eitaa logo
پاورقی
474 دنبال‌کننده
247 عکس
60 ویدیو
32 فایل
پاورقی حاوی یادداشت‌‌ها و نکات مهم آموزشی و پژوهشی در عرصه‌ی سیاستگذاری پژوهشی، مهارت‌های پژوهشی، مباحث اخلاقی فرهنگی و اجتماعی، اولویت‌های پژوهشی، معرفی کتب فاخر دینی، فلسفی و اخلاقی ▫️برای ارتباط با مدیر به شناسه زیر مراجعه کنید: ✅ @sadramah
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم بوئتیوس فیلسوفی در سده‌های میانه اروپا است. او که به‌اتهام دسیسه علیه شاه زمانش در ایتالیا به زندان انداخته شد، می‌کوشد بر دشواری‌های موقعیت پیش آمده غلبه کند. از همین‌رو کتابی مهم به‌نام تسلی بخشی فلسفه نوشته و شخصیتی استعاری به‌نام بانو فلسفه می‌آفریند و از زبان او بر منطق زیست رواقی پیشنهادهایی برای زندگی همراه با آرامش ارائه می‌دهد. زندگی را آسان بگیریم و بر رنج‌ها، مصائب و حوادث طبیعی و بی‌وفایی دنیا شکوه نکنیم. مشکلات زائده‌ای بیش نیست. اینها جزو جدایی ناپذیر زندگی و ذاتی طبیعت است. نمی‌توان بر رنج غلبه کرد، این جبر زیستن ما است که اینگونه‌ آفریده شدیم (جبرگرایی). در عین حال باید بر خودمان مسلط باشیم( آزادی اراده برای تسلط بر خویشتن)! بر اقبال دنیا غره نشویم و بر ادبارش خود را نبازیم. دو معیار زیستن را فراموش نکنیم: «آسوده باشیم» و «آرامش داشته باشیم»! از نظر بوئتیوس و دیگر رواقیان اگر بیمار شدیم یا شکست خوردیم، هرگز نباید به روی خودمان بیاوریم. دوستی و محبت به دیگران به‌خودی خود خوب است، اما مهمتر از آرامش خودمان نیست و نباید مصیبت از دست رفتن دوستی آن را بر هم زند. آموزه‌های بوئتیوس برای تسلی بخشی، جذاب است. مخصوصا اگر مثل او ناچار شدیم مدتی را تنها در زندان سپری کنیم، راحت‌تر می‌توانیم از پس تنهایی و شرایط زندان برآییم! با این‌حال این آموزه‌ها با اشکالات جدی مواجه است، تفصیل آن را در آثار پژوهشی مرتبط بخوانید. در این مجال می‌توان به برخی از ایرادات آن اشاره کرد. یکی از آنها وجود تناقض اساسی در نگاه فیلسوف رواقی دربارۀ قضا و قدر است. اینکه انسان هم آزاد باشد و هم نباشد، خودشکن است. چطور می‌توان آزاد نبود، اما (به توصیه رواقی) خود را تغییر داد؟! دیگر اینکه سکون و آرامش رواقی متوقف در دنیاست. هیچ اثری از آخرت و زندگی واپسین در میان تفکر رواقی و تحمل انسان بر مصائب نیست. رواقیگری که چند صد سال مورد اقبال مردم یونان باستان و دیگر نقاط اروپا بود، با ظهور اخلاق مسیحی به یکباره افول کرد. اگرچه خود مسیحی‌یان نیز از سبک زندگی رواقی تاثیر فراوانی پذیرفته‌اند، اما نه به‌عنوان اخلاق رواقی که به نام اخلاق مسیحی. امروزه رواقی‌‌گری به تاریخ پیوست. آن را می‌توان در لابه‌لای کتب تاریخ فلسفه جستجو کرد، با این حال به دلیل سیطره سبک زندگی ماشینی و استیصال انسان در مواجهه با آشفته حالی‌اش تلاش‌هایی برای زنده شدن نسخه‌های رواقی گرفته است. پ.ن: در بررسی نسخه‌های رواقی برای آرامش‌بخشی در مقایسه با آموزه‌های اهل بیت(ع) به جامعیت شگفت معارف دینی، پی می‌بریم. با این حال اگر در عرصۀ تبیین زیبایی‌های علوم و معارف اهل بیت( ع) قوی نباشیم و با ابزارهای مدرن آن را به گوش انسان نیازمند امروز نرسانیم، نسخه‌های باستانی جایگزین و تسلی‌بخش خواهند شد! ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبر رحمت(ص): هر کس خشم حود را نگه دارد خداوند عذابش را از او باز می دارد. @pavaragi
۵ ویژگی افراد کم‌هوش ۱. افراد کم هوش دیگران را به خاطر اشتباهات خود سرزنش می‌کنند افراد با هوشِ پایین تمایلی به قبول مسئولیت اشتباهات خود ندارند و ترجیح می‌دهند به جای خود، دیگران را سرزنش کنند. یک مطالعه عصب شناختی انجام شده توسط جیسون اس. موزر نشان داد که مغز افراد باهوش هنگام برخورد با اشتباهات واکنش متفاوتی نشان می‌دهد. درواقع افراد باهوش می‌دانند که اشتباهات فرصتی برای یادگیری و انجام بهتر در دفعات بعدی هستند. ۲. همیشه حق با احمق هاست. افراد باهوش همیشه ذهن خود را به روی اطلاعات و پارامترهای جدید باز می‌کنند.در مقابل، افراد با هوشِ پایین با پافشاری بر دیدگاه خود، کاملا بی‌توجه به استدلال های صحیح طرف مقابل، می‌توانند تا ابد یک بحث را ادامه دهند. آنها نمی‌توانند متوجه شوند که طرف مقابل از آنها شایستگی بیشتری دارد و باهوش‌تر است. ۳. افراد کم هوش به تعارضات با خشم و پرخاشگری واکنش نشان می‌دهند این افراد زمانی که احساس می‌کنند دیگر کنترل یک موقعیت را در حدی که می‌خواهند به دست ندارند، تمایل دارند از خشم و رفتار پرخاشگرانه برای به کرسی نشاندن حرف خود استفاده کنند. ۴. احمق ها نیازها و احساسات دیگران را نادیده می‌گیرند. افراد کمتر باهوش به سختی می‌توانند تصور کنند که افرادی هم هستند که نسبت به یک موضوع تصور متفاوتی دارند و بنابراین نمی‌توانند با شما موافق باشند. ۵. افراد کم هوش فکر می‌کنند از همه بهترند افراد احمق تمایل دارند دیگران را تحقیر کنند تا خود را بهتر نشان دهند. آنها معتقدند که بالاتر از دیگران هستند و به سرعت به پیش داوری ها پاسخ می‌دهند. این نشانه هوش نیست. @pavaragi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 در آمریکا محصول میساختم اما در ایران کشور میسازم! 🔹‌ دکترای هوش مصنوعی که مدیریت در شرکتهای آمازون و مایکروسافت رو رها کرده و به ایران بازگشته.... @pavaragi
نکته (۲۲) در هیچ روایتی فقر دنیوی تمجید نشده است. بلکه ائمه بزرگوار ما بسیار به مسایل معیشت و مالی توصیه می فرمودند. روزی شخصی در بازار عبور می‌کرد که با امام صادق علیه السلام روبرو شد حضرت به او فرمودند: چرا این موقع روز اینجایی؟ الان باید دنبال عزت خود باشی آن شخص عرض کرد: عزت من در چیست؟ حضرت فرمودند در کسب و کار و تجارتت. @pavaragi
نکته (۲۳) رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَو كانَ لِرَجُلٍ عَمَلُ سَبعينَ نَبِيّا لاَستَقَلَّ عَمَلَهُ ، مِن شِدَّةِ ما يَرى يَومَئذٍ [ يَعني يَومَ القِيامَةِ ] . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر انسان عملِ هفتاد پيامبر را [با خود ]داشته باشد، از سختى آنچه در آن روز ـ يعنى روز رستاخيز ـ مى بيند باز اعمال خود را اندك مى شمارد @pavaragi
از خون جوانان حرم لاله دمیده ! @pavaragi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاهی به ترورهای مدرن و دنیایی که هر روز خطرناک تر می شود. ♨️وقتی میگن وحشتناک تر از بمب هسته ای است، دقیقا منظورشون چیه؟ 🔰با دیدن این کلیپ کاملا متوجه می شید... @pavaragi
انتحالِ «نام»، از عجیب‌ترین انواع «انتحال علمی» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــ 🔻بخوانید این نوشته محمدابراهیم باستانی پاریزی را درباره انتحال عجیب ذبیح‌الله منصوری!: «پروفسور ، چند ماه از سال را به ويژه در زمستان، به تهران می‌آمد و در انجمن حکمت و فلسفه چند سخنرانی و کلاس درس داشت. و گاهی نيز برای ديدار با علامة طباطبائی به قم مسافرت می‌کرد. يک سال درباره ملاصدرا يک سخنرانی ايراد کرد که توسط دکتر سيدحسين نصر به فارسی ترجمه شد و در مجله دانشکدة ادبيات دانشگاه تهران، به چاپ رسيد. چند وقت بعد ذبيح‌الله منصوری، در مجلة خواندنی‌ها به ترجمة سلسله‌ مقالاتی از هانری کربن در باب احوالات و انديشه‌های ملاصدرا پرداخت. وقتي هانری کربن به ايران آمد «بعض دوستان به او گفته بودند که کتاب تازه شما را در باب ملاصدرا خوانده‌ايم. او تعجب کرده بود که چنين کتابی ندارد. و وقتی فصولی و جمله‌هايی از آن را برايش خوانده بودند بسيار متعجب شده بود. يک روز، مرحوم دکتر عيسی سپهبدی که اغلب مترجم سخنرانی‌های کربن بود، در زير زمين دانشکدة ادبيات به اطاق مجله پيش من آمد و گفت: آقای کربن ميل دارند با اين آقای ذبيح الله منصوری ملاقاتی داشته باشند، چون من خبر دارم که شما با ايشان آشنايی داريد آيا ممکن است وسيلة اين ملاقات را فراهم کنيد. من شستم خبر دار شد و گفتم: چشم با او صحبت خواهم کرد. روز بعد رفتم به خواندنيها پيش آقای منصوری، و گفتم: آقای کربن در ايران هستند و دلشان می‌خواهد با شما ملاقات کنند. منصوری با کمال تعجب و اندک نگرانی که از چهره‌اش خواندم، رو به من کرد و گفت: عجب، مگر آقای کربن حيات دارند؟ گفتم: بلی، مگر شما نمی‌دانستيد؟ گفت: حالا که ايشان زنده‌اند، کاش می‌شد به آقای کربن مي‌گفتيد که ذبيح الله منصوری مرده است! ... البته ملاقات هم صورت نگرفت و بعدها فهميدم که منبع اصلی کار منصوری، همان مقالة مجلة خودمان و سخنرانی کربن بوده است، بقيه همه شاخ و برگهای مترجم و آنقدر مفصل که خود کربن آن را نمی‌توانست تشخيص دهد.» ( هزارستان، محمدابراهيم باستاني پاريزي، تهران: به‌نگار، 1370، صص333-335. (پاورقي) گفتني است که آقاي باستاني در آن ايام مدير داخلي مجلة دانشکدة ادبيات دانشگاه تهران بوده است.) @pavaragi
باسمه تعالی ده نکته در باب تبلیغ(۱) ۱) این بیان رهبری معظم انقلاب که در وضعیت امروز کسب مقامات علمی در اولویت اول حوزه ها است و تبلیغ در اولویت دوم است، در حالی که اولویت با تبلیغ است(نقل به مضمون). نکته بسیار مهمی است. کاملا روشن است که پیش نیاز تبلیغ کسب معرفت است. تا شناخت نسبت به مسئله نباشد، اساسا فهم شکل نمی‌گیرد. فهم درست مهم است. حکیمان و فیلسوفان بزرگ به این مهم توجه داشته‌اند. مولوی هم برای فهم درست شکوه‌گونه می‌گوید: آنچه می‌گویم به قدر فهم توست* مردم اندر حسرت فهم درست. این بصیرت که مسئله‌ای که می‌خواهیم تبلیغ کنیم، را به درستی بفهمیم یک بحث است. ۲) در امر حوزه و نقش طلبگی گاهی گفته می‌‌شود، اولویت با چیست؟ قطعا تبلیغ اولویت است. چون با فرض اینکه حوزه علمیه قم و نجف پر باشد از مجتهدین تراز اول، در حالی که این بزرگان فقط در این دو شهر تجمع کنند و نقشی در تبلیغ نداشته باشند، فایده‌ چندانی ندارد. زمانی مقامات علمی بدرد می‌خورد که دستاورد آن به گوش مردم برسد، از آن عبور کند به مغز برسد و تحلیل شود در عمق جان مردم بنشیند. «بعضی از تبلیغ‌های ما حتی به گوش هم درست نمی‌رسد گوش هم حتی آن را تحمل و منتقل نمی‌کند. گوش که گرفت می‌دهد به مغز، قضیه این جا ختم نمی شود بلکه باید بیاید در دل نفوذ و رسوخ کند. (5/11/1384)» این فهم، اراده آفرین است. یعنی اگر به این بصیرت برسیم که باید به بلاغ و ابلاغ و تبلیغ و تبیین اولویت دهیم، بی‌قرار می‌شویم. بی‌قراری اراده‌‌آفرین است. اراده نیز بی‌قرارمان می‌کند، مگر نبی مرسل(ص) چنان بی‌تاب هدایت و تبلیغ مردم نبود که ندای «لعلک باخع نفسک...» نازل شد که ای رسول نزدیک است جانت را در راه هدایت مردم به هلاکت اندازی؟ مگر علی(ع) بی‌قرار تبلیغ نبود. مگر بی‌قراری‌اش بی‌خوابش نکرده بود؟ مگر در تاریخ نخواندیم که حضرت گاهی از نگرانی برای مردم خواب نداشت و شب‌هایش را پهلو به پهلو می‌شد؟ ۳) تبلیغ علم و مهارت می‌طلبد. علم و دانش پیش نیاز تبلیغ است. نمی‌توان در عرصه تبلیغ موفق بود، مگر اینکه قبل از نبلیغ دانش لازم را برایش کسب کرد. ما در عرصه پژوهش می‌گوییم: هم سوال از علم خیزد هم جواب! اما همانطور که روشن است پیش نیاز بودن به منزله اصل بودن علم نیست، بلکه به‌مثابه مقدمه برای واجب است. مانند وضو برای نماز است. علم، وضو است و تبلیغ نماز! ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
۱۰ نکته در باب تبلیغ(۲) ۴) مسئله دیگر این است که یک پژوهشگر چگونه می‌تواند نقش تبلیغی ایفا کند؟ روشن است که یکی از مهمترین گام ‌های تبلیغ شناخت مسئله است. یعنی مبلغ بداند که درباره چه چیزی می‌خواهد نقش تبلیغی ایفا نماید؟ یعنی محتوای تبلیغی من چیست؟ آیا محتوای تبلیغی من تکرار مکررات است، یا یک موضوع نو و جذابی است؟ اگر موضوع و متن در اختیار من نو و تر و تازه است، چه زمانی قرار است گفته شود؟ اگر بهترین موضوعات در بدترین زمان یا در زمان نامناسب گفته شود، هدر می‌رود. مثل این است که گواراترین نوشیدنی و خوشمزه‌ترین خوراکی را برای بیماری بیاوریم که اشتهایی برای خوردن و آشامیدن ندارد. این محتوا از چه پشتوانه علمی برخوردار است؟ آیا دلالت‌های متن از استحکام لازم برخوردار است؟ ۵) دیگر اینکه مخاطبم در چه فضایی است؟ پارادایم حاکم بر فکر او چیست؟ مخاطبم از جنس کودک و نوجوان است یا جوان و یا سنین دیگر؟ آیا روح حاکم بر اندیشگی‌اش پذیرای شنیدن و فهم درست هست یا و لایزید الظالمین الاخسارا؟ ما چگونه می‌توانیم اشخاصی اینچنین که اختصاص زمان برای آنها هدر رفت وقت، است را تشخیص دهیم؟ آیا اساسا ما مجوز داریم تا خط‌کشی برای این گونه افراد تعیین کنیم یا در مقام ابلاغ باید چتر پیام دین را روی سر همه مردم، فارغ از فکر و حزب و کیش‌شان بگستریم؟ ۶) ابزار موضوع دیگر است، یعنی موضوع و محتوا با چه ابزاری ابلاغ شود؟ یک موضوع خوب آیا لزوماً با ابزار منبر باید گفته شود یا علاوه بر منبر قالب‌های دیگری نیز برای تبیین پیشنهاد می‌شود؟ آیا می توان بر فراز منبر ننشست و نقش تبلیغی ایفا کرد؟ یعنی مصادیق تبلیغ موضوع مهمی است. قطعاً تبلیغ منحصر در منبر نیست. اگرچه منبر یکی از مهمترین ابزارهای تبلیغ است. ابزارهای متنوعی برای تبلیغ وجود دارد که منبر یکی از آنها است، در کنار منبر از تبلیغ چهره به چهره در مترو و پارک گرفته تا نقشی که یک معلم و استاد دانشگاه در کلاس درس ایفا می‌کند و تا جوانی که در گوشه اتاق در حال ساخت یک ویدئو و موشن گرافی تبلیغی است، همه از انواع تبلیغ شمرده می‌شود. ۷) منظور از تبلیغ چیست؟ به نظر می‌رسد منظور از تبلیغ، همان تبلیغ عقائد و احکام و اخلاق اسلامی برای عموم مردم است که اولاً هدفش تزکیه نفس و زودون غبار جهل و شرک است و ثانیاً با هدف ساخت انسان حاضر در عرصه جامعه است و در عرصه تخصصی انسان مؤمن نظام ساز و تمدن‌ساز مورد نظر است. بنابراین یک پژوهشگر نیز مبلغ است؛ هم برای عامه مردم و هم برای خواص. هم برای فرد و هم برای جامعه، می‌تواند به سوی تولیداتی متوجه باشد که نیازمحور و برای ترویج شریعت در اولویت باشد. تبلیغ و تبیین شریعت می‌تواند با نشر معارف اهل بیت(ع) انجام شود. یعنی یک ناشر و کتابفروش و نظایر آن هم می‌توانند مبلغ باشند. می‌توان از طریق سلوک معنوی و با رفتار مردم را به کیش حق خواند: «کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‌ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ‌» ۸) مسئله دیگر روش است یعنی چگونگی تبیین و تبلیغ: گاهی مبلغ یک موضوع تکراری را با تبیینی جدید و جذاب به مخاطب ارائه می‌دهد. یعنی موضوع اگرچه جدید نیست، اما گوینده با سبک و اسلوبی جدید آن را به مخاطب منتقل می‌کند. یا یک هنرمند تاتر و سینماگر متعهد موضوعی که بارها شنیدیم را با تکنیک‌های هنر تاتر و سینما به صورت کاملا حرفه‌ای به مخاطب منتقل می‌کند. ۹) تبلیغ منحصر به هجرت نیست، اگرچه هجرت گاهی واجب می‌شود. به این معنی که برای تبلیغ گاهی باید هجرت کرد. مساحد بی‌روحانی فراوان‌اند و باییستی عده‌ای برای پرکردن محراب‌های خالی بکوچند. ۱۰) مردم فقط با گوش‌شان اهل علم را ارزیابی نمی‌کنند. یعنی فقط شنونده پیام مبلغین نیستند. آنها به درستی انتظار دارند مبلغ عامل به توصیه های تبلیغی باشد. پس تهذیب نفس مهم است. ابتدا باید خودمان را تربیت کنیم‌، آنگاه به فکر تربیت نفوس دیگر باشیم‌. سخن را با کلامی از استاد سخن سعدی به پایان می‌بریم: فقیهی پدر را گفت: هیچ از این سخنان رنگین دلاویز متکلمان در من اثر نمی‌کند به حکم آن که نمی‌بینم مر ایشان را فعلی موافق گفتار: ترک دنیا به مردم آموزند خویشتن سیم و غلّه اندوزند عالمی را که گفت باشد و بس هر چه گوید نگیرد اندر کس عالم آن کس بود که بد نکند نه بگوید به خلق و خود نکند اَتَأمُرونَ الناسَ بِالبِرِّ وَ تَنْسَونَ اَنفُسَکُم ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
◽️معنای زندگی؛ مهم‌ترین مسئله الهیات هوش مصنوعی 🔸 حجت الاسلام دکتر در نشست تخصصی «هوش مصنوعی، تبلیغ دینی و ضرورت‌های تولید محتوا»: 🔻 یکی از فناوری‌های مهم و یا مهمترین فناوری است که در قرن بیستم ظهور یافته و ریشه تاریخی دارد، اما تفاوت اساسی با فناوری‌های دیگر دارد و اندیشه ایجاد آن در میان فلاسفه جدید از زمان دکارت مطرح بوده که معتقد بودند، یک ماشین جهانی متشکل از مغز‌های همه انسان‌هاست و ماشینی است که فکر می‌کند و آن را ماشین فکر یا ذهن می‌نامند و یا یک ماشین معرفت است، اما در قرن بیستم، تورینگ اولین هوش مصنوعی ساده را طراحی کرد. 🔻این فناوری حاکم بر فناوری‌های دیگر است و اگر آن را با صنعت قطار مقایسه کنید، تفاوت بنیادی دارد. هر دو در جامعه بشری تغییر ایجاد کرد، اما تغییر هوش مصنوعی تغییر بنیادین است و همه فناوری‌ها از نتایج هوش مصنوعی بهره می‌برند. تفاوت دیگر در این است که علم بشر را مدیریت می‌کند و علوم مختلفی همچون علوم انسانی دیجیتال را شکل داده است. 🔍 ادامه را اینجا بخوانید👇 🌐 iict.ac.ir/mzndgi 🆔 @iictchannel
📔کتاب اخلاق در ایران بین زمین و آسمان (کاربرد نظریات علمی در عاملیت اخلاقی ما) 🖊نویسنده: دکتر مقصود فراستخواه 🔹اخلاق چیست و چگونه می‌تواند جوامع بحرانی را نجات بدهد؟ مقصود فراستخواه در کتاب «اخلاق در ایران»، با رویکردی علمی و مدرن و در پرتو نظریه‌های گوناگون دربارۀ اخلاق، به مسئلۀ اخلاق و اخلاقی زیستن در ایران و نتایجی که زیستِ اخلاقی می‌تواند برای جامعۀ ایران داشته باشد می‌نگرد. ┏━━━━🔸🔵🔸━━━━┓ https://eitaa.com/ethical ┗━━━━🔸🔵🔸━━━━┛ اخلاق پژوهان ایران @pavaragi
سرشت پاک انسان یک) آموزه انحرافی «گناه ذاتی انسان» به آیین تحریف شده مسیحیت وارد شده است. با توجه به آنچه در سفر پيدايش آمده خداوندی که آدم را به صورت خویش آفريد، در ابتدای خلقت گنه‌كارش نمی‌دانسته، ولی چون گناه آدم شخصی نبود، به همه سرايت كرد. بنابراين، همه به‌خطای میوه ممنوعه از بدو تولد گناه‌كار بوده و به گمراهی كشيده شده‌اند. يعنی آدم با گناه خود، ذات انسان را فاسد كرد و از همین‌رو انسان تحت سلطه گناه درآمد. شخصی به‌نام پولس، از مهم‌ترين شخصيت‌های جهان مسيحيت است که بسیاری از انحرافات این دین به او نسبت داده می‌شود. از نگاه پولس اگر خداوند مى‌خواست تمام فرزندان آدم را به خاطر اين گناه به عذاب گرفتار كند، با رحمت واسعه‌اش سازش نداشت. مسيح ظهور كرد و با خون خود آن گناه ازلى را از دامان انسانيت پاك نمود. در این توجیه هدف خلقت به چالش جدی کشیده می‌شود، یعنی چه که خدا انسانی بیافریند و بعد در همان بدو آفرینش تمام زحماتش هدر برود و برای رفع مشکل به وصله پینه متوسل شده و خود در قالب عیسی متجسد شود و به دارآویخته شود، تا قربانی گناهان بشر شود؟! وضوح بطلان این عقیده نیازی به توضیح ندارد. دو) فردوسی می‌سراید: درختـی که تلخ است وی را سرشــت گـرش بر نشـــــانی بــــه باغ بهشــت ور از جوی خلــــــــدش به هنــگام آب به بیــــــــخ انگبین ریزی و شــهد ناب ســـــــر انجام گوهــــــــــر بکـــار آورد همـــــــــان میــــــــوه تلـــخ بــار آورد یعنی درختی که میوه‌اش تلخ باشد، اگر به پایش عسل هم ریخته شود شیرین نمی‌شود!(فردوسی به پرهیز از تكريم افراد بی‌جنبه و نوکیسه اشاره دارد، چرا که ظرفیت آن را ندارند). سه) کانت می‌گوید: «از چوب کج بشر تا به حال هیچ چیز صافی ساخته نشده است!» هر کاری که انسان‌ها می‌کنند تا اندازه‌ای غیرقابل اعتماد و سست و بی‌بنیاد است. علتش این است که ما، به همان اندازه که صاحب عقل و هوش عالی هستیم، موجوداتی صاحب هیجان‌ها و غرایز پراشتباه هم هستیم. پس انتظار نداشته باشیم که همه چیز کامل و بی‌نقص باشد. این برداشت واقع بینانه است. چهار) از آیزا برلین کتابی به نام سرشت تلخ بشر! ترجمه لیلی سازگار منتشر شده است. سازگار می‌گوید: برلین اساساً کتابی ندارد، بلکه آثار او بیشتر متن سخنرانی‌هایی است که ایراد می‌کرده. کتاب سرشت تلخ بشر نیز مجموعه‌ای از سخنرانی‌های او درباره ماهیت بشر، آزادی و جهانی شدن است که توسط هنری هاردی تدوین و ویراستاری شده است. لیلی سازگار این نام را از عبارت ایمانوئل کانت که: «از چوب کج بشر تابه حال هیچ چیز صافی ساخته نشده است.» اقتباس کرده است. پنج) سعدی نیز اینگونه می‌سراید: اگر زِ دست بلا بر فلک رود بدخوی زِ دست خوی بد خویش در بلا باشد همچنین: چون بُوَد اصل گوهری قابل تربیت را در او اثر باشد هیچ صیقل نکو نداند کرد آهنی را که بدگهر باشد شش) «شون دزا» شارح کنفوسیوس اعتقاد دارد از نظر کنفسیوس، طبیعت بشر سرشته بر بدی و بدخواهی است و از همین‌روی، انسان موجودی ذاتاً واقع‌گرا و نه آرمان‌جوست. اگرچه منسیوس نوه کنفسیوس و دیگر شارح نظراتش معتقد است بشر از دیدگاه کنفوسیوس طبیعتی نیک و رو به‌ خیر دارد و به‌همین دلیل، انسان اساساً موجودی آرمانگراست و در پی تحقق نیکی‌های مطلوب خویش است. هفت) قران حکیم اما سرشت انسان را خوب و الهی معرفی می‌کند. «سرشت پاک خداوندی که سرشت مردمان هم بر همان اساس است.» بر این اساس آدمی پاک زاده می‌شود و ممکن است بر اثر گناهان و خطاهای اخلاقی از فطرت خویش فاصله بگیرد. از این رو خطاها و حماقت‌های زیادی ممکن است از انسان سرزند. این خطاها ربطی به سرشت نیکش ندارد. هابز به‌درستی می‌گفت: طبع انسان گرفتار هوس‌های چشم و گوش و شیفتۀ نواها و زیبایی است و چون بر وفق اینها عمل می‌کند هرزگی و بی‌نظمی پیدا می‌شود. با این حال برخی از مردمان از دست می‌روند، حکمت و سخن حکیمانه در آنها اثر نمی‌کند. مشرکان به شعیب(ع) می‌گفتند: خیلی از چیزهایی که می‌گویی را نمی‌فهمیم! این سخن نه از سرشت بد که از ضمختی انبوه غباری است که به کوهی تبدیل شده و حائلی میان سخن فضیلت‌مندانه و سرشت اینان شده و گوش و چشم و دلشان را برای پذیرش سخن حق از کار انداخته است. ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
JRT_Volume 6_Issue 20_Pages 107-124 (1).pdf
210.8K
مقاله نقش پولس در شکل گیری آیین مسیحیت @pavaragi
. 💢 هوش مصنوعی دستیابی به بسیاری از آرزوها و اهداف ما رو بسیار آسون‌تر و سریع تر از قبل کرده 👌 🔰 اینجا به 5 هدف و آرزو اشاره می‌کنم که شما می تونید به کمک هوش مصنوعی، خیلی سـریـع‌تر و راحــت‌تر از قـبـل بهشون دست پیدا کنید ⬇️ @pavaragi
1⃣ اگر همیشه دوست داشتید یک نیاز و شکاف بازار رو تشخیص بدید و بتونید یک کسب و کار سودآور تشکیل بدید که به این نیاز پاسخ میده ... هوش مصنوعی بهتون کمک می‌کنه این کار رو بسیار سریع‌تر و آسون‌تر از قبل انجام بدید 😉 🆔 @ipeyda_ir @pavaragi
2⃣ اگر همیشه دوست داشتید کتاب شخصی خودتون رو بنویسید🖋 هوش مصنوعی بهتون کمک می‌کنه این کار رو بسیار سریع انجام بدید حتی ممکنه بتونید توی ۳ روز این کار رو انجام بدید🔥 🆔 @ipeya_ir @pavaragi
3⃣ اگر یکی از اهداف تون این بوده که سایت، پیج یا کانال شخصی یا کسب و کاری خودتون رو بزنید و با تولید محتوا روی برندینگ و اعتبار خودتون کار کنید ... هوش مصنوعی این کار رو برای شما خیلی راحت می‌کنه 👌 🆔 @ipeyda_ir @pavaragi
4⃣ اگر همیشه دوست داشتید که یک مشاور شخصی دانا داشته باشید که همیشه کنارتون باشه و به سوالات شما پاسخ بده👇 هوش مصنوعی می‌تونه این کار رو برای شما انجام بده⚡️ 🆔 @ipeyda_ir @pavaragi
5⃣ اگر حس می‌کنید رسالت‌تون اینه که یک حرکت اثرگذار فرهنگی توی جامعه انجام بدید ⤵️ هوش مصنوعی همون گمشده‌ای هست که همیشه دنبالش بودید💥 این ابزار کمک‌تون می‌کنه بتونید با زحمت کمتر و در زمان کمتر یک حرکت اثرگذار انجام بدید 🤝 🆔 @ipeyda_ir @pavaragi
. ❓به نظر شما دیگه چه آرزوها و اهدافی وجود دارن که دستیابی بهشون به کمک هوش مصنوعی خیلی آسون شده؟ ❇️ جواب هاتون رو برامون بفرستید👇 🆔 @ppeyda 🆔 @ppeyda . @pavaragi
عبرتهای ناتمام یک کودتای ترکیبی! ✍ هادی حمیدی یا عملیات آژاکس که با طرح و حمایت مالی و اجرایی سرویس های اطلاعاتی دو کشور انگلستان و آمریکا و خوش خیالی و اعتماد جبهه ملی و دکتر مصدق به آمریکایی‌ها به ثمر نشست،بخشی از تاریخ پر فراز ونشیب این مرز و بوم است. مروری کوتاه در مورد علل و عوامل این واقعه تلخ، برای ملت ایران به ویژه نسل جوان که با یک کودتای همه جانبه ترکیبی روبرو شد با توجه به ادامه دشمنی‌های استعمار پیر و شیطان بزرگ،پرفایده و درس‌آموز است. ۱. درخواست های فراقانونی دکتر مصدق، بی تفاوتی به اقدامات خائنانه اعضای کابینه و شخص زاهدی ،اعتماد خوشبینانه به آمریکایی‌ها و عدم قبول هشدارهای آیت‌الله کاشانی ره و دلسوزان دیگر نسبت به وقوع کودتا بذر ناامیدی، سوءظن و گاه بی‌تفاوتی نسبت به اقدامات دولت و آرمان‌های نهضت ملی نفت را در دل ملت پاشید. به تصریح رهبر معظم انقلاب؛وقتی شاه، قوام السلطنه را به جای مصدق به نخست وزیری انتخاب کرد، مرحوم آیت الله کاشانی در مقابل قوام اعلامیه داد، مردم کفن پوشیدند و در تهران و شهرهای دیگر به خیابانها آمدند لذا قوام السلطنه سه روز بیشتر نتوانست به عنوان نخست وزیر بماند.مرحوم کاشانی کسی است که به کمک او دکتر مصدق و دیگر سران نهضت ملی شدن صنعت نفت توانستند حمایت مردم را به این حرکت جلب کنند وگرنه کسی مصدق را نمی شناخت کسی معنای ملی شدن صنعت نفت را نمی دانست! در این زمینه خاطره آیت‌الله جوادی آملی هم خواندنی است؛ آن ایام تقریبا بیست ساله بودم، شعار رسمی مردم مرگ بر شاه بود! چه وقتی؟ نه و نیم صبح! ده صبح کودتا شد و مصدق و کابینه اش به زندان افتادند. بعد از ظهر زاهدی روی کار آمد و دولت زاهدی تشکیل شد، همین مردم شعار مرگ بر شاه را به جاوید شاه تبدیل کردند!! آری جبهه ملی و شخص مصدق با تفکرات لیبرالی و ناسیونالیستی و اعتماد مطلق به آمریکا نمک خوردگان نمکدان‌شکن شدند و نقش آیت‌الله کاشانی و همراهی مردم مومن پای‌کار را در پیروزی نهضت انکار کردند و شد آنچه که نباید می‌شد! ۲. نقش شبکه جاسوسی "بدامن" نیز در انتشار خبرهای دروغ و التهاب فضای رسانه‌ای و مطبوعات کشور بسیار پر اهمیت بود. بدامن برای ایجاد جنگ روانی و کمونیسم هراسی فعال بود ولی در کودتا با مدیریت شاپور ریپورتر و همکاری برادران بزرگمهر که سابقه روزنامه‌نگاری داشتند ابتکار عمل را بدست گرفت. شبکه‌ای با پدرخواندگی سازمان سیا و همکاری سرویس های انگلیس و فرانسه با بودجه یک‌میلیون دلاری! همه این عوامل دست به دست هم دادند و یک کودتای ننگین را بر ملت ایران تحمیل کردند و موجب بقای ۲۵ ساله حکومت پهلوی دوم شدند. این تجربه موفق آمریکایی‌ها سرآغاز یک سلسله اقدامات دیگر نظیر کودتای 1954 گواتمالا و سرنگونی دولت سالوادور آلنده در شیلی در سال 1973 بود. بررسی این شبکه همچنین نقش پررنگ برادران رشیدیان و لمپن های جنوب شهر مثل دارودسته "شعبون بی‌مخ،محمود مسگر،بیوک صابر و پری بلنده و ملکه اعتضادی" حال و مقالی دیگر می‌‌طلبد... 🆔@Dailynotes20
زندگی خوب (۱) یک) ما با افراد مختلفی معاشرت می‌کنیم. دوستانی که از مصاحبت‌شان لذت می‌بریم و افرادی که جبر زمانه ما را به آنها و آنها را به ما پیوند می‌دهد، مثل دو همکاری که هم را نمی‌فهمند و مجبورند در یک محل کار کرده و صبح به صبح با بی‌میلی به هم سلام کنند و با لبخندی تصنعی برای هم روز خوبی را آرزو نمایند! یا زندگی به‌ خاطر انتخاب ناآگاهانه زن و شوهری که هرگز هم را دوست نداشته و ناگزیر و سرد زیر یک سقف سر می‌کنند. دو) فارغ از تحمیل آن وضعت تصنعی زندگی_ که همۀ ما کمابیش آن را تجربه کردیم و هریک از ما آن را به روش خویش تدبیر می‌کنیم، تقسیم‌بندی دوستانم به سه دسته‌ شکل گرفته است. بی‌آنکه برای این تقسیم‌بندی فکری شده باشد. تجربۀ زیسته، مرا به این تقسیم‌بندی فیلسوفان هدایت کرد: سه عنصر «زیبایی»، «نیکویی» و «دانایی» را ویژگی مشترک همه انسان‌ها دانسته‌اند، یعنی عموم مردم زیباپسند و علم دوست و اخلاق‌مدارند، با این حال همه به یک اندازه از این موهبت‌های فطری برخوردار نیستند. سه) هنر تجربۀ لذت بخش زندگی است. هرمون دوپامین با برانگیزاننده‌هایی چون منظره‌ای زیبا که در تابلوی بر دیوار نصب شده است، باعث می‌شود که در ما احساس سرخوشی، انگیزه و امید تقویت شود. فایده دوستان هنرمند: برخی از دوستان‌مان با آفرینش یک اثر هنری ما را به ضیافتی به یادماندنی دعوت می‌کنند. این خاصیت زیبایی است که حسی از امید را می‌پروراند و اشتهای زیباپسندانه انسانی ما را به خاطر سلیقه و جادوی هنری چنین رفیقی به «او» بارورتر می‌کند. هنر در ذاتش این برهم‌کنش را به همراه دارد. اینکه ما با دیدن اثرهنری به سوی «صاحب اثر » و از طریق معاشرت با هنرمند به سوی «اثر هنری» جذب می‌شویم. چهار) علم بالاترین خاصیت زندگی است. و دانشمندان باخاصیت‌ترین‌های زمین‌اند‌. دانشمند با خلق اثر علمی یا ادبی یا یادداشت کوتاه و حتی گفت‌وگوی علمی دریچه‌هایی نو به روی فکرورزی‌مان می‌گشاید. چه چیز می‌تواند قدرتمندتر از استادی مشفق ما را به آموختن تشویق نماید؟ این معجزۀ نیاز ما به دانایی است که ما را به جست‌وجوی بیشتر فرا می‌خواند‌. پنج) ما علاوه بر میل به هنر و دوستی علم، «اخلاق‌مدار» نیز هستیم، برای اغلب ما مهم است؛ «آنگاه که به کسی سلام می‌کنیم، پاسخش را بشنویم.» دوران نوجوانی جواب سلام جذب‌کننده است و صدالبته تقدم بزرگتر در سلام باورآفرین و کاریزماساز. سال‌های دور هم‌بازی‌ای داشتم که با معیار «جواب سلام» خوب و بد را خط‌کشی می‌کرد. تکه‌کلامش برای «بد» بودن شخصی این بود: «فلانی جواب سلام‌م را نمی‌دهد.» اگر هر چیز زکاتی داشته باشد، احتمالا زکات مواجهه لبخند است. بنابر این، چیز زیادی نیست؛ از اطرافیان انتظار داشته باشیم تا به قانون اخلاق به ما لبخند بزنند، اگر شایستگی‌مان در شغل موجب سد تا تشویق شویم، به ما تبریک بگویند و برای ارتقای شغلی یاری‌مان کنند و ما نیز در مواجهه با آنها با معیار اخلاق کینۀ بدرفتاری‌شان را به‌ دل نگیریم و برای شادکامی آنها کمک‌شان کنیم و بدین‌سان با عمل اخلاقی، بهتر زندگی کنیم. ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
رندگی خوب(۲) شش) ما تنها عاشق زیبایی و دانایی نیستیم، هنر نیز بخشی از نیاز ما را تٱمین می‌کند. هنگامی که وارد وادی هنر می‌شویم از زمان خارج می‌شویم و این به واسطۀ همان زیبایی هنر است من آن جلوۀ هنری رومانتیک زندگی را بسیار دوست می‌دارم. چیز جدید و اکتسابی هم نیست. احساسی است که از کودکی با من همراه بوده است. زمانی را به یاد دارم که با ذغال دیوارهای سنگی ماسه‌آهک اندود شدۀ زیرزمین متروک منزل پدری را خط خطی می‌کردم. گاهی در نقش یک نقاش پرتره‌ای کج و معوج می‌کشیدم و گاه به قاعدۀ یک خوشنویس به خط نستعلیق و نسخ دیوار را سیاه می‌‌کردم، بی آنکه هیچ آدابی از نستعلیق نویسی و نسخ‌نگاری نمی‌دانستم. من راضی بودم و دیوار سیاه! شاید اگر دیوار، زبانی برای شکایت داشت ازاین ظلم بر سرم فریاد می کشید. در نوجوانی دیوار ها با رنگ پلاستیک نقاشی می شدند. منظره‌هایی که فکر می‌کردم خوب می نگارمشان. اما چندان بدرد بخور نبودند. از آب و گل در آمده بودم که خود را در جبهه دیدم و بعد حوزه علمیه و بعد و بعد و بعد تا امروز که این احساس قشنگ میل به هنر را مشتاقانه به قلم آوردم. خلاصه اینکه من دوست‌دار هنر هستم اگرچه هیچ وقت نتوانستم هنرمند باشم. درباره علم نیز به قاعده همه کودکان دبستانی از مدرسه متنفر بودم. یک بار هم فرار از مدرسه را تجربه کردم. به اتفاق هم‌کلاسی‌هایی که وضع‌شان بهتر از من نبود. شهامت فرار از مدرسه ما را به سمت کرانه های جاده بین المللی نزدیک شهرمان برد. در حالی که مرتب کامیون در رفت و آمد بود. تا پاسی از روز در رودخانه شنا کردیم و وقت تعطیلی مدرسه به منزل رفتیم. آب از آب هم تکان نخورد. زندگی و زمانه من را وارد دشتی فراخ با شکوفه‌های رنگارنگ دانشی کرد. من دیگر بزر گ شده بودم و این انتخاب من بود. از همین رو دوست‌دار دانش بودم! و این میل به علم‌آموزی و عطش آموختن همچنان در من ادامه دارد. هفت) تقدیر مرا به مباحث فلسفه اخلاق علاقمند کرد. حدود ۱۰ سال پیش با آثاری چون «نقد و بررسی مکاتب اخلاقی»، «درآمدی به فلسفه اخلاق» و نظایر آن آشنا شدم. مطالعات نظری‌ام در این حوزه زمانی تقویت شد که گرایش دکتری‌ام به سوی اخلاق هدایت شد. از آن زمان به بعد همچنان یکی از دلمشغولی‌هایم فلسفه اخلاق است. به‌قاعده میل به «هنر» و «علم‌»دوستی و «اخلاق» دوستانی در این سه قلمرو دارم. با آنها مرتبطم و این موهبت که ارمغان «زندگی خوب» است را قدر می‌دانم. ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi