[ "🕌🕊 "]
#خاطرهشهدایے
✍🏻 به نقل از مادر محترم مدافع حرم
#شهیدمحمدهادےنژاد
🕊 چند روز قبل از رفتن به #سوریه ازم خواست که بزارم بره سوریه. باهاش مخالفت کردم وگفتم تو مال جنگ نیستی و من فقط یک پسر دارم و اگر تو بری دیگر کسی را ندارم.
✨ شب که خوابیدم #حضرتزینب (علیهاالسلام) و پسر مو ازم خواست و گفت با رفتنش مخالفت نکنم. وقتی خبر شهادتشو شنیدم اصلا ناراحت نبودم چون حضرت زینب محمد منو #انتخاب کرده بود .
#نحوهشهادتاصابتموشكوقطعشدنسر
چه زیبا اقتدا کردی به #پسرفاطمهس
تاریخ شهادت۹۴/۹/۱۷
#صلیاللهعلیکیااباعبداللهالحسین
#اللهمعجللولیكالفرجبحقزینبڪبرے
─┅═✨🕌🕊═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═🕊🕌✨═┅─
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#شهیدمستجابالدعوه✨ 🎥جایگاه شهید قبادی نیا #ایتاللهناصری (ره) در مورد #شهیدحمیدقبادینیا فرمو
#خاطرهشهدایی
برادر شهید میگوید:
🍃 در عملیات شکست حصر آبادان مهرماه سال 1360 غنیمتهای فراوانی به دست رزمندگان اسلام افتاد که با وجود تنوّع در غنایم من و غلامرضا چنگیزیان به سرنیزه کلاشینکف قناعت نمودیم. ولی از بخت بد ما بخشنامهای برای سپاه و بسیج آمده بود که بایستی غنائم جنگی تحویل داده شوند و از آن جا که حمید فرمانده بسیج بود اجرای بخشنامه را از من که برادرش بودم شروع کرد و از من خواست که سرنیزه ام را تحویل دهم، میتوان گفت اوّلین کسی که به این بخشنامه عمل کرد به خواست #شهیدقبادی_نيا من بودم.
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#خاطرهشهدایی
همسر شهیدباکری :
🌷روزی در حالی که آقا مهدی، از خانه بیرون میرفت به او گفتم: چیزهایی را که لازم داریم بخر، گفت: بنویس، خواستم با خودکاری که در جیبش بود بنویسم، با شتاب و هراس گفت:
💢 مال بیت المال است و استفاده شخصی از آن ممنوع است و حتی اجازه نداد چند کلمه با آن بنویسم.
#شهیدمهدیباکری
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#خاطرهشهدایی
🏷 به نقل از مادر بزرگوار
#شهیدسیداصغرسجادیان
🍂 روزی که دست و پایش شکسته بود، در همین حالت و با یک دست کمک من گوشت می کوبید و می گفت این کار را که می توانم انجام دهم!
حقوقش را به من می بخشید. به او می گفتم من خودم حقوق ماهیانه دارم ولی دستم را می بوسید و باز حقوقش را تقدیم می کرد.
🕌 در مسجد آموزش قرآن داشت ولی به من نگفته بود. روزی به همراه پسر خواهرم به مسجد رفتیم و دیدم که دارد به کودکان درس می دهد.
🎁 برای بچه ها (شاگردانش) جایزه می خرید و آنها را به منزل دعوت می کرد و مهمانی می داد. همیشه به خواهر و برادرش توصیه های اعتقادی داشت: با خدا باشید، با ائمه باشید، دست از دین برندارید و…
🛖 منزل قدیمی و خشت و گلی که داشتیم را به تنهایی مسئولیت تعمیرش را قبول کرد و آن را کاملا بازسازی کرد ولی خودش چند شب بیشتر در آن نخوابید و به جبهه رفت.
💥 پس از شهادتش هم خدمت به مردم را از طریق #معجزه انجام می داد. اقوام اعتقاد عجیبی به شهید دارند و از او حاجت می گیرند.
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#خاطرهشهدایی
🌷 مصطفی در عین اینکه اهل شوخی وخنده بود بسیار پسر پردل وجراتی بود... درمقابل مشکلات کوتاه نمی امد
#مصطفی_ردانی_پور در دبستان شیخ لطف الله درس میخواند
📝 یک روز معلم امتحان گرفت گفته بود بایدپدرتان پایین برگه را امضا کند یا انگشت بزند. نمره مصطفی خوب نبود نمیخواست برگه رانشان پدر بدهدبرای همین تصمیم گرفت خودش پایین برگه را انگشت بزند
🤔 کمی فکر کرد گفت انگشت من از بابا خیلی کوچیکتره معلم میفهمه.!بعدبه ذهنش رسید
🧧 استامپ آورد گذاشت رو زمین و انگشت پا را داخل استامپ زدو بعد پایین ورقه!!
#أللهم_عجل_لولیک_الفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#خاطرهشهدایی
🎋نقل خاطره شنیدنی شهید #مرتضی_عطایی از شهید #مصطفی_صدرزاده
🌹#شهادت رو به اهلش میدن نه به حرفش
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#خاطرهشهدایی
🔘تویدورههایبسیجکهبرایماگذاشتهبودنباهم بودیـموکلاسهایطولانیداشـتحدودششتا
هشتساعتتئوریوچندساعتعملییبارکههوا
خیلیگرمبودگفتنتایماستراحتهواعلام کردن:
🍉اقایونهندوانهگرفتیمبیاییدببریدپخشکنید!
بابکویکیازدوستانرفتنآوردنوگذاشتنوسط
بابکبابغلدستیشگرمصحبتشد!
😋ماهرکدومبرایخودمونبرداشتیمومشغول
خوردنشدیم!
❗️دیدمبابکنمیخورهگفتم:توچرابرنمیداری...؟!
گفت:مگهنبایدپیشدستیوچنگالبیاد؟!
😂گفتم:نهبابافضافضایخودمونیهبادستبزنبالا
خندیدوشروعکردبهخوردن ؛
😊واقعااونروزهابهترینروزهایعمرمبود..
[شھیدبابکنوریهریس|دوستشھید]
❁ ¦↫ #شھید_بابک_نوری_هریس
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
💌#خاطرهشهدایی
🔸اعزام به سوریه
🏷راوی همسر محترم #شهیدمحسنحججی
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
(📎🌱)
#خاطرهشهدایی
🔸خیررسانی
ڪ
لاس سوم یا چهارم ابتدایی بود ڪه از من درخواست پول ڪرد. گفتم: باید از بابا پول تو جیبی بگیری. بعد متوجه شدم یڪی از همڪلاسی هایش موقع بازی فوتبال، عینڪش می شڪند و از آن جایی ڪه وضع مالی خانواده اش طوری نبود ڪه برای او عینك بخرند، چند روزی را بدون عینك به مدرسه رفته و نمی توانسته تخته را ببیند. این پول را می خواست تا برای او عینك بخرد. #شهیدابوالفضل_نیڪزاد
#اللهمعجللولیکالفرج @parastohae_ashegh313