eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
ــــــــــــــــــــ🔶💐🔶ــــــــــــــــــــــ ـــــ⚜بسم رب الشهــــــــدا⚜ـــــ ‌۱۳۶/۲/۲۱ کردستان رودخانه تسود پاوه 🔶 گروهبان يكم در خانواده اي و به دنيا آمد، او فرزند ششم خانواده بود كه پا به عرصه اين دنياي خاكي گذاشت. 🔶 بعد از سپری کردن ايام كودكي، راهي مدرسه شد و تا سال سوم راهنمايي درس خواند و سپس ترك تحصيل كرد. 🔶 بعد از مدتي در سن ۱۶ سالگي وارد شد و در به خدمت مشغول شد. 🔶با شروع جنگ تحميلي، ايشان نيز همانند ديگر اين مملكت ، طي دو مرحله به اعزام شد. 🔶 او در آخرين اعزامش در تاريخ ۱۳۶۰/۱۲/۱۶ به طرف كردستان- شهرستان پاوه- اعزام گرديد كه پس از دو ماه از تاريخ اعزامش در تاريخ ۱۳۶۱/۲/۲۲در رودخانه اي در نوسود پاوه به رسيد و شد كه پس از مدتي جهت فاتحه خواني مقداري از لباسهاي ايشان را به خاك سپردند تا زيارتگاه عاشقان باشد. 🔶، اخلاق خيلي داشت؛ هميشه با چهره اي با خانواده برخورد مي كرد. 🔶فردي و بود و به تمام اهل خانه احترام مي گذاشت. 🔶 او !مومن و بود كه هيچ گاه $نمازش ترك نمي شد. 🔶 در ماه محرم و بود و از قبل از ، فعاليتهاي داشت 🔶 به خانواده خود سفارش مي كرد كه را ترك نكنيد و آن را در اقامه كنيد. 🔶در مجالس و محافل شركت كنيد و خود را تقويت نماييد. 🔶 به علاقه خاصي داشت و از طريق برادر خود- - و و هاي ايشان را پخش مي كرد. 🔶برادران خود را آگاه مي كرد. 🔶 را آرزوي خود مي دانست و مي گفت:« اي خداي مهربان! تو را شكر مي گويم كه چندين مرتبه در راهت را به من عطا كردي. 🔶 اي خدا! تو نيك مي داني كه تنها براي تو و ياري تو قدم در اين راه گذاشتم؛ پس اي مهربانترين مهربانان! تو را به مقربان درگاهت و دماء ، فوز عظيم را نصيب من بگردان كه هميشه از مردن در بستر لحاف، هراس داشتم.» و باد. ─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─ "" اللَّهمَّ صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ـــــــــــــ✼💐✼ـــــــــــــ ــ بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین ـــ ۱۳۶۳/۲/۲۳ ۱۳۹۴/۸/۱۶ 🔶 عزیزم در تاریخ ۱۳۶۳/۲/۲۳ در محله تختی نازی آباد واقع درتهران دیده به جهان گشود دوران کودکی عزیز در کنار پدر و مادر گرانقدرش و برادران عزیزش سپری میشد و در دامان مادر نهضت و مکتب را می آموخت. 🔶از همان دوران طفولیت باهیئت و مسجد آشنا شد و همراه پدر در این مجالس شرکت می جست در همین دوران بود که یکی از برادران عزیزش به مقام# شهادت رسید عزیز فرزند دوم خانواده در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۲۳ روز تشکیل کمیته انقلاب اسلامی به دست گروهک های در میدان رسالت به همراه سه تن از دوستانش ترور شدن و شربت را نوشیدن. 🔶بعد از عزیز خانواده تصمیم به تغییر مکان گرفتن در شهرک ویلاشهر ساکن شدن. 🔶 عزیزم خصوصیات اخلاقی منحصر به فردی داشتن از همان دوران نوجوانی بسیار و بودن علاقه خاصی به مسائل و داشت و همیشه در این میسر قدم برمیداشت در مدرسه و مسجد بودن و با صوت زیبای خود دل هر کس را به لرزه وامیداشت. 🔶 عزیز دردوران تحصیل هم اول بود و شاگرد ممتاز مدرسه ی خود بود هم در هم در . 🔶از دیگر اخلاق های نیکوی عزیز و بود عزیزهیچگاه به این دنیا دل نداشت و از هم چیز خود میگذشت در راه برای . 🔶حتی از لباس تن خود میگذشت و در راه ایثار میکرد و مانند خود دست گیر افتادگان بود البته در خفا و پنهانی. 🔶پدر بزرگوار این پایگاه بسیج (ع)بودن و همین امر کمکی شد برای عزیزتا با بسیج آشنا شود ودر بسیج نوجوانان ثبت نام کرد و یکی از بسیجیان فعال پایگاه شد. 🔶بعد از گرفتن دیپلم در سال ۷۹ -۸۰ وارد شد به طور شروع به کار کرد در همین دوران به طور مستمر برای به مناطق جنوب میرفت و پیکر عزیز راتفحص میکردن در همین دوران بود که تصمیم به گرفت و در سال ۱۳۸۷ همسر اختیار کرد و ثمره این زندگی هشت ساله دو دختر دردانه به نامهای و است. 🔶 عزیز با شروع شدن جنگ سوریه با داعش به این جبهه اعزام شدن و ازسال ۱۳۸۹ به دفاع ازدین و اسلام پرداخت بعد از رشادت های بسیار در این زمینه و دفاع از حرمین شریفین آخرین باری که اعزام شدن به مدت چهل روز مقاومت در برابر کفار داعشی در صبح روز ۱۳۹۴/۸/۱۶ پس از هشت ساعت درگیری سخت و طاقت فرسا به فیض نائل آمدن و شهد شیرین را نوشیدن روحش شاد یادش گرامی باد و با همنشین باشد  🙏
خون شهیدان ، و ؛ را بیمه کرده است ؛ این نعمت بزرگ الهی ؛ را از دست ندهید ... کودک ناآمده و ؛ آمده سرباز شدند ؛ کل عالم طرفی بود ؛ ؛ طرفی ؛ شر شیطان طرفی ؛ شور طرفی ؛ ... . . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. https://eitaa.com/piyroo .
خون شهیدان ، و ؛ را بیمه کرده است ؛ این نعمت بزرگ الهی ؛ را از دست ندهید ... کودک ناآمده و ؛ آمده سرباز شدند ؛ کل عالم طرفی بود ؛ ؛ طرفی ؛ شر شیطان طرفی ؛ شور طرفی ؛ ... https://eitaa.com/piyroo
، ماه عزای ، ماه بر ، ماه شدن (سلام الله علیها)، ماه (علیه السلام) و یاران باوفایش را به همه مسلمانان جهان به ویژه به ساحت عالم بشریت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)را می گوییم. ، ماه ایثار و از جان گذشتگی است. ماه عشق و شور و فریاد است. ماه آمیختن با خون و آمیختن عشق است. محرم ماه قیام و پیام است که دل های شیدای نیکان و مشتاقان را به سوی مراد و محبوبشان معطوف می سازد، ایام حماسه و عاطفه با فرارسیدن این ماه آغاز می گردد تا شیفتگان معرفت و عاشقان ایثار را با کاروان کربلا همراه و هم نوا سازد، تا شور و شعور عاشورایی، دیگر بار احیاء گردد و ارادت علاقه مندان به سرور و سالار صاحبدلان فزونی یابد و روح انسان ها از زندان نفس رهانیده شود. محرم می آید تا آوای فداکاری و مقاومت در برابر بیداد را در جهان هستی طنین افکند و طلسم استکبار و استبداد را در هم شکند و به افسون ناامیدی در برابر زورگویان و قدرت طلبان به ظاهر غالب، خاتمه دهد. وسوسه خناسان و خدعه اغواگران را خنثی نماید و شعار "هیهات منا الذله" را عملی سازد و پرچم پرافتخار نهضت حسینی را در فرازین نطقه جهان به اهتزاز در می آورد. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
📚 ⛅️ 9⃣2⃣ 💢چگونه مى توان این ها را گشود؟ اما اینگونه هم که حسین نمى تواند تا قیام قدم از قدم بردارد. کارى باید کرد زینب!اگر دیر بجنبى ، 🐲 سر مى رسد و همینجا پیش چشم بچه ها کار را تمام مى کند. کارى باید کرد زینب ! کسى نیست که بتواند هیچ دلى را تاب بیاورد، 🖤که بتواند را از آغوش خود بتاراند، که بتواند هیچ راگریانببیند.( ) گفتن به هیچ و و التماسى در سرشت حسین . تو کى به یاد دارى که سائلى دست خالى از در خانه حسین بازگشته باشد؟نه ، اگر به حسین باشد گره هیچ بازوانى را از دور گردن خویش باز نمى کند، 💢اگر به باشد، هیچ نگاه تضرعى را بى پاسخ نمى گذارد، اگر به حسین باشد روى از هیچ چشم خواهشى بر نمى گرداند،گره این تعلق تنها با سرانگشتان صلابت تو مى شود.مگر نه حسین تو را به این کار، فرمان داده است ، از هم او مدد بگیر و بار این معجزه را به منزل برسان. 🖤 هم که حال پدر و تو را دریافته است ، به یاورى ات ، خواهد آمد.او که هم اکنون بیش از همه نیاز به آغوش پدر دارد، از خود گذشته است ، به تمامى پدر شده است و کمر به سامان فرزندان بسته است.این است که وقتى به سر تا پاى سکینه نگاه مى کند... و به رفتار و گفتار او، در دلش حضور این معنا را مى بینى که : 💢( هم دارد مى شود براى خودش .) اما بلافاصله این معنا از دلش عبور مى کند و جاى آن این جمله مى نشیند که : (زینب یکى است در و هیچ کس زینب نمى شود.) با نگاهت به حسین پاسخ مى دهى که : (اگر هزار هم بودم همه را پیش پاى یک نگاه تو سر مى بریدم.) و دست به کار مى شوى؛... 🖤تو از سویى و از سوى دیگر. یکى را به ناز و نوازش ، دیگرى را به قربان و ، سومى را به وعده هاى شیرین ، چهارمى را به وعیدهاى دشمن ، پنجمى را به منطق و ، ششمى را به سوگند و التماس ، هفتمى را و... همه را یکى یکى به زحمت ستاندن کودك ازسینه مادر، از جدا مى کنى ، به درون خیمه مى فرستى... 💢و خود میان آنها و حائل مى شوى.نفسى عمیق مى کشى و به مى گویى : تو اگر نبودى این مهم به انجام نمى رسید.و چشمت به سکینه مى افتد که شرار دخترانه در وجودش شعله مى کشد اما از جا تکان نمى خورد... محبوب را در چند قدمى مى بیند، تنها و دست یافتنى ، و به آغوش کشیدنى ، سر بر شانه گذاشتنى و تسلى گرفتنى ، اما به ملاحظه خود محبوب پا پیش نمى گذارد 🖤و دندان بر جگر عاطفه مى فشرد.چه بزرگ شده است این ، چه شده است!چه شده است این سکینه!چشمت به حسین مى افتد که همچنان ایستاده است... و به تو و سکینه و بچه ها خیره مانده است.انگار اکنون این که ... ..... - - ------••~🍃🌸🍃~••------ - - https://eitaa.com/piyroo - - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
📚 ⛅️ 0⃣3⃣ 💢انگار اکنون این که ،... که ناى رفتن ندارد،... که به تیر مژگان بچه ها زخمى شده است.یک سو تو ایستاده اى ، سدى در مقابل سیل عاطفه بچه ها و سوى دیگر حسین ، عطشناك این زلال عاطفه . حسین اگر دمى دیگر بماند این سد# مى شکنتد و این سیل جارى مى شود... 🖤و به یقین بازگرداندن آب رفته به جوى ، غیر ممکن است... دستت را محکمتر به دو سوى خیمه🏕 مى فشارى و با و به امام مى گویى:حسین جان ! برو دیگر! و چقدر سخت است گفتن این کلام براى تو!... حسین از جا کنده مى شود.... پا بر رکاب مى گذارد، به سختى روى از خیمه برمى گرداند و عزم رفتن مى کند. 💢اما... اما اکنون است که قدم از قدم بر نمى دارد... و از جا تکان نمى خورد.تو ناگهان دلیل و ذوالجناح را مى فهمى که دلیل را ✨و آشکار پیش پاى ذوالجناح مى بینى ، اما نمى توانى کارى کنى که اگر دستت را از دو سوى خیمه رها کنى ... 🖤نه ... به حسین وابگذار این قصه را... که جز خود هیچ کس از عهده این عمر عظیم برنمى آید. همو که اکنون متوجه حضور پیش پاى شده است... و را به دور دیده است. 💢کى گریخته است این دخترك ! از روزن کدام استفاده کرده است و چگونه خود را به آنجا رسانده است ؟ به یقین تا پدر را از اسب فرود نیاورد و به آغوش نکشد، آرام نمى گیرد.... گواراى وجودت فاطمه جان ! کسى که به این لطافت دارد، باید که جایزه اى چنین را در بر بگیرد. 🖤هر چه باداباد... ! اگر قرار است خدا با تو تقدیر را به تاءخیر بیندازد، خوشا به سعادت دستهاى تو!نگاه اشکبار و التماس آمیز فاطمه ، پدر را از اسب فرود مى آورد. نیازى به کلام نیست.... این دختر به ، بهتر مى تواند حرفهایش را به کرسى بنشاند. 💢چرا که حرفهاى او است که و را بهتر از هر کس دیگر مى فهمد. از جا بر مى خیزد.... همچنان در سکوت ، دست پدر را مى گیرد و بر زمین مى نشاند، چهار زانو. و بعد خود بر روى پاهاى او مى نشیند، سرش را مى چرخاند، لب بر مى چیند، بغض کودکانه اش را فرو مى خورد و نگاه در نگاه پدر مى دوزد: 🖤پدر جان ! منزل زباله یادت هست ؟ وقتى خبر مسلم رسید؟ پدر مبهوت چشمهاى اوست: تو را بر روى نشاندى و بر کشیدى!پدر را فرو مى خورد... و از پشت پرده لرزان اشک😢 به او نگاه مى کند. 💢پدرجان! بوى یتیمى در شامه جهان پیچیده است.و بغضش مى ترکد.. و تو در میان هق هق گریه ات فکرمى کنى... که این دخترك شش ساله این حرفها را از کجا مى آورد. حرفهایى که این دم رفتن ، را مى کند:بابا! این بار که تو مى روى ، قطعا یتیمى مى آید. 🖤 گرد یتیمى از چهره ام بزداید؟ مرا بر روى زانوبنشاند و دست نوازش بر سرم بکشد؟ این کار را بکن بابا! که دستى به لطف دستهاى تو در عالم نیست.با دخترك،... جبهه حسین ، یکپارچه و مى شود... 💢 و اگر ، بغض خود را فرو نخورد و با دست و کلام و نگاهش ، زنان و دختران را به آرامش نخواند، گدازه هاى کودکان ، خیام را به آتش 🔥مى کشد.و حسین خوب مى داند... و تو نیز که این خواهش فاطمه ، فقط یک ناز کودکانه نیست ، یک کرشمه نوازش نیست ، یک نیاز عاطفى دخترانه نیست. 🖤 او دست ولایت حسین را براى مى طلبد، براى تعمیق ، براى ادامه . تو خوب مى دانى و حسین نیز که این مصیبت ، فوق طاقت فاطمه است... و اگر دست ولایت مدد نکند، فاطمه پیش از حسین ، قالب تهى مى کند و جان مى سپارد.این است که با همه عاطفه اش ، را در آغوش مى فشرد.. .... - - ------••~🍃🌸🍃~••------ - - https://eitaa.com/piyroo - - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
درسال۱۳۶۰در متولدشد. پس از شدن ازد با وجود اینکه در داری زیادی شده بود در سن ۱۹ سالگی به درآمد . حس وسخت کوشی اش باعث و در فرماندهی اش بود... او در سال ۸۶ وارد شد و شروع به 'تجربه و های بسیاری در این مسیر گشت تا در نهایت به تبدیل گشت. خاصی به (س)داشت بود حضور همیشگی او بردوشش نشان از همرنگی بامقام داشت. شد و مسئول و در یکی از قرارگاهای بود درحزب الله لبنان/عراق/افغانستان/سوریه و….بود. استاد به تمام معنا در رشته ی ، ودر رشته های و بود و در خاصی داشت.. وسرانجام در سن ۳۵ سالگی در اخر به سوریه در اثر انفجار تله به همراه دیگر همرزم هایش کرد و شد. https://eitaa.com/piyroo
⚠️ باش ، نه هیئتی . زیرا اگر‌ گرم هیئت بشوید ، را آن‌گونه که خود ‌دوست ‌داريد و باب ميلتان ‌است ‌می‌سازید و هرکس که ‌با میل شما ‌مخالف باشد ‌می‌گویید با (ع) ‌مخالف ‌است ! ولی اگر باشید هیئت و رفتارتان را بر مبنایِ (ع) ‌می‌سازید ، هیئتی ‌شدن کاری ندارد . . کافی است ‌‌ریش بگذارید و با پیراهن ‌مشكی ‌از این هیئت به آن هیئت ‌بروید شدن است که دشوار است؛ ‍‌ https://eitaa.com/piyroo