خاکریز خاطرات ۶۶
✍ جانبازی که قبل از شهادت جای خود را در بهشت دید
#متن_خاطره
حسین سیزده ساله بود که رفت جبهه. توی عملیات بدر از ناحیۀ گردن قطع نخاع شد. هفده سال روی تخت بود ، اما همواره میخندید. بالای سرش این شعر چشم نوازی میکرد:
چرا دست یازم؟ چرا پای کوبم؟
مرا خواجه بی دست و پا می پسندد
همسرش نقل میکنه که : حسین نیم ساعت قبل از شهادت بهم گفت: نگران نباش! جای من رو توی بهشت بهم نشون دادند...
📌خاطره ای از زندگی جانباز شهید حاج حسین دخانچی
📚منبع: کتاب روایت مقدس ، صفحه 67
#جانباز #صبر #شکرگذاری
#امتحان_الهی #استقامت #حسین_دخانچی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
#امــتـــحــان_الــهـے
ماه مبارڪ رمضان که شروع شد همه ی
کارگرهای نانوایی حسن #روزه بودن و
حسن که پای تنور خودش شاطری میکرد
هم روزه هاش رو کامل گرفت 👌
میگفت : اینجوری خدا داره ما رو #امتحان
میکنه و اجرش بیشتره.
🌱 هر روز هر چه بیشتر به زمان اذان مغرب
نزدیک میشد دهانش از خشکی زیاد باز نمیشد
حسن آقا برای رفع این عطش از فرمول مخصوص خودش استفاده می کرد :
و اون هم این بود که همراه برادر هاشون
هر روز ظهر طالبی و بستنی 🍦میگرفتن و
میدادن به مادرشون که ظهر درست کنه و
بزاره تو یخچال تا واسه افطار طالبی بستنی خنک آماده بشه 😋
هر شب لحظه افطار از شدت عطش
خوراک حسن فقط یه کاسه طالبی
بستنی سرد بود 😁
این کار ادامه داشت تا شب های آخر ماه مبارک که حسن آقا دید یه لکه هایی روی پوستش نمایان شد.😢
🌷بعد از دوا و درمان کاشف به عمل اومد
که دلیلش همون طالبی بستنی های هر شب
بوده .
بهش گفتیم خب این چه کاریه که هر شب میکنی🤷♂ معلومه ضرر داره !
با خنده می گفت اشکال نداره برکت ماه مبارکه😊
اینم خوراک خاص منه که پای تنورم...
شهید حسن قاسمی دانا 💐
#ڪلاس_درس_شهدا_درماهمبارڪرمضان
•┈┈••✾•🍃♥️🍃•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•🍃♥️🍃•✾••┈┈•