🔴 درس بزرگ فتح خرمشهر
بيشک فتح خرمشهر را میتوان نقطه عطفي در تاريخ جنگ هشت ساله برشمرد، آنجا که سلسله عملياتهاي آزاديبخش به کمال خود رسيد و به جهانيان اثبات شد انقلاب اسلامي شجره طيبهاي است که در باورهاي عميق اين ملت ریشه دارد و در برابر طوفانهاي سهمگين نيز همچنان استوار ايستاده است. در واقع، فتح خرمشهر خط بطلاني بود بر اين پندار خيالي دشمنان انقلاب اسلامي که «ميتوان انقلاب اسلامي را از طريق حمله نظامي سرنگون کرد»!
عمليات «بيتالمقدس» از منحصربه فردترين عملياتهاي رزمي بود که در تاريخ دفاع مقدس اين سرزمين ثبت شد. كوتاه بودن زمان براي آمادگي، وسعت منطقه نبرد، مداومت زياد عمليات، دشواري عمليات، حجم تلفات و خسارات وارده بر دشمن از خصوصيات اين عمليات بود كه آن را از عملياتهاي پيش و پس از آن متمايز ميكرد؛ از این رو چنان بزرگ و شگفتانگيز بود كه حضرت امام(ره) در وصف آن چنين گفت: «فتح خرمشهر يك مسئله عادي نبود، اينكه ۱۵ الي ۲۰ هزار نفر به صف براي اسارت بيايند و تسليم شوند مسئله عادي نيست، بلكه مافوق طبيعت است.»
فتح خرمشهر دستاوردهاي ارزشمندي براي انقلاب اسلامي به همراه داشت و توانست موقعيت بينالمللي جمهوري اسلامي را به شدت تقويت کند. اين حماسه بزرگ در حالي انجام شد که جمهوري اسلامي در انزواي کامل بينالمللي قرار داشت و همه قدرتهاي بزرگ براي موفقيت صدام به ميدان آمده و نقشآفريني ميکردند. ايستادگي ملت ايران و اراده براي مبارزه و غلبه بر همه ضعفها و کمبودها و اتحاد و همدلي در ذيل توجه به فرامين فرمانده کل قوا موجب شد تا نصرت الهي نيز شامل حال ملت ایران شود و خرمشهري فتح شود که طبق برآورد دشمن دستنايافتني بود، به گونهای که صدام وعده سپردن کليد بصره را به عنوان جايزه فاتح آن داده بود!
امروز با گذشت بيش از 37 سال از فتح خرمشهر، ملت ما و به ویژه جوانان هنوز نيازمند يادآوري آن حماسههاي بزرگ و شنيدن پيامها و درسهاي بزرگ آن حماسههاي به ياد ماندني هستند. درس بزرگ فتح خرمشهر در بیان امام خامنهای این است؛ «يك ملت وقتي به خود متكي شد، وقتي مؤمن شد، وقتي اين ايمان را با عمل صالح و جهاد همراه كرد، در همه ميدانها پيروزي او قطعي است. درس خرمشهر براي ما اين است؛ ملت ايران اين درس را نبايد فراموش كند.» (1384/3/3)
🔴 تنهايي علي
🔸یوسف کرمی
کم نبودند اصحابي که سابقه خود در اسلام را خرج مقام و ثروت کردند! کم نبودند ياراني که دارالخلافه برايشان به دارالسقوط در دنيا تبديل شد؛ اما در ايمان و روش زندگي اميرالمؤمنين عليه السلام، تغييري حاصل نشد و دنيا براي او ارزشي نداشت.
مولاي من! تو نه کاخ نشين بودي، نه لباس زربفت مي پوشيدي و نه مالي اندوختي؛ تاج مرواريد نشان هم نداشتي. اصلاً حکومت براي تو ارزشي نداشت که به خاطرش حقيقت را پاي بسياري مصلحت هاي ريز و درشت، قرباني کني.
مولاي من! حجاب دنيا در برابر يقين تو، هيچ بود. امروز هم صداي قدم هاي تو را در کوفه مي شنويم و حتي ناله هاي تو در گوش چاهي که محرم رازت بود، هنوز طنين دارد. تو بر اعتبار جود و کرم و مهرباني، افزودي. بي تو چه بودند اين مفاهيم اي مولاي من؟
تو را خانه نشين کردند؛ شبانه به نخلستان مي رفتي؛ سر در چاه فرو مي کردي و مناجات و ناله مي کردي! هيچ دلي محرم اين نالهها نبود. تنهايي تو از آن بود که آنها در شأنت نبودند. ابتذال زمانه، همه قدها را کوتاه کرده بود. دلها و زبانها و گوشها، مُهر شده بودند. اگر تاريخ آبرو و شرافتي داشته باشد، از سکوت و مظلوميت و از اخلاص و پارسايي توست...
#به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید
https://eitaa.com/porsemanmag
🔴 آن شب سرنوشت ساز
⭕️ ویژگی های شب قدر در گفت وگو با حجت الاسلام سرلك 1⃣
⁉️ در كلام بعضی از بزرگان بر اين موضوع خيلی تأكيد مي شود كه ساعت ها و فرصت های ايام مبارك ماه رمضان و به خصوص شب های قدر، يك فرصت طلايی است. چرا چنين فرصتی را فرصت طلايی عنوان می كنند ⁉️
✅ ما آدم ها چون درگير منافع مادی و محاسبات عادی هستيم، بعضی وقت ها كه می خواهند ما را نسبت به اين فرصت های ناب توجه بدهند، باز با معيارهای خودمان از آنها ياد مي كنند؛ مثلاً به ما مي گويند كه اين فرصت طلايی است يا اين فرصت خاص است؛ چون پيش ما طلا يك قدر و قيمت تعريف شده ای دارد. حقيقت ماجرا اين است كه قدر و منزلت شب هايی مثل شب قدر را مقياسی مثل طلا، جواهر، برليان و مرواريد، نمي تواند نشان دهد. به تعبير قرآن، شب قدر حقيقتی فراتر از هزار ماه دارد. قرآن می گويد: «خَيرٌ مِنْ ألْفِ شَهْرٍ». يعنی اگر شما با معيار خير كه يك معيار كاملاً كيفی است، به سراغ ارزيابی شب قدر برويد، از هزار ماه، خيرش بيشتر است يا خير بيشتری دارد. به هر حال، اينها همه تعابيری است از بزرگان معنوی ما برای اين كه آدم هايی مثل بنده كه به هر حال در محاسبات مادی گرفتار هستند، دست كم بتوانند از اين زاويه و از اين پنجره، دری به سوی باغ خوبي ها باز كنند.
حقيقت اين است كه شب قدر با يك محاسبه ظاهری، هزار ماه است؛ يعنی حدود هشتاد و چهار سال است و ظرفيت بارگيری و ادب آموزی و تقوا را برای ما آدم ها در درون خودش دارد. آن ساعات و لحظات باشكوهی را كه سرشار از اسرار است، به كلمة «ليله» تعبير كرده اند؛ شبی پر از اسرار كه انسان ها به قدر و اندازة خودشان، به رمز و رازهای آن پی مي برند.
در شب های قدر، انسان می تواند خودش را و هويت خودش را با يك كوششی بشناسد. بهترين عمل شب قدر، كسب علم است؛ يعني پيوند زدن سرنوشت انسان با گوهر آگاهی. اين كه آدمی در شب قدر به فهميدن بيشتر همت كند، از طرف خالق ليلة القدر، اجر بيشتری دارد. همچنين اذكار و دعاهايی كه برای اين شب ها توصيه شده است، همه سرنخ هايی برای فهميدن هستند؛ فرصت هايی برای پوست انداختن و تلاشی برای بازشدن چشمی در وجود ما؛ تا دنيا را بهتر ببينيم. در آن عمل معروف ليلة القدر، ما قرآن را روی سر مي گذاريم؛ يعنی به اين آگاهی می رسيم كه از اين به بعد، قرار است قرآن تعيين مسير كند و حرف خدا روی سر ما باشد و ما از زلال قرآن، تمام جام های تصميماتمان را پر كنيم.
⁉️ آيا اين عملی كه در شب های قدر انجام می دهيم، برنامة يك سال آينده ما را تعيين مي كند ⁉️
✅ نه تنها تا يك سال، بلکه آن نهر جاری از شب قدر، بناست همة دنيا و آخرت ما را پر كند؛ اما از آن جا كه خداوند، كريم و رحيم است، هر سال اين امكان را برای آدم ها فراهم مي كند كه اگر به دنبال فرصت كاملی هستند، در ليلة القدر، آن را پي جويی كنند. اگر ظاهر تعبير قرآن كه می گويد: «خَيرٌ مِنْ ألْفِ شَهْرٍ» را در نظر بگيريم، اين شب از هزار ماه، ارزشش بيشتر است؛ يعنی بيش از هشتاد و چهار سال. با اين نگاه، پيداست كه فقط طرح يك ساله در كار نيست. اگرچه در تعابير ما هست كه تقدير يك ساله را در اين شب تعيين مي كنند و قضای الهی در شب های قدر، متناسب با تقاضا و تمنای آدم ها محكم مي شود، اما به هيچ وجه، مراد اين نيست كه ما در ليله القدر، فقط تكليف يك ساله مان را بايد تمنا كنيم. از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله پرسيدند كه چه چيزی را در شب قدر بيشتر بخواهيم؟ حضرت فرمودند: «عاقبت به خيری و عافيت». از همين آموزه ها پيداست كه ماجرا مربوط به يك سال يا دوازده ماه نيست؛ مربوط به سرتاسر زندگی دنيا و آخرت است. به هر ترتيب، باز هم با همان مقياس های مادی، مي توانيم بگوييم حقيقتاً ليلة القدر، يك شب و ساعت طلايی است؛ اگرچه مافوق اين حرف هاست.
#ادامه_دارد
#به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید
https://eitaa.com/porsemanmag
🔴 به افتخار خدا يک کف مرتب!
⭕️ عليرضا مستشاری
روز يکشنبه، پانزدهم ارديبهشت به دعوت بسيج دانشجويي، براي سخنراني به دانشگاه اروميه رفتم. موضوع سخنراني، «روابط دختر و پسر» بود. در سالن شهيد چمران دانشگاه، بعد از نماز مغرب و عشاء، بيش از پانصد دانشجو شرکت کرده بودند. ابتداي جلسه، خيلي جو سالن، ناآرام بود و برخي بلند مي گفتند: حاجي حلالش کن!
بحث را با چند مزاح شروع کردم و سعي کردم به طور منصفانه و عقلايي، پيرامون روابط دو جنس مخالف صحبت کنم. به آية «غض بصر»، يعني «نگاه خريدارانه به نامحرم نکردن» که رسيدم، گفتم: ما مخلقوق خداوند هستيم. او از اين که ما لذت ببريم، بدش نمي آيد. خدا که بخيل نيست. اصلاً براي خدا چه ضرري دارد که جوانان از راه نگاه و انواع رابطه ها، با جنس مخالف، لذت ببرند؟ مگر اين جاذبه را کسي غير از خود او در وجود انسان آفريده است؟ پس چرا گفته نگاه نکنيد؟ چرا گفته در نگاه ها و رابطه هاي خود با جنس مخالف، مراعات کنيد؟ خداوند مي داند که اگر نگاه کنيد، عاشق مي شويد و آن هم عشق زود هنگام و خالي از ملاک هاي عقلايي، دل مشغول مي شود و هر آنچه ديده بيند، دل کند ياد؛ بلکه ويران مي کند خود را ز بنياد!
خدا خواسته که شما افسرده نشويد و نشاط جوانيتان از بين نرود، اصلا بحث دستور و امر و نهي از موضع قدرت نيست، خداوند براي گناهاني که در قرآن از آنها ياد مي کند، وعدة جهنم و آتش و زقوم و عذاب داده و با تعابيري همچون «ويلٌ»، تهديد کرده، ولي وقتي به موضوع روابط دختر و پسر و نگاه مي رسد، آيه را اين طور تمام مي کند: «ذلک ازکي لهم»؛ يعني اي پيامبر صلياللهعليهوآله به بندگانم بگو: اگر رعايت نگاه هايشان را بکنند، اين براي دلشان بهتر است؛ دل آنها پاک مي ماند؛ دل پريشان و افسرده نمي شوند. بگو: اگر رعايت سخن گفتن با نامحرم را نکنند، «فيطمع الذي في قلبه مرض»؛ آدم هاي مريض و شهوت ران و رِند، نسبت به آنها به طمع مي افتند، به آنها ضرر مي رسانند و من خدا راضي به آن دل مشغولي يا اين ضرر از ناحيه طمّاع ها نيستم و دلم براي بنده هايم مي سوزد. من آنها را دوست دارم و چون آنها را دوست دارم، اين قانون را وضع کردم و... .
حالا ديگر سکوت محض، بر سالن حکم فرما شده بود. همه گوش مي دادند و بعضي ها به نشانة تأييد، سر خود را تکان مي دادند.
همين طور که فسلفة اين حکم را مي گفتم، احساس رضايت را با تمام وجود در چهرة جوانان حاضر در آمفي تأتر مي ديدم. از قيافه ها معلوم بود که خيلي ها به وجد آمده اند.
ناگهان يکي از دانشجويان طاقت نياورد و بلند فرياد زد: به افتخار خدا يه کف مرتب!
تمام سالن تا چند دقيقه به افتخار خدا دست زدند؛ آن هم چه دستي،!
از اين که به لطف خدا بندگان خدا را به حکم خدا اين گونه راضي کرده بودم، شوق و شعف در وجودم آن قدر زياد شد که نه با پيشاني، بلکه با تمام وجودم با حالت تواضع سجده شکر کردم و با خود گفتم: کجايند پادشاهان و پادشاه زادگان؛ تا اين لذت مرا ببينند و حسرت ببرند.
واقعاً خستگي از تنم بيرون رفت؛ خستگي مسافرت صبح از قم به تهران و جلسه کاري تا ظهر؛ خستگي منبر ظهر دانشگاه اميرکبير و پرواز با تأخير تهران تبريز و خستگي رفتن از تبريز تا اروميه و جلسة قبل از مغرب با تشکل هاي دانشگاه اروميه و خلاصه گوفتگي دقيقاً 22 ساعت بي خوابي، همه و همه با يک کف به افتخار خدا، کف روي آب شد و از وجودم بيرون رفت و علت آن، چيزي نبود جز تبلور فطرت پاک و جريان جويبار زلال خداخواهي و خدا دوستي جوانان عزيزمان که دوستشان دارم، شايد اگر کسي گوش حقيقت شنو مي داشت، مي شنيد که خداوند هم در آن لحظه به ملائکه گفت: به افتخار اين بندگان خوبم يه کف مرتب!
#به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید
https://eitaa.com/porsemanmag
🔴 تعادل قوا
🔸محمد صادق حیدری
این روزها ذهنم مدام می دوَد طرف تو
و هی دارم به این فکر می کنم که الان در چه حالی هستی
و تخیّل ات می کنم که جایی در آن بالاها
به حالتی شبیه همین عکس
بر ارائک بهشتی ِ برزخ تکیه زده ای
و از پشت آن ابروهای پرپشت ات
با لبخندی ملیح داری به نتیجه ی دسترنجت نگاه می کنی
حالا دیگر آن غیرتی که در رگهایت جوشید
خیلی از جوانهای منطقه را هم به خروش درآورده وحتی اگر هنوز خیلی از حقائق را بلد نباشند
بر وحشت از مرگ غلبه کرده اند و یاد گرفته اند که آزادگی و کرامت، از زنده ماندن مهمتر است و دیگر یقین کرده اند که بقول خودت، «دوران بن بست و ناامیدی و تنفس در منطقه کفر بسر آمده است»
مگر خودت به ما یاد ندادی: «حاشا که خلوص عشق موحدین، جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر شود» ؟
آهای آقای خمینی! خیالت راحت؛ آن نظم لعنتی ـ که به خاطر تنفر شدید از آن، غرق در اخلاص و عشق و توحید شده بودی ـ بدجور بهم ریخته و
نفَست، از دالان های زمان گذشته و تاریخ را درنوردیده و بعد از سالها، تعادل قوا در منطقه و فراتر از آن را به هم ریخته....
کاش بلد بودم بگویم و لفظ ها قدرتش را داشتند برسانند که چقدر دلم را ربوده ای...
همیشه پیش خودم می گویم اگر پیرغلام ِ اربابم، عظمت غیرتش و پولادین بودن ِ یقینش اینطور معجزه می کند،
پس ای دل! دریاب ارباب را...
«مسلمانان تمامى كشورهاى جهان! از آنجا كه شما در سلطه بيگانگان گرفتار مرگ تدريجى شدهايد، بايد بر وحشت از مرگ غلبه كنيد؛ و از وجود جوانان پر شور و شهادت طلبى كه حاضرند خطوط جبهه كفر را بشكنند استفاده نماييد. به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشيد؛ بلكه به فكر فرار از اسارت و رهايى از بردگى و يورش به دشمنان اسلام باشيد؛ كه عزت و حيات در سايه مبارزه است... مسلمانان بايد بدانند تا زمانى كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، هميشه منافع بيگانگان بر منافع آنان مقدّم مىشود؛ و هر روز شيطان بزرگ يا شوروى به بهانه حفظ منافع خود حادثهاى را به وجود مىآورند.»
صحيفه امام ج21 پيام به ملت ايران در سالگرد كشتار خونين مكه(قبول قطعنامه 598)
🔴 خطر امام بی خطر
🔸 محمدصادق شهبازی
✅هنر امام، ایجاد مرزبندی با قرائت بیخطر از اسلام و آوردن اسلام به صحنه و شکلدهی انقلاب و حکومت دینی بود.
.
✅با غالب شدن انقلاب، انقلاب و اسلام مدعیهای زیادی پیدا کرد. سید علی خامنهای در سال 58 و در سالگرد شهید مصطفی خمینی، با درک این خطر، برای مرزبندی انقلابیها با مدعیان اسلام و انقلاب، لغت خط امام را ساخت و شاخصهای اندیشه امام را بازخوانی کرد (کاری که بعدها در دوره ریاستجمهوری و بهویژه رهبری او و بیش از همه در 14 خردادها مکرراً تکرار شد). اما ماجرا به همینجا ختم نشد.
.
⛔️بعد از چند سال، نسخه سیاسی خط امام تولید شد. در دهه شصت و هفتاد، جناح چپ (اصلاحطلبان امروز) و در دهه هشتاد و نود جناح راست (اصولگرایان فعلی) از خط امام برای مبارزه سیاسی با رقیب بهره جستند. ویژگی این مدل برداشت از خط امام، بزرگ کردن بخشهایی از اندیشه امام و بیتوجهی به بخشهای دیگری از آن بود.
⛔️تحریف مکتب امام، سکه بازار شد و روایتی خلاف واقع از اندیشه امام ارائه دادند، امامی که قدرت را گرفته و تحویل آنان داده، امامی که دولت مدرن ایجاد کرده، امامی که اندیشه ثابتی نداشته و مدام تغییر نظر داده، خمینی اولی که به سبک پادشاهان خمینی دوم و سوم و ... در خاندانش هست، امامی که صرفاً به دنبال حاکم کردن روحانیون بوده، امامی که تنها قدرت و حکومت (با ادبیات دینیتر ولایت) محور کارش بوده، اصل برای او صرفاً رشد معنوی بوده، امامی که مسئله اصلیاش حقوق شهروندی بوده، امامی که مهمترین اندیشهاش حفظ سنتها و ارزشها در حوزه فرهنگ بوده و انواع و اقسامی از اندیشه امام، آغشته به تحجر و التقاط و سرمایهداری و وابستگی و دیکتاتوری و صوفیگری و... خلاصه «امامی، مخالف امامی که بود» ایجاد کردند.
.
⛔️امام ذیل اندیشههای دیگر مطرح شد، ذیل جنگ سنت و مدرنیته، عشق و عرفان و شوریدگی معنوی، سوسیالیسم، لیبرالیسم، سنتگرایی، تأسیس تمدن اسلامی، پستمدرنیسم و... .
⛔️تکنولوژی تولید امام بیخطر تولید شد. امامی که برندگی ندارد و درنهایت افراد را به قیام برای خدا و ایجاد تغییر برنمیانگیزد. تفسیر فانتزی و گرد از دغدغههای امام ارائه شد، بهگونهای که اندیشههای اجتماعی، استقلالخواهانه، عدالتخواهانه و آزادیخواهانه امام و انقلاب از برندگی افتاد و اندیشه و سیره معنوی او نیز درونگرایانه و همنتیجه عرفای سنتی شد به نام جامعیت و عقلانیت و هوشمندی، افراد به تحیر کشانده شدند و اولویتهای اندیشه و عمل امام برای آنها پوشیده ماند یا این اولویتها بزرگ و کوچک شد. مسیر با مقصد (تربیت و معنویت) جابجا شد. اینگونه افراد حتی با خواندن صحیفه امام و جدال دو اسلام به انفعال کشیده شدند.
.
⛔️اینگونه التقاطیها و بیشتر متحجرین، غربگراها و بهویژه طرفداران سرمایهداری و وابستگی، سنتیها بهویژه محافظهکاران و... اندیشه امام را از هسته اصلیاش تهی کردند. تغییرگراترین اندیشه تاریخ را به حفظ وضع موجود کشاندند و انقلابیها را به نام انقلاب و خط امام و تفسیر امام از اسلام و... به انفعال.
.
✅عنصر محوری اندیشه امام، قیام برای خدا و توحیدی کردن و حاکم کردن اراده خدا بر فرد و خانواده و جامعه و تاریخ است. این قیام، مستلزم درگیری با طواغیت درونی و بیرونی است. اسلام عارفان مبارزهجو، در مکتب امام، معنویت را همراه و در مسیر مبارزه تعریف میکند. اسلام ناب، جامعیت دارد و متوجه همه آرمانهاست؛ اما هم میان آرمانها و هم در تقابل با دشمنان (دیگریها، معارضین و رقبا) اولویتگذاری دارد. متوجه عقلانیت و معنویت هست، اما در دنیای خارج رویکرد اجتماعی و تغییر بنیادین و نپذیرفتن وضع موجود را به همراه دارد و با نابرابریها و فقر و غنا و استضعاف و استکبار و بیتوجهی به معنویت و آزادی و عقلانیت و... درگیر است.
.
✅اولین گام مهم در گام دوم انقلاب، شناخت انقلاب و امام، آنچنانی است که بودند و هستند، نه آنچنانکه تفسیر و تحریف و بیخطر میشوند! و گام بعدی درگیری و مرزبندی با دیگریها و رقبا و معارضین انقلاب بهویژه متحجرین و محافظهکاران است که انقلاب بیش از همه در تقابل با آنان ساماندهی شد.
⚡️⚡️ شیطان در بیرون از ماه رمضان منتظر ماست
💠 استاد سید محمّدمهدی میرباقری
«شيطان (که در ماه رمضان در غل و زنجیر بود) بيرون ماه رمضان ايستاده و منتظر است. کسانی هستند که در سی شب ماه رمضان نماز شب خواندهاند؛ ولی در روز عيد فطر، نماز صبحشان قضا میشود! اگر انسان از سرمايهاش غافل شد شيطان آنرا میبرد و انسان سر جای اولش بر میگرداند؛ دوباره روز از نو، روزی از نو! اين که به درد نمیخورد!!
عبادت ما بايد همافزايی داشته باشد. بعضی از ما چهلسال است که نماز میخوانيم ولی آثار نماز در ما مشاهده نمیشود. معلوم است که هر نمازی که خوانديم هنوز به نماز دوم نرسيده، شيطان آثار آن را برده است و الا اگر اين نمازها روی هم افزايش پيدا میکرد بايد چيز ديگری از آن در میآمد.
این درست نیست که هنگامی که ماه رمضان تمام شد، انسان دیگر یک دعای ابوحمزه هم نمیخواند، یک کمیل هم نمیخواهد، یک قرآن هم نمیخواند. اگر در ماه رمضان سه ختم قرآن کردید ماههای دیگر یک ختم قرآن داشته باشید. قرآن را نبندید! در این وادی، استقامت، ایستادگی و پایمردی شرط است، فرمود: «اگر عمل خیر را یکسال ادامه دهید اثرش را میبینید»، یعنی اینطور نباشد که انسان یک هفته نماز جماعت بخواند و رها کند. بنابراین مداومت بر آنچه در ماه رمضان برایتان حاصل شده جزء الزامات است.