eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
14.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 نوحه ای شنیدنی و خاطره برانگیز از با تصاویری زیبا و دیدنی از جبهه‌های حق علیه باطل و رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس 🎙 این جبهه ی اسلام است ، دل شور دگر دارد حقا که بر این محفل ، الله نظر دارد شو عازم این سامان تا عشق و صفا بینی در بزم فداکاران خوش روح وفا بینی روشن دل هر عاشق از نور خدا بینی آنکس بود از ما دور ، اینجا چه خبر دارد... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی در عملیات عاشورایی : 📌 💠 🖌... تانک های عراقی غرش کنان جلو آمدند و فرماندهان داد زدند که تانکهای ردیف عقب را بزنید . فریادهای سبحان الله ، آر پی جی زنها در فضا پیچید ، اما جز موشک من و برادر عسگری ، موشکی سمت تانک ها شلیک نشد ! ناباورانه بقیه موشکها عمل نکردند ، آر پی جی زنها شتابان موشک های ديگری را امتحان کردند ، متاسفانه هيچکدام عمل نکرد . معلوم شد که چاشنی موشک ها هنگام عبور از کانال بدبو ، آب خورده و از کار افتاده اند ، فقط چندتا موشک سالم در کوله پشتی من و برادر عسگری باقی مانده بود که آنها را بين آر پی جی زنها تقسيم کردیم ، قرار شد که موشک ها را تک به تک و با تاخیر زمانی شلیک کنیم تا وقت خریده و مدتی تانک های دشمن را مشغول کنیم تا شاید گردان های پشتیبان از راه برسند . بسيجی دلاور حاج حسن راشـاد برای شليک اولین موشک بلند شده و قبل از اینکه کاری کند . در تاج خاکریز مورد اصابت گلوله مسلسل تانک ها قرار گرفته و از ناحیه گوش زخمی شد که با اصرار فرماندهان و بـه کمک يکی از همرزمان راهی عقبه شد . با هر ثانيه ای که می گذشت ، فشار تانک ها بیشتر و بیشتر می شد و وضعيت گروه کوچک ما هم در پشت خاکريز مدام بدتر و بدتر می شد ، باقی مانده موشک ها را هم شلیک کرده و قبضه های آر پی جی بدون موشک در دست رزمندگان مبدل به یک چوب دستی شد. لحظات بسیار سخت و دلهره آوری بود . در دشتی ناشناس و غریب مقابل صدها دستگاه تانک پیشرفته دشمن بدون هیچ مهمات و پشتیبان گير افتاده بودیم . با اتمام موشک ها و خاموش شدن آتش آر پی جی ها ، خدمه بزدل تانک ها دل و جرأت بیشتری یافته و با سرعت و بی پروا به سمت خاکریز حمله ور شدند ‌. با سقوط خاکریز فقط چندمتری فاصله داشتیم که ناگهان سردار رسول وزیری فرمانده دلاور گردان فرمان عقب نشينی داده و شروع به فرار از مقابل تانک ها کردیم . آتشباران پرحجم و سنگین دشمن تمام راه های مواصلاتی منطقه را مسدود و حرکت و جابجایی گردان های پشتیبان را با مشکل مواجه کرده بود . گروه کوچک ما هم بنا به دستور باید سریعاً عقب کشیده و خود را به آنسوی کانال بدبو می رسانید . فقط تا زمان آگاهی دشمن از خالی بودن خاکریز فرصت داشتیم که خود را به کانال بدبو رسانیده و از داخلش عبور کنیم و برای همین هم با تمام توان می دویدیم و برای سبک تر شدن هم ، یک به یک تجهیزات اعم از کلاهود ، کوله پشتی ، قمقمه ، جعبه شیم میم ره و ماسک ضدگاز را از خود باز و به اطراف پرتاب میکردیم . مسير یکسره زير آتش شدید ادوات سبک و سنگین دشمن بود و رگبار گلوله مسلسل تانکها برای لحظه ای قطع نمی شد ، در یک ستون و بصورت نيم خيز حرکت کرده و در هر چند متری هم با انفجار گلوله توپ و خمپاره ای مجبور به خیز زدن و خوابیدن روی زمین می شدیم . رنگ آسمان داشت به آبی مبدل می شد که نفس زنان و عرق ریزان به کنار کانال بدبو رسیده و سراسیمه داخلش شده و مشغول عبور از آن شدیم . لجن سیاه و تيره رنگ تا گردن آدم می رسید و آنچنان هم بدبو بود که مشام را آزار داده و حالت تهوع به آدم دست میداد . داشتم خیلی نرم و یواش داخل لجن حرکت می کردم تا شاید آب کثیف و بدبو به دهانم نرود که یکدفعه بچه ها از بالای کانال داد زدند که تانکها از خاکریز عبور کرده و با سرعت به سمت کانال می‌آیند ، با شنیدن خبر ، حرکت بچه ها در داخل کانال سرعت بیشتری گرفت و دیگر کسی توجه ای به لجن تیره و بدبو نکرد و همگی شناکنان و دست و پا زنان عرض کانال را پیموده و با کمک سایر هم‌رزمان از داخل کانال خارج و در پشت دیواره خاکی آن سنگر گرفتیم . طبق فرمان قرارگاه باید تا کانال خشک دیشب عقب نشینی می کردیم . بنا به دستور سردار وزیری در گروه های چندنفره در میدان پخش شدیم تا همگی یک‌جا هدف گلوله مسلسل و توپ تانک ها قرار نگیریم . نفرات گروه ‌ما را سردار رضا زلفخانی معاون اول گردان حر ، پاسداران دلاور احد اسکندری ، خليل آهومند ، فرامزر گنجی ، بسیجی دلاور مصطفی جلدی و دوتن از بیسيمچی های گردان تشکيل می دادند ‌. تمام لباس هایمان خيس و آغشته به لجن بود و بقدری هم بوی بدی می داد که حال آدم بهم میخورد . سحر دمیده و آسمان داشت روشن میشد که تانک‌ها در کنار کانال بدبو ردیف شدند و نیروهای پیاده عراقی هم در اطراف شأن موضع گرفته و شروع به تیراندازی کردند . مدتی افتادن و خیزان زیر باران گلوله ها و موشک ها راه رفتیم تا اینکه به کنار حوضچه هایی خاکی رسیدیم که چهار یا پنج متری ارتفاع و پانصد یا ششصد متری طول داشتند . برای در امان ماندن از آتش عراقی ها وارد یکی از آنها شده و به راه خود ادامه دادیم... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
30.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلمی دیدنی و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی / تصاویری دیده نشده از محور عملیاتی شرق رودخانه دجله عراق و جاده و دژ خاکی خندق 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🔸 ، اسفند ماه ۱۳۶۳ در منطقه عملیاتی انجام شد. رزمندگان اسلام در اولین روزهای عملیات موفق به شکست دشمن و تصرف مناطق زیادی شدند ، اما متاسفانه بعداً به دلیل برخی ناهماهنگی ها و سست کاری‌ها ، مهمات و نیروهای پشتیبانی به خطوط نبرد نرسیده و باعث پیشروی عراقیها و شکست عملیات گردید و رزمندگان بعد از هفت روز نبرد سنگین و نزدیک و تن به تن مجبور به عقب نشینی و ترک منطقه عملیاتی شدند . ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
22.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلمی دیدنی و خاطره برانگیز از جبهه های حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس با نوحه ای شنیدنی و به یاد ماندنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙فضای جبهه حق ، شورشی افکنده بر جانم مهیای جهادم ، عاشق دیدار جانانم به سوی گلشن حسینی می روم به فرمان امام خمینی می روم... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👌 بسیار عالی و دیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
22.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 🌀 قسمت چهاردهم 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از سرزمین خونرنگ و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی ♦️  در دیماه ۱۳۶۵ با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه عمومی انجام گردید. ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در این عملیات بحدی بود که عراقیها و کشورهای حامی صدام را به ترس و وحشت انداخت . 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab