Page244.mp3
406.5K
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 244 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 244 سوره ی مبارکه یوسف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
70 - پس چون بارهایشان را آماده کرد، جام را در باردان برادرش نهاد آنگاه منادی بانگ در داد: ای کاروانیان! بیگمان شما دزد هستید
71 - آنان رو به سویشان کردند و گفتند: چه گم کردهاید!
72 - گفتند: پیمانه شاه را گم کردهایم، و برای هر کس که آن را بیاورد یک بار شتر خواهد بود، و من [منادی] ضامن آن هستم
73 - گفتند: به خدا سوگند، شما خوب میدانید که ما نیامدهایم در این سرزمین فساد کنیم، و ما دزد نبودهایم
74 - گفتند: پس اگر دروغ گفته باشید کیفر دزد چیست!
75 - گفتند: سزایش آن است که هر که [جام] در بار وی یافت شد او خودش سزای آن است ما ستمکاران را این گونه کیفر میدهیم
76 - آنگاه [یوسف] پیش از بار برادرش، به جست و جوی بار آنان پرداخت سپس آن [جام] را از بار برادرش [بنیامین] بیرون آورد [آری] این گونه یوسف را تدبیر آموختیم، زیرا در آیین شاه نمیتوانست برادرش را بازداشت کند، مگر این که خدا بخواهد [و چنین راهی به او نشان دهد] هر که را بخواهیم درجاتی بالا میبریم و برتر از هر دانایی داناتری است
77 - گفتند: اگر او دزدی کرده [تعجب ندارد]، پیش از این برادرش نیز دزدی کرده بود یوسف این سخن [تلخ] را در دل نگاه داشت و به رویشان نیاورد گفت: وضع شما بدتر [از این] است، و خدا به آنچه توصیف میکنید آگاهتر است
78 - گفتند: ای عزیز! او پدری سالخورده دارد، پس یکی از ما را به جای او بگیر، که ما تو را از نیکوکاران میبینیم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 244 سوره مبارکه یوسف
تقدیم به 💖
🌷 شهید دکتر محمدعلی رهنمون 🌷
✍️ عنوان خاطره :
بی عنوان...
تا شروع عملیات چیزی نمانده بود. داخل محوطهی بیمارستان صحرایی، برای خودم میپلکیدم که دکتر رهنمون با یک پارچ آب از جلوم رد شد.
چشمهایش سرخ سرخ بود. به نظرم دو سه شبی بود که چشم روی هم نگذاشته بود. رفتم دنبالش.
گفتم: «دکتر! شما چرا؟ کارهای مهمتر هست که شما انجام بدهید. این وظیفهی کس دیگری است.»
لبخندی زد و گفت: «چه فرقی میکند. هر کاری که کمک کند کار بیمارستان راه بیفتد، کار مهمی است، باید انجامش داد. چرا خودت رو گیر عنوانها میکنی. بچهها تشنهاند.».
منبع: کتاب یادگاران؛ جلد ۱۶؛ کتاب رهنمون.
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_محمدعلی_رهنمون
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qarqaat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 245 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
Page245.mp3
429.9K
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 245 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 245 سوره ی مبارکه یوسف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
79 - گفت: پناه بر خدا که جز آن کس را که کالای خود را نزد وی یافتهایم بازداشت کنیم، زیرا در این صورت حتما ستمکار خواهیم بود
80 - پس چون از او نومید شدند، نجواکنان کنار کشیدند بزرگشان گفت: مگر نمیدانید که پدرتان از شما به نام خدا پیمان اکید گرفته است و قبلا هم در حق یوسف چه تقصیری کردهاید! پس من هرگز از این جا خارج نمیشوم تا پدرم به من رخصت دهد یا این که خداوند در حق من حکم کند، و او بهترین داوران است
81 - پیش پدرتان بازگردید و بگویید: ای پدر! پسرت دزدی کرده است، و ما جز به آنچه میدانستیم گواهی ندادیم، و نگاهبان غیب هم نبودیم
82 - و از مردم شهری که در آن بودیم و کاروانی که همراهش آمدیم جویا شو، و ما قطعا راستگو هستیم
83 - گفت: [چنین نیست] بلکه نفس شما کاری را برای شما آراسته است صبری جمیل [لازم است] امید که خداوند همه آنها را سوی من باز آورد، که او دانای حکیم است
84 - و از آنها روی گرداند و گفت: ای افسوس بر یوسف! و همچنان که اندوه خود را فرو میخورد، چشمانش از غصه سپید شد
85 - گفتند: به خدا سوگند، تو پیوسته یوسف را یاد میکنی تا سر انجام یا بیماری شوی یا خود را هلاک کنی
86 - گفت: من شرح درد و اندوه خویش را تنها با خدا میگویم، و از خداوند چیزی میدانم که شما نمیدانید
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 245 سوره مبارکه یوسف
تقدیم به 💖
🌷 شهید کاظم نجفی رستگار 🌷
✍️ عنوان خاطره :
پشت در اتاق!
کاظم عازم لبنان بود. وقت خداحافظی، وصیت ها و نصیحت ها را داخل اتاق گفت. وقتی می خواستم پا را از اتاق بگذارم بیرون، گفت:
از این به بعد، خداحافظی ما تا همین جا توی اتاق. نمی خواهم بیایی بدرقه ام.
گفتم: یعنی نمی گذاری تا دور نشدی ببینمت؟ حتی داخل حیاط؟
گفت: بگذار اگر می روم با دل قرص بروم؛ بدون دلبستگی به دنیا. می خواهم دلبستگی هایم را پشت همین در اتاق بگذارم و بروم.
تو که جایت امن و همیشگی است در این دل من، نگذار نگاهم به دنیا بماند.
در چهارچوب در خشکم زد. کاظم رفت انگار نه انگار که من در یک قدمی اش تشنه یک نگاهش هستم.
همیشه می گفت: به سن و سال کمت نگاه نکن. تو زود ازدواج کردی که ساخته شوی. پس در مشکلات هم ظاهرت را حفظ کن.
راوی: اکرم حاج ابوالقاسمی؛ همسر شهید
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_کاظم_نجفیرستگار
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qarqaat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 246 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
41C9E1A8-EAE4-431E-A44D-3A194C1AF602.mp3
365.4K
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 246 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 246 سوره ی مبارکه یوسف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
87 - ای پسران من! بروید و از یوسف و برادرش جست و جو کنید و از رحمت خدا نومید نشوید، که از رحمت خداوند جز کافران نومید نمیشوند
88 - پس چون برادران بر او وارد شدند، گفتند: هان ای عزیز! ما و کسانمان را فقر و قحطی گرفته و سرمایهای ناچیز آوردهایم، پس پیمانه ما را کامل کن و به ما صدقه بده که خدا صدقه دهندگان را پاداش میدهد
89 - گفت: آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید آنگاه که جاهل بودید!
90 - گفتند: آیا واقعا تو همان یوسفی! گفت: آری، من یوسفم و این برادر من است به راستی خدا بر ما منّت نهاده است بیگمان هر که تقوا و صبر پیشه کند، خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند
91 - گفتند: به خدا سوگند که واقعا خدا تو را بر ما برتری داده و ما جدّا خطاکار بودهایم
92 - گفت: امروز ملامتی بر شما نیست خدا شما را میآمرزد و او مهربانترین مهربانان است
93 - این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیفکنید تا بینا شود، و کسان خود را همگی نزد من آورید
94 - و چون کاروان [از مصر] به راه افتاد، پدرشان گفت: اگر مرا به کم خردی متهم نکنید، من بوی یوسف را میشنوم
95 - گفتند: به خدا سوگند که تو هنوز در خطای سابق خود هستی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz