4_5856995821509150316.mp3
1.7M
🌸➰🌸➰🌸➰🌸➰🌸
#تربیت_فرزند
#قسمت_سوم
🎤استاد پناهیان
⚡️محبت کُپُنی
🌟رشد فرزندانتون رو با تشویق کردن بیجا متوقف نکنید
┄┅═✧❁🌤یا مهدی🌤❁✧═┅┄
#اَللّهُمَ_عَجّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج🌤
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
#کانون_مهدویت_زمینه_سازان_ظهور_حضرت_مهدی_عج
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
اینستاگرام:
@8gerd_mahdaviat.ir
نشانی سایت:
8gerd-mahdaviat.ir
تلگرام:
@kanoon_mahdaviat313
ایتا:
@kanoon_mahdaviat313
⛅️🌺⛅️
🌺⛅️
⛅️
#سبک_زندگی_مهدوی😊
🖇#قسمت_سوم
📌#معاشرت_و_صِله_ارحام 🤝
ارتباط صمیمانه با خاندان و خویشاوندان از راههای مهم رشد و تقرب به خداست.
آن گونه که امام رضا علیه السلام میفرمایند:
«خداوند به تقوای الهی و صِله رَحِم فرمان داد. پس هر کس صله رحم نکند، تقوای الهی را رعایت نکرده است»
(📚کتاب الخصال، شیخ صدوق، ص۱۵۶)
لذا انسان منتظر، در زمانه ای که بسیاری از مردم به دلیل مشغله فراوان، اهمیت چندانی به صله رحم نمیدهند،
👈 اولا صمیمانه اقوام و خویشاوندانش را دوست دارد،
👈 ثانیا همیشه سعی دارد تا در برنامه هایش، جایگاهی ویژه برای صله رحم باز کند.
او با این عملش، با ظاهر و رفتار امام زمان پسندی که دارد به طور غیر مستقیم، دلهای دیگران را به امام زمان عج جلب میکند ...
🌤السلام علیک یاصاحب الامر🌤
🌷☘️🌷☘️🌷☘️🌷☘️
لینک گروه کانون مهدویت هشتگرد👇👇
─┅═ೋ🌸❅ೋ═┅─
https://chat.whatsapp.com/BxyfeYqGLfc3Lx5I4ILCYv
─┅═ೋ🌸❅ೋ═┅─
🌷☘️🌷☘️🌷☘️🌷☘️
به رنگ مهدویت🎨
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ #قسمت_دوم #داستانهای_مهدوی ✨#امام_زمان (ع) در صحرای عرفات 🔖#قسمت_دوم 📎به محض آنکه به
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#داستانهای_مهدوی
✨ #امام_زمان (ع) در صحرای عرفات
🔖 #قسمت_سوم
🌌 تصمیم گرفتم شب را نخوابم. به همین جهت برای نماز و نافله شب وضویی ساختم و به نماز ایستادم. آن شب در آن بیابان تنهایی، به یاد امام زمان (ع) حال خوشی پیدا کردم.
در همین حال صدای پایی شنیدم و به دنبال آن، پرده ی چادر⛺️ کنار رفت.
✨ آقایی در آستانه خیمه بعد از سلام فرمود:
🔶 «حاج محمّد علی تنها هستی؟»
▫️ عرض کردم:
🔹 بله آقا، تنهایم!
▫️ و ناخودآگاه از جا برخاستم و پتویی را چند لا کرده، زیر پای آقا افکندم.
آقا نشست و فرمود:
🔶 «حاج محمّد علی! خوب جایی را برای سکونت کاروان انتخاب کردهای! اینجا همان جایی است که جدّم حسین بن علی (ع) در روز #عرفه خیمه زده بودند!»
▫️ بعد فرمودند:
🔶 «حاج محمّد علی! یک چایی 🫖 درست کن!»
▫️ عرض کردم:
🔹 «اتّفاقا همه وسایل چای فراهم است جز چای خشک که آن را از «مکّه» نیاوردهام.»
▫️ فرمود:
🔶 «شما آب جوش تهیّه کنید، چای خشک آن بر عهده من!»
آب که جوش آمد، مقداری چای (که در حدود صد گرم بود) به من مرحمت کردند. چای که دم کشید و آماده شد، فنجانی ☕️ به ایشان تعارف کردم.
نوشیدند و فرمودند:
🔶 «شما هم بفرمایید!»
▫️ من هم با اجازه آقا، فنجانی از آن چای نوشیدم که لذّت خوبی برای من داشت.😊
در اینوقت، دو جوان زیباروی نورانی (در روایتهای قاضی زاهدی چهار جوان) جلوی چادر آمدند و همانجا با احترام ایستادند و به آقا سلامی عرض کردند. آقا از من خواستند که به ایشان چای تعارف کنم.
من نیز اطاعت کردم و برایشان چای بردم.☕️ آنان چای را نوشیدند. آقا از من خواستند که چای دیگری نزد ایشان ببرم که من نیز دوباره چای برای آن دو جوان بردم. در اینوقت آقا به آنان فرمود:
🔶 «شما بروید!»
▫️ آنان نیز خداحافظی کرده و رفتند.
در این هنگام، آقا نگاهی به من کردند و سهبار فرمودند:
🔶 «خوشا به حالت حاج محمّد علی!»
👈 ادامه دارد...
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
@qaeb12