🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷

چون که دلم تنگه 🌺

سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم #درپناه‌حسین @paulowni

ای عهده‌دار مردم بی دست و پا، حسین 🏴 @paulowni

مکانم لامکان باشد نشانم بی‌نشان باشد نه تن باشد نه جان باشد که من از جان جانانم - مولانا |

حسین جانم عاشق اگر شدم ، اثر چشمهای توست اصلا تمام ، زیر سر چشمهای توست دلهای سنگ را به نگاهی طلا کنی این کیمیا‌گری هنر چشمهای توست #محرم @paulowni

_مامان لباسم و گذاشتم از باشگاه اومدم میرم هیئت _مامان جان پیکسل پسرونه ست اشکال نداره همینطوری میرم پیش رئیسش میگم من پسرم اینو بهم دادین؟ . . . به خدا اگر درصدی فکر کنید به من رفته 😅 #ازکودکی‌خادم‌این‌تبار‌محترمم @paulowni

آقا، سلطان 🥺🥺🥺 ازهرکسی، هرجا دلم پربود برگشتم و پیش تو رو کردم @paulowni

🥺🥺🥺

همه را کنار گذاشته‌ام تو را کنارِ قلبم :) - علی سلطانی @paulowni

آقا، هیچ وقت رو نداشتم ازشما چیزی بخواهم. حتی زمانی که کربلا آمدم. اصلا مصیبت شما و اهل بیتتان راه درخواستم را بسته. امااااا مدتهاست موضوعی تَرکی عمیق روی قلبم به جا گذاشته. به زمین و آسمان پناه بردم. تمام مقدسات را قسم داده ام. نه قلبم التیام می‌یابد و نه حالم بابتش بهتر می‌شود. احساس کردم اینجا برای حرف زدن راحت ترم.شاید همزبانی این جماعت در حالم بی‌تاثیر نباشد. آقا بدجور برزخم برزخ. این خیمه برایم مثل خیمه ی شماست. اذن دخول گرفتم و نشستم. درون خیمه هروله می‌کردند. آقا بیا و به جدت پیغمبر به کسی که حتی خادمی هم خوب بلد نیست و هزار جای ایمانش می‌لنگد رحمی کن. آقا یا تَرَک قلبم را التیام بخش یا موجبات گشایش را برایم فراهم کن. من را ازین برزخ برهان تا بغض‌های اشک نشده خفه‌ام نکرده. 😭 #بِالحُسین بالحسین بالحسین #هیئت_عربها @paulowni

#یا_قمر_بنی_هاشم پا گرفتم قدکشیدم درمیان #هیئتت باشد آخردر همین هیئت #بمیرم پای تو @paulowni

شکر خدا که در پناه حسینیم #نتیجه‌های_خانواده‌پدری @paulowni

مرا دشمن به قصد کُشت می‌زد به جسم کوچک من مُشت می‌زد هرآن گه پایم از ره خسته می‌شد مرا با نیزه‌ای از پُشت می‌زد خانم رقیه روضه نمی‌خواد شما ببین پای بچه سه ساله همینقدره 😭😭😭😭 #دخترسه‌ساله‌ما

«ای صبحدم، یک دَم مَدَم، یک امشبی بهر خدا، تا حسین کشته نگردد در زمین کربلا…» به رسم شب عاشورای هر سال... الان که دارم بهش فکر می‌کنم شاید گریه‌م بیاد، اگه گریه‌م اومد نترسیا، من زشت گریه می‌کنم... @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف

حواست هست به پای غم حسین پیر شدیم 😔 پ ن: وقتی بچه ت هیئتی میره که خودت تو بچگی می‌رفتی. وقتی مداح دوست بچگیا و نوجوونیاته. وقتی میبینی مادرامون پیر شدن، همونایی که یه زمانی ظرفای هیئت رو جمع می‌کردن وقتی میرسی صاحب مجلس مادرشهیدمون، بغلت میکنه و میگه بابات بوی مهدی رو میده و تو نورچشم مایی وقتی میبینی ده نفر برات جا گرفتن تا بیای وقتی میدونن حلوا دوست داری برات کنار گذاشتن وقتی میگن تو بچه ی این خونه ای یعنی تو بچه‌ی حسینی یعنی جای دیگه جات نیست یعنی این نفسها برات دعا می‌کنن یعنی حسین مهرتو میندازه تو دل جماعت یعنی میگه وقتی حسینیه جا داری، جای دیگه بمونی ناراحت میشم یعنی گله هم داری بیا اینجا یعنی غم من و اهل بیتم باید باعث محبت تو و آدمها بشه، یعنی اگر نشه تو حسینی نیستیا حواست باشه یعنی یه جوری حسینیه برپا کنید که بچه دعواتون کنه میخوام برم هیئت یعنی انقدر هیئت رو امن کنیم که دختربچه تنها بمونه اونجا تا بیای دنبالش یعنی فقط ببین چه می کنه این حسین دیگه چی میخوام، هرچی گفتم غلط کردم حسین ای آبروی دوعالم بخاطر آبروی امروزم ممنونم @paulowni

تا زمانی که یک نفر باشد تا در حرم من را دعا کند، من خوشبخت ترینم. 🥺🙏

هزار حیف ندانی که دور از تو بمن چها گذشت و چها دیدم و چها کردم - رضی‌الدین آرتیمانی‌ |

این روزها تمام وقتم را برای رادیو مضمون گذاشته ام. به پیشنهاد برادر گرامی جناب قائدی به سراغش رفتم. باید بگویم با اختلاف جزو بهترینهای پادکست است. 🙂

😭😭😭

این روزها زیاد بغض می‌کنم از هر حال خوبی از هرکار خوبی از هر پیام خوبی از هر آدم متعهدی این روزها آخرین قطره های اشک را جمع می‌کنم. برای حرفه ای‌های پنجم #دبیرانه #سربسته‌و‌مرموز #گروه‌چهار‌نه‌گروه‌سوم #🥺 @paulowni

ازهفته ی گذشته زندگیم با دیدنش سامان گرفته 🌱

فکت امروز حرف رو یک بار بزنید، اگر برای اون فرد اهمیت داشته باشه به دوبار نمیرسه 🖐🏻🙂