پژوهشکده فلسفه و کلام
✅نقد استاد رسول جعفریان به برگزاری همایش تصوف عطف به صحبت های دوست ما آقای واعظی در دفتر تبلیغات قم
🔺پاسخ استاد سبحانی به استاد جعفریان
قبل از هرچیز باید به جناب جعفریان یادآور شوم که شما با ارجاع تاریخی به دولت صفوی و مشابهسازیِ شرایط کنونی با اواخر دوره صفویه، دقیقا دچار همان خطائی شدید که خود بارها در باب تحلیل های تاریخیِ سیاستپیشگان تذکر دادهاید.
اما در خصوص، آنچه در باب همایش تصوف، نوشتید:
۱.تعجب می کنم که شما چگونه میان یک کار علمی انتقادی با جنگ و ستیزهای زبانی و فیزیکی تفاوت نمی گذارید و هر گونه نقد را بر تفرقه حمل می کنید؟ راستی اگر چنین است، جنابعالی با نوشتههای سراسر انتقادی و غالبا اهانت آمیز خود که سالهاست به خُرد و کلان از فقیهان و فیلسوفان تا عالمان ومداحان به یکسان روا می دارید، خود یکی از اسباب تفرقه افکنی در جامعه ایران هستید! ای کاش شما هم به جای نوشته های پراکنده انتقادی در مورد آسیبهای این عالمان و عملکرد آن گروه، یک نشست یا همایش علمی برپا می ساختید تا معلومشود که این مطالب شما تا چه اندازه از سوی جامعه علمی مورد حمایت قرار می گیرد؟
۲.در خصوص آنچه در باب همایش نوشتید، حاضرم در یک جلسه علنی به گفت و گو با شما بنشینم تا معلوم شود که از وضعیت فرقه های صوفیه در ایران امروز، آگاهی چندانی ندارید و با قیاسهای تاریخی، در مورد شرایط کنونی داوری می کنید. یکی از رسالتهای این همایش و آثار ونمایشگاههائی که در ادامه عرضه خواهد شد، آگاهی بخشی به همین دوستان کمآگاه است.
۳.پایهگذاران همایش «تصوف؛ شاخصهها و نقدها» با رعایت همه ضوابط علمی و با ثبت این همایش در سایت علمی پژوهشی وزارت علوم(isc)، در یک فراخوان عمومی و آزاد به دنبال بررسی انتقادی ریشهها و عملکرد فرقه های تصوف در ایران هستند. حال بفرمایید که اگر کسانی امروز همچون عالمان گذشته، تصوف را یک مخاطره جدی برای فرهنگ شیعه بدانند، با چه روش و زبانی باید مطالب خویش را به جامعه علمی عرضه کنند تا امثال جنابعالی -که بسیار نگران واگرائی و تفرقه در جامعه هستید و همواره در عمل هم این روحیه خود را نشان داده اید! - نگران و دلواپس نشوند؟! شما که این همایش را «به اسم کار علمی» می خوانید، بفرمایید جنابعالی که عضو محترم فرهنگستان علوم هستید، چه کاری را علمی می دانید که در این همایش صورت نگرفته است؟
۴.وقتی که صوفیان در کنار برخی حکومتیان، سالهاست که با برگزاری همایشهای پرخرج از جیب بیتالمال، یک طرفه به قاضی می روند و خرافیترین اندیشهها و آداب را در پناه نام و نشانهای زیبا و غالبا دروغین، به ذهن و ضمیر نسل جوان و بیدفاع ما می ریزند و بر محور قطببازی و کرامتسازی، دکان دغلکاری راه انداخته اند، چگونه است که اگر یک نهاد حوزوی با حمایت مستقیم همه مراجع عظام به مسئولیت اصلی اش که دفاع از حریم تشیع و روشنگری نسبت به خطوط انحرافی است، اقدام کند، به «جریانهای تفرقه انگیز» متهم می شود؟! راستی اگر قاطبه حوزه تشیع و مراجع تقلید و علما و صدها استاد حوزه و دانشگاه که در نقد تصوف می نویسند و بحث می کنند، تفرقه انگیزند، نمی دانم نام چند نفر در حوزه را که در حمایت از این گروهکهای باطل، سرناسازگاری می گذارند، چه باید گذاشت؟!
۵. نقطه تمرکز فعالیتهای انتقادی علیه فرقههای انحرافی در دفتر تبلیغات، از قضا تلاش برای همگرائی جامعه شیعه و بازگردندان پاره های پراکنده به پیکره اصلی تشیع بر محور مرجعیت و بازنمائی راه های متفرق در برابر میراث حقیقی و عقلانی است. مشکل همین است که صوفیان با پنهان ساختن عقاید و آثار اصلی خویش، خود را در پشت کتابها و گفتههای بزرگان ما پنهان می سازند و به تدریج شیعیان ناآگاه را به سمت آراء و آداب خردستیز و شریعتگریز صوفیانه می کشانند و آنان را از پیکره تشیع جدا می سازند. اشتباه جنابعالی این است که این فرقهها را همسو و همراه با جامعه عمومی شیعه می دانید و از عمق شکاف تصوف فرقه ای با تشیع اصیل در ایران امروز اطلاع ندارید.
راستی چه کسی باید به همین مردمانی که با ادبیات عرفانی تنفس می کنند و ناآگاهانه اسیر دام آنان می شوند، نشان دهد که در کنار زبان شیرین و پندهای نیکو، چه اندیشههای ناصوابی ترویج می شود؟ اگر کسانی بیان حق و روشنگری عالمانه را تفرقه انگیز می دانند، خوب است که به پیامبران الهی اعتراض کنند که عامل اصلی تفرقه در جوامع بشری بوده اند!
۶. در پایان توصیه فرمودید:«تجربه نشان داده است که اگر آدم چیزی را باطل هم می داند، کم باید یادش کند تا از بین برود»
از نادرستی این سخنان از منظر تاریخ و جریان شناسی معاصر می گذرم و نمی گویم که خردمندان در هیچ فرهنگ و مکتبی، به چنین اصلی باور ندارند و بدان تن نمی دهند و باز نمی گویم که این سخن برخلاف منطق قرآن و سیره و سخنان صریح پیامبران است و فرض بر این می گیرم که شما یا این باورها و آداب صوفیانه را بدعت نمی دانید و یا لزوم روشنگری در برابر اهل بدعت را قبول ندارید، آری همه اینها را کنار
1
1:
می گذارم و دست کم بنابه همین قاعده خودتان، دو توصیه به شما می کنم:
۱) ای کاش دست کم این تجربه را در حق این همایش که باطل می دانید، اجرا می کردید و یادش نمی کردید تا از بین برود. البته چون این برنامه همچنان ادامه دارد، در مورد برنامه های بعدی نقد تصوف، این تجربه در ذهن شریفتان باشد
۲) بنابر همین تجربه، زین پس به جای این که شبانه روز به فکر نقد اباطیل عالم و عامی باشید، لطفا در برابر آنها سکوت کنید تا یادشان به کلی از میان برود؛ طرفه آن که شما از باطل های زنده و تازه هم فراتر می روید و از حاشیه نسخهها و گورنوشتهها باطل هائی را نبش قبر می کنید که بشر قرنهاست آنها را به فراموشی سپرده است!
#همایش_تصوف |#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
#محمد_تقی_سبحانی|#رسول_جعفریان
https://eitaa.com/philtheo
پژوهشکده فلسفه و کلام
🔺پاسخ استاد سبحانی به استاد جعفریان قبل از هرچیز باید به جناب جعفریان یادآور شوم که شما با ارجاع
✅واکنش استاد رسول جعفریان به پاسخ استاد سبحانی
جناب سبحانی عزیز
اولا از این بابت متاسفم که کسی مانند شما که مدعی تخصص در عالم و آدم است، نمی تواند حتی در یک سطر، از بکار بردن کلمات کینه توزانه و نیش دار خودداری کند. اگر اندکی از ادب و اخلاق عرفانی در زبان فارسی و ایرنی، بویی برده بودیم، بسیار ملایم تر و مهربانانه تر برخورد می کردیم. سابقه این امر را از شما دارم و این نوشته هم نمونه ای از همانهاست.
ثانیا، اگر متن بنده را درست خوانده بودید، می دیدید که اولین سخن این بود که کار علمی امری روا و لابد است، و خود بنده هم به قول شما از بسیاری از اندیشه های کهن انتقاد می کنم، و در همین زمینه تصوف، بارها و بارها، از حوالی سال 1369 تاکنون، دهها متن موافق و مخالف منتشر کرده ام تا فضای بحث بهتر شود. بنابر این، برخلاف گفته شما، فرق میان بحث علمی را با روش های مبارزه جویانه و تحریک آمیز شبیه آنچه در این برنامه مد نظر دارید و در همه جای نوشته تان بر ملاست، می گذارم. اما نوشته شما، و اصولا نفس برگزاری چنین کنگره ای از طرف یک نهاد رسمی حوزوی، نشان می دهد، آنچه در نظر دارید چیزی فراتر از نقد علمی و بیشتر ایجاد موج های اجتماعی و سیاسی علیه این و آن و در این مسیر است. حتی اگر در نیت شما و دوستان چنین نباشد، بنده حق دارم به عنوان یک عضو این جامعه، بگویم که ممکن است این رویه، مشکلاتی را در پی داشته باشد.
ثالثا، مهم ترین نکته بنده این بود که یک مرکزی که میز تمدن سازی دارد، نمی تواند خود را درگیر کار فرقه بازی کند. این کاری که شما می کنید، کاری به ظاهر علمی اما در واقع، زخمی تازه بر زخم های قدیمی و کهنه است. شما برگی از مجادلات بیش از هزار ساله در تمدن اسلامی را دوباره رو می کنید، و بدانید که در عمق جامعه ایران، این جدال، در این سطح و با این روش، راه به جایی نخواهد برد، و زخم ها را نه التیام که مجادلات را بیشتر و عمیق تر خواهد کرد.
توصیه بنده به عنوان یک برادر، به آقای واعظی این بود که نمی شود هم مدعی تمدن بود و هم فرقه بازی به راه انداخت. این کاری که شما می کنید، به راه انداختن جنگ مذهبی است که اروپا را هم در یک دوره طولانی عقب انداخت و امروز به هر زبانی تلاش می کند تا از این موارد فاصله گرفته و همه نیروها را در راه پیشرفت بسیج کند. معلوم است که آنها هم موفقیت کاملی نداشته اند، اما همین که آنجا تلاش می شود تا جلوی این قبیل اختلافات گرفته شود و اینجا همایش برای این قبیل امور برگزار می شود، نشان از تفاوت دو مسیر است. متاسفانه همان طور که زمانی دیگر هم اشاره کردم، ما همچنان در قرن پانزدهم شانزدهم میلادی و درگیر مجادلات مذهبی و دینی هستیم و همه چیز را سعی می کنم از این چشم ببینیم.
اما این که اشاره کرده اید که در گذشته هم این امور بوده، نکته ای است که موید توصیه بنده است. ما عمری را به این جدالها و اختلافات در سطوح اجتماعی بسر برده ایم، و در مواقع، حساس، بیشترین آسیب را از این ناحیه دیده ایم. نمونه صفوی را به عنوان عبرت تاریخ گفتم، نه از بابت استنتاج فقهی، که فرق آن را متوجه نشده اید.
در اینجا باز هم تأکید می کنم، بنده در مقام داوری در باره این قبیل اندیشه ها با آن هم اختلاف نظر و فرقه گرایی ها نیستم که می دانم چه قدر فراز و نشیب دارد. شما خودتان تجربه دارید که یک عمری فلسفی می اندیشیدید و می نوشتید و حالا ساز دیگری سر داده اید. بحثم این است که شرایط حساس کشور ما، با همه مشکلاتی که دارد، و بی اعتمادی وسیعی که جامعه را فراگرفته و مردم را از روحانیون جدا کرده، ما را از این که کاری کنیم تا مشکلات بیشتری داشته باشیم، باز می دارد. در همین قم، موسسات فراوانی هستند که می توانند مباحث علمی خوبی در همین زمینه یا مشابه آن داشته باشند، اما نکته این بود، تأکید می کنم، نکته این بود که ایجاد همایش و کنگره، آن هم از طرف دفتر تبلیغات، با وضعی که می بینیم، بیش از آن که دنبال کار علمی باشد، می تواند منشأ بی اعتمادی بخش هایی از جامعه باشد. اگر به توصیه آن آقا عمل کرده و قم را یک کشور مستقل کرده بودیم و مشغول خود بودیم، دشوار نبود، اما چه کنیم که مدعی جهانداری هستیم و می خواهیم تمام عالم را اصلاح کنیم. یا دست از این ادعا برداریم، یا راهی برویم که بتوانیم قوای خود را برای نجات باقی مانده این قوم صرف کنیم.
#همایش_تصوف |#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
#محمد_تقی_سبحانی|#رسول_جعفریان
https://eitaa.com/philtheo
خدمت دوستان عرض می کنم، همه کسانی که این قبیل آتش بازی های فرقه ای را می کنند، به بهانه، حفظ اصول و یکپارچگی است. من هم از جریانهای کاملا متفاوت در میان صوفیه خبر دارم، جمع بسیار قلیلی که هیچ اهمیت و خطری ندارند، اما نگران آن هستم که این قبیل رفتارها، دامنه اختلافات کلی را در جامعه را بیشتر و حس اعتماد را در جامعه ما، در این شرایط حساس، از بین ببرد. فکر نمی کنم، با توجه به نوشته هایی که بنده دارم، کسی تصور کند، قصد دفاع از این گروه یا آن گروه را دارم، عمده یادآوری و آن مثال تاریخی این بود که ما در اوج فش
سی و اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی، نباید بیش از این روی اختلافات و تمایزات در این سطح آن هم از طرف نهادهای رسمی، پافشاری کنیم.
#همایش_تصوف |#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
#محمد_تقی_سبحانی|#رسول_جعفریان
https://eitaa.com/philtheo
پژوهشکده فلسفه و کلام
✅واکنش استاد رسول جعفریان به پاسخ استاد سبحانی جناب سبحانی عزیز اولا از این بابت متاسفم که کسی مان
✅پاسخ استاد سبحانی به پاسخ استاد رسول جعفری
جناب جعفریان عزیز!
۱.بنده برخلاف جنابعالی که گمان می کنید با تخصص در تاریخ حق دارید در مورد همه امور عالم و آدم اظهار نظر کنید، تنها در حوزه دانشی خود که علوم عقلی و تاریخ این دانشهاست، اظهار نظر می کنم و به لطف الهی در هر جا هم چیزی گفتهام، بلافاصله آمادگی خود را برای شنیدن سخن دیگران در هر جا و از هر کس اعلام کرده ام.
۲.ای کاش شما به متنهای خود در باره دیگران یک بار مراجعه می کردید تا معلوم شود که از«ادب و اخلاق عرفانی» چه بوئی به مشام می رسد؟
۳. به جای پاسخ به پرسشهای بنده، سخن را چنان که شیوه شما در بحثهای گذشته بود، به حاشیه راندید و سیاست و اقتصاد را با فلسفه و اخلاق درهم آمیختید تا به این سوال پاسخ ندهید که آیا علمای حوزه حق ندارند که در جواب موج انحرافاتی که از در و دیوار این مملکت فرو می ریزد، یک همایش علمی برگزار کنند؟! و چرا فکر می کنید که در مورد مصالح دین و دولت، شما بهتر از مدیران یک نهاد نخبه و تخصصی تشخیص می دهید؟!
۴. مگر خدا خطکش کار علمی را به دست شما داده که به خود حق می دهید که در مورد تلاش علمی دیگران هر طور می خواهید، قضاوت کنید و فعالیت خود را عالمانه و کار دیگران را «فرقهبازی» قلمداد کنید و برگزار کنندگان را به « ایجاد موجهای اجتماعی و سیاسی علیه این و آن» متهم کنید! شما چندین سال است که قلم به دست گرفته اید و بر فرهنگ و هویت این مملکت و مذهب چوب حراج میزنید و ما نگفته ایم که این سخنان، چه خطراتی برای جامعهای که از هر سو مورد تهاجم است، به دنبال دارد. اما شما بدون اطلاع از زوایای این موضوع و کارهای انجام گرفته در پشت صحنه، خود را بر کرسی قضاوت قرار دادهاید و قاطعانه بر اصل و فرع یک کار تخصصی و جمعی، حکم می رانید.
۵. اگر کاری که مراجع شیعه آن را پشتیبانی می کنند و علمای شیعه در طول تاریخ صدها کتاب و رساله در باب آن نوشته اند و حتی برای یک همایش کوچک ۳۰۰ مقاله از سوی اساتید و نویسندگان حوزه و دانشگاه ارسال می شود، از نظر شما «فرقه بازی» یا «آتشبازی فرقه ای» است اجازه بدهید که بنده هم افکار شما را «گروهکی» و «روشنفکربازی» بدانم. و بدانید که اتهام زنی سادهترین کاری است که می توان کرد.
۴. بر این باوریم که فرهنگ و تمدن شیعی همواره با آسیبها و آفتهای فراوانی مواجه بوده است که با همت بزرگان مذهب و با تلاش علمی و انتقادی، این مخاطرات تا اندازه بسیار از کیان تشیع دفع شده و راه مکتب درخشانتر از گذشته به پیش رفته است. خدا می داند که اگر مجاهدتهای فقیهان و متکلمان شیعه در طول تاریخ نبود، امروز شیعه با چه اندیشههای پستمایه و آداب دونپایهای دست به گریبان بود! این درگیری فکری و معرفتی، بخشی از هویت و تمدن شیعی بوده و همچنان خواهد بود و آینده تاریخ در مورد صفبندیهای موجود داوری خواهد کرد، چنان که ما در مورد فرقههای انحرافی در تا یخ گذشته داوری می کنیم: و قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المومنین.
#همایش_تصوف |#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
#محمد_تقی_سبحانی|#رسول_جعفریان
https://eitaa.com/philtheo
دوره آموزش معارف و عقاید جلسه ششم 5 مهر97.mp3
28.15M
✨دوره آموزشی «معارف وعقاید»
🌴ویژه جوانان ودانشجویان
🎤دکتر محمد تقی سبحانی
💽صوت جلسه ششم-۵ مهر ۹۷
📱کانال اطلاع رسانی استاد محمد تقی سبحانی:
@mtsobhani|
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
#محمد_تقی_سبحانی|
https://eitaa.com/philtheo
✅در دیدار با مسوولان و دست اندرکاران همایش تصوف، شاحصه ها و نقدها مطرح شد:
▶️تقدیر آیت الله مکارم شیرازی از احساس مسوولیت دفتر تبلیغات اسلامی در برابر فرق انحرافی
◀️آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به اشتراک تصوف و بهائیت، از احساس مسوولیت دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در برابر فرق انحرافی قدردانی کرد.
به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی، حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی در دیدار با حجت الاسلام والمسلمین احمد واعظی "رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم" و دست اندرکاران همایش «تصوف شاخصه ها و نقد ها» با تشکر از احساس مسؤولیت دفتر تبلیغات اسلامی در برابر فرق انحرافی اظهار داشت: تصوف از جهات مختلفی قابل مطالعه است که از آن غفلت شده است.
ادامه در سایت پژوهشکده مطالعه کنید.
http://yon.ir/PvQQm
https://eitaa.com/philtheo
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام |#همایش_تصوف
پاسخ استاد سبحانی به پست قبلی
جناب کمالیان چنان در امام موسی صدر محو و مبهوت است که گویا همه انسان، و سراسر تاریخ و پهنه جغرافیا در موسی صدر و لبنان او فرود آمده است :
۱.امام موسی صدر در یک زمان و مکان خاص به عرصه آمد و داوریهای ما هم باید به همان قلمرو محدود شود. اگر او در رسالت خویش توفیق یافت-که خواهم گفت این توفیق بزرگ و اما نسبی بود- به قیاس با شرایط واقعی او باید سنجیده شود. آری، امام موسی صدر بزرگ بود، چون اقتضائات زمان خود را شناخت و دیگران نیز باید فرزند زمان و نیازها و بایستههای عصر خویش باشند.
۲.همه ظرفیت موسی صدر، جامعه شیعیان لبنان بود که شکل گیری و استمرار این هویت مذهبی و اجتماعی مرهون تلاشهای شخصیتهائی چون شهیداول، شهیدثانی، نبطی بیاضی و ....سید شرف الدین بود که با پایمردی، سر و قلم بر راه مکتب گذاشتند و با اثبات و نقدهای جدی، راه روشن امروز را ساختند. براستی اگر امثال سید عبدالحسین شرف الدین و المراجعات و النص و الاجتهاد او(در جنوب) و شیخ حبیب آل مهاجر ومواجهههای مذهبی و مکتبی او (در بقاع) نبود، معلوم نیست که اساسا ظرفیتی در لبنان بود تا امام موسی صدر به میدان خدمت بیاید
۳. از یاد نبریم که امام موسیصدر یکی از شیعیترین کارهای تاریخ لبنان را پیریزی کرد و از شیعیان پراکنده و محروم، یک حزب تام و تمام در مقابل سنیان و مسیحیان ساخت. اگر موسیصدر همچون روشنفکران ما میخواست مدارای مطلق در پیش گیرد، نباید به لبنان می رفت و یا اگر می رفت نباید حزبسازی مذهبی را در پیش میگرفت. عصر موسی صدر در لبنان عصر درگیریهای سیاسی و نظامی میان گروههای رقیب بود و او هم با همین منطق به کارزار مقابله آمد. زمان و مکان امام موسی صدر به گونه بود که با تعامل فعال با جریانهای رقیب و ایجاد فضای تعامل، به اهداف خود می رسید و بیگمان او اگر در شرایطی قرار داشت که رسانههای وهابی و کانالهای تبشیری و حلقههای مخفیانه و اندیشههای فسونگر و آداب فسادگر صوفیانه در بین شیعیان لبنان به تخریب می پرداخت، همان روح انتقادی شرف الدین و آل مهاجر نیز در او بیدار می شد.
۴. امام موسی صدر اولویت خویش را کار سیاسی و نظامی گرفت و هر چند خود به صورت فردی در عرصه فرهنگی حضور یافت، اما پروژه اصلاح فرهنگ شیعی در لبنان و تربیت نسل مکتبی و فرهیخته را در حاشیه داشت. همین کم توجهی سبب شد که در دوستان و پیروان ایشان، سیاست بر دین و فرهنگ غلبه یابد و میراث صدر به یک تشکیلات سیاسی و اقتصادی فروکاهد و نمادهای آن در اصول مکتب، کممایه و کماثر و در التزامات دینی، سست و کمبنیه شدند.
۵. مروجان مرام امام موسی صدر بیش از هر چیز، نیازمند یک بینش تاریخی و روش اجتهادی هستند و هنوز نتوانستهاند از کمند احساسات نوستالوژیک و جمود و تکرار سخنان و رفتار او، فراتر روند. پیروان حقیقی موسی صدر کسانی اند که با شناخت دقیق شرایط و تفکیک میان مواضع و مواقف و با آگاهی از کیدها و کلیدهای زمان، به امتداد اهداف او در قالب راهبردهای جدید و تاکتیکهای تازه بیاندیشند.
آری، صدر هنوز هم حتی در میان یارانش تنهاست، چون نگاه او در ذهن تاریخی اصحاب و مبلغان او جا مانده و به جای اجتهاد در بازگشت روح اندیشه او، در جهد برای یافتن جسم او هستند.
رئیس همایش تصوف شاخصهها و نقدها:
مواضع صریح مراجع در مقابله با تصوف راهگشا است
به گزارش خبرگزاری«حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی سبحانی در دیدار دست اندرکاران همایش علمی تصوف شاخصه ها و نقد ها با آیت الله العظمی مکارم شیرازی اظهارداشت: سه سال پیش کارگروهی در باب تصوف تشکیل شد و یکی از اولین اقدامات این کارگروه، شناسایی دقیق تصوف در کشور بود.
مدیر بنیاد فرهنگی امامت، با بیان این که ما از نظر اطلاعات میدانی در رابطه با تصوف ضعف جدی داریم و از این رو مخاطره این جریانها غالبا مغفول مانده است، افزود: در دو سال گذشته یک تیم متخصص جریان های تصوف در کشور را رصد کردند و امروز اطلاعات دقیقی از این جریان در سراسر کشور در اختیار داریم و بنا است که در قالب نمایشگاهی این فرقه ها برای افراد علاقهمند معرفی شوند و ابعاد پنهان این جریانات روشن شود.
رئیس قطب تعمیق ایمان و باورهای دینی دفتر تبلیغات اسلامی افزود: در کنار رصد اطلاعاتی تصوف، با نگاه به نیازها و خطراتی که متوجه نسل جوان کشور است و جریان های انحرافی برای آن ها دام پهن کرده اند چند کار پژوهشی انجام شده است؛ یکی از ضعف های ما در مقابل جریان تصوف این است که تصوف به خاطر جاذبه های ادبی و هنری که دارد، از طریق کتب درسی، استادان و دانشجویان را جذب می کند و شناسایی نمی شود.
وی با بیان این که حوزه های علمیه در زمینه پرورش متخصص در این زمینه تا کنون کار چندانی نکرده اند، گفت: امروز برخی از مشکلات ما ناآگاهی برخی از متدینان است که میان تصوف و عرفان حقیقی اهل بیت اشتباه می کنند. یکی از کارهای خوبی که دوستان ما در دفتر تبلیغات اسلامی انجام داده اند تربیت مجموعه ای از طلاب، دانشگاهیان و فرهنگیان در زمینه آشنائی و نقد تصوف است که در سطوح مختلف آموزش می بینند.
حجت الاسلام والمسلمین سبحانی مواضع روشن و صریح مراجع در مقابله با جریان های انحرافی و از جمله تصوف را راهگشا دانست و خاطرنشان کرد: صوفیان در سالهای اخیر فعالیت خود را گسترش دادهاند و در قالب همایش و اجتماعات علنی، اندیشه و آداب ناصواب و ناخردمندانه خود را رنگ و روی علمی می زند.
وی تصریح کرد: ما این نیاز را احساس کردیم که یک همایش علمی در این زمینه برگزار کنیم که به صورت علمی و روشمند، به روشنگری در این موضوع بپردازیم. بعد از فراخوان همایش با استقبال چشمگیری روبرو شد و از مجموع 320 چکیده و
260 مقاله که به دبیرخانه رسید، نهایتا نزدیک به 60 مقاله نهایی شد تا در قالب این همایش ارائه و منتشر شود.
رئیس قطب تعمیق ایمان و باورهای دینی دفتر تبلیغات اسلامی افزود: همچنین ویژه نامه ای تهیه شده و نظرات مراجع در رابطه با تصوف در آن بیان شده است و تاریخچه مواجهه تشیع با فرقه های انحرفی صوفی در قالب یک کتابشناسی که در حاشیه همایش منتشر خواهد شد.
http://hawzahnews.com/detail/News/463368
کانال اطلاع رسانی دکتر محمد تقی سبحانی:
@mtsobhani
✅ صدر هنوز میان حوزویان تنهاست
✍ محسن کمالیان
🔸 در خبرها خواندم که حوزویان همایشی برپا خواهند کرد بنام «تصوفشناسی انتقادی». صوفی نیستم. اما ملاحظاتی دارم که در زیر مینگارم:
🔸 امام موسی صدر دو دهه در لبنان به تبلیغ فرهنگ اهل بیت (ع) پرداخت. در برابرش هم سنیان قرار داشتند هم مسیحیان. روش صدر، اثبات تشیع بود نه نفی دیگران. نه تنها دیگران را نفی نکرد، بلکه آنها را احترام گذاشت، در آغوش گرفت، به گفتگو و تشریک مساعی در ساختن وطن مشترک دعوتشان کرد.
🔸 صدر هرگز همایش مسیحیتشناسی انتقادی برپا نکرد. به جای آن در الندوةِ اللبنانیة با بزرگان مسیحی گفتگوی اسلام و مسیحیت را راه انداخت. در کلیساها و دیرها نیز حضور یافت و ضمن تاکید بر مشترکات، معنویت پراکند. سخنرانی معروف اسلام و فرهنگ قرن بیستم در همین فضا ایراد شد.
🔸 صدر همایش تسننشناسی انتقادی نیز هرگز برپا نکرد. به جای آن در همایشهای اسلامی مصر، عربستان و الجزایر با بزرگان اهل سنت به مباحثه نشست و در فضای احترام و صمیمیت، فرهنگ اهل بیت (ع) را با صراحت تبیین کرد. سخنرانی معروف «روح تشریع در اسلام» در همین فضا ایراد شد.
🔸 مقدمهی صدر بر کتاب «تاریخ فلسفهی اسلامی» هانری کُربَن نمونهی لطیفی از روش وی در نقد علمی متفکران مسیحی است. وی براحتی میتوانست مقالهای علمی بنویسد با عنوان «نقدی بر کتاب کُربَن» و در یکی از مجلات فرهنگی لبنان یا فرانسه چاپ کند. اما کاری به مراتب زیباتر کرد: بر ترجمهی عربی کتاب کُربَن مقدمهای نوشت با عنوان «با هانری کُربَن، خاورشناس بزرگ» و ضمن تجلیل فراوان از وی، فراز به فراز کتاب را مورد نقد علمی قرار داد (نایونی، ۲۹۳).
🔸 نوشتهی صدر بر کتاب «الخوارج من الانصار الامام علی» شیخ سلیمان داود بن یوسف نیز نمونهی لطیفی از روش وی در نقد علمی متفکران مسلمان غیرشیعه است. نویسنده از رهبران فرقهی «اباضیه» (خوارج) در الجزایر بود. صدر کتاب را خواند و پس از تجلیل، نظرات خود را طی نامهای بیان کرد. آخرِ نامه، تکمیل کتاب را توصیه و تاکید کرده بود: «ارجو الا تتعبوا فان المهمة کبیرة و نتائجها لوحدة المسلمین کبیرة و اکبر» (یادنامه امام موسی صدر، ۵۱۴-۵۱۵).
🔸 صدر نیز به تصوف نگاه انتقادی داشت: «ایراد شیعه به متصوفه تنها ناظر به تنظیم روش و مسائل سیر و سلوک نیست. بلکه اختلاف عمیقتر از اینهاست و راه این دو از هم جدا و نقشهای رهبری بسیار متفاوت است» (نایونی، ۲۱۱-۲۱۲). اما روش تعامل وی با صوفیان هم محترمانه و سازنده بود. خاطرهی تکفیر شیخ هادی فخرالواعظین در این خصوص شنیدنی است:
🔸 فخرالواعظین طی ایام تحصیل صدر در نجف به آنجا سفر کرد و در مسجد هندی منبر میرفت. اهل فلسفه، عرفان و قویا شایع بود که به فرقهی صوفیهی ذهبیه تمایل دارد. آیتالله سید ابراهیم اصطهباناتی تکفیرش کرد. به گفتهی آیتالله سید محمدباقر حکیم: «امام صدر در اصلاح این مسئله نقش مهمی داشت. زیرا ارتباط گستردهای با مراجع و علما برقرار کرد و با آنان در بارهی این خطیب گفتگو کرد تا آنجا که آیتالله العظمی سید محسن حکیم از آن خطیب برای ایراد سخنرانی در مجلسی عمومی دعوت کرد و کارها به سامان درآمد و نگاه علما در قبال تفکر فلسفی و عرفانی اصلاح گردید» (گذرها و خاطرهها، ۱۲۵-۱۲۶).
🔸 صوفیان در ایران همان نقشی را دارند که اقلیتهای مذهبی در لبنان و خود شیعیان در جهان عرب. خوب است در جایجای جهان عرب همایش تشیعشناسی انتقادی برپا شود؟ اگر اقلیتهای مذهبی لبنان هر کدام همایش رقیبشناسی انتقادی برپا کنند، تکلیف صلح، آرامش و امنیت مردم در آن کشور چه خواهد شد؟
🔸 همچنین آیا صوفیان متقابلا اجازه دارند همایش تشیعشناسی انتقادی در ایران برپا کنند؟ اگر اقلیتها نیز چنین اجازهای دارند، تکلیف اتحاد ملی چه خواهد شد؟ اگر نیز اجازه ندارند و تنها حوزویان اجازهی برپایی چنین همایشهایی دارند، تکلیف اخلاق و جوانمردی چه خواهد شد؟ سخن حقی که در شرایط نابرابر، یعنی بشکل غیراخلاقی و ناجوانمردانه طرح شود، بر کدام دل خواهد نشست؟
🔸 نقدِ فکر پدیدهی مبارکی است. به شرط اینکه علمی و اخلاقی باشد. چه ضرورتی دارد که بارِ عنوان همایش، منفی باشد؟ آیا فقط ذیل عناوین نیشدار میتوان فکر را نقد کرد؟ نیز وقتی وطن و دینِ مشترک داریم، چرا راه گفتگو را طی نکنیم؟ از نفی رقیب چه خیر دیدهایم؟ طبیعتاً اولین شرط گفتگو، به رسمیت شناختن همدیگر و احترام متقابل است.
🔸 امام صدر بیست سال قبل از پیروزی
انقلاب، در کشوری غریب، راه صحیح تعامل با اقلیتها را درک و دنبال کرد. نتیجه، عزتِ شیعیان و دوستی آنها با مسیحیان و سنیان لبنان و منطقه بود. برخی حوزویان ما اما شصت سال بعد، در کشور خودشان، هنوز راه صحیح تعامل با اقلیتها را نمیدانند و سرمست از بادهی قدرت، راه تفرقه را میپیمایند. براستی صدر هنوز هم میان حوزویان تنهاست.
🆔 @sadrpajouhi
استاد حسن انصاری در کانال تلگرامیش نوشت:
ما در اسلام سماع نداریم!
امروز یکی از دوستان مطالبی را فرستاد بابت نقد تصوف که گویا همینک در ایران برای آن بناست نشستی برگزار شود. نقد تصوف البته چیز خوبی است به دو شرط نخست اینکه واقعاً نقد باشد به معنی بررسی نظری ابعاد مختلف تصوف و دوم اینکه چنانکه مقتضی نقد و نقادی است دست اندرکاران شناخت درستی از تاریخ تصوف داشته باشند و آثار تحقیقی در این رابطه را درست خوانده باشند. بدون این نوع شناخت، کار نقد تصوف به همان پایه از سطح نازل می رسد که کتاب هایی مانند حدیقه الشیعه و آثار ملا طاهر قمی و آقا محمد علی کرمانشاهی در آن جایگاه قابل تفسیر است، یعنی نقد تصوف بر اساس پاره ای از توهمات و عدم آگاهی از درونمایه فکری تصوف و جایگاه آن در تمدن اسلامی. در این باره باز شاید مطلبی بنویسم. اینجا مقصودم چیز دیگری است. در میان آن نوشته ها دیدم یکی دو نفری گفته اند سماع در اسلام حرام است و ما چنین چیزی در اسلام نداریم. خوب، این بحثی بسیار قدیمی است و نخست خود نمایندگان تصوف خراسان در سده های چهارم و پنجم بدان پرداختند که آیا سماع صوفیانه در مجالس خانقاهی و ذکر حلال است یا نه؟ عده ای اول مخالفت کردند و آن را با شریعت منافی دیدند و البته به تدریج رساله ها و کتاب ها نوشته شد اندر حلیت سماع و رقص صوفیانه. من کاری به حلال و حرام آن ندارم. پرسش من این است که یعنی چه ما در اسلام سماع نداریم؟ مقصود از اسلام در اینجا چیست؟ آیا مقصود قرآن و احادیث نبوی است. خوب ما خیلی چیزهای دیگر هم در قرآن و حدیث نداریم اما آنها را اسلامی می دانیم ویا دست کم متعارض با اسلام نمی دانیم. آیا مقصود فقه است؟ خوب وقتی بسیاری از فقیهان اهل سنت آن را با شریعت منافی ندیده اند و با آدابی آن را پذیرفته اند دیگر چه معنا دارد بگوییم ما در اسلام سماع نداریم. فقه در واقع چیزی نیست جز اجتهادات فقیهان. اسلام هم چیزی نیست جز تفسیر فقیهان و متکلمان و عالمان از آن در طول تاریخ. مگر برای تشخیص حلال و حرام راه دیگری داریم؟ وانگهی مگر حکم همه پدیده های بشری را اسلام تعیین کرده است؟ سماع هم مانند بسیاری تظاهرات مذهبی دیگر بخشی از عادات و رسوم و مناسک و باورها و رفتارهای بشری است که در حول و حوش دین به مثابه ایمان به امر مطلق و اعتقاد به مبدأ مطلق شکل می گیرد و زیستی مستقل و در عین حال مرتبط با باورهای تنزیهی در ارتباط با خدا و همچنین باورهای مذهبی دارد. اسلام هم که در جزیره العرب آمد با همه این نوع مظاهر دینی که در شکل پاره ای آداب و مناسک عربی جلوه کرده بود مخالفت نکرد. سهل است برخی از آنها را داخل در شریعت جدید کرد (و فقیهان کردند). در عقیده اسلامی، اسلام دیانت خاتم است. بعد از اسلام طبق این دیدگاه بنا نیست شریعت تازه ای ظهور کند. دست کم از دیدگاه فقه و کلام در سنت اسلامی این بدین معنا بوده که برای هر چیز تازه ای و پذیرش و یا عدم پذیرش آن به عنوان امر مشروع نیازمند شریعت جدیدی نیستیم. آنان اندیشه ختم نبوت را بدین معنا نمی گرفته اند که پس هر چه بعد از ظهور اسلام به عنوان امور جدید شاهدش هستیم یا به کلی غیر مشروع است و یا باید منتظر شریعت جدید بود تا حکم آنها را اعلام کند. دست کم فقیهان چنین می اندیشیده اند. آنان با مبانی اصولی باورشان این بود که می توان با محک اجتهاد حکم امور تازه و بی سابقه را روشن کرد. در این مورد هم برخی از فقیهانی که مستقیم با این پدیده روبرو بوده اند آن را مشروع دانستند. البته مقصود آنان سماعی که امروز در قونیه شاهدش هستیم نبود. وقتی از سماع سخن می رود باید به مجالس ابو سعید ابو الخیر اندیشید و مجلس خوانی قوالان آن روزگار خراسان. در مقابل، گروه هایی باطنی بوده اند که معتقد بودند چاره کار تأویل باطنی شریعت است و یا حتی برخی حکم به تعطیلی شریعت می داده اند تا به گونه ای تفسیری متناسب از ختم نبوت و یا گریزگاهی از آن درست کنند. اما روش فقیهان این نبوده است. آنان اجتهاد را چاره کار می دیدند.
@barrasihayetarikhi
... با پدیده های اجتماعی و بشری نمی توان با زبان حلال و حرام معمول فقهی گاه روبرو شد. خود اسلام و متن قرآنی چنین نکرده است در قبال بسیاری از عادات و رسوم عرب در دورانی که به جاهلیت موسوم است. صوفیان در واکنش به مدرسه های فقیهان خانقاه ها ساختند و در برابر شریعت فقه زده آنان از طریقت سخن راندند. در این منازعه البته مسئله اصلی، مسئله مرجعیت در تأویل دین و آثار اجتماعی و سیاسی آن در میان بود. آنان منتظر حکم فقیهان درباره حلال و حرام بودن سماع و رقص صوفیانه و قوالی کردن در مجالس نبودند. این فقیهان متمایل به تصوف بودند که به آن واکنش نشان دادند و البته به تدریج شماری از آنان آن را پذیرفتند. این منطق که پدیده ای تاریخی و انسانی و مبتنی بر تحول طبیعی جوامع بشری (در این مورد در نسبت با باورهای دینی و مذهبی و در شکل و قالب عادات و رسوم عامیانه و یا جمعی) را با این ملاک که اسلام از آن سخنی به میان نیاورده بخواهیم غیر مشروع جلوه دهیم نه تنها کاری کرده ایم بر خلاف سنت قرآن بلکه عملاً بدین معناست که اسلام در چارچوب سنت خود نمی تواند آنچه جدید است را پوشش دهد و نسبت خود را با تحولات طبیعی جوامع بشری و باورها و عادات و رسوم و ضرورت ها بیان کند. فقیهان البته چنین نمی اندیشیده اند. اما آنان که به تعطیل شریعت و یا ظهور شریعتی جدید حکم می کرده اند چنین می اندیشیده اند. در واقع رفتار فقیهان قشری و ظاهر گرا موجب شد که عده ای چاره را در تعطیل شریعت و اعلان نسخ آن ببینند.
با این حساب روشن است که این سخن که در اسلام ما سماع نداریم سخنی است ناصواب. پدیده ای بوده فراگیر در میان قشر وسیعی از دلدادگان به آداب خانقاهی که خود ریشه در سنت های اجتماعی و باورهای مردمی و تظاهرات مذهبی محلی داشته است. حکم آن را هم فقیهان گفته اند و بسیاری از آنها آن را با ذکر شرایطی پذیرفته اند. این یعنی اجتهاد و مواجهه تمدنی و حقوقی با پدیده های بشری.
@barrasihayetarikhi