eitaa logo
پاورقی
474 دنبال‌کننده
231 عکس
54 ویدیو
31 فایل
پاورقی حاوی یادداشت‌‌ها و نکات مهم آموزشی و پژوهشی در عرصه‌ی سیاستگذاری پژوهشی، مهارت‌های پژوهشی، مباحث اخلاقی فرهنگی و اجتماعی، اولویت‌های پژوهشی، معرفی کتب فاخر دینی، فلسفی و اخلاقی ▫️برای ارتباط با مدیر به شناسه زیر مراجعه کنید: ✅ @sadramah
مشاهده در ایتا
دانلود
📝محمد صدرا مازنی 💠اخبار دروغ و عرف عام(۱) 🔻خبرگزاری حوزه: خبر منتسب به حجت الاسلام‌‌ والمسلمین ملکی (قائم مقام مدیر حوزه در استان‌ها) درباره شکست ترامپ که با جعل لوگوی خبرگزاری حوزه در برخی شبکه‌های اجتماعی منتشر شده بود، تکذیب شد. قبل از اینکه خبر یاد شده برایم پیامک شود، آن را از جناب آقای ملکی شنیدم. 🔻اشخاص آشنا به جناب آقای ملکی، با مراتب فضل، اخلاق و پارسایی‌اش به خوبی آگاهند. او را به تبسم، تواضع و سنجیده‌گویی می‌شناسم. اظهارنظرهای کارشناسی در جلسات، سخنرانی‌ها و برنامه‌های تلویزیونی‌اش برایم جذاب بود. خبر مربوط به ایشان موجب شد تا یادداشتی که قبلاً آماده شده بود و به رسم هر روزه حوالی غروب آفتاب در کانال شخصی‌ام منتشر می‌شد را از اولویت خارج کنم و درباره‌ی اخبار دروغ و رفتار توده‌ها بنویسم . 🔻هر از گاهی اخباری این‌گونه در فضای مجازی منشتر می‌شود و در زمان کوتاهی نقل محفل میلیون‌ها مخاطب می‌شود. اما چرا چنین اخباری تولید می‌شود؟ انگیزه‌های تولید خبر دروغ فراوان است و لااقل در این مورد به خصوص تخریب چهره‌های موجه و تشویش اذهان عمومی به قصد فاصله گرفتن مردم از مظاهر و نمادهای دینی و انقلاب یکی از دلایل است. ساده‌اندیشی است در موارد اینچنین ما صرفاً با تخریب یک شخص مواجه باشیم؛ بلکه تخریب یک گفتمان و اندیشه مرکز ثقل تیم تخریب قرار دارد. با این حال به‌گمانم مهمتر از این سؤال پرسش دیگری است: 🔻چرا عموم مردم چنین اخباری را باور می‌کنند؟ و چرا به انتشار آن در رسانه‌های در دسترس اقدام می‌کنند؟ اگر به این سؤال پاسخ دهیم، گویی بسیاری دیگر از مسائل نیز حل شده‌اند. خواننده با نگارنده همدل است که پاسخ کوتاه برای مسأله‌ا‌ی مهم که ریشه‌ی بسیاری از مشکلات است غیرممکن می‌نماید. چندوجهی بودن و توقف پاسخ آن به یک مسأله میان‌رشته‌ای که علومی چون اخلاق، جامعه شناسی، روانشناسی متکفل پاسخ به آن‌اند، موجب می‌شود در این یادداشت مجالی نداشته باشیم. پژوهشی مستقل می‌تواند ابعاد مختلف آن را بررسی نماید؛ از این رو من سعی می‌کنم تنها به بعضی از پاسخ‌ها نزدیک شوم: ادامه دارد. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠اخبار دروغ و عرف عام(۲) 🔻۱. راحت طلبی و عدم احساس نیاز به فکرورزی درباره‌ی خبر و میل به شنیدن اخبار فیک و جعلی می‌تواند ما را به پاسخ نزدیک کند. خیلی از ما عادتاً علاقه‌ای به فکرکردن نداریم. نه اینکه اصلاً نیاندیشیم. ذهن راه خود را می‌رود. فعل و انفعالات سلول‌های عصبی مغز و فرایند آن انجام می‌شود؛ اما به طور ناقص. ذهن ما را می‌فریبد! به همین دلیل است که اساساً ما در تمیز دادن مغالطه از برهان دچار خطا می‌شویم. عادت نداریم درباره‌ی آنچه می‌شنویم دقت کنیم. نقادانه عمل کنیم و پس از تحلیل به قضاوت بنشینیم. مخصوصاً اگر خبری منافع ما را تهدید نکند. ضمن‌اینکه مردم از بعضی از منبری‌های بی سواد خبرهای راستی می شنوند که اخبار جعلی نزدیک به آن است. این آمادگی شنونده را برای شنیدن اخبار نادرستی شبیه به آنچه در این مورد به خصوص روی داد؛ بیشتر می کند. 🔻۲. حوزه و روحانیت همواره دشمنان سنتی داشت. پاره‌ای از آنها در خارج از مرزها با مقوله‌ی استکبار و دسته ای دیگر در این سو با عنصر طاغوت تعریف می‌شود. سلطنت طلب‌ها دشمنان سنتی روحانیت بودند. اقتدار و محبوبیت روحانیت منافع آنها و نیز سکولارها را تهدید می‌کند. منافقین در صف دشمنان ایدئولوژیک روحانیت قرار دارند. و در کنار اینها ناکارآمدی بخشی از حاکمیت در رفع نیازهای مردم و گسترش بیکاری، فقر و مشکلات فرهنگی و نیز عملکرد غیر قابل دفاع برخی از افراطیون یا کم سوادهایی که در لباس روحانیت هستند، بی‌تفاوت‌ها را به صف دشمنان و بعضی از دوستان را به صف بی‌تفاوتها و یا منتقدین اضافه می کند. گاهی جوّ برخی از محافل چنان سنگین می‌شود که حتی دوستان نیز توان اداره و پاسخ به انتقادها را ندارند. این مسأله میل به شنیدن اخبار نادرست را بیشتر می‌کند. وقتی ناراحتی وجود دارد و نسبت به عملکرد پاره‌ای از نظام تکدر، اخباری این‌چنین پذیرفته می‌شود. 🔻۳. عنصر دیگری که ما را به پاسخ نزدیک می‌کند مربوط به تعارضات رفتاری ما است. این تعارضات از پاره‌پاره بودن اندیشه و تشویش‌های ذهنی و به تعبیری یکپارچه نبودن ما ناشی می شود. فطرتا راستگویی را دوست داریم، اما عادتا برای منافع خویش دروغ می‌گوییم. به درستی خرافه و گزاره‌های خردستیز را رد می‌کنیم؛ گاهی چنان عقل‌گرا می‌شویم که به مصاف گزاره‌های تعبدی مبتنی بر عقل می‌رویم؛ با این حال اخبار جعلی را مثل نقل و نبات منتشر می‌کنیم. ما حتی برای انتشار خبری فاقد منبع یا اخباری که از منبعی جعلی به دستمان رسیده است، اندکی تحقیق نمی‌کنیم. تفکر نقادی را به فیلسوفان واگذار کرده‌ایم. در گعده‌ها و دورهمی‌هایمان نظریه‌ی اثر پروانه‌ای را به مانند یک استاد تمام دانشگاه تشریح می‌کنیم و به پیامد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و رواشناختی عملمان نمی‌اندیشیم. اگر این‌گونه‌ایم در بی‌اخلاق کردن جامعه سهم داریم. ادامه دارد. @masaeleapazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠اخبار دروغ و عرف عام(۳) 🔻 چنانچه گفته شد دستیابی به پاسخی جامع در نوشته‌ای کوتاه غیرممکن می‌نماید. اما می‌توان به دو نکته اشاره کرد: 🔻۱) ما عمدتا از روی غریزه داوری می کنیم. همین داوری های مبتنی بر غریزه به تدریج تبدیل به هنجار می شود. از هنجارها رویه و از رویه های غلط قاعده و قانون درست می شود. آنگاه یک فرهنگ ناروا بر جامعه حکمرانی می کند و اینچنین تمدنها به دست خود مردم به سقوط اخلاقی کشیده می شود. اینجا است که باید شخصیت داوری خویش را از احساسات و عواطف دور نگه داریم و در پی کشف حقیقت باشیم؛ نگاهمان را به واقعیتهای موقعیت معطوف کنیم و با توجه همه ی مولفه های داوری قضاوت کنیم. 🔻۲) می توان مسأله را به تغییر رفتار، اصلاح سبک زندگی، یا سواد رسانه‌ای گره زد. امروزه انحصار سواد به خواندن و نوشتن بی‌سوادی و پرت بودن از کاروان پرشتاب پیشرفت است. پدیده ی علم با حقیقت گره خورده است. حقیقت متکثر است. در هر مجهولمان حقیقتی پنهان است. باید آن را کشف کرد. چگونه؟ ما با علم، خواندن، جستجوگری به حقیقت می رسیم. اگر زمانی فرایند دست یابی به حقیقت محدود به یادگیری و تسلط در چند دانش بود، امروز اما این گونه نیست. در دوران سیطره ی علم هر روز با نو شدن دانش مواجهیم. این بدان معنی است که کار بر ما دشوار شده است. رسانه محدود بود و سوادش نیز به آگاهی در چند مهارت و تکنیک خلاصه می شد؛ در حالی که امروزه با تکنیک هوش مصنوعی به راحتی می توان تصویر متحرکی از هر کسی که سفارش بدهید، بسازند و مطالبی را به او نسبت بدهند. در این دوران نفوذ اطلاعات و سیطره ی بی اخلاقی چه باید کرد؟ آیا بی جا است که هوشمان را به کار گیریم و دانش خویش را بالاببریم؟ 🔻در همین مورد به خصوص نگارنده با دو نگرش مواجه بود، نگرشی سرد و گرم روزگار چشیده، سنجیده که قبل از هر چیز به بررسی و تأیید خبر توجه داشت. از این رو از من خواست تا صحت و سقم اصل خبر و انتساب آن به خبرگزاری حوزه را جویا شوم و با شناختی که از شخصیت آن اندیشمند سراغ دارم اگر اصل خبر و انتسابش تأیید می‌شد به دنبال متن خبر و پس و پیش آن می‌رفت و اگر در مقام داوری قرار می‌گرفت متن و فایل صوتی آن را جویا می‌شد و هرگونه قضاوت را به پس از آن موکول می‌کرد و نگرش دیگر احساسی، شتاب‌زده، همراه با عصبانیت که چرا چنین صدایی باید از حوزه بلند شود. چرا سنجیده سخن گفته نمی‌شود، تا کی باید حوزه توسط حوزویان هزینه دهد. غافل از اینکه او خود برای همین چند جمله‌اش داوری سنجیده‌ای نداشته است. جالب اینجا است که هر دو نگاه از جانب حوزویان بود. دو درس خوانده‌ی حوزه؛ منطق خوانده و در کرسی درس معانی و بیان حاضر شده‌؛ یکی با رویکرد پدیدار شناسانه و دیگری با نگرش خود حق‌پندارانه که گویی تمام حقیقت را با خواندن چند سطر درباره‌ی یک مسأله فهمیده است. وقتی وضع ما حوزویان که خویش را خواص می‌خوانیم، اینگونه است و قضاوت عوامانه داریم؛ از جوان خام یا کارمند و کاسب و کارگر جدا شده از درس و بحث و کرسی تحصیل و کتاب و قلم چه انتظاری داریم. وضع برخی از ما در درباره ی بسیاری از مسائل مطرح در فضای مجازی اینچنین است. کافی است یک بار گروه‌های طلبگی‌مان در پیام رسان های فضای مجازی را جستجو کنیم. آنچه بر فراز منبر می‌گوییم؛ با خویش نجوا کنیم. واعظ نفس خویش باشیم. شک نکینم که کار واعظ منبر در تربیت دینی و ترویج شریعت آسان می‌شود؛ اگر با وعظ خویش کردارمان را اصلاح کنیم. مردم می‌بینندمان، سنجیده عمل می کنند و مثل ما می‌شوند. تمام @masaelepazuheshi