eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🍃🌸🍃🍃🌸 💥جلسه دوم موضوع: ویژگی های سپاه مهدوی استاد 🗓۹۷/۲/۲۱ 🍃بسم رب الشهدا والصدیقین 🍃 👈بحث ما در ویژگی های سپاه مهدوی بود 🍃 سپاه انسان در اخر الزمان نیاز به سرباز دارد سرباز از جنس سربار 🌼بلکه از جنس نیروی پابکار ، مستعد که بتواند در نبرد تن به تن با دشمن تمام عیار در یک جبهه وسیع که در محورهای مختلف و و و و... براه افتاده ، کم نیاورد و استقامت کند. 🌱لازمه تربیت این نیرو چیزی جز برگزاری دوره های و نیست و این دوره را نیز کسی جز اساتید زبده که این راه را رفته و به مقصود رسیده اند نمیتواند برگزار کند 🌻لذا طبق حکم عقل و روایات اهل بیت و قران کریم به اینکه رفتاری ما باید کسانی باشند که مارا به سمت و و رشد دهند نه سقوط در منجلاب و حیوانیت 💥از طرفی قران کریم را بهترین رفیق در این وادی پر خطر معرفی میکند (سوره نسا/۶۹) ✅نتیجه این میشود که با شهدا و قرار دادن و با شهدا میتوان در اسانسور این قرارگاه قرار گرفت و خود را به فداییان حضرت حجت رساند. 🔰با کندوکاوی دقیق در زندگی کسانی که تمام وجودشان را گذاشتند در طبق و زمان را خریدند میتوانیم به نکات و موضوعات سرنوشت سازی در زندگی خودمان برسیم و نقاط و زندگی خود را پیدا و ضعف ها را تقلیل و تمام و نقاط قوت را تقویت و بالنده کنیم ◀️لذا ضروری به نظر میرسد که با هم به شناخت همت بگماریم و انها را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم تا به سعادت و ارزوی دیرینه (شهادت) برسیم. 1⃣اولین رمز موفقیت شهدا این است که انها در زندگی اهل بودند🔰 درسته که قیاس کردن صحیح نیست و در روایات حرام شمرده شده است اما ان قیاس که حرام شمرده شده است در احکام و فلسفه احکام است و سرایت دادن حکم یک موضوع به موضوع شبیه ان نه در تکوین و زندگی دنیایی شهدا ☝️ بین زندگی مادی و نتیجه آن و زندگی با دین مقایسه کردند و در این مقایسه راه دوم را برگزیدند 👣راهی که انتخابش در وهله اول بسیار سخت است اما بعد از برداشتن قدم اول بسیار اسان میشود 😰اصولا هر کاری شروعش سخت است اما بعد از مدتی ادامه دادنش راحت میشود ✨و لذا قران میفرماید ان مع العسر یسرا یعنی با سختی ها گشایش و راحتی است 💥و شهدا این سختی انتخاب را به جان خریدند و در ازای آن گشایشی را نصیب شدند که هیچ چیزی یارای مقابله با ان نیست ⚡️رها کردن پدر ، مادر ، فرزند ، خواهر ، برادر ، خانه ، کاشانه ، پول ، جاه ، مقام و منصب های دنیایی خیلی سخت است اما برگزیدن خالق این چیز ها برای رسیدن به آنها زیباتر است و لذا ان شهید بزرگوار روی زیر پوش خودش نوشته بود 🔰 💥اگر برای خداست بگذار که بمانم💥 🌸حتی از نام و فامیل و هویت شناسنامه ای خود هم گذشت تا جایگاهی عالی تر نصیبش شود و براستی زیباست که 🌸من کان لله کان الله له 🌸 👈پس بیایید مثل شهدا قدری مقایسه کنیم حاصل زندگی با دنیا رو با حاصل زندگی با خدا رو 🍃 با خدا باش تا خدا با تو باشد🍃 🌺والسلام علی من اتبع الهدی 🌺والحمدلله رب العالمین یازینب •┈┈••✾•🌺•✾••┈┈• @parastohae_ashegh313 •┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•
شهدای گمنام(گذر عمر به سبک شهدا ) 🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷 💭 مي‌گویند سہ نوع بر گردڹ ماست... ⚜حق الله ⚜حق النفس ⚜حق الناس 💥و اما واے بر سومي... ♨️در نماز و روزه و لَنگ زدیم گفتیم خدا از حق خودش مي‌گذرد... ⭕️چہ زیبایي!!⭕️ ♨️بر خودماڹ ڪردیم و گناه ڪردیم🔥 و حق نفس را ندانستیم... ⭕️فقط سر دادیم⭕️ 👈"ظلمتُ نَفسي..." ⁉️مي‌داني چہ شنیده ام؟! ⁉️طاقتش را دارے؟ 🎧شنیده ام ڪہ اگر ڪسي باعث شود بہ تأخیر بیفتد "حق الناس" است... آڹ شخص باعث شده ڪہ ایڹ همہ مسلماڹ خود را نبینند... چہ بسا اگر امام خود را بہ تعالی مي‌رسیدند... 👈بہ قوڸ 👉 🌾خدیا مرا بخاطر ڪہ در روز با هزاراڹ قدرت عقڸ مي‌ڪنم ببخش... ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
دلخسته و بی شکیب بودن سخت است هم صحبت نانجیب بودن سخت است هر مرد غریب مأمنش خانه اوست در خانه خود غریب بودن سخت است شهادت #امام جواد تسلیت @parastohae_ashegh313
👈 200تا📿 رضا کمکتون کنه و به زودی زیارتش قسمت و روزیتون🌷 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
💠 گریه‌های فرمانده... 📆 به مناسبت سالروز شهادت شهید بروجردی 🔸وقتی بنی‌صدر فرار کرد و رفت، قرار شد تغییراتی در سپاه انجام بشود. سیداحمدآقا از طرف #امام به من پیغام دادند که در شورای فرماندهی برادرهای سپاه فرمانده‌ای انتخاب و به ایشان معرفی کنند. 🔹من قبل از اینکه این موضوع را به شورای فرماندهی سپاه بگویم و روی آن در شورا بحث بشود، مرحوم #شهید_محمد_بروجردی را مناسب این سمت می‌دیدم. تلفنی تماس گرفتم و سربسته به او گفتم: «کار مهمی است. می‌توانی بیایی تهران؟» خندید و گفت: «موضوع فرماندهی سپاه است؟» گفتم: «از کجا می‌دانی؟» گفت: «اگر موضوع دیگری بود، به من زنگ نمی‌زدی.» گفتم: «بیا تهران.» گفت: «نمی‌آیم.» 🔸به سرعت خودم را به سنندج رساندم. حدود ده شب بروجردی را پیدا کردم. تا نزدیک ۲:۳۰ بامداد با او صحبت کردم، که اگر موافقت کند، حتما در شورا رأی می‌آورد؛ اما هرچه اصرار کردم، قبول نکرد. 🔹گفتم دو سه ساعتی بخوابم و بعد از نماز صبح به تهران برگردم. تازه خوابم برده بود که با صدای هق‌هق محمد بیدار شدم؛ ولی تظاهر به بیداری نکردم. شنیدم که می‌گفت: «خدایا! چگونه شکرت را بکنم، که دنیا را در دل من قرار ندادی؛ هرچند این پیشنهاد دنیا نبود.» نشستم و گفتم: «این خدمت است و دنیایی در کار نیست.» گفت: «حاج محسن! اینجا بیشتر می‌توانم خدمت کنم.» 📚خاطرات محسن رفیق‌دوست، انتشارات سوره مهر، ص ۳۳۱. ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
👈330تا📿 _ زمان_دعاتون_کنه ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
خادم الشهدا جلالیان .mp3
1.58M
اگر مرتضی جاویدی را با بوسه زدن بر پیشانی اش کرد .... صیاد شیرازی را با بوسه زدن بر تابوتش کرد.... دلم برای صیادم تنگ شده 💔 🎙روایتگری زیبای خادم الشهدا دلتون شکست برای ما هم دعا کنید💔 پیشنهاد دانلود 👌 🌱 @parastohae_ashegh313
🌈🌈🌈 یکی از دوستان🧔🏻 تعریف میکرد روز جمعه خدمت رسیدیم و گفتیم یکی از مقامات سیاسی خارجی👨🏻‍🏫 که به تهران آمده ازشما تقاضای ملاقات کرده است . ایشان نپذیرفتند و گفتند من این ملاقات را نمیپذیرم مگر اینکه به من تکلیف بفرمایند💖 ولی اگر ایشان این تکلیف را نمیکنند نمی پذیرم چون برای خودم دارم وامروز که جمعه است متعلق به من است ودر این ساعات باید به فرزندانم دیکته بگویم✍ واز نظر درسی به آنها کمک کنم و به کارهای خانه برسم چون روز جمعه من مخصوص است. 🍃🍃🍃 📚کتاب سیره شهید دکتر بهشتی، ص70 @parastohae_ashegh313
ارسالی از اعضای کانال👇👇 🌷 بسم رب الشهداء و الصديقين وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ 🌷 ✍ سوال: شما دوران خود را چگونه گذراندید؟! چگونه؟! "سخت است از اسطوره های حرف زدن..." ♦️سوال سختی ست... به گذشته برمی گردم،به کودکیمان... زمانی که سرگرمی هایمان بوی خاک می داد... دوستی ها ، بازی ها،خانه های کوچک و دلهای ساده... سُر خوردن و ردپای چکمه های کودکیمان روی برف ، روح زمستان... و مادر که سر سجاده دعا می خواند... چادر گل گلی و پناهِ قامتِ کوچکمان زیر چادر و عشق مادر و دلدادگی... نمی دانم چه شد ⁉️‼️ کودکی هایمان گم شد‼️ نجُستیم که بیابیم، آن هیاهویِ ساده و بی ریا را..‌. قد کشیدیم...‼️ اما بزرگ نشدیم...‼️ 🔷 با این امروز سادگی ها را جُستم. سادگی که در پس نیرنگِ رنگارنگِ زمان،معصومانه گم شد😔 کودکی هایمان که بد نبود... چه برسر جوانی مان آمد⁉️‼️ مشق هایمان که بوی عشق داشت... ✔️ بابا آب داد ✔️ آن مرد در باران آمد ✔️ صدای سوت قطار ریزعلی ✔️ پترس فداکار... 🚫شاید تمام سادگی آنجا ماند 🔺چه سوال سختی... واقعا نمی شود چیزی گفت... ... 《 آنها هم مثل ما جوانان همین کوچه و خیابان بودند...》 🔴 پس راه کجا جداشد... آنها انگار از چادر گل گلی مادر چیزی گرفتند که شیطنت کودکانه ی ما سرگرممان کرد و ندیدیم... آنها از کوچه های خاکی و خانه های کوچک بویی گرفتند که سرشت آدمی بود و ما فقط خاکی شدیم و سرو رویمان را کثیف کردیم... 🇮🇷🌷 شهید آوینی می گوید : باید درجستجوی حقیقت بود ، و این متاعیست که هرکس اگر طالبش باشد آنرا نزد خویش خواهد یافت...🇮🇷🌷 🔴شاید خوب نگشته ایم... 🇮🇷🌷 شهدا یک چیزشان خوب فرق داشت، آنهاهمه اشان عاشق سینه چاک خمینی بودند... همان که امر جهاد داد،هرچه داشتند گذاشتند و رفتند... 🇮🇷❤️ولایت مداری... 🇮🇷🌷شهدا هستند، تا ما، چه کرده باشیم😔 " سحر عباسی" @parastohae_ashegh313
-زمان-عج مُتِـوَلِد شُدم‌ اصـلا ڪِہ‌شَوَم‌ نوڪَـرِتو، بِـۍتوعُمرَم‌ هَمِـہ‌باطِـل‌، هَمِہ‌دَم‌ ؏ــلافِۍ‌ست...!シ 🦋 _منتظرآنہ_ 🦋 _منتظرموعود_ @parastohae_ashegh313
✨شهید مهدی زین الدین، رتبه ۴ کنکور شد، پزشکی شیراز... از دانشگاه‌های فرانسه و کانادا هم دعوت نامه داشت. می‌تونست بره دنبال تحصیل و بعدش هم درآمد بالا و یک زندگی راحت. حتی می‌تونست یه رنگ و لعاب مذهبی هم به کارش بده و توجیه کنه که میرم پزشک میشم و بعدش خدمت به مردم! اما چون، بهش گفته بود امروز اولویت با نهضت هست! به همه اینها پشت پا زد و موندن تو خط اول مبارزه با شاه رو به فرانسه و پزشکی ترجیح داد... 📆 ۲۷ آبانماه، سالروز شهادت 🥀 ╔════ ೋღೋ ════╗ @parastohae_ashegh313 ╚════ ೋღೋ ════╝
🙏هر کُجا شود پهن، کــنارش نمک استـــ ... سفره‌ی جمعه ها دعای استــ .. ✍روایـت اسـت کـه : هـر زمـان دعـای فـرج ِ امام مـهـدی (عـج) را زمـزمـه کـند. هـمزمان زمـان(عج) دسـتهـای مـبـارکـشـان را بـه سـوی آسـمـان بـلـنـد مـی کـنـند و بــرای ِآن جـوان مـیفـرمایند چـه خوش سعادتـند کـسـانـی کـه حـداقـل روزی یـک بـار دعـای ِ فـرج را زمـزمه می کـنند... 📚 کمال الدین۴۸۵ ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈ @parastohae_ashegh313 ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈
-{🫀}- "وَلاخَرَجَ‌حُبُّڪ‌مِن‌قَلبِۍ" و‌نَرَوَد‌بیرون‌مھرت‌از‌دلم!' حسین‌جــانم ♥️ ست هوایت نکنم، میمیرم... ✨✨✨ 🦋 ✨✨ ‌╔════๑ღ🌺ღ๑═╗ @parastohae_ashegh313 ╚═๑ღ🌺ღ๑════╝ ✨✨✨ 🦋 ✨✨✨
✅در صورت ناتوانی از زیارت قبور اهل بیت(ع)⁉️⁉️ الإمام الكاظم(ع) : مَن لَم یستَطِعْ أن یزُورَ قُبُورَنا فَلْیزُرْ قُبُورَ صُلَحاءِ إخوانِنا. امام كاظم(ع): هر كه نتواند قبرهاى ما را زیارت كند، قبور برادرانِ صالح ما را زیارت نماید.🕊 موسی بن جعفر (علیه سلام) بحار الأنوار: ۷۴ / ۳۱۱ /۶۵، میزان الحكمه، جلد ۵ صفحه: ۱۲۹ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @parastohae_ashegh313
{ 🥀🕊 ‌‌} 🌹حسین خرازی نشست ترک موتورم بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می‌سوخت. فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می‌سوزد؛ 💔 🌹من و حسین آقا هم برای آن بنده‌ی خدا با بقیه همراه شدیم. «گونی سنگرها را برمی‌داشتیم و از همان دو سه متری، می‌پاشیدیم روی آتش جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می‌سوخت، اصلاً ضجه و ناله نمی‌زد و همین موضوع پدر همه‌ی ما را درآورده بود!» 🥀 بلند بلند فریاد می‌زد: ❣خدایا..... 🔥الان داره می‌سوزه! ‌🍃 می خوام اون ور کنی ❣خدایا! 🔥 الان داره می‌سوزه 🍃 این سوزش به سوزش سینه‌ی (سلام الله علیها) نمی‌رسه.... ❣خدایا! 🔥 الان سوخت 🍃 می خوام تو اون دنیا دست‌هام رو طرف تو دراز کنم.... نمی‌خوام دست‌هام باشه! ❣خدایا! 🔥 داره می‌سوزه! 🍃 این سوزش برای زمانه 🍃 برای 🍃 اولین بار حضرت (سلام الله علیها) این طوری برای ولایت سوخت! آتش که به سرش رسید، گفت: ❣خدایا! 🔥دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی‌تونم، دارم تموم می‌کنم. ❣ خدایا! 🍃خودت باش! 🍃خودت ‌ بده نگفتم 💔 آن لحظه که جمجمه‌اش ترکید من دوست داشتم خاک گونی‌ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.🥀 💔حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می‌کرد و می‌گفت: 💔خدایا! ⇦ما جواب اینا را چه جوری بدیم ...🥀 ⇦ما فرمانده ایناییم؟ 🥀 ⇦اینا کجا و ما کجا؟ 🥀 ⇦اون دنیا خدا ما رو نمی‌داره بگه اینا رو چی می‌دی؟ 🥀 🌹 زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه‌ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. 🥀 ╔══════••••••••••○🥀○✿💔╗ @parastohae_ashegh313 ╚💔✿○🥀○••••••••••══════╝
✅ فرمانده‌مون بود، اما برای گرفتنِ مثلِ بقیه‌ی توی می‌ایستاد. سرِ صفِ غذا هم وقتی نفراتِ جلویی به احترام آقا محمود کنار می‌رفتند تا ایشان زودتر غذاش رو بگیره، با عصبانیت ول می‌کرد و می‌رفت. وقتی هم نوبت بهش می‌رسید، آشپزها غذای بهتر براش می ریختند، اما آقا محمود متوجه می‌شد و غذا رو می‌داد به رزمنده‌ی پشت سری... ✅ محمود کاوه، ١٨ سال بیشتر نداشت که فرمانده از بیت‌ (ره) در شد و حیرت بزرگان ارتش را در آن زمان به خود واداشت. به گونه ‌ای که به سرهنگ گفتند: یک نوجوان ١٨ ساله در جبهه کردستان پیدا شده که وقتی در اتاق جنگ شرح عملیات میدهد، آدم مات و میماند و سرا پا گوش است. همان که در ١٩ سالگی وقتی فرمانده لشگر شهدای کردستان شد, برای زنده یا مرده سرش دو میلیون جایزه گذاشتند و تا سال ٦٥ موقع شهادتش قیمت سرش به دست نیافتنی هفت میلیون رسید!... ✴️ (شیر صحرا) – فرمانده لشکر ‌٢٣ نوهد، درباره فرمانده تیپ ویژه شهداء میگوید ✅«اگر در دنیا یک چریک پاکباخته و دلباخته به اسلام و حضرت (ره) وجود داشته باشد، محمود کاوه است و هر رزمنده‌ای که بخواهد خوب پخته و آبدیده شود باید با تیپ ویژه شهدا پیش برود. او دارای و ویژه‌ای بود و انجام کار و را زندگی خود قرار داده بود. عموماً ڪم‌سخن می‌گفت و بیشتر می‌کرد و همواره سعی می‌کرد ارتش و سپاه حفظ شود و ارتشیان نیز او را از خود می‌دانستند. @parastohae_ashegh313
سردار والامقام 🔷 دستهای کبودش را پشتش پنهان کرد و آمد پیش ، از او خواست که فردا بیاید مدرسه ، هم با عصبانیت فرستادش پیش و گفت : این دفعه رو با برو ، چقدر من بیام تو رو بکنم . دستهای کبود را در دستش گرفت و گفت : دوباره به معلمات گیر دادی ، مگه نگفتم که کاری به کارشون نداشته باش ، که باشند، تو دَرست رو بخون ، ببین چطوری کتکت زدند . مهدی که هشت سال بیشتر نداشت گفت : ⭕️ برای چی باید چیزی نگم؟ مگه اونها نیستند؟ مگه تو نیومده باید داشته باشند؟ در دوران اختناق ستمشاهی، عکس شاه و فرح را از اول تمام کتاب‌هایش می‌کند و می‌گفت : 💢 دوست ندارم هر بار که کتابم رو باز می‌کنم، چشمم به اینها بیفته! زمانی که کسی جرأت نمی‌کرد اسمی از خاندان بیاورد، که در این صورت سروکارش به و شهربانی می‌افتاد . 🌹ایستاده ‌بود کنار در مردم می‌خواستند بعد از‌ یک ‌اعتراض آرام، از خارج ‌شوند ، ناگهان ‌عکس را بالای ‌سر گرفت و فریاد زد : 🌷شادی روح و @parastohae_ashegh313