🌼🌸🌼
#داستان
از #امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السّلام نقل شده:
هنگامی که #حضرت_یونس علیه السّلام در شکم ماهی بزرگ، قرار گرفت، ماهی در درون دریا حرکت می کرد؛
به دریای قلزم رفت وسپس از آنجا به دریا مصر رفت، سپس از آنجا به دریای #طبرستان( #دریای خزر)رفت، سپس وارد #دجله #بصره شد، و بعد یونس علیه السّلام را به اعماق زمین برد.
#قارون، که در عصر #موسی علیه السّلام مشمول #غضب_خدا شده بود(و خداوندبه زمین فرمان داده بود تا او را در کام خود فرو برد) فرشته ای از سوی خدا مأمور شده بود که قارون را هر روز به اندازه طول قامت یک انسان، در زمین فرو برد، یونس علیه السّلام در شکم ماهی، #ذکر خدا می گفت و #استغفار می کرد، قارون در تحت زمین، صدای زمزمه یونس علیه السّلام را شنید، به فرشته مسلط بر خود گفت:
اندکی به من مهلت بده من در اینجا صدای انسانی را می شنوم،
خداوند به آن فرشته وحی کرد به قارون مهلت بده، او به قارون مهلت داد قارون به صاحب صدا (یونس علیه السّلام) نزدیک شد و گفت: تو کیستی؟
یونس علیه السّلام پاسخ داد:
ان المذنب الخاطی یونس بن متّی:
من گنهکارِخطاکار یونس پسر متّی هستم.
قارون احوال خویشان خود را از او پرسید، نخست گفت:
از موسی چه خبر؟
یونس علیه السّلام گفت:
#موسی علیه السّلام مدتی است که از دنیا رفته است.
قارون پرسید: از هارون برادر موسی علیه السّلام چه خبر؟
یونس علیه السّلام جواب داد:
او نیز از دنیا رفته است.
قارون پرسید: از کلثم خواهر موسی علیه السّلام که نامزد من بود چه خبر؟
یونس علیه السّلام فرمود:
او نیز از دنیا رفته است.
قارون، گریه کرد و اظهار تأسف نمود، و دلش برای خویشان سوخت و برای آنها گریست.
فشکر الله ذلک:
همین #احوال_پرسی و #دلسوزی او که یک مرحله از #صله_رحم است موجب شد که #خداوند نسبت به او لطف نمود و به آن فرشته مأمور بر او خطاب کرد که عذاب دنیا را از قارون بردار، یعنی همانجا توقف کند و دیگر روزی به اندازه قامت انسان در زمین فرو نرود که #عذاب سخت برای او بود.
هنگامی که حضرت یونس علیه السّلام از این موضوع با خبر شد، و دریافت که #خداوندمتعال به بندگانش در صورتی که کار نیک کنند ، مهربان است، در میان تاریکیهای شب و دریا و شکم ماهی فریاد می زد:
#لا_اله_الا_انت_سبحانک_انّی_کنت_من_الظّالمین
معبودی جز #خدای_یکتا نیست، ای #خدا، تو پاک و منزّه هستی و من از #ستمگران هستم.
خداوند دعای او را به استجابت رسانید و به ماهی فرمان داد تا او را به ساحل بیندازد، ماهی او را کنار ساحل آورد و به بیرون انداخت، خداوند در همانجا درخت کدو رویانید، و یونس علیه السّلام در سایه آن درخت آرمید و از مواهب الهی بهره مند شد و کم کم #سلامت خود را باز یافت.
#هزار_و_یک_داستان
#نویسنده #محمد_محمدی_اشتهاردی
🌼🌸🌺🌸🌼
✨🌸✨
#داستان
از #امیرمؤمنان #امام_علی علیه السّلام نقل شده:
هنگامی که حضرت #یونس علیه السّلام در شکم ماهی بزرگ، قرار گرفت، ماهی در درون دریا حرکت می کرد،
به دریای قلزم رفت و سپس از آنجا به دریا مصر رفت، سپس از آنجا به دریای طبرستان (دریای خزر) رفت، سپس وارد دجله بصره شد، و بعد یونس علیه السّلام را به اعماق زمین برد.
#قارون، که در عصر #موسی علیه السّلام مشمول غضب خدا شده بود(و خداوندبه زمین فرمان داده بود تا او را در کام خود فرو برد) فرشته ای از سوی خدا مأمور شده بود که قارون را هر روز به اندازه طول قامت یک انسان، در زمین فرو برد، یونس علیه السّلام در شکم ماهی، ذکر خدا می گفت و #استغفار می کرد، قارون در تحت زمین، صدای زمزمه یونس علیه السّلام را شنید، به فرشته مسلط بر خود گفت:
اندکی به من مهلت بده من در اینجا صدای انسانی را می شنوم،
خداوند به آن فرشته وحی کرد به قارون مهلت بده، او به قارون مهلت داد قارون به صاحب صدا (یونس علیه السّلام) نزدیک شد و گفت: تو کیستی؟
یونس علیه السّلام:
ان المذنب الخاطی یونس بن متّی:
من گنهکارِخطاکار یونس پسر متّی هستم.
قارون احوال خویشان خود را از او پرسید، نخست گفت:
از موسی چه خبر؟
یونس علیه السّلام جواب داد:
موسی علیه السّلام مدتی است که از دنیا رفته است.
قارون:
از #هارون برادر موسی علیه السّلام چه خبر؟
یونس علیه السّلام:
او نیز از دنیا رفته است.
قارون:
از کلثم خواهر موسی علیه السّلام که نامزد من بود چه خبر؟
یونس علیه السّلام:
او نیز از دنیا رفته است.
قارون، #گریه کرد و اظهار تأسف نمود، و دلش برای خویشان سوخت و برای آنها گریست.
فشکر الله ذلک:
همین #احوال_پرسی و دلسوزی او که یک مرحله از #صله_رحم است موجب شد که خداوند نسبت به او لطف نمود و به آن فرشته مأمور بر او خطاب کرد که عذاب دنیا را از قارون بردار،
یعنی همانجا توقف کند و دیگر روزی به اندازه قامت انسان در زمین فرو نرود که عذاب سخت برای او بود.
هنگامی که حضرت یونس علیه السّلام از این موضوع با خبر شد، و دریافت که خداوند متعال به بندگانش در صورتی که کار نیک کنند ، مهربان است، در میان تاریکی های شب و دریا و شکم ماهی فریاد میزد:
لا اله الا انت سبحانک انّی کنت من الظّالمین
معبودی جز خدای یکتا نیست، ای خدا، تو پاک و منزّه هستی و من از ستمگران هستم.
خداوند دعای او را به استجابت رسانید و به ماهی فرمان داد تا او را به ساحل بیندازد، ماهی او را کنار ساحل آورد وبه بیرون انداخت، خداوند در همانجا درخت کدو رویانید، و یونس علیه السّلام در سایه آن درخت آرمید و از مواهب الهی بهره مند شد و کم کم سلامت خود را باز یافت.
#هزار_و_یک_داستان
نویسنده محمد محمدی اشتهاردی
🍃🌸🍃🌸🍃