eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدای گمنام(گذر عمر به سبک شهدا ) 🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷 ﷽ دلـــ💔ـنوشــــته مگر نمی گویند ؟ زنده ها و !! زنده ها میدهند! من با کار دارم! ابراهیم نداشت اما داشت! ابراهیم جان! اگر صدای مرا می شنوی ابراهیم جان اگر صدای مرا می شنوی کمک! من و بچه ها گیر افتادیم در ! تلفن همراه من کار نمی کند، بدرد نمی خورد ،هر چه گشتم برنامه بی سیم نداشت تا با شما تماس بگیرم. گفتم می خواهم با بی سیم شما بگیرم بعضی ها گفتن اندرویدهای شما را چه به بی سیم شهدا! ابراهیم جان! ولی من همچنان دارم تلاش می کنم تا با صدایم را به شما برسانم ابراهیم جان : اگر صدای من را می شنوی ما گیر افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوش شما رساندن که دخترهای از تو خوش شان آمد، از فردایش با لباس های گشاد می رفتی؟ تا دختری را آب نکنی! اینجا کشتی می گیرند تا .... لاک میزنند تا تو حتما راهش را بلدی که به این پیچ ها خندیدی و دنیا را پیچاندی! و ما را در پیچ دنیا گرفتیم ابراهیم جان : اگر صدای من را می شنوی دوباره تا ما هم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند راه را پیدا کنیم راه را کرده ایم که به عشق سیب زمینی های سرخ کرده ی ،مک دونالد آنقدر ذوق زده شدیم و پای کوبی کردیم تا آقا گفت: لطفا متانتتان را حفظ کنید!!! ابراهیم جان اگر از جبهه برگشتی کمی از آن برایمان سوغات بیاور؛ تا ما هم مثل شما را زمین نگذاریم ابراهیم جان زمین هم دیگر صفای ندارد ای کاش ما هم می شدیم... .. دیگر حرفی ندارم!! تمـــــامـ !! 🌹شَـْღـٻداݩ زڼْدِه اَڼد در زمان غیبت، اطاعت محض از ولایـت فقیـه داشته باشید.🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
{ 🥀🕊 ‌‌} 🌹حسین خرازی نشست ترک موتورم بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می‌سوخت. فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می‌سوزد؛ 💔 🌹من و حسین آقا هم برای آن بنده‌ی خدا با بقیه همراه شدیم. «گونی سنگرها را برمی‌داشتیم و از همان دو سه متری، می‌پاشیدیم روی آتش جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می‌سوخت، اصلاً ضجه و ناله نمی‌زد و همین موضوع پدر همه‌ی ما را درآورده بود!» 🥀 بلند بلند فریاد می‌زد: ❣خدایا..... 🔥الان داره می‌سوزه! ‌🍃 می خوام اون ور کنی ❣خدایا! 🔥 الان داره می‌سوزه 🍃 این سوزش به سوزش سینه‌ی (سلام الله علیها) نمی‌رسه.... ❣خدایا! 🔥 الان سوخت 🍃 می خوام تو اون دنیا دست‌هام رو طرف تو دراز کنم.... نمی‌خوام دست‌هام باشه! ❣خدایا! 🔥 داره می‌سوزه! 🍃 این سوزش برای زمانه 🍃 برای 🍃 اولین بار حضرت (سلام الله علیها) این طوری برای ولایت سوخت! آتش که به سرش رسید، گفت: ❣خدایا! 🔥دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی‌تونم، دارم تموم می‌کنم. ❣ خدایا! 🍃خودت باش! 🍃خودت ‌ بده نگفتم 💔 آن لحظه که جمجمه‌اش ترکید من دوست داشتم خاک گونی‌ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.🥀 💔حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می‌کرد و می‌گفت: 💔خدایا! ⇦ما جواب اینا را چه جوری بدیم ...🥀 ⇦ما فرمانده ایناییم؟ 🥀 ⇦اینا کجا و ما کجا؟ 🥀 ⇦اون دنیا خدا ما رو نمی‌داره بگه اینا رو چی می‌دی؟ 🥀 🌹 زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه‌ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. 🥀 ╔══════••••••••••○🥀○✿💔╗ @parastohae_ashegh313 ╚💔✿○🥀○••••••••••══════╝