🍃حاج عمار!
هر چه فکر کردم چگونه بنویسم که خوش تر باشد، باز هم به جانم ننشست! اصلا میخواهم راحت باشم! میخواهم بگویم درخت گناه، شاخ و برگ هایش را اطراف قلبم قفل کرده و قلبم اسیر سیاهی شده! دیگر اشک هایم هم بوی خدا نمیدهد!
🍃گناه وزنه ی سنگینی شده که زمین گیرم کرده و پر پروازم را زخمی کرده است! چنگ می اندازم تا زنجیرش را پاره کنم اما مگر به همین آسانی است! تبِ #گناه وجودم را گرفته است و من بیماری درمانده ام که هیچ دارویی جز نگاه تو درمانش نمیکند!
🍃تو هم فرمانده ای دیگر! خوب میدانی سربازانت را چگونه آموزش بدهی که همان بشود درمان تمام دردهایشان! درمانی مثل یک درد و دل سحرگاهی زیرنور ماه و ستارگان! اصلا نور ماه هم نباشد عیبی نیست؛ چهره ات همچون ماه میدرخشد ونورش قلبم را هدف میگیرد.
🍃نور چشمهایت میشود مفتاح الهدایت؛ زنجیر گناه را میگشاید و قلبم نفَس میکشد! روشنایی نگاه تو همانی است که تمام سیاهی های وجودم را به سفیدی مطلق تبدیل میکند. لبخند ارامش بخشت هم که دیگر خودش داستانی سراسر عشق است؛ گویا #عشق لبخند تو «مبدل السیئات بالحسنات» است و با یک نگاه میتوان فراموش کرد تمام بدی هارا... تمام سیاهی هارا... نا امیدی هارا...
🍃#حاج_عمار امروز تولد توست! ما چشم انتظار عیدیِ شماییم! یا شاید هم باید دست هایمان را به سوی شاه خراسان روانه کنیم که اینگونه نوکری دارد و تولد زمینی سربازش است! چشم هایمان را میبندیم؛ انگشتانمان را دخیل پنجره فولادش میکنیم و از عمق جان زمزمه میکنیم: شاه خراسان قسمتمان کن #زیارت حسین(ع)را...
🍃انگار خودت هم آنجایی آرام و محجوب لب میزنی :«کربلا نه به قسمته!
نه به همته! #کربلا به دعوته ! »
با تکیه بر ارامش صدایت مجدد خطاب میکنم ابالجواد را: یا علی بن موسی الرضا دعوتمان میکنی؟! به سمت گنبد برمیگردم؛ دست هایم را روی سینه ام میگذارم به نشانه ی احترام و میگویم: تولدت مبارکِ ما باشد عمارِ مهدی(عج)❤️
✍️نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
📅تاریخ تولد : ٩ تیر ۱٣۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱٣٩۴
📅تاریخ انتشار : ٨ تیر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سوریه_حلب
🥀مزار شهید : بهشت زهرا_قطعه ۵٣
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
۱۶آبانماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_محمدحسین_محمدخانی گرامی باد. 🥀
نام : محمدحسین
نام خانوادگی : محمد خانی
تاریخ تولد : ۱۳۶۴/۴/۹
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۸/۱۶
مکان شهادت : سوریه
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زندگینامه
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
متولد نهم آبان ۱۳۶۴ بود، در تهران. مثل همه دهه شصتی ها چیز زیادی از دفاع مقدس و حال و هوای جهه ها به یاد نداشت.مطابق سالروز تولدش تنها ۴ ساله بود که روح الله به خدا پیوست.اما از همان کودکی سرباز امام بود و گوش به فرمان خلف صالحش. و دقیقا به همین دلیل هم بود که وقتی شنید همه دغدغه رهبری حفظ حرمین شریفین است و دلش از حمله تکفیری ها به درد آمده، زن و بچه ۹ ماهه اش را به خدا سپرد و لباس رزم پوشید. رفتا تا این بار نه فقط از ناموس ملت و کشورش که از حرم آل الله در کشوری غریب دفاع کند.
هر چند دفاع را فقط در جنگ و اسلحه نمی دید، او سال های متمادی در اردوهای جهادی در مناطقی همچون بشاگرد، جور دیگری دفاع را در خدمت به مردم محروم آنجا تجربه و تمرین کرده بود. مرد عمل بود و شجاع. مرید امام حسین (ع) بود و به قول مادرش اصلا مدافع حرم به دنیا آمده بود. آخرین بار که آمد فروردین ماه امسال بود، بعد از آن رفت و وقتی برگشت تنها لبخندی از رضایت بر لب داشت.محمد حسین محمد خانی حالا دیگر آرام گرفته بود.
محمدحسین با جهاد انس داشت قرارمان این بود که دوستان شهید محمدخانی قبل از نماز مغرب در مسجد صاحبالزمان(عج)جمع شوند. قاسم کارگر، مسئول بسیج دانشآموزی مسجد صاحبالزمان(عج) نخستین فردی است که سراغش میرویم. او مدتها بهعنوان مربی بسیج با محمدحسین در ارتباط بود. کارگر از روزهای ورود شهید محمدخانی به بسیج میگوید: «حدود سال ۷۴ بود که محمدحسین برای ثبتنام در بسیج سراغم آمد. آن روزها اوکلاس پنجم بود.» ورود شهید به بسیج با اجرای برنامههای ویژه بسیج محلهاش همراه شد.
کارگر سخنانش را اینگونه ادامه میدهد و میگوید: «محمدحسین جزو بچههایی بود که خیلی راحت در دل همه جا باز میکرد. قرار بود تابستان آن سال با دانشآموزان ممتاز مدارس، کلاسهای فوق برنامه داشته باشیم. محمدحسین هم جزو دانشآموزان درسخوان بود و سعی میکرد در همه کارها پیشقدم باشد.» دوره راهنماییاش را در مدرسه امام موسی صدر واقع در خیابان تفرش غربی در محله مهرآبادجنوبی سپری کرد.
مسئول بسیج دانشآموزی مسجدصاحبالزمان(عج) به خاطرهای که از شهید دارد اشاره میکند و میگوید: «تابستان آن سال بهعنوان برنامه اختتامیه فعالیت بسیج دانشآموزی بچهها را برای اردو به بهشت زهرا بردیم. محمدحسین برخلاف بقیه دوستانش با محیط بهشت زهرا(س) و قطعه شهدا به خوبی آشنا بود. وقتی بر مزار شهدا حاضر میشدیم محمدحسین زندگینامه آن شهید را برایمان تعریف میکرد. این کودک ۱۲ساله برخلاف بسیاری از افراد به خوبی با شهدا آشنا بود.
حضور در کنار پدری رزمنده و ایثارگر باعث شده بود تا شهید محمدخانی به خوبی با مضمون جهاد و ایثار آشنایی داشته باشد. کارگر با اشاره به این موضوع میگوید: «وقتی خبر شهادت محمدحسین را شنیدم تعجب نکردم. او همیشه آرزوی شهادت داشت.
هروقت من را میدید، دستم را در دستش میگرفت و میگفت حاجی حلالم کن. تو مسجد آمدن را به من یاد دادی.» مسئول بسیج دانشآموزی مسجد صاحبالزمان(عج) درباره آخرین خاطرهای که از شهید دارد میگوید: «مدتها بود که محمدحسین را ندیده بودم. ایام فاطمیه بود که برای دیدن دوستانش به مسجد آمده بود. با من تماس گرفت و گفت حاجی من در مسجد هستم و میخواهم ببینمت. گفتم کمی دیر میرسم. در پاسخم گفت حاجی برایم دعا کن که شهید شوم. وقتی خبر شهادت محمدحسین را شنیدم آن جمله آخرش در ذهنم تداعی شد که چقدر محمدحسین عاشق شهادت بود.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#خاطرات_شهدا
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
دو تایے بار اولمان بود مے رفتیم مڪہ؛ برای برآورده شدن سہ حاجت شرعے مان در اولین نگاه بہ ڪعبہ سجده ڪردیم....
او زودتر از من سرش رو آورد بالا....
بہ من گفت: "توی سجده باش! بگو خدایا! من و ڪل زندگی و همه چیزم رو خرج خودت ڪن، خرج امام حسین(ع) ڪن!"
وقتی نگاهم بہ خانہ ڪعبہ افتاد، گفت: "ببین خدا هم مشڪے پوش حسینه!"
خیلی منقلب شدم حرفهاش آدم رو بہ هم مے ریخت...
✍راوی: همسرشهید
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#سیره_شهدا
#خاطرات_شهدا
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
مرامهای خاص زیاد داشت اما بعضی چیز ها برایش قانون بود و خط قرمز داشت و یکی از آن خط قرمز ها این بود :
محمد حسین همیشه یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش از بقیه جاها بیشتر بود را به عکس شهدا تعلق میداد و تو باید قبول میکردی که به واسطه عکس شهدا حرمت حضور شهدا را در خانه رعایت کنی ...
قرارداد که تمام میشد و خانه را که میخواستیم عوض کنیم
بعضاً عکس ها هم نو میشد ؛
یادم هست وقتی پوسترهای کم عرض شهدا مد شده بود محمدحسین کلی ذوق زد که عکس های بیشتری را میتواند در خانه جا بدهد.
با این حال ولی همیشه یک پوستر تکراری بود ؛ قدیمی بود؛ و نه نو میشد و نه قرار بود سایزش عوض شود و آنهم تمثال شهید مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور"محمد عبدی" بود؛ خیلی دوست داشت مثل محمد عبدی باشد.
💭همیشه از خنده های لحظه های اخرش و حین شهادت محمد عبدی میگفت ؛
وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان؛
عمارعبدی ; است اصلا جا نخوردم ولی زمانی که عکس صورتش را در معراج شهدای تهران دیدم ؛ با آن لبخند ملیح آن موقع باورم شد :
🌸تا در طلب گوهر کانی کانی
🌿تا در هوش لقمه نانی نانی
🌸این نکته ی رمز اگر بدانی دانی
🌿هرچیز که در جستن آنی،آنی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شب میلاد حضرت زینب(علیه السلام) مادرش زنگ زد برای خواستگاری. نمی دانم پا فشاری هایش باد کله ام را خواباند یا تقدیرم؟شاید هم دعاهایش به دلم نشسته بود. باهمان ریش بلند و تیپ ساده همیشگی اش آمد؛ از در حیاط که وارد خانه شد، با خاله ام از پنجره اورا دیدیم. خاله ام خندید:((مرجان، این پسر چقدر شبیه شهداست!)) با خنده گفتم:((خب شهدا یکی مثه خودشون رو فرستادن برام!))
#برشی_از_کتاب
#قصه_دلبرى
#به_نیابت_از همسر شهید
#شهيد_محمدحسين_محمدخانى🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕌🕊
🕌حرم امام رضا علیه السلام
تنها جاییِ که اگر خواسته ات به صلاحت نباشه، امام رضا علیه السلام ضامنت میشن، خواسته ات برآورده به خیر بهت داده میشه(: 👌👌👌
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#عمار_حلب
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
نصیحت محمد حسین_6046176022657762758.mp3
3.68M
*🌹*صوت*
*#شهید_محمدحسین_محمدخانی*
*در مورد امام حسین علیه السلام و هیٱت*
*🥀#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨*
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
17.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگری_شهدایی1585
خوشا آنان را که ارباب پسندد...
حرم حضرت رقیه سلام الله علیها
- روایتی عجیب
از شهید محمدخانی..😭💔
خوش به حالت محمدخانی!
خوش به حالت.....
#شهادت
#امام_حسین
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
12.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#استوری
مقام معظم رهبری:
اگراین شهادت هانبود...
شهدا رایادکنیم باذکرصلوات
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
بعد از هیئت رایه العباس، با لیوان چای روی سکوی وسط خیابان منتظرم میایستاد.
وقتی چای و قند را به من تعارف میکرد، حتی بچه مذهبیها هم نگاه میکردند.
چند دفعه دیدم خانمهای مسنتر تشویقش کردند وبعضیهایشان به شوهرشان میگفتند: حاج آقا یاد بگیر! از تو کوچیک تره!
ابراز محبت های این چنینی و میکرد و نظر بقیه هم برایش مهم نبود.
حتی میگفت: دیگران باید این کارا رو یاد بگیرن!
ولی خیلی بدش میآمد از زن و مرد هایی که در خیابان دست در دست هم راه میروند.
میگفت:مگه اینا خونه و زندگی ندارن؟
اعتقادش این بود که با خط کش اسلام کار کن. 👌
📚قصه دلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#همسفرعشق💞
گفتم:
«باید من رو توے ثواب جبهہهایے کہ دارے مےرے، شریڪ ڪنے.
سوریہ؛کاظمین و بیابانهایے ڪہ مےرفتے براے آموزش! »
خندید ڪہ ...
"همین؟! ایناڪہ چہ بخواے
چہ نخواے؛
همہش مال توئہ!"
راوی: همسرشهید
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷
هدیه به روح مطهرش صلوات ✨
📚قصہدلبرے
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo