eitaa logo
پروین جاویدنیا
202 دنبال‌کننده
111 عکس
12 ویدیو
14 فایل
پروین جاویدنیا ✍️ شاعر و طنزپرداز کانال من در تلگرام🔻 https://t.me/parvin_javidniya ادمین کانال خبرنامه شاعران @Parvin_javidnia لینک کانال خبرنامه شاعران در ایتا 🔻 https://eitaa.com/khabarnameshaeranshiz
مشاهده در ایتا
دانلود
«مرد مسافر» لبخندهایش باز هم رنگِ سفر دارد رود است و رفتن تا به دریا را به سر دارد لب را فرو بسته است پیش بچه‌ها اما ساکی که آماده ست از رفتن خبر دارد پرواز باید کرد تا هفت آسمانِ عشق تا فرصتی هست و پرنده بال و پر دارد بیهوده می‌خواهد که «بانو» بی‌خبر باشد زن چند روزی هست که چشمان تَر دارد باید برای خواب امنِ کودکان برخاست این شب پس از سختی و تاریکی سحر دارد باید برای امنیت در هر قدم، جنگید حتی اگر این راه هر لحظه خطر دارد یک کوه مانع می‌تراشد زندگی اما مرد مسافر با دلش قصد گذر دارد شعری که در بیست و پنجمین کنگره ملی دفاع مقدس در بخش استانی مقام اول بخش «شهدای امنیت» رو کسب کرد. بهمن ماه ۱۴۰۲ @parvin_javidnia1359
یک مرد بی‌ریا پدرام اکبری از دیگران سوا پدرام اکبری شوخ است و مهربان، شیرین و خوش زبان دور از ادا مدا پدرام اکبری گاهی اگرچه هست یک دنده و لجوج! اما چه با صفا پدرام اکبری با رادیو رفیق، با شاعران شفیق با «TV» آشنا پدرام اکبری هرجا که کرده است با زیرکی نفوذ! چون معدن طلا پدرام اکبری! در طنزِ لحظه‌ای واجب به صد هزار_ تشویق و مرحبا پدرام اکبری در جمع و انجمن، هنگامه‌ی سخن مانند کیمیا پدرام اکبری گاهی چه ساده و یک رنگ و بچه طور گاهی چه ناقلا پدرام اکبری! با قد فلفلی، چون توپ قلقلی مارموزک و بلا پدرام اکبری! یارب نگیرش از بی‌شوخیانِ شوخ مستوجب دعا پدرام اکبری پ.ن. رونمایی از کتاب «واژه‌های متبسم» اثر برادر خوبم آقای پدرام اکبری سیزدهم تیرماه ۱۴۰۳ @parvin_javidnia1359
«امید فردا» بر شانه‌های کوچکش این درد سنگین است پیراهن و شلوارش از خونابه رنگین است در این طرف یک مادری بی‌وقفه می‌نالد در آن طرف مردی‌ست که مشغول تلقین است آوار را پس می‌زند با خشکی لب‌ها در چشم معصومش در و دیوار غمگین است در کوچه‌های غم گرفته کودکی کرده در دست‌ها سنگ است و بر پیشانی‌اش چین است انگار می‌خواند برایش لای لایی ماه امشب برایش آسمان شهر خونین است باید بترسد دشمن از چشمان پر خشمش او کودک و امید فردای فلسطین است برنامه شب پارسی شبکه فارس حرم مطهر سید علاءالدین حسین (آستانه) یکشنبه ۲۱ مردادماه ۱۴۰۳ @parvin_javidnia1359
سالن آمفی تئاتر گلستان سعدی ۲۸ مردادماه ۱۴۰۳ @parvin_javidnia1359
محفل طنزپردازان استان فارس (بی‌شوخی) به مدیریت جناب دکتر قیصری دوشنبه ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۳ کتابخانه رئیسی اردکانی @parvin_javidnia1359
کارگاه شعر شیرازی به مدیریت جناب غلامعلی خوشبخت کتابخانه دستغیب ۲۴ شهریورماه ۱۴۰۳ @parvin_javidnia1359
نشست طنزپردازان استان فارس «بی‌شوخی» به مدیریت دکتر عبدالرضا قیصری دوشنبه دوم مهرماه ۱۴۰۳ اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان فارس کتابخانه رئیسی اردکانی @parvin_javidnia1359
غزل پاییز از چشمم جنونی تازه می‌خواهد در رگ رگم افتاده خونی تازه می‌خواهد بعد از چنین رویای شیرینِ شبانگاهان فرهادِ قصه بیستونی تازه می‌خواهد در صبح آغازین فصلی که ورق خورده‌ست این نشریه بی‌شک ستونی تازه می‌خواهد وقتی دگرگونی‌ست تقدیرِ جهان من پیغمبرم حواریونی تازه می‌خواهد تا روزهای نو، بهاری نو، شروعی سبز آیینه از من رهنمونی تازه می‌خواهد دل می‌رود بی واهمه تا پیشوازِ عشق عقل از من اما آزمونی تازه می‌خواهد وقتی که شیراز آمده تا فصل زیتون‌ها این داستان هم سووشونی تازه می‌خواهد! @parvin_javidnia1359
پردیس سینمایی امین تارخ عصر شعر "ذوق انتقام" ۱۶ مهرماه ۱۴۰۳ @parvin_javidnia1359
محفل طنز پردازان فارس "بی‌شوخی " دوشنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۳ @parvin_javidnia1359