بهنام خدا
در حقیقت علت اساسی #جذب و #دفع را باید در #سنخیت و #تضاد جستجو کرد ؛
همچنانکه از نظر بحثهای فلسفی مسلّم است که:
السِّنْخِیةُ عِلَّةُ الْانْضِمام
#شهیدمطهری
#جاذبه_و_دافعه_علی - ع
🌱🕊🕊🌱
بهنام الله
در تاریخ اسلام ؛
زنان قدّیسه و عالیقدر فراوانند
کمتر مردی است به پایه خدیجه(س) برسد،
و هیچ مردی جز پیغمبر(ص) و علی(ع) به پایه حضرت زهرا(س) نمیرسد
حضرت زهرا(س) بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء(ص) برتری دارد
#شهیدمطهری
نظام حقوق زن در اسلام - ص ۱۱۹
⚑🕯
بهنام✨الله✨
تاریخ نشان میدهد افراد عالمی که مخصوصاً بعد از دوران پختگی به #مسافرت پرداخته و برگشتهاند، کمال و پختگی دیگری داشتهاند
#شیخبهایی در میان علما امتیاز خاصی دارد؛
مردی جامع الاطراف و ذی فنون است
در میان شعرا نیز #سعدی شاعری است همه جانبه که در قسمتهای مختلف شعر گفته است، یعنی دایره فهم سعدی دایره وسیعی است
شعر او به حماسه و غزل عرفانی و اندرز و نوع دیگر اختصاص ندارد؛
در همه قسمتها هم در سطح عالی است
سعدی مردی است که مدت سی سال در عمرش مسافرت کرده است
این مرد یک عمر نود ساله کرده که سی سال آن به تحصیل گذشته، بعد از آن در حدود سی سال در دنیا مسافرت کرده است و سی سال دیگر دوره کمال و پختگی او بوده که به تألیف کتابهایش پرداخته است
گلستان و بوستان همه بعد از دوران پختگی اوست
به همین دلیل سعدی یک مرد نسبتاً کامل و پختهای است
در بوستان میگوید:
در اقصای عالم بگشتم بسی
بسر بردم ایام با هر کسی
ز هر گوشهای توشهای یافتم
ز هر خرمنی خوشهای یافتم
در داستانهای گلستان و بوستان جملاتی از این قبیل میگوید که در جامع بعلبک بودم چنین شد، در کاشغر بودم چنان شد (بعلبک کجا و کاشغر کجا!)، در کاشغر با کودکی مصادف شدم که نحو میخواند، به او گفتم:
طبع تو را تا هوس نحو شد
طاقت و صبر از دل ما محو شد
یا گاهی میگوید در هندوستان در سومنات بودم، چنین شد، چه دیدم و چنان شد؛
در سفر حجاز که میرفتم کسی همراه ما بود که چنان کرد
همه اینها را منعکس کرده است
شک نیست که روح شاعر با اینها کمال مییابد
این است که شما در شعر سعدی یک نوع همه جانبگی میبینید، ولی در شعر #حافظ چنین چیزی نیست
در اشعار #مولوی نیز نوعی همه جانبگی میتوان دید چون مولوی هم بسیار سفر کرده است، با ملتهای مختلف بسر برده و لذا با زبانهای مختلف آشناست و لغات مختلف به کار برده است، با فرهنگهای مختلف آشنا بوده
ولی #حافظ ؛
(با همه ارادتی که ما به او داریم و واقعاً مرد عارف فوق العادهای بوده است و در #غزلهای_عرفانی، سعدی به گرد او هم نمیرسد و در این زمینه بسیار عمیق است)
یکبُعدی است، یکبعد بیشتر ندارد
او از شیراز نمیتوانسته دل بکند میگوید:
اگرچه اصفهان آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان به
یا میگوید:
خوشا شیراز و وضع بیمثالش
خداوندا نگهدار از زوالش
او آب مصلّی و گلگشت مصلّی و همان جایی را که بود چسبید و ماند
میگویند یکبار سفر کرد و تا یزد آمد ولی آنچنان ناراحت شد که مرتب آرزو میکرد که به شیراز برگردد:
ای خوش آنروز کزین منزلویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم
این شعر در عین حال که عرفانی است، بیان حال او نیز هست
توضیح بیت دوم اینکه در تاریخ و افسانههای قدیم آمده است که اسکندر که به ایران آمد، یزد را محبس خود کرد یعنی هر کسی را که میخواست زندانی کند، به زندان یزد میبرد و از طرفی در قدیم شیراز و تخت جمشید را ملک سلیمان مینامیدند:
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم
اگر معنی عرفانی آن را درنظر بگیریم، مقصود از زندان سکندر، تن و عالم طبیعت و ماده، و مقصود از ملک سلیمان، عالم معناست
ولی در عین حال ایهام به این معنا (آرزوی بازگشت به شیراز) هم هست
بعد برای اینکه به یزدیها برنخورد و آنها را مردم حق ناشناس جلوه نداده و خود هم مرد حق ناشناسی نباشد و همچنین اعتراف کرده باشد که مردم یزد با او خوشرفتاری کردهاند، در شعر دیگری از آنها ستایش میکند:
ای صبا از ما بگو با ساکنان شهر یزد
ای سر ما حقشناسان گوی چوگان شما
و قرار بود سفری هم به هندوستان بکند
تا کنار دریا رفت ولی آنجا گفت نه، ما اهل دریا نیستیم
از همان جا دومرتبه به شیراز برگشت
در همان گلگشت مصلّی ماند و دیگر حاضر نشد آنجا را رها کند
#شهیدمطهری
#آزادی_معنوی - صفحه ۱۸۳ تا ۱۸۵
✨
بهنام✨الله✨
گرمی هوای تابستان شدت كرده بود
آفتاب بر مدینه و باغها و مزارع اطراف مدینه به شدت می تابید
در این حال مردی به نام محمدبن منكدر
- كه خود را از زهّاد و عبّاد و تارك دنیا می دانست -
تصادفا به نواحی بیرون مدینه آمد، ناگهان چشمش به مرد فربه و درشت اندامی افتاد كه معلوم بود در این وقت برای سركشی و رسیدگی به مزارع خود بیرون آمده و به واسطهی فربهی و خستگی به كمك چند نفر كه اطرافش هستند و معلوم است كس و كارهای خود او هستند راه میرود
با خود اندیشید:
این مرد كیست كه در این هوای گرم خود را به دنیا مشغول ساخته است؟ نزدیكترشد، عجب! این مرد محمدبن علیبنالحسین ( #امام_باقر - ع ) است!
این مرد شریف، دیگر چرا دنیا را پیجویی میكند؟
لازم شد نصیحتی بكنم و او را از این روش باز دارم
نزدیك آمد و سلام داد
امام باقر نفس زنان و عرق ریزان جواب سلام داد
- آیا سزاوار است مرد شریفی مثل شما در طلب دنیا بیرون بیاید، آنهم در چنین وقتی و در چنین گرمایی، خصوصا با این اندام فربه كه حتما باید متحمل رنج فراوان بشوید؟
چه كسی از مرگ خبر دارد؟
كی میداند كه چه وقت میمیرد؟
شاید همین الآن مرگ شما رسید
اگر خدای نخواسته در همچو حالی مرگ شما فرا رسد، چه وضعی برای شما پدید خواهد آمد؟
شایستهی شما نیست كه دنبال دنیا بروید و با این تن فربه در این روزهای گرم این مقدار متحمل رنج و زحمت بشوید؛
خیر، خیر، شایستهی شما نیست
امام باقر دستها را از دوش كسان خود برداشت و به دیوار تكیه كرد و گفت:
اگر مرگ من در همین حال برسد و من بمیرم، در حال عبادت و انجام وظیفه از دنیا رفته ام، زیرا این كار عین طاعت و بندگی خداست
تو خیال كردهای كه عبادت منحصر به ذكر و نماز و دعاست
من زندگی و خرج دارم، اگر كار نكنم و زحمت نكشم، باید دست حاجت به سوی تو و امثال تو دراز كنم
من در طلب رزق میروم كه احتیاج خود را از كس و ناكس سلب كنم
وقتی باید از فرا رسیدن مرگ ترسان باشم كه در حال معصیت و خلافكاری و تخلف از فرمان الهی باشم، نه در چنین حالی كه در حال اطاعت امر حق هستم كه مرا موظف كرده بار دوش دیگران نباشم و رزق خود را خودم تحصیل كنم
زاهد:
عجب اشتباهی كرده بودم!
من پیش خود خیال كردم كه دیگری را نصیحت كنم، اكنون متوجه شدم كه خودم در اشتباه بودهام و روش غلطی را می پیمودهام و احتیاج كاملی به نصیحت داشتهام
بحارالانوار - چاپ كمپانی جلد ۱۱
حالات #امام_باقر صفحه ۸۲
مجموعه آثار #شهیدمطهری
جلد ۱۸ صفحه ۲۳۷
✨
بهنام✨الله✨
بازار سیاه
عائلهی #امام_صادق و هزینهی زندگی آن حضرت زیاد شده بود
امام به فكر افتاد كه از طریق كسب و تجارت عایداتی به دست آورد تا جواب مخارج خانه را بدهد
هزار دینار سرمایه فراهم كرد و به غلام خویش- كه مصادف نام داشت - فرمود:
این هزار دینار را بگیر و آمادهی تجارت و مسافرت به مصر باش
مصادف رفت و با آن پول از نوع متاعی كه معمولاً به مصر حمل میشد خرید و با كاروانی از تجار كه همه از همان نوع متاع حمل كرده بودند به طرف مصر حركت كرد
همینكه نزدیك مصر رسیدند، قافلهی دیگری از تجار كه از مصر خارج شده بود به آنها برخورد
اوضاع و احوال را از یكدیگر پرسیدند
ضمن گفتگوها معلوم شد كه اخیرا متاعی كه مصادف و رفقایش حمل میكنند بازار خوبی پیدا كرده و كمیاب شده است
صاحبان متاع از بخت نیك خود بسیار خوشحال شدند، و اتفاقا آن متاع از چیزهایی بود كه مورد احتیاج عموم بود و مردم ناچار بودند به هر قیمت هست آن را خریداری كنند
صاحبان متاع بعد از شنیدن این خبر مسرت بخش با یكدیگر همعهد شدند كه به سودی كمتر از صددرصد نفروشند
رفتند و وارد مصر شدند
مطلب همان طور بود كه اطلاع یافته بودند
طبق عهدی كه با هم بسته بودند بازار سیاه به وجود آوردند و به كمتر از دو برابر قیمتی كه برای خود آنها تمام شده بود نفروختند
مصادف با هزار دینار سود خالص به مدینه برگشت
خوشوقت و خوشحال به حضور امام صادق رفت و دو كیسه كه هر كدام هزار دینار داشت جلو امام گذاشت
امام پرسید:
اینها چیست؟
گفت:
یكی از این دو كیسه سرمایهای است كه شما به من دادید، و دیگری- كه مساوی اصل سرمایه است - سود خالصی است كه به دست آمده
امام:
سود زیادی است، بگو ببینم چطور شد كه شما توانستید این قدر سود ببرید؟
- قضیه از این قرار است كه در نزدیك مصر اطلاع یافتیم كه مال التجارهی ما در آنجا كمیاب شده
هم قسم شدیم كه به كمتر از صد درصد سود خالص نفروشیم، و همین كار را كردیم
- سبحان اللّه!
شما همچو كاری كردید؟!
قسم خوردید كه در میان مردمی مسلمان بازار سیاه درست كنید؟!
قسم خوردید كه به كمتر از سود خالصِ مساوی اصل سرمایه نفروشید؟!
نه، همچو تجارت و سودی را من هرگز نمی خواهم
سپس امام یكی از دو كیسه را برداشت و فرمود:
این سرمایه ی من و به آن یكی دیگر دست نزد و فرمود:
من به آن كاری ندارم
آنگاه فرمود:
ای مصادف! شمشیر زدن از كسب حلال آسانتر است
یا مصادف مجالدة السیوف اهون من طلب الحلال
بحارالانوار - ج ۱۱ ص ۱۲۱
مجموعه آثار #شهیدمطهری
جلد ۱۸ صفحه ۲۶۳
✨
بهنام✨الله✨
تمام فاجعه کربلا برای این بود
که امام رأی خود را نفروخت
از قبل از مردن معاویه و همچنین بعد از مردن او، در دوره یزید،
چه در وقتی که امام در مدینه بود
و چه در مکه و چه در بین راه و چه در #کربلا،
آنها از امام فقط یک امتیاز میخواستند
و اگر آن یک امتیاز را امام به آنها میداد نه تنها کاری به کارش نداشتند، اِنعامها [و پاداش ها] هم میدادند
و امام هم همه آن تحمل رنجها را کرد و تن به #شهادت خود و کسانش داد که همان یک امتیاز را ندهد
آن یکامتیاز،
فروختن رأی و عقیده بود
در آن زمان صندوق و انتخاباتی نبود، بیعت بود
#بیعت آن روز #رأی دادن امروز بود
پس امام اگر یک رأی غیر وجدانی و غیرمشروع میداد، شهید نمیشد
#شهید شد که رأی و عقیده خودش را نفروخته باشد
#شهیدمطهری
#حماسه_حسینی ج ۲ ص ۴۶
❖ ❖
بهنام الله
محبتی که مدنظر #قرآن است آن نیست که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم،
با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوماً به سوی ما کشیده شود
محبت این نیست که هر کسی را در تمایلش آزاد بگذاریم
و یا تمایلات او را امضا کنیم
این محبتنیست بلکه نفاق و دورویی است
محبت آن است که با حقیقت توأم باشد
محبت خیر رساندن است
و احیاناً خیر رساندنها به شکلی است که علاقه و محبت طرف را جلبنمیکند
چه بسا افرادی که انسان از این رهگذر به آنها علاقه میورزد و آنها چون این محبتها را با تمایلات خویش مخالف میبینند به جای قدردانی، دشمنی میکنند
به علاوه محبت منطقی و عاقلانه آن است که خیر و مصلحت #جامعهبشریت در آن باشد نه خیر یک فرد و یا یک دسته بالخصوص
بسا خیر رساندنها و محبت کردنها به افراد که عین شر رساندن و دشمنی کردن با #اجتماع است
محبت تنها داروی علاج بشریت نیست
در مذاقها و مزاجهایی خشونت نیز ضرورت دارد و مبارزه و دفع لازم است
اسلام هم دین جذب و محبت است
و هم دین دفع و نقمت
#شهیدمطهری
#جاذبه_و_دافعه_علی(ع) - ص ۲۴
بهنام✨الله✨
مردمی كه به حج رفته بودند، در سرزمین منا جمع بودند
امام صادق علیهالسلام و گروهی از یاران، لحظهای در نقطهای نشسته از انگوری كه در جلوشان بود میخوردند
سائلی پیدا شد و كمك خواست
امام مقداری انگور برداشت و خواست به سائل بدهد
سائل قبول نكرد و گفت:
به من پول بدهید
امام گفت:
خیر است، پولی ندارم
سائل مأیوس شد و رفت
سائل، بعد از چند قدم كه رفت پشیمان شد و گفت:
پس همان انگور را بدهید
امام فرمود:
خیر است، و آن انگور را هم به او نداد
طولی نكشید سائل دیگری پیدا شد و كمك خواست
امام برای او هم یك خوشهی انگور برداشت و داد
سائل انگور را گرفت و گفت:
سپاس خداوند عالمیان را كه به من روزی رساند
امام با شنیدن این جمله او را امر به توقف داد و سپس هر دو مشت را پر از انگور كرد و به او داد
سائل برای بار دوم خدا را شكر كرد
امام باز هم به او گفت:
بایست و نرو
سپس به یكی از كسانش كه آنجا بود رو كرد و فرمود:
چقدر پول همراهت هست؟
او جستجو كرد، در حدود بیست درهم بود. به امر امام به سائل داد
سائل برای سومین بار زبان به شكر پروردگار گشود و گفت:
سپاس منحصرا برای خداست
خدایا منعم تویی و شریكی برای تو نیست
امام بعد از شنیدن این جمله جامهی خویش را از تن كند و به سائل داد
در اینجا سائل لحن خود را عوض كرد و جملهای تشكرآمیز نسبت به خود امام گفت
امام بعد از آن دیگر چیزی به او نداد و او رفت
یاران و اصحاب كه در آنجا نشسته بودند گفتند:
ما چنین استنباط كردیم كه اگر سائل همچنان به شكر و سپاس خداوند ادامه می داد، باز هم امام به او كمك میكرد، ولی چون لحن خود را تغییر داد و از خود امام تمجید و سپاسگزاری كرد، دیگر كمك ادامه نیافت
بحارالانوار - ج ۱۱
حالات #امام_صادق - ص ۱۱۶
مجموعه آثار #شهیدمطهری
جلد ۱۸ صفحه ۲۴۸
✨
4.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا بریم زیارت اربعین...؟
با وجود نیاز فقرا، هزینه کردن برای زیارت چه توجیهی دارد؟
#شهیدمطهری
✨
به نام الله
بهترین اعمال انتظار ظهور، یعنیچه؟
افْضَلُ الْاعْمالِ انْتِظارُ الْفَرَجِ
یعنیچه؟؟؟
بعضی خیال میکنند اینکه افضل اعمال، انتظار فرج است، به این معناست که انتظار داشته باشیم؛
#امام_زمان عجّل الله تعالی فرجه
با عدهای که خواص اصحابشان هستند یعنی سیصد و سیزده نفر و عدهای غیرخواص ظهور کنند، بعد دشمنان اسلام را از روی زمین بردارند، امنیت و رفاه و آزادی کامل را برقرار کنند، آنوقت به ما بگویند بفرمایید!
ما انتظار چنین فرجی را داریم
و میگوییم افضل اعمال هم انتظار فرج است!
یعنی،
بگیر و ببند، بدهبهدستمنپهلوان!
نه،
انتظار فرج داشتن یعنی انتظارِ در رکاب امام بودن و #جنگیدن و احیاناً #شهید شدن، یعنی آرزوی واقعی و حقیقی مجاهد بودن در راه حق؛
نه آرزوی اینکه تو برو کارها را انجام بده، بعد که همهی کارها انجام شد و نوبت استفاده و بهرهگیری شد، آنوقت من میآیم
#شهیدمطهری
#آزادی_معنوی - ص ۱۷۳
اَللّهُــــمَّعَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
بهنام✨الله✨
گرمی هوای تابستان شدت كرده بود
آفتاب بر مدینه و باغها و مزارع اطراف مدینه به شدت می تابید
در این حال مردی به نام محمدبن منكدر
- كه خود را از زهّاد و عبّاد و تارك دنیا می دانست -
تصادفا به نواحی بیرون مدینه آمد، ناگهان چشمش به مرد فربه و درشت اندامی افتاد كه معلوم بود در این وقت برای سركشی و رسیدگی به مزارع خود بیرون آمده و به واسطهی فربهی و خستگی به كمك چند نفر كه اطرافش هستند و معلوم است كس و كارهای خود او هستند راه میرود
با خود اندیشید:
این مرد كیست كه در این هوای گرم خود را به دنیا مشغول ساخته است؟ نزدیكترشد، عجب! این مرد محمدبن علیبنالحسین ( #امام_باقر - ع ) است!
این مرد شریف، دیگر چرا دنیا را پیجویی میكند؟
لازم شد نصیحتی بكنم و او را از این روش باز دارم
نزدیك آمد و سلام داد
امام باقر نفس زنان و عرق ریزان جواب سلام داد
- آیا سزاوار است مرد شریفی مثل شما در طلب دنیا بیرون بیاید، آنهم در چنین وقتی و در چنین گرمایی، خصوصا با این اندام فربه كه حتما باید متحمل رنج فراوان بشوید؟
چه كسی از مرگ خبر دارد؟
كی میداند كه چه وقت میمیرد؟
شاید همین الآن مرگ شما رسید
اگر خدای نخواسته در همچو حالی مرگ شما فرا رسد، چه وضعی برای شما پدید خواهد آمد؟
شایستهی شما نیست كه دنبال دنیا بروید و با این تن فربه در این روزهای گرم این مقدار متحمل رنج و زحمت بشوید؛
خیر، خیر، شایستهی شما نیست
امام باقر دستها را از دوش كسان خود برداشت و به دیوار تكیه كرد و گفت:
اگر مرگ من در همین حال برسد و من بمیرم، در حال عبادت و انجام وظیفه از دنیا رفته ام، زیرا این كار عین طاعت و بندگی خداست
تو خیال كردهای كه عبادت منحصر به ذكر و نماز و دعاست
من زندگی و خرج دارم، اگر كار نكنم و زحمت نكشم، باید دست حاجت به سوی تو و امثال تو دراز كنم
من در طلب رزق میروم كه احتیاج خود را از كس و ناكس سلب كنم
وقتی باید از فرا رسیدن مرگ ترسان باشم كه در حال معصیت و خلافكاری و تخلف از فرمان الهی باشم، نه در چنین حالی كه در حال اطاعت امر حق هستم كه مرا موظف كرده بار دوش دیگران نباشم و رزق خود را خودم تحصیل كنم
زاهد:
عجب اشتباهی كرده بودم!
من پیش خود خیال كردم كه دیگری را نصیحت كنم، اكنون متوجه شدم كه خودم در اشتباه بودهام و روش غلطی را می پیمودهام و احتیاج كاملی به نصیحت داشتهام
بحارالانوار - چاپ كمپانی جلد ۱۱
حالات #امام_باقر صفحه ۸۲
مجموعه آثار #شهیدمطهری
جلد ۱۸ صفحه ۲۳۷
✨
#⃣
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#بسمه_تعالی #بنام_خدا
#ان_شاءالله #صلوات
#دسترسی دسترسی
#دسترسی_آسان.با.کلمات.کلیدی
#هشتک1
#هشتک2
#هشتک3
#خدا #خداوند.تبارک.و.تعالی
#جبرئیل علیه.السلام
#پیامبر #رسول_الله.ص
#حضرت_محمد.ص
#پیامبر_اسلام #پیامبراسلام
#پیامبر_اکرم #پیامبراکرم
#امام_علی #امیرالمومنین.ع
#حضرت_فاطمه #ام_ابیها.س
#فاطمه #زهرا
#امام_حسن #امام_حسین.ع
#امام_سجاد #امام_باقر.ع
#امام_صادق #امام_کاظم.ع
#امام_رضا #امام_جواد.ع
#امام_هادی #امام_عسکری.ع
#امام_زمان #بقیه_الله.عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_خمینی.ره
#امام_خامنه_ای.حفظه.الله
#رهبری #آیت_الله #استاد
#ظهور #عصر_ظهور #غیبت
#حج
#محرم #تاسوعا #عاشورا
#صفر #اربعین #تا_اربعین
#نماز #نماز_جماعت #روزه
#احکام #اعمال #افطار
#سجده #رمضان
#قرض_الحسنه #صدقه
#صله_رحم #سلام #هدیه
#خانواده #فامیل #دوست
#شیعه #تشیع #سنی
#رجب #شعبان #رمضان
#دعا #زیارت #حرم
#قرآن #سوره #آیه
#مناجات_شعبانیه
#عید #عید_فطر #عید_غدیر
#عید_قربان #غَدیرخُم
#عید_مبعث #عید_نوروز
#شوال #ربیع
#حزب_الله #رزمنده
#شهید #شهادت #جانباز
#مدافع #ایثارگر #رحلت
#انتقام_سخت #سردار #افتخار
#فارسی #عربی #انگلیسی
#انقلاب #دهه_فجر
#دانشمند #فضای_مجازی
#عکس #فیلم #کلیپ
#صوت #پست #لینک
#سلام_فرمانده
#بهار #فروردین #اردیبهشت
#خرداد
#تابستان #تیر
#مرداد #شهریور
#پاییز #مهر
#آبان #آذر
#زمستان #دی #اسفند
#بهمن
#هفته #روز #شب #جمعه
#بورس #بازار_سرمایه
#شاخص_کل #سیگنال
#طبیعت #کوه #گل #گیاه
#باغ #باغبانی #زراعت
#آب #خاک #کود #سم
#باران #برف #دریا
#کرونا #واکسن
#تلنگر #شعر #ترانه #غزل
#داستان #قصه #متن
#شاعر #نویسنده #کتاب
#حافظ #سعدی #مولانا
#صبح #زیبا
#بحارالانوار #وسائل_الشیعه
#لهوف #تهذیب_الکمال
#از_نو_با_تو (موضوع #ازدواج)
#علائم_و_نشانه_گذاری
#ایران #تهران #ری
#مشهد #خراسان
#قم #حضرت_معصومه.س
#شیراز #شاهچراغ.س
#شمال #جنوب #خلیج_فارس
#عراق #نجف #کربلا
#ابوالفضل #قمربنی_هاشم.س
#سامراء #کاظمین
#یمن
#حجاز #مکه #مدینه #بقیع
#لبنان #فلسطین
#سوریه #حضرت_زینب.س
#ذی_الحجه #عـــرفه #محرم
#حدیث_شبلی
#شهیدمحراب_دستغيب
#شهید_مطهری #شهیدمطهری
#سیدحسن_نصرالله
#حائری_شیرازی
#پناهیان
#فرحزاد
#آيت_الله_كشميرى
#دولت #مجلس #قوه_قضائیه
#اصلح #انتخابات
#رئیس_جمهور #ریاست_جمهوری
#وزیر #رای #رای_اعتماد
#ورزش #فوتبال
_________
#آمریکا #اسرائیل #انگلیس
#غرب #استکبار #صهیونیست
#شیطان_بزرگ #مرگ_بر_آمریکا
#مرگ_بر_اسرائیل
#فتنه #نفوذ #اغتشاش
#ایتا
ایتا
https://eitaa.com/porsaan_porsaan