فصل۲۷
چشمان بهنام پر از اشك شد. آه کشید و گفت: «صالي، اگر من هم شهید بشوم، به بهشت مي روم و در آنجا مي توانم پیامبر و حضرت علي و امام حسین را ببینم؟» صالح به طرف بهنام برگشت. باريكه ي اشك از چشمان بهنام روي گونه هايش شیار انداخته بود. صالح گفت: «ايــن حرف ها چیه؟ تو بايد زنده بماني، درس بخواني و آدم مهمي بشــوي. مملكت ما به آدم هايي مثل تو نیاز دارد.» «کاکا، من دوســت دارم زودتر شهید بشوم. بروم بهشت و پیامبران را ببینم. دوست دارم پیش شهدا بروم.» صالح دراز کشید. بهنام گفت: «صالي، من خواب ديدم که عراقي ها را شكســت داده ايم و خرمشــهر دوباره آباد شــده. در جاده ي خرمشهر، به طرف شلمچه، کلاهخود و سلاح عراقي ها بر زمین ريخته بود. من مطمئنم که ما پیروز مي شويم.» چنــد لحظه بعد، بهنــام خوابش برد. صالح به خواب بهنــام فكر کرد. يعني مي شد عراقي ها خرمشهر را رها کنند و فراري شوند؟
🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹
@parastohae_ashegh313
فصل۲۷
منورهــا مثل چلچراغ از مخمل ســیاه آســمان آويزان بودند و نورافشــاني مي کردند. صداي تیراندازي و انفجار از دور مي آمد. گروه صالح موســوي در نزديكي يك ساختمان اســتراحت مي کردند. بهنام در کنار صالح دراز کشــیده بود. سرش روي بازوي صالح بود و چشم به آسمان داشت. بهنام آه کشید و گفت: «کاکا؟» «جانم!» «راستي بچه ها که شهید مي شوند، به بهشت مي روند؟» «ها، به بهشت مي روند، چطور؟!» «وقتي حرف از بهشــت مي شــود، من يك حالي پیدا مي کنم. ببینم صالي، بهشت چه جور جايي است؟»نــور منورها روي شیشــه هاي ســاختمان مي افتاد. با هر انفجار، ســاختمان مي لرزيد و شیشــه ها تكان مي خورد. يك ترکش بي هدف به يكي از شیشــه ها تكان خورد. شیشه شكست و خرده هايش با صداي بلند بر زمین ريخت. صالح گفت: «بهشــت جاي سرســبز و خوش آب و هوايي است. نهرهاي فراواني دارد. به بندگان خوب خدا در بهشت، قصرهاي بلوري و باغ هاي پر از میوه مي دهند.» «صالي، حضرت محمد و حضرت علي هم آنجا هستند؟» «خُب، معلوم اســت. تمام پیامبران و امام ها آنجا هســتند. آدم هاي خوب و کساني که در راه خدا جهاد کرده اند و شهید شده اند، همه و همه در بهشت از نعمات خدا استفاده مي کنند.»
🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹
@parastohae_ashegh313
#حی_علی_الصلاه #سیرهشهدا
کریمنژاد: #شهید_برونسی زیر آتش عملیات بدر مرا به #نماز سفارش کرد
همرزم شهید برونسی گفت:
در عملیات بدر مجروح شدم برگشتم عقب، شهید برونسی را برای آخرین بار دیدم که گفت؛
🌱 سید نمازت را بخوان بعد به عقب برگرد.
#التماسدعایفرج
✨امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبری
@parastohae_ashegh313
🔷 در تاریخ انقلاب اسلامی، بهویژه دوران دفاع مقدس، به مردان آسمانی و شهیدان والامقامی برمیخوریم که تلاش خالصانه را سرلوحه زندگی خویش قرار داده بودند. نمونه بارز این افراد، #سردارشهیدعبدالحسینبرونسی است .
او تا آنجا در آسمان معنویت اوج گرفته بود که تاریخ و محل شهادتش را نیز می دانست و قبل از عملیات «#بدر» به همرزمانش گفته بود:
💠 «اگر من در این عملیات شهید نشدم، در مسلمانیام شک کنید.»
این اطمینان قلبی از روح بلند و خلوص نیتش نشأت می گرفت.
در این کتاب گزیدهای از زندگی آن شهید بزرگوار را خواهید شنید.
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
هیچ وقت فکر نکن
که امام زمان(عج) کنارت نیست
همه حرفا و شکایتها رو
به امام زمان بگو..
و این رو بدون که تا حرکت نکنی
برکتی نمیاد سمتت..
#شهید_علی_اصغر_شیردل
#شبتونشهدایی
@parastohae_ashegh313
🍃🌸#زیارتنامھشھدا🌸🍃
✨بـسماللهالࢪحمنالࢪحـیم✨
السَّلامُعَلَیکُمیَااَولِیاءَاللهِوَاَحِبّائَهُ،
اَلسَّلامُعَلَیکُمیَااَصفِیَآءَاللهِوَاَوِدّآئَهُ،
اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصَارَدینِاللهِ،
اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصارَرَسُولِاللهِ،
اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ،
اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَفاطِمَةَسَیِّدَةِ
نِسآءِالعالَمینَ،اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍالحَسَنِبنِعَلِیٍّالوَلِیِّالنّاصِحِ ،
اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَبیعَبدِاللهِ ،
بِاَبیاَنتُموَاُمّیطِبتُم،وَطابَتِالاَرضُ
الَّتیفیهادُفِنتُم،وَفُزتُمفَوزًاعَظیمًا ،
فَیالَیتَنیکُنتُمَعَکُمفَاَفُوزَمَعَکُم.
#شادیروحشھداصلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#اللهم_الرزقنا_شهـــادت...
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
[ اَللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ
دَأْبُهُمُ الْإِرْتِیاحُ اِلَیْکَ وَالْحَنینُ !
#مناجات_المحبین
خدایا
کاری کن
شبیه عاشقانِ تو
زندگی کنیم ❤️
#سلامصبحوعاقبتتونشهدایی
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#روایتگری_شهدایی
🌹#شهیدحسنباقری؛ روایت دلدادگی
شهدای دفاع مقدس به حضرت #امام_رضا علیه السلام
#چهارشنبههایامامرضایی💚
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فصل۲۸
بهنام از پله ها پايین آمد. صالح گفت: «تمام شد؟» «ها، تمام شد.» «عیدت مبارك، بهنام.» «عید چي؟» «امروز عیدقربان است.» حال عجیبي به بهنام دست داد. روز بیست و هشتم مهرماه بود و عید قربان. روزي که ابراهیم خلیل مي خواست پسر عزيزش را در راه خدا قرباني کند. صالح رو به بچه ها گفت: «خب، حرکت مي کنیم.» بهنام هم آماده شد. صالح جلو آمد. «نه بهنام، تو بمان!» بهنام خشكش زد.«بمانم؟ براي چي؟» «گوش کن بهنام، من نمي توانم تو را ببرم.» «تو را به خدا صالي، بگذار من هم بیايم.» هرچه اصرار کرد، صالح راضي نشــد. بچه ها داشتند آماده ي رفتن مي شدند. مهــدي رفیعــي که از همه بزرگتر بود، وقتي ديد کــه بهنام، دمغ و ناراحت در گوشه اي نشسته، جلو آمد و گفت: «چي شده بهنام؟ کشتي هات غرق شده؟» رفیعي همیشــه سر به سر بهنام مي گذاشــت. گاهي وقت ها آن قدر بهنام را اذيت مي کرد که سر و صدا راه مي انداخت. اما اين بار بهنام منتظر بهانه اي بود تا دعوا راه بیندازد و حالا بهانه به دســتش آمده بود. بلند شــد و به مهدي براق شد: «به تو چه؟ اصلا ًتو چرا به صالي چپ چپ نگاه مي کني؟»
🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹
@parastohae_ashegh313
#قسمت258
عمليات زين العابدين
جواد مجلسي
مــن هم كلاس گذاشــتم و گفتم: ســرش شــلوغه، اما ببينم چي مي شــه. روز بعــد براي ديدن ابراهيم به مقــر اطاعات عمليات رفتم. پس از حال و احوالپرسي و كمي صحبت گفت: صبركن برسونمت و با فرمانده شما صحبت كنم. بعد هم با يك تويوتا به سمت مقرگردان رفتيم. در مسير به يك آبراه رسيديم.
هميشه هر وقت با ماشين از آنجا رد مي شديم، گير مي كرديم. گفتم: آقا ابراهيم برو از بالاتر بيا، اينجا گير مي كني. گفت: وقتش را ندارم. از همين جا رد مي شيم. گفتم: اصاً نمي خواد بيايي، تا همين جا دستت درد نكنه من بقيه اش را خودم مي رم.
💖💖💖💖
گفت: بشين سر جات، من فرمانده شما رو مي خوام ببينم. بعد هم حركت كرد. با خودم گفتم: چه طور مي خواد از اين همه آب رد بشه! تو دلم خنديدم و گفتم: چه حالي مي ده گير كنه.
يه خورده حالش گرفته بشــه! اما ابراهيم يك الله اكبر بلند و يك بسم الله گفت. بعد با دنده يك از آنجا رد شد! به طرف مقابل كه رسيديم گفت: ما هنوز قدرت الله اكبر را نمي دانيم، اگه بدانيم خيلي از مشكات حل مي شود
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپشهدایی
🌹 تصاویر شهید عباس کریمی، فرمانده لشکر 27 محمدرسولالله(ص) و بخشی از سخنرانی او در جمع رزمندگان
📆 24 اسفند 1363- شهادت فرمانده بااخلاص لشکر27-در عملیات بدر، در کنار دجله و بر اثر اصابت ترکش به سر
➕ فرازی از سخنان شهید عباس کریمی در جمع رزمندگان جبهه
#شهید_عباس_کریمی
#لشکر۲۷محمد_رسول_الله
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
شیعه به دنیا آمدهایم که
مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم...
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#کلام_شهید #یا_امام_زمان. #لبیک_یا_خامنه_ای
@parastohae_ashegh313
#نماز_اول_وقت #سیره_شهدا
🍋 نماز مثل لیمو شیرینه باید زود ادا شه چون اگر وقتش بگذرد تلخ میشه" همین جملهاش راغب میکرد که نماز اول وقت بخوانیم اما هیچ وقت نمیگفت بلندشید الان نماز اول وقت بخونید.
#مدافعحرم
#شهیدداوودمرادخانی
یادش گرامی وراهش پررهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
او میرسد که باز هم عاشق کند مرا...!
او قول داده است به قولش وفا کند💕
#عندربهمیرزقون🕊
🌸•••@parastohae_ashegh313
🔷 روایتی بشنوید از جانبازی که هجده سال در بیهوشی به سر برد و اردیبهشت ماه ،بهشتی شد
#جانبازشهیدمحمدتقیطاهرزاده
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹#سلامبرشهدا 📹#زیارتنامهشهــــــداء"
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
#گلزار_شهدای_کرمان
✨هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات..
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@parastohae_ashegh313
شهیدی که پیکرش را آب بُرد 🌊
✨بمناسبت #سالروزشهادت مهدی باکری در #جزیرهمجنون در جریان #عملیاتبدر
#شهیدمهدی_باکری
تاریخ تولد: ۱۲ / ۱ / ۱۳۳۳
تاریخ شهادت: ۲۵ / ۱۲ / ۱۳۶۳
محل تولد: میاندوآب
محل شهادت: دجله
📜در قسمتی از #وصیتنامه اش نوشته بود:
🌹خدایا از تو میخواهم وقتی کشته می شوم، جسدم پیدا نشود تا من یک وجب از خاک این دنیا را اشغال نکنم. این فرمانده در عملیات بدر در ۲۵ اسفند ۶۳ بر اثر اصابت گلوله مستقیم ندای حق را لبیک گفت.
🌹هنگامی که پیکرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال میدادند قایق حامل پیکر او مورد هدف آرپی جی دشمن قرار گرفت و
پیکرش در دجله افتاد و آب او را با خودش برد و به آرزویش رسید🕊️
مفقودالجسد سردار شهید مهدی باکری🥀
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313