از کسانی که پای انقلاب ایستاده‌اند مظلوم واقع نشوند امّا بسیار طبیعی است که اگر کسی انقلابی، وظیفه‌شناس و مطیع رهبری باشد، حتی پست و مقام هم داشته باشد، از چند سو به او ظلم و ستم شود. از اول انقلاب همین‌طور بود. بسیاری از اوقات، یک عنصر انقلابی باید به‌خاطر مردم و حرف مردم، از حقّ طبیعی خودش صرف‌نظر کند. بهرمند شدن یا نشدن از برخی مواهب و نعمت‌ها، امتحان الهی است و این حداقلِّ مظلومیت برای مؤمنین و انقلابی‌های بااخلاص است. بی‌تردید یکی از شخصیت‌های انقلاب که می‌توانست بیش از همه نانش در روغن قرار بگیرد، آیت‌الله ربّانی بود، ولی ایشان از همه مظلوم‌تر واقع شد. شهادت ایشان هم به دلایلی، به اندازۀ کافی برجسته نشد. کسی که وارد این مسیر می‌شود باید برای مظلومیت و محرومیت آمادگی داشته باشد. اساساً هر کسی دین‌دار بشود، به نحوی مظلوم واقع می‌شود. مثلاً اگر همسرتان به شما ستم کرد، نباید با او مقابله کنی؛ لذا مظلوم واقع می‌شوی. امام‌صادق(ع) می‌فرماید: مؤمن را یا کسی از اهل خانه‌اش، یا همسایه‌اش و یا رهگذری در راه اذیت می‌کند (کافی، ج2، ص249). البته خدا مؤمنان را نصرت می‌کند و آنها را از مشکلات خارج می‌کند. مشکلات و نصرت‌ها در کنار هم هستند تا کسی ناامید نشود. اما بالاخره شرایط به گونه‌ای است که کسی از سرِ عافیت‌طلبی و راحت‌طلبی سراغ دین و انقلاب نیاید. کسانی که به طمع رسیدن به دنیا وارد نهادهای انقلاب می‌شوند معمولاً به انقلاب و نظام ضربه می‌زنند. کسی فکر نکند که الآن موقع جمع کردن غنیمت است! کسانی که می‌خواهند پای این انقلاب بایستند باید بدانند که هنوز وقت کتک خوردن و فحش شنیدن و نامردی‌ دیدن است. هنوز افراد زیادی-که برخی زنده‌اند و برخی شهید- در این انقلاب هستند که واقعاً شایستۀ تقدیرند امّا آنچنان که باید از آنها تقدیر نمی‌شوند و بار انقلاب هم روی دوش همین‌ها بوده است، یکی از اینها آیت‌الله ربانی بود. آیت الله ربانی شیرازی، باید به شهادت برسد اما شهادتش طنین پیدا نکند، زندگینامه‌اش پخش نشود و تصاویرش این‌طرف آن‌طرف دیده نشود. ایشان در روز شهادت فاطمۀ زهرا(س) به شهادت رسید. 🚩 حرم شاهچراغ(ع) - ۱۴۰۱/۱۲/۱۸ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7594 @Panahian_text
🔻 شیوه اداره کشور باید عوض بشود؛ بروکراسی موجود عامل پدیدآمدن مافیا و رانت است 🔻 مدیران کشور اگر فرشتۀ آسمانی هم باشند باید قدرت را تا آنجا که ممکن است از آنها بگیریم و به مردم بسپاریم 📌 در جمع دستیاران استانداران در امر مردمی‌سازی دولت: 🔘 فرمانداری که با نخبگان شهر ارتباط مستمر ندارد باید عزل شود؛ حتی اگر اهل نمازشب و عاشق ولایت باشد 🔘 مهمترین اقدام دولت سیزدهم، انجام «مردمی‌سازی دولت» و افزایش مشارکت مردم در کارهاست 🔘 برای مردمی‌سازی دولت باید سیستم بروکراسی موجود در ادارۀ کشور را کنار گذاشت 🔘 چرا دولت امیرالمؤمنین(ع) موفق نبود؟‌ دلیل اصلی‌اش این بود که مردم مشارکت لازم را نداشتند و نمی‌خواستند داشته باشند 🔘 دلیل اصلی موفقیت حکومت امام‌زمان(ع) «مشارکت و مسئولیت پذیری بالای مردم در اداره امور» است _____ مقام معظم رهبری از 10 سال پیش حرکت جدیدی را به سمت مردمی‌سازی دولت آغاز کرده که این حرکت در رهنمودهای ایشان به وضوح دیده می‌شود. یادمان هست که بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری قبلی، استفاده از کلمه «‌آتش به اختیار» از سوی ایشان خیلی به چشم آمد. رهبر انقلاب صریحاً به این دولت فرمود که حضور و مشارکت مردم را در سه محورِ «تصمیم‌گیری‌ها»، «نظارت بر رفتار مدیران» و «اقدام مردم» افزایش دهید. (بیانات ۱۴۰۰/۱۰/۱۹) مهمترین وظیفه دستیاران مردمی‌سازی دولت، تقویت این سه محور برای مشارکت مردم است. دولتِ امیرالمومنین(ع) مظهرِ عدالت، زُهد و خدمت بود، اما چهار سال و نیم بیشتر دوام پیدا نکرد! چرا موفق نبود؟ دلیل اصلی این بود که مردم مشارکت لازم را نداشتند و نمی‌خواستند داشته باشند. حکومت امام زمان(عج) فقط یک تفاوت با حکومت‌های دیگر بزرگان دین دارد؛ آن هم مشارکت و مسئولیت پذیری بالای مردم در اداره امور جامعه است. به هیچ وجه خداوند اجازه نمی‌دهد در زمین عدالت رایج شود و رزق و نعمت زیاد شود؛ مگر با مشارکت مردم در اداره جامعه. مهمترین اقدامی که دولت سیزدهم انجام می‌دهد، انجام همین مردمی‌سازی و بالا بردن سطح مشارکت مردم است. بروکراسی امری غیرانسانی است؛ رویکرد بروکراسی این است که مردم دزد هستند و باید از این دزدی جلوگیری کند. بروکراسی موجود، عامل پدید آمدنِ مافیا و رانت است؛ مافیا در بخش خصوصی و رانت در بخش دولتی شکل می‌گیرد. از شما دستیاران مردمی‌سازی دولت می‌خواهم درباره آثار سوء بروکراسی ماکس وبر مطالعه کنید. بروکراسی موجود به کارمند یاد می‌دهد که شما کار می‌کنی و پولت را می‌گیری و مسئولیتی نداری. برخی از وزرای محترم به بنده می‌گفتند که آن‌قدر کار اداری روی سرمان ریخته که فرصت کار عملی و میدانی نداریم! این هم نتیجه بروکراسی است. امام(ره) می‌فرمود که دولت اسلامی دولتی است که اگر بودجه کم آورد، مردم از نان شبشان بزنند و به دولت بدهند. این چگونه محقق می‌شود؟ فقط در یک صورت؛ اینکه حلقه‌های میانی فعال بشوند و به مردم نشان بدهیم که کار دست خودشان است. فرمانداری که به صورت هفتگی با نخبگان شهرش جلسه نمی‌گذارد باید عزل شود؛ حتی اگر نماز شب بخواند و عاشق ولایت باشد. امیرالمومنین(ع) و فرزندانش شهید شدند تا مردم را به صحنه بیاورند. بروکراسی موجود باید کاهش پیدا کند و مردم به میدان بیایند. الان ظرفیت‌های قانونی چقدر اجازۀ این کار را می‌دهد؟ تا هر جا اجازه می‌دهد جلو بروید. با این کار، بانک‌ها و بیمه‌ها منطقه‌ای می‌شوند، کارخانه‌ها هم به استان‌ها و مردم سپرده می‌شود. باید بپذیریم که شیوه اداره کشور باید عوض شود؛ حتی با مسئول خوب هم تحول ایجاد نمی‌شود. دین ما کارمندی و کارگری را رد می‌کند. باید تعاونی‌ها را تقویت کرد. شبکه تعاونی روستایی در کشور نداریم. 25 درصد اقتصادمان باید تعاونی بشود که الان 5 درصدش هم نشده است. بروکراسی یعنی شما مسئولیت‌پذیر نیستید. بدنۀ دولت باید کوچک بشود. دولت ما 300هزار مدیر دارد. حتی اگر این مدیران 300هزار فرشته آسمانی باشند؛ باز هم ما باید این قدرت را از مدیران بگیریم و به مردم بسپاریم. یکی از اهالی محله‌های مردم‌سالار می‌گفت: دیگر برای ما فرقی نمی‌کند که دولت اصولگرا باشد یا اصلاح‌طلب؛ چون ما خودمان کارهای محله را مدیریت می‌کنیم و همه مسئولان را هم پای کار آورده‌ایم. پیامبر(ص) مردم مدینه را به گروه‌های 10 نفره تقسیم کرد. مسئول گذاشت و شورای مرکزی درست کرد چون می‌خواست مشارکت مردم را به حداکثر ممکن برساند. مردمی‌سازی دولت، رسالت خطیر انقلابی ما در این زمان است. اگر این کار را انجام بدهیم، یک نمونه حکمرانی را برای اولین بار در جهان، عملی خواهیم کرد. 📌 رویداد توانمندسازی دستیار استانداران در امر مردمی‌سازی دولت -۱۴۰۱/۱۲/۲۱ 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7595 @Panahian_text
🔸تحریف دین عامل ایجاد داعشی‌ها و غربگراهای دین‌ستیز [مانند برخی شخصیت‌ها و احزاب سیاسی] است 🔸 مأموریت اصلی امیرالمؤمنین(ع) مقابله با تحریف دین بود 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-1 🔘 تحریف دین در زمان ما به‌صورت «تلقی‌های ناروا از دین» است 🔘 تحریف دین یک جریان روان‌شناختی است که عموم متدینین با آن درگیر می‌شوند 🔘 بسیاری از مشکلاتی که به بهانۀ حجاب پیش آمد، به‌خاطر تلقی نادرست از دین در جامعه است 🔘 اختلاف شدید مؤمنان در آخرالزمان که در روایات آمده، ناشی از تلقی‌های نادرست از دین است ____ در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما: رسالت و مأموریت کلیدی امیرالمؤمنین(ع) بعد از رسول‌خدا(ص) امری فراتر از سیاست یا عقیده به امامت ایشان بود. بر اساس روایتی از پیامبر(ص) می‌شود این مأموریت را فهمید. می‌فرماید: هرچیزی که بعد از پیامبران قبلی در امت‌های پیشین اتفاق افتاد، بعد از من هم مو به مو اتفاق خواهد افتاد. «كُلَّمَا كَانَ فِي اَلْأُمَمِ اَلسَّالِفَةِ يَكُونُ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مِثْلُهُ حَذْوَ اَلنَّعْلِ بِالنَّعْلِ» (کمال‌الدين، ج۲، ص۵۷۶) آن اتفاق‌هایی که بعد از پیامبران گذشته رخ داده، مربوط به تحریف دین بوده است. امت‌های گذشته بعد از انبیاء خود، چگونه ادیان خود را تحریف کردند؟ قرآن می‌فرماید: «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ» آنها معنای کلمات خدا را تغییر دادند. علامه طباطبایی می‌فرماید: معنایی که خداوند برای یک حکم یا کلام خود در نظر داشته، آنها تغییر می‌دهند و به صورت دیگری جلوه می‌دهند. قصۀ تحریف دین صرفاً قصۀ امت‌های گذشته نیست، در زمانۀ خودمان هم با موضوع تحریف دین، درگیر هستیم؛ لااقل با تلقی‌های ناصواب از دین درگیر هستیم. در زمان ما این تحریف دین چند تا اثر سوء دارد: یا دین‌دارِ نادان درست می‌کند مثل داعشی‌ها، یا دین‌گریز درست می‌کند مثل غرب‌گراهای دین‌ستیز، یا دین‌داران ضعیفی درست می‌کند که زیاد رشد نمی‌کنند. چرا بعضی‌ها از دین بدشان و چرا بعضی‌ها بد دین‌داری می‌کنند؟ چون دینِ بد و تحریف‌شده به آنها عرضه شده است. اینکه بعضی‌ها با دین، لجبازی دارند یا همین مشکلات اخیری که به بهانۀ حجاب پیش آمد، خیلی از اینها به خاطر بد تعریف شدن دین و تلقی نادرست از دین در جامعه است. اگر آن صورت ناب دین را عرضه کنیم، آن‌وقت می‌بینید چه تعداد از افراد دین‌گریز، باز هم دین‌گریز باقی خواهند ماند. در زمانۀ خودمان هم با موضوع تحریف دین، درگیر هستیم؛ لااقل با تلقی‌های ناصواب از دین درگیر هستیم. اما سؤال این است: آیا این دینی که ما داریم، کلاً تحریف شده است؟ هرچند بعد از پیامبر اسلام(ص) هم عملیات تحریف دین انجام شد، اما تفاوتش با انبیاء گذشته این بود که ائمۀ هدی(ع) به‌واسطۀ نقشی که ایفا کردند، توانستند جلوی تحریف کامل دین را بگیرند. در اینجا باید این نکته را توضیح بدهم که اگر ما دربارۀ تحریف دین صحبت می‌کنیم، کلانِ موضوع را بحث می‌کنیم، بحث اختلاف مذاهب نیست، یعنی ممکن است من شیعۀ اثنی‌عشری هم باشم ولی دچار آسیب‌های تحریف دین شده باشم، غیر از موضوع اعتقاد! چون بعضی‌ها فکر می‌کنند که دعوا صرفاً سر این اعتقاد است. طبق روایات، در آخرالزمان بسیاری از امتحانات و فتنه‌های سخت برای غربال کردن مؤمنینی است که به دوازده امام معتقد هستند. اگر تحریف دین را به عنوان یک جریان روان‌شناختی در نظر بگیریم که عموم متدینین درگیر آن می‌شوند، ممکن است شامل حال ما هم باشد؛ حتی با اعتقاد به امامتِ ائمۀ هدی(ع) در زمان امیرالمؤمنین(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) می‌بینیم که در مقابل تحریف دین ایستادند. بنده نمی‌خواهم از کلمۀ تحریف دین دربارۀ زمانۀ خومان استفاده کنم، بلکه از عبارت «تلقی‌های ناروا از دین» استفاده می‌کنم. در آخرالزمان بین مؤمنین به اهل‌بیت(ع) این‌قدر اختلاف می‌افتد که همدیگر را لعن می‌کنند. (وَ یَشْهَدَ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ بِالْکُفْرِ وَ یَلْعَنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً؛ غیبت نعمانی، ص206) پیامبر(ص) دربارۀ مأموریت امیرالمؤمنین(ع) نسبت به تحریف دین، فرمود: دشمنان دین با من سرِ تنزیل قرآن جنگ می‌کنند اما بعد از من برخی از یارانم سر تأویل و تفسیر قرآن با دشمنان دین می‌جنگند؛ پرسیدند کدام یک از یاران شما؟ حضرت به علی(ع) اشاره کرد که مشغول تعمیر کفش پیامبر(ص) بود. «إِنَّ مِنْکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِیلِ کَمَا قَاتَلَ مَعِی عَلَى التَّنْزِیل...‏» (ارشاد مفید، ج1، ص124) 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما– سحر اول ماه رمضان1402 📢صوت(24دقیقه): @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7600 @Panahian_text