قلمگاه
💎 بررسی محتوای یک کتاب -۳ 💎 ✅ کتاب #پمبا_ماریانا -۱ 🔰 بررسی کلی و ایرادات اصلی کتاب به نظرم چند ا
💎 بررسی محتوای یک کتاب -۳ 💎
✅ کتاب #پمبا_ماریانا -۲
🔰 برخی ایرادات و تناقضهای داستان
بخش قبل را به بررسی و نقد کلی کتاب اختصاص دادم و در این پست به ایرادات جزئی خواهم پرداخت؛ انشاءالله
☑️ در فصل پری یک جادوگر پیر یهودی برای افسران #موساد و علیه #جبهه_مقاومت و شیعیان جنگیری میکند. ابتدا گفتگوی پیرمرد با سردسته جنها را بخوانید و بعد نکات مرا ببینید.
▫️جن: ما را به ذهن انسان راهی نیست مگر آنکه به ما بپیوندد و از ما شیاطین شود.
▪️جادوگر: خفه شو ابله! تو به من درس میدی؟ هزار و صد سال عمر کردی و بدیهیات رو نمیدونی! ده برابر من سن داری و از من بزرگتری، اما خداوند به ما انسانها عقل داده و زیرکی و ما رو بر شما برتری میده، همانطور که بر شما سجده نکردیم! پیش از شما گروهی به افکار و اعتقادات اهداف ما نفوذ میکنن و اونها رو تحت ولایت حضرت شیطان قرار میدن. بین پیشانی هر کدوم از اونها را ببینید! اگر نور خدا داشت که روی برگردانید که هنوز کار دارند؛ ولی اگر تیره بود و سیاهی حضرت ابلیس را دیدید، بیمعطلی کارتان را آغاز کنید.
😲 خداوند؟! حضرت شیطان؟ حضرت ابلیس؟ طرف جادوگر است یا خداپرست یا شیطانپرست؟! راستی بحث سجده ما بر جن دیگر چیست؟ مگر داستان سجده فرشتگان بر حضرت آدم ابوالبشر نبود؟!
🤪 از اینها بگذریم؛ این مکالمه یا باید با زبان محاورهای نوشته شود یا کتابی. نمیشود در یک محاوره هم کلمات «نمیدونی»، «رو»، «میده»، «اونها» و امثالهم باشد و هم «ببینید»، «همانطور»، «روی برگردانید»، «کارتان را آغاز کنید» باشد.
☑️ چطور میشود که روح مهران با نگاه کردن به ماشینها مقدار دقیق بنزین موجود در آنها را تشخیص میدهد، ولی باید با دقت به جلد کتاب نگاه کند تا متوجه شود قرآن است؟!
🧐 مگر او که از قضا حافظ بخش زیادی از قرآن است، نمیتواند نور قرآن را تشخیص دهد؟!
🧐 آخر داستان هم با ثبت تصویر توده دود متراکم توسط دوربینهای مراقبتی محل کار مهران همه چیز ختم به خیر شد! مگر دوربینهای جدید میتوانند تصویر این طایفه نادیدنی را ثبت کنند؟!
❗️پانویس: کتاب «از پمبا تا ماریانا» نوشته محمد قنبری است و توسط انتشارات شهید کاظمی به بازار کتاب ارائه شده است.
#کتاب
ادامه دارد ...
لاأدري و الله هو الهادي
@Qalam_gah