زبان آوینی زبان سینما _ جلسه 6.mp3
37.17M
🎙صوت جلسه ششم از سلسله جلسات «زبان آوینی، زبان سینما»
🔻راه دانش بنیان نه رد کردن تکنیک است نه پذیرفتن تقلیدی آن، بلکه فکر و سعی و خطای عملی برای بومی سازی است.
🔻پیدایش زبان نو در سینما فرا تر از سبک شخصی فیلمساز است.
🔻پدیده هایی مثل شهادت حاج قاسم و طوفان الاقصی جرقه هایی از یک زبان جدید اند.
زیرا زبان و فهم گذشته توانایی توصیف این اتفاقات را ندارد و زبان دیگری برای توصیف میخواهد و همین، منجر به گشودن زبانی نو میشود.
📖 مطالعه کتاب آینه جادو جلد۳
مقاله "سینما،تکنولوژی و ساختار هویتی برای انسان نو" صفحه ۱۳۰ تا ۱۳۳
📆 ۱۹ آذر ماه ١۴٠٢
🕌 آستانه قاب هشت
#زبان_آوینی_زبان_سینما
🆔 @ghabe_hasht
.
.
.
"مرد" تنها در گوشهای از کوچه در سایه نشستهبود. جمع بچههایی که در کوچه مشغول بازی بودند، با خنده و تمسخر از مقابلش گذشتند، تکرار میکردند دیوونه...دیوونه....
از بزرگترها یادگرفتهبودند.
شلوغی که گذشت یه دختر کوچولو یه ظرف کوچیک آب به "مرد" داد. روبروش روی زمین نشست و با حس ترحّم و تاسّف بهش گفت:
- چرا این کار رو میکنی؟
- چه کاری؟
- چرا این ادعا رو میکنی؟
- چون هستم.
- خب مسخرهات میکنند.
- عب نداره.
- چرا این حرفا رو میزنی؟
- از من خواسته شده.
- چه فایده داره؟
- حتماً نتیجه میده.
- یعنی فک میکنی یه روزی این مردم تو رو باور میکنند؟
- هم اینا و هم خیلی مردم دیگه، از جاهایی که اسمشون رو بلد نیستی و در زمانهایی که هنوز نرسیده
- چی تو رو اینقدر آروم کرده؟
- همون که بهم پیغام داده
- چرا اینقدر با مردم حوصله میکنی؟
- دوستشون دارم.
- اینا که مسخره ات میکنند را دوست داری؟
- خیلی
- چرا آخه؟
- نمیدونند وگرنه خودشون خوبن
- دلت را به چی خوش میکنی؟
- به تک تک اونایی که یه روزی یه جایی، کمی از حرفای منو میفهمن
- آخه تو که اونا را نمیبینی
- چرا میبینیم، از همین الآن میبینم. دوستشون دارم، دوستم دارند و بخاطر من پای هم میایستند.
- منم بینشون هستم؟
- هستی...
انگار شیرین ترین مژده دنیا را به دخترک دادهبود.
دوید رفت دنبال بازیش
به امید روزی که "مرد" او را بین دوستانش دیدهبود.
کاش یه روزی بفهمه "مرد" چی میخواست بگه
.
.
@porsa_andishe
#باز_نشر
#بعثت
#مبعث
عصر عاشورا است یک سپاه پیروز میدان شده و هرطور توانسته این پیروزی را به رخ کشیده
سپاه دیگر کاملا شکست خورده
جز مردی بیمار و تبدار و جمعی کودک یتیم و زنان بیوه و داغدیده کسی از سپاه حسین نمانده
و چه کسی آن روز بیست میلیون زائر پیاده را برای زیارت آن سپاه شکست خورده میتوانست تصورکند!
نیمه خرداد نیمه شب، پیرمردی که فقط بر منبر فریاد وااسلاما سرداده و بی هیچ محافظ و ملاحظهای در خانه نشسته، ربوده میشود و به بازداشت و تبعید میرود، در بیابانهای اطراف قم هیچ کس شاهد نیست که بر او چه خواهد گذشت و سرانجامش چه میشود
هرچه هست، آنها که قدرت و سلطنت به دستشان بود با خاطری آسوده تهدید را برطرف کرده و دشمنی را حذف کردهاند
دیگر کسی صدای او را نخواهد شنید و حتی داشتن و خواندن کتابهای او جرم میشود
۱۵ سال میگذرد، ققنوس از آتش سربرمیآورد و پیرمردی که هیچ بودجه و وزارتخانه و نهادی در خدمت او نیست، در نهایت متانت، طاغوت را به کوچ وامیدارد و به مرگ تحویل میدهد
جوانی دیگر آن روزها مثل هزاران جوان دیگر در گوشه سلول یا غربت تبعید است نه از مال دنیا چیزی دارد نه شوکت و مکنت
نگاهش که کنی و فریب ظاهرش را که بخوری جوان لاغراندام درسخوانی است
ولی باورنمیکنی که روزی میلیونها نفر در میلیونها کیلومتر از زمین او را مقتدای خود میخوانند بدون اینکه او برای رسیدن به این جایگاه ماشهای بچکاند، خونی را بریزد یا لشگری سامان دهد
این فتوحات، فتوحات طولی است نه عرضی
با جنود سماوی است نه ارضی
با قدرت ایمان و یکی شدن اراده انسان با خداست
امروز هم چنین ماجرایی برپاست
ما وسط تاریخ ایستادهایم
@porsa_andishe
💠 با پیر میکده
🔷️سلسله جلسات گفتگو درباره کتاب
"سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره)"
🕓 دوشنبهها ساعت ۱۶
🟦 نشست نخست: ۲۳ بهمن ۱۴۰۲
🔹️ ویژه خواهران
متن کتاب 👈 کلیک کنید
🏰 مکان:
خیابان کاشانی میانی، سرکوچه ۸، بنیاد امیرقلی امینی، طبقه دوم
🔵 موسسه فرهنگی هنری پرسا
@porsa_andishe
ادمین: porsa_admin@ 🆔️
💠 با پیر میکده
🔷️سلسله جلسات گفتگو درباره کتاب
"سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره)"
🕓 دوشنبهها ساعت ۱۶
🟦 نشست دوم: ۳۰ بهمن ۱۴۰۲
🔹️ ویژه خواهران
برای دریافت متن کتاب 👈 کلیک کنید
🏰 مکان:
خیابان کاشانی میانی، سرکوچه ۸، بنیاد امیرقلی امینی، طبقه دوم
🔵 موسسه فرهنگی هنری پرسا
@porsa_andishe
ادمین:
@porsa_admin
دروغ نگفته
فریب نداده، از روز اول واضح و روشن گفتهاست:
تو عشق اول من نیستی
اما تو عاشق جوانمردیش شدهای
آنقدر ستودنی و دوست داشتنی است که حتی اگر ده درصد از دلش، قلبش و محبتش را نثار تو کند خود را خوشبختترین زن جهان میدانی.
هربار که از خانه میرود،
میرود تا به عشق اولش بپردازد،
نمیدانی بازمیگردد یا نه
نمیدانی دیگر فرصت دیدار دوبارهاش را داری یا او را برای خود خواهند برد.
هربار دیر جواب میدهد، هربار دیر میآید، هربار چند روز از او بیخبر میمانی، یکبار او را از دست میدهی، تمام وجودت اشک میشود و از چشمهایت جاری میشود، تا اینکه او دوباره بیاید، خسته و فرسوده، همهء توانش را پای عشق اولش فدا کرده و خستگیهایش، چشمهای قرمز و خوابندیدهاش، تن خستهاش چند ساعتی مهمان خانهات و چراغ قلبت میشود، آنقدر خسته است که پلکهای ورم کردهات را نمیبیند و تو آنقدر تشنه دیداری که سراسر وجودت چشم میشود تا تماشایش کنی،
شاید فردایی نباشد،
شاید این آخرین باری است که به خانه برمیگردد.
بالاخره روزی میرسد که به تو خبر میدهند، همسرت، عشقت، تمام دلخوشی زندگیت رفت
که برای همیشه با عشق اولش بماند و در کنار دوستان قدیمیاش خوش بگذراند
.
.
آن لحظه او ستودنی مرد جهانِ تو میشود،
مردی که پای حرفش، عشقش و باورش ایستاد...
و تمام جهان با همهی وسعتش، قفس تنهایی توست،
تنهاییِ بیپایانی که تا زندهای تو را رهانمیکند، گاهی از دستش میرنجی که چطور توانست اینهمه عشق را، اینهمه وابستگی را نادیده بگیرد، چطور راضی شد تو را با اینهمه غربت تنها بگذارد،
اگر عشق اول او، عشق اول تو هم باشد به او حق میدهی...
تو هم شهید میشوی چون جانت با او رفت،
او اکنون در لذت قرب و وصال است و تو در بینهایت رنج، به صورت فرزندت که نگاه میکنی
هم او را بیشتر میبینی هم نبودنش را بیشتر حس میکنی، تو مردی را برای زندگی انتخاب کردی که عشق اولش، دیگری بود، دلبری که اگر عاشقی را بپسندد و عاشقش شود، او را میکُشد، اما فرزندتان چه؟ او برای چنین انتخابی بسیار کوچک است،
در دلت بیصدا به او میگویی:
بیمعرفت!
رفیق نیمه راه!
من به کنار، تنهایی سهم همیشگی زندگی من.
برای فرزندت پدری کن
تو آزادتر از آنی که نتوانی برای فرزندت پدری کنی...
اما تو هر روز جراحت برمیداری، هر روز شهید میشوی و بالاخره پس از سالها سرکشیدن از شرنگ فراق، نوش داروی مرگ را سرمیکشی
و
شهید گمنامی میشوی که هیچکس منتظر بازگشت او نیست...
.
به بهانه آسمانی شدنِ #همسر_شهید #سجاد_طاهرنیا #نسیبه_علیپرست
#عشق #شهادت #شهید
@porsa_andishe
25.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«آرون بوشنل هستم، عضو فعال نیروی هوایی ایالات متحده و دیگر نمیخواهم در نسل کشی شریک باشم
.
من در آستانه انجام یک اقدام اعتراضی افراطی هستم، اما در مقایسه با آنچه که مردم در فلسطین به دست استعمارگران خود تجربه کردهاند، این به هیچ وجه افراطی نیست.
این چیزی است که طبقه حاکم ما تصمیم گرفته است که عادی باشد.»
آخرین جملات آرون بوشنل قبل از خودسوزی اعتراضی مقابل سفارت اسرائیل در واشنگتن دیسی
.
.
.
امروز جوانی که زندگیاش تامین بود،
هر روز ارزش پول ملیاش پایین نمیآمد
ظاهرا در کشوری توسعه یافته زندگی میکرد
به دردناکترین شکل ممکن خود را حذف کرد
تا دیگر جزئی ولو کوچک از جنایتی بزرگ نباشد
میتوانست استعفا بدهد یا از ارتش فرارکند
مدتی در جای دیگری از جهان زندگی کند
اما نکرد
شاید دلش نمیخواست در جهانی که کودککشی و دیگر جناتها علیه بشریت و انسانیت عادی شده، نفس بکشد.
درست روزهایی که برخی از هموطنان عزیزم نمیدانند معنای مشارکت سیاسی چیست؟
نمیدانند چشم دنیا به انها دوخته شده تا نظامی متقن و انسانی اما رها از ضعفها و دردهای جانسوز جهان توسعه یافته بیابد و برای جامعه خود از روی آن، نظام و حکومت بسازد، ما تردید داریم که رای بدهیم یا نه
حقیقت منتظر اشخاص نیست، حتی معطل امتها نمیماند اگر امتی ثابت کرد لیاقت آشکارکردن و محقق کردن حقیقت را ندارد، حقیقت از آن جامعه رخت برمیبندد، هجرت میکند و در مستعدترین امت رحل اقامت میافکند
این ماییم که به اسلام و انقلاب اسلامی محتاجیم
این ماییم که بدون نهضت خمینی ره پوچیم
برای گامهایی که برای حقیقت برمیداریم
منتپذیریم نه منتگذار
@porsa_andishe
⚠️توجه
🚫 فیلم حاوی صحنههای آزاردهنده است.
تماشای آن به افراد آسیبپذیر و بیماران قلبی توصیه نمیشود! 🚫
⚠️ برای طیف خاکستری!
درسته که ما انسانها نه کاملا خوبیم نه کاملا بد
ما آمیختهای از ضعفها و قوتهاییم
ما خاکستریهای تیره و روشنیم
شاید بتوان انسانکامل را نهایت روشنی و مبدا شُرور را نهایت تاریکی دانست
ولی ما خاکستریهای تیره و روشنیم
اما وقتی حق و باطل صفآرایی میکنند
وقتی باطل نمیگوید من راه خودم را میروم هرکس خواست مرا دنبالکند،
وقتی حق در طول تاریخ از هابیل گرفته تا علی(ع) و فرزندانش همیشه از طرف جبهه باطل در فشار و آزار بودهاند تا همین ملت ما که بعد از انقلاب فقط میخواست آقای خودش باشد و کشورش را بسازد، همیشه قدرتهایی که فریاد "هل من مزید"شان بالاست، دست از سرش برنداشتند،
نمیتوانیم محدودهای خاکستری میان حق و باطل پیداکنیم و بیخیال جدال همیشگی تاریخ
نانی بر سفره بگذاریم و سری به سلامت ببریم
اگر پای حق نایستیم، باطل تا افسار برمانیندازد و زین بر گردمان نگذارد و ما را در بهترین حالت استر خود نکند، دست از سرِ ما برنمیدارد.
اگر از ما بدخاطره باشد و سالهای گذشته ما و پدرانمان خوب سواری ندادهباشیم، روند دشمن مُثله کردن اسبهای چموش است
یا باید شیر باشیم و از غُرّش ما در لانه بخزد یا سواری دهیم یا فکرکنیم جایی خاکستری هست که میشود سنت لایتغیر الهی را دور زد که نیست.
مهمتر از اینکه خاکستری ما روشن است یا تیره، این است که در مقابل چه کسی و در کنار چه کسی ایستادهایم
نمازشب خوانهای سپاه عمرسعد و هرکس تا آخر تاریخ شنید و راضی شد از نگاه رحمت خدا محروم است و آنها که خیلی هم خاکستریهای روشنی نبودند، چون در جای درستی ایستادند، حسرت عاشقان شدند؛ یا لیتنا کنا معهم
@porsa_andishe
سلوک ذیل شخصیت امام.mp3
11.42M
نگاه من به انقلاب چیست؟
نهادی خدمترسان که باید انتظارات اقشار مختلف را برآورده کند؟
پدیدهای سیاسی_اقتصادی_فرهنگی که روزی رخ داده و روزی رنگ باخته؟
یا آغاز پایان تجربه شکست خوردهی لیبرال دموکراسی و طلوع منظری نو برای "بشریت"؟
من کجای تاریخ ایستادهام؟
سر میز نشستهام تا خدمات دریافت کنم،
یا شانه خالی نکرده و خود را آجری هرچند کوچک از بنای تاریخی جدید قراردادهام؟
@porsa_andishe
💠 با پیر میکده
🔷️سلسله جلسات گفتگو درباره کتاب
"سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره)"
🕓 دوشنبهها ساعت ۱۶
🟦 نشست سوم: ۱۴ اسفند ۱۴۰۲
🔹️ ویژه خواهران
🏰 مکان:
خیابان کاشانی میانی، سرکوچه ۸، بنیاد امیرقلی امینی، طبقه دوم
🔵 موسسه فرهنگی هنری پرسا
@porsa_andishe
ادمین:
porsa_admin@ 🆔️