آیتالله بهجت قدسسره:
📝 زنبور عسل غذای یک سال آیندۀ خود را تأمین میکند که هم خود و هم دیگران از آن استفاده میکنند؛ ولی انسان عاقل، کاری میکند که به آیندۀ خود و دیگران ضرر میرساند.
📚 (در محضر بهجت، ج۳، ص۹۶)
❄️🌨☃🌨❄️
#تلنگرانه🌱
رفیق!
یه وقت نگے
من که پروندم خیلی سیاهہ
ڪارم از توبه گذشتہ!
تـوبـہ،
مثل پاڪ ڪن مےمونہ
اشتبـاهـٰاتت رو پـاڪ مےڪنه
فقط بـه فـڪر جبـران بـٰاش...
❄️🌨☃🌨❄️
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رجزخوانی✊🏻🇮🇷
#مشهد
#لبیک_یا_خامنه_ای
بشنود گوش گرگ های خبيث🗣️
مملکت مال بچه های علی است💪🏻
خط پایان عمر اسرائیل🇮🇱
بسته بر پلک های خامنه ای است ❤️
ادم شیشه کثیف رو پاک میکنه
حسش خوب میشه؛
ببین دلو پاک کنی چی میشه ! :)
پاک کن هرآنچه که به جسم و روحت
آسیب میزنه🙂🌿
❄️🌨☃🌨❄️
🔴 راه های پاک شدن مؤمنان از گناه
یونس ابن یعقوب از امام صادق علیه السلام نقل کرده است:
درخصوص مومنان، هر بدنی که چهل روز آسیبی به آن وارد نشود، ملعون است و دور از رحمت خداوند.
گفتم: واقعا ملعون است؟
فرمودند: بله.
گفتم: واقعا؟
باز فرمودند: بله.
پس چون امام علیه السلام سنگینی مطلب برای من را مشاهده کردند، فرمودند:
ای یونس! از جمله ی بلا و آسیب به بدن همین خراش پوست و ضربه خوردن و لغزیدن و یک سختی و خطا کردن و پاره شدن بند کفش و چشم درد و مانند اینها است، نه لزوما مصیبتهای بزرگ.
مومن نزد خداوند بافضیلت تر و گرامی تر از آن است که بگذارد چهل روز بر او بگذرد و گناهان او را پاک ننماید؛
ولو به یک غم پنهان در دلی ، که او نفهمد این غم از کجا حاصل شده است.
به خدا قسم، وقتی یکی از شما سکه های درهم را در کف دست وزن میکند و متوجه نقصان آن شده و غصه دار میشود، سپس دوباره وزن میکند و متوجه میشود که وزنش درست بوده، همین غصه کوتاه و گذرا موجب آمرزش برخی از گناهان اوست...
📚 الوسائل: 11 / 518 ج 21
البحار: 76 / 354 ج عن کنز الکراجکی: ص 63 بإسناده عن یونس بن یعقوب
#امام_زمان
┈┈••✾❀💓✿💓❀✾••┈┈•
🌤«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌤
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
صاحب دلى، براى اقامه نماز به مسجدى رفت
نمازگزاران همه او را شناختند؛ پس از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید.
صاحب دل پذیرفت که جماعت را پندی دهد…
نماز جماعت تمام شد، چشم ها همه به سوى او بود.
مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود،
آن گاه خطاب به جماعت گفت :
مردم! هرکس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد!
کسى برنخاست !
گفت : حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد!
باز کسى برنخاست !!!
گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید!
❄️🌨☃🌨❄️
✨﷽✨#داستان آموزنده
🔻شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان میداد ، آنرا برایشان شرح میداد و بر اساس آن تربیتشان میکرد.
💠روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست میداشت.
شیخ همواره طوطی را محبت میکرد و او را در درسهایش حاضر میکرد تا آنکه طوطی توانست بگوید لااله الا الله.
💠طوطی شب و روز لااله الا الله میگفت اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه و نوحه میکند.
وقتی از او علت را پرسیدند گفت طوطی به دست گربه کشته شد.
گفتند برای این گریه میکنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم.
💠شیخ پاسخ داد من برای این گریه نمیکنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آنقدر فریاد زد تا مرد . با آن همه لااله الاالله که میگفت وقتی گربه به او حمله کرد آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد.
💠زیرا او تنها با زبانش میگفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
سپس شیخ گفت: میترسم من هم مثل این طوطی باشم تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم.
💠زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است. آیا ما لااله الاالله را با دلهایمان آموختیم؟ چیزی بزرگتر از اخلاص به آسمان نمیرود و چیزی بزرگتر از توفیق از آسمان نازل نمیشود.
توفیق به اندازه اخلاص است.
🔺خدایا به ما در سخن و عمل اخلاص عطا بفرمآ. آمین...
❄️🌨☃🌨❄️
پروانه های وصال
#عبد_بودن 11 🔷 یکی از مسایل مهم در #تربیت_دینی جا انداختن این موضوع هست که ما "عبد" خلق شدیم. ✅ هو
#عبد_بودن 12
🔶 در تشهدِ نماز بعد از شهادت دادن به یگانگی خداوند متعال ، میگیم:
✨"وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمّد عَبده و رَسوله..."✨
🌷 یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قبل از رسیدن به مقام نبوت و پیامبری به "مقام عبد بودن" رسیدن.
" اصلاً خدا ما رو برای عبد شدن آفرید و به این دنیا فرستاد "
✅🔷 "بندگی خدا" مهمترین موضوع زندگی ماست که متاسفانه فراموش شده......⭕️
🛄 کسانی که مسوولِ فرهنگی در جایی هستن، یکی از اولین مفاهیمی که باید برای مخاطبینشون جا بندازن مفهومِ "عبد شدن" هست.
🌍💞 اگه این مفهومِ مهم رو به خوبی برای خودمون و فرزندانمون تبیین کنیم ،
همه انسان ها عاشقِ دستوراتِ دین خواهند شد
و یه زندگی لذّت بخش رو تجربه خواهند کرد.
🌷 خدایا به حق پیامبرت توفیقِ "بندگی خالصانه" رو به همه ی ما عنایت بفرما......
🔹🌺🔶💖
پروانه های وصال
بلند شدم وگفتم :طلاق ... با صدای که سعی میکرد آروم باشه گفت :واگر ندم ... لباسم رومرتب کردم وگفتم
نگاهش کردم وگفتم :سالم ..یک مدت نتونستم بیام ....
متوجه شد که نمی خوام درباره غیبتم حرف بزنم ..لبخندی زد وگفت :باشه ..بریم سلف نهار
بخوریم بعدشم بریم سرکالس ..وای سپیده یکی از استادامون از اون بد عنق هاست ...همون اول
که آمد شروع کرد به حاضر غایب ...بعدشم قوانین خشکش رو گفت ..کاش این درس رو ترم
دیگه بر میداشتم ...
فقط تونستم بگم ..چقدر بدشد..ولش کن باالخره که درس میداشتی باهاش ...
کوله مشکی سفیدم رو روی دوشم انداختم وخیره شدم به زمین آسفالتی ..امروز روز دوم بود
...یعنی دوروز دیگه از طاها جدامیشدم ..تو این دوروزی که گذشت ندیدمش اصال دوتاییمون مثل
جن از بسم اهلل میترسه شده بودیم ..اون میومدم من تو اتاق بودم ...من که بیرون بودم اون تو
اتاقش ...به زمین آسفالتی نگاه کردم وبه این فکر میکردم دوروز دیگه من باید چیکار کنم..کجا
برم زندگی کنم..خواب گاه هاهم پر بود ونمی شد رفت ..بهتره برم روتابلواعالنات رونگاه کنم ببینم
کسی دنبال همخونه نمی گرده ...دستم رواز دست طوبی کشیدم بیرون وگفتم :طوبی جان من باید
برم کار مهمی دارم ..واسه نهار یک زمان دیگه میام ...
نگاهم کردوگفت :میخوای منم باهات بیام ؟؟...
یهو گفتم :طوبی تو خوابگاه میری؟ ...
مقنعه اش رو مرتب کرد وگفت :نه .با چند تا از دخترای هم رشته مون یک خونه رواجاره کردیم
اونجا هستیم ...
لبخندی زدم وای که اگر میشد چی میشد!! ...سریع گفتم :میشه منم از این به بعد با شما باشم
..سهم خودم رو از پولش میدم ...
یکم با تعجب نگاهم کرد وگفت :سپیده تو هم خانواده ات پول دارن هم شوهرت ..اصال مگه خونه
شوهرت نیستی ...تو که میگفتی ..
پریدم جلوی حرفش وگفتم :میدونی طاها داره میره یک ماموریت چند ماهه منم نمی تونم واسه
درسام برم ..خب خونه تنهام بهتره بادوستام باشم ..ببین اگر مشکلی نیست
۴۲