🔅تفسیر #سوره_حمد (۸)🔅
💢آیه دوم: الحمدلله رب العالمین
🔵عدم امکان حمد حقیقی خداوند
از سوى ديگر ظاهر سياق و به قرينه #التفاتى كه در جمله:إِيَّاكَ نَعْبُدُ ...، بكار رفته، و ناگهان خداى سبحان مخاطب بندگان قرار گرفته، چنين دلالت دارد كه سوره مورد بحث #كلام_بنده_خداست، به اين معنا كه خداى تعالى در اين سوره به بنده خود #ياد مىدهد كه چگونه حمدش گويد، و چگونه سزاوار است #ادب_عبوديت را در مقامى كه مىخواهد اظهار عبوديت كند، رعايت نمايد، و اين ظاهر را، جمله(الْحَمْدُ لِلَّهِ) نيز تاييد ميكند.
✅دلیل:
براى اينكه حمد، توصيف است و خداى سبحان خود را از توصيف واصفان و بندگانش منزه دانسته.
و فرموده:
(حمد مخصوص مخلَصین است.)
سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ، إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ.(خدا منزه است از آنچه توصيفش مىكنند، مگر بندگان مخلص او)
و در كلام مجيدش هيچ جا اين اطلاق را مقيد نكرده، و هيچ جا عبارتى نياورده كه حكايت كند حمد خدا را از غير خدا.
بجز عدهاى از #انبياء_مخلصش، كه از آنان حكايت كرده كه حمد خدا گفتهاند:
🔹در خطابش به نوح ع فرموده:{(فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}، (پس بگو حمد آن خدايى را كه ما را از قوم ستمكار نجات داد)
🔹 و از ابراهيم حكايت كرده كه گفت:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ (سپاس خدايى را كه در سر پيرى اسماعيل و اسحاق را بمن داد)
🔹و در چند جا از كلامش به رسول گراميش محمد (ص) فرموده: وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ (بگو الحمد للَّه).
🔹و از داود و سليمان ع حكايت كرده كه:وَ قالا الْحَمْدُ لِلَّهِ(گفتند: الحمد للَّه)
🔹و از اهل بهشت يعنى پاكدلانى كه از كينه درونى، و كلام بيهوده، و فسادانگيز پاكند، نقل كرده كه آخرين كلامشان حمد خدا است، و فرموده:وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ.
🔶علت مقارنت #تسبیح و #حمد
و اما غير اين موارد هر چند خداى تعالى #حمد را از بسيارى مخلوقات خود حكايت كرده، و بلكه آن را به همه مخلوقاتش نسبت داده:
🔸 و فرموده:وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ
🔸و نيز فرموده: وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ
🔸 و نيز فرموده:وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ، (هيچ چيز نيست مگر آنكه خدا را با حمدش تسبيح مىگويد).
الا اينكه وقتی دقت مىكنيد همه جا خود را از حمد حامدان، مگر آن عده كه گفتيم، منزه مي دارد وهر جا سخن از حمد حامدان كرده، #حمد ايشان را با #تسبيح جفت كرده، و بلكه تسبيح را اصل در حكايت قرار داده، و حمد را با آن ذكر كرده است.
⁉️خواهى پرسيد چرا خدا منزه از حمد حامدان است؟ و چرا نخست تسبيح را از ايشان حكايت كرده؟
🔸(صغری):مىگوييم براى اينكه غير خداى تعالى هيچ موجودى به #افعال_جميل او، و به #جمال و #كمال_افعالش احاطه ندارد، هم چنان كه به جميل #صفاتش و #اسماءش كه جمال افعالش ناشى از جمال آن صفات و اسماء است، احاطه ندارد، هم چنان كه خودش فرموده:وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً، (احاطه علمى به او ندارند).
🔸(کبری):بنا بر اين، #مخلوق_خدا به هر وضعى كه او را بستايد، به همان مقدار به او و صفاتش #احاطه يافته است و او را #محدود به حدود آن صفات دانسته، و به آن تقدير اندازه گيرى كرده، و حال آنكه #خداى تعالى محدود به يچ حدى نيست، نه خودش، و نه صفات، و اسمائش، و نه جمال و كمال افعالش.
🔷(نتیجه):پس اگر بخواهيم او را ستايش صحيح و بى اشكال كرده باشيم، بايد قبلا او را #منزه از تحديد و تقدير خود كنيم، و اعلام بداريم كه پروردگارا! تو منزه از آنى كه به تحديد و تقدير فهم ما محدود شوى، هم چنان كه خودش در اين باره فرموده:إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ، (خدا مىداند و شما نمىدانيد).
✳️اما #مخلصين از بندگان او كه گفتيم: حمد آنان را در قرآن حكايت كرده، آنان حمد خود را #حمد_خدا، و وصف خود را وصف او قرار دادهاند، براى اينكه خداوند ايشان را #خالص براى خود كرده.
🔵پس روشن شد آنچه كه #ادب_بندگى اقتضاء دارد، اين است كه بنده خدا، پروردگار خود را به همان ثنائى ثنا گويد كه خود خدا، خود را به آن ستوده و از آن تجاوز نكند.
🔶هم چنان كه در حديث مورد اتفاق شيعه و سنى از رسول خدا (ص) رسيده كه در ثناى خود مىگفت: (لا احصى ثناء عليك، انت كما اثنيت على نفسك) پروردگارا من ثناء تو را نمىتوانم بشمارم، و بگويم، تو آن طورى كه بر خود ثنا كردهاى.
✴️علت شروع #سوره_حمد با #الحمدلله
پس اينكه در آغاز سوره مورد بحث فرمود:{(الْحَمْدُ لِلَّهِ)} به این علت است که ادب عبوديت را مىآموزد، و تعليم مىدهد كه بنده او لايق آن نبود او را حمد گويد، و اکنون كه حمد مىگويد، به تعليم و اجازه خود او است و او دستور داده كه بندهاش بگويد.
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
@qabasat110