eitaa logo
اشعار مارال افشون
253 دنبال‌کننده
66 عکس
39 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یحیی چقدر صاعقه در چشم‌های توست! طوفان فقط چکیده‌ای از ماجرای توست «بگذار کربلا بشود» گفتی و گذشت دنیا هنوز خیره به بغض صدای توست یحیی! به آرزوت رسیدی؟ مبارک است! من مانده‌ام که عید شده یا عزای توست ای سرو سربلند! به افتادنت خوشند امروز، روز جشن تبرها برای توست معمار فتح هفتم اکتبر! مرگ کو؟! این سنگ قبر نیست، که سنگ بنای توست کِی با عبور موج فراموش می‌شوی؟ ساحل همیشه در قرق ردپای توست آغوش باز کن وطنت را به سعی زخم! غزه _همان که خواسته‌ای_ کربلای توست حالا بجنگ زنده‌تر از سال‌های قبل… یحیی! هنوز اسلحه در دست‌های توست با تو حماسه‌تر به غزل فکر می‌کنم شعرم در انتهای خودش، ابتدای توست |
باغ بی باغبان نمی ماند راه بی کاروان نمی ماند حاج قاسم، هنیه یا سنوار عشق بی ساربان نمی ماند... @poem12
با جنون مرز مشترک داریم ضاحیه، غزه، بعلبک داریم بید مجنون، صنوبر دردیم وقت غم،سایه ای خنک داریم زیر آوار و روی آواریم زنده یا مرده ایم؟ شک داریم! روی یاقوت زخمی دلمان "نحن ابناء عشق" حک داریم مات و شرمنده شعر می گوییم قصد همدردی و کمک داریم! غزه، بیروت، سوریه، لبنان ما همه درد مشترک داریم https://eitaa.com/poem12
آبان شروع پرطپش راه ماندگار فریاد سرخ نصرمن الله ماندگار فصل طلوع و موعد بیدار تر شدن میعادگاه ملت آگاه ماندگار تکثیر و انعکاس دل انگیز عاشقی در چشم های آینه با آه ماندگار هر خانه سرو پرور و هر کوچه لاله زار آبان حماسه خیزترین ماه ماندگار یک کاروان شکوفه و یک اصفهان بهار زیباترین شکفتن دلخواه ماندگار آرامگاه سیصد و هفتاد خاطره لبخندهای ساده و کوتاه ماندگار آبان نوید فتح قریبی که می رسد آبان سرود نصرمن الله ماندگار مارال افشون (۲۵ آبان روز حماسه مردم اصفهان)🌹 @poem12
تا آسمان بندگی باران ندارد این شوره زار زندگی پایان ندارد ماهی و حوض خانه، حتی تار و پودِ قالیچه ی مادر بزرگم جان ندارد مهمان سرایی خسته ام تاریک و بی روح متروکه ای که سال ها مهمان ندارد ابر سیاه غم که عالم را گرفتی نم نم بخوان این خیمه روضه خوان ندارد دنیا بدون آیه های محکم عشق درکی درست از سوره ی انسان ندارد https://eitaa.com/joinchat/1968177341C2c40328284
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ به کجا برم سری را که نکرده ام فدایت؟ ━━━━💠🌸💠━━━━ @sherhaye_nab
خشکیده‌ایم ،بی تو شکوفا نمی‌شویم پاییز مانده، ختم به یلدا نمی‌شویم مثل کلاف گم‌شده در بازی جهان پیچیده‌ایم در خود و پیدا نمی‌شویم آنقدر صخره ریخته بین مسیرمان سردرگمیم، وصل به دریا نمی‌شویم سرگرم ایستگاه شدیم و مسافران غافل از اینکه دیر شود، جا نمی‌شویم یک‌ عمر ندبه خوانده برای ظهور خود یک لحظه یار یوسف زهرا نمی‌شویم عجّل علی ظهورک تنهاترین امام روحی لک الفدا به لب، اما نمی‌شویم https://eitaa.com/joinchat/1968177341C2c40328284
هدایت شده از | الیه راجعون |
باسمه تعالی گفته بودیم انقلاب آمد مسلمانی کنیم این بیابان را به لطفِ عشق، بارانی کنیم گفته بودیم از خداناباوری دلمرده‌ایم از شبِ تاریکِ عصر پهلوی افسرده‌ایم آن مسیحا دم خمینی آمد و احیا شدیم قطره‌ای بودیم با او راهیِ دریا شدیم معنویت موج میزد یاد آن دوران بخیر یاد آوینی، عزیزاللّهی و چمران بخیر در خیابان‌ها مجالِ بی‌حیایی‌ها نبود شهر ما آلودهٔ این بی‌حجابی‌ها نبود سینما حرمت نگه می‌داشت از آیین و دین در صدا سیما نمی‌رقصید رقاص اینچنین نوجوان‌ها جبهه می‌رفتند قربانی شوند همچو قاسم در رهِ دینِ خدا فانی شوند نهیِ از منکر زمانی فخر حزب الله بود قلب‌‌شان خون می‌شد اما غرقِ حُبّ‌الله بود حال اما حال و روزِ دین و ایمان را ببین پای کوبی روی خون‌های شهیدان را ببین شادمانند از سکوت و غفلت سنگین ما بی‌حیا باشی عزیزی نزد مسئولین ما دینِ مردم را گرفتند این خدانشناس‌ها افسرانِ حزب ابلیس‌اند این خنّاس‌ها چادری‌ها در خیابان‌ها غریب افتاده‌اند بین این پتیاره‌های نانجیب افتاده‌اند ای بزرگان از چه رو خاموش ماندید اینچنین؟! معتقد هستید بر روز معاد و واپسین؟! گر توکل بر خدا دارید پس کاری کنید! مرد باشید و در این میدان علمداری کنید! یا رب این درد مقدّس را مگیر از جان ما جان بگیر از ما ولی هرگز مگیر ایمان ما @qalamhayeashegh
تقویم وار ثانیه ها را سروده ام در حبسِ انتظار،هوا را سروده ام امشب در آستان بهارِ ظهورتان گلواژه های سبزِ دعا را سروده ام درعصر جهل،آخرِ بن بستِ زندگی آیاتِ مهرِ غار حرا را سروده ام در آسمان بندگی ام بی صداترین باران ابرِ آلِ عبا را سروده ام ای زخم های قافله ی آخرالزمان با صد امید و عشق دوا را سروده ام در جمکران دل،سرِ سجاده ی خیال بیت الغریب شعر خدا را سروده ام عجل علی ظهورک خورشیدِ مهربان من در جوار ماه شما را سروده ام @poem12
گفتی برامون آسمون میشی میخواستی بال و پرم وا شه می خواستی با عشق و آرامش این تاج چادر رو سرم باشه مامان به جای قصه ها هرشب از آبی احساس می خونه یا از رقیه میگه یا روضه از غیرت عباس می خونه حرف از حجاب و دین و باور بود از دست و پاهایی که جا مونده اما زبونم لال انگاری اسمت فقط رو کوچه ها مونده بابا منم رزمنده ام حالا تو مرز های خونه ای نیلی رزمنده ای تنها که بعد از تو میجنگه با این بغض تحمیلی تقدیم به دختران شهدا🌹