[ غفلت از آفت درون ]
نگاهى كه فراتر از #ظاهر باشد، عيبهاى #باطن را هم میبيند
چرا بايد هميشه به فكر درمان جسم بود و از آفات روان غفلت كرد؟
#دل نيز #كور میشود، همچون ديده
دل نيز #كدر و غبارآلود میشود، مثل آينه غبار گرفته
دل هم بسته و #قفل میگردد، مانند در
اينجاست كه اگر بستهدلان، سنگدلان، كوردلان و تيرهدلان ندانند كه دچار چه آفت و گرفتار چه دردى شدهاند، اين خود، بزرگترين درد و خطرناكترين بيمارى است
چه میتوان كرد با دلى كه هيچ زاويهاى از آن، پذيراى نور حقيقت نيست؟
گاهى میشود با اراده و تصميمى جدّى، با آبتوبه #صورتجان را جلا داد و #ديدهدل را شفّاف ساخت و زنگارهاى دل را زدود و قلب را نيز، آنگونه كه جامههاى چرك را میشوييم، شست و تميز ساخت و نگذاشت رسوبات هواى #نفس و غبار غفلت بر آن بنشيند و سيماى فطرت را زير لايههاى ضخيم بیخبرى بپوشاند
كسانى كه گرفتار #دل میشوند، بیاختيار در راههايى نامطلوب میافتند
چه شگفتانگيز است #دنيایدل !
اگر #اميرِ آن نباشى #اسيرش میشوى
و اگر #خدا را مهمانش نسازى،
#شيطان آن را اشغال میكند
و در دلت به زاد و ولد و توليد مثل میپردازد
و آنگاه، #قلبِ تو پايگاه ابليس و مركز رشد هوس میشود
ص ۲ از ۶