#زبان_حال_امام_علی سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#محاوره
انگار تموم خونه غمباره
خانوم خونه وقتی تب داره
من فضهتم حرفی بزن خانم
با درد دل آروم میشی آره
بی میلیهای بچهها دیگه
شوقی سر سفره نمیذاره
من میپزم نونو ولی خانم
نون تو طعم دیگهای داره
از گریههات خسته شدن مردم
گلبرگی که داری گلاب میشی
چشم و چراغ خونهی حیدر
شمعی و ذره ذره آب میشی
برق نگاه مهربونت کو
تا بار دیگه فضه احیا شه
پاشی الهی زودتر از بستر
تا خونه جای زندگی باشه
هیشکی ندونه من که میدونم
روتو چرا داری میپوشونی
حتی قنوت نافلههاتو
داری شکسته بسته میخونی
هیچکی ندونه من که میدونم
چی شد میون اون درو دیوار
وقتی که تنها میشی یک لحظه
با محسنت حرف میزنی انگار
دق میکنم حالا که کم حرفی
حرفی بزن تا میرسم پهلوت
انصافه که باید ببینم من
لبخندتو با دیدن تابوت؟
وقت سفر نیستش چرا خانم
رنگ و بوی رفتن داره کارات
این چند روزه چی شده داری
هی میگی از دلتنگی بابات
از غربت حیدر دلت خونه
اصلا نمیگی حرفی از بازوت
من که میبینم بعد هر سرفه
خونه که جاری میشه از پهلوت
#سعیده_کرمانی
@poem_ahl
#زبان_حال_حضرت_ام_البنین سلاماللهعلیها
#مرثیه_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_عباس سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_رباب سلاماللهعلیها
#مرثیه_حضرت_علی_اصغر سلاماللهعلیه
#محاوره
غمِ دلِ امّ بنینه غمت
روضه ی بازه چهره ی درهمت
خیلی عوض شدی عزیز دلم
منو حلال کن اگه نشناختمت
اشک غریبی توی چشمام نشست
مثل سر تو پشت من هم شکست
زینبِ من بیا بگو دروغه
این که میگن حرمله دستاتو بست
حقیقته انگاری خواب نبودم
ناراحتم پیش رباب نبودم
بدجوری آبرو ریزی کرده شمر
کاشکی من از بنی کلاب نبودم
آسمونم رو بی قمر کی دیده
پروانه ی بدون پر کی دیده
ام بنین بهم نگی حق داری
ام بنین بی پسر کی دیده
سربریدن امید و احساسمو
تبر زدن ساقه های یاسمو
خواستی چهارتا قبر اگه بسازی
کوچیک درس(ت) کن واسه عباسمو
رفت و دل اهل حرم خالی شد
دست امیر لشگرم خالی شد
یه جور زدن با تیر به چشم نازش
کاسه ی چشم پسرم خالی شد
تو علقمه راهشو بند آوردن
چی به روز قد بلند آوردن
گریهام از اینه توی بزم شراب
سرش رو با بگو بخند آوردن
سراغشو از این و اون میگیرم
جونی ندارم ولی جون میگیرم
حالا که مادر نداره حسینم
خودم میام براش زبون میگیرم
بهم بگو که نور عینم کجاست
بگو غریب عالمینم کجاست
جمعیت کاروونت کم شده
فقط بگو، بگو حسینم کجاست
روزی که رفت فکر اجل نکردم
پیشش به دلشورم محل نکردم
نخواستم حس کنه که بی مادره
عباسمو اگه بغل نکردم
گفتی تموم دشتو دشمن گرفت
تک تک بچه هامو از من گرفت
زینب من بگو آخر کی اومد؟!
سر حسینمو به دامن گرفت
عزیز من همینکه راه دور رفت
شادی دیگه از این دل صبور رفت
نمیتونم باور کنم هنوزم
سر حسینم میون تنور رفت
مردم شهر سر به سرم نذارید
زخم زبون رو جیگرم نذارید
گریه ی من فقط برا حسینه
گریه مو پای پسرم نذارید
غمام ربابه که به غم اسیره
طفل خیالیشو رو دست میگیره
شبا هی از خواب میپره هی میگه
آبش بدید، آبش ندید، میمیره
#گروه_یامظلوم
@poem_ahl