افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌹🕊🌹🕊🌹 یاد و خاطره #شهدای #یوم_الله_هفده_شهریور ، سال 1357 و دانش آموز #شهیده ، شاخص سال ۱۳۹۳ #محبوب
گذری کوتاه بر زندگی
#شهیده_والامقام
#محبوبه_دانش_آشتیانی
در غروب يكي از روزهاي سرد بهمن سال ۱۳۴۰ به دنيا آمد.
سالهاي ابتدايي را در مدرسه رفاه كه كانون فرزندان مبارزان سياسي بود، با جديت و كوشش تمام گذراند و در سايه توجهات پدري روحاني و روشنفكر و نيز محيط مساعد خانه و نيز مدرسه، شالوده ايماني عميق در قلبش نهاده شد.
در دوره راهنمايي تحصيل ميكرد كه مزدوران رژيم، مدرسه رفاه را بستند و #محبوبه به ناچار به دبيرستان هشترودي رفت.
محيط دبيرستان براي فعاليتهاي ديني و سياسي، مساعد نبود.
با اين همه محبوبه و دوستانش، از هر وسيله و امكاني براي فعاليت سود ميجستند.
در دو سال آخر دبيرستان، همزمان با اوجگيري مبارزات در سطح جامعه، درس براي #محبوبه تبديل به مسئلهاي فرعي شد، هر چند پيوسته شاگرد ممتازي بود. به مرور زمان و با افزوده شدن آگاهيهاي #محبوبه نسبت به مسائل محيط و رشد فكري و پختگي بيشتر، با عزم يك مسلمان رشيد، به شكلي جدي وارد عرصه مبارزات شد.
#محبوبه فردي بسيار منظم، جدي و دلسوز بود كه احساس مسئوليت، با مهرباني و شور در وجودش آميخته بود و ميتوانست مسائل را با دقت تحليل كند.
#محبوبه فرياد مردمان مظلوم و بيپناه را ميشنيد و ناله آنان، همچون گلولهاي سربي كه سرانجام قلب او را شكافت، تا عمق جانش نفوذ ميكرد.
چشمان تيزبين #محبوبه ستمها را خوب ميديد و گوشهايش نالهها را ميشنيد و دلش تنها براي ايمانش ميتپيد و چنين ويژگيهايي، طبيعتاً چنان فرجام غبطه برانگيزي در پي دارد و بدين گونه بود كه #محبوبه در #جمعه_خونين و در روز #هفدهم_شهريور به #خون خود در #غلتيد تا حضورش مطلع صادقي بر حضور #زن_مسلمان ايراني در عرصههاي نبرد حق و باطل باشد.
#سالروز_شهادت
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
https://eitaa.com/piyroo
🚨 در روز هفدهم شهريور۵۷ رهبرانقلاب در كدام شهر بودند
👈 ماجرای نامه ايشان به يكی از افراد قم
🔻من از روز #هفدهم_شهریور سال ۱۳۵۷ خاطرهای در ذهن دارم. قبل از آن که این حادثه خونبار در تهران اتّفاق بیفتد، سیاست رژیم ستمشاهی به دنبال این بود که مبارزان و به تبع آن ملت ایران را، به تندرو و کندرو، افراطی و معتدل تقسیم کند.
⚠️این، نکته خیلی قابل توجّهی است که امروز مثل آیینهای، همه #عبرتها را به ما درس میدهد. کسی که روزنامههای آن وقت و اظهارات مسؤولان رژیم ستمشاهی را مطالعه میکرد، میفهمید که اینها میخواهند کسانی را که در مقابل آنها هستند و مبارزه میکنند، از هم جدا کنند. عدّهای را که طرفداران و علاقهمندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار میکردند، به عنوان #تندرو و افراطی و متعصّب معرفی میکردند. در مقابل اینها هم، بعضی از کسانی را که علاقهمند به مبارزه بودند، ولی خیلی جدّی در آن راه نبودند، یا جدّی بودند، ولی دستگاه آنطور خیال میکرد اینها جدیّتی ندارند، به عنوان افرادی که معتدلند و با اینها میشود مذاکره و صحبت کرد، معرفی میکردند. من در آن روز این #احساس_خطر را کردم.
🔹آن زمان من در جیرفت تبعید بودم. شاید روز چهاردهم یا پانزدهم شهریور بود. به یکی از آقایان معروف که در قم بود، نامهای نوشتم و این سیاست رژیم را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم اینها با این تدبیرِ خباثتآمیز میخواهند بهانهای برای سختگیری بر مخلصان و عشّاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون اینکه خودتان بخواهید، در مقابل آنها قرار دهند. این نامه را نوشته بودم؛ اما هنوز نفرستاده بودم.
🔹روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامهها، خبر کشتار هفده شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیه مطّلع شدیم.
🔺من برداشتم در حاشیه آن نامه برای آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است». آن نامه را به وسیله مسافر، برای آن آقای محترم فرستادم. آنها شروع کردند سختگیریها را علیه مبارزان و انقلابیون حقیقی راه انداختن که نمونهاش کشتار هفدهم شهریور بود. ۷۶/۰۶/۱۹
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo