eitaa logo
قبسات
191 دنبال‌کننده
56 عکس
18 ویدیو
5 فایل
إنِّي آنَسْتُ نَارًا لعَلِّی آتِیکُم منْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَی النَّارِ هُدًی. طه/10 🖊️ ادمین Hossein122 🆔https://eitaa.com/qabasat110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟تفسیر (۳)🌟 ⁉️علت شروع هر سوره با و اما اينكه اين نام شريف بر سر هر سوره تكرار شده، نخست بايد دانست كه خداى سبحان را در كلام مجيدش چند جا آورده، از آن جمله فرموده:(فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ )و فرموده:(فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ) و فرموده:(إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ)و فرموده:(سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها). از اين آيات مى‌فهميم كه هر يك از اين سوره‌ها طائفه‌اى از كلام خدا است، كه براى خود و جداگانه، دارند كه نه در ميان ابعاض يك سوره هست، و نه ميان سوره‌اى و سوره‌اى ديگر. و نيز از اينجا مى‌فهميم كه و كه از هر سوره بدست مى‌آيد است، و هر سوره‌اى غرضى خاص و معناى مخصوصى را ايفاء مى‌كند، غرضى را كه تا سوره تمام نشود آن غرض نيز تمام نمى‌شود. 🔸و بنا بر اين جمله (بسم اللَّه) در هر يك از سوره‌ها راجع به آن است كه در خصوص آن سوره تعقيب شده است. 🔵غرض از چیست؟؟ بسم اللَّه در سوره حمد راجع به غرضى است كه در خصوص اين سوره هست و از خصوص اين سوره بدست مى‌آيد، و آن است، اما نه تنها به زبان، بلكه به وسیله ، و نشان دادن عبادت و كمك خواهى و درخواست ؛ پس كلامى است كه خدا به نيابت از طرف بندگان خود گفته، تا در مقام اظهار عبوديت را به بندگان خود بياموزد. و اظهار عبوديت از بنده خدا همان عملى است كه مى‌كند، و قبل از انجامش بسم اللَّه مى‌گويد، و امر ذى بال و مهم همين كارى است كه اقدام بر آن كرده، پس ابتدا به نام خداى سبحان هم راجع به او است، و معنايش اين است: خدايا من به نام تو عبوديت را براى تو آغاز مى‌كنم. ✳️معنای (باء) در 1⃣احتمال اول: متعلق باء در بسم اللَّه سوره حمد است.در حقيقت مى‌خواهيم در ، و گفتگوى با خدا را به حد كمال برسانيم، و بگوئيم پروردگارا حمد تو را با نام تو آغاز مى‌كنم، تا اين عملم نشانه و مارك تو را داشته باشد، و خالص براى تو باشد. 2⃣احتمال دوم:ممكن هم هست همانطور كه قبلا گفتيم متعلق آن باشد، و معنايش اين باشد: كه خدايا من خواندن سوره و يا قرآن را با نام تو آغاز مى‌كنم. 3⃣احتمال سوم:بعضى هم گفته‌اند: (باء) است. و لكن معنى ابتداء مناسب‌تر است، براى اينكه در خود سوره، مسئله استعانت صريحا آمده، و فرمود:(إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ) و ديگر حاجت به آن نبود كه در بسم اللَّه نيز آن را بياورد. 🆔 @qabasat110
🔅تفسیر (۸)🔅 💢آیه دوم: الحمدلله رب العالمین 🔵عدم امکان حمد حقیقی خداوند از سوى ديگر ظاهر سياق و به قرينه كه در جمله:إِيَّاكَ نَعْبُدُ ...، بكار رفته، و ناگهان خداى سبحان مخاطب بندگان قرار گرفته، چنين دلالت دارد كه سوره مورد بحث ، به اين معنا كه خداى تعالى در اين سوره به بنده خود مى‌دهد كه چگونه حمدش گويد، و چگونه سزاوار است را در مقامى كه مى‌خواهد اظهار عبوديت كند، رعايت نمايد، و اين ظاهر را، جمله‌(الْحَمْدُ لِلَّهِ) نيز تاييد ميكند. ✅دلیل: براى اينكه حمد، توصيف است و خداى سبحان خود را از توصيف واصفان و بندگانش منزه دانسته. و فرموده: (حمد مخصوص مخلَصین است.) سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ، إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ‌.(خدا منزه است از آنچه توصيفش مى‌كنند، مگر بندگان مخلص او) و در كلام مجيدش هيچ جا اين اطلاق را مقيد نكرده، و هيچ جا عبارتى نياورده كه حكايت كند حمد خدا را از غير خدا. بجز عده‌اى از ، كه از آنان حكايت كرده كه حمد خدا گفته‌اند: 🔹در خطابش به نوح ع فرموده:{(فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ‌}، (پس بگو حمد آن خدايى را كه ما را از قوم ستمكار نجات داد) 🔹 و از ابراهيم حكايت كرده كه گفت: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ‌ (سپاس خدايى را كه در سر پيرى اسماعيل و اسحاق را بمن داد) 🔹و در چند جا از كلامش به رسول گراميش محمد (ص) فرموده: وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ‌ (بگو الحمد للَّه). 🔹و از داود و سليمان ع حكايت كرده كه:وَ قالا الْحَمْدُ لِلَّهِ‌(گفتند: الحمد للَّه) 🔹و از اهل بهشت يعنى پاك‌دلانى كه از كينه درونى، و كلام بيهوده، و فسادانگيز پاكند، نقل كرده كه آخرين كلامشان حمد خدا است، و فرموده:وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ. 🔶علت مقارنت و و اما غير اين موارد هر چند خداى تعالى را از بسيارى مخلوقات خود حكايت كرده، و بلكه آن را به همه مخلوقاتش نسبت داده: 🔸 و فرموده:وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ 🔸و نيز فرموده: وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ 🔸 و نيز فرموده:وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ‌، (هيچ چيز نيست مگر آنكه خدا را با حمدش تسبيح مى‌گويد). الا اينكه وقتی دقت مى‌كنيد همه جا خود را از حمد حامدان، مگر آن عده كه گفتيم، منزه مي دارد وهر جا سخن از حمد حامدان كرده، ايشان را با جفت كرده، و بلكه تسبيح را اصل در حكايت قرار داده، و حمد را با آن ذكر كرده است. ⁉️خواهى پرسيد چرا خدا منزه از حمد حامدان است؟ و چرا نخست تسبيح را از ايشان حكايت كرده؟ 🔸(صغری):مى‌گوييم براى اينكه غير خداى تعالى هيچ موجودى به او، و به و احاطه ندارد، هم چنان كه به جميل و كه جمال افعالش ناشى از جمال آن صفات و اسماء است، احاطه ندارد، هم چنان كه خودش فرموده:وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً، (احاطه علمى به او ندارند). 🔸(کبری):بنا بر اين، به هر وضعى كه او را بستايد، به همان مقدار به او و صفاتش يافته است و او را به حدود آن صفات دانسته، و به آن تقدير اندازه گيرى كرده، و حال آنكه تعالى محدود به يچ حدى نيست، نه خودش، و نه صفات، و اسمائش، و نه جمال و كمال افعالش. 🔷(نتیجه):پس اگر بخواهيم او را ستايش صحيح و بى اشكال كرده باشيم، بايد قبلا او را از تحديد و تقدير خود كنيم، و اعلام بداريم كه پروردگارا! تو منزه از آنى كه به تحديد و تقدير فهم ما محدود شوى، هم چنان كه خودش در اين باره فرموده:إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌، (خدا مى‌داند و شما نمى‌دانيد). ✳️اما از بندگان او كه گفتيم: حمد آنان را در قرآن حكايت كرده، آنان حمد خود را ، و وصف خود را وصف او قرار داده‌اند، براى اينكه خداوند ايشان را براى خود كرده. 🔵پس روشن شد آنچه كه اقتضاء دارد، اين است كه بنده خدا، پروردگار خود را به همان ثنائى ثنا گويد كه خود خدا، خود را به آن ستوده و از آن تجاوز نكند. 🔶هم چنان كه در حديث مورد اتفاق شيعه و سنى از رسول خدا (ص) رسيده كه در ثناى خود مى‌گفت: (لا احصى ثناء عليك، انت كما اثنيت على نفسك) پروردگارا من ثناء تو را نمى‌توانم بشمارم، و بگويم، تو آن طورى كه بر خود ثنا كرده‌اى. ✴️علت شروع با پس اينكه در آغاز سوره مورد بحث فرمود:{(الْحَمْدُ لِلَّهِ)} به این علت است که ادب عبوديت را مى‌آموزد، و تعليم مى‌دهد كه بنده او لايق آن نبود او را حمد گويد، و اکنون كه حمد مى‌گويد، به تعليم و اجازه خود او است و او دستور داده كه بنده‌اش بگويد. 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 @qabasat110
🔆 تفسیر (۱۳)🔆 💢 بحث_فلسفى ✴️بيان عقلى اينكه ثناء_و_حمدى به منتهى مى‌شود. (کبری)برهانهاى عقلى قائم است بر اينكه در ذاتش و در تمامى شئونش همه به خاطر و بوسيله است. (صغری)و هر كمالى كه دارد سايه‌ايست از هستى علتش. (نتیجه)پس اگر براى حسن و جمال، حقيقتى در وجود باشد، كمال آن، و استقلالش از آن متعالى است، براى اينكه او است علتى كه تمامى به او منتهى مى‌شوند. ✅و ثنا و حمد عبارت از اين است كه موجود با وجود خودش كمال موجود ديگرى را نشان دهد، البته موجود ديگرى كه همان علت او است، و چون تمامى كمالها از تمامى موجودات به تعالى منتهى مى‌شود، پس هر و هم به او مى‌شود، و به او منتهى مى‌گردد، پس بايد گفت‌{(الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ)}. 🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶 🆔 @qabasat110