eitaa logo
« پُرسانــــــــــــــ پُرسانــــــــــــــ » «...ن‌...»
28 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک #الکوثر فصل لربک #وانحر ان شانئک هو #الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان، انقلاب اسلامی، ولایت فقیه) پُرسان‌پُرسان تا آسمان
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️روح الله فرزند روح الله تصاویر را نگاه کن... به چشم هایش خیره شو... پیامی دارد، کار این عالم ناظمی دارد... و چه زیباست س ی د ر و ح الله ع ج م ی ا ن الموسوی الخمینی و سرباز روح الله بنامیم تو را... کاش پرده ها کنار برود و چشمان عقیم و گوش های ثقیل السمع ما ببیند و بشنود که امر از جای دگر است و فرجام وعده صادق خداوند و پیامبر و چهارده نور و سلسله ای از ابناء انوار مقدس ثقلین تا به امروز چون کهکشان ادامه دارد و خواهد داشت... شهادتت روضه بود و نفهمیدیم سر نامت و سیادتت و... اکنون نطق تو باز شده است... و فدیناه بذبح عظیم... 💠کانال (ایتا ، تلگرام) :👇 🌐 @pelakdez
روایت خواندنی «سیدمحمود رضوی» از خانهٔ استیجاری ساده‌ای که به عظمت جماران بود ▪️روح الله فرزند روح الله 🔹اول: ۱۲ آبان، شهرک امیرالمومنین کمالشهر کرج، از حوزه بسیج روی موبایلش تماس گرفتند، بسیجی بود اما شغلش کارگری روزمزد کنار گچکار بود، به او خبر دادند عده‌ای آزادراه را شلوغ کرده و دو طرف اتوبان را بسته اند، از خیر کار گذشت و برای امنیت مردم با دست خالی همراه دوستانش به میدان رفت، ساعتی بعد تصاویرش خبر اول خبرگزاری‌های کشور بود، ظاهرا امنیت کرج خون میخواست و فرزند بیست و چند ساله حضرت روح الله برای آرمان‌های انقلاب روح الله، جانش را تقدیم کرد. 🔹دوم: تصاویری منتشر شد، هر کدام پیامی داشت، پیام‌های از جنس صلابت مادری که بر پیکر پسر اشک نریخت و پدری که برای پسر جامه‌ی سیاه بر تن‌ نکرد، اولین چیزی که میتوانست به ذهن متبادر شود این بود، احتمالا اینها هم از خودشان هستند، از خانواده های حکومت! اما تصاویر بعدی پیام دیگری داشت، آری این‌ها از خودشان بودند! تصویر خانه‌ای محقر، خانه‌ای شبیه خانه‌های حاشیه شهر، ساده،، بی ریا، خانه‌ی پدر روح الله بود. آری اینها از خودشان بودند، از خود لشکریان حضرت روح الله و فدائیان سیدعلی ، از همان جنس دفاع مقدس 🔹سوم: جمعه ۲۷ آبان، رئیس مجلس راهی منزل شهید شد، من هم خودم را رساندم، خانه‌ای در شهرکی اطراف کمالشهر، با همان مختصاتی که در تصاویر بود، اما شاید تنگ‌تر، مفروش‌ شده با فرش‌های ماشینی چند سال قبل، باورش شاید برای خیلی از مردم سخت باشد اما همان خانه هم استیجاری بود، همه جمع از عکاس و خبرنگار تا استاندار و رئیس مجلس، از عظمت این خانواده در خود جمع شده بودند، عظمتی از جنس عظمت امام روح الله (ره)، عظمتی که آن‌روزها در حسینیه جماران و این روزها در حسینیه امام خمینی (ره) میبینی و ناخودآگاه در خود جمع میشوی. 🔹چهارم: پدر و مادر و خواهران و برادران شهید هر کدام لب به سخن گشودند، دریایی از معرفت بودند، برای مردم، امنیت، سلامت و رفاه آنها حرف زدند، آنچنان دغدغه مسائل مردم داشتند که انگار خود مستغنی اند و باید به فکر دیگران باشند، اما این نبود، با زحمت شبانه روز گذران روز میکردند، اما در کنار مردم برای همرزمان برادر شهید خود نگران بودند، نگران سلامتی آنها که با دست خالی باید با تقدیم جان خود از مردم دفاع کنند. 🔹پنجم: دیدار تمام شد، مادری مفتخر به داشتن دامنی شهید پرور، پدری سربلند از نان حلالی که به عرق جبین کسب و حاصلش تقدیم فرزندی به انقلاب، خواهری داغدار برادر با کلامی ‌زینبی، برادری خجل از جاماندن از برادر، با آرزو و پدر و مادر و سفره مشترک و من خجل از سینه‌ی گشاده و مردانگی ولی نعمتان انقلاب، مدعی هیچ کسی در کشور نبودند، حتی معترضانی که بانی شهادت جگرگوشه آنها شده بودند. 🔹ششم: روح الله و خانواده اش مصادیق حرف‌های امام و آقا بودند، همان‌ها که امام روح الله (ره) فرموده بودند: “کسانی که بیشترین کشته ها را دادند و با نیروی ایمان واقعی و‌‎ ‌‏اعتقاد راسخ؛ باعث پیروزی انقلاب شدند همان کسانی بودند که به هیچ وجه اشرافی و‌‎ ‌‏مرفه نبودند و از طبقۀ پابرهنه بودند.‏” و حضرت آقا هم در جایی گفته بودند: «سربازان این انقلاب و لشكر این انقلاب، مستضعفان و پابرهنگان و همچنین قشر جوانند.» آری این‌ها ولی نعمتان این کشورند، در مسیر بازگشت یک جمله کلیدی از آقای قالیباف شنیدم: «کسانی که در مسند قدرت و مسئولیت هستند اگر به چیزی غیر از حل مشکلات و مسائل این مردم فکر کنند به یقین خائن اند».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده مهربان أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ [ این دستورها برای آن است که ] مبادا کسی روز قیامت بگوید : افسوس بر من از کوتاهی‌هایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره‌کنندگان [ آیات او ] بودم! آیه ۵۶
هدایت شده از 📃دیوار احادیث📃
علیه‌السلام إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ هنگامی که روز فرا رسد، خدای عَزَّ وَ جَلَّ مردمان را در صحرایی وسیع و هموار جمع می‌کند و مقدمات سنجش اعمال فراهم می‌شود پس خون شهیدان با قلم عالمان سنجیده می‌شود و قلم عالمان بر خون شهیدان برتری می‌یابد - ج ۴ ص ۳۹۹ 🍃✨🌷✨🍃
به نام الله باید دید نقشه‌ی دشمن چیست نقشه‌ی دشمن در درجه‌ی اوّل ایجاد اختلاف است نقشه‌ی دوّم دشمن نفوذ است مدظله‌العالی ۲۶ / مرداد / ۱۳۹۴
به‌نام الله بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ما این راه را که تا نیمه آمده‌ایم، تا آخر إن‌شاءالله برویم و اجازه ندهیم دیگران در مملکت ما دخالت کنند و با مشت به دهان اشخاصی بزنیم که اجانب را می‌خواهند بر ما مسلط کنند - ره - جلد ۶ صفحه ١٧ ✨ ✨✨
به‌نام✨الله✨ انسان به یک چیزهایی پیدا می‌کند؛ عرف جامعه برای او یک اصل می‌شود و یک عادت جسمی یا روحی برای او پیدا می‌شود عادت‌جسمی مثل عادت به سیگارکشیدن خیلی از افرادی که سیگار می‌کشند، وقتی پزشک به آنها می‌گوید: سیگار نکش، جواب می‌دهند: عادت کرده‌ام، نمی‌توانم عادتم را ترک کنم، ترک عادت موجب مرض است! که حرف مفتی است الْمُهاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّیئاتِ مرد آن است که بتواند از آنچه که به او چسبیده است جدا شود و هجرت کند تو اگر از یک سیگار کشیدن نتوانی هجرت کنی، انسان نیستی مرحوم آیة‌الله حجّت (اعلی‌الله‌مقامه) یک سیگاری‌‏ای بود که من واقعاً هنوز نظیر او را ندیده‌ام؛ گاهی سیگار از سیگار قطع نمی‌شد، گاهی هم که قطع می‌شد طولی نمی‌کشید ایشان اکثر اوقات سیگار می‌کشید وقتی مریض شدند، برای معالجه به تهران آمدند و در تهران اطباء گفتند چون بیماری ریوی هم دارید باید سیگار را ترک کنید ایشان ابتدا به شوخی گفته بود: من این سینه را برای سیگار می‌خواهم؛ اگر سیگار نباشد، سینه را می‌خواهم چه کنم؟ گفتند: به هر حال برایتان خطر دارد و واقعاً مضر است فرمود: مضر است؟ گفتند: بله گفت: نمی‌کشم یک نمی‌کشم کار را تمام کرد یک عزم و یک تصمیم، این مرد را به صورت یک مهاجر از یک عادت قرار داد می‌گویند مأمون عادت به خاک خوردن داشت اطباء و دیگران را جمع کرد تا کاری کنند که خاک خوردن را ترک کند معجون دادند، گفتند: چنین کن، چنان کن و هرکس چیزی گفت، فایده نبخشید روزی در این زمینه صحبت می‌کردند ژنده پوشی که دم در نشسته بود گفت: دوای این درد نزد من است پرسیدند: چیست؟ گفت: عَزْمَةٌ مِنْ عَزَماتِ الْمُلوک یک تصمیم شاهانه به رگ غیرت‏ مأمون برخورد، گفت: راست می‌گوید، و همان شد انسان نباید اینقدر اسیر عادات باشد متأسفانه باید عرض کنم که عادات اجتماعی، بیشتر در میان خانم‌ها رایج است تا آقایان مثلًا رسم چنین است که در روز سوم و هفتم و چهلم میت، چنین و چنان کنند یا در عروسی رسم این است که روی سر عروس قند بسایند و امثال اینها می‌گویند: رسم است، چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود آن را زیر پا گذاشت؟! حال چه فلسفه‌ای دارد و چرا؟ جواب می‌دهند: رسم است دیگر، رسم را که نمی‌شود انجام نداد این یعنی زبونی، حقارت و بیچارگی انسان نباید اینقدر اسیر عرفها باشد آدم باید تابع منطق باشد البته مثل امروزیها هم نباید بی‌‏جهت سنت‌شکن بود و گفت: من با هرچه سنت است مخالفم! خیر، من با هرچه که سنت است مخالف نیستم؛ با هر چیزی که منطق دارد موافق و با هرچه که منطق ندارد مخالفم آن هم از آن طرف افتادن است بنابراین اسلام هجرت را در زندگی انسان‌ها یک اصل می‌داند، معنایش چیست؟ احیا و پرورش شخصیت انسان، مبارزه با یکی از اساسی‌ترین عوامل زبونی و اسارت انسان: ای انسان! اسیر محیطی که در آن متولد شده‌ای نباش، اسیر خشت و گل نباش‏ - ص ۱۸۶ - ۱۸۷ ✨
به‌نام✨الله✨ مردی‌مسلمان ، همسایه‌ای‌کافر داشت...!!! او هر روز و هر شب ، همسایه‌ی کافر را لعن و نفرین میکرد...! که خدایا... جان این همسایه‌ی کافر مرا بگیر و مرگش را نزدیک کن...! طوری که مرد کافر دعاهای او را می‌شنید...!!! زمان گذشت و آن فرد مسلمانی که نفرین میکرد ، خودش بیمار شد...!!! دیگر نمی‌توانست غذا درست کند...! اما غذایش در کمال تعجب سر موقع در خانه‌اش حاضر می‌شد...! مسلمان سر نماز می‌گفت : خدایا ممنونم که بنده ات را فراموش نکردی غذای مرا در خانه‌ام حاضر و ظاهر میکنی و لعنت بر آن کافر خدانشناس که تو را نمی‌شناسد...!!! روزی از روزها که می‌خواست برود و غذا را بردارد ، دید این همسایه‌ی کافر است که برایش غذا می‌آورد...!!! از آن شب به بعد مرد مسلمان قصه ديگری سر نماز می‌گفت...! که خدایا... ممنونم این مرتیکه‌ی شیطان را وسیله‌کردی که برای‌من غذا بیاورد...! من تازه حکمت تو را فهمیدم که چرا جانش را نگرفتی‌...!!! بامدعی مگویید اسرارعشق و مستی تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی • ✾ • 🕊 • ✾ •
به‌نام الله بعض از موثقین اهل‌علم در نجف‌اشرف نقل کردند از مرحوم شیخ محمد نهاوندی که شبی در عالم رؤیا می‌بیند مشهد مقدس رضوی علیه‌السّلام مشرف شده و داخل حرم گردیده سمت بالای سر، حضرت عجل‌اللّه‌ تعالی فرجه را می‌بیند به خاطرش می‌گذرد که اجازه تصرف در علیه‌السّلام را که از آقایان مراجع تقلید دارد، خوب است که از خود آن بزرگوار اذن بگیرد، پس خدمت آن حضرت رسیده پس از بوسیدن دست مبارک عرض می‌کند تا چه اندازه اذن می‌فرمایید در سهم حضرتت تصرف کنم؟ حضرت می‌فرماید: ماهی فلان مبلغ (مقدار آن از نظر قائل محو گردیده‌بود) پس از چند سال شیخ محمد مزبور به مشهدمقدس مشرف می‌شود و در همان اوقات مرحوم آیت‌اللّه حاج آقا حسین بروجردی هم مشرف شده‌بودند روزی شیخ محمد، حرم مشرف می‌شود سمت بالای سر می‌آید می‌بیند همانجایی که حضرت‌حجت علیه‌السّلام نشسته بودند آقای بروجردی نشسته است بخاطرش می‌گذرد که از اکثر آقایان مراجع اجازه تصرف در سهم امام گرفته، خوب است از آقای بروجردی هم اذن بگیرد، پس خدمت آن مرحوم رسیده و طلب اذن می‌کند ایشان هم می‌فرمایند ماهی فلان مبلغ (همان مبلغی که حضرت‌حجت علیه السّلام در خواب فرموده بودند) پس شیخ محمد تفصیل خواب چند سال پیش در نظرش می‌آید و می‌فهمد که تمامش واقع شده الا اینکه به جای حضرت‌حجت علیه‌السّلام آقای بروجردی است از این داستان دانسته می‌شود که شیعیان در زمان امام علیه‌السّلام باید مقام را بشناسند و او را نایب امام خود بدانند و از او قدردانی کنند و در دانستن وظایف شرعیه و احکام الهی به او مراجعه نمایند و حکم او را حکم امام دانند و در داستان که در کتاب نقل شده، حضرت‌حجت علیه‌السّلام به حاج علی فرمود که مراجع نجف اشرف یعنی؛ و و ، وکلاء منند و نیز فرمود آنچه از حق من به آنها رساندی قبول است داستان‌های‌شگفت - شماره ۸۹ ص ۱۷۸
🌼🌸 🌸 به‌نام✨الله✨ اَللّهُــــمَّ‌عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ‌الفَـــــرَج سلام بر عزیزترینی که غریب‌ترین است سلام بر مهربان‌ترینی که تنهاترین است سلام بر صبورترینی که محزون‌ترین است سلامی از ما که بی‌قرار و چشم به‌راهیم به‌شما که امید و پناه و قرار ما هستید صبح زیبایتان مهدوی ╲\╭ ┓ ╭ 🌸 ╯🌸🌼🌸 ┗ ╯ \╲
پیکر مطهربسیجی مدافع امنیت سید روح الله عجمیان در معراج شهدا
به‌نام✨الله✨ حضرت آیت‌الله : ملّت از این استفاده کرد و حقیقت و جهت‌گیری خودش را نشان داد... ، به شهادت می‌رسد، یک جوان ناشناخته‌ای است، ولی در شهادت او یک جمعیّت عظیمی به تشییع جنازه می‌آیند... مردم میگویند: ما اینیم شما جوان ما را به شهادت می‌رسانید، ما همه پشت این جوانیم. ۱۴۰۱/۰۸/۲۸