eitaa logo
پس از باران | روایت‌ گیلان
211 دنبال‌کننده
124 عکس
26 ویدیو
0 فایل
🌱اینجا پس از باران، جوانه‌ها سخن می‌گویند🌱 🌧️بارش پانزدهم: روایت ایستادگی✌️🇱🇧🇮🇷🇵🇸✌️ 📱راه ارتباطی برای ارسال روایت @pas_az_baaraan 🔴 روایت‌ها در صورت نیاز، با نظر ادمین ویرایش و اصلاح می‌شوند
مشاهده در ایتا
دانلود
پس از باران | روایت‌ گیلان
#روایت_اربعین
🔸قدم به قدم همراه حسین(ع)🔸 هر سال که عازم سفر اربعین می‌شوم شوق دیدارت توانم را دوچندان می کند. مگر می شود اربعین بروی و تاول پاهای خسته و صورت سوخته زیر آفتاب را تجربه نکنی. کمی که در موکب ها استراحت می‌کنی و به راهت ادامه می‌دهی دوباره زیبای می‌بینی و بس، زیبایی که در دنیا نظیر ندارد. از پیرمرد قد خمیده تا نوزادی که در بغل مادرش جا خوش کرده، همه و همه آمدند تا بگویند لبیک یا حسین جان و پیاده روی اربعین میثاقیست با امام زمان تا خود را آماده ظهورش کنیم. رنج سفر تا جایی بر عمق جانت نفوذ می کند که وقتی می‌خواهی برگردی با ادب به آقا می گویی: آقا جان من رو ببخش، خیلی کم توان شدم، فکر کنم دیگه نتونم سال بعد بیام خدمتت. اما به خانه که بر می‌گردم هنوز کوله پشتی‌ام را باز نکرده، دلم برای یک گوشه از حرمت که حکم بهشت را برایم دارد تنگ می‌شود و روز شماری میکنم برای اربعین سال بعد، دست خودم نیست آقا جان، شب و روزم می شود خیال زیارت اربعین، گاهی همراهت می‌شوم، با تو از خانه راه می‌افتم، از مرز رد می شوم و با تو در راه مشایه پیاده به سوی کربلا با تو هم قدم می‌شوم و چشم بر هم زدنی خودم را رو به روی ضریح شش گوشه ات می بینم. سال بعد هنوز چند ماهی مانده تا اربعین دلشوره و دلتنگی امان از دل بیچاره‌ام می گیرد و خودم را به آب و آتش می‌زنم که تو باز هم قبولم کنی و راهی مشایه شوم. چقدر دوستت دارم حسین جان! ولی نه اشتباه گفتم این تویی که من را لایق می‌دانی و دوستم داری. ✍️ خانم سعیدی| رشت ۳۰ شهریور ۱۴۰۳ 🌱 اینجا پس از باران، جوانه‌ها سخن می‌گویند🌱 پس از باران | روایت‌های گیلان در ایتا https://eitaa.com/pas_az_baran 📨 راه ارتباطی و ارسال روایت: @sn_sarmast ۰۹۱۱۳۳۳۹۱۵۲
پس از باران | روایت‌ گیلان
#روایت_اربعین
🔸شورِخاک🔸 طبق معمول هر سال و بهانه‌های فراوانِ زمینی، نشسته‌ام توی خانه و استوری‌های فرازمینی اربعین دوستانم را لایک میکنم. نه با افسوس، بلکه با شور و شوق، نفس کشیدن دوستانم در اتمسفر اباعبدالله را می پسندم‌... اصلا هم تصمیم ندارم درباره ی حس تلخ جاماندن از این قافله حرف بزنم که در آن صورت طوماری می‌شود آن سر‌ش ناپیدا... امسال هم دوست همدانی‌ام، منصوره خیلی اصرار کرد همراه‌اش بروم. ولی اصرارهای خواهرانه اش حریف همت کج و کوله ی من نشد. آخر خودش تنهای تنها، کوله بر دوش قدم در مشایه گذاشت. حالا که نشد بروم به جایش از همه چیز برایم عکس می‌فرستد، از خوابیدن در ازدحام و زیر دست و پای زائرهای صحن حضرت زهرای حرم امیرالمومنین(ع). از همشهری من که در صف کباب با او دوست شد، از پیرزن پاره‌ی استخوان اهوازی که تنها رفته بود و من دست راستش را بر سر همّتم کوبیدم. از دخترک خاله ریزه‌ی عراقی که کنار مادرش به منصوره پاستا تعارف می‌کرد. از موکب ‌کویتی‌ها که شبیه مُتل‌های مجهز انزلی بود. از صبحانه ی موکب آملی‌ها، که شیربرنج کاله داده بودند و پاستوریزه بودنش کلی به منصوره کیف داده بود. از پماد تاول پا. و این عکس که بدون توضییح بود. به این عکس خیلی دقیق می‌شوم. شور و شوق‌ از تمام پیکسلهایش دارد می‌زند بیرون. قاعدتاً آقایان میزبان در این عکس، بعد از چند شستشو باید آب لگن‌ها را گوشه ای خالی کنند. آب که در زمین فرو برود، خاک کف آن لگن‌ها زیر آفتاب خشک می‌شود باد که وزید تمام ذرات خاک در کوی، برزن، صحرا و بیابان پخش می‌شود. خاکِ کفِ پای زائر حسین ع بیابانهای بی دست و پا و فاقد حرکت را به شور زیارت می‌اندازد.... اصلا شور آفرینی یکی از مهمترین خاصیت‌های اباعبدالله است. من با شورِ توی عکسهایی که از اربعین می‌بینم از خودم و بهانه‌هایم خجالت می‌کشم. "چه باک اگر نرسیدیم ما به کوی رسیدن هزار گام روان هست و آرزوی رسیدن" ✍️ حمیده عاشورنیا| انزلی چهار شهریور ۱۴۰۳ 🌱 اینجا پس از باران، جوانه‌ها سخن می‌گویند🌱 پس از باران | روایت‌های گیلان در ایتا https://eitaa.com/pas_az_baran 📨 راه ارتباطی و ارسال روایت: @sn_sarmast ۰۹۱۱۳۳۳۹۱۵۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸برای مولا🔸 اربعین اولی که توفیق شد برویم کربلا، نجف به ما سخت گذشت. در پیک جمعیت و شلوغی در شبستان حضرت زهرا که تازه راه افتاده بود و درگیری های دوقلوها که سه سالشان شده بود و... نشد که مولا را درست و حسابی زیارت بکنیم. حتی در دو روزی که نجف بودیم، نشد وارد رواق بشویم. تا به خودمان آمدیم وقت رفتن شد و دلم پر غصه. از دور چشمم به گنبد طلایی آقا خورد و حباب غصه ای در برکه‌ی دلم شکل گرفت، ولی بالا نیامد تا برسد به گلویم و بغض شود و بترکد و ببارد. همان جا ماند. شاید از جنس همان‌هایی که قدیم ترها می‌گفتند فلانی آن قدر غصه خورد که غم باد گرفت... در این وانفسا، طلایی خورشید گنبد آقا را که دیدم یاد همین بیت و همین شعر محمد علی بهمنی افتادم: آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن/ من همینقدر که گرم است زمینم کافی است. انگاری این شعر دقیقا برای همین حالای من سروده شده بود. «گله ای نیست من و فاصله‌ها همزادیم...» همانجا نشستم و این شعر را از اول تا آخر برای مولا خواندم. برکه‌ی دلم جاری شد. به طرز عجیبی سبک شده بودم و آماده پرواز به سوی حسین(ع)... من مدیون شما هستم آقای شاعر... سفرتان به سلامت ✍️ آقای پورباقی| انزلی ۱۰ شهریور ۱۴۰۳ 🌱 اینجا پس از باران، جوانه‌ها سخن می‌گویند🌱 پس از باران | روایت‌های گیلان در ایتا https://eitaa.com/pas_az_baran 📨 راه ارتباطی و ارسال روایت: @sn_sarmast ۰۹۱۱۳۳۳۹۱۵۲
((سینما برای من قطعه‌ای از زندگی نیست. برشی از یک کیک است)) "
آلفرد هیچکاک
" ✳️ دفتر نهضت روایت حوزه هنری گیلان به مناسبت روز سینما برگزار می‌کند: 🌀 پویش «یک برش کیک🍰» همراه با جایزه؛ (خاطره‌نویسی و روایت‌نویسی با موضوع سینما و فیلم) چطوره فلش بک بزنیم به عقب؟؟🧐 🟣 اولین باری که رفتید سینما یادتون هست؟ یا اولین باری که کوچولوتون رو بردید سینما؟ 🟡 حال و هوای سینما برای شما چطوره؟ 🔴 تو این سالها فیلمی بوده که شما رو از استرس میخکوب کنه؟ 🔵 یا فیلمی باعث شده اشک از چشماتون بیاد بدون اینکه متوجه باشید؟ 🟠 یا انقدر شما رو خندونده که دل درد بگیرید؟ 🟢 تا حالا گیلان رو از دریچه فیلم‌ها نگاه کردید؟ 👌ما دقیقا دنبال همین خاطره های ناب هستیم... از تجربیات و خاطره های قشنگتون راجع به سینما بنویسید و جایزه بگیرید🎁 بی صبرانه منتظر خاطرات جذاب شما هستیم😉 🗓 مهلت ارسال آثار تا 25 شهریورماه 🔗 🎞همراه با اهدای یک سانس تماشای رایگان فیلم در سینما سپیدرود رشت به نویسنده روایت برگزیده، البته همراه با خانواده😉 📥 کسب اطلاعات بیشتر و ارسال روایت ها: (از طریق پیامرسان) 09115616501 @sn_sarmast @Ayeh_Mm 🌱 اینجا پس از باران،جوانه‌ها سخن می‌گویند🌱 پس از باران | روایت‌های گیلان در ایتا 🆔: https://eitaa.com/pas_az_baran
هدایت شده از نهضت گیلان
🔻 🔸پویش و مسابقه خاطره‌نویسی و روایتگری ◾برای عموم زائران گیلانی پیاده‌روی اربعین و جاماندگان 🎁هدایا: ۵ جایزه یک میلیون تومانی ۵ جایزه پانصد هزار تومانی 🔹آثار برگزیده در قالب کتاب منتشر میشوند 🔔 زائر گرامی جهت شرکت در پویش سمت حرم عدد ۳ را به شماره ۳۰۰۰۱۴۸۸ ارسال نمایید. 🔹مهلت ارسال آثار : تا ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ تمدید شد به نهضت اسلامی گیلان بپیوندید 👇 | کانال ایتا | اینستاگرام | سایت | 🆔
پس از باران | روایت‌ گیلان
🔻 #تمدید_شد 🔸پویش و مسابقه خاطره‌نویسی و روایتگری #سمت_حرم ◾برای عموم زائران گیلانی پیاده‌روی اربع
🔘یادتونه قبل اربعین دور هم جمع شدیم و تو یک جلسه گرم و صمیمی راجع‌به کتاب «زان تشنگان»📚 صحبت کردیم؟ قرار شد دست به قلم✍ بشید و روایت های اربعینی رو به دست ما برسونید چه اونا که کربلایی شدن چه اونایی که به تعبیر ناقص ما جاموندن...🙂 ✅خواستم بگم پویش ما تمدید شده هنوزم فرصت دارید روایت یا خاطره‌هاتون رو از طریق آدرس زیر برامون بفرستید👇👇👇 https://formafzar.com/form/ycuop 📥 راه ارتباطی برای کسب اطلاعات بیشتر: 09115616501 @sn_sarmast @Ayeh_Mm 🌱اینجا پس از باران،جوانه‌ها سخن می گویند🌱 پس از باران | روایت‌های گیلان در ایتا 🆔: https://eitaa.com/pas_az_baran
پس از باران | روایت‌ گیلان
((سینما برای من قطعه‌ای از زندگی نیست. برشی از یک کیک است)) "آلفرد هیچکاک" ✳️ دفتر نهضت روایت حوزه
🔸مَزه شُد زیرِ زبانمْ🔸 ابتدایی بودم. شاید کلاس دوم، سوم که همراه با فک و فامیل رفتیم سینما سپیدرود.📽 جمع زیادی شامل خاله و پسرخاله و دایی و زن دایی و بچه‌هاشون و من و خواهر برادرهام و مامان و مامان‌بزرگم. آن زمان معمولاً کف سالن سینما از در ورودی موکت شده بود. ما رفتیم داخل، یکهو از صدای خنده پسردایی‌ام شوکه شدیم. می‌خندید و پشت سرش را نشان می‌داد. نگاه که کردیم دیدیم بنده خدا مادربزرگم به هوای موکت خانه، کفش‌هایش را درآورده و گرفته توی دستش.😄😄 خلاصه از این مرحله گذشتیم و رفتیم برای دیدن فیلم. از آنجایی که دیر رسیده بودیم و عجله داشتیم دیگر حواسمان به مادربزرگ نبود. بعد از فیلم فهمیدیم چون نمی‌دانست، صندلی تاشوی سینما را باز نکرده بود و افتاد روی زمین. ناچار تا آخر فیلم هم بدون اینکه هیچ کدام از ما متوجه شویم همانجا نشسته بود😅 از سینما که بیرون آمدیم رفتیم برای شام. مزه ساندویچ الویه🌯 همراه با فلفل خوراکی و زیتون پرورده که دسته جمعی خوردیم هنوز زیر زبانم هست. یادش بخیر....🙂 ✍ صغری فلاحی| رشت ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ 🍰 📥 کسب اطلاعات بیشتر و ارسال روایت ها: (از طریق پیامرسان) 09115616501 @sn_sarmast @Ayeh_Mm 🌱 اینجا پس از باران، جوانه‌ها سخن می‌گویند🌱 پس از باران | روایت‌های گیلان در ایتا https://eitaa.com/pas_az_baran
🔗 اجلاسیه مجلس خبرگان سال ۱۳۶۰ آیت الله محفوظی
پس از باران | روایت‌ گیلان
🔗 اجلاسیه مجلس خبرگان سال ۱۳۶۰ آیت الله محفوظی
🔸یکی از اعضای جامعه🔸 آیت‌الله بهجت نام شناخته‌ای در ایران و مخصوصاً گیلان است.🍃 همه ما گیلانی‌ها افتخار می‌کنیم که هم استانی این عالم بزرگِ نمونه در سیر و سلوک هستیم.حالا حساب کنید آیت‌الله بهجت با آن همه کرامت گفته بود که روی حکم آقای محفوظی حکم نمی‌کنم. آقای محفوظی کیست؟ راستش من هم تا امروز صبح که خبر فوتشان را شنیدم نه تنها نمی‌شناختمشان بلکه اسمشان هم به گوشم آشنا نبود. خیلی جا خوردم وقتی فهمیدم گیلانی هستند و سال پیش رهبری برای فوت خانم ایشان پیام تسلیت دادند. گزاره‌ها به اندازه کافی قوی بودند که شاخک‌های کنجکاوی‌ام تحریک بشود و بروم پی جستجو برای آشنایی با آیت الله محفوظی. آیت‌الله محفوظی سال ۱۳۰۷ در رودسر به دنیا آمد. روز میلاد علمدار کربلا. اسمش هم شاید به مناسبت همین تقارن گذاشتند عباس. عباس محفوظی مقاطع ابتدایی تا اول متوسطه را در همان رودسر گذراند، در دوران پهلویِ اول رفت حوزه علمیه رودسر. دروس مقدماتی تا سیوطی را همانجا پیش آیت الله سید هادی روحانی خواند اما حوزه رودسر رونقی نداشت در آن دوران. به همین حساب بعد از دو سال راهی قم شد. بعد از مدتی دلش هوای حوزه نجف کرد. به آنجا هم رفت و پای درس اساتیدی مثل آیت‌الله حلی و شاهرودی هم نشست اما طول این اقامت به دلیل مخالفت خانواده کوتاه بود. دوباره برگشت به قم. خیلی زود دروس مقدمات و سطح را به پایان رساند و به درس خارجِ فقه علمای به نامی چون امام خمینی(ره) و آیت الله بروجردی رسید. فلسفه هم در محضر علامه طباطبایی خواند. این رشد علمی و دینی او را از شناخت سیاست دور نکرد. قبل از انقلاب در جلسات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم شرکت می‌کرد تا جایی که سال ۵۲ به مدت سه سال تبعید شد به رفسنجان. بعد از انقلاب یکی از اعضای جامعه مدرسین شد و در سال ۶۸ با رأی هم استانی‌هایش به خبرگان راه یافت و بعد شد نماینده ولی فقیه در دانشگاه‌ها و بعدتر عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... و فعالیت‌هایش ادامه یافت تا بیستم شهریور ۱۴۰۳. ایشان در دوران حیات آیت‌الله بهجت، رئیس دفترشان بودند و علی‌رغم جایگاه علمی که داشت، آنقدر ادب به خرج داد که تا زمان حیات آیت‌الله بهجت و جانشین توصیه شده‌شان آیت‌الله گلپایگانی، از اعلام مرجعیت خودداری کرد. افسوس که نام آیت‌الله محفوظی هم نشست کنار نام بزرگانی که در زمان حیاتشان معرفی نشدند و ناشناخته ماندند برای مردم.🕊 ✍سرمست درگاهی| رشت ۲۲ شهریور ۱۴۰۳ 🌱 اینجا پس از باران، جوانه‌ها سخن می‌گویند🌱 پس از باران | روایت‌های گیلان در ایتا https://eitaa.com/pas_az_baran
📌عکس کمتر دیده شده و مقام معظم رهبری مسجد دانشگاه تهران 🌱 اینجا پس از باران، جوانه‌ها سخن می‌گویند🌱 پس از باران | روایت‌های گیلان در ایتا https://eitaa.com/pas_az_baran