شعر کودک
«همسایه»
یک گربهی چاق
همسایهی ماست
یا گرم خوردن
یا غرقِ لالاست
هر شب غذایش
فیله کباب است
در خانه مثلِ
عالیجناب است
مانند برف است
موی سفیدش
همچون پلنگ است
ژست جدیدش
وقتی که سیر است
من بچه شیرم
هنگام چُرتش
موشی دلیرم!
#پروین_جاویدنیا
#شعر_کودک
پ.ن. این عکسم سال ۶۳ گرفته شده.
در #چهل_چشمه، مکانی تفریحی در نزدیکی شیراز
@parvin_javidnia1359
مجموعه داستان کوتاه و دلنوشته های ادبی 📚
کتاب: #دختری_با_کاپشن_صورتی_و_گوشواره_قلبی
به انتخاب: #محمد_قنبری
با مقدمه: استاد #بیژن_کیا
نشر: #نواندیشان_دنیای_کتاب
با یک داستان کوتاه از من به نام
«اسامی شهدا»
@parvin_javidnia1359
«بمان»
بمان کنار جهانم، برادرانه بمان
بدون شاید و اما که بیبهانه بمان
به رود رود غم انگیز رودِ مرثیه خوان
قسم به آبیِ دریای بیکرانه بمان
قسم به آینههای همیشه منتظرت
قسم به موی پریشان برای شانه بمان
به خاطر دل مادر، برای حسرتهاش
برای بغض فروخوردهی شبانه بمان
برای خاطر قلب شکستهی همسر
برای حال و هوا و سکوت خانه بمان
به خاطر گلِ روی دو نوبهار دلت...
بیا و محض گلی که زده جوانه بمان
برای غربت و تشویش و بیقراریِ آن
کبوتران یتیم درون لانه بمان
برای خاطرههای همیشه بیرحمات
برای کودکی مانده بینشانه بمان
من و تو همسفر کوچههای دیروزیم
بمان کنار من آری، برادرانه بمان
#پروین_جاویدنیا
پ.ن. این عکس که به دلیل قدیمی بودن کیفیتش رو از دست داده مربوط به همون سالهای اوایل دهه ۶۰ هست.
من و داداش احمدم خدابیامرز بغل داداش بزرگم حمید آقا 🥀
یادش بخیر 💔
شیطنت های من و داداش احمد رو میشه تو این عکس دید.
@parvin_javidnia1359
#غزل
بوسیدمش ولی فقط از دورهای دور
می خواهمش شکسته و پَربسته و صبور
دیوانهام برای دو چشمی که ساحر است
سرگشتهام برای همان قلهی غرور
چون ماهیام که در تب و تابم به دور از آب
در ساحلش غریبم و افتادهام به تور
چون ماه کاملی که جنونم به دست اوست
با هر طلوع میبَردم تا به جشن نور
لبخند او دلیل و بهانهست تا که باز
راهی شوم به خاطر او تا به شعر و شور...
پاییز باشکوه و قشنگِ پُر از غم است
وقتی که از بهارِ دلم میکند عبور
پروین جاویدنیا
#غزل_عاشقانه
@parvin_javidnia1359
گزارش تصویری از محفل طنز فارس «بیشوخی»
سهشنبه ۲۲ خرداد ماه ۱۴۰۳
@parvin_javidnia1359
4_5933692607291986363.mp3
10.89M
با من بخوان 🎼
علیرضا قربانی
@parvin_javidnia1359
طعم تازهٔ تین📚
مجموعه اشعار برگزیده همایش بینالمللی مطالعات قرآنی و سیره نبوی از منظر اروپاییان
با ۳۷ شعر منتخب
به کوشش: بهجت فروغی مقدم
نشر: انتشارات خانه حکمت
و یک شعر از من
سپاس خداوند را✨
#طعم_تازهٔ_تین
#پروین_جاویدنیا
@parvin_javidnia1359
«قنوت عشق»
هر لحظه با تو میشود این دل دچارتر
تقویمهای فصل به فصلم بهارتر
خورشید روی توست که در آسمان عشق
هر روز میشود غزلی ریشهدارتر
در جزر و مدّ ساحل عشقی چُنین بزرگ
از من نخواه تا نشوم بیقرارتر
در هر قنوت شعله ورم میرسد ز راه
قد قامتی که هر قدمش با وقارتر
باران معجزهست که در هر عبور تو
باریده است بر دل من بیشمارتر
در پاکی نگاه تو گم میشود زنی
دلدادهام چه چیز از این خوشگوارتر؟
#پروین_جاویدنیا
#غزل
@parvin_javidnia1359
#طنز
چنین گفت رستم به فرزند خویش
به بالابلند و به دلبند خویش
دلیری نه امروز جنگیدن است
نیاز وطن امر زاییدن است!
برو زن بگیر و نگو چیست زن
اگر که شعار تو باشد وطن
نترس از تورم، نترس از دلار
نشان ده کمی مردی و اقتدار
چنین شد که سهراب با یک نظر
به حجله روان شد به دست پدر
دل رستم از کار خود شاد بود
دگر فکرش از غصه آزاد بود
به سهراب جانش شبی پند داد
به آوردنِ بچه سوگند داد
دو سالی گذشت و نیامد خبر
پریشان شد از انتظارش پدر
شبی باز جویا شد این خواسته
که این انتظار عمر من کاسته
چو سهراب پند پدر را شنید
به چشمانش از غصه اشکی دوید
که بابا نداری خبر از دلم
بیا تا بگویم من از مشکلم
که زنها نه زنهای دیروزیاند
حسابی خفن گشته و موذیاند!
بگوید که دارد از این اجتناب
که بچه بگیرد از او خورد و خواب
ندارد دگر وقت این کارها
نکرده اثر در دلش زارها!
بگوید که این هیکل خوش تراش
به حرف تو باشم شود آش و لاش!
رود کوه و بعدش رود باشگاه
دهد زهر چشمم فقط با نگاه
بگیرد هی از بچهات امتحان
دهد درس یوگا و فن بیان
ندارد نظر چون به حال وخیم
شب و روز دارد برایم رژیم!
خوراکم شده پاستا و سالاد
از آن قورمه سبزی تو یاد باد!
کند امر بر شستن ظرفها
به هنگام جارو بگیرم عزا!
اگر پهلوانم به پیش پدر
شدم موش بابا نداری خبر!
کشیده به این هیکلم سمبهها
که کشته دم حجله او گربه را!
پروین جاویدنیا
#طنز
#فرزندآوری
@parvin_javidnia1359
وقتی لوح تقدیر جشنواره ملی داستانک کودک فلسطینی استان لرستان الان به دستم می رسه😊
مقام اول اولین دوره جشنواره ملی داستانک کودک فلسطینی
اسفندماه ۱۴۰۲
#لرستان
#خرم_آباد
@parvin_javidnia1359