eitaa logo
پرتو اشراق
783 دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
14.5هزار ویدیو
60 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
پرتو اشراق
🕌 معجزاتي‌ از قبر منور (علیه السلام) 📚 در كتاب‌ دارالسلام‌ نقل‌ شده‌ كه‌ چون‌ سلطان‌ مراد عثماني‌ تصميم‌ گرفت‌ به‌ زيارت‌ مرقد علي‌ (ع‌) برود در چهار فرسخي‌ حرم‌ از اسب‌ پياده‌ شد و اُمرا و دولتيان‌ همگي‌ پياده‌ شدند!! 👥 علت‌ را پرسيدند؟ 🕌 گفتن‌ چشمم‌ كه‌ به‌ قبة‌ حرم‌افتاد، اعضاء و جوارحم‌ به‌ لرزه‌ آمد به طوري‌ كه‌ قدرت‌ سواري‌ نداشتم‌ و پياده‌شدم‌. 👥 گفتند راه‌ دراز است‌ استخاره‌ كن‌ كه‌ سواره‌ بروي‌ يا پياده‌؟ 📖 استخاره‌كرد... اين‌ آيه‌ آمد: «فاخلع‌ نعليك‌ انّك‌ بالواد المقدس‌ طوي‌». 👣 شاه‌ فوري‌ كفش‌ را در آورد و با پاي‌ برهنه‌ به‌ حرم‌ رفت‌. 🕌 در آنجا محلي‌ است‌ كه‌ مي‌گويند محل‌ دو انگشت‌ اميرالمؤمنين‌ (ع‌) است‌. 👑 داستانش‌ را پرسيد؟ 👥 برايش‌ داستان «مرة‌ بن‌ قيس‌» نقل‌ نمودند. 👨🏻 شخصي‌ از منافقين‌ گفت‌ اينها داستانهاي‌ دروغيني است‌ كه‌ شيعيان‌ درست‌ كرده‌اند! 👑 شاه‌ گفت‌ من‌ خودم‌ فردا از مرقد علي‌ (ع‌) خواهم‌ پرسيد. 🔪 روز ديگر سلطان‌ دستور داد زبان‌ آن‌ منافق‌ را قطع‌ كردند! زيرا راست‌ بودن‌ داستان‌ برايش‌ مشخص‌ شد. 💎 داستان‌ مرة‌ اين‌ است‌ كه‌ او داراي‌ ثروت‌ زيادي‌ بود. اما دين‌ نداشت‌. 👥👥 يك روز درباره آباء واجداش‌ صحبت‌ شد، به‌ او گفتند همة‌ آنها بدست‌ اميرالمؤمنين‌(ع‌) (در جنگها) كشته‌ شدند. 🏇🏇🏇 او ناراحت‌ شده‌ و عده‌اي‌ از افراد مسلح‌ را جمع‌ كرد و به‌ به طرف‌ نجف‌ حركت‌ كرد. ⚔️ شش‌ روز با مردم‌ نجف‌ جنگ‌ كرد و وارد حرم‌ شد و گفت‌: 👳🏽‍♂️ اي‌ علي‌! تو پدران‌ مرا كُشتي‌!حال‌ مي‌خواهم‌ قبر تو را نبش‌ كنم‌! ✌🏻ناگاه‌ دو انگشت‌ شبيه‌ ذوالفقار از قبر بيرون‌ آمد و به‌ كمر مرّة‌ زد و او را دو نيم‌ نمود !سپس‌ تبديل‌ به‌ سنگ‌ شد. 🗿اهل‌ نجف‌ آمدند و سنگ‌ را از حرم‌ بيرون‌ انداختند. و از عجايب‌ اين‌ بود كه‌ هر حيواني‌ بر آن‌ سنگ‌ عبور مي‌نمود، بر آن‌ بول‌ مي‌كرد. 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 🕌 گويند كه‌ وقتي‌ خواست‌ وارد حرم‌ اميرالمؤمنين‌ (ع‌) شود، جرأت‌ نمي‌كرد و گفت‌ زنجيري‌ به‌ گردنم‌ بيانداريد و مرا داخل‌ حرم‌ ببريد. 🔗 كسي‌ جرأت‌ اين‌ كار را نداشت‌. ناگاه‌ غريبه‌اي‌ از بيابان‌ ظاهر شد و زنجير به‌ گردن‌ نادر انداخت‌ و اورا داخل‌ حرم‌ برد و بعد ناپديد شد!! 🕌 نادر دستور داد گنبدي‌ طلائي‌ براي‌ حرم‌ درست‌ كنند. 👥 از او پرسيدند كه‌ بالاي‌ گنبد چه‌ بنويسيم‌؟ 👑 گفت‌: «يدالله فوق‌َ ايديهم‌» ☀️ فرداي‌ آن‌ روز وزير نادر گفت‌ نادر سواد ندارد و اين‌ جمله‌ بر زبانش‌ جاري‌ شد. اگر قبول‌ نداريد از او بپرسيد كه‌ چه‌ جمله‌اي‌ بر گنبد بنويسيم‌؟ ☝🏻پرسيدند گفت‌: ياد ندارم‌ همان‌ جمله‌ ديروزي‌ را بنويسيد!! 📗 دانستنی های ولایت، محمد تقی صرفی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq