eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.8هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
7.3هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
~…●💛🌼✨●…~ 《مبادا بدوزے نگاه دلټ ڕا بہ مردم ڪہ بازار یوسف فروشے دࢪ این دوره ے بد شدیدا گرفتہ...⚡️‌》 . چشمے ڪہ صبح تا شب چشم چشرونے کࢪده👀،چشمے ڪہ بہ حڔام باز شده چطوڔی میخواد نگاه کنه؟!💔 نمیشه ڪہ چشمے آلوده باشہ بخواد ࢪخ یاڔ و ببینہ!💫✨ چشمے ڪہ نخواد آقا صاحب الزمان رو ببینہ من میخوام چیکاࢪ؟😔 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🏴🥀🏴🥀🏴 ◾️همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن ◾️سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن ◾️گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد ◾️مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن... ◾️زائرے در وسط صحن غریب الغربا ◾️دید تا گنبد زیباے حرم، گفت حسن... ◾️قاسمت راهے میدان شد و دیدند همه ◾️خواهرے موے پریشان ز حرم گفت حسن (ع) @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🥀🖤 🍁سخت اسـت امّــا ... گذشتنــد از هر آنچہ ڪہ قلبــشان💓 را وصل زمیــڹ میڪـرد ! 🍁این قانــون پـــرواز اسٺ🕊 گذشتـــڹ براے رهــا شـدڹ ... 🥀 🖤 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5983162856651098215.mp3
5.81M
~•°🖤°•~ با خاطرات حــرمت وســط صحـن چشــام داره بــارون میــاد دلــم میگیــره وقتـی کـہ رفیقـم پیـام میـده حلالیــت میخـوام😭 🥀 (ع)🖤 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
رمان دمشق‌ شهر عشق❤️🌿 #قسمت_سی_چهارم 💠سپس سرش به سمتم چرخید و دیدم قلب نگاهش برایم به تپش افتاده
رمان دمشق‌ شهر عشق❤️🌿 💠 بی صدا خندید و انگار نه انگار از یک هفته جنگ شهری برگشته که دوباره سر به سرم گذاشت : «خوبه بهش سفارش کرده بودم، وگرنه الان تا حلب رفته بود!» 💠 مادر مصطفی مدام تعارف می کرد ابوالفضل داخل شود و عذر غیبت پسرش را با مهربانی خواست : «رفته حرم سیده سکینه!» 💠و دیگر در برابر او نمی توانست شیطنت کند که با لهجه شیرینی افتادیم عربی پاسخ داد :«خدا حفظش کنه، شما اهل سنت که تو داریا هستید، ما خیالمون از حرم حضرت سکینه س راحته!» 💠با متانت داخل خانه شد و نمی فهمیدم با وجود شهادت سردار سلیمانی و آشوبی که به جان دمشق افتاده، چطور می تواند اینهمه آرام باشد و جرأت نمی کردم حرفی بزنم مبادا حالش را به هم بریزم. 💠مادر مصطفی تماس گرفت تا پسرش برگردد و به چند دقیقه نرسید که مصطفی برگشت. از دیدن ابوالفضل چشمان روشنش مثل ستاره می درخشید و او هم نگران حرم بود که سراغ زینبیه را گرفت و ابوالفضل از تمام تلخی این چند روز، تنها چند جمله گفت 💠 «درگیری ها خونه به خونه بود، سختی کارم همین بود که هنوز مردم تو خونه ها بودن، ولی الان زینبیه پاکسازی شده دمشق هم ارتش تقریبا کنترل کرده، فقط رو بعضی ساختمونها هنوز تک تیرانداز شون هستن.» 💠 و سوالی که من روی پرسیدنش را نداشتم مصطفی بی مقدمه پرسید : «راسته تو انفجار دمشق حاج قاسم شهید شده؟» که گلوی ابوالفضل از غیرت گرفت و خندهای عصبی لبهایش را گشود :«غلط زیادی کردن!» 💠و در همین مدت سردار سلیمانی را دیده بود که به عشق سربازی اش سینه سپر کرد : «تنفس این تکفیری ها رو حاج قاسم گرفته، تو جلسه با ژنرال های سوری یجوری صحبت کرد که روحیه ارتش زیر و رو شد و دمشق بازی باخته رو برد! 💠 الان آموزش کل نیروهای امنیتی سوریه با ایران و سردار همدانی و به خواست خدا ریشه شون رو خشک می کنیم!» ابوالفضل از خستگی نفس کم آورده و دلش از غصه غربت سوریه میسوخت که همچنان می گفت :«از هر چهار تا مرز اردن و لبنان و عراق و ترکیه، تروریستها وارد سوریه میشن و ارتش در گیره! 💠همین مدت خیلیها رو که دستگیر کردن اصلا سوری نبودن!» سپس مستقیم به چشمان مصطفی نگاه کرد و با خنده تلخی خبر داد 💠 «تو درگیریهای حلب وقتی جنازه تروریستها رو شناسایی می کردن، چندتا افسر ترکیه ای و سعودی هم قاطی شون بودن. حتی یکیشون پیش نماز مسجد رياض بود، اومده بوده سوریه بجنگه!» 💠 از نگاه نگران مصطفی پیدا بود از این لشگر کشی جهانی ضد کشورش ترسیده که نگاهش به زمین فرو رفت و آهسته گفت : «پادشاه عربستان داره پول جمع می کنه که این حرومزاده ها رو بیشتر تجهیز کنه!» 💠و دیگر کاسه صبر مادرش هم سر رفته بود که مظلومانه از ابوالفضل پرسید : «میگن آمریکا و اسرائیل میخوان به سوریه حمله کنن، راسته؟» 💠و احتمال همین حمله دل ابوالفضل را لرزانده بود که لحظه ای ماتش برد و به تنهایی مرد هر دردی بود که دلبرانه خندید و خاطرش را تخت کرد : «نه مادر! اینا از این حرفا زیاد میزنن!» ✍نویسنده:فاطمه‌ولی‌نژاد @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
📖«««﷽»»»📖 🔈 √|| مجموعه شهیدابراهیم_هادی_وشهیدنویدصفری❣||√ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 💠 با سلام و عرض ادب خدمت کاربران عزیز جهت ارتقاء کیفیت کانال از شما همراهان همیشگی خواهشمندیم نظرات پیشنهادات و انتقادهای خود را درمورد پستهای کانال به ایدی زیر بفرستین 🌺راستی دلنوشته شهدایی و عنایت شهدا که شامل حال شما عزیزان شده هم برامون بفرستین 🆔 @Gh1456
🌹🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌹 شروع چالش سین زنی :
🌸🍃 شرط شهید شدن شهید بودن است ⃣ 🔷ابراهیم و نوید دلها تا ظهور👇 http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f 🔷کانال عشق یعنی یه پلاک👇 https://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
🌸🍃 گمنآم:): جورے زندگے کنـ✨کہ خدا عاشقـــ❤️ــت بشهـ... اگہ عاشقت بشهـ خوب تورو خریداری میکنهـ...🌱 🔷ابراهیم و نوید دلها تا ظهور👇 http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f 🔷کانال عشق یعنی یه پلاک👇 https://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
🌸🍃 شهیدبزرگوار می گفت: 🍃🌹برای رفع گرفتاری ها بادقت تسبیحات حضرت زهرا (س )رابخوانید🌹🍃 🔷ابراهیم و نوید دلها تا ظهور👇 http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f 🔷کانال عشق یعنی یه پلاک👇 https://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f