Page167.mp3
314.2K
#یک_صفحه_قرآن
#استاد_منشاوی
🎧 صوت صفحه 167 قرآن کریم
📖 سوره ی مبارکه اعراف
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 167 سوره ی مبارکه اعراف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
138 - و بنی اسرائیل را از دریا عبور دادیم پس [در راه] به قومی رسیدند که بتهای خویش را پرستش میکردند گفتند: ای موسی! برای ما نیز معبودی بساز چونان که آنها معبودهایی دارند گفت: به راستی شما قومی هستید که نادانی میکنید
139 - بیتردید اینها [که میبینید] کارشان بر باد است و آنچه میکنند باطل است
140 - گفت: آیا غیر از خدا معبودی برای شما بجویم در صورتی که او شما را بر عالمیان برتری داد!
141 - و [فراموش نکنید] هنگامی را که شما را از فرعونیان نجات دادیم آنان شما را عذاب سختی میکردند، پسرانتان را میکشتند و زنانتان را زنده میگذاشتند، و در این [گرفتاریها] از پروردگارتان امتحان بزرگی بود
142 - و با موسی سی شب وعده کردیم و آن را به ده شب دیگر کامل نمودیم پس میقات پروردگارش در چهل شب به سر آمد و موسی به برادرش هارون گفت: میان قوم من نایب من باش و به اصلاح [کارشان] پرداز و طریق مفسدان را پیروی مکن
143 - و چون موسی به وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: بار الها! خود را به من بنمای که تو را بنگرم گفت: هرگز مرا نخواهی دید، لیکن به این کوه بنگر، پس اگر در جایش برقرار ماند مرا خواهی دید، سپس همین که پروردگار او بر کوه تجلّی کرد، آن را متلاشی ساخت و موسی بیهوش افتاد و چون به هوش آمد گفت: منزهی تو، به سوی تو بازگشتم و من نخستین مؤمن هستم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 167 سوره مبارکه اعراف
تقدیم به 💖
🌷 شهید مجید شهریاری 🌷
✍️ عنوان خاطره : دیگر استاد نبود؛ روضه خوان بود!
صدایش بغض خاصی داشت...
روز ۲۷ ام صفر بود. استاد پیراهن مشکی پوشیده بود. با همان شور و حرارت همیشگی درس می داد. یک ساعت و نیم درس داد و پایان درس را اعلام کرد.
آماده رفتن بودم که استاد نشست پشت میز، گویا هنوز کلاس ادامه داشته باشد.
گفت: «کلاس درس تمام شده و من اصراری برای ماندن تان ندارم. این نیم ساعت را می خواهم درباره مسئله ای حرف بزنم که برای همه ما مهم است».
یکی دو تا کتاب قطور که روی میز گذاشته بود، را جلو کشید و شروع کردن به خواندن. کتاب های مرجع شیعه و سنی درباره رحلت پیامبر اکرم (ص) بودند؛ اسم کتاب صحیح بخاری را توانستم تشخیص دهم. می خواند و ترجمه می کرد؛ انگار سال هاست که در این مباحث ورود داشته.
اتفاقات منتهی به رحلت پیامبر خدا (ص) و خیانت ها و بدعت های آن روزها را می خواند. صدایش بغض خاصی داشت.
وقتی به لحظات وفات رسید، صدایش می لرزید. ما هم سرمان را پایین انداخته بود و گریه می کردم. وقتی نگاهش می کردم، تمام وجودش غرق اندوه بود.
دیگر استاد نبود؛ روضه خوان بود.
کتاب استاد صفحه ۱۴۷-۱۴۸٫
کتاب استاد؛ خرده روایت های زندگی شهید مجید شهریاری. نویسنده: فاطمه شایان پویا. ناشر: نشر شهید کاظمی. نوبت چاپ: اول-بهار ۱۳۹۸؛ صفحه ۱۴۷-۱۴۸٫
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_مجید_شهریاری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 168 سوره مبارکه اعراف 📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
Page168.mp3
290.1K
#یک_صفحه_قرآن
#استاد_منشاوی
🎧 صوت صفحه 168 قرآن کریم
📖 سوره ی مبارکه اعراف
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 168 سوره ی مبارکه اعراف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
144 - گفت: ای موسی! من تو را به رسالتهای خویش و سخن گفتنم [با تو]، بر مردم برگزیدم، پس آنچه را به تو دادم بگیر و از شاکران باش
145 - و برای وی در الواح از هرگونه اندرزی و شرحی برای هر چیز نوشتیم [و گفتیم:] پس آن را محکم بگیر و قوم خود را فرمان ده که بهترینش را به کار گیرند، و به زودی جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد
146 - و به زودی کسانی را که در [این] سرزمین به ناحق بزرگی میکنند از آیات خود منصرف خواهم کرد آنها اگر همه معجزهها را هم ببینند به آن ایمان نمیآورند، و اگر راه رشد را ببینند آن را پیش نمیگیرند، و اگر راه ضلالت را ببینند آن را پیش میگیرند این از آن روست که آیات ما را تکذیب کردند و همواره از آن غفلت میورزیدند
147 - و کسانی که آیات ما و دیدار آخرت را تکذیب کردند، اعمالشان تباه است آیا جز آنچه را که عمل میکردند کیفر میبینند!
148 - و قوم موسی در غیاب او از زیورهای خود تندیس گوسالهای ساختند که صدای گاو داشت مگر نمیدیدند که با آنها سخن نمیگوید و به راهی هدایتشان نمیکند! آن را [معبود] گرفتند در حالی که ستمکار بودند
149 - و چون پشیمان شدند و دیدند که واقعا گمراه شدهاند گفتند: اگر خدایمان بر ما رحم نیاورد و ما را نیامرزد قطعا از زیانکاران خواهیم شد
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 168 سوره مبارکه اعراف
تقدیم به 💖
🌷شهید عباس دوران🌷
✍️ عنوان خاطره : حواله دریافت زمین را پاره کرد!
عباس از اینکه کاری کند که مورد تقدیر مردم قرار بگیرد، سخت ابا داشت. وی در یادداشت روز هشتم تیر ۱۳۶۰ مینویسد:
«دلم نمیخواهد از سختیها با مهناز حرفی بزنم. دلم میخواهد وقتی خانه میروم جز شادی و خنده چیزی با خود نبرم نه کسل باشم، نه بیحوصله و خوابآلود تا دل مهناز هم شاد بشود.
اما چه کنم؟ نسبتبه همهچیز حساسیت پیدا کردهام،معدهام درد میکند،این اسهال و استفراغ خونی هم که دیگر کهنهشده. دکتر میگوید فقط ضعف اعصاب است.
چطور میتوانم عصبی نشوم؟آن روز وقتی بلوارِ نزدیکِ پایگاهِ هواییِ شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشمهای مهناز دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط بهخاطر دل مهناز گرفتم و بهخاطر او و مردم که اینهمه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم.
ولی همینکه پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین را پاره کردم، ریختم زمین. یعنی فکر میکنند ما پرواز میکنیم و میجنگیم تا شجاعتهای ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند!
کاش این سفر یکماهه کمی حالم را بهتر کند. سفریِ ما در راه است و من میفهمم مهناز چقدر به یک شوهر خوب و خوشاخلاق احتیاج دارد.
باید با زبان خوش قانعش کنم که انتقال به تهران، یعنی مرگ من. چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است.
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_عباس_دوران
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 169 سوره مبارکه اعراف 📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
Page169.mp3
305.5K
#یک_صفحه_قرآن
#استاد_منشاوی
🎧 صوت صفحه 169 قرآن کریم
📖 سوره ی مبارکه اعراف
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 169 سوره ی مبارکه اعراف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
150 - و چون موسی خشمناک و اندوهگین به نزد قوم خود بازگشت، گفت: پس از من بد جانشینانی برایم بودید! آیا در بارهی امر پروردگار خویش [و تمدید میعاد] عجله کردید! و الواح را بینداخت و سر برادرش را گرفته به سوی خود میکشید [هارون] گفت: ای پسر مادرم! این قوم، مرا تضعیف کردند و نزدیک بود مرا بکشند پس مرا دشمن شاد مکن، و مرا در شمار ستمکاران میاور
151 - [موسی] گفت: بار الها! من و برادرم را بیامرز و ما را در [پناه] رحمت خود در آور، و تو از همه مهربانان مهربانتری
152 - همانا کسانی که گوساله را پرستیدند به زودی خشمی از پروردگارشان و ذلتی در زندگی دنیا به آنان خواهد رسید، و دروغسازان را این گونه سزا میدهیم
153 - و کسانی که کارهای بد کردند و پس از آن توبه آوردند و مؤمن شدند، قطعا پروردگار تو از پی آن آمرزنده و مهربان است
154 - و چون خشم موسی فرو نشست، الواح را برداشت، و در نوشتههای آن برای خدا ترسان هدایت و رحمتی بود
155 - و موسی از میان قوم خود هفتاد مرد برای وعدهگاه ما برگزید، و چون زلزله آنها را گرفت، گفت: پروردگارا! اگر میخواستی آنها و مرا پیش از این هلاک میکردی آیا ما را به خاطر آنچه سفیهان ما کردهاند هلاک میکنی! این جز امتحان تو نیست هر که را خواهی بدان گمراه و هر که را خواهی به آن هدایت میکنی تو یاور و مولای مایی، ما را بیامرز و بر ما رحمت آور، و تو بهترین آمرزندگانی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 169 سوره مبارکه اعراف
تقدیم به 💖
🌷شهید آیت الله دستغیب🌷
✍️ عنوان خاطره : نمی توانید از صحبت کردن منعم کنید!
برش اول:
در سال ۱۳۱۴ وقتی رضا خان به مبارزه با حجاب و لباس روحانیت پرداخت، سید به طور علنی با این تصمیم حکومت مبارزه می کرد و در برابر آن موضع گیری می کرد. با اوج یافتن مبارزات سید، حکومت سید را ممنوع المبنر کرد. اما سید دست بردار نبود؛ روی زمین می نشست و روشنگری می کرد. در برابر فشار حکومت می گفت: «شما مرا از منبر رفتن ممنوع کرده اید، نمی توانید از صحبت کردن منعم کنید».
سرانجام به سید ۲۴ ساعت برای خلع لباس فرصت دادند، سید که اخطار را جدی می دید، به نجف مهاجرت کرد. سید می گفت: «این مهاجرت اسباب خیر و استفاده از محضر بزرگان شد».
برش دوم:
در سال ۱۳۵۶ رژیم منحوس پهلوی با غرور خاصی جشن هنر را به قصد قدرت نمایی در شیراز برگزار کرد. همان جشنی که سفیر اسبق انگلیس به شاه گفته بود: «اگر این جشن در شهر منچستر برگزار می شد، کارگردانان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمی بردند». سید در کمال شجاعت با این ترویج فحشا در سخنرانی های مختلف انتقاد کرد که زمینه بازداشت دیگری را برای سید ایجاد کرد:
«خدا لعنت کند کسانی را که در این جشن شرکت می نمایند. خدا لعنت کند افتتاح کنندگان جشن هزار را… یک چیزی شنیدم جشن خوک؛ عجب اسمی هم دارد. آنها که به این جاها می روند، نر و ماده با هم از خوک پست ترند. ای لعنت بر آنها. مؤسس این جشن هم خوک است. لعنت بر آنها باد. تا کی این مملکت و این جوان ها را می خواهید گمراه کنید و به دست اعمار بدهید و منحرف کنید.».
کتاب شاهد عتیق
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 170 سوره مبارکه اعراف 📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
Page170.mp3
289.5K
#یک_صفحه_قرآن
#استاد_منشاوی
🎧 صوت صفحه 170 قرآن کریم
📖 سوره ی مبارکه اعراف
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 170 سوره ی مبارکه اعراف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
156 - و در این دنیا و در آخرت برای ما نیکی بنویس، که ما به تو بازگشتهایم گفت: عذاب خویش را به هر که خواهم میرسانم، و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است پس به زودی آن را برای کسانی که تقوا پیشهاند و زکات میدهند، و کسانی که به آیات ما ایمان دارند، مقرر خواهم داشت
157 - همان کسانی که از این رسول، پیامبر درس ناخوانده پیروی میکنند که [وصف] او را نزد خویش در تورات و انجیل مکتوب مییابند، که آنها را به کار پسندیده فرمان میدهد و از کار ناپسند منع میکند و پاکیزهها را برایشان حلال و پلیدیها را بر آنان حرام میکند، و تکالیف سنگین و قید و زنجیرهایی را که بر آنها بود بر میدارد پس کسانی که به او ایمان آوردند و حرمتش را نگاه داشتند و یاریش کردند و نوری را که با او نازل شده پیروی نمودند، هم آنان رستگارانند
158 - بگو: ای مردم! من فرستادهی خدا به سوی همه شما هستم همان که فرمانروایی آسمانها و زمین از آن اوست هیچ معبودی جز او نیست، زنده میکند و میمیراند پس به خدا و رسول او، آن پیامبر امّی که به خدا و کلمات او ایمان دارد، ایمان بیاورید و از او پیروی کنید، امید که هدایت شوید
159 - و از قوم موسی گروهی هستند که به حق هدایت میکنند و به آن حکم میدهند
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 170 سوره مبارکه اعراف
تقدیم به 💖
🌷شهید علیاکبر شیرودی🌷
✍️ عنوان خاطره : خلبان بدون نشان!
از همان روزهای اول جنگ پادگان ابوذر از اهداف اصلی ارتش بعث بود و برای اشغال آن تلاش می کرد. اما خلبانان هوانیروز با همان امکانات موجود خواب های دشمن را آشفته ساختند. خبر انهدام ۱۵۰ تانک عراقی توسط سه هواپیمای کبری مردم را به وجد آورده بود. این خبر از رسانه ملی پخش شد و رئیس مجلس در نطق خود شیرودی را مالک اشتر زمان معرفی کرد.
بنی صدر که تا پیش از این قصد برکناری و دادگاهی کردن شیرودی را داشت، در یک عقب نشینی آشکار درجه او را از ستوانیار سومی به سروانی ارتقا داد.
شیرودی اما از پذیرفتن این درجه ها ابا کرد و در نامه ای به فرماندهی پایگاه هوانیروز کرمانشاه درخواست پس گرفتن درجه ها را مطرح کرد. تنها خواسته او این بود که امام (ره) درجریان کارشنکنی های بنی صدر و بی تفاوتی برخی فرماندهان قرار بگیرد.
اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می باشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ ها شرکت نموده ام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته ام و به دستور رهبرعزیزم به جنگ رفته ام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که قبلا بوده ام، برگردانید.
او سرباز مخلص اسلام بود و همیشه لباس بدون درجه می پوشید؛ برایش چه فرقی می کرد درجه لباسش چند ستاره داشته باشد.
کتاب بر فراز آسمان
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_علیاکبر_شیرودی
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 171 سوره مبارکه اعراف 📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
Page171.mp3
250.4K
#یک_صفحه_قرآن
#استاد_منشاوی
🎧 صوت صفحه 171 قرآن کریم
📖 سوره ی مبارکه اعراف
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 171 سوره ی مبارکه اعراف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
160 - و آنان را به دوازده عشیره که هر یک شاخهای بود تقسیم کردیم، و به موسی آنگاه که قومش از او آب خواستند وحی کردیم که با عصایت به سنگ بزن آنگاه از آن دوازده چشمه جوشید که هر گروهی آبخور خویش را بشناخت و ابر را سایبانشان نمودیم و برایشان منّ و سلوی نازل کردیم، [و گفتیم:] از این چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم، بخورید و آنها بر ما ستم نکردند بلکه بر خودشان ستم میکردند
161 - و آنگاه که به ایشان گفته شد: در این شهر مسکن گزینید و در هر جا از آن خواستید بخورید و بگویید: [بار الها!] گناهان ما را فرو ریز، و از این دروازه فروتنانه وارد شوید تا گناهانتان را بیامرزیم و البته به پاداش نیکوکاران خواهیم افزود
162 - پس کسانی از آنها که ستم کردند، سخن را به غیر آنچه که به آنها گفته شده بود تغییر دادند پس ما به سزای آن ستمها که میکردند، از آسمان عذابی برایشان فرستادیم
163 - و از آنها در بارهی [ساکنان] شهری که در ساحل دریا بود سؤال کن، آنگاه که در روز شنبه سنت میشکستند چون روز شنبه ماهیان آنها روی آب ظاهر میشدند و روزهای غیر شنبه به طرف آنها نمیآمدند بدینسان ما آنان را به خاطر آن که نافرمانی میکردند آزمایش و گرفتار میکردیم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 171 سوره مبارکه اعراف
تقدیم به 💖
🌷جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان🌷
✍️ عنوان خاطره : من کاره ای نیستم!
برش اول:
همه دور هم نشسته بوديم. اصغر برگشت گفت «احمد! تو که کاري بلد نيستي. فکر کنم تو جبهه جاروکشي ميکني،ها؟»
احمد سرش رو پايين انداخت،لبخند زد و گفت: «اي… چیزی در همين مايه ها.»
از مکه که برگشته بود، آقاي فراهاني يک دسته گل بزرگ فرستاده بود در خانه يک کارت هم بود که رويش نوشته شده بود: «تقديم به فرمانده رشيد تيپ بيست و هفت محمد رسول الله،حاج احمد متوسليان.»
برش دوم:
یک گروه خبرنگاری حاج احمد را گیر انداخته بودند و ازش مصاحبه می گرفتند. وقتی دورشان شلوغ شد، حاجی اشاره به رزمنده ها کرد و گفت: «ما که کاره ای نیستیم. این ها عملیات کرده اند. بروید با این ها مصاحبه کنید».
با اینکه دوربین ول کنش نبود، سوار جیپ شد و رفت.
کتاب یادگاران، جلد ۹
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#حاج_احمد_متوسلیان
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 172 سوره مبارکه اعراف 📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
Page172.mp3
306K
#یک_صفحه_قرآن
#استاد_منشاوی
🎧 صوت صفحه 172 قرآن کریم
📖 سوره ی مبارکه اعراف
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 172 سوره ی مبارکه اعراف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
164 - و آنگاه که گروهی از ایشان [به نهیکنندگان از منکر] گفتند: چرا قومی را پند میدهید که خداوند هلاک کننده یا عذاب کنندهی آنان به عذابی شدید است! گفتند: [پند دادن ما] برای اعتذار [و رفع مسئولیت] در پیشگاه پروردگارتان است و به این امید که پرهیزکاری کنند
165 - و چون پندی را که به ایشان داده شده بود از یاد بردند، ما نهی کنندگان از منکر را نجات دادیم و ستمکاران را به عذاب بدی گرفتار نمودیم، چرا که نافرمانی میکردند
166 - و چون در برابر آنچه از آن نهی شده بودند، سرکشی کردند، به آنها گفتیم: بوزینگانی رانده شده باشید
167 - و [یاد آر] آنگاه که پروردگارت اعلام نمود تا روز قیامت بر یهودیان کسی را خواهد گماشت که به آنها سختترین عذاب را بچشاند قطعا پروردگار تو زود کیفر است و همو آمرزگار مهربان است
168 - و آنان را در زمین به صورت گروههایی پراکنده ساختیم بعضی از آنان صالح و بعضی پایینترند، و آنها را به خوشیها و ناخوشیها آزمودیم، باشد که [به راه حق] بازگردند
169 - آنگاه بعد از آنان نسلی به جایشان نشستند و وارث کتاب [آسمانی] شدند که متاع دنیای پست را [به نامشروع] میگیرند و میگویند: ما بخشیده خواهیم شد، و اگر متاع دیگری همانند آن به ایشان برسد باز آن را میگیرند آیا از آنها در کتاب، که محتوای آن را آموختهاند، پیمان گرفته نشده است که به خداوند جز حق را نسبت ندهند! و سرای آخرت برای کسانی که تقوا پیشه میکنند بهتر است، آیا نمیاندیشید!
170 - و کسانی که به کتاب آسمانی تمسک میجویند و نماز برپا میدارند [بدانند که] ما پاداش اصلاحگران را ضایع نخواهیم کرد
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 172 سوره مبارکه اعراف
تقدیم به 💖
🌷محمدابراهیم همت🌷
✍️ عنوان خاطره : من زودتر از جنگ تمام می شوم!
زندگی ما طول چندانی نداشت اما عرض بی انتهایی داشت. ابراهیم بودنش خیلی کم بود؛ اما خیلی با کیفیت بود.
هیچ وقت نشد زنگ در خانه را بزند و در برایش باز شود. قبل از اینکه دستش به زنگ برسد، در را برایش باز می کردم. می خندید. خنده ای که همه مشکلات و غم و غصه اش پشتش بود؛ اما خودنمایی نمی کرد.
تا بود نود و نه درصد کارهای خانه با او بود.
آن قدر غرق محبتم می کرد که یادم می رفت از مشکلات جبهه اش بپرسم. تا از راه می رسید حق نداشتم دست به سیاه و سفید بزنم. اگر می خواستم دست بزنم، گاهی تشرم می زد.
خودش شیر بچه ها را آماده می کرد، جای شان را عوض می کرد. با من لباس ها را می شست و می برد پهن شان می کرد و خودش جمع شان می کرد. خودش سفره را پهن می کرد و خودش جمع می کرد.
می گفتم: «تو آنجا خیلی سختی می کشی، چرا باید به جای من هم سختی بکشی؟»
می گفت: «تو بیش از آنها به گردنم حق داری. من باید حق تو و این طفل های معصوم را ادا کنم.»
می گفتم: «ناسلامتی من زن خانه تو هستم و باید وظیفه ام را عمل کنم.»
می گفت: «من زودتر از جنگ تمام می شوم ژیلا. ولی مطمئن باش اگر ماندنی بودم به تو نشان می دادم تمام این روزهایت را چطور بلد بودم جبران کنم.»
راوی: ژیلا بدیهیان؛ همسر شهید
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_محمدابراهیم_همت
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 173 سوره مبارکه اعراف 📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz