eitaa logo
🧏‍♀️🧏تربیت هوشمند💕کودک ونوجوان
5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1هزار ویدیو
161 فایل
اصول روانشناسی وتربیت👨‍👩‍👧‍👦 هوش ویادگیری 🧠 خلاصه هر آنچه برای تربیت فرزند شاد وموفق لازم داری اینجاست😍 خدمات #مشاوره #کارگاههای_تربیتی #تست_هوش #تست_استعداد_سنجی #تفسیر_نقاشی_کودک تبلیغات ارزان پذیرفته میشود ارتباط با ما👇 @Psch_ad
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان بخشش امام حسین و پشیمانی حر در هر انتخابی ما اول باید رضایت خدا را در نظر داشته باشیم. برای انتخاب صحیح باید به سخنان خدا گوش کنیم و آنرا اجرا کنیم. اطاعت خدا یعنی همیشه هر آنچه او از ما خواسته را انجام دهیم. وقتی ما مطمئن نیستیم که چه کاری انجام دهیم باید فکر کنیم که آیا این کار خدا را راضی می کند یا نه؟ وقتی امام حسین (ع) نخواست با یزید بیعت کند، یزید عصبانی شد و تصمیم گرفت امام را به قتل برساند. امام خانه اش را به سمت مدینه ترک کرد. در راه به سمت کوفه یکی از سربازان سپاه یزید بنام حور راه امام را بست و اجازه ندداد به کوفه بروند. امام حسین (ع) سعی کرد برای حور توضیح دهد که راه و روش یزید اشتباه هست و او نمی تواند به حرف های چنین شخصی گوش دهد و دنباله رو او باشد. حور گفت که یزید رهبر ما هست و من باید از قوانین او اطاعت کنم و هر آنچه بگوید قبول دارم. امام حسین (ع) دیدند که حر و سپاه او تشنه هستند و در بیابان هوا گرم هست برای همین به آنها و سوارانشان آب دادند. با وجود اینکه آنها با امام رفتار خوبی نداشتند ولی امام حسین (ع) مهربان بودند و حتی با کسانیکه به او خوبی نمی کردند نیز رفتار خوبی داشتند. بعدها حر شنید که امام و فرزندانشان در خمیه گاه تشنه هستند و او به این فکر کرد که تصمیم گرفته بوده اطاعت یزید را بکند و این رفتاری که یزید با امام دارد آیا رضای خدا هست یا نه؟ نه! حر متوجه شد که بجای اطاعت خدا از یزید اطاعت می کرد و انتخاب اشتباهی کرده بود. حر وقتی متوجه شد راه امام حسین (ع) درست هست و هر آنچه انجام می دهد همان هست که خدا خواسته است، به سوی امام برگشت و یکی از یاران کنار دست امام حسین (ع) شد. https://eitaa.com/primaryschool
داستان بچه های مهربان کربلا کاروان به کربلا رسید. شترها زانو زدند و بارهایشان را خالی کردند. بچه ها از روی شتر ها و اسبها پیاده شدند. بزرگترها خیمه ها را برپا کردند. بچه ها خیلی راضی شدند. امشب می توانستند توی خانه های چادری بخوابند. آن طرف تر یک رودخانه پر از آب بود. بچه ها عاشق آب بودند. بچه ها دوست داشتند مثل بزرگتر ها مشکهایشان را پر از آب کنند. مشکها از رود فرات پر از آب شدند. بچه ها در دشتی بزرگ در کنار رودخانه فرات مشغول بازی شدند. کربلا زیبا و پر از هیاهو شد. اما آن طرف تر… آن طرف تر سپاهی بزرگ روبروی امام قرار گرفته بود. سپاهی که هیچ کدام از آدمهایش خوب نبودند. سپاهی که پر از مردهای بدجنس و عصبانی بود. اما امام حسین علیه السلام از هیچ کس نمی ترسید. او قویترین و شجاعترین انسان روی زمین بود. بچه ها نزدیک امام حسین علیه السلام بازی می کردند و امام مواظب بچه ها بود. تا اینکه بالاخره روز دهم محرم رسید. روز دهم محرم امام حسین علیه السلام از بچه ها خداحافظی کرد و به جبهه جنگ رفت. امام حسین با شجاعت و با قدرت زیادی با آن سپاه بدجنس جنگید. خیلی از دشمنان سنگدلش را کشت. اما دشمنان امام خیلی خیلی زیاد بودند و بالاخره امام را به شهادت رساندند. بچه ها بعد از امام حسین خیلی ناراحتی و سختی تحمل کردند. اما همیشه بچه های خوب و مهربانی باقی ماندند. https://eitaa.com/primaryschool
داستان حضرت علی اصغر حضرت علی اصغر علیه السلام کوچکترین فرزند امام حسین (ع) بود. در زمان جنگ امام حسین (ع) با دشمنان اسلام در سرزمین کربلا، این کودک شیرخوار تنها شش ماه داشت. روز دهم محرم که روز عاشورا نامیده می شود، همه اعضای کاروان امام حسین علیه السلام به دلیل کم آبی دچار تشنگی بسیار شدیدی شده بودند. حضرت علی اصغر علیه السلام طفل شیرخواره بود از تشنگی بسیار بی تابی می کرد. امام حسین علیه السلام در آن هنگام نوزاد کوچک خود رو برداشته و به میدان جنگ برد. سپس او را را میان دو دستان خود گرفت و خطاب به دشمنان فریاد زد: آیا نمی بینید که این کودک شیرخوار چگونه از تشنگی بی تاب است؟ اگر به من رحم نمی کنید لااقل به این کودک رحم کنید. اما سپاهیان دشمن که افرادی خونخوار و سنگ دل بودند به سخنان امام توجهی نکردند. یکی از آن دشمنان به نام عمر سعد گفت که ما برای جنگیدن با بچه ها نیامده ایم. سپس به یکی از یاران خود به نام حرمله دستور داد که به طرف علی اصغر علیه السلام تیر اندازی کند. حرمله 3 تیر را به سمت کودک معصوم امام حسین (ع) پرتاب کرد و و گلوی او را دریده و او را به شهادت رساند. https://eitaa.com/primaryschool
در شب هایی که برای عزاداری به هیئت ها و تکیه ها می روید ،بچه های کوچک می توانند با رنگ آمیزی این طرح حسابی سرگرم شوند😉 https://eitaa.com/primaryschool
داستان حضرت علی اصغر حضرت علی اصغر علیه السلام کوچکترین فرزند امام حسین (ع) بود. در زمان جنگ امام حسین (ع) با دشمنان اسلام در سرزمین کربلا، این کودک شیرخوار تنها شش ماه داشت. روز دهم محرم که روز عاشورا نامیده می شود، همه اعضای کاروان امام حسین علیه السلام به دلیل کم آبی دچار تشنگی بسیار شدیدی شده بودند. حضرت علی اصغر علیه السلام طفل شیرخواره بود از تشنگی بسیار بی تابی می کرد. امام حسین علیه السلام در آن هنگام نوزاد کوچک خود رو برداشته و به میدان جنگ برد. سپس او را را میان دو دستان خود گرفت و خطاب به دشمنان فریاد زد: آیا نمی بینید که این کودک شیرخوار چگونه از تشنگی بی تاب است؟ اگر به من رحم نمی کنید لااقل به این کودک رحم کنید. اما سپاهیان دشمن که افرادی خونخوار و سنگ دل بودند به سخنان امام توجهی نکردند. یکی از آن دشمنان به نام عمر سعد گفت که ما برای جنگیدن با بچه ها نیامده ایم. سپس به یکی از یاران خود به نام حرمله دستور داد که به طرف علی اصغر علیه السلام تیر اندازی کند. حرمله 3 تیر را به سمت کودک معصوم امام حسین (ع) پرتاب کرد و و گلوی او را دریده و او را به شهادت رساند. https://eitaa.com/primaryschool
Husayn-07.mp3
1.63M
امام حسین عزاداری بچه ها رو بیشتر دوست داره،اخه خودشم بچه ی کوچکش در کربلا بوده😭😥 https://eitaa.com/primaryschool
🔴برای دسترسی به👈 مطالب مورد نظر فقط کافیست روی هر کدام ضربه بزنید👇👇👇 و برای دسترسی به نمونه سوالات آموزشی و فیلم های آموزشی ریاضی پایه اول تا پنجم دبستان فقط کافیست روی موارد زیر ضربه بزنید👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/primaryschool