هدایت شده از همایش ملی انقلاب اسلامی و افق تمدنی آینده
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📣 فراخوان مقاله همایش ملی #انقلاب_اسلامی_و_افق_تمدنی_آینده
💠 محورهای همایش:
🔸مبانی فکری و فلسفه تمدن
🔹وضعیت تمدنی غرب و انقلاب اسلامی ایران
🔸نظام سازی و دولت سازی تمدنی
🔹تربیت زمامدار و حکمرانی تمدنی
🔸فرهنگ و رسانه در افق تمدنی انقلاب اسلامی
🔹معماری و شهرسازی اسلامی _ ایرانی
🔸جامعه سازی مسجد محور توسط شبکه بسیج
🔹آموزش و پرورش در افق تمدنی انقلاب اسلامی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
❇️ سایت همایش:
🌐 http://irhfc.ihu.ac.ir/fa/
❇️ کانال همایش در ایتا:
🆔 @irhfcconf
اصول¬گرایی به مثابه حافظ امر عام و کلی
زندگی انسانی، گرانبار از معناست؛ و در اولین سطح از زندگی با آن مواجه هستیم. این سطح از معنا در حرکت جوهری انسان تکوین می یابد. انسان به مثابه موجودی رو به فعلیت، در مسیر حرکت جوهری، انواع معانی را به تشکیک صدرایی در مناسبات مختلف خود با هستی، برساخت می نماید.
حرکت جوهری انسان که در عجین یافتگی شدید با هستی رقم می خورد، معانی مختلفی به فعلیت نائل می آیند. اولین درجه از معانی، معانی منفرد و شخصی است، معانی که در جغرافیای شخصی و تاریخ به خصوصی تعین می یابد. در این سیر جوهری، برخی از معانی در طول تاریخ، به دلیل مقاومتی که در تاریخ از خود نشان می دهند، به سطوح بالاتر ارتقاء می یابند. در این ارتقاء، معنا به مثابه امر عام و کلی تکوین می یابد، هر چند برخی دیگر از معانی به این سطح از معنا صعود نمی یابند و در لایه های پایین تر قرار می گیرند. به دلیل اختصار، از ذکر دلایل این امر در اینجا صرف¬نظر می کنم.
در فرآیند مدرن شدن، به دلیل سکولاریسم؛ یعنی تفکیک یافتگی ساحتهای مختلف زندگی بشر غربی، امور عام زندگی فرهنگی اجتماعی آنها، در حال کم رنگ شدن می باشد. به خصوص در مدرنیته متاخر، به دلیل اثرات اندیشه ای نیچه¬ای – هایدگری، به جهت تکوین فراانسان، امور عام و کلی به قتلگاه رفته است، برای اینکه امر متافیزیکی که متکفل بازتولید امر عام بود، به محاق رفته است.
دلیل مهم این مساله را باید در متافیزیک غربی جستجو کرد؛ و آن چیزی نیست جز نیهلیسم در بنیان متافیزیک غربی. به عبارت دیگر، همان نفی زندگی در متافیزیک غربی.
لذا در سیر جوهری زندگی غربی کنونی، معانی توانایی ارتقاء به ساحتهای امر عام و کلی را ندارند. لکن در زندگی انسان ایرانی، به دلایل مختلف و حضور پررنگ الهیات شیعی، فعلا امکان بازتولید معانی عام وجود دارد. در جغرافیا و تاریخ معنایی شیعی، مصادیق مختلفی از امور عام تکوین یافته است، که از جمله ی آنها، مرجعیت شیعی است.
جریان های اجتماعی – سیاسی کنونی باید تلاش بکنند که بنیانهای فلسفی خود را مشخص سازند، از آنجا که اصولگرایی هماره به دنبال حفظ ضرورت¬های عام و کلی می باشد، البته این بحث را در نوشته های فیلسوفان متعلق به جریان اصول¬گرایی در مباحث فلسفی و فلسفه روش مشاهده می کنیم، از این رو، این جریان هماره باید حافظ امر عام و کلی در فرهنگ ایرانی – اسلامی باشد.
مصلحت حفظ امور عام و کلی نسبت به همه ی مصلحتهای مختلف دیگر، اولویت دارد.
اصول گرایی باید حافظ امور کلی و عام باشد و هیچ گاه از آن کوتاه نیاید.
@philosophyofsocialscience
نقدی بر نوشته ی اقای مظاهری
به قلم سرکار خانم فلاح نژاد
متن اقای مظاهری با عنوان صنعت قدیس سازی را مطالعه کردم، به یاد ان حمله پیتر برگر افتادم که: جامعه شناسی علمی سکولار نیست علم سکولار کردن جهان است... در طول سالهای انقلاب اسلامی همواره با پدیده هایی مواجه بوده ایم که زبان الکن جامعه شناسی مرسوم توان تحلیل ان را نداشته است، اما مساله به این ناتوانی ختم نمیشود، جامعه شناسان بسیاری با تقلیل وقایع مختلف شروع به تحلیل های ناقص کرده اند، تحلیل هایی که بیش از انکه مطابق با واقع باشد، مطابق با نظریه هایی است که متاسفانه بدلیل کندی فرایندی ترجمه در ایران، و عقب ماندگی دپارتمان های جامعه شناسی در دانشگاهها اغلب نسبت به نظریه های روز جهانی دارای تاخر است ... این مساله در طول چهار دهه ی مواجهه ی جامعه شناسان با انقلاب اسلامی و پرتوهای ان بارها و بارها دیده شده است که وقتی جامعه شناسی توان توضیح امور مقدس را ندارد، چاره ای جز تقلیل ان به امری برساختی نمی ماند، ابتداباید این تقلیل صورت بگیرد تا توان توضیح ایجاد شود، زیرا دستگاه مفهومی موجود توان تحلیل پدیده هایی که متصل با امور مقدس هستند را ندارد... اما نکته مهم اینجاست که بسیاری از متفکرین ازاده جهان فارغ از دین و ایین و گرایش های ایدئولوژیک، وقتی توان تحلیل امری را ندارند انگونه که باید، ازادانه می ایستند و بجای تقلیل موضوع، سکوت میکنند وتلاش میکنند واقعیت و حقیقت را انگونه که هست ببینند... نه با طرحواره های از پیش موجود نظری خود.
ادعای خلاصه ی متن اقای مظاهری ان است که جمهوری اسلامی سعی دارد برساختی اسطوره ای از شخصیت شهید سلیمانی ارائه بدهد سوال اینجاست که پیش از انکه جمهوری اسلامی با دستگاههای تبلیغی خود که بارها اتفاقا ناتوانی انها را در تبیین امور دیده ایم، وارد میدان شود، یعنی همان لحظات ابتدایی انتشار خبر شهادت حاج قاسم و مراسمات ان ایام، که رسانه هم در شوک به سر میبرد، شاهد حضور بی نظیر مردم. در شهرهای مختلف بودیم، حضوری که نهایتا به تشیع میلیونی در در شهرهای مختلف انجامید، را چگونه و.ناشی از کدام بازی رسانه ای میدانید؟ یا چگونه تحلیل میکنید؟ ایا میتوان این را هم ناشی از صنعت قدیس سازی است؟ اگر اینگونه است که دستگاههای اقناعی و تبلیغی و رسانه ای غربی و هالیودی با مهارتی هزار برابر بیشتر از جمهوری اسلامی توان اسطوره سازی دارند، چرا هیچ کدام تاکنون نتوانسته اند چهره ای بسازند که بواسطه ی او فقط نیمی از این جمعیتی که برای تشیع پیکر مقدس حاج قاسم سلیمانی در شهرهای مختلف بی تاب و گریان چنان کودکان پدر و مادر از دست داده به میدان بیایند؟ انها که دستگاههای تبلیغی شان به مراتب توانمند تر از جمهوری اسلامی است؟ جالب است که این تشیع و انسجام حیرت انگیز ملی امتی، دقیقا زمانی اتفاق میافتد که بسیاری از جامعه شناسان جامعه ایران را بسیار ناامید، دلزده و سرشار از گسست تحلیل کرده بودند، جامعه ای که دیگر نه علاقه ای به مبارزه دارد نه توان ادامه ی مقاومت. نکته مهمی که باید بدان اشاره کرد ان است که چه بخواهید و چه نخواهید، انقلاب اسلامی با همه ی اتفاقاتی که در دل ان رقم میخورد، نوید فصل جدیدی از مناسبات میان زمین و اسمان است که علومی که بنای ان بر انقطاع و زمینی و مادی کردن همه امور و تقدس زدایی از همه چیز است توان تحلیل ان را ندارد، و از همین باب راهی نمی ماند جز تقلیل همه چیز به اموری برساختی برای ذهن هایی که در قفس اهنین تحلیل های جامعه شناختی محبوس مانده و توان عبور از کلیشه های مفهومی ندارد... کلیشه هایی که در تلاش است تا واقعیت های جهان را تا جای ممکن سکولار و تهی از امور مقدس بگرداند... هرچند که در عالم واقع چنین امری میسر نخواهد بود...
فماذا بعد الحق الا الضلال....
@philosophyofsocialscience
هدایت شده از vahid soheili
📝مسئله در حادثه قتل اهواز چیست؟
✍محمد وحید سهیلی
1⃣برای حل هر مسئله اجتماعی ابتدا باید وجه مسئله بودگی آن پدیده مشخص شود. اهمیت تعیین مسئله تابدانجا است که به گونه ای که اگر در ابتدا تعریف درستی از مسئله ارائه دهیم، نصف راه را رفتهایم. تفکر در وجه مسئله بودگی یک حادثه، یعنی تعیین نقطه ای که می خواهیم در آنجا بایستیم و به روایت بپردازیم. راه حل هایی که ارائه می دهیم نیز محصولِ همان نحوه روایت است.
2⃣انتشار تصاویر مربوط به قاتلی که سر بریده همسر خود را در خیابان می چرخاند، واکنش های زیادی را برانگیخت و گفت و گوهایی را در میان عموم مردم و نخبگان برانگیخت. اما در مواجه با این حادثه مهم ترین نکته نقطه ای که قرار است آنجا بایستیم و حادثه را روایت کنیم؛ است. بسیاری از تحلیل ها بر محور خشونت نسبت به زنان شکل گرفته یعنی محور تحلیل را متعلق خشونت قرار داده است. در این دست از تحلیل ها، مباحث بر محورِ متعلق خشونت یعنی زنان است و لاجرم نوع نگاه قانون، شرع و جامعه به زن حد وسط بسیاری از استدلال ها قرار می گیرد. اما به نظر می رسد، وجه مسئله بودگی این پدیده و پدیده های مشابه، خودِ مسئله «خشونت» است. از این روی بایسته و شایسته تر گفت و گو پیرامون تحلیل خشونت است.
3⃣هانا آرنت در کتاب «خشونت» وجوه متفاوت قهر و خشونت را مورد بحث قرار می دهد و با استعانت از آثار متفکران گذشته و حال نشان می دهد که تا چه اندازه ذات و محتوای خشونت ناشناخته مانده و یا نادرست شناخته شده است. اسلاوی ژیژک نیز در کتاب «خشونت؛ پنج نگاه زیرچشمی» سه صورت از خشونت را صورت بندی می نماید. این سه صورت عبارتند از: کنشگرانه (جنایت، ارعاب)، کنشپذیرانه (نژادپرستی، نفرتپراکنی، تبعیض) و سیستمی (تأثیرات فاجعهبار نظامهای اقتصادی و سیاسی)؛ و غالباً یکی از شکلهای خشونت مانع از دیده شدن دیگر شکلهای آن میشود و بدین ترتیب مسائل پیچیدهای پدید میآید. به نظر می آید بحث انتقادی که قدمی ما را در درک و فهم پدیده های اجتماعی یاری می کند؛ سیر از لایه های ظاهری خشونت به شکل های عمیق تر آن است.
4⃣بر این اساس نوع نگاه حادثه اهواز نیز متفاوت می شود. در واقع باید تلاش کنیم تا سیستم خشنونتی که منجر به این نحوه از کنشگری خشونت آمیز شد را کشف کنیم. پس باید اینگونه پرسش کنیم که چه متغیری در زندگی انسان ایرانی ظهور پیدا کرده که او را بر خلاف طبع اولیه اش- این طبع اولیه که دلالت بر نوع دوستی، صلح طلب بودن است مؤید به تاریخ این انسان است- به وادی بروز انواع و اقسام خشونت ها کشانده است؟
5⃣آنچه می یابیم، مواجهه غیرمتوازن او با مدرنیته است. روح سرمایه داری، جسم این فرهنگ و تمدن را که دچار گسست با روح اصلی خود شده بود، تسخیر نمود و خود را بر تاریخ و جغرافیای او تحمیل کرد. امر اجتماعی نیز فضایی-زمانی است و این روح تسخیرگرِ انسان ایرانی، پیامدهای خود را نیز به همراه آورد. به تعبیر ژیژک؛ سرمایهداری و در واقع تمدن مدرن بیش از آنکه مانع خشونت باشد، خود سبب خشونت شده است. نظام سرمایه و تمدن مدرن، الگوهای تاریخی روابط اجتماعی را مختل و منجر به سرکوب هویت های جمعی می شود. در این فرض دیگر با شبکه ای از خشونت ها روبرو ایم. با تراکمی از خشونت ها روبرو هستیم که همه محصول یک خشونت سیستمی و عمیق است. خشونت مرد علیه همسر خود، خشونت آن مرد با گرداندن سر در ملاء عام، علیه مردم و احتمالا خشونتی که او از جانب همسر و مردم دریافت کرده است.
6⃣نه فقه و نظام حقوقی ایرانیان منجر به تولید خشونت می شود بذاته و نه فرهنگ و تاریخ انسان ایرانی چنین خشونتی را تأیید می کند. بلکه تناقضات برآمده از تحمیل معانی متناسب با روح سرمایه داری و تمدن مدرن بر فرهنگ و تاریخ انسان ایرانی نیروی عظیم مولّد چنین خشونتی است. و اندیشه های روشنفکران بیگانه با این هویت همچون ابزار تشدید چنین خشونتی است. این چنین اندیشه هایی طرحی از هویت زن ارائه می دهند که به لحاظ تاریخی بر قامت زن ایرانی نمی نشیدند و با این عمل خود زنان و مردان را در موقعیتی قرار می دهد که دچار سوءتفاهمات و چالش ها می شوند.
بنابراین به عنوان راه حل به نظر می رسد واقعی تر آنست که به جای نقدِ فقه و نظام حقوقی و برخی از مؤلفه های فرهنگیِ اصیل ایرانی که خود این نقدها همچون خراش هایی بر هویت جمعای انسان ایرانی و تشدید کننده معضل است؛ به گفت و گو پیرامون هویت خود و تعیین جغرافیا و تاریخ متناسب با هویت تاریخی خود بپردازیم.
هدایت شده از خرد اجتماعی
#یادداشت
♦️اندرحکایت قتلهای ناموسی
✍️ سید حسین شرفالدین
🔷 وقوع برخی حوادث غیرمنتظره که معمولا با قربانیگرفتن از میان سوژههای آسیبپذیر، و بالتبع جریحهدارشدن احساسات جمعی ختم به شر میشود، موضوع چرایی خشونتورزی برهنه و کنترلناپذیرعلیه زنان را در کانون توجه تحلیلی و انتقاددی اندیشمندان علوم اجتماعی و ارباب رسانه قرار میدهد.
🔶 بیشک، زمینهها و علل روانشناختی و فرهنگی- اجتماعی متعددی در ایجاد انگیزه و ترغیب مردان به ارتکاب قتلهای ناموسی و توجیه آنها موثرند. از آن جمله:
✔️ تزلزل نسبی نهاد خانواده و کاهش تعهدات اخلاقی زوجین به حفظ کیان آن؛
✔️ آسیبپذیری بالای زنان در جهان پرتلاطم معاصر(بویژه با میانجی رسانه و شبکههای اجتماعی)؛
✔️ غلبه ساختاری موقعیت و سلطه مرد در جامعه ایرانی؛
✔️ احساس تعلق مالکانه مرد نسبت به همسردر میان برخی اقوام؛
✔️ ناآگاهی از حقوق و تکالیف همسری متقابل؛
✔️ کودک همسری؛
✔️ ازدواجهای ناخواسته و تحمیلی؛
✔️ افزایش زمینههای محیطی برای فریب و اغفال زنان بیمبالات و کم توجه به ضربهپذیری خود؛
✔️ افزایش نرخ بیوفایی و خیانت(یا تجاوز به عنف)؛
✔️ افزایش رشد کمی تجدید فراش و رفیقبازی پنهان در میان مردان؛
✔️ تقدسیابی اعمال خشونت علیه زنان متهم(به بهانه غیرتورزی، دفاع از ناموس، پاسداری از عفت عمومی و حریم اخلاقی جامعه)؛
✔️ وجود برخی مویدات و مشوقات عرفی برای سوقیابی به این قبیل حوادث؛
✔️ افزایش انگیزه برای بهانهجویی جهت انفصال تعلقات زوجیت و معافساختن خود از پرداخت مهریه؛
✔️ضعف برخورد دستگاه قضا با عاملان این قبیل جنایات.
❇️ بیشک، کثرت وقوعی این قبیل حوادث به جریحهدارشدن احساسات فرزندان و خانوادههای قربانیان، افکارعمومی، رواج ناامنی روانی و اخلاقی درجامعه، بالابردن قهری هزینههای امنیتی و حفاظتی، عادیشدن و روایی خشونتورزی برهنه منجر خواهد شد.
#اختصاصی
📌آدرس کانال؛
🆔 @sharafoddin_ir
هدایت شده از س رهگذر
تحلیل قتل اخیر اهواز از منظر دینی
محمدحسین هاشمیان
برای روایت و تبیین ماجرا قبل از هر چیز نیازمند یک چارچوب نظری هستیم. در این چارچوب نظری مشخص می شود که آیا این ماجرا ریشه در دین و ارزشهای دینی دارد یا بالعکس رفتاری مغایر با ارزشها و شریعت اسلامی است.
برای تبیین این چارچوب از مفهوم جاهلیت که تعبیری قرآنی است بهره خواهم برد. جاهلیت دو گونه هست که حضرت رسول(ص) فرمودند من میان دو جاهلیت مبعوث شدم و جاهلیت دوم سختتر است از جاهلیت اول. روایت دیگری هست که میفرماید زمانی که حضرت حجت ظهور میکند که مردم در جاهلیت بسر میبرند. و اینها نشان میدهد تطبیق جاهلیت مدرن بر جاهلیت دوم تطبیق چندان دشواری نیست. جاهلیت اول که دوران صدر اسلام هست و جاهلیت ثانی که هم اینک با آن روبرو هستیم؛ قرآن کریم برای این جاهلیت 4 ویژگی ذکر میکند.
اولی تعصب جاهلی؛ قرآن با عنوان حمیه جاهلی از آن یاد می کند در سوره مبارکه فتح می فرماید: إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ . تعصب با غیرت متفاوت است. امروز ما یکی از جنگهایمان در نبرد رسانهای، نبرد برچسب ها هست و در واقعه اهواز، چیزی که اتفاق افتاده تعصب جاهلی بوده اما دشمنان برچسب غیرت دینی به آن زده اند. اصلا غیرت بر مدار دین هرگز نمیتواند چنین رفتارهایی را رقم بزند. اسلام دقیقا وقتی آمد با همین رفتارها مقابله کرد.
دومی تبرج جاهلی است. در قرآن کریم می فرماید: ولاتبرجن تبرج الجاهلیه الاولی. یعنی خودآرایی جاهلی و از روی جهل؛ در دوره فعلی هم این تبرج معنای جدیدتری و ظهور بیشتری پیدا کرده و با گسترش رسانههای اجتماعی خودنمایی مفهوم گستردهتری پیدا کرده است. شما مصاحبههای اطرافیان مقتول و قاتل را ببینید پدیده تبرج را به عنوان یکی از زمینه های اصلی قبل و بعد از این اتفاق میبینید. تبرجی که مقتول داشته و به سبب آن در دام قاچاقیان دختران افتاده است و تبرجی که قاتل پس از قتل داشته و پس از قتل آن رفتار عجیب را در ملا عام به نمایش گذاشته شده است.
سوم ظن جاهلی است. قرآن کریم می فرماید: یظنون بالله غیرالحق ظن الجاهلیه یعنی گمان و حدس جاهلی است البته در این ماجرا و ماجراهای مشابه، بدگمانی های زوجین به یکدیگر یکی از ریشه های آغازین ماجرا هست و در فاصله گرفتن زوجین از یگدیگر و سپس انحرافات اخلاقی بشدت موثر است. بدگمانی در پدیدههای اینچنینی در جاهلیت مدرن تشدید میشود.
ویژگی چهارم حکم جاهلی است: افحکم الجاهلیه یبغون و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون. حکمی جاهلیت بر مبنای عرف اجتماعی یعنی سنن غلط بنیان گذاشته می شود. این که حتما باید دختر به عقد پسر عمو در بیاید یا زنان به ازدواج یا عمل غیراخلاقی وادار شوند. قرآن و روایات این موارد را مورد نکوهش قرار داده اند: لاتکرهوا فتیاتکم علی البغاء. این هنجارها را اسلام احکام جاهلی میداند و مبنای دینی و اسلامی ندارد. اینکه فرد خودش دادگاه تشکیل بدهد و خودش حکم صادر کند و خودش حکم را اجرا کند این دستور دین نیست و قرآن صراحتا آن را رد میکند. در نقلی تاریخی از سعد ابن عباده، صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سوال می شود که اگر مردی را با همسرت در فراش ببینی چه می کنی او پاسخ می دهد او را با شمشیر می کشم. سپس پیامبر می فرماید پس با چهار شاهد چه می کنی؟ او سوال می کند وقتی با چشم دیده ام و خدا هم شاهد بوده است آیا نیاز به شاهد هست؟ رسول خدا می فرماید: «نعم لان الله قد جعل لکل شئ حدا، وجعل علی من تعدی الحد حد» بلی خداوند برای هر چیزی حدی قرار داده است و برای هر کسی که از این حدود تجاوز کند نیز حدی قرار داده است. به عبارت دیگر همان خدائی که برای زنا حد قرار داده است برای اعمال آن حد، هم حد قرار داده و اگر تخلفی از حدود بشود خود مستوجب قصاص می شود. در ماجرای اهواز مشاهده می کنیم که چگونه حکم جاهلیت معیار این رفتار بوده است. قاتل خود حکم را صادر می کند و خود آن را اجرا می کند. کجای این رفتار دینی است اما در فضای رسانهای مسموم کشور میبینیم با بیانصافی آن را به دین نسبت میدهند.
جاهلیت مدرن در فضایی شکل می گیرد که به تعبیر ژان بودریار، مملو از حادواقعیتها (Hyperreality) و واقعیت های برساخته توسط رسانه هاست. در این فضاهای برساخته، آثار و پیامدهای مخرب جاهلیت اولی فزونی می یابد. تعصب، تبرج، بدگمانی، احکام و قضاوتهای بی مبنا مضاعف می شود. به حدی که شاهد سطحی از جنون فردی و اجتماعی می شویم.. ما با جهانی روبرو هستیم که دنیای رسانه ای برای ما ساخته و در یک چنین فضایی این چهار ویژگی برجسته تر می شود. در رابطه با حادثه اهواز، بستر اصلی هم جذب مقتول به شبکه قاچاق دختران، اینستاگرام و شبکه های اجتماعی است. از سوی دیگر، بستر تحریک قاتل، توسط آن مرد سوری، مجددا همین فضاست.
هدایت شده از س رهگذر
او مرتب با ارسال تصاویر و مطالب مختلف به آزار روحی و روانی قاتل می پردازد و یا تهدید به انتشار تصاویر در همین شبکه های اجتماعی او را تا سرحد جنون می رساند. پس از قتل همین شبکه های اجتماعی با پوشش گسترده و بازنمائی و روایت دروغ از این فاجعه دلخراش، مجددا افکار عمومی را جریحه دار کرده و به غلط ارزش های اسلامی و انسانی نظیر غیرت را زیر سوال می برند. در جاهلیت مدرن، افراد نه در دنیای واقعی که در دنیای توهمی زندگی می کنند که خیلی وقتها هیجانات کاذبی ایجاد می کند و حتی ممکن است رفتارهای جنون آمیزی را رقم بزند. رفتارهای بعضی سلبریتی ها در تبرج و جذب مخاطب که تعجب آور است به همین دلیل است. اگر از این منظر عمیق تر به حادثه اهواز بنگریم در می یابیم هم قاتل و هم مقتول هر دو قربانی فضای مجازی و آسیبهای آن هستند.
هدایت شده از فلسفه دین اسلامی
صوت نشست عصب شناسی 00_17_00-03_01_58.mp3
39.61M
🔵 نشست علمی با عنوان “عصب شناسی الهیات ( رابطه دین و تجربیات معنوی با عصب شناسی)“ پنج شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ از ساعت ۹ الی ۱۲ به صورت مجازی و حضوری در سالن اجتماعات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد. 🎤 در این نشست علمی کارشناسان محترم آقایانحجج اسلام دکتر حمیدرضا شاکرین، دکتر علیرضا قائمی نیا، و دکتر محمدحسن مرصعی با دبیری علمی حجت الاسلام دکتر مجمد جعفری در محورهای زیر به ارائه بحث پرداختند:
1. مفهوم شناسی و تاریخچه علم عصب شناسی و عصب شناسی الهیات 2 . بررسی دیدگاههای رابطه تجربه های دینی و معنوی با سلسله اعصاب 3. رابطه عصب شناسی الهیات و واقع گرایی دینی و چالشهای فرارو 4. آورده ها و چالشهای نوروتئولوژی برای الهیات اسلامی 5. مساله های و افق های فراروی محققان در این عرصه
🆔@meshkatnoor
هدایت شده از فقه نظام اجتماعی
🔰 #گزارش_جلسه
به همت هسته پژوهشی فقه نظام اجتماعی دانشکده الهیات، معارف اسلامی و ارشاد دانشگاه امام صادق علیهالسلام و با همکاری موسسه معنا نشست علمی با موضوع نظریه فیزیک اجتماعی در عصر حاضر؛ کارکردها و چالش ها با حضور طالبی (دکتری فیزیک هسته ای) پژوهشگر و مدرس دانشگاه و با حضور دکتر سيدی فر (دکتری فلسفه غرب معاصر) پژوهشگر و مدرس دانشگاه در محل موسسه معنا در قم برگزار شد.
هدایت شده از فقه نظام اجتماعی
Recording.aac
36.26M
🔰 صوت جلسه
نظریه فیزیک اجتماعی در عصر حاضر؛ کارکردها و چالش ها