🌹•°
روز دختر، رو مدیـونباباهایاوندخـترایی هستیـمڪهباباهاشونفدای، همـهدختراشدن (
: #دختران_شهدا #میلاد_حضرت_معصومه سلامالله #اللهمعجللولیکالفرج@parastohae_ashegh313
روایتگری_01.mp3
4.51M
🎥#روایتگری نقل خاطره از #حاجقاسم 🎤راوی سردار حسنی 🌸 مراسم #روز_دختر🌹 گلزار شهدای ڪرمان
#اللهمعجللولیکالفرج@parastohae_ashegh313
به رنگ خدا _2 .mp3
45.12M
#کتابصوتی 🎧
📗به_رنگ_خدا
فصل❷
#شهیدعبدالمهدیمغفوری
#اللهمعجللولیکالفرج
─═༅✹✧🌷✧✹༅═─
فصل1👇🏻
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/26418
#قسمت109
او به تنهایــی وارد ضریــح شــد. اوّل دو رکعــت نمــاز کنــار پای زینب کبری؟سها؟ خوانــد و بعــد بــا دســتمال از ضریــح غبــار گرفت تا به ســنگ مزار زینب کبری رســید؛ و روی آن افتاد. من، زهرا و ســارا و چند نفر از مردان و زنانی که بیرون بودیم، گریه می کردیم. حســین مثل یک تکه نور شــده بود. انگار مزد نزدیک به چهل ســال جهادش را داشــت می گرفت. باران اشــک امانمان نمی داد. او گرم کار خودش بود و چهارگوشــۀ مزار را می بوســید و من زیر لب با خانم نجوا می کردم. یعنــی می شــد کــه مــا هــم دســتمان به مزار برســد و با خانــم درددل کنیم؟ قلبم داشت از سینه ام بیرون می زد. یک نفر از رادیو تلویزیون سوریه از حسین تصویر می گرفت. چند نفر هم با همان لباس های سفید به حسین اضافه شدند که ما نمی شناختیمشان. مــردان کــه غبارروبــی کردنــد از ضریــح بیــرون آمدنــد و دور شــدند. تنهــا آن تصویربردار و همراهش ماندند و به ما اجازه دادند، وارد ضریح شــویم. زهرا و سارا هم اشک ریزان کنارم ایستادند. و غافل بودیم که شکار دوربین شده ایم. چادرم را روی صورتم انداختم و روی ســنگ مزار افتادم و زار زدم و زمزمه کردم: «ســلام بر تو، قلب شکســتۀ تو، آن زمان که مادرت، زهرا را در کوچه می زدند و تو می دیدی. ســلام بــر تــو آن زمــان کــه طنــاب بــر گــردن پــدرت علی؟ع؟ انداختنــد و قلب کوچک تو می شکست و نظاره می کردی.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
#قسمت110
ســلام برتــو آن زمان کــه از بــالای تــل، بــرق خنجــر را روی گلوی برادرت حســین دیدی و ضجه زدی. سلام بر تو آن زمان که میان گودال قتلگاه، غریب و بی یاور به دنبال تن بی سر برادر می گشتی. سلام بر تو که شاهد سوختن خیمه ها بودی و اسارت فرزندان برادرت را دیدی. سلامب رت و کهپ رپرش دنر قیّها مانتس هس الۀب رادرتر اد یدیو ص برپ یشه کردی. سلام بر دل پردرد تو زینب جان. امان از دل تو، امان...» بــه خــودم آمــدم. زهــرا و ســارا، لیــوان آبــی جلوی دهنم گرفته بودنــد. روزه بودم نخوردم. یکی روضۀ عربی می خواند و ما با اینکه نمی فهمیدیم چه می گوید، می گریستیم. از داخــل ضریــح بیــرون آمدیــم مــؤذن بــا لهجــۀ عربــی اذان داد. چند نفری که بودند، به اصرار حسین را جلو فرستادند و نماز جماعت ظهر و عصر را پشت سر او خواندیم. چه نمازی و چه حالی! وقتــی برمی گشــتیم، حــال پــرواز داشــتیم، غصه مــان گرفتــه بود که بایــد فردا در تهران باشیم.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
#تـلـنگـر
🔴 قاعده در دنیا بر ترك است...
براے رشد ڪردن،
ناگزیر از ترك هستی...
●گاهي گناهۍ...
●گاهی نگاهۍ...
●و گاهی حتۍعبادتۍ ممزوج با حب نفس...
♨️ و وقتی به جایے رسیدے ڪه
علاقه تمام تعلقات مادے و یا
ب ظاهر معنویت را بریدے...
آن وقتست ڪه...
"#شهید"میشوے... ❤️
شهدا رو یاد ڪنید باذڪر #صلوات
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
هدایت شده از گذر عمر به سبک شهدا
#شب_سوم
وعده گاه:دوشنبه شب ساعت ۲۰ میدان توحید قم
مراسم جشن دهه کرامت با اجرای حجه الاسلام جلالیان
همراه با برنامه های شاد و متنوع و مسابقه و جایزه
#هر_شب_یک_نقطه
https://eitaa.com/BeSabkeShohada
بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه۲۶
شرکت در ختم قرآن برای فرج
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313