فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن غدیر خم مخصوص کودکان و نوجوانان 🙏❤
عید غدیر مبارک💚💚
#عید_غدیر
#پروانه_های_غدیری #فقط_به_عشق_علی
@pvsqadiri
فرا رسیدن ایام ماه محرم را خدمت همه پروانه های عزیزم تسلیت عرض میکنیم🖤🏴🦋
قصه دختری به نام رقیه✨
دختر کوچولوی👧🏻مسیحی بخاطر بیماری اش خیلی ناراحته!😔 او توان راه رفتن نداره و می گن که فلج شده! مادر🧕دختر کوچولو همه ی تلاشش رو کرد تا دخترش خوب بشه! اما دکترهای👨🏻⚕️ لبنانی دیگه نمی تونن براش کاری انجام بدن.
مادر دخترکوچولو👧🏻، اون رو از لبنان به سوریه می بره تا دکتری پیدا بشه که بتونه دخترش رو خوب بکنه.
اون ها ساکن شهر شام می شن. و خونه ای نزدیک حرم حضرت رقیه✨کرایه می کنند.
تا اینکه روز عاشورا💥 فرا می رسه... مادر🧕 دختر کوچولو دید مردم دسته دسته دارن به طرف حرم حضرت رقیه✨می رن
از مردم پرسید: اینجا چه خبره؟ مردم گفتند: اینجا حرم🕌دختر✨امام حسین☀️ هست.
او هم دختر مریضش👧🏻 رو در منزل تنها گذاشت و در اتاق را بست و به حرم 🕌حضرت رقیه رفت، آنجا متوسل🤲 به حضرت رقیه✨ شد و گریه😭کرد، به حدی که غش کرد و بیهوش😑 افتاد.
در آن حال کسی به او گفت: بلند شو به منزل🏠 برو! دخترت👧🏻 تنهاست و خدا او را شفا داده . مادر🧕بلند شد و به طرف منزل حرکت کرد . وقتی به منزل رسید، دید دخترش👧🏻 داره بازی😃میکنه. مادر به دخترش گفت : دخترم چطوری حالت خوب شده؟ 😃دختر کوچولو 👧🏻گفت: وقتی شما رفتید، دختری به نام ✨«رقیه»✨وارد اتاق شد و به من گفت: بلند شو با هم بازی🎾 کنیم، اون دختر به من گفت: بگو بسم الله الرحمن الرحیم🗣 تا بتونی بلند بشی و بعد دستم✋رو گرفت.
من بلند شدم و ناگهان متوجه شدم که تمام بدنم سالمه!!😍
او داشت با من صحبت می کرد☺️که شما به منزل🏠 رسیدید و او گفت: مادرت🧕 آمد.
مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر✨امام حسین☀️ مسلمان شد.
#قصه
#محرم
#رقیه
@pvsqad
#قصه مردی🧔🏻از شام
روزی شخصی که خانه اش در شام بود،به مدینه🌴 آمد و چشمش به مردی افتاد که در کناری نشسته بود.توجّه اش🧐جلب شد و از اطرافیان پرسید : این مرد کیست ؟گفتند حسین بن علی🌟علیه السلام است
در شهر شام کسانی بر مردم حکومت🤴می کردند که دشمن😡امامان☀️☀️ بودند.آن ها آن قدر درباره اهل بیت حرف های نادرست🤬زده بودند که باعث شده بود مردم شام نظر خوبی درباره امامان نداشته باشند و از آن ها کینه😠 به دل بگیرند . به همین خاطر،مرد شامی تا نام امام حسین🌟را شنید،خشمگین شد و شروع کرد به بد و بیراه😡گفتن
اما امام حسین🌟 ساکت بودند و چیزی نمی گفتند .انقدر سکوت کردند تا ناسزاگویی ها تمام شد
امام حسین بدون این که ناراحت و خشمگین شوند😌،با نگاهی پر از مهر،به او سلام✋کردند؛سپس چند آیه از قرآن📖را که درباره خوش اخلاقی🥰و بخشش🌺و گذشت🤝بود ، قرائت کردند و به او فرمودند :" ما برای هر نوع خدمت و کمکی به تو آما ده ایم.بعد هم از او پرسیدند :آیا تو اهل شام هستی؟
مرد گفت : بله
امام فرمودند :تو در شهر ما غریبی . اگر به چیزی احتیاج داری🍪🥃حاضریم کمکت کنیم
حاضریم در خانه🏠 خود از تو پذیرایی کنیم،به تو لباس👕 و پول💰بدهیم
مرد شامی که فکر نمی کرد بعد از گفتن آن همه حرف زشت و ناسزا ، امام حسین با گذشت و بخشش و محبت🥰با او رفتار کنند ، حالش دگرگون😓 شد و با پشیمانی از رفتار نادرست خود گفت:آرزو داشتم زمین شکافته می شدو من در آن فرو می رفتم 😭و این چنین گستاخی و بی ادبی نمی کردم.
تا این ساعت برای من در همه زمین🌍کسی از حسین🌟 و پدرش💚بدتر نبود و از این لحظه برعکس،نزد من کسی از او و پدرش محبوب تر😘نیست.#محرم #حسینی_ام @pvsqadiri
به هر کجا پا می ذاری ------ صدای یا حسین✋ میاد
به گوش دل از آسمون☝️ ------- نوای یا حسین✋ میاد
یه عده ی👦🏼👴👨🏻🦱 زیادی با ------ سینه و زنجیر زدنا
مرد👱♂️و زن🧕و پیر👨🏻🦳و جوون ------ شعار یا حسین✋ می دن
با سوز دل😔 ، اشک روون😭------ شعار یا حسین✋می دن
فقط نه اهل این جهان🌏 ------ حسین حسین حسین✋ می گن
فرشته های💫 آسمون ------ حسین حسین حسین✋ می گن
دسته های عزا🏴که ------- از محله می کنن عبور
کوچه ها رو صفا می دن ------ محله می شه غرق نور✨
#شعر
#محرم
@pvsqadiri
قصه
شهادت خورشید☀️
کاروان امام حسین (ع) به کربلا💥 رسید. شترها🐫🐫🐪زانو زدند و بارهایشان را خالی کردند. بچه ها👧🏻👶 از روی شترها و اسب ها پیاده شدند. بزرگترها خیمه ها⛺️⛺️ را برپا کردند. بچه ها خیلی خوشحال😀 شدند. امشب می توانستند توی خانه های چادری بخوابند. آن طرف تر یک رودخانه ی🌊 پر از آب بود.
بچه ها عاشق آب💦بودند و دوست داشتند مثل بزرگترها مشک هایشان را پر از آب کنند. مشک ها از رود فرات پر از آب شدند. بچه ها در دشتی بزرگ در کنار رودخانه فرات🌊 مشغول بازی شدند. کربلا زیبا و پر از هیاهو🥰 شد.
اما آن طرف تر… آن طرف تر سپاهی بزرگ روبروی امام☀️ قرار گرفته بود. سپاهی که هیچ کدام از آدم هایش👹خوب نبودند. سپاهی که پر از مردهای بدجنس👹 و عصبانی😡 بود. اما امام حسین☀️ از هیچ کس نمی ترسید✊. او قوی ترین💪 و شجاع ترین✊ انسان روی زمین🌏 بود. بچه ها👶👧🏻🧒🏻نزدیک امام حسین☀️ بازی می کردند و امام☀️مواظب بچه ها بود. تا اینکه بالاخره روز دهم محرم⚔️رسید.
روز دهم محرم⚔️امام حسین☀️از بچه ها خداحافظی👋کرد و به جبهه⚔️جنگ رفت. امام حسین☀️ با شجاعت و قدرت💪زیادی با آن سپاه بدجنس👹👹 جنگید. خیلی از دشمنان سنگدلش را کشت😃. اما دشمنان👹 امام خیلی خیلی زیاد بودند و بالاخره امام☀️را به شهادت🥀 رساندند. بچه ها بعد از امام حسین☀️خیلی ناراحتی🥺 و سختی😭تحمل کردند. اما همیشه بچه های خوب و مهربانی باقی ماندند👌
#قصه
#محرم
#امام_حسین
@pvsqadiri
خیلی ها میشناسنش وقتی که اسم اون میاد🖤
غم تو دلاشون میشینه دوستش دارن خیلی زیاد🖤
وقتی کسی تشنه میشه وقتی کسی آب میخواد🖤
وقتی که سیراب میشه فقط یه اسم یادش میاد🖤
بهش میگن امام حسین امام خوب و مهربون🖤
امامی که بچه هاشو هدیه داده به آسمون🖤
کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیم🖤
تو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم🖤
امامی که گفته روی حق کسی پا نذارید🖤
رفیق نیمه راه نشیم هیچ کسو تنها نذاریم🖤
وقتی شنیدم که امام واسه خدا جونشو داد🖤
بدجوری عاشقش شدم چطور بگم خیلی زیاد🖤
شاعر : امیر پیرنهان
#محرم
#امام_حسین
@pvsqadiri
فرا رسیدن ایام تاسوعای حسینی را خدمت شما تسلیت عرض میکنیم🖤🖤
التماس دعا از همه عزیزان🏴🏴
قصه
بهترین عموی دنیا🌏_بخش اول
عمو سعید🧔🏻 من یک ورزشکار قوی💪 است. من او را خیلی دوست😍 دارم. یک روز به او گفتم تو بهترین عموی دنیا هستی😘. عمو سعید کمی فکر کرد🤔و گفت :نه❗️من بهترین عموی دنیا نیستم ولی بهترین عموی دنیا🌏را می شناسم👌
گفتم خوب او کیست؟🧐
عمو سعید گفت بهترین عموی دنیا🌏حضرت عباس🌙است.
گفتم چرا او بهترین عموی دنیاست🌏⁉️
عمو سعید🧔🏻گفت: خوب قضیه اش مفصّل است.
گفتم مفصّل باشد خواهش می کنم برایم تعریف کنید🥺
عمو سعید🧔🏻 گفت: در کربلا💥، کاروان امام حسین☀️به وسیله دشمنان👹 محاصره شده بود. دشمنان سنگدل☠️ نمی گذاشتند که امام☀️ و یارانش از آب رودخانه ی🌊 فرات استفاده کنند. قحطی آب💧، خیلی زود همه ی اهل حرم را تشنه😔 کرد. بیشتر از همه، بچه ها👶👧🏻👦تشنه😩 شده بودند. اما بچه های امام حسین☀️ می دانستند که عموی🌙شجاعشان می تواند از میان محاصره کنندگان👹 عبور کند و برایشان آب💦بیاورد. چون عموی🌙 آنها یک فرمانده ی بسیار قدرتمند💪 و یک شمشیر زن🗡ماهر بود. ادامه دارد...
#محرم
#تاسوعا
#حضرت_عباس
@pvsqadiri
بهترین عموی دنیا🌏_بخش دوم
... وقتی تشنگی😫 شدید شد، حضرت عباس🌙 به دستور امام حسین☀️، همراه 20 نفر دیگر به سمت گوشه ای از رودخانه ی فرات حمله کرد. او با شجاعت و مهارت زیادی مشغول جنگیدن با سربازان یزید👿 شد و حواس شان را پرت کرد تا دوستانش بتوانند مَشک ها را پر از آب💦 کنند.
مَشک ها که پر شد همگی توانستند از دست سربازهای یزید فرار کنند و آب را برای اهل حرم👦🧕👶👧🏻بیاورند.
بچه هایی که جلوی خیمه ها ایستاده بودند دیدند👁👁 عمو🌙 در حالیکه مشک آب روی دوشش گرفته ،به سمت آنها می آید🐎.
بچه ها از پیروزی عمو🌙 خوشحال😃 شدند. من از حرف های عمو سعید🧔🏻 خوشم آمد و ذوق😍 کردم اما عمو سعید با ناراحتی😔 گفت: روز عاشورا💥 اتفاق دیگری افتاد.آن روز این عموی🌙 مهربان دیگر نتوانست بچه ها را خوشحال کند😢
او با مشک آب💦 به سمت رودخانه🌊رفت اما بعضی از سربازان، پشت درخت ها🌴🌴پنهان شده👀بودند و از پشت سر و از پهلو ،به او حمله⚔️ کردند و او را تیرباران🏹 کردند😨. عمو عباس🌙 با وجود اینکه از دست هایش خون می ریخت، مشک آب را به دندانش گرفته بود و سعی می کرد هر طوری شده مشک آب💦 را به خیمه ها⛺️⛺️برساند. اما دشمنان👹، او را محاصره کردند و مشک اش را پاره کردند و خودش را هم به شهادت🥀 رساندند. عمو سعید🧔🏻، آخر قصه📗را در حالی برایم تعریف کرد که اشک می ریخت😭
من هم آن روز برای بهترین عموی🌙 دنیا🌏 گریه کردم😭
شما را دعوت می کنیم به دیدن 🎞انیمیشن «سقّا»، تا دقایقی دیگر...
#محرم
#تاسوعا
#حضرت_عباس
@pvsqadiri
قصه
شهادت خورشید☀️
کاروان امام حسین (ع) به کربلا💥 رسید. شترها🐫🐫🐪زانو زدند و بارهایشان را خالی کردند. بچه ها👧🏻👶 از روی شترها و اسب ها پیاده شدند. بزرگترها خیمه ها⛺️⛺️ را برپا کردند. بچه ها خیلی خوشحال😀 شدند. امشب می توانستند توی خانه های چادری بخوابند. آن طرف تر یک رودخانه ی🌊 پر از آب بود.
بچه ها عاشق آب💦بودند و دوست داشتند مثل بزرگترها مشک هایشان را پر از آب کنند. مشک ها از رود فرات پر از آب شدند. بچه ها در دشتی بزرگ در کنار رودخانه فرات🌊 مشغول بازی شدند. کربلا زیبا و پر از هیاهو🥰 شد.
اما آن طرف تر… آن طرف تر سپاهی بزرگ روبروی امام☀️ قرار گرفته بود. سپاهی که هیچ کدام از آدم هایش👹خوب نبودند. سپاهی که پر از مردهای بدجنس👹 و عصبانی😡 بود. اما امام حسین☀️ از هیچ کس نمی ترسید✊. او قوی ترین💪 و شجاع ترین✊ انسان روی زمین🌏 بود. بچه ها👶👧🏻🧒🏻نزدیک امام حسین☀️ بازی می کردند و امام☀️مواظب بچه ها بود. تا اینکه بالاخره روز دهم محرم⚔️رسید.
روز دهم محرم⚔️امام حسین☀️از بچه ها خداحافظی👋کرد و به جبهه⚔️جنگ رفت. امام حسین☀️ با شجاعت و قدرت💪زیادی با آن سپاه بدجنس👹👹 جنگید. خیلی از دشمنان سنگدلش را کشت😃. اما دشمنان👹 امام خیلی خیلی زیاد بودند و بالاخره امام☀️را به شهادت🥀 رساندند. بچه ها بعد از امام حسین☀️خیلی ناراحتی🥺 و سختی😭تحمل کردند. اما همیشه بچه های خوب و مهربانی باقی ماندند👌
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین
@pvsqadiri