💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💢 سبک زمینه یا شور حضرت ابالفضل العباس علیه السلام 💢
دیدم از دور شدی با نیزه تو زیرو رو
با دو دست جدا افتادی دست عدو
حالامن موندم و یک جسم درهم شده
ای رشیدم چقدر از قدّ تو کم شده
ای ماه قافله
ناله ام گم شده تو هلهله
چشم تو خورشید خیمه بود
بسته شد با تیر حرمله
امیّدِ خیمه ها
سر بلند کن از رویِ خاکا
ای علمدار بی دست من
بی دست چی جور زدی دست و پا
یار و غمخوار من
واویلا ای علمدارِ من
♦️♦️
پاشیده پیکرت چون اکبر دور و برم
خواب راحت نداره دیگه چشم حرم
روضه من رسید تا النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ
نگرانم پس از تو واسه مخدرات
غیرت الله من
شق القمر شدی ماه من
پاشو ببین دشمن میرسه
کم کم سمت خیمه گاه من
ای دلخسته ببین
پاشو دستای بسته ببین
گوشای پاره پاره شده
گوشواره ی شکسته ببین
یار و غمخوار من
واویلا ای علمدارِ من
✅میثم مؤمن نژاد-محرم ۱۴۰۳
#سبک_مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#زمینه
#شور
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💢 سبک زمینه یا زمزمه حضرت عباس علیه السلام 💢
نور قلب - ام البنین
آخ با صورت - خوردی زمین
خونی شده - بال و پرت
مادر اومد - بالا سرت
برگرد حتی بدون آب / برگرد واسه دل رباب
برگرد تا خواهرت نره / دست بسته به بزم شراب
سقای دشت کربلا ۴
♦️♦️
شیر افتاد و - دورش گرگا
هر کی اومد - می زد با پا
حتی فکرش - سخته سقا
زینب داره - میشه تنها
دستات داره جدا میشه / حرمله بی حیا میشه
با هر ضربه به سر تو / قامت زینب تا میشه
سقای دشت کربلا ۴
✅احسان نرگسی محرم ۱۴۰۳
#سبک_مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#زمزمه
#زمینه
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 مناجات محرمی با امام زمان عج در شب تاسوعا 💢
عمرمان بی تو گذشت و نرسیدی آقا
از ظهورت نرسیده ست نویدی آقا
سالها خائفی و دور شدی از حقّت
من بمیرم چه بلاها تو کشیدی آقا
پدرم دربه در کوه و بیابان گشتی
زنده باشیم بگو با چه امیدی آقا؟
ما همه دور همیم و تو شدی آواره
سالها بی کس و بی یار و وحیدی آقا
خیلی از کرده؛ پشیمانم و میدانم که
از گناهان من این گونه طریدی آقا
روضه ی مشک بخوانم که تو هم می آیی
هر کجا روضه ی عبّاس شنیدی آقا
گفت: شرمنده؛ که قلب تو شکستم اینجا
حال ِمن دیدی و اینگونه خمیدی آقا
طاقتی نیست تو را، تا به حرم برگردی
چون که از دیده ی من تیر کشیدی آقا
بوسه بر دست بریده زده ای حق داری
که از این زندگی ِدرد؛ بُریدی آقا
جان عبّاس نکش آه، به خیمه برگرد
خسته از هلهله ی خصم پلیدی آقا
این پیامم بده اصغر؛که علی شرمنده
قطره ای آب؛ ز مشکم نچشیدی آقا
✅علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)-محرم۱۴۰۳
#مناجات_محرمی_با_امام_زمان_عج
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 مناجات محرمی با امام زمان عجّلاللّه در شب تاسوعا 💢
ای قلب داغ دیدهٔ عالم بیا بیا
صاحب عزای ماه محرم بیا بیا
خیمه به خیمه، روضه شدم در فراق تو
ای همنشین گریهٔ نمنم بیا بیا
اشک فراق، شور شعور آفرین بود
شیرین شود ز فیض تو زمزم بیا بیا
شد شامل دعای تو هر کس به روضه ها
بهر فرج دعا کند هر دم بیا بیا
در خیمه ای که روضه عباس شد به پا
من با امید قول تو ماندم بیا بیا
ما نوکریم، خوب و بد از هم سوا نکن
ما را ببر به علقمه درهم بیا بیا
...
افتاد سرو علقمه و گفت یا اخا
نه مشک مانده است و نه پرچم بیا بیا
گر مشک تیر خورده صدا زد نرو نرو
اما گرفته است حرم، دم بیا بیا
چشم و دو دست و فرق سرش... وای مادرم
طوبای من گسسته شد از هم بیا بیا
✅سعید نسیمی
#مناجات_محرمی_با_امام_زمان_عج
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 مناجات محرمی با امام زمان عج در شب تاسوعا 💢
خورشید من که صبحدم بالا می آیی
بی طاقتم! امروز یا فردا می آیی؟
هر جا نشستی بین روضه یاد ما باش
هر جا نیایی، روضه ی سقا می آیی
از اول ماه عزا چشم انتظارم
چون مطمئنم روز تاسوعا می آیی
امروز آقاجان شما بر عکس عباس
صد بار رفتی علقمه ... اما می آیی
از داغ مشک پاره پاره غصه خوردی
با تشنگی از بین خیمه ها می آیی
محض تسلای دل ام البنینش
امروز را با مادرت زهرا می آیی
ارباب او فرمود که ای ماه تشنه...
خوشحال بودم دیدم از دریا می آیی
دستت قلم شد در قنوتی که گرفتی
با فرق خون از کوفه ی مولا می آیی
جای مژه چشمت پُر از تیر است اما
به چشم تارم باز هم زیبا می آیی
برخیز علمدارم علی در خیمه غش کرد
به مادرش گفتم همین حالا می آیی
باشد نیا ... وقتی که زینب معجرش رفت
بر نی کنار زینب کبرا می آیی ...
✅رضا دین پرور محرم ۱۴۰۳
#مناجات_محرمی_با_امام_زمان_عج
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 عمو جانِ رشیدی داشت این خیمه خدایا رفت 💢
خبر در علقمه در بین لشکر تواَمان پیچید
خبر هولی به راه انداخت بینِ این و آن پیچید
خبر آمد دوباره علقمه رفت آرزوی آب
همین که آب دورِ دستهای پهلوان پیچید
فرات اُفتاد پیشش التماسش کرد قدری نوش
صدای التماسِ آب در گوش زمان پیچید
جمالش روی آب اُفتاد حیران کرد عالم را
برای تشنگیاش نالهی آبِ روان پیچید
نهیبی زد به آب و مَشک از دستان او نوشید
تمام انبیا مبهوت، حرفش در جهان پیچید
خبر بینِ سپاه آمد اگر این مَشک برگردد...
دگر باید بساط جنگِمان را بیگمان پیچید
خبر آمد فقط دارد علَم... شمشیر اما نه
خبر در بین نخلستان میانِ شامیان پیچید
هزاران تیر آماده است اما هیبتش از دور
چه کرده که زبان از دیدنش بین دهان پیچید
خبر آمد که دارد میرسد... از دور باید زد
که ناگه از شریعه نعرهی صدها کمان پیچید
هزاران تیر صدها تیغ دهها نیزه باریدند
تنش وقتی که شد نِیزار تیغی آن میان پیچید
علَم محکم به مُشتش بود اما بازویش اُفتاد
جماعت شیر شد فریادهاشان بعد از آن پیچید
به دندان مَشک را دارد ، تمام آبرویش بود
عموی خیمه دورِ مَشک با کلِ توان پیچید
بمیرد حرمله وقتی که اسمش هست ، یعنی وای
بمیرم که سهشعبه بین مژگان آنچنان پیچید
عمودِ نانجیبی این وسط آمد ، زبانم لال
چنان زد بیمروت که ترَک خورد اَبروان پیچید
تنش روی زمین اما به سمت او نمیرفتند
خبر اما به شمر آمد خبر سوی سنان پیچید
حرامیها پس از آن آمدند و تا حسین آید
میان حلقههاشان ضربههای بیامان پیچید
سنان زد نیزهاش را، ساقهاش را هم شکست و رفت
گمانم درد آن با زور بین استخوان پیچید
علی آنجا نشسته بود وقتی که کَمش کردند
صدای نالهی زهرا میان آسمان پیچید
خبر آمد دوید از خیمه سمتِ علقمه زینب
دوید و دورِ پایش چادرِ او ناگهان پیچید
رُباب از هولِ دشمن بچه را برداشت در خیمه
سریعاً چادرش راه دورِ طفل بیزبان پیچید
حسین آمد همه رفتند زد صیحه به طوری که
مدینه گریهی امالبنین ناله کنان پیچید
عمو جانِ رشیدی داشت این خیمه خدایا رفت
صدای طفل ساکت شد صدای خیزران پیچید
خبر آمد که زینب دستِ خود را بر سرش بگذاشت
صدای نالهی عمه که میگفت الامان پیچید
«خبر داری که بعد از تو به کوچه گردی اُفتادم »
خبر داری که گیسویی به دست ساربان پیچید
فقط یک دفعه پیشِ زجر طفلی از عمویش گفت
چنان سیلی به دختر زد صدا در کاروان پیچید
عمو شرمنده بود و جای او بابا به پیشش رفت
همینکه دید سر را، در خرابه بوی نان پیچید
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۴/۲۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 هضم داغت ای علمدار دلاور مشکل است 💢
بی تو برگشتن به خیمه ای برادر مشکل است
کار من با رفتنت چندین برابر مشکل است
تا تو بودی در حرم پشتم به کوهی گرم بود
زندگی کردن بدون تو برادر مشکل است
بعد تو دیگر چگونه وعده ی آبی دهم؟
قول دادن بعداز این سقای لشگر مشکل است
پس چه شد تکبیر سوم ؟ بچه ها دلواپس اند
گرچه دیگر گفتن الله اکبر مشکل است
نحوه ی افتادنت از اسب پشتم را شکست
هضم داغت ای علمدار دلاور مشکل است
تیر بیرون می کشم از چشم زیبایت ولی
بستن زخم عمیق کاسه ی سر مشکل است
ای رشید قطعه قطعه دست و پایت پس کجاست؟
با چنین وضعیتی تشییع پیکر مشکل است
روی پای فاطمه چشمان خود را وا مکن
دیدن خون مردگی روی مادر مشکل است
ضجه ی اهل حرم دارد کبابم می کند
بی گمان تسکین خواهر های مضطر مشکل است
شمر بالای بلندی رفته می رقصد ببین!
دیدن این صحنه های زجر آور مشکل است
از تو دل کندم ولیکن قلبم از جا کنده شد
هرچه باشد خب وداع بار آخر مشکل است
روسری دخترانم را زدم محکم گره
حق بده شام غریبان حفظ معجر مشکل است
✅علیرضا خاکساری محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 از دست عمود است تنت تا شده است؟ 💢
در چشم تو صد چشمه ی خون وا شده است
با زخم سرت شکاف معنا شده است
این تیر که در چشم ترت خوابیده
انگار که در قلب منم جا شده است
هم عرش ترین ساقی خوش سیمایم
از دست عمود است تنت تا شده است؟
من از تو شنیدم که برادر گفتی؟
عمری ست که از تو این تقاضا شده است
بعد از تو نیاید که ببیند زینب
جای تو سنان است که سقا شده است
چشمان پر از زخم تو روشن سردار
دور حرمت حرمله پیدا شده است
ای کاش نبینیم که فردا چه کسی
هم قافله با زینب کبری شده است
فردا تو نباشی که ببینی زینب
در محمل بی پرده تماشا شده است
✅حسن کردی محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 گفت از بس چشم گفتی چشمهایت چشم خورد 💢
گفت غیر از ما نبین یاری دگر گفتم به چشم
با خبر از ما وز عالم بی خبر گفتم به چشم
گفت من عشقته قتلته گفتم چه خوب
گفت تو عشق منی خون کن جگر گفتم به چشم
گفت عاشق هدیه بر معشوق خود می آورد
گفتمش من چه بیارم گفت سر گفتم به چشم
گفت ای سرمست کارت چیست گفتم ساقی ام
گفت آبی بهر طفلانم ببر گفتم به چشم
مادرم ام الوفا بودهست ، این دانست و گفت
مشک را پر کن خودت عطشان گذر گفتم به چشم
دید دندان تیز کرده تیغ دشمن بهر مشک
گفت دستت را برایش کن سپر گفتم به چشم
دستم افتاد و گره از کار مشکم وا نشد
گفت با دندان گره وا کن پسر گفتم به چشم
گفت جای بچه های فاطمه ، گفتم به دل
گفت جای رفتن تیر خطر ، گفتم به چشم
گفتمش من پیشمرگ شیرخوارت گفت آه
میخورد اول کجا تیر سه پر گفتم به چشم
گفت از بس چشم گفتی چشمهایت چشم خورد
چشمهایت را بپوشان از نظر گفتم به چشم
گفتمش اعجاز از من بر میآید امر کن
گفت خواهم از سرت شق القمر گفتم به چشم
گفتمش من ساقی لب تشنگانم گفت پس
نیزه های تشنه را بر جان بخر گفتم به چشم
گفتمش من غیرت اللهم ، عزیز الله گفت
گریه کن بر دختران در نظر گفتم به چشم
آخرش هم گفت چشمت را به روی نی ببند
تا که زینب را نبینی در گذر گفتم به چشم
✅وحید عظیم پور محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 گرچه افتادی، ستونِ خیمهی مایی هنوز 💢
آب شد بیآبرو، اما تو سقایی هنوز
رود شد مرداب و مُرد، اما تو دریایی هنوز
دخترانم با خدای آب، فکرش را نکن
غرقِ دریای عطش هم فکر آنهایی هنوز
بیعلَم، بیدست، بیسر هم علمدار منی
گرچه افتادی، ستونِ خیمهی مایی هنوز
شیرِ زخمی باز هم شیر است، حتی در حصار
غم مخور کرَارِ در خون، مثل بابایی هنوز
هر کسی یک شاخه از سروِ تو را برداشت برد
گرچه غارت شد تنت، خوش قدّ و بالایی هنوز
چشمها را خیره کردی با خسوفِ سرخِ خویش
ماهِ در حالِ غروبم!، بسکه زیبایی هنوز
جانِ بر لب را ببین، برگرد راهِ رفته را
یک نفس خرجِ برادر کن، مسیحایی هنوز
مادرم آمد تو را یک سر به داغِ کوچه برد
اشکهایت روضه میخوانند، آنجایی هنوز
ای مزارِ کوچکت صدها سوالِ بیجواب
چارده قرن است در مقتل معمّایی هنوز
✅رضا قاسمی محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#شب_نهم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 دست بر پهلو به بالینم رسیده مادرت 💢
خواستم آبی رسانم در حرم اما نشد
گفته بودم مشکها می آورم اما نشد
خواستم پیش رباب این مشکِ پر آب آورم
تا نگوید تشنه جان داد اصغرم اما نشد
خواستم سیراب سازم تشنگان خیمه را
تا مگر خشنود گردد خواهرم اما نشد
خواستم بالاسر خواهر بمانم در حرم
تا نگوید وای من از معجرم اما نشد
جای دستانم سرِ راه تو ای مولای من...
خواستم بر پای تو افتد سرم اما نشد
چون دو دستم قطع شد، دستِ عالمگیری نماند
خواستم گیرم بدستِ دیگرم اما نشد
خواستم مانع شوم از غارت اهل خیام
گفتم ایدل، من امیر لشکرم اما نشد
اولین بار است، تو اِستاده، من افتاده ام
خواستم خیزم بپای رهبرم اما نشد
خواستم دستی نگیری بر کمر از داغ من
تا نخندد کس به اشکِ سرورم اما نشد
دست بر پهلو به بالینم رسیده مادرت
کاش میشد انتقامِ، مادرم اما نشد
کاش میشد از سرِ نیزه نبینم بارها
تازیانه خوردنِ اهل حرم اما نشد
تا قیامت از برایم شرم ماند و شرم ماند
خواستم تسکین بر این چشمِ ترم اما نشد
✅محمود ژولیده-محرم۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶
💢 آنکه با توست دگر منت دولت نکشد 💢
تو شدی دیده که آمال به جنت نکشد
سرو هم چون قد زیبای تو قامت نکشد
از گدایانِ تو پرسیدم و گفتند جواب
آنکه با توست دگر منت دولت نکشد
میلِ نقاش ، علی بود کشید اما دید
قلمش جز به روی ماه تو صورت نکشد
چوبه ی پرچم تو حکم عمود است به ما
گره اش وا نشد آنکس که علامت نکشد
دیدنِ گنبد تو آخر دنیای من ست
کار این چشم دگر تا به قیامت نکشد
گفت ارباب که او هم به تو آورد پناه
هر چه جز شانه ی تو بارِ امامت نکشد
از همان بدو تولد به تو گفت ام بنین
که محال ست تو کارت به شهادت نکشد
✅حامد آقایی- محرم۱۴۰۳
#مدح_و_مناجات_با_حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#شب_نهم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 تو از خجالت رباب آب شدی 💢
عموی مهربون ما ابالفضل
تموم شده توون ما ابالفضل
یه جرعه آب برای اصغر بیار
آتیش زدن به جون ما ابالفضل
تشنگی بچه ها رو سر بده
یه جرعه آب به علی اصغر بده
شش ماهمون غش کرده توی خیمه
یه قوتی به قلب مادر بده
قول دادی میری و با آب میایی
تو اخرین امید خیمه هایی
کنار علقمه شلوغ شد بیا
ما آب نمی خوایم عموجون کجایی
ماه ما رو به خاک وخون کشیدن
بابا می گه که دستاتو بریدن
پاشو پناه خیمه ها ابالفضل
تموم لشگر به بابا خندیدن
رفتی دل تموممون خالی شد
روی تو صد هزار کمون خالی شد
یه جور زدن با تیر به چشم نازت
کاسه ی چشمت عموجون خالی شد۱
مشک تو شد خالی و پاره عمو
چاره چیه شدم بیچاره عمو
چی به سر تنت اومد که بابا
نمی تونه تو رو بیاره عمو
از تشنگیِ ماها بی تاب شدی
محضر فاطمه شرفیاب شدی
قبر تو کوچیکه همه می دونن
تو از خجالت رباب آب شدی
۱- پیشتر برای حضرت ام البنین سلام الله علیها در گروه یا مظلوم همین مضمون را استفاده کردم
✅مجید احدزاده - محرم۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 تویی که از ادبت داستان فراوان است💢
برای وصف تو گرچه زبان فراوان است
نمی رسم به ثنایت بیان فراوان است
قمر یکیست در این خاندان ابوفاضل
ولی ستاره در این کهکشان فراوان است
هزار ترکه ی تیر است در تن علمت
برای عرض وفایت نشان فراوان است
تمایز تو به این است ، نافذ البصری
وگرنه صورت خوش در جهان فراوان است
تویی که مردی به مردانگیت می نازد
تویی که از ادبت داستان فراوان است
کسی که حصن حصین شد امان نمی خواهد
که در بهشت ولایت امان فراوان است
به حرمت لب خشک امام برگشتی
حکایت لبت ای پهلوان فراوان است
به قامتی که بلند است "صار کالقنفذ"
برای قد تو تیرو کمان فراوان است
اگر که شیر نبیند شغال می آید!!!
برای کشتنت حالا زمان فراوان است
شبیه برگ درختان سر تو می ریزد
چقدر دور و بر تو خزان فراوان است
به قبر و برزخ و حشرم دم از تو خواهم زد
برای عرض ارادت مکان فراوان است
✅مجید احدزاده ۱۴۰۳/۴/۲۴
#مدح_و_مناجات_با_حضرت_عباس_علیه_السلام
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 پس از تو دورِ دختران شراب هست و خیزران 💢
دو دستِ تو که بر زمین دو دست من که بر کمر
نمانده دستِ دیگری که خاک بر سرم کنم
به قد گاهوارهای کجاست راه چارهای
که گریه بر تنت کنم که گریه بر حرم کنم
حرامی است و این حرم به نیزه تکیه میدهم
ببخش میروم تو را رها برابرم کنم
رسیده است از نجف علی و داد میزند
نمیشود که چارهای به حال مادرم کنم
رُباب خانهاش خراب سکینه زار میزند
که معجر اضافهای بیار بر سرم کنم
نه مرهمی به تاولی به آبله به خارها
نه کفشهای پارهای که پای دخترم کنم
پس از تو دورِ دختران شراب هست و خیزران
به نیزهام نمیشود کمک به خواهرم کنم
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۴/۲۴
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#زبانحال
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 امید هر کسی شده گرفتار به روز تاسوعای هیئت توست 💢
ماه عزا، ماه ضیافت توست
ماه عطای بی نهایت توست
بالاتر از نماز شب، ابالفضل
عرض ادب به شأن و ساحت توست
اُم بنین مادر تو بوده که ...
در همه جا حرف مروت توست
"یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ"
حکایت از دو دست رحمت توست
ماه بلند آسمان ابالفضل
دلم اسیر قد و قامت توست
اینکه شدی حسرت هر شهیدی
گوشه ای از اوج شرافت توست
عالِمةٌ غَیرَ مُعلمَة، هم
به امر حق، تحت کفالت توست
امید هر کسی شده گرفتار
به روز تاسوعای هیئت توست
ارامنه، بر علمت دخیلند
این از عواقب کرامت توست
بهای تو به یک امان نامه نیست
محبت حسین، قیمت توست
گرفته گر علقمه بوی زهرا
نشانی از مقام عصمت توست
مریضم و تنها دوای دردم
یک اربعین آقا زیارت توست
یا نافِذَالبَصیرة، چشمت چه شد؟
دلم شکسته از جراحت توست
تیری که حرمله به مشکت زده
دلیل حیرت و خجالت توست
✅محمد جواد شیرازی- محرم۱۴۰۳
#مدح_و_مناجات_با_حضرت_عباس_علیه_السلام
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#شب_نهم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 با این برادر کِی دل خواهر بسوزد 💢
گیرم که آتش باشد و سنگر بسوزد
تا با حقی حاشا تو را باور بسوزد
تا تشنگان هستند ساقی می ننوشد
حتی اگر از تشنگی حنجر بسوزد
ساقی به دریا رفت و ساحل چشم در راه
آتش در آب افتاده آب آور بسوزد
عباس یعنی غیرت اللهی که تا هست
حاشا که در آتش حرم دیگر بسوزد
عباس یعنی زینب و زینب ابالفضل
با این برادر کِی دل خواهر بسوزد
زینب تمام حجت یک اعتقاد است
حاشا که زینب باشد و معجر بسوزد
✅محسن ناصحی- محرم۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 چه جلوهای است که بابالحوائجِ همهای 💢
سلام کردم و گفتم سلامِ ما عباس
قنوت بستم و خواندم که آتنا عباس
سلام حضرتِ سجده سلام حضرتِ فضل
سلام سیدنا سیدالبُکاء عباس
چراغ خانهی امالبنین کفیل حرم
خیال فاطمه راحت شده است با عباس
دخیلِ دست من ای دستگیرِ بی دستم
بگیر دست مرا بین دستها عباس
رسیدهام به حرم تا که جبرئیل شوم
که بالِ من ببری بام کبریا عباس
زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی
مدد زِ غیر تو ننگ است نزد ما عباس
چه جلوهای است که بابالحوائجِ همهای
که ارمنی ندهد دل به جز شما عباس
در امتداد علی آمدی ، زمانه شنید
صدای حیرت مرحب که مرحبا عباس
میان جمع سلحشورها رساندی تو
کلاس رزم علی را به انتها عباس
بزن به صحنه صفین با نقاب ولی
مباد چشم زنندت تورا تورا عباس
به رزم مالکاشتر چه دیده میگوید
اگر غلط نکنم این علی است یا عباس
به بام کعبه قدم زن که منبرت بشود
که خطبهی تو شود شرح مرتضی عباس
چقدر نام علی میبریم با نامت
که دیدهایم علی را در این نما عباس
قسم به وعده شیرین من یمت یرنی
چه میشود که علی با حسین با عباس...
به جز حسین نگفتی به جز علی حاشا
به جز حسین ندیدی به جز خدا عباس
نفَس بده که نفس پای این علم بزنیم
که آخرین نفس ماست سیدا عباس
چه غم برای گرههای کور ما ، وقتی
گره زدیم به شالی گرهگشا عباس
غریب نیست که در کشتی نجات حسین
بگویم اینکه فقط بوده ناخدا عباس
ضریح تو زرهات شد که ما دخیل شویم
که روی ما بشود رو به کربلا عباس
هنوز علقمه سوزان فرات سرگردان
هنوز پرسش آبی چراچرا عباس
هنوز مَشک و سکینه هنوز اشک و رُباب
هنوز نالهی برگرد خیمهها عباس
همینکه دید که اصرار میکنی بروی
حسین زیر لبی گفت که: کجا عباس؟
تویی بهانهی این معرکه بنفسی انت
فقط حسین به تو گفت که بنفسی انت
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۴/۲۴
#مدح_و_مناجات_با_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 سکینه دیدنت را آرزو کرده ابوفاضل 💢
میان خنده ی دشمن گرفتارم به دشواری
کنار علقمه جان می دهی یارم به دشواری
مرا انداخته داغت علمدارم به دشواری
چگونه از نگاهت تیر بردارم به دشواری
میان آسمانم ماه بودی، مُنشقت کردند
به ضرب گرز سنگینی به حیدر ملحقت کردند
خمیده آمد سویت، تنت را مختصر دیدم
نشستم بر تن آشفته ات چون ابر باریدم
چنان مصحف دو دستت را به اشک دیده بوسیدم
چرا شرمنده ای؟! از آب که چیزی نپرسیدم
به پای عهد خود آخر گذشتی از سر و جانت
خودم دیدم که مانده روی مشکت جای دندانت
دو بالت شد جدا از پیکرت با ضربه ی شمشیر
کمانداران رها کردند از چله هزاران تیر
اگرچه پیکرت شد از هجوم تیرها تسخیر
به چوب پرچمت تیری نخورده ماه عالمگیر
سه شعبه، دیده ات را زیر و رو کرده ابوفاضل
سکینه دیدنت را آرزو کرده ابوفاضل
نمانده خیلی از آن قد و بالای دل آرایت
نمانده چیزی از آن چشم های ناز و زیبایت
تو که تا علقمه رفتی چرا خشک است لب هایت؟!
یل ام البنین، زهرا شود دیگر پذیرایت
پس از غم های طولانی بیا یک خواب راحت کن
سرت را روی دامانش گذار و استراحت کن
برای ماندن و برگشتنت انگار راهی نیست
میان خیمه، غیر از چند تا کودک، سپاهی نیست
برای زینبم بعد از کفیلش تکیه گاهی نیست
عمود خیمه ات را می کشم، یعنی پناهی نیست
ببین عباس این زن ها ز بس که آبرومندند
گره روی گره بر روسریِ خویش می بندند
نصیبت علقمه بود و نصیبم می شود گودال
چه گودالی که خواهد شد ز سنگ و نیزه مالامال
امان از هتک حرمت ها، امان از غارت و جنجال
شود در پیش چشم اهل خیمه پیکرم پامال
دو چشم نافذت را بستی و خون شد دلم عباس
قد رعنای کوچک گشته ات شد قاتلم عباس
✅محمد جواد شیرازی- ۱۴۰۳/۰۴/۲۴
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 آن دم که نوشتند علمدار نیامد 💢
از طایفهی عصمت و از نسل غدیری
دریای رفیعی وسط خاک کویری
پر کرده خدا از کرمت توبره اش را
هرگاه به باب تو رسیدست فقیری
ای برق نگاه تو اماننامهی عالم
هیهات امانی ز یزیدان بپذیری
آن آب که میریخت ز مشک تو در آن دشت
تا پهلوی صدیقه نشان داد مسیری
صدبار بمیرم متحیر شدنت را
تا زخم به مشک تو رساندند به تیری
بی دست شوی فرق سرت را که بکوبند
خود بهتر از آن است که از شرم بمیری
هنگام نزول تو جهان غرق تماشاست
لبریز نگاه است زمین خوردن شیری
آن دم که نوشتند علمدار نیامد
کردند به تن دخترکان رخت اسیری
قنداقه نیاز است به آن پیکر کوچک
بیهوده نگردید به دنبال حصیری
✅سید محمد حسینی(زخم حسینی)-محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 سکینه داد زند آمده مرا بخرد... 💢
کشیدهام زِ تنت نیزهای حلالم کن
که تکیهگاه کنم تا حرم مرا ببرد
بیا خدای ادب، پیش جمع بیادبان
بلند شو که کسی محترم مرا ببرد
قرار بود به دستت کنیم تکیه همه
قرار نیست که دست قلم مرا ببرد
پس از تو صبرِ حُسینت به لب رسیده بگو
سپاه نیزه بریزد سرم مرا ببرد
به روی دامن پهلو شکسته اُفتادی
منم شکسته مگر مادرم مرا ببرد
صدای خواهرمان پیش ناقه بعد از توست
که شمر آمده دور و برم مرا ببرید
سکینه داد زند آمده مرا بخرد...
عمو کجاست که با خواهرم مرا ببرید
✅حسن لطفی ۱۴۰۳۰۴/۲۵
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#زبانحال
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 نگاه العطش کودکان به دستش بود 💢
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چراکه حضرت مشکلگشا اباالفضل است
دو دست داده به راه خدا و پس چهعجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است
به جملهجملهی «یا کاشِفَالکُروب» قسم
که استجابت صدها دعا اباالفضل است
نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین
کسی که شد همهچیزش فدا اباالفضل است
شدم اسیر تو و مادرم بهمن آموخت
دوای درد گرفتارها اباالفضل است
چه ترس دارد از آتش؟ چه ترس از دوزخ؟
اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است
خود امام زمان گفته است میآید
بهمجلسی که درآن ذکر یااباالفضل است
بگیر ذکر اباالفضل با امامزمان
کههست حضرتصاحبعزا امامزمان
فقط نه گردش چرخ جهان به دستش بود
که اختیار زمین و زمان به دستش بود
فقط نه این که علمدار خیمهگاه حسین
عمود خیمهی هفتآسمان به دستش بود
کریم بود شبیه برادر و پدرش
که چشم خواهش هرناتوان به دستش بود
به تیر اخم اباالفضل در کمین افتاد
سپاه دشمن اگرچه کمان به دستش بود
به قصد جنگ نیامد، ولی اگر میخواست
به ضربهای سر هر پهلوان به دستش بود
دل تمام حرم بود قرصِ بودن ماه
هرآنزمان علم کاروان به دستش بود
تمام آبرویش مشک آب شد، وقتی
نگاه العطش کودکان به دستش بود
از آستانهی هرچشم، اشک را برداشت
خبر رسید اباالفضل مشک را برداشت
شبیه باز شکاری که رو به علقمه رفت
هزار چشم به همراه او به علقمه رفت
سلاح غیرت خود را به تن حمایل کرد
به اشکچشم و به بغضگلو به علقمه رفت
دخیل بست به مشکش نگاه اهل حرم
هزار حسرت و صد آرزو به علقمه رفت
«وَ إن یَکاد» نشستهست بر لب همه، چون
میان چشمونظرها عمو به علقمه رفت
آهای دشمن اگر ذرهای شرف داری!
بههوشباش که با آبرو به علقمه رفت
چه حکمتیست که هرکس بهجنگ میآمد
برای کشتن او با وضو به علقمه رفت؟
ندای «اَدرِک اَخا» هم حکایتی دارد
اگرکه عاقبت این گفتگو به علقمه رفت
گریز آخر هر روضهخوان همین شد؛ آه...
عمود خیمهی ما نقش بر زمین شد؛ آه...
گذشته است در اين داغ آب از سر آب
که آب هم شده شرمنده در برابر آب
دوباره روی دل آب ماند داغ لبش
چرا که تشنهی لبهای اوست حنجر آب
هنوز مزّهی آن جرعه مانده در دهنش
که ريختهست بهدست خودش بهساغر آب
همین که قطرهی اشکش بهروی آب افتاد
نشست زخم عمیقی به روی پيکر آب
گرفته بود سرش را به روی زانویش
کنار علقمه با اضطراب مادر آب
چه پيش آمده در علقمه مگر؟ که شده است
«خجلکنندهی عباس» نام ديگر آب
به مشک تیر زدند و فرات با خود گفت:
اگر خجل شده عباس، خاک بر سر آب
فرات و مشک و علم نیز روضهخوان شدهاند
شریک داغ غم صاحبالزّمان شدهاند...
به هر نوشتهی دیگر مقدم است هنوز
کسیکه هرچه بگوییم از او کم است هنوز
علاج هجر بهجز صبح بودن او نیست
که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز
خودش «وحید و فرید و طرید» خوانده شده
ولی پناه و امید دوعالم است هنوز
به انتقام شهیدان دین میآید او
که روی گنبد اسلام پرچم است هنوز
در این حسینیهها لحظهلحظه با یادش
بساط عاشقی ما فراهم است هنوز
برای شستن درد فراق کافی نیست
که روی گونهی ما اشک نمنم است هنوز؟
خدا کند که دم انتقام سر برسد
که صبحوشام برایش محرم است هنوز.
دعا کنیم شب هجر را سحر برسد
زمان غیبت مولای ما به سر برسد
✅مجتبی خرسندی- محرم۱۴۰۳
#مدح_و_مناجات_با_حضرت_عباس_علیه_السلام
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#الهم_عجل_لویک_الفرج
#تاسوعا
#شب_نهم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 دارد تمام می شود انگار، این دهه 💢
یوسف نیامدی سر بازار، این دهه
یا اینکه من ندیدمت ای یار، این دهه
بیگانه ها مرا به پشیزی نمی خرند
من را ببین به چشم خریدار، این دهه
چون باورم نمی شود اینجا نیامدی
از یاد من نمی رود این بار، این دهه
آقا برای آمدنت پهن کرده ام
سجاده ای به وسعت دیدار، این دهه
رجعت، بلوغ سینه زنی های شیعه است
عالم شد از حضور تو سرشار، این دهه
خون شهید کرببلا خطّ قرمز است
خطیّ که داد بر همه اخطار، این دهه
حس کردم از تمام وجود خودم ترا
دیشب که شد به نام علمدار، این دهه
من ده شب است روزهء گریه گرفته ام
تا از سرشک تو کنم افطار، این دهه
در روضه ات نشستم و باور نمیکنم
دارد تمام می شود انگار، این دهه
✅رضا دین پرور
#مناجات_محرمی_با_امام_زمان_عج
#شب_عاشورا
#تاسوعا
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#اشعار_محرم
t.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔷🔶🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 مرثیه حضرت عباس علیه السلام از زبان مادرش ام البنین 💢
به تیغی حیف گیسویت گسستند
دو بازویت دو بازویت گسستند
از آنجایی که من بوسیده بودم
بمیرم هر دو اَبرویت گسستند
♦️♦️
انیس گریههایم را گرفتند
توانِ دست و پایم را گرفتند
کمانیتر شدم از زینب افسوس
سرِ پیری عصایم را گرفتند
♦️♦️
بهارم را چه سان پاییز و کردند
دلم را از غمت لبریز و کردند
سرت ای کاش رویِ نیزه میماند
تو را از مرکبی آویز و کردند
♦️♦️
غمت راهِ نفس بر سینه بسته
ترک بر چهره ی آیینه بسته
زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من
ببین عباس دستم پینه بسته
♦️♦️
از آن سرو علی بنیاد و صد حیف
از آن قامت از آن شمشاد و صد حیف
دو دستی که عصای پیریم بود
خداوندا ز تن افتاد و صد حیف
✅حسن لطفی
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#زبانحال
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶