🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
کودک ولی برای همیشه به خواب رفت
وقتی که دید قصه بابا به «سر» رسید...
🏴 🌹 شهادت مظلومانه دردانه سيدالشهدا (ع) حضرت رقیه سلام الله علیها تسلیت باد 🏴🌹
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
@dashtejonoon1
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
🌾🕊🌾🕊🌾
ﺧﺪﺍﯾﺎ !
#ﭼﻤﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ....
#ﻫﻤﺖ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﻮﻡ ....
#ﺁﻭﯾﻨﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺼﻮﯾﺮﮔﺮﯼ ﮐﻨﻢ ...
#ﻣﺘﻮﺳﻠﯿﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺟﺎﻭﯾﺪ ﺷﻮﻡ ...
#ﺑﺎﺑﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻨﻢ ...
«ﭘﺮﻧﺪﻩ ﭘﺮ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﻫﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻣﺮﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ.. »
ﭘﺲ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺮﻫﻢ ﺯﺧﻤﻬﺎﯾﻢ ﺑﺎﺵ ...
ﻣﺮﻫﻢ ﻣﺎ #ﻇﻬﻮﺭ_ﺣﺠﺖ ﺗﻮﺳﺖ ...
ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻋﺠﻞ ﻟﻮﻟﯿﮏ ﺍﻟﻔﺮﺝ ...
╭─═ঊঈ🌾ঊঈ═─╮
@dashtejonoon1
╰─═ঊঈ🌾ঊঈ═─╯
☆🕊🍃🕊🍃🕊☆
#امام_زمان_عج_و_شهداء
#شهید_احمدعلی_نیری
یک بار با بچه ها ی مسجد و احمد آقا به زیارت قم و جمکران رفتیم. بعد از اقامه ی نماز، به ما گفتن برای خرید یک ساعت وقت دارید. ما راه افتادیم به سمت مغازه ها، یکدفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیابان شروع به حرکت کرد! به یکی از رفقام گفتم: «احمد کجا می رود؟!» دنبالش راه افتادیم. آهسته شروع به تعقیبش کردیم. آن زمان مثل حالا نبود، حیاط آن بسیار کوچک و تاریک بود. احمد جایی رفت که اطرافش خیلی تاریک شد.
احمد متوجه شد دنبالش داریم می رویم. به ما گفت: «کار خوبی نکردید برگردید.» گفتیم: «نمی شه ما با شما رفیقیم. هر جا بری ما هم می آییم.» دو دفعه دیگه هم اصرار کرد برگردید. ولی ما همان جواب قبلی را دادیم. بعد نگاهش را به صورت ما انداخت و گفت: «طاقتش را دارید؟ می توانید با من بیایید!؟» ما که از همه ی احوالات احمد بی خبر بودیم گفتیم: «طاقت چی رو؟ مگه کجا می خوای بری؟»
نفسی کشید و گفت: «دارم میرم دست بوسی مولا.» باور کنید تا این حرف را زد زانوهای ما شل شد . ترسیده بودیم. من بدنم لرزید. احمد این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین طور که از ما دور می شد گفت: «اگه دوست دارید بیایید بسم الله.» نمی دانید چه حالی بود. شاید الان با خودم می گویم ای کاش می رفتی اما آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود. با ترس و لرز برگشتیم. ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس می آید. چهره اش برافروخته بود با کسی حرف نمی زد و سرجایش نشست. از آن روز سعی کردم بیشتر مراقب اعمالم باشم. بار دیگر شبیه همین ماجرا در حرم حضرت عبدالعظیم پیش آمد.
📚کتاب عارفانه، صفحه ۸۸ الی ۹۰
جهت تعجیل در فرج و سلامتی #امام_زمان_عج و شادی روح #شهداء و #امام_شهداء
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
╭─┅═ঊঈঊঈ═┅─╮
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
@dashtejonoon1
╰─┅═ঊঈঊঈ═┅─╯
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
بیچاره دستی که گدای #مجتبی نیست
بر گریه #زهرا قسم مدیون #زهراست
چشمی که #گریان عزای #مجتبی نیست
🏴 هفتم صفر سالروز #شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام ( به روایتی ) تسلیت باد 🏴
خشنودی حضرتش
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
@dashtejonoon1
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
#اربعینی_ها !
یادتان باشد که ستون به ستون را
مدیون قطره قطره خون
شهیـــــــدانید
#اربعینی_ها !
وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد،
یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهن هایشان می نوشتند :
یا زیارت یا شهادت
#اربعینی_ها !
میان ِ هروله های بین_الحرمین ،
یاد کنید از شهـــــــدایی که
در آرزوی زیارت ِ شش گوشه ی اربابـــ
پرپر شـــدند ...
#اربعینی_ها !
نمیدانم از کدام مرز میگذرید ! اما ؛
یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای
مهران ... چذابه ... حاج عمران ...
شلمچه ... .سردشت......
#اربعینی_ها !
#التماس_دعا
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅
@dashtejonoon1
┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅
🌺🌿🌺🌿🌺
#دلنوشته_به_شهدا
من از شما یه سوال دارم .
برای چی رفتید جنگ که #شهید بشین ، مگر ما از شما خواسته بودیم ؟
می دونم :
#شما رفتید که #ناموس من راحت باشه
، #شما رفتید که من راحت شب سر به زمین بزارم ....
#شما رفتید که من راحت درس بخونم ...
#شما رفتید که من راحت هیئت بگیرم ...
#شما رفتید که اصلا من باشم ...
#شما رفتید که #اسلام (شیعه) پا برجا باشه ...
ولی :
بیاید ببینید :
که چجوری داریم خودمون #ناموسمونو به حراج می زاریم .
چجوری داریم با #کارامون دل شما و آقا مونو می شکنیم .
ای #خدا دارم می میرم، دارم #دق می کنم از این همه #نامردی مردم #نامرد .
ای #شهدا بیاید ببینید چجوری #فرزندان شما مورد تمسخر بعضیا قرار می گیرند که میگن میخاست #نره ...
آی اونی که این حرفو می زنی اگر #نمی_رفت که الان یه خواب خوش نداشتی ...
اگر #نمی_رفت که تو الان نمی تونستی با ماشین مدل بالات تو خیابونا راحت ویراج بدی و #گناه کنی ...
بیاید ببینید چجوری #دخترا با لباسای آنچنانی دارن #خون شما رو زیر پا می زارن ...
بیاید ببینید چجوری با مجلسای شبانه ، دل #امام_زمان_عج رو #خون می کنند ...
بیاید ببینید چجوری داریم با کارامون #دین_فروشی می کنیم ...
حرف آخر :
#شهدا شرمند ه ایم ...
#حلالمون کنید ...
می دونم در حق شماها #نامردی کردیم ولی بازم #دعامون کنید .
#ارسالی_از_اعضاء
#اجرتون_با_شهدا
@dashtejonoon1
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
🌹 #پیامکی_از_بهشت 🌹
توکل از بالاترین مراتب است و با توکل می توان مشکل ترین موانع را از سر راه ترقی و تکامل انسان ها برداشت .
اگر با توکل به خدا وارد هر کاری شدیم ، خود وسیله ی تحقق بخشیدن بخواست خداوند متعال شده ایم .
🕊 #شهید_والامقام 🕊
🌹 #نصراله_حبیب_الهی🌹
✋ #سلام_به_دوستان_شهداء ✋
🌺 #روزتان_شهدایی 🌺
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
@dashtejonoon1
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
🌾🌿🌾🌿🌾
نگاهش به توست..
مبادا غافل شوی و گناه کنی!
مبادا ادعای عاشقی کنی
و دلش را به درد آوری!
نگاهش به توست..
مراقب کارهایت باش!
#شهدا_زنده_اند
#شهدا_ناظرند
╭─═ঊঈ🌾ঊঈ═─╮
@dashtejonoon1
╰─═ঊঈ🌿ঊঈ═─╯
[ Photo ]
°|♧🌸🍃🌸
خاطرات
#سردار_شهید_مهدی_باکری
⚘بسم رب الشهدا و الصدیقین⚘
یکی از برادرهام #شهید شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود.
وقتی با خانواده ام از اهواز برمی گشتیم ، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های #غروب رسیدیم به لشکر.
#باران_تندی هم می آمد. من رفتم #دم_چادر_فرماندهی ، اجازه بگیرم برویم تو .
#آقا_مهدی توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت « قدمتون روی چشم . فقط باید بیاین توی همین چادر ، جای دیگه ای نداریم.»
صبح که داشتیم راه می افتادیم، #مادرم بهم گفت« برو #آقامهدی رو پیدا کن ،ازش تشکر کنم..
توی #لشکر این ور و اون ور می رفتم تا آقا مهدی را پیدا کنم.
یکی بهم گفت «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.»
گفتم « چرا ؟» ...
گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورد...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
@dashtejonoon1
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#مــــادران شهدا
کارش نداشته باشــــید!
بُلندش نکنید
بگذارید #راحت باشد
میخواهد بلند گریه کند...
گاهی #دلش خیلی برای فرزندش تنگ میشود...
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
@dashtejonoon1
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌺🌹🌼🕊🌼🌹🌺
#کرامات_شهداء
#پدرانه
#در_جستجوی_شهید
در اهواز مسئول انتقال #شهدا بودم.
یک روز پیرمردی مراجعه کرد و گفت: فرزندم #شهید شده و در اینجاست ، با تعجب سراغ لیست #شهدا رفتم . اما هر چه گشتیم مشخصات #پسر او نبود. پیرمرد اصرار می کرد که آمده تا #پسرش را با خودش ببرد!
من هر چه می گفتم که چنین مشخصاتی در میان #شهدا نداریم بی فایده بود.
پیرمرد مرتب اصرار می کرد.
یادم افتاد چند #شهید_گمنام در مقر داریم .
نا خود آگاه پیرمرد را به کنار #شهدای_گمنام بردم .
شش #شهید را دید اما واکنشی نشان نداد ، اما با دیدن #شهید هفتم جلو آمد فریاد زد : الله اکبر... این #فرزند من است ، بعد هم او را در #آغوش کشید و #پسرش را صدا می کرد. اما این #شهید هیچ عامل مشخصه ای نداشت !
نه پلاک، نه کارت ونه...
پیرمرد گفت : عزیزان ، این #پسر من است می خواهم او را با خودم به شهرمان ببرم.
از خدا خواستم خودش ما را کمک کند. با دقت یکبار دیگر نگاه کردم. در میان بقایای پیکر #شهید تکه های لباس و یک کمربند بود. کمربند پر از گل بود. نا امید نشدم باید نشانه ای پیدا میکردم روی لباس هیچ نشانه ای نبود .
به سراغ کمربند رفتم. آن را برداشتم وشستم. چیز خاصی روی آن نبود. بیشتر دقت کردم ناگهان آثار چند حرف انگلیسی نمایان شد. چهار بار کلمه m کنار هم نوشته شده بود این یعنی اسم #شهید که پدرش ساعتی پیش برای ما گفته بود:
#میر_محمد_مصطفی_موسوی
پدرش این نشانه را هم گفته بود این که #پسرش اسم خود را اینگونه می نوشته ، با لطف خدا و تلاش بسیار فهمیدیم این حروف را خود #شهید نوشته و ما خوشحال از اینکه این #شهید_گمنام به آغوش خانواد اش باز گشته .
پیکر #شهید را با گلاب شستیم و در پارچه سفیدی قرار دادیم و روز بعد هم به سوی #مشهد فرستادیم .
اما این پدر از کجا می دانست که #فرزندش پیش ماست!!!
منبع: کتاب کرامات شهدا
شادی روح #شهدا و #امام__شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌺🌹🌼🍀🌼🌹🌺
@dashtejonoon1
🌺🌹🌼🍀🌼🌹🌺
💡 مقام معظم رهبری
شهدا مایهی رونق حیات معنویاند در کشور. حیات معنوی یعنی روحیه، یعنی احساس هویّت، یعنی هدفداری، یعنی به سمت آرمانها حرکت کردن، عدم توقّف؛ این کار شهدا است.
#کلام_رهبر
#ایثار_و_شهادت
🍀🌾🍀🌾🍀
#امام_زمان_عج_و_شهدا
#شهید_احمد_رحیمی
#همسرش می گفت: مدتها بعد از #شهادتش در رویایی #شیرین او را دیدم. درون قطار با #دخترم آسیه نشسته بودم. بیرون پنجره، #سیدی_سبزپوش بود که #نور بر صورتش #احاطه داشت. او مرا محو خود کرده است. کسی در #کنارش ایستاده بود. #نگاهم به او افتاد. خدا می داند چقدر از دیدنش #خوشحال شدم.
#احمد بود.
به من اشاره کرد و با #صدایی رسا گفت: #ناراحت نباش، من دارم #می_آیم. فردای آن روز بی #صبرانه منتظر #تعبیر خوابم بودم.
ساعت نه صبح از #تهران تماس گرفتند و گفتند یک #شهید بسیجی به نام #احمد_رحیمی به #مشهد منتقل شده که احتمال می دهیم متعلق به خانواده شما باشد. با خانواده برای #شناسایی راهی #معراج_شهدا شدیم. گفته بودند باید او را #شناسایی کنم. باورش خیلی سخت بود. #پیکرش به طور کامل #سوخته، استخوان هایش در هم #شکسته و #ترکش_های متعددی بر #بدنش نشسته بود. وقتی چشمم به #پای_چپش، که قبلا #ترکش خورده بود افتاد #اطمینان پیدا کردم که خودش است. بعد از دیدن #پیکرش دیگه آرام و قرار نداشتم.
بار دیگر در #خواب به #سراغم آمد و #دلسوزانه گفت: چرا اینقدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن #جنازه_ام اذیت شدی ناراحتم! بعد با حالتی خاص گفت: باور کن قبل از #شهادتم تعداد زیادی #تانک_عراقی را منهدم کردم و لحظه ی #شهادت هیچ چیز نفهمیدم. چرا که #حضرت_ابوالفضل_ع در کنارم بود و #آقا_امام_زمان_عج بالای #سرم نشسته بودند!"
📚کتاب وصال، صفحه ۸۵ الی ۸۶
تعجیل در فرج و سلامتی #آقا_امام_زمان_عج و شادی روح #شهدا و #امام_شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
══✙❆🌾❆✙══
Join➟@dashtejonoon1
#عهد_با_شهدا
بروید به امان #خدا ،
من نشسته ام کنار تمام #عهد_هایمان
و شما هم به رسم #رفاقت
گاهی #نگاهی کنید به #پشت_سر ...
#شهدا
#گاهی
#نگاهی
🌷🌷🌹🌹🌹🌷🌷
@dashtejonoon1
🌷🌷🌹🌹🌹🌷🌷
🕊🌹🌸🕊🌸🌹🕊
#عاشقانه
#شهیدانه
#شهید_مدافع_حرم
#محمدرضا_دهقان
مراسم هـیئـت که تمـام شـد، بـه سمت حیـاط امامـزاده رفتیم شور و اشـتیاق عجیبی داشـت و تاکیـد می کرد که به حرفـش گوش بدهـم، بـا انگشت اشـاره کـرد و گفـت که وقـتی #شهـید شـدم مـرا آنجـا دفـن کنـید.
مـن که بـاورم نمیشـد، حرفـش را جـدی نـگـرفـتـم، نـمـیدانـسـتـم که آن لحظـه شنونـده وصیت پسـرم هسـتم و روزی شاهد دفـن او در آن حیاط میشـوم.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊🌹🌸🕊🌸🌹🕊
@dashtejonoon1
🕊🌹🌸🕊🌸🌹🕊
🌹🕊🕊💐🕊🕊🌹
#شهید_گمنام
سلام بر آنهایے ڪہ به ياد #مـادر بےنشانشان حتے براے #مادرانشان هم نشـانے نگذاشتنــد ...
#سلام_بر_گمنامان_خوشنام
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #شهدا و #امام_شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🕊💐🕊🕊🌹
@dashtejonoon1
🌹🕊🕊💐🕊🕊🌹
🌺🕊🍀🌷🍀🕊🌺
#عاشقانه_های_شهدا
#شهید_عباس_دانشگر
خدایا ، تو #هوشیارمان کن، تو مرا #بیـدار کن، صدای #العطش میشنوم، صدای #حرم میآید، گوش #عالم کر است ؛ #خیام میسوزد اما #دلمان آتش نمیگیرد ...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌺🕊🍀🌷🍀🕊🌺
@dashtejonoon1
🌺🕊🍀🌷🍀🕊🌺
🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀
🌺 #امام_زمان_عج_و_شهدا
💠بچه های لشکر تا روز #نیمه_شعبان وقت داشتند در شرهانی به جستجوی شهدا بپردازند. اما این روزهای آخر هر چی می گشتند #شهدا خودشان را نشان نمی دادند. ناامیدی در چهره تک تک افراد موج میزد. روز #نیمه_شعبان بود و روز آخر ما. بچه ها امیدوار بودند. بچه ها به امید گرفتن عیدی، جستجو را آغاز کردند. بچه ها رمز عبور را #یا_مهدی_عج گذاشتند. هر کس نجوایی می کرد. تا عصر مشغول بودیم. هر چه گشتیم بی فایده بود. لحظات وداع رسید. رو به قبله کردم و گفتم: "غروب نیمه شعبان است. آقا جان، ما قابل نبودیم. ما به امید شما کار را شروع کردیم. حال باید دست خالی برگردیم." اشک چشمان همه بچه ها را بارانی کرده بود. آماده حرکت شدیم. یکی برای تبرک مشتی خاک برمی داشت و یکی سیم خاردار و ...
#شهید_علیرضا_غلامی با صورتی پر از اشک از ما جدا شد. رفت سراغ یه گل شقایق وحشی که آنجا رویده بود را از ریشه جدا کند و در قوطی کنسرو قرار دهد و به عقب بیاورد. زیر گل را خالی کرد. باورش سخت بود. شقایق درست روی جمجمه یک #شهید روییده بود. پیکر را از زیر خاک خارج کردیم. خوشحالی ما وقتی کامل شد که پلاک هویت #شهید استعلام شد. باور کردنی نبود. نام #شهید پشت بی سیم اینگونه اعلام شد:
#شهید_مهدی_منتظر_القائم
📚کتاب وصال، صفحه ۱۳۳ الی ۱۳۶
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح #امام و ارواح طیبه #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀
@dashtejonoon1
🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀
.
༻﷽༺
#شهیدنوشت
عیدغدیر برحسب اتفاق هردوی ما برسر مزار شهیدرسول خلیلی رفته بودیم البته همدیگر را ندیدیم ،اما آن روز آقا نوید ضمن صحبت با پدرشهیدخلیلی ایشان از کرامت شهید در ازدواج جوانها میگوید؛
آقانوید هم همانجا از آقا رسول میخواهد که کمک کند برایش یک دختر خوب پیدا شود!
همان روز خاله آقا نوید و مادرم همدیگر را پیدا میکنند و دو روز بعدبرای خواستگاری به منزل ما آمدند.
عکس شهیدخلیلی در اتاقم بود وقتی آقا نوید وارد اتاق شدند برایشان خیلی جالب بودو این را نشانه خوبی تلقی کردند که واسطه آشنایی ما این شهید است.
خطبه عقدمان به صورت تلفنی توسط رهبرمعظم انقلاب خوانده شد.
نوید سرسفره عقد، قرآن را که دستش گرفت، نیت کرد و قرآن را باز کرد تا هر صفحهای که آمد باهم بخوانیم؛ آیه اول صفحه را که دید، لبخند زد، چشمانش از شوق برق میزد؛ آیه "مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ.." آمده بود!!
آیه ۲۳ سوره احزاب :
«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»: «برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند مانند عبیده و حمزه و جعفر) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.»
راوی :همسرشهید نوید صفری
هدیه بروحمطهر اولیاءالله، شهدا وجمیع رفتگان صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
🏴 @taShadat 🏴
🕊🌼🌸🌹🌸🌼🕊
#دلنوشته
باز دلِ تنگم هوای صحبت #با_تو دارد
با تو که راه حق را پیمودی و از ما #خاکیان جدا و به #افلاکیان پیوستی
#ای_شهید_گمنام!
من و تو در #گمنامی با هم شریکیم
تو #پلاکت را گم کردی
و من #هویتم را
تو #پلاکت را گم کردی
و من همه #چیزم را
تو #پلاکت را گم کردی
و من #خدا را
به راستی چقدر زیبا #مادرت زهرای اطهر سلام الله علیها را درک کردی که از #خدا خواستی #گمنام بمانی ، تا ایشان به جای #مادرت عصرهای #پنجشنبه بر مزارت پای گذارد .
چه سعادتی #نصیبت شد .
کاش بودی...
#اما ...
#اما_نه ...
#همان_بهتر_که_نیستی
#همان_بهتر_که_نیستی و این همه #فساد را به #نظاره نمی نشینی
#دوست_شهید_من!
اینجا #حجاب معنا ندارد
خیلی از #دختران زمینی در ظاهر از زهرای مرضیه سلام الله عليها می گویند اما در #عمل...
خیلی از #مردان ما از #غیرت عباس علیه السلام می گویند ولی چیزی از #غیرت نمی دانند...
#آری !
ما #هویتمان را گم کرده ایم
ما #گمنام ترین #گمنامان عالم امکانیم
پس ای #شهید
برایمان #حمدی بخوان که تو زنده ای و ما مُرده ...
#شهدا
#گاهی_نگاهی
🌹🌹🕊🌻🕊🌹🌹
@dashtejonoon1
🌹🌹🕊🌻🕊🌹🌹
🍃🌺🍂🍃🍂🌺
#دلنوشته_مهدوی
السلام علی المهدی(عج)...
سلامی به ذکر و نمازتان...
از حالتان بگویید #مهدی_جان!!
از دلی که هزاران بار خونین گشته حرف بزنید.
بگویید که بفهمیم وبدانیم قصه ی تلخ #۱۱۸۳_سال نیامدنتان را
چه زیباعشق به امام حسین(ع) سرلوحه ی زندگیمان میشود.
باعشق امام حسین (ع) زندگی همیشه زیباست.
اما....
گاهی نجوا باخود که عشق امام مهدی (عج) کجای زندگیمان را رنگین کرده؟!
اصلا فراموشمان شده که #امام_حاضر_و_ناظری هم داریم.!!
مگر شما نهمین فرزند امام حسین (ع) نیستید؟!
مگر شما همان نیستید که هر روز واقعه ی کربلا برایتان زنده می شود و شما با چشمانی اشکبار نظاره گر می شوید؟!
لب باز کنید به سخن و تمام شبه ها را برطرف کنید.
رمضان می شود و راز عطش هویدا...
رمضان می شود و تشنگی امام حسین (ع) ملموس تر
اصلا این چه رازیست که همه را به گریه وا می دارد؟!
این چه عشقیست که هر رهگذر را پای سفره ی خود کشانده؟!
طعم تشنگی و مظلومیت و غربتتان را وقتی لمس می کنیم که تجربه اش نماییم.
نمی دانم...
تشنگی راشاید...
اما مظلومیت امام حسین (ع) را می شود حس کرد ، همانطور که ایشان چشیدند طعمش را؟!
بی گمان نه...
هیچکس...
هیچ وقت...
اما یک نفر را می شناسیم که شاید از امام حسین (ع) هم غریب تر باشد.
شاید که نه...
قطع به یقین همین است.!!
امام حسین (ع) تشنه ی آب بودند .
#حضرت_مهدی (عج) تشنه ی ظهور.
امام حسین (ع) زینب داشت و عباس...
اما #حضرت_مهدی!!
شما که را دارید #مهدی_جان؟!
کداممان جرعه ای از صبر زینب و قطره ای از عشق و وفای حضرت عشق را در راه شما برای شما چشیده ایم؟!
اصلا چند نفرند آنانکه زندگیشان را وقف شما کرده اند؟!
رمضان را تجربه می کنیم با تشنگی...نه عطش!!
شما نیز عطشانید ، می دانم
می دانم که هر لحظه عطشان رجوع شیعیانتان هستید!!
شاید عطشتان را با گریه های شبانه تان خاموش می کنید .
#مهدی ...
#سجاده...
#اشک_ودعا...
بگذریم،، حالمان بد می شود وقتی #عطش_ظهورتان، عطش حضورتان و غصه های بیشمارتان برایمان متصور می شود!!
عطشی که من و امثال من...
غصه ای که شیعیان شما....
می دانم مسبب نیامدنتان ماییم
اینک شما شرح دهید #رسم_انتظار را!!
شما که از همه مشتاق ترین مهدی جان
جهت سلامتی و تعجیل در فرج حضرت #ولیعصر_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
┏━━🍃🌺🍂━━┓
@dashtejonoon1
┗━━🍂🌺🍃━━┛
#حدیث_روز
#امام_حسین_علیه_السلام
کسی که بخواهد از راه #گناه به مقصدی برسد ، #دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد #گرفتار می شود
📙تحف العقول ، صفحه ۲۴۸
@dashtejonoon1
💐🌸🌺🌷🌺🌸💐
#همسرانه
#همسرداری_شهدا
#همسر_سردار_شهید
#یوسف_کلاهدوز
شاید #علاقه_اش را خیلی به من نمی گفت ولی در #عمل خیلی به من #توجه می کرد.
با همین کارهایش #غصه_دوری از خانواده ام #یادم می رفت.
#حقوق که می گرفت، می آمد #خانه و تمام #پولش را می گذاشت توی #کمد من و می گفت: هر جور خودت #دوست داری #خرج کن .
خرید #خانه با من بود.
اگر خودش #پول لازم داشت می آمد و از من می گرفت.
هر وقت هم که #دلم برای #پدر و #مادرم تنگ می شد ، آزاد بودم یکی دو هفته بروم #اصفهان. اصلاً سخت نمی گرفت. از #اصفهان هم که بر می گشتم، می دیدم #زندگی خیلی #مرتب و #تمیز است.
#لباسهایش را خودش #می_شست و #آشپزخانه را مرتب می کرد.
#جمعه_های_دلتنگی
💐🌸🌺🌷🌺🌸💐
@dashtejonoon1
💐🌸🌺🌷🌺🌸💐
💐🍀🌼🌺🌼🍀💐
#ربیع آمده اما #بهار من نرسید
به داد این دل سرگشته یار من نرسید
خداکند که بمیرم در این #غروب غریب
از این که #جمعه گذشت و نگار من نرسید
سوال می کنم از خود شبیه هفته ی قبل
چرا پناه دل بی قرار من نرسید؟؟
کنار #منتظران زار می زنم...از بس
زمان سرشدن #انتظار من نرسید
تمام ایل و تبارم فدای آمدنش
امید آخر ایل و تبار من نرسید
#محرم و #صفر دیگری گذشت اما
دوای زخم دل #سوگوار من نرسید
خداکند برسد باخودش مرا ببرد
تمام #سینه زنان را به کربلا ببرد...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💐🍀🌼🌺🌼🍀💐
@dashtejonoon1
💐🍀🌼🌺🌼🍀💐