eitaa logo
مشاوره و مددکاری پلیس
334 دنبال‌کننده
165 عکس
86 ویدیو
0 فایل
این کانال با هدف آموزش عموم و مبتنی بر سرگذشت و داستانهای واقعی مراجعین به پلیس می باشد . راههای ارتباطی : ارتباط با ادمین @moshaver_police ۰۹۶۵۸۰☎️
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب تکنیک‌های فرزندپروری دکتر سعید جهانشاهی فرد (قسمت اول) این کتاب آموزش نحوه ساختن شخصیت سالم و تاکید روی تربیت خوب فرزندان است تا خوب رشد کنند و سالم زندگی کنند. در این کتاب نحوه پرورش شخصیت سالم در فرزندان را مانند یک آموزش یک بازی آموزش داده می شود. مثل بازی فوتبال توپ توی بازی فوتبال مثل حرف‌ها و رفتار ما با فرزندمان هست. فرزندپروری هم مثل فوتبال قانون‌هایی داره... اگر توپ را با دست بگیریم، اون وقت فوتبال بازی نکردیم، دیگه اسمش بسکتباله مثل بازی فوتبال اگه قانون‌های بازی فرزندپروری را رعایت نکنیم فرزند پروری بازی نکردیم اینجا هم مانند بازی تاکتیک داره تو فوتبال تاکتیک ضد حمله را داریم اینجا هم تاکتیک داریم.. ❇️مرحله اول شناخت بازیکن‌ها (فرزندان) به نظر من همه بچه‌ها مسافر کوچولوهایی هستند که از بهشت آمدند، آنها امانت‌هایی هستند که به واسطه ما به دنیا آمدند تا به وظیفه‌شان در این دنیا عمل کنند تا در این دنیا خوب زندگی کنند. مهمه بدونیم اون‌ها مهمان ما نیستند که مدام ازشون پذیرایی کنیم و یک حیوان دست آموز نیستند که هر طور خواستیم بارشون بیاریم کمک کارمون نیستند که مثل پادوی مغازه ازشون کار بکشیم! 🔅 اون‌ها مسافر کوچولوهایی هستند و خداوند آنها را به امانت به ما سپرده تا تربیتشان کنیم تا بتوانند خوب زندگی کنند، در اجتماع مسئولیت پذیر شوند و خانواده تشکیل دهند. ✨✨✨قوانین بازی فرزندپروری 1⃣قانون اول قانون امنیت مسافر کوچولو می‌ترسه، نمی‌تونه برای خودش غذا تهیه کنه، ما وظیفه تامین امنیت را برای کودک داریم. 2⃣قانون دوم قانون آگاهی قانون دوم قانون آگاهی مسافر کوچولوهاست. مسافره نمی‌دونه آگاهی نداره آخه طفلک از کجا بدونه کجا به دنیا اومده تو بهشت غذا نمی‌خوردن و ... به مثال زیر توجه کنید: پدر به بچه : (بچه روی مبل در حال باز پریدن و بازی است) پدر: نکن بچه بچه ادامه می‌دهد . پدر : "میگم نکن حرف حالیت نمی‌شه" بچه ادامه میده! پدر بلند میشه تا بچه را کتک بزنه!!!! پدر: مگه نمی‌دونی رو مبل نباید بپرن! ( نه نمی‌دونه! از کجا بدونه تو بهشت که بود ،مبل نبود، اگرهم بود پریدن روی مبل که اشکال نداشت اگه مبل هم خراب می‌شد به فرشته‌ها می‌گفتن سریع یه مبل دیگه حاضر می‌شد). یادمون نره بچه نمی‌دونه آگاهی نداره اگه به بچه‌ها آگاهی ندیم ، یعنی قانون آگاهی رو مثل این پدر رعایت نکنیم، اصلاً تربیتش نکردیم. 3⃣قانون سوم:  قانون استقلال بچه‌ها مسافر کوچولو هستند. مسافر ،مسافره نیومده بمونه ، اومده که بره! کجا بره؟ بره توی جامعه وارد اجتماع بشه! برای خودش کسی بشه، مستقل بشه! رکن تربیت ما اینه که طوری بارش بیاریم که بتونه مستقل از پدر و مادرش زندگی کنه، اگر هر کاری کردیم، اما مستقل بارش نیاوردیم انگار هیچ کاری نکردیم. بچه‌ای که نتونه بدون مادرش زندگی کنه، انگار هنوز از رحم مادر خارج نشده !چه برسه به اینکه تربیت شده باشه... 4⃣قانون چهارم، قانون رفتار انسانی مسافر کوچولوها در هر کجا که باشند فرشته نیستند ، شیطون هم نیستند، حیوان هم نیستند ،انسان هستند  اگر با اون‌ها مثل انسان رفتار نشه، قانون زیر پا گذاشته شده! هرگونه رفتار غیر انسانی با کودکان یعنی زیر پا گذاشتن قانون فرزندپروری‌...یعنی تولید انواع بیماری‌ها یعنی تربیت حیوانی ⚜همه پدر و مادرها در حق بچه‌هاشون کوتاهی کردند، اما هر وقت از فرزندی می‌خواهیم خاطره‌ای از رفتار غلط پدر و مادرش برامون بگه! اون خاطره خاطره یک رفتار غیر انسانیه که با او شده ،اون چیزی که بچه رو حسابی زجر میده! مریض می‌کنه! اینه که باهاش غیر انسانی رفتار بشه... حواستون باشه صاحب اصلیشون روز حساب بدجوری حساب می‌کشه! ❇️این چهار قانون آنقدر مهمند که باید در طراحی و اجرای تمامی تکنیک‌ها و تاکتیک‌های بازی فرزند پروری رعایت بشن. در ادامه در مورد تاکتیک ها و تکنیک های فرزندپروری صحبت خواهیم . 🌺🍃
کتاب تکنیک‌های های فرزندپروری دکتر سعید جهانشاهی فرد (قسمت دوم ) خوب، بازیکن‌ها رو شناختیم و قانون‌ها را گفتیم، حالا بهتره بازی رو شروع کنیم این پدر در نمایش بعدی بازی را اینطور شروع کرده، ببینیم چیکار می‌کنه! پدر:" بچه برو بشین! درس بخون. بچه: نمی‌خوام! پدر:" خوب بزار ببینم از من که نمی‌ترسی؟ (یعنی امنیت تو به خطر نیفتاده، خوبه! خدا را شکر قانون اول رو رعایت کردم.) قانون دوم چی بود، آگاهی . خب بچه بدون که درس خوندن برات خوبه. آگاهی پیدا کردی؟ بچه : بله پدر: خوب، آگاهی هم دادیم. آهان، استقلال. خوب یادت باشه برای درس خواندن به ما وابسته نباشی. بچه: چشم بابا پدر: خوب کار غیر انسانی هم که نکردم ، اصلاً من هنوز هیچ کاری نکردم. شما بگین من باید اینجا چیکار کنم که این بچه درس بخونه؟ در اینجا تاکتیک تشویق پیشنهاد خوبیه حالا که با اصطلاح تاکتیک در بازی فرزندپروری آشنا شدید با اصطلاح تکنیک هم آشنا بشید. تکنیک اون کاریه که موقع عمل دقیقاً انجام می‌دهیم.مثلاً این پدر اگه می‌خواد تشویق کنه یعنی از تاکتیک تشویق استفاده کنه، می‌تونه تکنیک توجه مثبت یا تکنیک تشویقی توصیفی را به کار ببره. اگه می‌خواد از تاکتیک استقلال استفاده کنه می‌تونه از یک تکنیک خودش چی فکر می‌کنی یا تکنیک حل مسئله استفاده کنه. در این کتاب ۶ تاکتیک و تعداد زیادی تکنیک را آموزش می‌دیم تا بتونین خوب و تکنیکی بازی کنید فعلاً بریم سراغ اولین تاکتیک یعنی تاکتیک تشویق و اولین تکنیک یعنی تکنیک توجه مثبت. 1⃣تاکتیک تشویق تشویق کردن یعنی انجام کاری که با کمک اون کار، رفتار مناسب در فرزندمون بیشتر بشه. در واقع تشویق کردن نوعی آگاهی دادنه. یعنی آگاهی میدیم که چه کاری خوبه تا اون کار رو بیشتر انجام بده یکی از ساده‌ترین روش‌های تشویقی یا تکنیک‌های تشویق کردن، توجه مثبته. ❇️تکنیک توجه مثبت یعنی توجه با لبخند. در واقع با توجه کردن او را متوجه موضوع تشویق (کار مورد نظر مثلاً درس خوندن) می‌کنیم و با لبخند زدن به او این آگاهی را می‌دهیم که این کار "خوب است"‌. وقتی به کاری توجه مثبت می‌کنیم، اون کار بیشتر و سریع‌تر انجام می‌شه درست مثل اتومبیلی که گاز می‌خوره و در مسیر مورد نظر سریع‌تر جلو میره...رفتار مطلوب هم با توجه مثبت بیشتر انجام می‌شه. توجه مثبت یا توجه کردن با لبخند با روی خوش مثل گاز دادن در رانندگی است. تکنیک توجه مثبت یعنی توجه کردن و لبخند زدن همیشه کافی نیست ، چون گاهی بچه‌ها به خوبی متوجه لبخند و روی خوش ما نمی‌شن، پس برای بهتر شدن کیفیت کار می‌توانیم از تکنیک بیان خوشحالی استفاده کنیم. مثلاً اینطوری پدر: پسرم این کار تو، منو خوشحال کرد. در واقع بیان خوشحالی پدر باعث تشویق فرزندش می‌شه و بهش نشون میده که پدر از این کار پسرش خوشحاله! اما موضوع به همین سادگی نیست،چطور؟ چون با این توضیح، این سوال پیش میاد که آیا هرچه بیشتر گاز بدیم اتومبیل بیشتر جلو میره؟ آیا توجه مثبت بیشتر و بیشتر و با خوشحالی روی خوش نشان دادن بیشتر و بیشتر یعنی درس خواندن بیشتر و بیشتر؟ در اینجا دو نکته وجود داره به نمایش بعد دقت کنید: بچه : بابا نمره ۲۰ گرفتم بابا : وای خدای من !تو نمره ۲۰ گرفتی؟ آفرین👏 (پدر بچه رو به هوا میندازه، با هیجان و احساس خیلی زیاد) بچه می‌ترسه... نکته اول اینکه تشویق زیاد ، مثل گاز دادن زیاد تو رانندگی است .اگه خیلی گاز بدی ممکنه تصادف کنی، ممکنه به خاطر تشویق زیاد از درس خواندن زده بشه! اگر خیلی گاز بدیم؛ به کنکور نرسیده، موتورش می‌سوزه! پس همونطور که در رانندگی، گاز دادن هنر نیست! توجه کردن مثبت و با احساس زیاد در تشویق فرزندمون هم هنر نیست! پس چگونه تشویق کنیم؟ در ادامه با ما همراه باشید... ✨✨✨✨✨✨✨ 🍃🌺 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دروغ گفته ام اگر بگویم‌ که از بچگی دوست داشتم که پلیس شوم! من همیشه عاشق زنگ انشاء بودم عاشق شعر و باران و کتاب...برای من اشعار موزون و آهنگین سهراب سپهری و نیما یوشیج کم از اختراعات عجیب توماس ادیسون و الکساندر گراهام بل نداشت ! خیلی وقت ها هنگامی که کتابی را دست می گرفتم همانند یک فیلم سینمایی تا آخرین صفحه به تماشایش می نشستم و با تمام وجود لذت می بردم آن روزها آرزو داشتم روزی نویسنده شوم! کمی که بزرگتر شدم سودای خبرنگاری در سرم پیچید دوست داشتم پا در دنیایی بگذارم که سرشار از روزهای نو و تجربیات جدید و شگفت انگیز باشد! اما هنگامی که قدم در دانشگاه پلیس گذاشتم و لباس سبز خدمت در نیروی انتظامی را به تن کردم فهمیدم که گاهی وقت ها زور تقدیر و سرنوشت به زور آرزوهایمان می چربد! دفتر شعرم را بستم و پوتین های سنگین نظامی ام را به پا کردم هر روز صبحگاه و شامگاه در صف پنجم گروهان شهید جهان آرا نظام از راست می گرفتم و چشم به پرچم سه رنگ ایران بر بلندای میله آهنین وسط میدان صبحگاه می دوختم بخاطر می آورم هنگامی که برای اولین بار در محوطه دانشکده پلیس زن نگهبانی می دادم در حالیکه اسلحه سنگینی را به دوش می کشیدم به ماه درخشنده آسمان خیره شدم و به ناگاه شعری بر زبانم جاری شد ! زیر لب با خود گفتم کسیکه شعر می سراید چگونه می تواند پلیس شود؟! چطور آن ظرافت و لطافت طبع در این اقتدار و جدیت و گاهی خشونت خواهد گنجید ؟! اما چیزی در وجودم می جوشید که در قدم گذاشتن در این مسیر مصمم ترم می کرد و آن عشق خدمت به مردم و کسب تجربیات جدید بود ... حال پس از گذشت سالها با خود می گویم چقدر مسیر را درست آمده ام انگار خدا دستم را کشید و گفت از این سو حرکت کن! اکنون سال هاست سینه ام گنجینه درد ها و رنج های مراجعینی است که مامنی جز اتاق مشاوره نیافتند هر روز صبح پنجره اتاقم را می گشایم و به تلخی های روزگار لبخند می زنم گلدان پشت پنجره نیز می شکفد و می خندد هیچ کس این راز را نمی داند اما به شما می گویم گلدان پشت پنجره گاهی با من حرف می زند من هم گاهی با او او سنگ صبور این روزهای من است من هر روز یواشکی با او درد دل می کنم به گلدان پشت پنجره از دردهای مراجعینی می گویم که زندگی برای آنان و بس طاقت فرساست اکنون نیز قلم به دست گرفتم تا به دنبال آرزوهای کودکی ام بروم خوشحالم که در این سفر در کنار شما هستم نویسنده: مریم زواری
انسان با صمیمیت بی‌اندازه با دیگران از قدر و احترام خود می‌کاهد. زیرا فرومایگان از همه چیز سوءاستفاده می‌کنند، بالاخص زمانی که دریابند دسترسی به شما نیز آسان است. 📕 هنر خودشناسی ✍🏻
کتاب تکنیک‌های های فرزندپروری دکتر سعید جهانشاهی فرد (قسمت سوم ) ✨✨✨ و اما نکته دوم : بچه رو به پدر: بابا نمره خوب گرفتم. بابا در حال تماشای تلویزیون: آفرین! بچه: ۲۰ شدم. پدر: آفرین. بچه: بابا نمره خیلی خوبیه. پدر دست به زیر مبل برده، یک جایزه بزرگ و گران بیرون میاره و به بچه میده. گران بود، اما تشویق خوبی نبود‌. چرا؟  چون به بچه‌ها آگاهی نداد که این کار (درس خواندن) خوب است. در اینجا اشاره مستقیمی به اینکه درس خواندن خوبه و داره تشویق میشه، نشد. شاید برخی معتقد باشند که "آفرین گفتن" به خودی خود این آگاهی را به بچه‌ها میده. اما من معتقدم مسافر کوچولوها با این روش متوجه منظور نمی‌شن. اون‌ها باید به طور واضح بفهمند که به چه کاری تشویق شدن. یک بار دیگه از مثال رانندگی استفاده کنیم. تجسم کنید که من داخل اتومبیل نشستم. اگه بتونیم خوب این اتومبیل رو به مسیر مورد نظر هدایت کنیم، یعنی می‌تونیم فرزندمون را هم به مسیر خوبی مثل درس خواندن تشویق کنیم. فقط گاز دادن،حتی خیلی زیاد ارزش نداره. خوب، حالا من می‌خواهم این اتومبیل را به طرف داخل این کوچه برونم. حرکت. گاز میدم. گاز میدم. درسته. گاز دادن کافی نیست. اتومبیل وقتی داخل کوچه می‌شه که فرمونش رو بچرخونیم. فرمون دادن برای رانندگی خیلی مهمه. فرمان دادن به اتومبیل مثل آگاهی دادن به فرزنده مثل حرف زدن با اونه .خوبه، حالا چشماتون رو باز کنین و ادامه مطالب رو بخونید، چون می‌خوام یک تکنیک خوب و قوی رو همین جا توضیح بدم. به این تکنیک، "تکنیک تشویق توصیفی" میگن. اسم تکنیک‌ها مهمه. اون‌ها رو به خاطر بسپارید.‌ چون بعداً برای همفکری با دوست یا همسرتون باید اسم تکنیک رو بگین تا بفهمه الان باید چیکار کنه. تکنیک تشویق توصیفی ، کار گاز و فرمان را با هم انجام میده. یعنی مثل گاز دادن با در دست داشتن فرمونه. به نمایش بعد دقت کنید . انگار این پدر با گاز دادن، یا توجه کردن مثبت، بچه رو حرکت و با توصیف کردن مسیر کوچه، اون فرمون میده. بچه مشغول درس خواندنه پدر بالای سر بچه: می‌بینم داری درس می‌خونی، اول غذاتو خوردی ،بعد درساتو می‌خونی، بعدم میری بازی، آفرین پسرم. پدر تشویق کرد . با تکنیک تشویق توصیفی، چطوری؟ به پسرش توجه مثبت کرد، یعنی با روی خوش صحبت کرد و البته کار خوب مورد نظرش رو هم برای پسرش توصیف کرد. دقت کنین. بچه همون رفتاری رو که تشویق کردین، بیشتر انجام میده. اون پدر بیشتر درس خوندن رو تشویق نکرد . چه کاری رو تشویق کرد ؟ این کار رو تشویق کرد: اول غذا خوردن، بعد درس خوندن و بعد بازی کردن. او اینو توصیف کرد، نه بیشتر درس خوندن رو. ⚜یادتون باشه هیچ کار کلی تشویق نمی‌شه، باید خوب توصیف بشه. ریز و جزئی و واضح توصیف بشه تا خوب فهمیده بشه. اگه اینطور نشه ، قانون آگاهی در موردش رعایت نشده. معلومه نمیشه فقط گاز داد و گفت:" مقصد" بعد انتظار داشت اتومبیل ، خودش بره به مقصد .اینطوری اتومبیل به سمتی که ما می‌خوایم حرکت نمی‌کنه. نه نمیشه. باید همیشه فرمون تو دستمون باشه. خوب بیاین تمرین کنیم، این بچه رو تشویق توصیفی کنید داره اتاقش رو مرتب می‌کنه. مادر: آفرین این چیه،اینو ندیدی؟ این کتابی که اینجا افتاده رو میگم. درست بود ؟ نه!  او به چیزهای منفی توجه کرد و اون‌ها رو توصیف کرد. انگار پشت فرمان نشسته، گاز میده و فرمون رو گرفته سمت دیوار. معلومه تصادف می‌کنه. درستش اینه توجه کردن با روی خوش و توصیف کردن کاری که می‌خواهید بیشتر بشه. این پدر توجه کرد اما متاسفانه به کاری که نمی‌خواست بیشتر بشه، توجه کرد، نه کاری که می‌خواست بیشتر بشه. نتیجه چی میشه، چه بخواهیم و چه نخواهیم مغز بچه به سمت کاری سوق داده می‌شه که توصیفش رو می‌کنیم. حالا به دو نمونه خوب از اجرای تکنیک تشویق توصیفی دقت کنید: پدر با لبخند: می‌بینم که وسایلت رو جمع کردی ، کتاب ها رو داخل کمد گذاشتی، لباسات رو مرتب تو جا لباسی چیدی، کف اتاق تمیز تمیزه، (به سمت آن کتاب میره و بدون حرف اون رو برمی‌داره و سر جاش می‌ذاره) یک تجربه: قبلا وقتی پسرم آماده رفتن به مدرسه می‌شد، بهش می‌گفتم:" به خودت نگاه کن، موهات به هم ریخته است، هنوز کفشات رو نپوشیدی! عجله کن وگرنه مدرست دیر میشه!" اما این بار سعی کردم از روش جدیدی که یاد گرفتم استفاده کنم، بهش گفتم:" تقریبا لباسات رو پوشیدی، بلوز تمیز شلواری که به بلوزت میاد و جوراب تمیز و انگار فقط مانده شونه کردن موهات و پوشیدن کفش‌ها. اون وقت برای رفتن به مدرسه آماده‌ای!" و یک نمونه که ترکیبی از تشویق توصیفی و بیان خوشحالی: پدر:" پسرم ،وقتی می‌بینم اول مشقات رو نوشتی و بعدش داری میری بازی، خیلی خوشحال می‌شم." خوب حالا بگین، اگه کاری بدی انجام شد چه کنیم؟ تنبیه کنیم ؟نه، به نظر من بهتره از تنبیه پیشگیری کنیم. می‌ریم سراغ" تاکتیک پیشگیری از تنبیه"... ادامه دارد...
🔰من یک مادر هستم...! نگاهم به گلدان پشت پنجره افتاد. زیبا و سرسبز کنار نور مهربان خورشید نشسته بود. حس و حال زندگی می داد. انگار این شعر سهراب سپهری را زمزمه می کرد: " زندگی خالی نیست مهربانی هست سیب هست ایمان هست آری، تا شقایق هست زندگی باید کرد." سرگرد سمیه گندمکار ، مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سجاد مشهد پشت میز کارش نشسته بود، لبخند زد و از من دعوت کرد که بنشینم. _ چند سال است به عنوان مشاور و مددکار اجتماعی مشغول به کار هستید ؟ به گلدان پشت پنجره اشاره کرد و گفت: به اندازه سنِ این گلِ پتوس ! سال ۱۳۹۲ وقتی برای اولین بار پشت میز مشاور کلانتری گلشهر نشستم این گل را کاشتم. سرگرد گندمکار دوران ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان در مدارس نمونه دولتی مشهد به عنوان شاگرد ممتاز تحصیل کرد. آن زمان همیشه آرزو داشت مهندس شود. با آرزوی مهندس شدن رشته ریاضی را انتخاب کرد اما وقتی در دفترچه کنکور رشته علوم پایه انتظامی را دید عزمش را جزم کرد پلیس بشود . تحصیل در رشته مهندسی صنایع دانشگاه فردوسی مشهد را رها کرد و قدم به دانشگاه پلیس گذاشت. لباس سبز انتظامی به تن کرد و رویای خدمت به مردم را در سر پروراند. سرگرد گندمکار همچون دیگر دانشجویان دانشگاه پلیس در طول تحصیل، دوره های آموزشی بسیاری را گذراند و هنگامی که فارغ التحصیل شد کمربند مشکی تکواندو را هم گرفته بود. مدرک مربی گری دفاع شخصی ،شنا و تیراندازی را در کوله پشتی اش گذاشت و با شوقی فراوان راهی مشهد شد. خدمت در کلانتری بانوان و کلانتری گلشهر را در کارنامه دارد و اکنون در کسوت مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سجاد مشهد مشغول خدمت است. گفتم بعضی معتقدند بین مادر بودن و پلیس بودن تضاد وجود دارد نظرت چیست ؟ پاسخ داد: هرگز ، مادر بودن یک پلیس مهربان،دلسوز و متعهد می‌سازد و پلیس بودن مهر مادری را در تو می پروراند. مشاور گاهی‌ برای مراجعش که کودکی ۵ ساله است یا فردی بزرگسال مادری می کند! جمله عجیبی بود که از دل آن اصالت، شفقت ،صداقت و آگاهیِ یک مشاور بر می خواست. ناگهان زن جوانی به همراه کودکی حدودا ۵ ساله که روی ویلچر نشسته بود و گلدانی در دست داشت وارد اتاق شد. کودک قادر به صحبت کردن نبود اما لبخندِ دلنشینی بر لب داشت زن جوان روی صندلی نشست و گفت : " برای تبریک هفته انتظامی خدمت رسیدم از شما ممنونم که زندگی ام را نجات دادید." از او خواستم ماجرای زندگی اش را بگوید گفت: زندگی عاشقانه ای با همسرم داشتم اما تولد فرزندی که دچار معلولیت ذهنی و جسمی بود همچون طوفانی ، دریای زندگی ام را متلاطم کرد و بین من و همسرم فاصله انداخت. من تمام وقتم را صرف نگهداری از فرزندم می کردم و هیچ توجهی به همسرم نداشتم تا این که متوجه شدم او با زن دیگری در ارتباط است و تصمیم به طلاق گرفتم اما وقتی ندامت همسرم را دیدم با راهنمایی های مشاور کلانتری فرصت دیگری به او دادم .. کودکِ معلول با لبخند گلدان را به سمت مشاور کلانتری گرفت و جملات نا مفهومی را ادا کرد سرگرد گندمکار بغض کرد و گلدان را گرفت و پشت پنجره اتاقش کنار گلدان های دیگر گذاشت. گفت : خدمت در دایره اجتماعی کلانتری ها پر از روزهای تلخ و شیرین است همه مشاوران و مددکاران اجتماعی یک هدف دارند و آن پیشگیری از جرم و آسیب های اجتماعی و ارتقاء سلامت روان شهروندان است شاید گاهی کام مشاوران کلانتری با دیدن آسیب های اجتماعی تلخ شود اما با گره گشایی از مشکلات مردم همچون شهدی شیرین می شود. از انتخاب این شغل پشیمان نیستی ؟ خیر اما وقتی احساس خستگی می کنم دخترم را در آغوش می گیرم. چشمان سیاه رنگ او تمام زیبایی های زندگی را به من می بخشد و احساسی تکرار نشدی را تجربه می کنم چون "من یک مادر هستم."
💐آرامش و امنیت در بهار قرآن و طبیعت 📚 کتاب مرداب روح به قلم جیمز هالیس، جایگاه و نقش تاثیرگذار رنج‌ها و سختی‌ها در رشد روحی انسان را مورد بررسی قرار داده و نشان می‌دهد در گذر از این رنج‌هاست که هدف، شان و عمیق‌ترین معنای زندگی بر انسان آشکار می‌شود. 📚اداره مشاوره و مددکاری تهران بزرگ
کتاب تکنیک‌های های فرزندپروری دکتر سعید جهانشاهی فرد (قسمت چهارم ) تاکتیک پیشگیری از تنبیه پیشگیری از تنبیه یعنی کاری کنیم که لزومی به تنبیه نشه، کار به جای باریک و ناراحتی نکشه، چطور میشه این کارو کرد؟ اجازه بدید باز هم از مثال رانندگی با اتومبیل استفاده کنیم. اگر بخواهیم ماشین به مسیری نره، باید ترمز کنیم، یعنی محکم جلوش وایسیم تا حرکت نکنه، این میشه تنبیه کردن. اگه می‌خوایم از تنبیه پیشگیری کنیم، یعنی کاری کنیم ماشینمون به اون مسیر نره، کافیه به موقع گاز ندیم! پس اگه می‌خواین از تنبیه پیشگیری کنیم، کافیه به کار نادرستمون توجه نکنیم، در واقع بهترین شیوه پیشگیری از تنبیه ، توجه نکردنه. یعنی اگه فقط گاز ندی ، ماشین وایمیسه و به مسیر غلط نمیره، بدون اینکه لازم باشه محکم ترمز بگیریم. چند تکنیک با تکنیک پیشگیری از تنبیه اجرا میشه: ❇️تکنیک بی‌توجهی ساده : یک تکنیک ساده و کاربردیه و خیلی وقت‌ها موثره! چطوری اجرا میشه؟ کافیه به اون کار نادرستی که می‌کنه توجه نکنیم، مهم ندونیم همین! گاهی لازمه فعال‌تر عمل کنیم، تکنیک بی‌توجهی فعال اینطوریه که در حین بی‌توجهی به کاری که نمی‌پسندیم، به کاری که می‌خواهیم انجام بده، توجه کنیم و بهش آگاهی بدیم! یعنی گاز ندادیم و فرمون رو چرخاندیم به سمت مسیر مناسب! تکنیک تشویق توصیفی چطور بود؟ توجه کردیم و توصیف 🔅برای بی‌توجهی فعال، وقتی اتومبیل داره به سمت کار ناپسند میره ، مثلاً سمت دیوار. گاز نمی‌دیم و فرمان را هم می‌چرخونیم سمت دلخواه، یعنی به کار نادرست بی‌توجهی می‌کنیم و همزمان به بچه آگاهی میدیم که کار درست چیه تا بدونه مشکل کجاست تا انجام نده! مثال : ( فرزند روی مبل می‌پره) برای اجرای تکنیک پیشگیری از تنبیه به پریدن اون روی مبل توجه نمی‌کنی و کاری که می‌خوایم انجام بده رو می‌گیم: پدر: فرزندم مبل جای نشستنه، می‌خوای بپری برو توی حیاط! اینجا پدر قصد نداشت فرزندش را تنبیه کنه می‌خواست کاری کنه که کار به تنبیه نکشه! چطور پیشگیری از تنبیه کرد؟ به پریدن روی مبل ، یعنی خطای فرزندش بی‌توجهی کرد و در کنار بی‌توجهی به رفتار نادرست فرزندش، به فرزندش خیلی ساده آگاهی داد که مبل جای پریدن نیست و می‌تونه بره توی حیاط بازی کنه! به این میگیم : ❇️ تکنیک بی‌توجهی فعال با آگاهی ساده ممکنه فکر کنید که بچه این رو می‌دونه و لزومی به آگاهی دادن در این مورد نیست، چون قبلاً بارها بهش گفتید!  اما درستش اینه که پدر باز هم واضح و روشن بگه که مبل جای پریدن نیست، چون بچه ممکنه الان آگاهی نداشته باشه یعنی الان حواسش نباشه یا توی ذهنش نباشه ، خودمونم همینطوریم مگه نه! قانون آگاهی یادتون نره! مسافر کوچولوها نمی‌دونن، آگاهی ندارند و باید بهشون آگاهی داد. نوع دیگری از بی‌توجهی فعال هم داریم که بهش می‌گیم: ❇️ بی‌توجهی فعال با تشویق توصیفی: در این نمایش اول شکل رفتار نادرست را آوردم و بعد نمونه‌ای از اجرای تکنیک بی‌توجهی فعال با تشویق توصیفی : ❌بچه در حال رفتن به مدرسه است، مادر روی مبل نشسته، بچه برگشته و دفتر مشق خودش رو برمی‌داره. بچه رو به مادر و در حالی که ترسیده: " نزدیک بود، دفتر مشقم یادم بره!" مادر با عصبانیت:" هیچ وقت حواست رو جمع نمی‌کنی، بدو! سرویس رفت". ❇️اجرای تکنیک بی‌توجهی فعال با تشویق توصیفی: بچه در حال رفتن به مدرسه است، مادر روی مبل نشسته، بچه برگشته و دفتر مشق خودش را برمی‌داره . بچه رو به مادر و در حالی که ترسیده: " نزدیک بود دفتر مشقم یادم بره !" مادر با لبخند:" خیلی به موقع یادت افتاد !" دقت کردین ؟ متوجه شدین مادر توی نمایش دوم چطور تکنیک بی‌توجهی فعال با تشویق توصیفی را اجرا کرد ؟ به کار ناپسند فرزندش یعنی دیر آماده شدن بی‌توجهی کرد و همزمان به کار پسندیده‌ای که انجام داده بود ، یعنی به موقع به خاطر آوردن، توجه مثبت کرد. روش دوم یعنی بی‌توجهی فعال با تشویق توصیفی بهتره تا روش اول یعنی بی‌توجهی با آگاهی ساده ، چرا؟ چون نه تنها از تنبیه پیشگیری نکردیم که با یک تشویق همزمان، او را به کار پسندیده‌ای تشویق کردیم. در واقع در یک موقعیت، همزمان از تنبیه پیشگیری و به کار مطلوبی تشویقش کردیم. نظر شما چیه؟
اسم کتاب: اول عاشق خودت باش نویسنده:مارک رکلاو تعداد صفحات: 303 | در 30 روز عادات خود را تغییر دهید تا زندگی‌تان تغییر کند! مارک رکلاو نویسنده‌‌ی پرفروش آمازون در کتاب اول عاشق خودت باش، راه‌های غلبه بر عزت نفس پایین، اضطراب، تنش، حس ناامنی و عدم اعتمادبه‌نفس را به شما می‌آموزد. انسان چیزی نیست جز عزت نفس؛ جغرافیای بیرونی آدمی تغییر نمی‌کند، مگر اینکه فرد از درون، خودش را تغییر دهد و این تغییر در گرو شناخت خویش و رسیدن به عزت نفس است. | اگر شما از آن دسته افرادی هستید که برای کامل بودن به همه‌چیز احتیاج دارید، شما محکوم به مقابله با بدبختی هستید. کمال‌گرایان معمولاً کارهای اضافی زیادی انجام می‌دهند، زیرا فکر می‌کنند دیگران نمی‌توانند وظایفشان را به‌خوبی آن‌ها انجام دهند، بنابراین کاری را به دیگران محول نمی‌کنند. آن‌ها اضطراب و استرس زیادی را تجربه می‌کنند، 📚اداره مشاوره و مددکاری فاتب
🔸️سلام دکتر . من و علی چند وقتیه که با هم دوست هستیم تا اینکه رابطه‌مون عمیق‌تر شد و الان یکی دو ماهه که میخوایم با هم ازدواج کنیم. 🔹️خب بسلامتی 🔸️خواهش می‌کنم. اما یه مسئله‌ای وجود داره. اونم اینه که هر دو روز یکبار با هم دعوا داریم نمیتونیم با هم حرف بزنیم تا راجع به چیزی میخوایم صحبت کنیم سریع بهم می‌ریزه و از کوره در میره. آستانه‌ی تحملش خیلی کمه. منم این اشکال رو دارم که خیلی زود ناراحتی توی چهره‌ام پیدا میشه و بغض می‌کنم و تا چند ساعت حتی جلوی بقیه به روم میارم. 🔹️اینطور که معلومه خیلی همدیگه رو دوست دارین که از هم این همه ناراحت میشین!!! وگرنه دلیلی نداشت و مهم نبود که بخواین این واکنش‌ها رو بهم نشون بدین 🔸️ بله دکتر من فاطمه رو خیلی دوستش دارم اما نمیدونم چرا اون اینو نمی‌فهمه! مثلا یک نفر هست که اون قبلا باهاش در ارتباط بوده و ... 🔸️فاطمه: بذار خودم توضیح بدم.... 🔸️ببینید یه آقایی رو من چندین ساله میشناسمش. خب اخلاقای خیلی خوبی داشت، منو درک می‌کرد من پای درددلش می‌نشستم تا اینکه مریض شد و دیگه نتونستیم با هم ادامه بدیم اما من همچنان دوستش دارم و بهش به عنوان یک برادر نگاه می‌کنم و میخوام رابطه‌ام باهاش همینطوری ادامه داشته باشه. 🔸️علی: اینم بگو که میگی اگر مریض نمیشد باهاش ازدواج می‌کردی! اینم بگو که خصوصی ترین مسائل بین‌مون رو هم میری بهش میگی. از همه‌ی کارهای بین‌مون خبر داره! خب شما بگو دکتر این کارش درسته؟ 🔹️علی یه چیزی رو میدونستی؟ 🔸️چیو؟ 🔹️با این توضیح میخواد بهت یه چیزی بگه. میخواد بگه تو رو دوست نداره! از تو بدش میاد! چرا اینو نمیخوای بفهمی؟ چرا چشمات رو بستی؟ یه لحظه سکوت جلسه رو فرا گرفت. هر دو منو نگاه می‌کردند و چیزی نمی‌گفتند. بعد علی شروع به گریه کرد. فاطمه هم چیزی نمیگفت. بعد لحظاتی با ترس و زیرلبی گفت: 🔸️ولی آقای دکتر من علی رو خیلی دوستش دارم. (چند تا مثال آورد) من نمیخوام علی رو ناراحت کنم. واقعا علی رو اینقدر تا الان ناراحت کردم؟!! 🔹️رو به علی کردم و گفتم: تو از اینکه فاطمه رو از دست بدی چه حسی داری؟ 🔸️علی گفت: داغون میشم. 🔸️فاطمه: آخه اون یک شکست هم قبل من داشته. یک دختری رو میخواسته اما بهش نرسیده. من خیلی کمکش کردم که دوباره روپا بشه 🔸️علی: راست میگه. فقط فاطمه بود که تونست منو از این حال خراب نجات بده حتی همکارم که مثل بهترین داداشم میمونه هرکاری کرد من از حال بد خارج بشم نتونست. فاطمه بود وگرنه خودکشی می‌کردم. 🔹️آها. پس فاطمه نقش پرستار رو داره؟!! 🔸️هر دو گفتند: یعنی چی؟! 🔹️گفتم: فاطمه پرستاری هست که به دنبال تیمار کردن آدم‌هاست. به دنبال خوب کردن حال اونهاست. اون آقا هم (و چندتامثال دیگه) و علی هم جز همین دسته هستند. از طرفی اینکه سنسور‌های دریافت محبت و دوست داشتن علی، ظاهرا درست کار نمی‌کنه، جای بررسی داره. اینکه علی می‌ترسه فاطمه رو از دست بده شبیه به کسی که به تازگی از دست داده بود. به همین دلیل با پرخاش و دعوا چنین رفتاری رو میخواد نشون بده. 🔸️فاطمه: آره دقیقا همینطوره. من خیلی اینطوریم. دوست دارم به دیگران سرویس بدم بهشون خدمت کنم. (سرش رو پایین انداخت) 🔹️به علی رو کردم و گفتم: علی میتونی بهم بگی توی دوره‌ی کودکی احتمالا زمانی بوده که تجربه‌ی از دست دادن داشته باشی؟ 🔸️علی: بله پدرم همیشه با ما و مادرمون بد رفتاری می‌کرد. اون من رو دوست نداشت. من میترسیدم مادرم رو از دست بدم. میترسیدم کسی منو دوست نداشته باشه. من تنهام. ✍️جلسه‌ی اول با چند کار عملی تموم شد و قرار شد هر کدوم‌شون جداگانه روی شخصیت‌شون کار کنند و سپس برای تصمیم‌گیری ازدواج با هم، آماده بشن.
فصل دانه های انار می گویند پاییز پادشاه فصل هاست من نیز پاییز را دردانه طبیعت می دانستم در فصل پاییز وقتی در خیابان قدم می زدم با صدای خش خش برگ های خشکیده و رنگ به رنگ خزانی به نجوای فراغ عاشقانه درخت و برگ ها گوش می سپردم و با سمفونی زیبا و دل انگیز نم نم باران پاییزی قصه های قدیمی مادربزرگ در شب یلدا را زیر لب زمزمه می کردم گلدان پشت پنجره نیز همچون من فصل پاییز را بسیار دوست می دارد ! پاییز که از راه می رسد ساعت ها از پشت پنجره اتاق ، نقاشی زیبای طبیعت را در این فصل نظاره می کند و هیچگاه چشمانش از دیدن منظره دل انگیز برگ ریزان درختان پاییزی خسته نمی شود.. اما فصل پاییز برای من و گلدان پشت پنجره به خاطره ای زیبا گره خورده است خاطره ای که در آن با دیدن دست های پینه بسته و کمر خموده مرد پاکبان در فصل پاییز دل من و گلدان پشت پنجره همچون انار پاییزی ترک بر داشت و رنگ خون گرفت ...
قسمت اول: هفته نیروی انتظامی بود مرد پاکبان با آن لباس نارنجی رنگش وارد اتاق مشاوره شد بسته ای که در دست داشت به روی میز گذاشت و گفت دخترانم مائده خانم و مهدیه خانم ۸ و ۱۰ ساله برای شما نامه نوشتند آن ها شنونده همیشگی قصه های شما هستند ! رفتار حاکی از ادب و احترام مرد پاکبان و ادبیات و بیان زیبایی که در سخن گفتن داشت از اندیشه ای ارزنده و پویا در او خبر می داد نگاهی به دست های پینه بسته اش انداختم از او خواستم به روی صندلی بنشیند و با لبخند، یک استکان چای داغ مقابلش گذاشتم مرد پاکبان نگاهی به استکان چایی انداخت و گفت : پاییز که از راه می رسد کار ما دو چندان سخت تر می شود چرا که برگ های رنگارنگ پاییزی از درختان فرو می ریزند و خیابان ها و پیاده رو ها را در بر می گیرند و من با خشاخش جاروی دسته بلندم خیابان ها را جارو می زنم تا به قوت بازو ، قوتی برای همسر و فرزندانم فراهم کنم.. مرد پاکبان سپس رو به من کرد و ادامه داد شما من را نمی شناسید اما من و دخترانم شما را به خوبی می شناسیم! با تعجب نگاهی به مرد پاکبان انداختم او در حالیکه اولین جرعه از چای اش را می نوشید ادامه داد: من مطالب شما را با موضوع پیشگیری از آسیب های اجتماعی در روزنامه می خوانم و همیشه قصه های آسیب دیدگان اجتماعی را با زبانی کودکانه برای دخترانم بازگو می کنم تا بیشتر از خودشان مراقبت کنند آن ها شنونده همیشکی قصه های شما هستند. شعفی وصف ناپذیر تمام وجودم را فرا گرفته بود دیگر با تمام وجود باور کردم که قلم وسیله نیست جان دارد چرا که هم آن بود که من را با مرد پاکبان زحمتکش و دو کودک دوست داشتنی اش پیوند داد به ناگاه به یاد جمله ای از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله افتادم که فرمودند سه صداست که حجاب ها را پاره می کند و به پیشگاه با عظمت خداوند می رسد که یکی از آن ها صدای گردش قلم های نویسندگان هنگام نوشتن است دوست داشتم این بار قلم به دست بگیرم و قصه زندگی مردپاکبان را بنویسم وقتی از او خواستم تا داستان زندگی اش را بازگو کند مشتاقانه پذیرفت و صحبتش را این گونه آغاز کرد : در خانواده ای پر جمعیت در یکی از روستاهای اطراف شهر مشهد متولد شدم پدرم در روستا زمینی نداشت و در زمین های مردم کارگری می کرد من نیز تنها توانستم تا پایان مقطع ابتدایی ادامه تحصیل بدهم چون برای ادامه تحصیل باید در مدرسه روستای همجوار ثبت نام می کردم و هزینه رفت و آمد به آنجا را نداشتیم خلاصه دفتر و کتابم را بستم و همانند پدرم مشغول به کارگری شدم پس از بازگشت از خدمت سربازی در حالیکه به سن ۲۰ سالگی رسیده بودم مادرم به خواستگاری یکی از نجیب ترین دختران روستا رفت زندگی مشترکم با زینب را در اتاق کاهگلی کوچکی در روستا آغاز کردیم با وجود فقر و مشکلات اقتصادی در کنار زینب احساس خوشبختی می کردم اما با گذشت چند سال از زندگی مشترکمان کم کم زخم زبان های اطرافیان شروع شد آنها من را عقیم و همسرم را نازا می خواندند گاهی وقت ها حتی ما را مورد تمسخر قرار می دادند! خلاصه به چندین پزشک متخصص در شهر مشهد مراجعه کردیم که تقریبا همگی جوابمان کردند و گفتند امکان بچه دار شدنمان وجود ندارد و باید تحت درمان قرار بگیریم با گذشت زمان زندگی در روستا برایمان خیلی سخت شد من و زینب هر گاه در دورهمی ها شرکت می کردیم با قلبی شکسته و چشمانی اشکبار به خانه می آمدیم کم کم خشکسالی و بی آبی هم روستایمان را فرا گرفت زخم زبان های مردم روستا و فقر و بیکاری باعث شد که من و زینب کوله بازمان را ببندیم و به شهر مشهد کوچ کنیم در حاشیه شهر اتاقی را اجاره کردیم من هر روز در جویای کار به سر گذر می رفتم و خیلی وقت ها با دست خالی به خانه می آمدم روزی را به خاطر می آورم که هیچ کس من را برای کارگری نبرد و پولی در جیبم نداشتم من و همسرم گرسنه بودیم و نمی توانستم با دست خالی به خانه بازگردم مقابل نانوایی ایستادم و دو عدد نان گرفتم وقتی نانوا منتظر دریافت پولش ایستاد داخل جیب هایم را گشتم و سرم را پایین انداختم نانوا که متوجه شد که پولی ندارم گفت اشکالی ندارد بفرمائید وقتی به خانه آمدم بغضم شکست بی صدا اشک ریختم و زیر لب به خداوند گلایه کردم که نه مالی به من دادی و نه فرزندی! در اعماق وجودم به خداوند توکل کردم و تنها از او مدد خواستم مدتی بعد یکی از آشنایانم پیشنهاد کارخدماتی در یک شرکت خصوصی را با حقوق بسیار ناچیز به من داد که با خوشحالی پذیرفتم بعد از گذشت چند ماه یکروز وقتی به منزل آمدم با اشک های همسرم روبرو شدم وقتی علت را جویا شدم خبر باردار شدنش را به من داد باورم نمی شد انگار دنیا را به من بخشیده بودند با بدنیا آمدن فرزند اولم به عنوان پاکبان در شهرداری مشغول به کار شدم حال که خداوند من را لایق پدر شدن دانسته بود می خواستم پاسخ لطف خداوند را به درستی بدهم و پدر شایسته ای برای فرزندانم باشم
بسم الله 📙 کتابِ غنی سازی روابط همسران بر اساس تئوری انتخاب ✍ نویسنده: محمد رحیمی دستجردی 📜 ناشر: انتشارات امام عصر 📑 تعداد صفحات: ۹۲ 💠 امروزه با این حقیقت غیرقابل انکار مواجه ایم که ازدواج های ناخشنود وغم بار و پیامدهای نامطلوب آن فراگیر شده است .چه بسیار زوجینی که با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کنند مشکلاتی مانند عدم تفاهم در اهداف و تصمیمات زندگی،عدم سازگاری و نبود علایق مشترک بین آنها ،تعارض بر سر دیدگاه های متفاوت نسبت به مسائل مالی مانند درآمد،نوع هزینه ،پس انداز کردن و ... زمانی که علت این مشکلات را از آنها جویا می شوید هریک دیگری را عامل بدبختی و رنج خود می داند درحالی که هر یک از زوجین ،فقدان روابط رضایت بخش در زندگی کنونی را انتخاب کرده اند و اگر قرار باشد تغییری حاصل شود می بایست از خود آغازنمایند.این کتاب حاضر با استفاده از تئوری انتخاب درصدد کاهش تنش وغنی سازی روابط بین همسران می باشد.
تحلیل کیس موردی مشاوره آرامش امروز ی خانم خیلی مظلوم سر ب زیر اومد و گفت ک دیگه از دست شوهرش خسته شده..گفت خیلی اذیتم میکنه..دست بزن داره..فحاشی میکنه ..در حدی ک همین چند روز پیش منو چنان کتک زده ک بچمو سقط کردم از اون مراجعایی بود ک خیلی لازم نبود بخوای سعی کنی و ازش اطلاعات بگیری..خودش خیلی حرف برای گفتن داشت.. کم کم داشتم از اومدن شوهرش ناامید میشدم که یهو دیدم ی آقای جوان وارد شد از رو ترش کردن خانم فهمیدم ک بعله شوهرشه.. آقا یکم که شروع کرد به صحبت کردن دیدم خانمه شروع کرد با جیغ باهاش حرف زدن،اصلا باورم نمی شد این خانم مظلوم چنین صدای بلندی داشته باشه... خلاصه دعوتشون کردم ب آرامش و یکم دیگه ک جلو رفتیم دیدم کیف دستی خانوم مثل بشقاب پرنده اومد سمت سرو گردن آقا بعدم پاشد و نزدیک بود شوهرش رو کتک بزنه وقتی آروم شد گفتم چرا این کارو کردی؟گفت به پدرم احترام نمی ذاره و پدرم برای من خیلی مهمه تحلیل من:محبت بیش از اندازه خانم به پدرش و توجه زیاد به ایشون باعث شده که آقا فکر کنه نفر دوم ذهن خانومه و در واقع اون اهمیت لازم رو براش نداره و این با روحیه‌ی آسیب‌دیده‌ی آقا در کودکی که فکر می‌کرد مورد توجه نیست کاملا در تضاده و همین باعث شده که داماد با پدر خانمش احساس رقابت کنه و نپختگی خانم،این حس شوهرش رو تقویت میکنه. ═इई 🌿🍃🌸🌿ईइ═ 📞096580
مشاوره و مددکاری پلیس
کتاب تکنیک‌های های فرزندپروری دکتر سعید جهانشاهی فرد (قسمت پنجم ) ❇️تکنیک بی توجهی فعال ، برای تاکتیک پیشگیری از تنبیه رو میشه با قاطعیت بیشتر هم به کار برد به این نوع از تکنیک "بی‌توجهی فعال " می‌گیم: تکنیک بی‌توجهی فعال با قاطعیت یا تکنیک سوزن گیر کرده وقتی بچه با کار ناپسندش ممکنه اعصابمون رو به هم بریزه یا روی تصمیم مون تاثیر بگذاره میتونیم از این تکنیک استفاده کنیم. توی نمایش بعد، مادر از این تکنیک استفاده می‌کنه .چطوری؟ اینطوری که انگار سر حرف خودش، یعنی جمله وقت خوابه، سوزن مغزش، مثل سوزن یک گرامافون، گیر کرده باشه . به قاطعیتی که این تکنیک به لحن مادر میده، بدون اینکه کار به تنبیه بکشه، دقت کنید: 🔅🔅🔅🔅🔅 ❌مادر : پاشو مامان جان ، وقت خوابه ، ساعت ۹ شده. بچه : مامان من خوابم نمیاد، می‌خوام سریال ببینم. مادر:  پاشو ، نمیشه سریال ببینی بچه: چرا مامان؟ مادر : خوب نیست . بچه : چرا خوب نیست؟ مادر:  این سریال‌ها خوب نیست.. بچه : چرا بابا می‌بینه؟ مادر : بابا، بزرگه! بچه منم غذا خوردم بزرگ شدم مادر:  نه،  نمیشه تو باید بخوابی، تو هنوز بچه‌ای، بزرگا می‌تونن دیر بخوابن. بچه : چرا بزرگا می‌تونن بیدار باشن ؟ منم می‌خوام بیدار باشم . مادر با عصبانیت:  نمیشه، اه. بخواب دیگه، کشتی منو ( وبر سر فرزندش داد می‌کشه) ببخشید اشتباه شد، این شکل نادرستش بود. تو نمایش قبل، سوزن مادر گیر نکرد، توی دردسر افتاد. اگه سوزنش گیر کرده بود، اینطوری عمل می‌کرد:👇 🔅🔅🔅🔅🔅 ✅مادر : پاشو مامان جون، وقت خوابه، ساعت ۹ شده. بچه:  مامان ، من خوابم نمیاد. می‌خوام سریال ببینم. مادر : پاشو، نمیشه سریال ببینی . بچه: چرا مامان؟ مادر: وقت خوابه! بچه: چرا بابا می‌بینه ؟ مادر:  وقت خوابه! بچه:  تو مامان بدی هستی !  مادر : وقت خوابه، در مورد اینکه مامان بدی هستم یا نه، فردا صحبت می‌کنیم، الان وقت خوابه. تفاوت این دو نمایش خیلی زیاد بود ، مگه نه؟ ✨در نمایش دوم، مادر به رفتار نامطلوب بچه کاملاً و قاطعانه بی‌توجهی کرد. نه خودش رو ناراحت کرد، نه فرزندش رو. دقت کردین بی‌توجهی کامل. قاطعانه. انگار بچه با دیوار صحبت می‌کنه . جالب‌تر اینکه بی‌توجهی با آگاهی دادن بود. فقط یک کلمه : "وقت خوابه." وقتی بشه پیشگیری از تنبیه کرد، چرا تنبیه کنیم؟ البته حق با شماست تنبیه هم به وقتش لازمه، پس میریم سراغ تاکتیک تنبیه. ❇️تاکتیک تنبیه تنبیه کاریه که جلوی انجام رفتار بد رو می‌گیره. یک تنبیه خوب تو بازی فرزند پروری تنبیهیه که قوانین بازی فرزندپروری توش رعایت بشه. یعنی چی؟ یعنی امنیت فرزند رو خراب نکنه. بهش آگاهی بده که چه کاری انجام بشه و چه کاری نباید انجام بشه، مسئولیت کارش رو خودش بفهمه و خودش کار بد رو انجام نده، یعنی مدام لازم نباشه بهش بگیم، این کار رو نکن و بالاخره کاملاً انسانی باشه. تنبیه چطوریه؟ اگه تشویق کردن، یعنی توجه مثبت، پس تنبیه کردن میشه توجه منفی. یعنی برای تنبیه کردن کافیه، به کار نادرستش توجه کنیم و با اخم کردن یا ترش رویی به او بفهمونیم یا این آگاهی رو بدیم که کارش نادرسته . به این تکنیک می‌گیم تکنیک توجه منفی. حتماً متوجه شدین که چقدر تنبیه کردن به تشویق کردن شبیهه. اونجا توجه مثبت داشتیم، اینجا توجه منفی. اونجا تکنیک بیان خوشحالی داشتیم، اینجا تکنیک بیان ناراحتی. پدر : "پسرم! این کار تو منو ناراحت می‌کنه" با تکنیک بیان ناراحتی ، بهتر می‌فهمه یا آگاهی پیدا می‌کنه که این کارش باعث ناراحتی ما شده. ادامه دارد‌‌‌..‌.
پی‌بردن به اختلال کم‌توجهی/ بیش‌فعالی کاری سخت و پیچیده نیست. هنگامی‌که دربارۀ اختلال کم‌توجهی/ بیش‌فعالی با لئو، نُه‌ساله، صحبت شد، او کمی گیج و متعجب شد و پرسید: «من چه مشکلی دارم؟» چگونه باید به این پرسش پاسخ داد؟ هیچ‌چیز بهتر از یک داستان مصور نیست که جنبه‌های گوناگون اختلال کم‌توجهی را برای کودکان توضیح ‌دهد. آیا گاهی، فرزند شما مانند یک گرگینه رفتار می‌کند؟ آیا او بیشتر شبیه لاک‌پشت است؟ یا شاید انرژی یک ملخ - زنبور را دارد؟ در این کتاب، با خواندن بخش «خودنگری» با آن آشنا می‌شوید. در این کتاب، برای غلبه بر مشکلات مربوط به اختلال کم‌توجهی/ بیش‌فعالی، نکته‌هایی ارائه شده است که در زندگی روزمره قابل استفاده است. برای مثال، تمرکز خود را حفظ کنید، کارها را سازماندهی و برنامه‌ریزی کنید، آرام شوید و احساسات خود را کنترل کنید. این کتاب، ابزاری مهم برای پدران و مادران و مداخله‌گرانی است که می‌خواهند با روشی ساده به کودکان مبتلا به این اختلال کمک کنند.
قسمت دوم بدین ترتیب به صورت غیر حضوری مشغول به تحصیل شدم و با سختکوشی مدرک دیپلمم را گرفتم اما بعد از آن بدلیل مشکلات مالی موفق به ادامه تحصیل نشدم اما هیچگاه مطالعه را کنار نگذاشتم هر روزنامه و هر کتابی که به دستم می رسید را می خواندم دوستی د اشتم که نگهبان بانک بود گاهی که از کار خسته می شدم من را به داخل بانک دعوت می کرد تا با هم چای بخوریم تا من نیز کمی استراحت کنم روز نامه های داخل بانک را تا آنجا که فرصت می شد ورق می زدم یک روز مطلب و عکس شما را در روزنامه دیدم انگار در فرهنگسرای حجاب کارگاه آموزشی پیشگیری از آسیب های اجتماعی برگزار کرده بودید وقتی به خانه رفتم توصیه های شما را با زبانی کودکانه برای دخترانم بازگو کردم وقتی دخترانم عکس و مطالب شما را در روزنامه دیدند خیلی خوشحال شدند بخصوص دختر کوچکم که آرزوی پلیس شدن را در سر دارد با نزدیک شدن هفته نیروی انتظامی دخترانم نامه ای نوشتند و کاردستی درست کردند و از من خواستند که آن ها را به دست شما برسانم دقایقی بعد مرد پاکبان جاروی دسته بلندش را برداشت و خداحافظی کرد و رفت هنگامی که کاردستی و نامه مائده و مهدیه را دیدم اشک شوق از چشمانم جاری شد و نگاهی به گلدان پشت پنجره انداختم او هم در حالیکه لبخند می زد با بغضی در گلو پرسید: فصل دانه های انار کی به پایان می رسد؟ گلدان پشت پنجره نیز هم چون من نگران دست های پینه بسته و کمر خموده مرد پاکبان در فصل پاییز بود! نویسنده: سرهنگ دوم مریم زواری کارشناس ارشد مرکز مشاوره آرامش پلیس خراسان رضوی
کودکان مبتلا به اختلال اضطرابی در انجام فعالیت‌هایی از قبیل حضور به‌موقع در مدرسه، انجام تکالیف، حفظ توجه و تمرکز، برقراری ارتباط اجتماعی، پرداختن به فعالیت‌های لذت‌بخش و به‌کارگیری مهارت‌های اجتماعی دچار مشکل می‌شوند. بر مبنای رویکرد شناختی رفتاری، اضطراب کودکان ریشه در اشتغالات ذهنی فراوان با موضوعات نگران‌کننده، برانگیختگی جسمانی و اجتناب از موقعیت‌های جدید دارد. برنامه درمانی «گربه سازگار» نیز بر اساس اصول شناختی رفتاری و با هدف تمرین مهارت‌های مقابله‌ای در کاهش اضطراب، مؤلفه‌های هیجانی، شناختی و رفتاری مؤثر در اضطراب را با زبانی ساده و متناسب با سطح درک و دانش کودکان به آنها معرفی می‌کند و برنامه مقابله را در قالب چهار سؤال به آنها می‌آموزد. این کتاب مطابق با دستورالعمل‌های کتاب راهنمای درمانگر طراحی‌شده است، به‌گونه‌ای که کودک در طی جلسه در یادگیری مطالب از آن استفاده می‌کند و در فواصل جلسات نیز تکالیف خود را در آن یادداشت می‌نماید. مؤلف این کتاب، پرفسور فیلیپ کندال، استاد آسیب‌شناسی بالینی و درمان کودکان در دانشگاه کمپل ایالت پنسیلوانیا است. ایشان از نخستین افرادی است که به طراحی پروتکل‌های درمانی مبتنی بر اصول شناختی رفتاری برای اختلال‌های اضطرابی کودکان پرداخته، اثربخشی آنها را مورد ارزیابی قرار داده و تابه‌حال کتاب‌ها و مقالات زیادی را در این زمینه به چاپ رسانده‌اند.
دختر خانمی از خونه فرار کرده بود بعد از ۵ روز به خانواده اطلاع داده بود که من خونه دوستم هستم والدین نمی‌دونستن خوشحال باشن یا ناراحت، سردرگم و بهت زده وارد اتاق من شدند سکوت محض و جلسه تمام شد جلسه دوم مشاور: چه اتفاقی افتاده بود که از خونه فرار کردی؟ دختر: پدر و مادرم خیلی مواظب من هستن🦂 مشاور: رفتارشون با تو چه جوره، تنبیهت می‌کنن دختر: الان نه _ با خانواده چقدر گفتگو می‌کنی؟ _ کم هیچی _ چجوری از خونه فرار کردی؟ _ مهمونی بودیم سر دوراهی من از طرف دیگه رفتم _ به همین راحتی _ هووووم _ معمولا فرار از خانه برای رسیدن به چیزی و یا کسی دیگه اس، عاشق شدی؟ _ هوووم _ مامانت در جریانه؟ _ نه 〰〰〰〰〰〰〰 والدین عزیز کنترل یکی از مهم‌ترین ویژگی والدین سالم و مقتدر هست اما کنترل نباید👇👇 از محبت و ارتباط شما با فرزند کم کند نباید منتهی به سرزنش احساس بد بودن احساس حقارت شود فرزندان امروز استقلال طلبی بیشتری دارند و والدگری ما باید متفاوت از گذشته باشد. ابزارهای کنترل هم تغییر کرده در روزهای آینده در این خصوص توضیح خواهم داد ✍ابوالفضل شیر مردی ما با شماییم تا شما با آرامش باشید. ━━💠🍃🍃🌺🍃🍃💠━━
مشاوره و مددکاری پلیس
کتاب تکنیک‌های های فرزندپروری دکتر سعید جهانشاهی فرد (قسمت ششم ) ❇️تاکتیک تنبیه موقع تشویق می‌خوایم به فرزندمون این آگاهی رو بدیم که این کار خوب است پس به رفتار اون توجه می‌کنیم، لبخند می‌زنیم و کار خوب رو براش توصیف می‌کنیم مثل تکنیک تشویق توصیفی موقع پیشگیری از تنبیه می‌خواهیم به او این آگاهی رو بدیم که این کار خوب نیست، آن کار خوب است، پس به رفتار نادرست توجه نمی‌کنیم و به رفتار درست توجه می‌کنیم مثل تکنیک بی‌توجهی فعال و موقع تنبیه می‌خواهیم به اون این آگاهی رو بدیم که این کار بده، پس به رفتار نادرستش با اخم توجه می‌کنیم. رفتارش رو توصیف می‌کنیم و قاطعانه نادرستی اون رفتار رو به او می‌فهمونیم، مثل تکنیک تنبیه توصیفی! تکنیک تنبیه توصیفی چطوره ؟ مثل تشویق توصیفی که گاز می‌دادیم و با فرمان دادن مسیر حرکت را مشخص می‌کردیم، تنبیه خوب هم تنبیهیه که محکم ترمز کنیم و فرمان را به سمت مناسب بچرخونیم، چرا؟ چون فرزند ما یک اتومبیل نیست که وقتی ترمز کردیم،مدت‌ها جایی وایسه! او دائم حرکت می‌کنه، پس باید بدونه یا بفهمه که مسیرش غلط بوده و بفهمه مسیر درست کدومه وگرنه به صرف ترمز کردن مسیر عوض نمی‌شه! توجه کنید باید بدونه چه کاری نادرست بوده؟ پس قاطعانه عمل می‌کنیم و آگاهی میدیم. ❇️رکن اصلی تنبیه، توجه توام با قاطعیته. تنبیه خوب یعنی اینکه به موضوع توجه کنیم، موضوع را براش روشن کنیم و قاطعانه وارد عمل بشیم و اقدام کنیم. اما قاطعیت چطوریه؟ بچه روی مبل می‌پره. پدر: (با تندی) نکن بچه! حرف حالیت نیست! اشتباه پدر در اینجا چی بود؟ انگار نمی‌دونست که در یک تنبیه خوب تندی و خشونت نداریم، جذبه داشتن و قاطعیت نشون دادن با اوقات تلخی، تندی و بد اخلاقی خیلی فرق داره! این کارا فقط بچه رو می‌ترسونه . ❇️قاطعیت یعنی اینکه محکم باشیم، تصمیممون رو تغییر ندیم، روی حرفمون وایسیم، اگر بچه بتونه حرف و نظر ما را عوض کنه، قاطعیت ما رو گرفته. با این توضیح، برای انجام یک تنبیه خوب باید تکنیک‌هایی را معرفی کنیم که قاطعانه باشند و بهتر بهش آگاهی بدن! برای اینکه قاطعیتمون رو بهتر نشون بدیم می‌تونیم از تکنیک انگشت قاطعیت استفاده کنیم. این تکنیک اینطوری اجرا میشه که مستقیم توی چشم اون نگاه می‌کنیم و انگشت اشاره دستمون راست یا چپ رو به سمتش می‌گیریم و حرفمون رو می‌زنیم. یعنی موضوع رو براش توصیف می‌کنیم، این ژست باعث می‌شه اون بهتر بفهمه که جدی هستیم، بدون اینکه از ما بترسه! ✨اگه بابا و مامان هر دو با هم اینطوری با بچه حرف بزنن ، تاثیرش خیلی بیشتر می‌شه. اگر دیدین نمیشه تو آرامش باهاش حرف زد یعنی ترسیده یا زبون شما رو به هر دلیل دیگه نمی‌فهمه، چه به خاطر سن اون، چه پیچیدگی موضوع کار نادرستی که کرده، کافیه در عمل قرارش بدیم تا عملاً بفهمه یعنی در عمل حرف حالیش بشه! ❇️تکنیک تنبیه جبرانی برای این طراحی شده که می‌تونه در کنار توضیح ساده ی علت تنبیه یا همان رفتار نادرست، به طور عملی هم حالیش کنه که چه کاری نادرست بوده در واقع تنبیه جبرانی یعنی تنبیه کردن با جبران کردن رفتار نادرست‌. یعنی چی؟ یعنی اینکه وقتی لباسش رو وسط اتاق میندازه، تنبیه اون اینه که لباسش رو جمع کنه! چون اینطوری بهتر می‌فهمه که دقیقاً چه کاری نادرست بوده؟ شاید منظورم رو متوجه نشدین !فرض کنید پسری لباسش رو کثیف می‌کنه، مادرش هم اون رو تنبیه می‌کنه. چطوری؟ با زدن یک پس گردنی به اون و ناسزا گفتن بهش و یا به بخت و اقبال خودش لعنت فرستادن و بچه همه ناسزاها رو می‌شنوه و می‌فهمه اما حق داره اگه نفهمه این همه توهین چه ربطی به کثیف کردن لباس‌ها داره! خوب حالا بگین بچه اتاقش رو مرتب نکرده تنبیه جبرانیش چیه یعنی جبران رفتار نادرستش چی میشه؟ ادامه دارد...