حدود ساعت ۱۴
عاقبت #امام_حسین(ع) و #حضرت_عباس(ع) تنها ماندند.
عباس(ع) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد.
دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاورانه در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد.
#اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند.
دشمن کمی به عقب رفت.
امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود؛
《 اکنون دیگر پشتم شکست. 》
حدود ساعت ۱۵
امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی بکند.
همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند.
وقت #وداع با #اهل_بیت، کودک شیرخواره اش #علی_اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر #حرمله کشته شد.
امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد.
بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند.
🚩 🚩 🚩 بعد از شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد 🚩 🚩 🚩
در مقاتل نوشته اند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمیکرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان #ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند.
کودکی به نام #عبدالله_بن_حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد.
او را در بغل عمویش کشتند.
امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند:
« خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر ! »
ساعت ۰۶ : ۱۶ اذان عصر
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند.
روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است:
« حمید ابن مسلم گوید:
پیش از آن که حسین کشته شود شنیدم که میگفت « به خدا پس از من کَس را نخواهید کشت، که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد. »
گوید:
آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که « وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش ! »
گوید در این حال #سنان_بن_انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد...
۴ از ۵ ص