#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 242 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
Page242.mp3
412.6K
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 242 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 242 سوره ی مبارکه یوسف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
53 - و من خود را تبرئه نمیکنم، چرا که مسلما نفس [آدمی] پیوسته به بدیها امر میکند، مگر آن که پروردگارم رحم کند همانا پروردگار من آمرزندهی مهربان است
54 - و شاه گفت: او را نزد من آورید تا وی را [ندیم] ویژهی خود سازم پس چون با وی به سخن پرداخت گفت: تو امروز نزد ما صاحب مقام و مورد اعتمادی
55 - [یوسف] گفت: سرپرستی خزانههای [این] سرزمین را به من بسپار که من نگهبانی کاردانم
56 - و بدین گونه یوسف را در [آن] سرزمین قدرت دادیم که در هر جا از آن میخواست منزل میکرد [و همه جا نفوذ داشت] ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم ارزانی میداریم و اجر نیکوکاران را ضایع نمیسازیم
57 - و البته اجر آخرت برای کسانی که ایمان آوردند و پرهیزکاری میکردند [از این هم] بهتر است
58 - و برادران یوسف [به مصر] آمدند و بر او وارد شدند او آنان را شناخت ولی آنها وی را نشناختند
59 - و چون توشه آنها را آماده کرد، گفت: [نوبت آینده] آن برادری را که از پدر دارید نزد من آورید مگر نمیبینید که من پیمانه را تمام میدهم و من بهترین میزبانانم!
60 - پس اگر او را نزد من نیاورید پیش من پیمانهای نخواهید داشت و به من نزدیک نشوید
61 - گفتند: او را [با هر ترفندی] از پدرش خواهیم خواست و حتما این کار را میکنیم
62 - یوسف به غلامان خود گفت: [پرداختی و] سرمایه آنها را در بارهایشان بگذارید تا پس از بازگشت به خانوادهی خویش آن را بشناسند، شاید که [دوباره] برگردند
63 - و چون نزد پدرشان بازگشتند، گفتند: ای پدر! پیمانه [و سهم غلّه] از ما منع شد برادرمان را با ما بفرست تا سهم خویش بگیریم، و ما حتما نگهبان او خواهیم بود
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 242 سوره مبارکه یوسف
تقدیم به 💖
🌷 شهید احمد کشوری 🌷
✍️ عنوان خاطره :
عنایت امام رضا
😇 احمد شروع و ختمش با امام رضا (ع) بود.
در چهار ماهگی مریض شد به حدی که پزشک ها از شفایش قطع امید کردند. 🥺 خیلی ناراحت بودم. شب در عالم رؤیا سه مرد نورانی را زیارت کردم. به من الهام شد که آنها امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و امام رضا (ع) هستند. فرصت را غنیمت شمرده و شفای احمد را از آنها خواستم. موقع رفتن امام رضا (ع) در چارچوب در ایستاد و فرمود: «احمدت را من ضمانت می کنم». 🕊️
وقتی بیدار شدم حال احمد خوب شده بود در سایه ضمانت امام رضا (ع).
یک هفته قبل از شهادتش هم امام رضا (ع) را در خواب دیدم. بلند شدم خواستم از ایشان بابت شفای احمد در کودکی تشکر کنم. دیدم پرونده ای در دست دارد. فرمود: «این پرونده عمر احمد است. عمر او در دنیا تمام شد. او ۲۷ سال دارد».🥀
از آقا خواستم ضمانت دیگری بکند.
حضرت فرمود: «نگران نباش یک هفته دیگر هم تمدید کردم».
فردای آن روز که احمد سر زده به کیا کلا آمد و خواب را برایش تعریف کردم، گویا یقین به شهادت کرده بود. قبل از رفتن با همه عکس یادگاری گرفت. موقع رفتن هم به پدرش گفت: «بابا! این دیدار آخر ماست. بابت همه کوتاهی ها حلالم کن».
پدرش دست به کمر گرفت و گفت: «پسرم! کمرم را شکستی».
احمد تا حال نامساعد پدرش را دید، گفت: «شوخی کردم». اما آن آخرین دیدار ما بود.
راوی: فاطمه سیلا خوری؛ مادر شهید
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_احمد_کشوری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qarqaat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 243 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
Page243.mp3
414.7K
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 243 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 243 سوره ی مبارکه یوسف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
64 - [یعقوب] گفت: آیا در بارهی او از شما خاطر جمع باشم همان طور که پیشتر در بارهی برادرش به شما اطمینان کردم! [ولی] خداوند بهترین حافظ است و او مهربانترین مهربانان است
65 - و هنگامی که بارهای خود را باز کردند، دیدند که سرمایهشان پس داده شده است گفتند: ای پدر! دیگر چه میخواهیم! این سرمایه ماست که به ما پس دادهاند [بگذار برویم] برای کسان خود آذوقه میآوریم و برادرمان را [نیز] حفاظت میکنیم و [با بردن او] یک بار شتر بیشتر میگیریم این پیمانه [که آوردهایم] اندک است
66 - گفت: هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا به من پیمان اکید از خدا بدهید که او را حتما نزد من خواهید آورد، مگر آن که گرفتار حادثهای شوید پس چون پیمان خود را بدو دادند، گفت: خدا بر آنچه میگوییم و کیل [و شاهد] است
67 - و گفت: ای پسران من! از یک دروازه داخل نشوید و از دروازههای مختلف وارد شوید، و من شما را از [تقدیر] خدا حتی اندکی بینیاز نمیکنم حکم، حکم خداست و من بر او توکل کردهام، و اهل توکل باید تنها بر او توکل کنند
68 - و چون از آن جا که پدرشان دستور داده بود وارد شدند، [این ترفند] هیچ حادثه الهی را نمیتوانست از آنها دور سازد، جز این که نیازی در روح یعقوب را برآورده کرد [و خشنودش نمود]، و او با تعالیم ما بسیار دانا بود، ولی اکثر مردم نمیدانند
69 - و هنگامی که بر یوسف وارد شدند، برادرش [بنیامین] را به نزد خود جای داد و گفت: همانا من برادر توام، پس از کارهایی که [برادرانت] میکردند غمگین مباش
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 243 سوره مبارکه یوسف
تقدیم به 💖
🌷 شهید حسن باقری 🌷
✍️ عنوان خاطره :
سماجت مثال زدنی!
حسن كلاس هشتم بود. سال چهل و هشت، چهل و نه. فاميل دورشان باچند تا بچهی قد و نيمقد از عراق آواره شده بود.
هيچی نداشتند؛ نهجايی، نه پولی. هفت هشت ماه پی صندوقدار مسجد لُرزاده شدهبود.
میگفت «بابا يه وام بدين به اين بندهی خدا. هيچی نداره. لااقليه سرپناهی پيدا كنه. گناه داره.»
حاجی هم ميگفت «پسر جون! وام ميخوايی، بايد يه مقدار پول بذاری صندوق. همين.»
آنقدر گفت تا فاميل پول گذاشتند صندوق. همه را بدهکار كرد تا يكی خانهدار شد.
منبع: کتاب یادگاران جلد ۴
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_حسن_باقری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qarqaat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 244 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
Page244.mp3
406.5K
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 244 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 244 سوره ی مبارکه یوسف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
70 - پس چون بارهایشان را آماده کرد، جام را در باردان برادرش نهاد آنگاه منادی بانگ در داد: ای کاروانیان! بیگمان شما دزد هستید
71 - آنان رو به سویشان کردند و گفتند: چه گم کردهاید!
72 - گفتند: پیمانه شاه را گم کردهایم، و برای هر کس که آن را بیاورد یک بار شتر خواهد بود، و من [منادی] ضامن آن هستم
73 - گفتند: به خدا سوگند، شما خوب میدانید که ما نیامدهایم در این سرزمین فساد کنیم، و ما دزد نبودهایم
74 - گفتند: پس اگر دروغ گفته باشید کیفر دزد چیست!
75 - گفتند: سزایش آن است که هر که [جام] در بار وی یافت شد او خودش سزای آن است ما ستمکاران را این گونه کیفر میدهیم
76 - آنگاه [یوسف] پیش از بار برادرش، به جست و جوی بار آنان پرداخت سپس آن [جام] را از بار برادرش [بنیامین] بیرون آورد [آری] این گونه یوسف را تدبیر آموختیم، زیرا در آیین شاه نمیتوانست برادرش را بازداشت کند، مگر این که خدا بخواهد [و چنین راهی به او نشان دهد] هر که را بخواهیم درجاتی بالا میبریم و برتر از هر دانایی داناتری است
77 - گفتند: اگر او دزدی کرده [تعجب ندارد]، پیش از این برادرش نیز دزدی کرده بود یوسف این سخن [تلخ] را در دل نگاه داشت و به رویشان نیاورد گفت: وضع شما بدتر [از این] است، و خدا به آنچه توصیف میکنید آگاهتر است
78 - گفتند: ای عزیز! او پدری سالخورده دارد، پس یکی از ما را به جای او بگیر، که ما تو را از نیکوکاران میبینیم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 244 سوره مبارکه یوسف
تقدیم به 💖
🌷 شهید دکتر محمدعلی رهنمون 🌷
✍️ عنوان خاطره :
بی عنوان...
تا شروع عملیات چیزی نمانده بود. داخل محوطهی بیمارستان صحرایی، برای خودم میپلکیدم که دکتر رهنمون با یک پارچ آب از جلوم رد شد.
چشمهایش سرخ سرخ بود. به نظرم دو سه شبی بود که چشم روی هم نگذاشته بود. رفتم دنبالش.
گفتم: «دکتر! شما چرا؟ کارهای مهمتر هست که شما انجام بدهید. این وظیفهی کس دیگری است.»
لبخندی زد و گفت: «چه فرقی میکند. هر کاری که کمک کند کار بیمارستان راه بیفتد، کار مهمی است، باید انجامش داد. چرا خودت رو گیر عنوانها میکنی. بچهها تشنهاند.».
منبع: کتاب یادگاران؛ جلد ۱۶؛ کتاب رهنمون.
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_محمدعلی_رهنمون
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qarqaat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 245 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
Page245.mp3
429.9K
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 245 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 245 سوره ی مبارکه یوسف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
79 - گفت: پناه بر خدا که جز آن کس را که کالای خود را نزد وی یافتهایم بازداشت کنیم، زیرا در این صورت حتما ستمکار خواهیم بود
80 - پس چون از او نومید شدند، نجواکنان کنار کشیدند بزرگشان گفت: مگر نمیدانید که پدرتان از شما به نام خدا پیمان اکید گرفته است و قبلا هم در حق یوسف چه تقصیری کردهاید! پس من هرگز از این جا خارج نمیشوم تا پدرم به من رخصت دهد یا این که خداوند در حق من حکم کند، و او بهترین داوران است
81 - پیش پدرتان بازگردید و بگویید: ای پدر! پسرت دزدی کرده است، و ما جز به آنچه میدانستیم گواهی ندادیم، و نگاهبان غیب هم نبودیم
82 - و از مردم شهری که در آن بودیم و کاروانی که همراهش آمدیم جویا شو، و ما قطعا راستگو هستیم
83 - گفت: [چنین نیست] بلکه نفس شما کاری را برای شما آراسته است صبری جمیل [لازم است] امید که خداوند همه آنها را سوی من باز آورد، که او دانای حکیم است
84 - و از آنها روی گرداند و گفت: ای افسوس بر یوسف! و همچنان که اندوه خود را فرو میخورد، چشمانش از غصه سپید شد
85 - گفتند: به خدا سوگند، تو پیوسته یوسف را یاد میکنی تا سر انجام یا بیماری شوی یا خود را هلاک کنی
86 - گفت: من شرح درد و اندوه خویش را تنها با خدا میگویم، و از خداوند چیزی میدانم که شما نمیدانید
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 245 سوره مبارکه یوسف
تقدیم به 💖
🌷 شهید کاظم نجفی رستگار 🌷
✍️ عنوان خاطره :
پشت در اتاق!
کاظم عازم لبنان بود. وقت خداحافظی، وصیت ها و نصیحت ها را داخل اتاق گفت. وقتی می خواستم پا را از اتاق بگذارم بیرون، گفت:
از این به بعد، خداحافظی ما تا همین جا توی اتاق. نمی خواهم بیایی بدرقه ام.
گفتم: یعنی نمی گذاری تا دور نشدی ببینمت؟ حتی داخل حیاط؟
گفت: بگذار اگر می روم با دل قرص بروم؛ بدون دلبستگی به دنیا. می خواهم دلبستگی هایم را پشت همین در اتاق بگذارم و بروم.
تو که جایت امن و همیشگی است در این دل من، نگذار نگاهم به دنیا بماند.
در چهارچوب در خشکم زد. کاظم رفت انگار نه انگار که من در یک قدمی اش تشنه یک نگاهش هستم.
همیشه می گفت: به سن و سال کمت نگاه نکن. تو زود ازدواج کردی که ساخته شوی. پس در مشکلات هم ظاهرت را حفظ کن.
راوی: اکرم حاج ابوالقاسمی؛ همسر شهید
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_کاظم_نجفیرستگار
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qarqaat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 246 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
41C9E1A8-EAE4-431E-A44D-3A194C1AF602.mp3
365.4K
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
💠 صفحه 246 سوره مبارکه یوسف
📖
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
#قرائت_روزانه
#یک_صفحه_قرآن
#ترجمه صفحه 246 سوره ی مبارکه یوسف
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خداوند هستی بخش مهربان
87 - ای پسران من! بروید و از یوسف و برادرش جست و جو کنید و از رحمت خدا نومید نشوید، که از رحمت خداوند جز کافران نومید نمیشوند
88 - پس چون برادران بر او وارد شدند، گفتند: هان ای عزیز! ما و کسانمان را فقر و قحطی گرفته و سرمایهای ناچیز آوردهایم، پس پیمانه ما را کامل کن و به ما صدقه بده که خدا صدقه دهندگان را پاداش میدهد
89 - گفت: آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید آنگاه که جاهل بودید!
90 - گفتند: آیا واقعا تو همان یوسفی! گفت: آری، من یوسفم و این برادر من است به راستی خدا بر ما منّت نهاده است بیگمان هر که تقوا و صبر پیشه کند، خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند
91 - گفتند: به خدا سوگند که واقعا خدا تو را بر ما برتری داده و ما جدّا خطاکار بودهایم
92 - گفت: امروز ملامتی بر شما نیست خدا شما را میآمرزد و او مهربانترین مهربانان است
93 - این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیفکنید تا بینا شود، و کسان خود را همگی نزد من آورید
94 - و چون کاروان [از مصر] به راه افتاد، پدرشان گفت: اگر مرا به کم خردی متهم نکنید، من بوی یوسف را میشنوم
95 - گفتند: به خدا سوگند که تو هنوز در خطای سابق خود هستی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ترجمه_بهرام_پور
@beytolahzanQuran
@qaraat_rooz
قرائت صفحه 246 سوره مبارکه یوسف
تقدیم به 💖
🌷 شهید محمدجواد باهنر🌷
✍️ عنوان خاطره :
ده میلیون بچه دارم!
محمد جواد وقتی وزیر آموزش و پرورش شد، دیگر کمتر در خانه دیده می شد. می گفت: احساس می کنم ده میلیون بچه دارم که باید به همه شان برسم.
به اکثر مدارس سرکشی می کرد؛ از شمالی ترین نقطه شهر تا جنوبی ترین شان.
می خواند و مشاوره می گرفت و سیاست های طاغوتی را تغییر می داد. گزارش ها را بررسی می کرد و طرح می داد.
می گفت: مدرسه باید جایی برای یاد گرفتن دانش کاربردی باشد. باید جایی باشد که خلاقیت در آن رشد کند؛ نه اینکه مکانی برای سنجش حافظه بچه ها باشد.
منبع: کتاب شهید باهنر
#روزانه_یک_صفحه_قرآن
#شهید_محمدجواد_باهنر
#شادی_روح_پاکش_صلوات
الّلهُمصَلِ علیمُحمّد و آلمُحمّد وعَجّلفرجهم
🥀🕊
@beytolahzanQuran
@qarqaat_rooz