🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 گفت از بس چشم گفتی چشمهایت چشم خورد 💢
گفت غیر از ما نبین یاری دگر گفتم به چشم
با خبر از ما وز عالم بی خبر گفتم به چشم
گفت من عشقته قتلته گفتم چه خوب
گفت تو عشق منی خون کن جگر گفتم به چشم
گفت عاشق هدیه بر معشوق خود می آورد
گفتمش من چه بیارم گفت سر گفتم به چشم
گفت ای سرمست کارت چیست گفتم ساقی ام
گفت آبی بهر طفلانم ببر گفتم به چشم
مادرم ام الوفا بودهست ، این دانست و گفت
مشک را پر کن خودت عطشان گذر گفتم به چشم
دید دندان تیز کرده تیغ دشمن بهر مشک
گفت دستت را برایش کن سپر گفتم به چشم
دستم افتاد و گره از کار مشکم وا نشد
گفت با دندان گره وا کن پسر گفتم به چشم
گفت جای بچه های فاطمه ، گفتم به دل
گفت جای رفتن تیر خطر ، گفتم به چشم
گفتمش من پیشمرگ شیرخوارت گفت آه
میخورد اول کجا تیر سه پر گفتم به چشم
گفت از بس چشم گفتی چشمهایت چشم خورد
چشمهایت را بپوشان از نظر گفتم به چشم
گفتمش اعجاز از من بر میآید امر کن
گفت خواهم از سرت شق القمر گفتم به چشم
گفتمش من ساقی لب تشنگانم گفت پس
نیزه های تشنه را بر جان بخر گفتم به چشم
گفتمش من غیرت اللهم ، عزیز الله گفت
گریه کن بر دختران در نظر گفتم به چشم
آخرش هم گفت چشمت را به روی نی ببند
تا که زینب را نبینی در گذر گفتم به چشم
✅وحید عظیم پور محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 گرچه افتادی، ستونِ خیمهی مایی هنوز 💢
آب شد بیآبرو، اما تو سقایی هنوز
رود شد مرداب و مُرد، اما تو دریایی هنوز
دخترانم با خدای آب، فکرش را نکن
غرقِ دریای عطش هم فکر آنهایی هنوز
بیعلَم، بیدست، بیسر هم علمدار منی
گرچه افتادی، ستونِ خیمهی مایی هنوز
شیرِ زخمی باز هم شیر است، حتی در حصار
غم مخور کرَارِ در خون، مثل بابایی هنوز
هر کسی یک شاخه از سروِ تو را برداشت برد
گرچه غارت شد تنت، خوش قدّ و بالایی هنوز
چشمها را خیره کردی با خسوفِ سرخِ خویش
ماهِ در حالِ غروبم!، بسکه زیبایی هنوز
جانِ بر لب را ببین، برگرد راهِ رفته را
یک نفس خرجِ برادر کن، مسیحایی هنوز
مادرم آمد تو را یک سر به داغِ کوچه برد
اشکهایت روضه میخوانند، آنجایی هنوز
ای مزارِ کوچکت صدها سوالِ بیجواب
چارده قرن است در مقتل معمّایی هنوز
✅رضا قاسمی محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#شب_نهم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 دست بر پهلو به بالینم رسیده مادرت 💢
خواستم آبی رسانم در حرم اما نشد
گفته بودم مشکها می آورم اما نشد
خواستم پیش رباب این مشکِ پر آب آورم
تا نگوید تشنه جان داد اصغرم اما نشد
خواستم سیراب سازم تشنگان خیمه را
تا مگر خشنود گردد خواهرم اما نشد
خواستم بالاسر خواهر بمانم در حرم
تا نگوید وای من از معجرم اما نشد
جای دستانم سرِ راه تو ای مولای من...
خواستم بر پای تو افتد سرم اما نشد
چون دو دستم قطع شد، دستِ عالمگیری نماند
خواستم گیرم بدستِ دیگرم اما نشد
خواستم مانع شوم از غارت اهل خیام
گفتم ایدل، من امیر لشکرم اما نشد
اولین بار است، تو اِستاده، من افتاده ام
خواستم خیزم بپای رهبرم اما نشد
خواستم دستی نگیری بر کمر از داغ من
تا نخندد کس به اشکِ سرورم اما نشد
دست بر پهلو به بالینم رسیده مادرت
کاش میشد انتقامِ، مادرم اما نشد
کاش میشد از سرِ نیزه نبینم بارها
تازیانه خوردنِ اهل حرم اما نشد
تا قیامت از برایم شرم ماند و شرم ماند
خواستم تسکین بر این چشمِ ترم اما نشد
✅محمود ژولیده-محرم۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶
💢 آنکه با توست دگر منت دولت نکشد 💢
تو شدی دیده که آمال به جنت نکشد
سرو هم چون قد زیبای تو قامت نکشد
از گدایانِ تو پرسیدم و گفتند جواب
آنکه با توست دگر منت دولت نکشد
میلِ نقاش ، علی بود کشید اما دید
قلمش جز به روی ماه تو صورت نکشد
چوبه ی پرچم تو حکم عمود است به ما
گره اش وا نشد آنکس که علامت نکشد
دیدنِ گنبد تو آخر دنیای من ست
کار این چشم دگر تا به قیامت نکشد
گفت ارباب که او هم به تو آورد پناه
هر چه جز شانه ی تو بارِ امامت نکشد
از همان بدو تولد به تو گفت ام بنین
که محال ست تو کارت به شهادت نکشد
✅حامد آقایی- محرم۱۴۰۳
#مدح_و_مناجات_با_حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#شب_نهم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 تو از خجالت رباب آب شدی 💢
عموی مهربون ما ابالفضل
تموم شده توون ما ابالفضل
یه جرعه آب برای اصغر بیار
آتیش زدن به جون ما ابالفضل
تشنگی بچه ها رو سر بده
یه جرعه آب به علی اصغر بده
شش ماهمون غش کرده توی خیمه
یه قوتی به قلب مادر بده
قول دادی میری و با آب میایی
تو اخرین امید خیمه هایی
کنار علقمه شلوغ شد بیا
ما آب نمی خوایم عموجون کجایی
ماه ما رو به خاک وخون کشیدن
بابا می گه که دستاتو بریدن
پاشو پناه خیمه ها ابالفضل
تموم لشگر به بابا خندیدن
رفتی دل تموممون خالی شد
روی تو صد هزار کمون خالی شد
یه جور زدن با تیر به چشم نازت
کاسه ی چشمت عموجون خالی شد۱
مشک تو شد خالی و پاره عمو
چاره چیه شدم بیچاره عمو
چی به سر تنت اومد که بابا
نمی تونه تو رو بیاره عمو
از تشنگیِ ماها بی تاب شدی
محضر فاطمه شرفیاب شدی
قبر تو کوچیکه همه می دونن
تو از خجالت رباب آب شدی
۱- پیشتر برای حضرت ام البنین سلام الله علیها در گروه یا مظلوم همین مضمون را استفاده کردم
✅مجید احدزاده - محرم۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 تویی که از ادبت داستان فراوان است💢
برای وصف تو گرچه زبان فراوان است
نمی رسم به ثنایت بیان فراوان است
قمر یکیست در این خاندان ابوفاضل
ولی ستاره در این کهکشان فراوان است
هزار ترکه ی تیر است در تن علمت
برای عرض وفایت نشان فراوان است
تمایز تو به این است ، نافذ البصری
وگرنه صورت خوش در جهان فراوان است
تویی که مردی به مردانگیت می نازد
تویی که از ادبت داستان فراوان است
کسی که حصن حصین شد امان نمی خواهد
که در بهشت ولایت امان فراوان است
به حرمت لب خشک امام برگشتی
حکایت لبت ای پهلوان فراوان است
به قامتی که بلند است "صار کالقنفذ"
برای قد تو تیرو کمان فراوان است
اگر که شیر نبیند شغال می آید!!!
برای کشتنت حالا زمان فراوان است
شبیه برگ درختان سر تو می ریزد
چقدر دور و بر تو خزان فراوان است
به قبر و برزخ و حشرم دم از تو خواهم زد
برای عرض ارادت مکان فراوان است
✅مجید احدزاده ۱۴۰۳/۴/۲۴
#مدح_و_مناجات_با_حضرت_عباس_علیه_السلام
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 پس از تو دورِ دختران شراب هست و خیزران 💢
دو دستِ تو که بر زمین دو دست من که بر کمر
نمانده دستِ دیگری که خاک بر سرم کنم
به قد گاهوارهای کجاست راه چارهای
که گریه بر تنت کنم که گریه بر حرم کنم
حرامی است و این حرم به نیزه تکیه میدهم
ببخش میروم تو را رها برابرم کنم
رسیده است از نجف علی و داد میزند
نمیشود که چارهای به حال مادرم کنم
رُباب خانهاش خراب سکینه زار میزند
که معجر اضافهای بیار بر سرم کنم
نه مرهمی به تاولی به آبله به خارها
نه کفشهای پارهای که پای دخترم کنم
پس از تو دورِ دختران شراب هست و خیزران
به نیزهام نمیشود کمک به خواهرم کنم
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۴/۲۴
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#زبانحال
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 امید هر کسی شده گرفتار به روز تاسوعای هیئت توست 💢
ماه عزا، ماه ضیافت توست
ماه عطای بی نهایت توست
بالاتر از نماز شب، ابالفضل
عرض ادب به شأن و ساحت توست
اُم بنین مادر تو بوده که ...
در همه جا حرف مروت توست
"یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ"
حکایت از دو دست رحمت توست
ماه بلند آسمان ابالفضل
دلم اسیر قد و قامت توست
اینکه شدی حسرت هر شهیدی
گوشه ای از اوج شرافت توست
عالِمةٌ غَیرَ مُعلمَة، هم
به امر حق، تحت کفالت توست
امید هر کسی شده گرفتار
به روز تاسوعای هیئت توست
ارامنه، بر علمت دخیلند
این از عواقب کرامت توست
بهای تو به یک امان نامه نیست
محبت حسین، قیمت توست
گرفته گر علقمه بوی زهرا
نشانی از مقام عصمت توست
مریضم و تنها دوای دردم
یک اربعین آقا زیارت توست
یا نافِذَالبَصیرة، چشمت چه شد؟
دلم شکسته از جراحت توست
تیری که حرمله به مشکت زده
دلیل حیرت و خجالت توست
✅محمد جواد شیرازی- محرم۱۴۰۳
#مدح_و_مناجات_با_حضرت_عباس_علیه_السلام
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#شب_نهم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 با این برادر کِی دل خواهر بسوزد 💢
گیرم که آتش باشد و سنگر بسوزد
تا با حقی حاشا تو را باور بسوزد
تا تشنگان هستند ساقی می ننوشد
حتی اگر از تشنگی حنجر بسوزد
ساقی به دریا رفت و ساحل چشم در راه
آتش در آب افتاده آب آور بسوزد
عباس یعنی غیرت اللهی که تا هست
حاشا که در آتش حرم دیگر بسوزد
عباس یعنی زینب و زینب ابالفضل
با این برادر کِی دل خواهر بسوزد
زینب تمام حجت یک اعتقاد است
حاشا که زینب باشد و معجر بسوزد
✅محسن ناصحی- محرم۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 چه جلوهای است که بابالحوائجِ همهای 💢
سلام کردم و گفتم سلامِ ما عباس
قنوت بستم و خواندم که آتنا عباس
سلام حضرتِ سجده سلام حضرتِ فضل
سلام سیدنا سیدالبُکاء عباس
چراغ خانهی امالبنین کفیل حرم
خیال فاطمه راحت شده است با عباس
دخیلِ دست من ای دستگیرِ بی دستم
بگیر دست مرا بین دستها عباس
رسیدهام به حرم تا که جبرئیل شوم
که بالِ من ببری بام کبریا عباس
زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی
مدد زِ غیر تو ننگ است نزد ما عباس
چه جلوهای است که بابالحوائجِ همهای
که ارمنی ندهد دل به جز شما عباس
در امتداد علی آمدی ، زمانه شنید
صدای حیرت مرحب که مرحبا عباس
میان جمع سلحشورها رساندی تو
کلاس رزم علی را به انتها عباس
بزن به صحنه صفین با نقاب ولی
مباد چشم زنندت تورا تورا عباس
به رزم مالکاشتر چه دیده میگوید
اگر غلط نکنم این علی است یا عباس
به بام کعبه قدم زن که منبرت بشود
که خطبهی تو شود شرح مرتضی عباس
چقدر نام علی میبریم با نامت
که دیدهایم علی را در این نما عباس
قسم به وعده شیرین من یمت یرنی
چه میشود که علی با حسین با عباس...
به جز حسین نگفتی به جز علی حاشا
به جز حسین ندیدی به جز خدا عباس
نفَس بده که نفس پای این علم بزنیم
که آخرین نفس ماست سیدا عباس
چه غم برای گرههای کور ما ، وقتی
گره زدیم به شالی گرهگشا عباس
غریب نیست که در کشتی نجات حسین
بگویم اینکه فقط بوده ناخدا عباس
ضریح تو زرهات شد که ما دخیل شویم
که روی ما بشود رو به کربلا عباس
هنوز علقمه سوزان فرات سرگردان
هنوز پرسش آبی چراچرا عباس
هنوز مَشک و سکینه هنوز اشک و رُباب
هنوز نالهی برگرد خیمهها عباس
همینکه دید که اصرار میکنی بروی
حسین زیر لبی گفت که: کجا عباس؟
تویی بهانهی این معرکه بنفسی انت
فقط حسین به تو گفت که بنفسی انت
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۴/۲۴
#مدح_و_مناجات_با_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 سکینه دیدنت را آرزو کرده ابوفاضل 💢
میان خنده ی دشمن گرفتارم به دشواری
کنار علقمه جان می دهی یارم به دشواری
مرا انداخته داغت علمدارم به دشواری
چگونه از نگاهت تیر بردارم به دشواری
میان آسمانم ماه بودی، مُنشقت کردند
به ضرب گرز سنگینی به حیدر ملحقت کردند
خمیده آمد سویت، تنت را مختصر دیدم
نشستم بر تن آشفته ات چون ابر باریدم
چنان مصحف دو دستت را به اشک دیده بوسیدم
چرا شرمنده ای؟! از آب که چیزی نپرسیدم
به پای عهد خود آخر گذشتی از سر و جانت
خودم دیدم که مانده روی مشکت جای دندانت
دو بالت شد جدا از پیکرت با ضربه ی شمشیر
کمانداران رها کردند از چله هزاران تیر
اگرچه پیکرت شد از هجوم تیرها تسخیر
به چوب پرچمت تیری نخورده ماه عالمگیر
سه شعبه، دیده ات را زیر و رو کرده ابوفاضل
سکینه دیدنت را آرزو کرده ابوفاضل
نمانده خیلی از آن قد و بالای دل آرایت
نمانده چیزی از آن چشم های ناز و زیبایت
تو که تا علقمه رفتی چرا خشک است لب هایت؟!
یل ام البنین، زهرا شود دیگر پذیرایت
پس از غم های طولانی بیا یک خواب راحت کن
سرت را روی دامانش گذار و استراحت کن
برای ماندن و برگشتنت انگار راهی نیست
میان خیمه، غیر از چند تا کودک، سپاهی نیست
برای زینبم بعد از کفیلش تکیه گاهی نیست
عمود خیمه ات را می کشم، یعنی پناهی نیست
ببین عباس این زن ها ز بس که آبرومندند
گره روی گره بر روسریِ خویش می بندند
نصیبت علقمه بود و نصیبم می شود گودال
چه گودالی که خواهد شد ز سنگ و نیزه مالامال
امان از هتک حرمت ها، امان از غارت و جنجال
شود در پیش چشم اهل خیمه پیکرم پامال
دو چشم نافذت را بستی و خون شد دلم عباس
قد رعنای کوچک گشته ات شد قاتلم عباس
✅محمد جواد شیرازی- ۱۴۰۳/۰۴/۲۴
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 آن دم که نوشتند علمدار نیامد 💢
از طایفهی عصمت و از نسل غدیری
دریای رفیعی وسط خاک کویری
پر کرده خدا از کرمت توبره اش را
هرگاه به باب تو رسیدست فقیری
ای برق نگاه تو اماننامهی عالم
هیهات امانی ز یزیدان بپذیری
آن آب که میریخت ز مشک تو در آن دشت
تا پهلوی صدیقه نشان داد مسیری
صدبار بمیرم متحیر شدنت را
تا زخم به مشک تو رساندند به تیری
بی دست شوی فرق سرت را که بکوبند
خود بهتر از آن است که از شرم بمیری
هنگام نزول تو جهان غرق تماشاست
لبریز نگاه است زمین خوردن شیری
آن دم که نوشتند علمدار نیامد
کردند به تن دخترکان رخت اسیری
قنداقه نیاز است به آن پیکر کوچک
بیهوده نگردید به دنبال حصیری
✅سید محمد حسینی(زخم حسینی)-محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم
#تاسوعا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷