💠❓📚 ✍💠 #پــرســمــان
❓سؤال: در آیاتی از قرآن می بینیم که خداوند عده ای را لعنت و نفرین می کند! مگر لعنت و نفرین کردن کار انسانهای ناتوان از مقابله نیست؟ خداوند قادر مطلق چرا چنین می کند؟
✅ پاسخ:
👌آنچه سبب اشتباه شده است مقایسه لعنت و نفرین خداوند با لعنت و نفرین بندگان است.
⚜ لعن و نفرین خداوند به معنای عمل کردن خداوند است، یعنی مطابق آن نفرین عمل کردن و دور ساختن کسانی که مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند از رحمت خود و مواهب و برکاتی که از ناحیه او به بندگان می رسد.
📚 تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۵۵۱.
👌اما لعن و نفرین بندگان به معنای دعا و درخواست آنان از خداوند است تا مطابق لعن و نفرین آنها عمل کند.
📖 مثلاً خداوند در مورد ابی لهب دشمن پیامبر گرامی فرمود:
🔅«بريده باد هر دو دست ابولهب و مرگ بر او باد هرگز مال و ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودى نبخشيد. و به زودى وارد آتشى شعله ور و پر لهيب مى شود».
📖 سوره مسد، آیات ۱ تا ۳.
🔥مطابق آیات فوق ابی لهب دستانش در دنیا از کار افتاد و هلاک شد و مال و ثروتش برایش مفید فائده نبود و بی ایمانی دنیا را ترک کرد و وارد آتش دوزخ شد.
📚المیزان، ج ۲۰، ص ۳۸۳.
⚜ و یا در مورد یهودیان منافق زمان پیامبر(ص) فرمود:
🔅«هنگامى كه شما را ملاقات مى كنند (به دروغ) مى گويند ايمان آورده ايم، اما هنگامى كه تنها مى شوند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را به دندان مى گزند، بگو بميريد با همين خشمى كه داريد، خدا از (اسرار) درون سينه ها آگاه است.»
📖 سوره آل عمران، آیه ۱۱۹.
👌مطابق آیه فوق، یهودیان لحظه ای در برابر آیین اسلام تسلیم نشدند و همه آنان با حالت خشم و غضب از حقانیت و گسترش دعوت اسلام هلاک شدند.
📗فروغ ابدیت، ص ۶۲۰.
👌خلاصه آنکه لعنت و نفرین خدا با لعنت ديگران فرق دارد، لعنت خدا به اين معنا است كه خداوند ايشان را از رحمت و سعادت دور مى كند، و لعنت لعنت كنندگان، نفرين و درخواست لعنت خدا است.
📚 ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۵۸۷.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
7⃣5⃣ داستان #ضرب_المثل «خودش را بیار ولی اسمش را نیار!»
👨 در روزگاران گذشته، تاجر ثروتمندی به قصد سفر کوتاهی خانه و کاشانهی خود را ترک کرد.
🏇 غذا و مایحتاج مختصری برداشت و سوار بر اسبش به صحرا رفت.
🏜 مرد فکر میکرد مسافت شهرش تا شهری که قصد سفر به آن را دارد کوتاه است چون دیده بود مردم معمولاً دو روزه میروند و برمیگردند!
👨او با خود میگفت: صبح زود میروم تا ظهر میرسم کارم را انجام میدهم، شب را در کاروانسرایی استراحت میکنم و فردا صبح دوباره به شهرم باز می گردم.
☀ بازرگان ابتدای مسیر را خوب رفت ولی هر چه به ظهر نزدیکتر میشد، هوا گرمتر میشد.
🏇 حوالی ظهر مرد تاجر به دو راهی رسید. کلافه شده بود به اشتباه به راهی که او را به وسط صحرا میکشاند رفت.
🏜 مرد دید هر چه میرود به جایی نمیرسد فقط صحرا بود.
🌌 کم کم هوا تاریک میشد که چند مرد صحرانشین را دید.
👨امیدی تازه گرفت که شاید آنها بتوانند کمکش کنند و یا بتواند شب را در کنار آنها بماند و فردا به فکر راه چارهای باشد.
🏇 به سرعت خود را به آنها رساند. سلام کرد و گفت:
👨من تاجر سرشناس و پولداری در شهر فلان هستم ولی امشب راه را گم کردهام. من میخواهم که شما امشب به من غذا و جای خواب بدهید.
⛺ مردان صحرانشین که در چادر خود در حال غذا خوردن بودند به رسم مردم صحرانشین که به مردم در راه مانده کمک میکنند و فارغ از اینکه او کیست و چه شغلی دارد او را در غذای خود سهیم کردند، بعد هم نمدی به او دادند، و گفتند برو و آن گوشهی چادر بخواب.
👌مرد که اصلاً توقع چنین رفتاری را نداشت و میخواست به واسطهی موقعیت شغلیاش بهترین غذا و بهترین جای چادر بخوابد خیلی ناراحت شد و قبول نکرد که نمد را به دور خود بپیچد و بخوابد، مردان صحرانشین که خیلی خسته بودند، نمد را به دو خود پیچیدند و خوابیدند.
🌌 ساعتی از شب که رفت، سرمای شبهای صحرا بر او غلبه کرد و رفت نمد را به دور خود پیچید تا بخوابد، کمی خوابید ولی پس از مدتی دوباره از شدت سرما و لرز بیدار شد، هر چه نگاه کرد چیزی برای گرم کردن خود پیدا نکرد.
👨 شروع کرد به داد و بیداد که این چه رسم مهمان نوازی است، شما باید آتشی روشن کنید تا من گرم شوم.
👤 یکی از مردها با حالت خواب آلود گفت: زیر چادر نمیشود آتش روشن کنیم. چادر سریع آتش میگیرد و میسوزد!
👨مرد تاجر گفت: پس من چه کار کنم دارم یخ میزنم؟
👤 گفت: چیزی نداریم، اگر میخواهی پالان خر آن گوشه هست آن را میخواهی برایت بیاورم.
👨 تاجر اول ناراحت شد و هیچ نگفت و خواست بخوابد ولی نتوانست سرما به حدی بر او غلبه کرد که گفت:
☝«باشه خودش را بیار، ولی اسمش را نیار!»
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#داستان_کوتاه
#طنز
🌹امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
⚠ چهار چيز باعث شکست دولتها میشود:
۱. ضايع کردن اصول (اقتصادمقاومتی)
۲. سرگرم شدن به فروع(تلگرام، برجام)
۳. به کار گماردن آدم های پست(نفوذی، دوتابعیتی)
۴. کنارگذاردن انسانهای فاضل(جوان انقلابی)
📗غررالحکم،ص۳۴۲
✍ مولا چه زیبابرای این روزهای ما سخن به جا گذاشتند،افسوس که مردم جاهل زمانش با برنیزه رفتن قرآن گول خوردند و درعصر مابا دیوار کشیدن خیابان...!
⁉نوع نشستن پوتین مقابل ولایتی نشانه چه بود؟
آصفی:
🔅آقای پوتین دکتر ولایتی را روبروی خود قرار دادند و این گفتوگو را به عنوان یک مذاکره جدی تلقی و از حالت تشریفاتی خارج کردند.
🔅روبروی هم نشستن مخصوص ملاقات دو همتا در مذاکرات است و این نحوه قرارگیری گویای این مطلب است که آقای پوتین جایگاه دکتر ولایتی را در مرتبه خود قرار داده است.
🖥 تسنیم
🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
💡«پشت پرده خاموشی ها»
🎙توضیحات تاملبرانگیز #سید_یاسر_جبرائیلی درباره علت خاموشیهای اخیر!
🌐 @partoweshraq
#بصيرٺ_و_روشنگرے
⛔ قرص برنج نخور!
🚑 اونایی که قرص برنج میخورن، بدترین خاطره ما هستن. مریض با پای خودش میاد اورژانس و میگه من قرص برنج خوردم.
🔬هیچ علامتی هم نداره، فکر میکنه زنده میمونه، بعد از دو سه ساعت، علائم خودشو نشون میده. گاز قرص که توی معده آزاد میشه، اکسیژن خون رو میگیره و ارگانهای بدن دونه دونه فاسد میشه و از کار میافته و اینا در حالت هشیاری شاهد از کار افتادن ارگانهای بدنشون هستن.
❤️ اول معده، بعد قلب و کلیه و کبد و آنقدر درد زیاد میشه که مغز دیگه قادر به پاسخگویی به درد نیست و اون موقع است که به تدریج دچار کاهش سطح هوشیاری میشن و به التماس میفتن که کمک کنیم زنده بمونن.
💉 همه کار براشون انجام میدیم. شستوشوی معده، احیا، اما میدونیم که بیفایده است.
🗞 گزارش روزنامه اعتماد؛ آبان ۹۵.
👓 دو سال پیش این گزارش را خواندم و گاهی که زندگی چنگال های فلزی زنگ زده اش را در روح و جانم فشار می دهد و فکر می کنم امیدی نیست یادش می افتم.
💭 یاد آن التماس دَم مرگ. یاد آن تقلا برای بازگشت به زندگی. کسی که خودکشی کرده حتماً پیمانه صبرش پُر شده ولی زندگی چقدر قوی است که در آخرین لحظه باز التماس می کنی که برگردی...
🔥آنهایی که مدت ها نقشه ریخته اند، نفت خریده اند و بالاخره یک روز کنج خانه دست به خودسوزی زده اند، باز هم در آخرین دقیقه ها توی کوچه می دوند و التماس می کنند نجاتشان بدهند.
⚠ این روزها مدیران زحمتکش و خدمتگذار کشور با تلاش شبانه روزی موفق شده اند امید میلیون ها ایرانی را به قتل برسانند. دست مریزاد دارد این همه هنر!
💔 حال همه مان کمابیش شبیه هم است. دل خسته، خرد شده زیر فشار زندگی، سرخورده از برخورد با آفتابه دزد و رقص اختلاس گر میان کُپه دلار و... اما زندگی از هر چیزی قوی تر است.
👌حق با آناگاوالدا بود که نوشت:
✒ آدم هایی که از بازداشتگاه های اجباری برگشتهاند دوباره زاد و ولد کردند. مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانههاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوسها دویدند، به پیش بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند.
💪 چرا که زندگی از هر چیزی قوی تر است.
👣 با همه دشواری این روزها و روزگار، محکم قدم بر داریم، مشت گره کنیم، لبخند بزنیم و مچ لزج و چرک خورده «ناامیدی» را بخوابانیم که آدمی چاره ساز است و زندگی از مرگ دوست داشتنی تر...
✒ احسان محمدی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⁉ چی کار می کنید با خودتون؟
⁉ کو حجاب؟ کو عفاف؟
📉 با این آمار طلاق و اختلاس ها؟
🎙حجت الاسلام #دانشمند
🌐 @partoweshraq
4_5920136483619996890.mp3
5.32M
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⁉ چی کار می کنید با خودتون؟
⁉ کو حجاب؟ کو عفاف؟
📉 با این آمار طلاق و اختلاس ها؟
🎙حجت الاسلام #دانشمند
🌐 @partoweshraq
📡 #نشر_حداکثری
💚 #حـلقـہ_عشـاق {پاے درس بزرگان}
🌹 #آیت_الله_حق_شناس (ره):
🎙قبل خواب سوره واقعه رو بخونین دنیاتون آباد میشه، سوره تبارک رو بخونین قبل خواب شب اول قبر تون نورانی میشه.
🌐 @partoweshraq
🕓 💠🚻💠 #مشاوره_خانواده
⚜🚺⚜🚼⚜🚹⚜
🌟 ١٠ قدم زير ميتوانند به ما كمك كنند كه نگرانی ها را از خودمان دور كنيم:
👣 قدم اول: نگراني را به تنهايي تحمل نكنيد:
🔅با يك نفر - قابل اعتماد - راجع به مسايلتان حرف بزنيد. اين به شما كمك ميكند كه مسايلتان را از يك منظر ديگر نيز بررسي كرده و آنها را در يك مسير صحيح قرار دهيد.
👣 قدم دوم: واقعيات را پيدا كنيد:
🔅دريابيد كه آيا نگرانيتان پايه و اساسي دارد يا خير. ليست آن چيزهايي كه نگرانتان ميكنند را بنويسيد. اين كار به شما كمك ميكند كه معضلات واقعيتان را تفكيك و شناسايي كنيد.
👣 قدم سوم: اقدام كنيد:
🔅وقت يا انرژيتان را براي نگراني بودن هدر ندهيد. بلكه با مسايل مواجه شويد و آنها را از بين ببريد. دوري كردن (فرار كردن) از مصايب و سختيها نه تنها آرامش ايجاد نميكند، بلكه، در بلندمدت، باعث استرس بيشتر خواهد شد.
👣 قدم چهارم: از بدن خود مراقبت كنيد:
🔅هميشه غذاهاي سالم بخوريد، خواب كافي و تمرينات ورزشي داشته باشيد. تمرينات ورزشي باعث آرامش عضلات و استراحت بدن ميشوند. مراقبت از جسم، به تنهايي، از فشار نميكاهد بلكه باعث به دست آمدن انرژي بيشتر جهت مواجه شدن با مسايل خواهد بود.
👣 قدم پنجم: در لحظه زندگي كنيد:
🔅هرگز نگران آنچه كه در آينده رخ خواهد داد، و يا چيزي كه در گذشته اتفاق افتاده، نباشيد. بنابراين، فقط روي حال حاضر تمركز كنيد.
👣 قدم ششم: مثبت باشيد:
🔅هميشه به جاي چنبره زدن بر افكار منفي، بر جنبه مثبت همه چيز تمركز كنيد. به اضافه، خوش خلقي را نيز در خود افزايش دهيد.
👣 قدم هفتم: براي مدت هر چند كوتاه، نگرانيها را به كناري بگذاريد:
🔅جهت تفكر دقيق به خود مسايل، و در نهايت رسيدن به راهحل مناسب و خالي كردن ذهن از اضطراب، براي مدت هر چند كوتاه، نگرانيها را به كناري بگذاريد.
👣 قدم هشتم: خود را سرگرم كنيد:
🔅فعاليت زياد يكي از راههاي علاج نگراني است. سرگرم نگه داشتن خود، اجازه ورود افكار منفي به ذهن را نميدهد.
👣 قدم نهم: از خود درماني پرهيز كنيد:
🔅به استفاده از داروهاي غيرضروري، سيگار و الكل متوسل نشويد. در صورت نياز، از افراد متخصص كمك بگيريد.
👣 قدم دهم: نعمات و مواهب خود را شمارش كنيد:
🔅با تفكر بر روي مزاياي خود، باعث كاهش حس نگراني، و در نتيجه، آغاز احساس آرامش خواهيد شد.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت صد و پنجاه و هشتم
و چه خوب حال و روزم را فهمیده بود که در برابر حدس حکیمانهاش، خندیدم و او با عصبانیت ادامه داد:
👌الان که اومدم تو حیاط وایساده بود. یه سلام از دهنش در نمیاد... و حرفش به آخر نرسیده بود که در خانه به ضرب باز شد و پدر با هیبت خشمگینش قدم به اتاق گذاشت!!
🚪لعیا از جا پرید و دستپاچه سلام کرد و من که از ورود ناگهانی پدر خشکم زده بود، به سختی از روی مبل بلند شدم و پیش از آنکه چیزی بگویم، پدر به سمتم آمد و با فریادی که در گلو خفه کرده بود تا نوریه نشنود، به سمتم خروشید:
👴 من به تو نگفته بودم حواست به این پسره الدنگ باشه؟!!! نگفته بودم افسارش کن که رَم نکنه؟!!! بهت نگفته بودم زنجیرش کن که هار نشه و پاچه نگیره؟!!! تو که نمیتونی جلوش رو بگیری، غلط میکنی پاتو بذاری تو خونه من!
👣 و همچنان به سمتم میآمد و من که از ترس، دوباره تمام بدنم به لرزه افتاده و قلبم داشت از جا کنده میشد، با هر قدمی که پدر به سمتم بر میداشت، قدمی عقب میرفتم و لعیا بیخبر از همه جا، مات و متحیر مانده بود که پدر به یک قدمیام رسید و پُتک خشمش را بر سرم کوبید که فریاد زد:
👴 کجاس این سگ هار؟!!!
دیگر پشتم به دیوار رسیده و جایی برای فرار نداشتم که در برابر چشمان پدر که از آتش غضب به رنگ خون در آمده بود، به سختی زبانم را تکان دادم و گفتم:
- رفته سرِ کار... که دست سنگینش را بالای سرم بلند کرد تا به صورتِ زرد از ضعف و ترسم بکوبد که لعیا با ناله نگرانش به کمکم آمد:
👤بابا... تو رو خدا... الهه حامله اس...
✋دست پُر چین و چروکش بالای سرم خشک شد و من دیگر فکر خودم نبودم و دلواپس حال کودکم، تمام تن و بدنم از ترس میلرزید.
همانطور که پشتم به دیوار چسبیده بود، به آرامی لیز خوردم و پای دیوار روی زمین نشستم.
👁 دیگر نمیفهمیدم لعیا با گریه از پدر چه میخواهد و پدر در جوابش چه میگوید که کاسه سرم از درد سر ریز شده و چشمانم دوباره سیاهی میرفت.
👴 از پسِ چشمان تیره و تارم میدیدم که از خبر بارداریام، مِهر پدریاش قدری تکان خورده، ولی نه باز هم به قدری که بر آتش عشق نوریه سرپوش بگذارد که فقط از کتک زدنم صرفنظر کرد و همانطور که بالای سرم ایستاده بود، با خشمی خروشان، اتمامِ حجت کرد:
👈 دیشب نیومدم سراغش، چون نمیخواستم نوریه شک کنه! الانم به بهانه اومدم اینجا که چیزی نفهمه! خدا رو شکر کن که خونه نیس، وگرنه بلایی سرش میاُوردم که تا عمر داره یادش نره! فقط اگه یه بار دیگه این سگ وحشی، پاچه من و نوریه رو بگیره، هر چی دیدی از چشم خودت دیدی! شیر فهم؟!!!
و من فقط نگاهش میکردم و در دلم تنها خدا را میخواندم که این مهلکه هم به خیر بگذرد و کودکم آسیبی نبیند که بلاخره رهایم کرد و رفت.
با رفتن پدر، بغضم ترکید و سیلاب اشکم جاری شد که روزی دختر نازدانه این خانه بودم و روی چشم مادر مهربانم جا خوش میکردم و حالا در این روزهای حساس بارداری، به خاطر حضور نامادری نامهربانم، پدرم اینطور تنم را میلرزاند. لعیا مقابلم زانو زده و با اینکه نمیدانست چه اتفاقی افتاده، به غمخواری حال زارم نشسته بود و وقتی ماجرای دیشب را برایش گفتم، جگرش برای من و مجید بیشتر آتش گرفت که دستش را میان دستانم گرفتم و با پریشانی التماسش کردم:
لعیا، یه وقت به مجید چیزی نگی! اگه بفهمه بابا میخواسته به خاطر نوریه کتکم بزنه...
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
🌹شهید حجت تلاش می ڪرد، ڪه پوشش وی مورد توجه قرار نگیره، و از یڪ سادگی خاصی
برخوردار بود.
🌷 شهید حجت اله رحیمی.
🌐 @partoweshraq
🕖 💠📚💠 #حڪمٺ_مطہر
💵 ثروتمندان باید سطح زندگی خود را با عموم مردم تطبیق دهند!
🌷 #استاد_مطهری (ره):
🔅یک اصل ثابت و تغییرناپذیر این است که یک نفر مسلمان باید زندگی خود را از زندگی عمومی جدا نداند، باید زندگی خود را با زندگی عموم تطبیق دهد.
🔅معنی ندارد در حالیکه عموم مردم در بدبختی زندگی میکنند عده دیگر با مستمسک قرار دادن «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللهِ الَّتی اَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ» در دریای نعمت غوطه ور بشوند هرچند فرض کنیم که از راه حلال به چنگ آورده باشند.
🔅خود امام صادق (سلامالله علیه) که به اقتضای زمان، زندگی را بر خاندان خود توسعه داده بود، یک وقت اتفاق افتاد که نرخ خواربار ترقی کرد و قحط و غلا پدید آمد. به خادم خود فرمود: چقدر آذوقه و گندم ذخیره موجود داریم؟ عرض کرد: زیاد داریم، تا چند ماه ما را بس است.
🔅فرمود: همه آنها را ببر و در بازار به مردم بفروش. گفت: اگر بفروشم دیگر نخواهم توانست گندمی تهیه کنم. فرمود لازم نیست، بعد مثل سایر مردم روز به روز از نانوایی تهیه خواهیم کرد، و دستور داد از آن به بعد خادم نانی که تهیه میکند نصف جو و نصف گندم باشد، یعنی از همان نانی باشد که اکثر مردم استفاده میکردند. فرمود: من تمکن دارم به فرزندان خودم در این سختی و تنگدستی نان گندم بدهم، اما دوست دارم خداوند ببیند من با مردم مواسات میکنم.
📗 استاد مطهری، بیست گفتار، ص ١٢٧.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🎊 #شادمانه 😁
👑 از زبان ناصرالدین شاه نقل است که؛ ما را به قصد شکار آهو به دشت قزوین بردند!
و من در شش زرعی به شکار شلیک کردم.
👁 من به چشم خود دیدم که تیرم به خطا رفت!
👏 ولی اطرافیان به شدت هر چه تمامتر، هورا و هیاهو و سر و صدا راه انداختند...!
👥👥 که دست خوش اعلیحضرتا، تیرت به هدف خورد!
💬 و من در حالیکه به فکر فرو رفته بودم به ملازمینم گفتم:
👌آینده این ملک و مملکت تنگ و تاریک است!
🔥زیرا که «پاچه خواری» ریشه این سرزمین را خواهد سوزاند!
‼جالب اینکه اینان پی به مقصودم نبردند و چند باره شروع کردند به تشویقم و هورا کشیدند!!!!
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌸 #یا_صاحب_الزمان
🗞 هر روز می دهم نیازمندی های همشهری بنویسد امامی می خواهم که بغلم کند... و تو هر روز جوابم را می دهی.
🌐 @partoweshraq
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⚠ حق الناس و گرفتاریِ بعد از مرگ
🎙حجت الاسلام #محرابیان
🌐 @partoweshraq
4_5926969755113096074.mp3
3.07M
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⚠ حق الناس و گرفتاریِ بعد از مرگ
🎙حجت الاسلام #محرابیان
🌐 @partoweshraq
📡 #نشر_حداکثری