eitaa logo
🌹حس زیبا🌹
19.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
890 ویدیو
1.9هزار فایل
╰⊱♥⊱╮ღ꧁ به نام خالق هستی ꧂ღ╭⊱♥≺ 🧡 سلام دوستم.به کانال حس زیبا،خوش آمدی🧡 اینجا پروفایل هایی بهت میدم که همه دوستات انگشت به دهن بمونن😍🤗 🔴تبلیغات ارزان🔴 👈🏻 @tabziba
مشاهده در ایتا
دانلود
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─ اسم تو ... ♡ احساس من را به اوج می‌رساند و زیباترین سمفونی عشق را می نوازم در صدا زدنت ؛ تا چشمانت که دو قطعه الماس است بدرخشد و من به خلقت ناب خدا احسن الخالقین بگویم که تو را زیباترین خالق یاس در دل من کاشت💞🦋💋 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─ چنــان دلتنــگــم ... که با رفتـن تـــو به زنجیر کشیده شدم... در کوچه باغ خاطره ها💞🦋💋 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 🎼 عکسای آخر💖 ●━━━━━━───────⇆ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ㅤ درده وقتی که هیچکی درد قلبتو ندونه❤️ ☞🎵🎶 @proziba 🎶🎵☜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸💜🌱🌈 ❤🍂💋 🌺🦋 بعد از تأخیری چند دقیقه ای آهسته گفت: آرزو میکنم بتونی دوباره عاشق شی! خوشحالی ام را میخواست خوشبختی ام را. اشک بود که توی چشمهایم حلقه میزد و نتوانستم قربان صدقه اش نروم -می شه من فدات شم؟ با جدیت گفت: ---نه، نمیشه! بعد بلافاصله پرسید: ---خوبی؟ عموم خوبه؟ خندیدم: -خوبم ,خوبه ,خوبیم نگذاشتم حرفی در جوابم بزند و اینبار من بودم که میگفتم: -تو خوبی؟ دیروز اون گلو که زدی ،یعنی به معنای واقعی کلمه می درخشیدی اصلاً میمیک صورتت موقع خوشحالی کردن دیوونه کننده بود دومرتبه خندید: ---جیغ زدی؟ -چی؟ ---گلو که زدم پا شدی جیغ زدی؟ دستم را مقابل دهانم گرفتم - انقد ضایع ست؟ ---قابل تصوره حتى خنده ام گرفته بود: -سر تمرینی؟ ---فعلاً توو استراحتم. -پس فردا بازم بازی داری ---اوهوم. -امیدوارم مثل دیروز بدرخشی که مطمئنم میدرخشی. محکم و با تأکید گفت: ---ان شاء الله ! ذوق زده تکرار کردم: -ان شاء الله چند لحظه ای مکث کرد و بعد بلند پرسید: ---کاری با من نداری؟ -چرا داشتم. با این که من را نمیدید لبانم را آویزان کردم -برام کادوی تولد نمیخری؟ ---چی بخرم؟ با سؤالی که پرسید حیران و حیرت زده شدم -یعنی اگه بگم، میخری؟ •••••❥•Jσιη👇🏻🐼🍓 💟 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─ تو چی داری تو چشات💞 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─ مینویسی مرا واژه به واژه میخوانم تو را دیوان به دیوان مینوسی ام ذوب میشوم میخوانمت آتش میگیرم و این یعنی تعادل یعنی تو یعنی عشق♥️🦋💋 ‌‌‌ •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─ تمام فانوس های جهان راهم که روشن کنی شب،شب است... آدم دلش که روشن باشد تمام شبهای تاریک را هم طاقت می آورد...❤️ شبت بخیر نفسم💞🦋💋 ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌ •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─ ‏وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا(مریم۶۴) و پروردگارت هیچ‌گاه فراموش‌كار نبوده است. ❞آن سوی دلتنگی‌ها همیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه‌ی نداشتن‌هاست✨🌚 شبتون بهشت✨🌚 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─ صبح من با تو بخیر است عزیزم برخیز ڪه جھان بی رخ ماهت بہ خدا زندان است صبحت بخیر زندگیم❤️🦋💋 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─ چیزهای خوب این دنیا بی پـایان است همه کاری که باید انجام دهی این است که به خودت جـرات کشف کردن آنها را بدهی و روزت را با یک لبخند شروع کنی جمعه‌تون بخیر 💞🦋💋 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─ و دلبــــرے دارم... بویِ تَنش خُوشبوتَرین رایِحهِ نابِ هر روزِ این دل است ...💞🦋💋  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 🎼 گردنبند💖 ●━━━━━━───────⇆ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ㅤ راه این گلومو‌میبندی کل وقتایی که میخندی❤️ ☞🎵🎶 @proziba 🎶🎵☜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸💜🌱🌈 ❤🍂💋 🌺🦋 ---آره. چشم هایم وق زده شدند: -هرچی بگم میخری؟ ---دارم میگم میخرم دیگه. -واقعاً میخری؟ ---واقعاً میخرم موهای گوجه ای ام را به بازی گرفتم و پا روی پا انداختم: -خیلی خب پس برام یه خونه ی مبله بخر! میخری؟ -خونه ی مبله میخوای چیکار؟ تو خودت داری توو کاخ زندگی می کنی! من از عمد این حرفها را میزدم تا فقط جوابش را بشنوم -خب شاید نشه شاید دووم نیارم میفهمی؟ بخوام از عموت جدا بشم بخوام از پیشش برم اون وقت چی؟ هوم؟ اون وقت چیکار کنم؟ با لحنی که شوخ طبعی در آن هویدا و ملموس بود، گفت: ---اون وقت بیا پیش من !اصلا نگران نباش بدجنس نیستم توو خونه م رات میدم یک جوری شدم بی جنبه بودم دیگر به نفعم بود که بحث را تغییر بدهم -من عاشق نبات و آب نباتم! بی چک و چانه تأییدم کرد ---اکی میخرم برات با تلفیقی از حرص و علاقه گفتم: -اوووف خیلی دوست دارم ---روز توام بخیر خوش بگذره بهت خدا نگهدار من را پیچاند و تماس را قطع کرد. گوشی را از پیش گوشم پایین آوردم دلگیر نشدم. اتفاقاً حالم خیلی هم خوب بود حرف زدن با او به قدری سرحالم آورده بود که زحمت کشیدم نیشم را ببندم از پله ها پایین رفتم گوشی را دوباره روی کنسول گذاشتم غزل همین که من را دید بلند و با لحن طلب کارانه ای پرسید: ----کی بود؟ خونم جوشید. داشت شورش را در میآورد. همزمان که جلوترمی رفتم ابرو بالا انداختم -باید بهت جواب پس بدم؟ ماتش برد. لال شد. رو به فرح خانم که بیکار بود گفتم: - فرح خانم زحمت میکشی کیکمو بیاری؟ ××چشم عزیزم .کیک توو یخچاله الان میآرم بغل دست اردشیر نشستم دستش را دور شانه چپم انداخت حتی به واکنش هلنا هم اهمیتی ندادم توقع نداشت اینگونه با غزل حرف بزنم. فرح خانم با کیک تولدم از راه رسید کیک ساده ی مربعی شکلم .کیکم را روی میز مقابلم گذاشت که گفتم: -دستت درد نکنه فرح خانم. لبخند پهنی زد و مشغول روشن کردن شمع ها شد ××خواهش میکنم عزیزم اردشیر شقیقه ام را بوسید --تولدت مبارکمون باشه خانمم قربونت برم -مرسی عزیزم. همین که روی کیک خم شدم تا شمعها را فوت کنم ،هلنا متذکر شد: +++آجی اول آرزو کن! •••••❥•Jσιη👇🏻🐼🍓 💟 @proziba
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─ هیشکی فکر حالم نیست💞 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─ دلبر بیا یه قولی بهم بدیم وقتی میخندی من پیشت باشم باهم بخندیم وقتی ناراحتی من پیشت باشم آرومت کنم وقتی خسته ای من پیشت باشم سرحالت کنم وقتی ناامیدی من پیشت باشم امیدوارت کنم وقتی ترسیدی من پیشت باشم بغلت کنم فقط من باشم و تو قبولِ؟؟💞🦋💋 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸💜🌱🌈 ❤🍂💋 🌺🦋 * 💌داستان واقعیِ 💟 ‍ ‍ 💕 با من بمـــــان 💕* این زمان، بہ سرعت گذشت با همہ فراز و نشیب هاش دعواها و غر زدن هاے من آرامش و محبت امیرحسین زودتر از چیزے ڪه فڪر مے ڪردم؛ این یڪ سال هم گذشت و امیرحسین فارغ التحصیل شد . اصلا خوشحال نبودم با هم رفتیم بیرون دلم طاقت نداشت گفتم: امیرحسین، زمان ازدواج ما داره تموم میشہ اما من دلم مے خواد تو اینجا بمونے و با هم زندگے مون رو ادامہ بدیم چند لحظہ بهم نگاه کرد و یہ بستہ رو گذاشت جلوم گفت: دقیقا منم همین رو مے خوام. بیا با هم بریم ایران. پریدم توے حرفش در حالے ڪه اشڪم بند نمے اومد بهش گفتم: امیر حسین، تو یہ نابغہ ای اینجا دارن برات خودڪشے مے ڪنن پدر منم اینجا قدرت زیادے داره. مے تونہ برات یہ ڪار عالے پیدا ڪنہ. مے تونہ ڪارے ڪنہ ڪه خوشبخت ترین مرد اینجا بشے چشم هاش پر از اشڪ بود این همہ راه رو نیومده بود ڪه بمونہ خیلے اصرار ڪرد بہ اسم خودش و من بلیط گرفتہ بود . روز پرواز خیلے توے فرودگاه منتظرم بود چشمش اطراف مے دوید منم از دور فقط نگاهش مے ڪردم من توے یہ قصر بزرگ شده بودم با ثروتے زندگے ڪرده بودم ڪه هرگز نگران هیچ چیز نبودم صبحانہ ام رو توے تختم مے خوردم خدمتڪار شخصے داشتم و نمے تونستم این همہ راه برم توے یہ ڪشور دیگہ ڪه ڪشور من نبود نہ زبان شون رو بلد بودم و نہ جایگاه و موقعیت و ثروتے داشتم. نه مردمش رو مے شناختم توے خونه اے ڪه یڪ هزارم خونہ من هم نبود فڪر چنین زندگے اے هم برام وحشتناڪ بود هواپیما پرید و من قدرتے براے ڪنترل اشڪ هام نداشتم ... * •••••❥•Jσιη👇🏻🐼🍓 💟 @proziba
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─ ❤️به قلبم بتاب ❤️تا وسعت آسمان قلبم ❤️فقط با تابش تو ❤️روشن شود ...‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‎‌‌‌‌ •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 🎼 تو نباشی❤️‍🔥 ●━━━━━━───────⇆ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ㅤ نمیخوام به لحظه دور شی ازم❤️ ☞🎵🎶 @proziba 🎶🎵☜