بهنام الله
دعوت به خروج از خطّ امام
۱- چندی پیش آقای #مرتضی_جوادی در مصاحبه با پایگاه اطلاعرسانی #جماران، نکتههایی را دربارۀ وضع حاکمیّت مطرح کرد
ایشان در همان ابتدا، نظام را به «استبداد در رأی» و «لجاجت» و «عدمعقلانیّت» متهم نمود، امّا مشخص نکرد که این حکم را از چه رفتار یا رفتارهایی استنباط کرده است
از بندهای دیگر سخنایشان اینطور فهمیدهمیشود که همگان در قدرت حضور ندارند و حرفهای دیگران شنیده نمیشود و نیروهایاصیل به حاشیه رفتهاند و وحدت، مخدوش شدهاست
ازاینجهت، وی تصریح میکند که نظام از تفکّر امام خمینی، فاصله گرفته است
تلخ و تأسّفبار اینکه اشارۀ ایشان به وجود «استبداد» در نظام، تکرار ادّعاهای اغتشاشگرانِ خیابانی است که شعار #مرگبردیکتاتور سرمیدهند
۲- مطلب نخست، این است که چنین کلّیگوییهایی، هیچ دردی را دوا نمیکند و هیچ گرهی را نمیگشاید
بیان نسبتهای کلّی در عین گریز از ارائۀ شواهد عینی و مصادیق مشخص، نهفقط مخاطب را متقاعد و همراه نمیسازد، بلکه حاکی از مواجهۀ عالمانه و منطقی با مسائل نیز نیست
مخاطبی که این سخن را میخواند، بر اساس کدام دلایل باید این سخنان را بپذیرد یا نپذیرد؟
البتّه مطرحکردن ادّعاهای بدون دلیل، کارکرد تبلیغی و رسانهای دارد و میتواند آنان را که سواد رسانهای ندارند، به چاله بیفکند
۳- رهبرانقلاب از اوایل سال نودودو تصریح کرد که نسبت به مذاکرۀ با آمریکا، خوشبین نیست، امّا با وجود این، مجال مذاکره داد و در این راستا، دولت اعتدالگرا، هشتسال ایران را در مرداب برجام اسیر کرد
اینکه رهبرانقلاب در عین بدبینی به مذاکره، با آن مخالفت نکرد، حاکی از استبداد در رأی و لجاجت است؟!
شبکۀ ملّی اطلاعات نیز با وجود آن همه تأکید ایشان، سالها در دولت اعتدالگرا پیش نرفت
«سند تحوّل بنیادین در نظام آموزشی» نیز به همین سرنوشت دچار شد و دولت اعتدالگرا از عملیاتیکردن آن شانه خالی کرد
این وضع، خاص دهۀ اخیر نبودهاست، بلکه حتّی در دهۀ شصت و در زمان حضور #امامخمینی نیز کسانی میکوشیدند انقلاب را از مدار اصلیاش خارج سازند
شخص #هاشمیرفسنجانی و حلقههای اقماریاش همچون مجمع عقلا - که حسن روحانی در آن حضور داشت - همواره نقش نیروی گریز از مرکز را نسبت به انقلاب و نظرات شخص امامخمینی ایفا کردند؛
چنانکه هماینان در دورۀ پس از امام خمینی و در نسبت با رهبرانقلاب نیز به نیروی تقابلِ پنهان تبدیل شدند
با این همه، رهبرانقلاب با سعۀ صدر اعجابآور خویش، آنها را برتافت و طرد نکرد
واقعیّتهای تاریخیای از این قبیل، بهروشنی نشان میدهند که چه نیروها و جریانهایی، گرفتار #استبداد_در_رأی و #لجاجت بودند
۴- نظام جمهوریاسلامی، بر طرد و نفی تأکید ندارد، امّا از آن سو، نمیخواهد به بهای عبور از ارزشهایش، دیگریها را در خویش بگنجاند
این منطق مکتوب و بیّنِ امامخمینی است - که آقای مرتضی جوادی برخلاف آن توصیه میکند - آنجا که امام مینویسد:
باید از تجربۀ تلخِ رویکارآمدنِ بهظاهر، عقلای قوم که هرگز با اصول و اهدافِ اسلام، آشتی نکردهاند عبرت گرفت که مبادا دلسوزیهای بیمورد و سادهاندیشیها، سبب مراجعت آنان به پستهای کلیدی و سرنوشتساز نظام شود
بعضی از تصمیمات اوّل انقلاب در سپردن پستها و امور مهم به گروهی که عقیدۀ خالص و واقعی به اسلام ناب محمّدی نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی آثارِ آن، بهراحتی از میان نمیرود
آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمام اصولش و حرکت بهسوی امریکا قناعت نمیکنند
ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوانِ خود را به #لیبرالها میخوریم
آغوش انقلاب، همیشه برای پذیرفتنِ کسانیکه قصد خدمت دارند، گشوده است، ولی نه به قیمتِ «طلبکاری آنان از اصول»؛
که چرا شعار نهشرقی و نهغربی دادید؟!
چرا لانۀ جاسوسی» را اشغال کردید؟! چرا «مرگ بر امریکا گفتید؟!
چرا جنگ کردید؟!
چرا نسبت به منافقین و ضدّانقلاب، حکمِ خدا را جاری کردید؟!
تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد
صحیفۀ امام، ج۲۱، صص۲۸۶-۲۸۷
۵- لیبرالیسمِ ایرانی، گاه از سوی بازرگان و نهضت آزادی بهصورت ضدّانقلابیگری و آمریکامداری و #سازش جلوهگر میشود؛
و گاه از طرف هاشمیرفسنجانی و کارگزاران سازندگی در هندسۀ عملگرایی و فنسالاری و توسعهگرایی نمایان میگردد؛
و زمانی از سوی #خاتمی و جبهۀ اصلاحات، جامۀ #سکولاریسم و روشنفکری شبهدینی و دموکراسیِ لیبرال به تن میکند
اینان، دیگریهای ایدئولوژیکِ نظام هستند که از قضا، همگی در قدرت رسمی بودهاند و سیاستهای غلط خویش را یکی پس از دیگری به اجرا نهادهاند
اینک، زمانۀ «جوان مؤمنِ انقلابی» و «دولت انقلابی» است
آری، لیبرالیسمِ ایرانی، تمام شده است
@sedgh_mahdijamshidi