eitaa logo
پلاک ایران | غیرمحرمانه قم
2.2هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
83 فایل
پایگاه خبری پلاک ایران با مدیریت حسین افسر خبرنگار استان قم💁‍♂️ 👈اینجا با اخبار مهم و جامع ایران همراه باشید @pelak_iran ادمین تبلیغات: @pelak_iran
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ استقلال بازیکن عراقی گرفت 🔹محمد منتظر، کاپیتان تیم امید عراق با قراردادی ۲ ساله به استقلال پیوست. 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
🔺زنان ۷۰ درصد شرکت کنندگان آزمون «دبیری» و «هنرآموزی»/ نتایج اولیه تا ۱۵ روز دیگر اعلام می‌شود 🔹صبح امروز آزمون استخدامی دبیری و هنرآموزی  وزارت آموزش و پرورش برگزار شد. 🔹حدود ۷۰ درصد از شرکت کنندگان این آزمون را زنان تشکیل دادند. 🔹نتیجه آزمون تا ۲۶ مردادماه اعلام خواهد شد. 🔹۳۲۵هزار و ۶۹۸ نفر در این آزمون استخدامی دبیری و هنرآموزی شرکت کردند. 🔹۲۲ هزار و ۱۸۴ نفر جذب این رشته شغل‌ها در آموزش و پرورش خواهند شد. 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
34.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرکت کاروان نمادین اسرای کربلا در قم هیئت دخیل العباس (ع) 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 🔶 انگار خواب بودم ،صداهای مبهمی می‌شنیدم ،خواستم تکان بخورم ولی نمی‌شد ،در آغوش مامان معصومه مچاله شده بودم .خواستم روسری ام را جلو بکشم ولی کتفم به شدت درد گرفت و ناله زدم ،کم کم صداها واضح شد ... صدای آژیر ؛صدای مردم :باید درها رو ببریم زنده هم دارن ... هشیار شدم ... اولین کسی که به‌ ذهنم رسید امیر بود . با صدای خفه صدا زدم : امیر ،امیر جانم ... 🔵 به زور چشم‌هایم را باز کردم . پشت صندلی راننده زیر دست و پای مامان معصومه بودم .جلوی چشمم صندلی شکسته و از کنارش سیاهی و آهن پاره میدیدم ...از شیشه عقب نور می‌آمد ولی جلو فقط آهن پاره بود ، شبیه پشت یک ماشین بزرگ ،امیر ... امیر جان ... 🔴 با گریه داد می‌زدم:امیر ؛ امیر یه چیزی بگو ...صدای قلب مامان معصومه را می‌شنیدم ،ولی جلوی ماشین چیز واضحی دیده نمی شد ، بعد از چند دقیقه متوجه شدم در قسمت راننده را بریدند . یک نفر که احتمالا امدادگر بود فریاد می زد : تکونش ندید ؛ باید گردنشو ببندم . زنده س ... نفس راحتی کشیدم و چشم‌هایم بسته شد . در بیمارستان و بعد از جراحی دستم به هوش آمدم ... عمه فاطمه بالای سرم قرآن می‌خواند . درد داشتم ولی چون خیالم از امیر و مامان معصومه راحت بود فقط جویای مادر امیر بودم . عمه دستش را روی پیشانیم گذاشت : استراحت کن طیبه جان ... تو استراحت کن ... 🟢 نزدیک سحر بود که کامل بیدار شدم . هنوز درد داشتم .دستم گچ شده بود . عمه روی صندلی کنار تختم خوابش برده بود ...به تکان من بیدار شد ... کمکم کرد و نشستم،سرم گیج می‌رفت ... میخوام بیام پایین ،نه طیبه سرت گیج میره . با گریه و ناله گفتم : میخوام برم پیش امیر، خودم میبرمت ، صبح بشه خودم میبرمت الان خوابه که ... پرستار آمد و با کمک هم مرا خواباندند ... 🔻نمیدانم چقدر خوابیدم با زمزمه های دور و برم بیدار شدم .هدیه و حیدر ... مهدا و هدا ... دورتر هم محمد ایستاده بود ... به صورت نگرانشان لبخند زدم و باز چشم‌هایم بسته شد ... شنیدم که عمه به بچه ها تسلی میداد : _ عزیزانم به خودتون مسلط باشید . بابا و مامان که خوبن مامان معصومه هم که مرخص شد . پیمانه عمر مادر بزرگتون تا اینجا بوده براش دعا کنید روحش در آرامش باشه ... ملحفه را روی سرم کشیدم و اشک ریختم ...بعدش هر چه اصرار کردم تا فردا که ترخیص شوم مرا به دیدن امیر نبردند . برای ترخیص هدیه آمد کمکم ... آبجی گلم ،برات لباس آوردم . پاشو بپوش بریم .با کمی عصبانیت گفتم : من تا امیرو نبینم از این بیمارستان نمیرم ... چشم آبجی جان میریم الان بزار عمه و حیدر بیان ،حیدر زیر بغلهایم را گرفت و سرم را بوسید .عمه و هدیه وسایل را جمع و جور کردند . منو ببرید پیش امیر ...چشم گلم داریم میریم پیشش ... عمه جلوتر راه افتاد و مشخص بود دارد هماهنگ می‌کند . 🔵 خانومشو آوردم ، یه لحظه ببینتش بریم ...بخش مراقبت‌های ویژه بود . ۳ تا بچه هایم پشت در منتظر بودند . با دیدن من بغضشان ترکید . عمه سریع جلو آمد . وا بچه ها جمع کنید خودتونو چیزی نشده که الان مامانتون نگران میشه ...به سمت من برگشت و گفت :هیچی نیست گلم ... بچه هاتو که میشناسی...لوسن ... امیر آقا هم زود مرخص میشه ان شاالله... 🔻خودش جلو افتاد .حیدر جان بیارش عمه ... رسیدم بالای سر امیر مهربانم ... زخمی و با سر و گردنی بسته روی تخت بود . باید قوی میبودم تا از حال نروم . دستش را با دست سالمم گرفتم ... اشکهای گرمم بی امان می‌بارید ، صدایش کردم : امیر جانم ...امیر جان ... دستم را فشرد .آرام چشم‌هایش را باز کرد .با چشم‌های مهربانش نگاهم می‌کرد ؛ از گوشه چشم‌هایش اشکش را پاک کردم و صورت زخمی اش را به سختی بوسیدم . 🟢 عمه به حیدر که هاج و واج ایستاده بود اشاره کرد : حیدر جان بگیرش عمه ... باید بریم دیگه ...بعد به شوخی گفت : طیبه ! اینجا خانواده هستا ، بزار شوهرت بیاد خونه کلی ماچش میکنی ... موقع جدا شدن فقط توانستم یک جمله زیر لب بگویم : زود خوب شو سایه سرم
‌ نوجوانان ایران قهرمان وزنه‌برداریِ آسیا شدند 🔹تیم ملی وزنه‌برداری نوجوانان ایران با کسب ۹ طلا، ۱۲ نقره و ۲ برنز با ۷۴۱ امتیاز تیمی قهرمانی آسیا را به دست آورد و روی سکوی قهرمانی ایستاد. 🔸در این رقابت‌ها ابوالفضل زارع هم در ردۀ نوجوانان شرکت کرد و هم در ردۀ جوانان شرکت کرد و توانست ۴ تا طلا و ۲ نقره بگیرد. 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
قسمت هشتاد و هفت .m4a
9.81M
🏖 ✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 📚داستان حضرت دلبر با صدای نویسنده : ✍صالحه کشاورز معتمدی 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 🌿ســلام 🌹صبح آدینه تون  🌿بخیر و شادی 🌹آرزومی کنم 🌿دراین صبح زیبا 🌹دلتون پراز محبت 🌿روزتون پُراز رحمت 🌹زندگیتون پراز شوکت 🌿خونه هاتون پراز برکت 🌹لحظه‌هاتون پراز دلخوشی 🌿وعاقبتتون ختم به خیرباشه 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 🔻ورود حدود ۲ میلیون مسافر به مازندران در ۴۸ ساعت گذشته 🔹معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار مازندران از ثبت رسمی ورود یک میلیون و ۸۰۰ هزار مسافر به این استان طی ۲ روز گذشته خبر داد. 🔹این مسافران در اقامتگاه‌های رسمی مازندران ساکن شدند. ‌ 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
‌ ‌ ❗️این نشانه ها می گویند کمبود امگا 3 دارید: 🔺خشکی پوست 🔺موهای بی جان 🔺ناخن های شکننده 🔺بی خوابی 🔺ضعف تمرکز 🔺خستگی 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakira
صدور کارت سفر ویژه بازنشستگان تا ماه آینده مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری: 🔹در حال جمع‌آوری آمار فرزندان بیکار بازنشستگان هستیم. در شرکت‌ها، نهادها و موسسات زیرمجموعه خود اولویت را به اشتغال فرزندان بازنشسته داده‌ایم. 🔹کارت سفر مخصوص بازنشستگان تا ماه آینده صادر می‌شود. 🔹بازنشستگان می‌توانند از تسهیلات در نظر گرفته شده در قالب این کارت اعتباری از خدمات سفر بهره‌مند شوند. 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
🔴 ۶ مورد گرمازدگی در قم 🔹اورژانس قم اعلام کرد که از ساعت ٨ صبح روز چهارشنبه ۱۱ مرداد تا ساعت ۱۸ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۶ مورد گرمازدگی با میانگین سنی ۴۰ سال در سطح شهر و محورهای مواصلاتی استان به این مرکز گزارش شده است. 🔹️از این تعداد ۳ نفر به بیمارستان منتقل و مابقی با حضور تکنسین‌های اورژانس ۱۱۵ در محل درمان شدند. 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
‌ پیام شهروندی 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
‌ ثبت‌نام مقدماتی ۳۳۰ هزار زائر اربعین در سماح معاون امور سازمان حج و زیارت: 🔹تاکنون ۳۳۰ هزار نفر به صورت مقدماتی (ثبت نام ناقص) با مراجعه به سامانه سماح این سازمان برای اعزام به کربلا در ایام اربعین حسینی ثبت‌نام کرده‌اند. 🔹 از نظر ما زمانی ثبت‌نام زائران عازم اربعین کامل و شامل دریافت مزایای بیمه می‌شود که متقاضیان عازم سفر مراحل نام‌نویسی را به درستی انجام داده و بیمه خود را انتخاب کرده باشند. 🔹اکنون هیچگونه محدودیت زمانی برای ثبت نام در سامانه سماح اعلام نشده و مردم می توانند در این سامانه نام نویسی کنند. 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
♦️نتایج اولیه کنکور ۱۴۰۲  چه زمانی اعلام می‌شود؟ 🔹بنابر اعلام سازمان سنجش نتایج اولیه نوبت دوم کنکور ۱۴۰۲ از ۱۵ تا ۲۰ مرداد اعلام خواهد شد و انتخاب رشته پذیرفته شدگان اولیه نوبت دوم کنکور ۱۴۰۲ اواخر مرداد انجام می‌گیرد. همچنین فهرست اسامی پذیرفته شدگان نهایی نوبت دوم کنکور نیز نیمه دوم شهریور سال جاری اعلام می‌شود. 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
13.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ اعلام برنامه بازی‌های تیم ملی در تورنمنت اردن رئیس فدراسیون فوتبال: ⚽️ تیم ملی فوتبال ایران علاوه بر بازی تدارکاتی با بلغارستان در فیفادی شهریور ماه، یک بازی تدارکاتی با تیم آفریقایی کیپ ورد برگزار خواهد کرد. این مسابقه قرار است در تهران انجام شود. ⚽️ همچنین تیم ملی در تورنمنتی در کشور اردن حضور می‌یابد. ایران ۲۱ مهرماه با عراق بازی خواهد کرد و سه روز بعد در صورت برتری به مصاف برنده اردن و قطر خواهد رفت. 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
یه خبر فوق العاده جذاب دارم برات 😍 دوست داری امسال رو متفاوت شروع کنی 🧐 دلت میخواد امسال نمراتت ۲٠بشه 😅😁 من دیگه بیشتر از این چیزی نمیگم 😌خودا بیا و ببین کجارو میگم 😍 https://eitaa.com/joinchat/2567110854Cd66a5003bc به مجمع کنکوری ها وارد شو 😍☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🔴 علوانی جوان ساده روستایی چند سال پیش رفته بود ثبت نام ریاست جمهوری، پیش بینی امروز را که بخاطر کمبود برق کشور تعطیل شده را نموده بود ولی همه مسخره اش می کردند. 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌مهارت خلبان هواپیمای آتشنشان از بارگیری آب رودخانه و خاموش کردن آتش👌 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
‌ استقرار جایگاه‌های سوخت سیار در ایام اربعین مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی: 🔹خوشبختانه جای هیچ نگرانی برای تامین سوخت برای تردد وسایل نقلیه زائران اربعین در کشور وجود ندارد. 🔹این جایگاه‌ها به منظور کاهش حجم بار ترافیکی سوخت‌رسانی در ورودی شهر‌ها بخصوص نقاط مرزی اتخاذ خواهد شد. 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🏴_آنانی که از ترس گرما می‌ترسند برن کربلا خوب گوش کنند 😭😭😭 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
اختلال اینترنت همچنان ادامه دارد 🔹به دنبال اختلال اینترنت که از شب گذشته آغاز شده اگرچه شرکت ارتباطات زیرساخت اعلام کرد که این اختلال در مرکز IXP تهران رخ داده و بعد از ساعتی رفع شده است اما همچنان ادامه دارد./شفقنا 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پلاک ایران | غیرمحرمانه قم
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت‌دلبر 🔍 #قسمت‌هشتاد‌و‌هفت 🔶 انگار خو
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 🔶 یک ماه بین بیمارستان رشت و روستا و کرج در حرکت بودیم،با دست گچ شده ..‌. به مسجد مادر امیر رسیدم . خانواده اش نگران امیر بودند . با کمک عمو اکبر و حیدر و محمد به امیر می‌رسیدیم . آخر هفته ها هم عمه بچه ها را می آورد، طیبه ی قوی باید این مرحله را هم می‌گذراند، طیبه ی قوی باید به بچه هایش یاد میداد که در موقع سختی هم لبخند بزنند و ناشکری نکنند .اما خودم در خلوت، در گوشه نمازخانه بیمارستان اشک می‌ریختم و از امام زمان کمک میخواستم، بعد از ترخیص امیر زندگی جدید ما شروع شد .... 🔵 محمدم یک جوان ۲۴ ساله ؛ زیبا و مومن و مودب ، هم کار می‌کرد و هم درس می‌خواند . مهدا یه دختر دانشجوی محجبه و خانم ،هدا محصل زیبا و سرحال ... بچه ها ۳ یار من بودند برای نگهداری از امیر ، هنوز مشکلات مالی کامل حل نشده بود ، مسائل مالی را خودم مدیریت میکردم تا بچه ها صدمه نبینند . امیر به لطف خدا روز به روز بهتر میشد هفته ای سه جلسه فیزیوتراپی و کاردرمانی داشت که همه را خودم میبردمش ... گاهی حیدر و محمد هم می‌آمدند . در مسیر رفت و آمد کلی شوخی میکردم و میخنداندمش تا با روحیه خوب به درمان دل بدهد . 🔴 ببین امیر من اینجوری پشت فرمون برات قر میدم بد نباشه یه وقت ... الان یکی میبینه میگه هرچی در میاد از این خانم چادریا در میاد ، به سختی جوابم را داد : نه ‌..‌. نه ... نه عشقم تو راحت باش ..‌. ضربه ای که به گردنش وارد شده بود شدید بود . نخاع آسیب جدی دیده بود . ولی به لطف خدا و کاردرمانیها همه چیز عالی پیش می‌رفت . هم پاهایش کم کم حرکت کردند . و هم دست‌هایش کمی جان گرفتند . صحبت کردنش هم در طی یکسال خیلی بهتر شده ... در آن سال من ۱۵ کیلو وزن کم کردم ،از بس تقلا داشتم ... کار و تدریس و مدیریت خانه و امیر ۴۰ کیلو لاغر شد .یک پاره پوست و استخوان بود ... 🔻یک سال گذشت، سالگرد زلزله زده ها و سالگرد فوت مادرش که رسید دوباره برگشتیم روستا،با عصا راه می‌رفت . داخل اتاق موهایش را سشوار کشیدم و لباس مرتب تنش کردم و برایش عطر زدم . دستش را گرفتم و با هم وارد سالن خانه پدریش شدیم . جمعیت آمده بودند برای تسلیت ، شروع کردیم خوش آمد گویی و بین مهمانها حرکت کردیم . از دور مرتضی را دیدم بعد از سالها ، یک لحظه طول کشید تا بشناسمش، کل موهایش سفید و طلائی شده بود ، صورتش شکسته تر ، پدرم بود انگار سن و سال آخرین سال‌های عمر پدرم را داشت. با سر سلام و علیکی کردیم. امیر زیر گوشم گفت : طیبه ببین شبیه عروس دومادا شدیم ما . 🟢 یک لحظه خنده ام گرفت ، چادرم را جلو دهانم گرفتم و گفتم : خدا نکشتت نمیدونی مگه جنبه ندارم الا وسط ختم خندم میگیره آبروم میره ... جدی شد . وسط سالن رسیده بودیم . ایستاد و جدی و بلند طوری که همه بشنوند گفت : طیبه تو آبروی منی ،پدر منی ،مادر منی ... کس و کار منی ... بعد با گریه خم شد و دستم را بوسید . نکن امیر جان می لرزید 🔻 نگران به محمد که پدرش را بغل کرده بود نگاه کردم . چرا میلرزه پس ... هیچی نیست مامان جان نگران نباش . با ترس صدا زدم : جمیله، جمیله جانم جمیله و همسرش که بودند دلم قرص بود . عمه فاطمه خودش را به من رساند 🔸 گلم آروم باش چیزی نیست که برو پیشش من و بچه ها به مهمونها می‌رسیم .با نگاهم تشکر کردم و رفتم اتاق امیر را خوابانده بودند .جمیله بازویم را فشرد و با همسرش از اتاق خارج شدنی گفت :چیزی نیست استاد نگران نباشید . 🖤 محمد مهدا و هدای گریان را از اتاق خارج کرد .کنار تخت نشستم ،موهایش را مرتب کردم ،با تمام محبتم گفتم : چی شدی پس عشقم، نمیگی طیبه میمیره برات، خوبم الان ... ببخش منو ... 💔 وای امیر نمیبخشمت اگه بازم از این حرفها بزنیا ، تو شوهر منی ، پاره تنمی ، مثل بچه هامی ، مثل حیدر ، اگه کاری میکنم برات وظیفمه ، منم مریض بشم تو مثل پروانه دورم میگردی . باز هم دست‌هایم را بوسید ... 💜 بعد از ۲۵ سال آن شب حرفی را زد که می دانم سالها با خودش تکرار کرده بود . لرزان و با ترس و بغض حرفش را زد . حلالم کن طیبه ... من نگذاشتم تو با مرتضی زندگی کنی . جوونیتو گرفتم ازت ؛ به خاطر خودم زندگی شما دو تا رو خراب کردم . انگشت اشاره ام را روی لب‌هایش گذاشتم . هیییسسس ... نگو اصلا ... هیچ وقت ،زندگی من تو بودی امیر ؛ خدا تو رو به من داد تا کنارت رشد کنم . کنارت درس بخونم . کنارت ۳ تا بچه گل داشته باشم . تو هدیه ی خدا بودی . دیگه نگیا ... بغلش کردم ... امیر نحیف من ... 🤍 خدا می داند که در آن لحظه رضایت محض بودم از عمری که با امیر طی شده بود ... امیر همان شب و پیش از رسیدن به بیمارستان در حالیکه در آغوش من بود برای همیشه رفت ...😢 🔸 من ماندم و داغ نبودن او ... داغ یتیمی فرزندانم و مسئولیت زندگی که حالا سنگین تر شده بود ... ...
‌ ۹ میلیون قبض برق مشمول پاداش صرفه‌جویی 🔹وزارت نیرو: تا دوم مرداد، ۲۵ میلیون قبض برای مشترکان خانگی صادر شد و از این تعداد ۹میلیون قبض معادل ۳۵ درصد کل قبوض، مشمول پاداش صرفه‌جویی برق شدند. 🔖 آگاهی حق مردم در عصر آگاهی با 👇 🆔 @pelakiran